حجاب و حقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان

حجاب و حقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان0%

حجاب و حقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان نویسنده:
گروه: کتابخانه زن و خانواده

حجاب و حقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان

نویسنده: مهدی طیب
گروه:

مشاهدات: 9411
دانلود: 4080

توضیحات:

حجاب و حقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 25 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 9411 / دانلود: 4080
اندازه اندازه اندازه
حجاب و حقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان

حجاب و حقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان

نویسنده:
فارسی

کور و نابینا می شود. امّا چه مرد و چه زن، اگر چشم تن را فروبپوشانیم، آن وقت چشم باطن ما باز می شود و ملکوت هستی را، که خدا می داند چقدر زیباست، خواهیم دید.

امام صادق علیه السّلام فرمودند: مَا اعتَصَمَ اَحَدٌ بمِثلَ مَا اعتَصَمَ بغَضِّ البَصَر فَإنَّ البَصَرَ لا یُغَضُّ عَن مَحارِم اللّه اِلاّ وَ قد سًبَقَ إلی قَلبهِ مُشَاهَدة العَظَمًة وَ الجَلال 1 ؛ هیچکس به چیزی چنگ نینداخت و اتّکا نکرَد که مثل اتّکا کرَدن و چنگَ انداختن به چشم فروبستن باشد. بعد فرمودند: فردی که نگاه از حرام فرومی پوشاند و چشمش را پایین می اندازد، تجلّی عظمت و جلال الهی به سوی قلب او سبقت می گیرد و مشاهده ی عظمت خدا برایش ممکن می شود. وقتی چشم ظاهر را از حرام بستیم، چشم باطن به سوی جلال و عظمت الهی باز می شود. باز امام صادق علیه السلام فرمودند: مَن نَظَرَ إلی اِمرَاة فَرَفَعَ بَصَرَهُ الی السَّماءِ او غَمَّضَ بَصَرَهُ لَم یَرتَدَّ إلَیهِ بَصَرُهُ حَتّی یُزَوِّجُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الحُورِ العینِ 2 : کسی که نگاهش به زن نامحرم افتاد و بلافاصله چشمش را به سمت آسمان برد و یا چشمش را بست، چشمش را از زن نامحرم بر نمی گرداند، مگر اینکه خدای متعال یکی از حوریان بهشتی را در همان لحظه به عنوان همسر او مقدّر میکند و به زوجیّت او در می آورد و مسلّم می شود که در بهشت همسر اوست. همچنین امام صادق علیه السّلام فرمودند: اَلنّظَرُ سَهمٌ مِن سَهامِ إبلیسَ

1- مجلسی، بحا را لانو ا ر، ج 101، ص 41. 2- مجلسی، بحا را لانو ا ر، ج 1 0 1، ص 37.

مَسموماً؛ مَن تَرَکَها للّه عَزَّ وَ جَلَّ لا لِغَیرِهِ اَعقَبَه اللّهُ اَمناً وَ ایماناً یَجدُ طَعمَهُ 1 : نگاه به نامحرم، تیری ز تیرهای کشنده و سمّیِ ابلیس است. کسی که نگاه آلوده به نامحرم را برای خدا، نه برای اطرافیان که او را نگاه می کنند، ترک کرد، خدا در پی این ترک کردن نگاه، امن و امنیّت و ایمان حقیقی را که حلاوت و طعم آن را در جان خویش احساس کند، نصیبش می سازد. آگاهی مرد به اینکه با فروپوشیدن نگاه، چه چیزهای بزرگی در اختیارش قرار می گیرد و شرط رسیدن به آن ها، نگاه ندوختن به نامحرم است، سبب می شود به نامحرم نگاه نکند.

سوم. توجّه مرد به تبعات خطرناک دنیوی و اخروی نگاه های آلوده و شهوانی است. مردی که نظرباز و چشم چران است، با این نگاه ها در همین دنیا خودش را نابود میکند و فشارها و لطمه های عجیبی به روح و جان و سیستم عصبی و روانی خویش وارد میکند. حتّی بدن خود را بیمار میکند. بیماری های مختلفی مثل ضعف اعصاب، بی خوابی و تشنّج، بعضاً معلول تحریک های جنسی در اثر نگاه است. بیماری های اخلاقی جنسی مثل خودارضایی، هم جنس گرایی و امثال اینها، پیامد همین تحریک های بر اثر نگاه دوختن به نامحرم است. مرد باید بفهمد با چشم چرانی در دنیا چه بلایی بر سر خودش می آورد و همچنین مرد باید به تبعات وهشتناک اخروی که چشم چرانی به دنبال خواهد داشت، از محرومیّت ازجایگاه های دوست داشتنی و بلند اخروی گرفته تا محکومیّت به عذاب ها و کیفرهای سخت اخروی، توجّه کند. اگر مرد به این پیامدها توجّه کند، می فهمد که با

1- حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 20، ص 192.

نگاه حرام چه بلایی به سر خود می آورد و به این نتیجه می رسد که نگاهش را از نامحرم فروپوشاند.

حضرت عیسی بن مریم علیه السّلام فرمودند: إیّاکُم وَ النَّظرَةِ فَإنَّها تَزرعُ فی قَلب صاحِبهَا الشَّهوَةَ وَ کَفی بها لِصاحِبِها فِتنَةً 1 : بر حذر باشید از همان یک نگاَه هوس آلودی که به یک زن نامحرم می اندازید، چون این نگاه در دل صاحب نگاه، شهوت را می رویاند و این برای صاحب نگاه کافی است که او را نابود سازد و به گمراهی و آلودگی بکشاند.

امام صادق علیه السلام فرمودند : اَلنَّظَرُ سَهمٌ مِن سَهامِ إبلیسَ مَسموم وَ کَم مِن نَظرَة اَورَثَت حَسرَةً طَویلَةً 2 : نگاه تیری از تیرهای سم آلود و زهرآگین ابلیس است و چه بسیار نگاه کوتاهی که به دنبال خود برای شخص حسرت طولانی آورد.

پیغمبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلم فرمودند: مَن مَلاَءَ عَینَهُ مِن اِمراة حَراماً حَشَرَهُ اللّهُ یَومَ القیامَة مُسَمَّراً بمَسامیرَ مِن نارٍ حَتّی یقضِی اللّهُ تَعالًی بَینَ النّاسِ ثُمَّ یُومَرُ بِهِ الَیَ النّارِ 3 : کسی که نگاه پُری به زن نامحرم کند، یعنی با یک نگاه خیره، به طور کامل او را برانداز کند، خدای متعال در روز قیامت او را به حالی محشور میکند که با میخهای آتشین او را به چهار میخ کشیده اند و او همین طور به چهار میخ است تا اینکه خدا حسابرسی اعمال تمام خلق را انجام دهد، بعد که این کار تمام شد، خدا امر میکند اکنون او را وسط آتش دوزخ بیندازید.

1- مجلسی، بحا را لانو ا ر، ج 101، ص 41. 2- مجلسی، بحا را لانو ا ر، ج 101، ص 40. 3- مجلسی، بحا را لانو ا ر، ج 7، ص 213.

اگر مرد بداند در قیامت هم، این نگاه های شهوت آلود، او را رها نمیکند، به صورت ارادی نگاه خود را کنترل میکند.

چهارم. در جامعه ای که این آلودگی وجود دارد، مرد مومن باید نیروی اراده ی خود را با ریاضت های شرعی، مثل روزه گرفتن تقویت کند. روزه، مقاومت در برابر هوس خوردن است. این مقاومت نیروی تقوا را در انسان ایجاد میکند. لذا در آیه ی روزه هم می فرماید: کُتِبَ عَلَیکمُ الصّیامُ کَما کُتِبَ عَلَی الَذینَ مِن قَبلِکُم لَعلَکُم تَتَّقونَ 1: روزه بر شما واجب شد، همان طور که بر کسانی که پیش از شما بودند واجب گردید؛ شاید پرهیزگار شوید. یعنی روزه چون نوعی مقاومت در برابر هوس های نفس است، نیروی تقوا و اراده را در انسان ایجاد میکند. در غیر روزه هم شخص می تواند با ترک مشتهیات مباح، اراده ی خود را تقویت کند. مثلاً خوردن چیزی حرام نیست و ایرادی ندارد؛ ولی خوردنش ضرورت حیاتی ندارد. شخصی که هوس خوردن آن را دارد؛ اگر جلوی خود را بگیرد و آن را نخورد، کم کم نیروی اراده در او قوی می شود. اشتغال به عبادات مستحب هم در این جهت موثّر است. عمل کردن به این نوع اعمال عبادی، داوطلبانه است و فرد اگر انجام ندهد، کسی او را مواخذه نمیکند. وادار کردن خود به مستحبّات و غلبه بر تنبلی و راحت طلبی، تمرینی است که اراده ی ایمانی و تقوای دینی را در انسان تقویت میکند. به نیروی اراده و تقوا، شخص زورش به خودش می رسد؛ یعنی در حالی که هوس و

1- سوره ی بقره، آیه ی 183.

نفسانیّات مرد طالب نگاه دوختن به زن خودآرا و جلوه فروش و طنّازی است، با اراده ی قوی، نگاهش را فرومی پوشاند و نگاه نمیکند، هم دل و هم دیده ی خود را از دیدن منصرف میکند.

پنجم. نگاه ندوختن به زن نامحرم، یک واجب شرعی است. چشم پوشیدن واجب شرعی است. همان طور که مرد مسلمان نماز می خواند و روزه می گیرد و وظایف شَرعی اش را انجام می دهد؟ باید خود را به این مسئله هم به عنوان یک واجب شرعی، مقیّد کند. خداوند متعال به پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلّم فرمود : قُل لِلمُومِنینَ یَغُضّوا مِن اَبصارِهِم 1 : به مردان مومن بگو نگاه های خود را از نگریستن به زنان نامحرم فروپوشانند. امیرالمومنین علیه السَلام در توصیف متّقین فرمودند : غَضّوا اَبصارَهُم عَمّا حَرَّمَ اللّه عَلَیهِم 2 : انسان های اهل تقوا، نگاه های خود را از آنچه خدا بر آنها حرام کرده است، فرومی پوشَانند. پس مرد باید همانند تکالیف شرعی دیگری که انجام می دهد، خود را به انجام این تکلیف شرعی مقیّد کند.

ششم. مرد باید بداند نگاه های هوس آلود و شهوانی او وقتی به یک زن باحیا می افتد، او را اذیّت میکند. مردی که به نگاه هوس آلود انداختن به زن ها عادت کرده است، خانم های متدین، باتقوا و محجّبه هم از معرض نگاه های گزنده ی او مصون نیستند. مکرّر خواهران متدیّن از دست این خصوصیّت منفی برخی از مردها نالیده اند که با این همه پوشش که من دارم؛ امّا نگاه او آن قدر گزنده است که آدم را کاملاً به هم می ریزد. این مرد ممکن است کارمند فلان قسمت یا استاد فلان درس یا مدیر فلان مجموعه باشد و زن هم مجبور است به علّت کاری که دارد، نزد او برود. نگاه او این زن متدیّن و باحیا و عفیف را شکنجه می دهد. همه ی زن ها که از اینکه بتوانند نگاه مردی را به سمت خود جلب کنند، لذّت نمی برند. بسیاری از زن ها پاکدامن و عفیفند و مرد باید بداند با نگاه آلود ه ا ش چه شکنجه ای به آنها می دهد. در نتیجه، اگر مرد تقوا و طهارت روح.پیدا کند و این گونه نگاه های هوس آلود در او وجود نداشته باشد، زن های پاکدامن در عرصه ی اجتماع می توانند از آرامش بیشتری برخوردار باشند.

اینها دلایلی بود که نگاه نکردن مرد را ایجاب میکند. 1- سوره ی نور، آیه ی 30. 2- نهج البلاغه، خطبه ی 193.

ازدواج

نکته ی بعد این است که مرد باید دست از راحت طلبی و فرار از تشکیل خانواده بکشد. بله! به عهده گرفتن مسوولیت خانواده، امر دشواری است. هم تأمین نیازهای مالی خانواده و هم مدیریّت خانواده و برخورد با مشکلاتی که ممکن است ظهورکند، کار سختی است و فرد اگر مجرّد باشد راحت تر است. ولی وظیفه ی شرعی و عقلی مرد است که تن به این دشواری بدهد و دست از راحت طلبی بکشد. چون یکی از فوائد تشکیل خانواده این است که راهی پاک و اخلاقی برای برطرف کردن نیازهای جنسی برای زن و مرد فراهم میکند و سبب می شود زن و مرد طهارت روح و بدن و دیانت خود را حفظ کنند. پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلّم فرمودند: مَن تَزَوجًّ فَقَد اَحرَضَ نِصفَ دینِهِ 1: کسی که ازدواج میکند، نیمی از دین خود را در امن و امان قرار می دهد و از معرض خطر حفظ میکند. پس مردها نباید از تن دادن به مسئوولیّت تشکیل خانواده فرار کنند. باید از راحت طلبی و مسئوولیّت گریزی پرهیز کنند و از این طریق، خود را از فشاری که برای حفظ تقوا بر خویش وارد میکنند رها سازند. چون این فشار، اذیّتشان میکند و به جسم و اعصاب و روان آنها آسیب وارد می آورد. اسلام ازدواج را گذاشته است تا اشخاص بدون فشار وارد آوردن به خود، پاک زندگی کنند.

توصیه ی اسلام این است که مردها به عنوان یک وظیفه ی دینی تشکیل خانواده دهند. مردی که امکان ازدواج دارد و ازدواج نمیکند، روی زمین که راه می رود، زمین او را نفرین میکند و در گناه تمام زنان مجردی که به انحراف اخلاقی کشیده می شوند و اگر این مرد با هر یک از آنها ازدواج میکرد، آن زن منحرف نمی شد، سهیم است.

چند تذکّر مهم

در پایان مبحث حجاب، بیان چند نکته ضروری به نظر می رسد.

1 . وقار و متانت، سنگینی و وزانت، و حجب و حیا، صفات ارزشمندی اند که جنسیّت نمی شناسند و برای زن و مرد، به یکسان لازم است. چنان که جلف بودن و سبکی و بی حیایی و هرزگی، برای هر دو مذموم است. پس مرد هم باید متانت، وقار و حیا داشته باشد.

1- مجلسی، بحارالانوار، ج 64، ص 315. 2. مردها هم اخلاقاً مجاز نیستند بگونه ای خودآرایی کنند و لباس بپوشند و رفتار نمایند که توجّه زنان را به بدن و جنسیّت خود جلب کنند. البتّه با توجّه به اینکه نوع و آستانه ی تحریک پذیری در مرد و زن متفاوت است؛ حدّ پوشیدگی مرد و زن با یکدیگر متفاوت است.

در جامعه ی اسلامی، مرد و زن باید با شخصیّتشان در جامعه ظاهر شوند؟ نه جنسیتشان.

3. در آفرینش، مرد مظهر صلابت و قدرت و زن مظهر عطوفت و لطافت است. آرایش و زیور، مرد را از صلابت می اندازد و ارزش او را در نظر زن هم میکاهد. بنابراین مرد برای حفظ هویّت و ارزش خود، باید از روی آوردن به خودآرایی بپرهیزد.

4. حرمت نگاه به نامحرم منحصر به مردان نیست. زن هم باید به مرد نامحرم نگاه نورزد. قرآن کریم به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید: قُل لِلمومِناتِ یَغضُضنَ مِن اَبصارِهِنَّ 1 : به زنان مومن بگو چشمان خود را فر و پو شند.

پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم فرمودند: اِشتَدَّ غَضَبُ اللّهِ عَلَی امراة ذاتِ بَعلِ مَلات عَینَها مِن غَیرِ زَوجِها 2: خشم خداوند بر زن شوهرداریً که به مردی جز همسرش نگاه بدوزد، شدید شد.

1- سوره ی نور، آیه ی 31.

2- مجلسی، بحا را لانو ا ر، ج 1 0 1، ص 39.

فصل ششم : پاسخ به پرسش هایی در زمینه ی احکام و حقوق زن در اسلام

اشاره

تحت تأئیر فرهنگ غربی، در جامعه ی کنونی ما سوال های زیادی راجع به شخصیّت، حقوق و جایگاه زن مطرح می باشد. لذا دانستن بحث های علمی و دینی در این زمینه برای همگان لازم و مفید است؛ تا هم ذهن خودشان به شبهات آلوده نشود و هم افراد مذهبی بتوانند با منطق و استدلال، در محیط های علمی و در سطح جامعه، پاسخگوی این گونه سوالات باشند و در جهت رفع شبهات گام بردارند.

پیش از پرداختن به پاسخگویی به شبهات و سوالات مزبور، ذکر نکاتی را لازم می دانیم.

ذائقه ی روح و مقدّرات و مقرّرات الهی

برای درک شیرینی و حلاوت مقدّرات و مقرّرات الهی باید طبع و سلیقه مان با آنچه خدای متعال رقم زده و مقدّر و مقرّر نموده است منطبق شود. خیلی از تلخکامی هایی که در زندگی داریم به این علّت است که ذائقه ی روح ما از تعادل فطری خود منحرف شده است. اگر ذائقه ی روح سالم باشد، می فهمد آنچه خداوند مقدّر می فرماید شیرین ترین چیز ممکن است. منتها ذائقه وقتی بیمار و از تعادل طبیعی منحرف می شود، چیزهای شیرین را تلخ احساس میکند. مثل مریض هایی که شیرین ترین چیز را هم که می خورند، در کامشان تلخ است. ما نیز اگر تلخی هایی در زندگی احساس میکنیم عمدتاً به این علّت است که ذائقه ی روحمان منحرف شده است و از تعادل فطری و طبیعی بیرون رفته است.

اگر سیگاری را به فرد سالمی که معتاد به دود و مواد دُخانی نیست بدهند، از کشیدنش رنج می برد و به سرفه می افتد و از دود سیگار، نفس و قلبش می گیرد و کلافه می شود و نمی تواند آن را تحمل کند. امّا وقتی این فرد سالم، به سیگار معتاد می شود، اگر دود وارد ریه اش نشود کلافه می شود. طبع این شخص به هم ریخته و از تعادل طبیعی خارج شده است و دود به او لذت می بخشد و تنفّس هوای آزاد و لطیف برای او رنج آور خواهد بود. انسان از نظر خلقیّات و روحیّات این گونه است. وقتی از فطریّات خود جدا می شود و به بیماری محبّت دنیا معتاد شده، به سمت تضادّ با فطرت کشیده می شود، ذائقه ی روحش تغییر میکند. آن وقت چیزهایی که خدا مقدّر و مقرّر کرده است، به ذائقه اش شیرین نیست. امّا اگر به فطرت الهی خود بازگردد و سلامت خود را دوباره به دست آورد و مانند معتادی که ترک اعتیاد میکند، از اعتیادهای اخلاقی و روحی خلاصی یابد، خواهد دید که تمام مقدرات و مقرّرات الهی شیرین ترین چیزهای قابل تصوّرند.

مطالبی را که ذیلاً بیان می شود، اگر به کاممان شیرین نیست، دست کم ذهنمان را متقاعد کنیم، تا ان شاءاللّه با بازیافتن تعادل و سلامت فطریمان، به تدریج کام جانمان نیز با آن همسو شود و شیرینی آن را درک کنیم.

چرایی احکام الهی

اصل اینکه ما باور داریم که به دین نیازمندیم و لذا به دنبال دین آمده ایم، حتی از اعتقاد به این است که اندیشه ی ما به این نتیجه رسیده

است که عقل بشر به همه چیز راه ندارد. چون اگر عقل همه چیز را می توانست کشف کند، نیازی به دین نداشتیم.

در عرصه ی پزشکی خداوند پیامبر نفرستاد؛ چون امور پزشکی را بشر با عقل و تجربیّات عملی خود می توانست کشف کند. امّا در حوزه ی دین پیامبر فرستاد، چون همه ی چیزهایی را که در حوزه ی دین است، عقل بشر نمی تواند کشف کند. این سخن که من باید دلیل همه ی چیزهایی که در دین آمده است را بفهمم؛ به این معنی است که نیازی به دین نداریم. چون اگر می شد دلیل و چرایی همه ی چیزهای گفته شده در دین را با عقل بشری فهمید، خداوند می فرمود: خودتان کشف کنید و پیامبر نمی فرستاد، همان طور که در علم پزشکی پیامبر نفرستاد و گذارد خود بشر مسائل پزشکی را کشف کند. همین که نیاز به دین را باور داریم، یعنی باور داریم حرف هایی در دین وجود دارد که عقل ما نمی تواند چرایی آن را بفهمد. چرا نماز صبح را دو رکعت و نماز ظهر را چهار رکعت باید خواند؟ چرا ماه رمضان باید روزه گرفت و ماه شوّال نباید روزه گرفت؟ چرا مراسم حج باید در ماه ذی حجه برگزار شود و در ماه رجب انجام نمی شود؟ عقل به چرایی بسیاری از احکام راه ندارد.

این گونه نیست که همه ی آنچه در دین آمده است، در دسترس اندیشه ی بشر باشد. بُرد عقل بشر محدود است. عقل در حیطه ی بُرد خود، کارایی بسیار ارزشمندی دارد، امّا نمی تواند فراتر از آن را درک کند و اینجاست که نیازمند می شویم پیغمبر بیاید.

افرادی می گویند تا علّت فلان حکم را ندانیم، به آن عمل نمیکنیم. به این افراد می گوییم اگر شما می توانستید چرایی اش را بفهمید اصلاً حکم نازل نمی شد که بخواهید عمل کنید یا نکنید. همین که حکم الهی آمده است یعنی این حکم، چیزی است که عقل بشر به آن نمی رسد.

پس موکول کردن عمل به هر یک از احکام، به اینکه فلسفه ی این حکم را بدانیم، با اعتقاد به نیاز بشر به انبیای الهی، تضادّ و تعارض دارد. باید دندان این طمع را که همه ی چرایی احکام دانسته شود، کند. عقل حدّاکثر به گوشه هایی از حکمت های برخی از احکام می تواند پی ببرد. توقّع درک تمامی حکمت ها و علل کلیّه ی احکامی که براساس علم بی نهایت الهی وضع شده است، با عقلی که به فرموده ی قرآن کریم، از آن علم بیکران، جز اندکی نصیبش نشده است، 1 توقّعی نابجاست.

عقل چیز ارزشمندی است لکن کاربرد محدودی دارد؛ کامپیوترهای مختلف با توانمندی های مختلفی وجود دارند. یک کامپیوتر معیّن توانمندی تعریف شده ای دارد و نرم افزارهای خاصّی را می تواند اجرا کند و قدرت اجرای نرم افزارهایی را که نیازمند به ظرفیّت بالاتری است ندارد؛ ولی به این معنی نیست که این کامپیوتر به درد نمی خورد و باید آن را کنار گذاشت. بلکه در حیطه ی کارایی خود بسیار دقیق و ارزشمند است؛ امّا فراتر از آن حیطه، هیچ کارایی ندارد. عقل ما هم مثل کامپیوتر دامنه ی کارایی خاصّی دارد. در این دامنه بسیار هم ارزشمند است و دین نیز از آن بسیار تجلیل کرده و به آن بها داده است. امّا فراتر از آن را نمی تواند بفهمد. خود عقل این محدودیّت توانایی خود را درک میکند و تشخیص می دهد و لذا به دین رو می آورد.

1- سوره ی اسراء، آیه ی 85

نکته ی دیگری که لازم است به آن اشاره شود، این است که اگر عمل به احکام بعد از فهمیدن چرایی و فلسفه ی احکام و برای نیل به خاصیّت آن باشد، عمل، عمل عبادی نیست. عبودیّت و تعبّد جایی ظاهر می شود که فرد چرایی را نمی فهمد و صِرفاً چون خدا امر نموده است فرمان می برد. فرمان بردن از دین به شرط فهمیدن چرایی، یک نوع فرعونیّت و ادّعای خدایی کردن است.

عقل ما می گوید تبعیّت از داناتر و متخصّص، امری واجب است. بیمار که می شویم نزد پزشک می رویم. چرایی تجویزهای او را، که فلان دارو را قبل از غذا و آن یکی را بعد از غذا و هر یک را چه مقدار بخور، هم نمی دانیم؛ امّا چون به تخصّص او اعتماد داریم، هر چه گفت اطاعت میکنیم. خدای متعال دست کم به اندازه ی یک پزشک که در کار خود خبره است و از ما بیشتر می داند. چطور به پزشک نمی گوییم تا چرایی تجویزهای تو را نفهمیم به نسخه ات عمل نمیکنیم؛ امّا به خدا که می رسیم می گوییم تا دلیل احکام تو را نفهمیم، به آنها تن نمی دهیم. این نکته در حوزه ی احکام زن و مرد نیز قابل طرح است.