توطئه ی دشمن و تخریب حجاب
عامل دیگر، شبکه های فساد و زن های آلوده ی هوسرانند. گروه هایی از زنان آلوده هستند که به صورت برنامه ریزی شده، از طریق خط شکنی و شکستن قُبح بی حجابی و خودآرایی و جلوه فروشی، به منظور به فساد کشیدن دخترها و زن ها، کار میکنند و برای این کار حقوق می گیرند. تعدادی زن های بدکاره و آلوده هستند که توسّط دشمن استخدام شده اند و حقوق می گیرند برای اینکه صبح لباس آنچنانی بپوشند، آرایش آنچنانی بکنند و به خیابان ها بیایند و جولان بدهند. هیچ کار دیگری هم ندارند. آخر شب هم حقوقشان را می گیرند. برای اینکه دخترهای دیگر و افراد جامعه ببینند و قبح خودآرایی و بدحجابی و جلوه فروشی برای آنها شکسته شود. این گروه ها برای ترویج بی حجابی در جامعه کار میکنند. کار جدّی و سازمان یافته ای است و پول های کلانی برای آن خرج می شود. این اطلاعات مهم و موثق است. اینها به تعبیر قرآن اَئِمَّة الکُفرند 01 اینها خط شکن های خط مقدّم جبهه ی بی عفتی و بی حیایی و بی حجابی اند.
بدحجابی نماد انتقاد و اعتراض
گاهی اوقات بی حجابی و خودآرایی و مراعات نکردن پوشیدگی، یک نوع حرکت نمادین است برای ابراز بی اعتقادی و اعتراض به حاکمیّت و عملکردهای دولتمردان. یعنی این دختر یا این زن، مخصوصاً این طور لباس پوشیده و خودش را آرایش کرده است تا اعتراض خود را نسبت به حکومت اعلام کند. به دلیل اینکه راه دیگری برایش. نگذاشته ایم. دولتمردها که معصوم نیستند. در میان دولتمردهای ما، ولو اندک، اشخاص فاسد و کسانی که از بیت المال و موقعیّت شغلی خود سوء استفاده کرده اند وجود دارند. اشخاصی که دزدی و خیانت کرده اند وجود دارند. یعنی در
. این قریب سی سال، در جمهوری اسلامی همه ی دولتمردان در همه ی رده های مدیریّتی، معصوم بودند؟! چند نفر از اینها محاکمه و مجازات شدند؟ چند نفر اعدام شدند؟ چند نفر اموالشان مصادره شد؟ از آن طرف، چند نفر از مدیران و مسوولان ما، تا به حال پشت دوربین تلویزیون یا میکروفون رادیو آمدند و به اشتباهات خودشان اعتراف کردند؟ چند نفر آمدند بگویند که ما در فلان برنامه ریزی اشتباه کردیم، فلان تصمیمی که گرفتیم غلط بود، فلان اقدامی که کردیم، نادانسته و جاهلانه بود. در کشور ما نظام شایسته سالاری هم حاکم نیست. یعنی واقعاً مسوولیت ها به لایق ترین و بهترین نیروها سپرده می شود؟ اشخاص روی آشنایی و رفاقت و اینکه فلانی هم حزب من است، هم جناح من و فامیل من است، در مسئولیّت ها گمارده نمی شوند؟ چند نفر از آقازاده ها و فامیل ها و رفیق ها و هم حزبی و هم جناحی ها در کشور در مسند مسئولیّت ها هستند؟! اینها انتقادات و ایرادات است. اینها وجود ندارد؟ کسی منکر آن است؟
دستگاه حاکمیّت و دولت ما یک ضعف جدّی دیگر هم دارد و آن این است که کارهای خوب و درست و ارزشمندی هم که انجام می دهد، نمی تواند خوب معرّفی کند تا اعتماد مردم را نسبت به خود جلب کند و در میان آنها خوشس بینی ایجاد کند. در تبلیغات نسبت به عملکردهای درستمان هم ضعیفیم.
طبیعتاً این شرایط، روحیّه ی منتقد و معترض ایجاد میکند. وقتی ما به ایرادات خودمان اعتراف نکردیم و عملکردهای خودمان را تصحیح نکردیم، مخالف به وجود می آید و اگر راه امنی برای طرح انتقاد و اعتراض وجود نداشته باشد، عکس العمل های مخرّب و نامطلوب بروز میکند. اگر الگو و زمینه های سالمی برای اعلام انتقاد و ابراز اعتراض ایجاد کردیم، یعنی کاری کردیم که فرد بتواند بگوید فلان دولتمرد یا فلان وزیر، کار غلطی کرد یا خیانت کرد و با گفتن این حرف، متّهم به کفر و بی دینی و نامسلمانی نشود، متّهم به ضدّ انقلاب بودن، خائن بودن و جاسوسی بیگانه نشود، و شخص بتواند بگوید فلان وزیر خیانت کرد و تخلّف کرد و متقابلاً خودش به خیانت متهم نشود، اگر چنین منفذی باز کردیم، آن وقت دیگر چرا آن زن و دختر، برای اینکه انتقاد خود را نسبت به عملکردهای غلط و نادرست ابراز کند، مجبور شود به خودآرایی و بدحجابی و این طور دهن کجی کردن به هنجارها و ارزش های اسلامی روی آورد؟ این هم یکی از معضلات ماست.
سیاسی کاری و مساله ی حجاب
معضل دیگر در آسیب شناسی حجاب، بی تفاوتی مسوولان نسبت به معضل بی حجابی و خودآرایی و جلوه فروشی برخی زنان است. متأسّفانه ما به طور جّدی به این میدان نیامدیم. قضیّه ی جدّی و مهمّ ما، مسئله ی حجاب و عفاف در جامعه نیست. نماینده های مجلسی، وزرا و مدیران و مسوولان دستگاه قضایی، چقدر خودشان را به طور جدّی درگیر این قضیّه کرده اند؟ معمولاً مسئله ی جدّی آنها چیز دیگری است. اصلاً ذهنشان مشغول این قضایا نیست. غالباً تحت فشارهای اجتماعی و اعتراضات اقشار مذهبی مجبور می شوند چند روزی در این زمینه حرکتی انجام بدهند و بعد هم کم رنگ می شود. چند بار سخنرانی میکنند، بعد هم رها میکنند. پیگیری جدّی وجود ندارد. همین برخوردهایی که الآن نیروی انتظامی می خواهد بکند، ببینیم چقدر طول میکشد و چقدر گستردگی پیدا میکند. چقدر ماندگار است. چرا؟ دلیلش این است که ما سیاسی کاریم. می گوییم اگر با این پدیده برخورد کنیم، مردم رنجیده خاطر می شوند. در این شرایط بحرانی که ما در دنیا داریم، نباید مردم را از دست بدهیم. لذا چشممان را روی هم می گذاریم و ندیده می گیریم. به این علّت است که دولتمردهای ما خودشان را درگیر نمیکنند. این طور سیاسی کارانه رفتار کردن، با مکتب اسلام و نظام ولایی سازگار نیست. امیرالمومنین علیه السّلام فرمودند:
لا یَترکُ النّاسُ شَیئاً مِن اَمرِ دینهِمِ لاِستِصلاحِ دنیاهُم اِلاّ فتَحَ اللّهُ عَلَیهِم ما هُوَ اَضَرُّ مِنهُ
: مردم چیزی از امَور دینی شان را برای مصلحت های دنیوی خود ترک نکردند، مگر اینکه خدای متعال درِ مشکلاتی را که به مراتب زیان بخش تر از آن مسأله بود، به روی آنها گشود.
یعنی گمان نکنیم از ارزش ها و معیارهای دینی می گذریم، می گوییم مردم را ناراضی نکنیم، بگذار بی بندوباری باشد، فساد باشد، آلودگی باشد، روابط نامشروع غیراخلاقی جنسی باشد. فشار نیاوریم، سخت نگیریم، ما الاَن مشکل انرژی اتمی داربم، مشکل تحریم در شورای امنیّت داریم، مشکل انتخابات داریم، مردم را از خودمان ناراضی نکنیم. امیرالمومنین علیه السّلام فرمودند: کسانی که به علّت این گونه مصلحت اندیشی های دنیوی، از امور دینی اغماض میکنند و از کنار آن می گذرند و بدان بی اعتنایی میکنند، خدا مشکلاتی صد برابر عظیمتر از آن برایشان پیش می آورد. فکر نکنیم مشکلات با بی اعتنایی به ارزشها و اصول حل می شود. دولتمردانی که با این گونه مصلحت اندیشی ها، نسبت به مسئله ی حجاب بی اعتنایی میکنند، باید بدانند که اشتباه بزرگی مرتکب می شوند. مسئله ی حجاب یک مسئله ی جدّی است و باید به صورت جدّی و همه جانبه و مستمر به آن پرداخت.
خودباختگی مسوولان و تخریب حجاب
اصرار بسیاری از دولتمردان به بیرون کشیدن زن از محیط خانه و کشاندن او به عرصه ی جامعه، و روانه ساختن او در کوی و برزن و جلب او به محیط های تفریحی مختلط، همچون سینما و تئاتر و به کار گرفتن او در محیط های کاری مختلط، همچون بانک ها و ادارات، به عنوان مظهر روشنفکری و نماد بها دادن به زن، که ناشی از خود باختگی و وادادگی در برابر فرهنگ غربی است؛ یکی از عوامل سست شدن پایه های اخلاق و حیا و کشانده شدن زن به سوی خودآرایی و خودنمایی است. بی شک از دیدگاه اسلام، زن مسلمان نه سزاوار است تا این حد خانه گریز باشد و پرسه زدن درکوچه و خیابان را بر حضور در محیط خانه ترجیح دهد و نه لازم است تفریح و کار او در محیط های مختلط و در کنار مردان نامحرم انجام شود. اگر مدیران جامعه از خود باختگی در برابر فرهنگ، ارزش ها و الگوهای غربی رها شوند، قطعاً می توانند به محیط های خاصّ تفریحی برای خانم ها و محیط های کار مختصّ خانم ها فکر کنند و راه حل های مناسبی برای آن بیابند و به اجرا گذارند.
دانشگاه های مختلط و تخریب حجاب
اختلاط محیط های آموزش عالی، یکی دیگر از عوامل آسیب دیدن روح حیا و ورع و رواج خودآرایی و خودنمایی در بین جمع قابل توجّهی از دختران دانشجوست. یکی از سوالات جدّی که از ترس مورد تمسخر و استهزاء قرار گرفتن و به تحجّر متّهم شدن، کمتر کسی جرات اندیشیدن به آن، چه رسد مطرح کردن آن را به خود می دهد، این است که به راستی در شرایطی که مدیران و مسوولان، در کنار هم تحصیل کردن دختران و پسران هفت، هشت ساله را به مصلحت نمی دانند و لذا دبستان های مجزّا برای دختران و پسران ایجاد کرده اند، چگونه اختلاط محیط های آموزشی دختران و پسران هجده سال و بالاتر را که در اوج فوران غریزه ی جنسی قرار دارند و نشستن آنها را در کنار یکدیگر در کلاس و ارتباط بین آنها را در کریدورها و حیاط دانشکده و همکاری آنها با یکدیگر را در تشکّل ها و بعضاً سفرها و اردوهای دانشجویی مختلط را از نظر اخلاقی و دینی بلا ایراد دید ه ا ند؟ اگر پاسخ دهند: محدودیّت فضاهای آموزش عالی و کمبود اساتید دانشگاه چنین امری را تحمیل کرده است، ممکن است گفته شود: حدّ متعارف واحدهای درسی که در هر نیمسال توسط دانشجویان گذرانده می شود، طیّ سه روز درسی به راحتی قابل ارائه است؛ در نتیجه اگر مثلاً سه روز اول هفته برای کلاس های دانشجویان پسر و سه روز پایانی برای کلاس های دانشجویان دختر در نظر گرفته شود و یا روزهای فرد به کلاس های دانشجویان پسر و روزهای زوج به کلاس های دانشجویان دختر اختصاص یابد، با ساختمان و امکانات و کادر آموزشی و اداری موجود دانشگاه ها و بدون هزینه ی جدیدی، این جداسازی را به سهولت می توان انجام داد و از این طریق به تدریج می توان برای کلاس های دختران دانشجو، اساتید زن را جذب هیئت علمی دانشگاه ها کرد و در نتیجه معضل کنونی را، که بسیاری از خانم های دانشمند و عالم موجود، به علّت پرهیز از تدریس در بین آقایان، از حضور در هیئت علمی دانشگاه ها اجتناب میکنند، نیز حل کرد. تاسیس دانشگاه های خاص برای هر یک از دو گروه پسران و دختران نیز به عنوان اقدام بعدی قابل انجام است.
بی شک نمی توان تأثیر مخرّب حضور مشترک دختران و پسران دانشجو در دانشگاه ها را در کشانده شدن آنها به خودآرایی و در صدد شکار یکدیگر بودن، و متعاقب آن کم شدن تمرکز توجّه آنان را به درس نادیده گرفت و انکار کرد.