سه رساله: گناهان کبیره، محرم و نامحرم احکام الغیبه

سه رساله: گناهان کبیره، محرم و نامحرم احکام الغیبه0%

سه رساله: گناهان کبیره، محرم و نامحرم احکام الغیبه نویسنده:
گروه: متون فقهی و رسائل

سه رساله: گناهان کبیره، محرم و نامحرم احکام الغیبه

نویسنده: احمد مجتهدی تهرانی
گروه:

مشاهدات: 10088
دانلود: 3173

توضیحات:

سه رساله: گناهان کبیره، محرم و نامحرم احکام الغیبه
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 18 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 10088 / دانلود: 3173
اندازه اندازه اندازه
سه رساله: گناهان کبیره، محرم و نامحرم احکام الغیبه

سه رساله: گناهان کبیره، محرم و نامحرم احکام الغیبه

نویسنده:
فارسی

[مطالب این رساله]

مطالب این کتاب در پنج فصل و یک خاتمه بیان می‌شود.

فصل اوّل در بیان آیات قرآن و ترجمه آن راجع به گناهان کبیره.

فصل دوّم در بیان تعداد گناهان کبیره در روایات و اخبار و

سه رساله، ص: 23

بیانات فقها و مجتهدین رضوان اللّه علیهم اجمعین.

فصل سوم در بیان اینکه گناهان کبیره (بزرگ) را از چه راهی باید بشناسیم.

فصل چهارم در بیان نقل اقوال علماء و فقها که گناهان کبیره کدام است.

فصل پنجم در بیان اینکه کسی که گناه کبیره و همچنین صغیره (کوچک) بجا آورده باشد لیاقت جانشینی رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و امامت را ندارد و خلافت و امامت فقط حق کسی است که گناه کبیره و صغیره از او در مدّت عمر صادر نشده باشد و بیان اینکه این معنی منحصرا بعد از رسول اکرم حضرت محمد بن عبد اللّه صلی اللّه علیه و آله فقط در وجود مقدّس مولای متقیان حضرت امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام و ارواحنا له الفداء و یازده فرزند گرامیش صلوات اللّه علیهم اجمعین یافت می‌شد و بیان اینکه امام به عقیده شیعه باید از طرف خدا توسط پیغمبر اکرم صلوات اللّه علیه و آله معین شود نه از طرف مردم، چنانچه سنّی‌ها می‌گویند، زیرا مردم علم واقعی به معصوم بودن کسی و اینکه در مدّت عمر گناه کبیره و صغیره نکرده باشد ندارند.

خاتمه در بیان معنای عدالت و اینکه عادل کسی است که ملکه و قوه‌ای در اثر ایمان در او باشد که گناه کبیره از او صادر نشود و اصرار بر گناه صغیره هم نداشته باشد.

امّا ملحقات این رساله نیز شامل پنج فصل و یک خاتمه است.

فصل اوّل آثاری که از برای گناهان در روایات بیان شده است.

سه رساله، ص: 24

فصل دوّم در مذمّت کسانی که با اهل گناه نشست و برخاست می‌نمایند.

فصل سوّم در مدح کسانی که به گناهانشان نزد خدا اعتراف دارند.

فصل چهارم در مدح توبه و شرائط آن.

فصل پنجم روایات راجع به استغفار از گناه و فایده آن.

خاتمه در ترجمۀ یک خطبه از نهج البلاغة راجع به گناه و توبه از آن.

سه رساله، ص: 25

فصل اول آیات قرآن و ترجمة آن راجع به گناهان کبیره.

بدانکه در قرآن مجید آیاتی است که خدای متعال مدح می‌فرماید و بشارت می‌دهد کسانی را که اجتناب و دوری از گناهان کبیره کنند.

آیۀ اول: إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبٰائِرَ مٰا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئٰاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلًا کَرِیماً. «1»

ترجمه: اگر اجتناب و دوری کنید از گناهان بزرگی که از آنها نهی شده‌اید یعنی اگر حرام‌ها را بجا نیاورید می‌پوشانیم گناهان کوچک شما را و داخل می‌کنیم شما را در مکانی پاکیزه و بسیار خوب که هیچ نقصی در آن نباشد و آن مکان بهشت است.

بعضی از علماء که قائلند گناه صغیره نداریم این آیه را این طور معنی می‌کنند:

اگر دوری کردید از گناهان بزرگی که در این سوره یا سوره‌های دیگر بیان شده البته ما از گناهان گذشته شما می‌گذریم یعنی ترک کردن شما این گناهان را فعلا و در زمان آینده کفّاره گناهان گذشته شما است.

آیه دوم: فَمٰا أُوتِیتُمْ مِنْ شَیْ‌ءٍ فَمَتٰاعُ الْحَیٰاةِ الدُّنْیٰا وَ مٰا عِنْدَ اللّٰهِ خَیْرٌ وَ أَبْقیٰ لِلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَلیٰ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ وَ الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبٰائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَوٰاحِشَ وَ

  (1)- سوره نساء آیه 31.

سه رساله، ص: 26

وَ إِذٰا مٰا غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُونَ«2»

ترجمه: چیزهائی که ما در دنیا به شما دادیم از قبیل زن و بچه و ثروت اینها همه مایه تعیّش زندگانی شما است در این چند روزه دنیا، در موقع مردن همه از شما جدا می‌شوند اما نعمت‌های آخرت که در نزد خدا است از قبیل بهشت و چیزهای خوبی که در بهشت است بهتر است برای مردمان با ایمان و کسانی که فقط به خدای خود توکّل دارند و از گناهان بزرگ و کارهای زشت و بد دوری می‌کنند و از ظلم‌هایی که به آنها می‌شود گذشت می‌نمایند و در صدد تلافی برنمی‌آیند.

آیه سوم : وَ لِلّٰهِ مٰا فِی السَّمٰاوٰاتِ وَ مٰا فِی الْأَرْضِ لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَسٰاؤُا بِمٰا عَمِلُوا وَ یَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَی الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبٰائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَوٰاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّکَ وٰاسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِکُمْ إِذْ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِی بُطُونِ أُمَّهٰاتِکُمْ فَلٰا تُزَکُّوا أَنْفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقیٰ. «3»

ترجمة: از برای خدا است هرچیزی که در آسمانها و هرچیزی که در زمین است.

نظر به اینکه در آیه قبل از این آیه در سوره نجم خدای متعال وسعت علم خود را بیان فرمود در این آیه از اول لیجزی الذین تا آخر بواسطه لامی که در لیجزی می‌باشد بیان می‌فرماید که نتیجه وسعت

______________________________

(2)- سوره شوری آیه 36 و 37.

(3)- سورۀ نجم آیه 31 و 32.

سه رساله، ص: 27

علم او اینست که جزا می‌دهد کسانی را که بد کرده‌اند بسبب عملشان، یعنی آنها را به عذاب جهنّم گرفتار خواهد کرد و همچنین جزای خیر می‌دهد کسانی را که کار خوب کرده‌اند، و کسانی که کار خوب کرده‌اند عبارتند از کسانی که دوری می‌کنند از گناهان بزرگ و کارهای زشت و بد.

و نظر به اینکه نیکوکاران دارای مقام عصمت نیستند ممکن است گناه صغیره از آنها صادر شود نه بطور تکرار، زیرا تکرار گناه صغیره و اصرار بر آن، از گناهان کبیره است لذا خدای متعال گناهان صغیره را در این آیه استثناء کرده و فرموده مگر آنچه صغیر و یسیر باشد از گناه، چه گناه صغیره که به حدّ اصرار نرسیده باشد مغفور است و عقاب بر آن مترتّب نمی‌شود.

و نظر به اینکه اگر کسی گناه کبیره نکند گناه صغیرۀ او مورد عفو و بخشش آفریدگار است خدای کریم می‌فرماید : إِنَّ رَبَّکَ وٰاسِعُ الْمَغْفِرَةِ بدرستی که پروردگارت مغفرت و آمرزشش وسعت دارد.

و برای اینکه بعضی از مردم همیشه تعریف و مدح خود می‌کنند و خود را پاکیزه از گناهان خیال می‌نمایند خدای عالم می‌فرماید: خدا داناتر است به شما در موقعی که شما را از زمین پدید آورد و در هنگامی که شما در رحم مادرانتان بودید پس تعریف و مدح خود نکنید زیرا او داناتر است به کسانی که پرهیزگارند و گناه کبیره نمی‌کنند.

مؤلّف گوید: اگر کسی مواظب باشد تعریف خود را نکند از ریا و خودنمائی در عبارت محفوظ می‌ماند به خلوص عبادت و خشوع و

سه رساله، ص: 28

خضوع نزدیک‌تر می‌گردد و اگر کسی نزد خدا خوب باشد خدا خوبی‌های او را ظاهر می‌کند و محبّت او را در دل مردم می‌اندازد پس احتیاج نیست به اینکه انسان خود را تعریف کند.

مشک آنست که خود ببوید نه آنکه عطّار بگوید

خداوند در قرآن می‌فرماید : إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّٰالِحٰاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمٰنُ وُدًّا «4» .

به درستی که آن چنان کسانی که ایمان به یگانگی خدا و پیغمبری پیغمبران و معاد دارند و کارهاشان پسندیده و موافق رضای خداست البته پروردگار فیّاض دوستی و محّبت آنها را در دلها اندازد.

______________________________

(4)- سورۀ مریم آیه 96.

سه رساله، ص: 29

فصل دوم در بیان تعداد گناهان کبیره در روایات و بیانات فقهاء

بدان که در تعداد گناهان کبیره روایات و اقوال علما مختلف است بعضی علماء عدد گناهان کبیره را هفتاد و هفت، و بعضی هفتاد، و بعضی شصت، و بعضی چهل، و بعضی بیست، و بعضی هفت، بیان می‌کنند و، در بعضی از اخبار سی و دو، و در بعضی بیست و یک، و در بعضی هفت، و در بعضی پنج، بیان می‌شود.

امّا روایات:

روایت اول: کتب الرضا علیه السلام الی المامون من محض الایمان اجتناب الکبائر و هی قتل النفس التی حرم الله، و الزنا، و السرقة، و شرب الخمر، و عقوق الوالدین، و الفرار من الزحف، و اکل مال الیتیم ظلما، و اکل المیتة، و الدم، و لحم الخنزیر، و ما اهلّ لغیر الله به من غیر ضرورة، و اکل الربا بعد البینة، و السحت، و المیسر و هو القمار، و البخس فی المکیال و المیزان، و قذف المحصنات، و اللواط، و شهادة الزور، و الیأس من روح الله، و الا من من مکر الله، و القنوط من رحمة الله، و معونة الظالمین و الرکون الیهم، و الیمین الغموس، و حبس الحقوق من غیر عسرة، و الکذب، و الکبر، و الاسراف و التبذیر، و الخیانة، و الاستخفاف بالحج، و المحاربة لاولیاء الله، و الاشتغال بالملاهی، و الاصرار علی الذنوب. «1»

______________________________

(1)- مکاسب شیخ مرتضی انصاری ص 333- 334.

سه رساله، ص: 30

ترجمه: روایت شده از حضرت رضا علیه السلام که آن حضرت برای مأمون الرّشید لعنة اللّه علیه نوشتند علامت خالص بودن ایمان آنست که مؤمن از گناهان بزرگ دوری کند بعد فرمودند: گناهان کبیره عبارت است از:

اوّل: آدم‌کشی است آن کشتنی که حرام باشد.

دوّم زنا کردن.

سوّم دزدی کردن.

چهارم شراب‌خواری و می‌گساری.

پنجم آزار کردن پدر و مادر یعنی کاری کند که پدر و مادر را از خود ناراضی نماید.

ششم فرار کردن از جنگ «جنگهای اسلامی».

هفتم خوردن مال یتیم ظلما یعنی بدون وجه شرعی.

هشتم خوردن حیوانات مرده.

نهم خوردن خون.

دهم خوردن گوشت خوک.

یازدهم خوردن حیوانیکه در هنگام ذبح کردن اسم بت بر او ببرند و او را بکشند.

دوازدهم خوردن مال ربوی بعد از روشن شدن حرمت آن یعنی معاملات پولی که در بین مردم بی‌اطّلاع از احکام اسلام رایج است که هزار تومان میدهند مثلا یکساله و ماهی بیست تومان بعنوان فرع و نزول دریافت می‌نمایند.

سیزدهم رشوه‌خواری یا بقول امروزی‌ها حق و حساب.

سه رساله، ص: 31

چهاردهم قمار کردن بهر نحوی که برد و باخت در او باشد.

پانزدهم کم‌فروشی در پیمانه یا در ترازو.

شانزدهم نسبت زنا به زن‌های عفیفه دادن.

هفدهم لواط.

هیجدهم شهادة بناحق دادن.

نوزدهم ناامیدی از راحتی عالم آخرت.

بیستم ایمن بودن از عذاب خدا.

بیست و یکم ناامیدی از رحمت خدا.

بیست و دوّم کمک کردن و پشتیبانی نمودن از ستمکاران و میل کردن بآنها.

بیست و سوّم قسم دروغ خوردن.

بیست و چهارم حبس کردن حقوق مردم یعنی ندادن بدهکاری‌ها با اینکه توانائی پرداخت آن را داشته باشد.

بیست و پنجم دروغ گفتن.

بیست و ششم تکبّر و افاده.

بیست و هفتم اسراف و تبذیر. یعنی مال را بیهوده یا در حرام صرف نمودن.

بیست و هشتم خیانت.

بیست و نهم استخفاف حج یعنی با اینکه مستطیع است مکّه نرود. و این فریضه الهی را کوچک بشمارد.

سی‌ام جنگ کردن با دوستان خدا.

سی و یکم مشغول شدن به کارهای لهو که شرعا پسندیده نیست.

سه رساله، ص: 32

سی و دوّم اصرار بر گناهان کوچک، مثل اینکه انسان زیاد به زن نامحرم نگاه کند اگر نگاه به نامحرم گناه کوچک باشد.

روایت دوم : عن ابی عبد الله علیه السلام قال وجدنا فی کتاب علی علیه السلام ان الکبائر خمس: الشرک بالله عز و جل، و عقوق الوالدین، و اکل الربا بعد البینه، و الفرار من الزحف، و التعرب بعد الهجرة . «2»

ترجمه: حضرت امام جعفر صادق علیه السلام می‌فرماید یافتیم ما در کتاب علی بن ابی طالب علیه السلام که گناهان بزرگ پنج عدد است:

اوّل شرک به خدای تعالی.

دوّم عقوق و الدین یعنی کاری کند که پدر و مادر از او ناراضی شوند.

سوّم خوردن ربا یعنی خوردن سود پول بعد از روشن شدن حرمت آن.

چهارم فرار از جنگهای اسلامی.

پنجم رفتن در مکانی که مطالب دینی در آنجا گفته نمی‌شود و مردمش بی‌بهره از علوم قران و سایر مطالب دینی هستند بعد از اینکه این شخص در شهر زندگی می‌کرد و وسائل از هر جهت برای یاد گرفتن احکام برای او فراهم بود.

مؤلف گوید: مطلب خیلی دقیق است بسیاری از مردمان متدیّن را سراغ دارم که سابقا در بعضی از محلّات خوب تهران که مردمانش

______________________________

(2)- خصال شیخ صدوق چاپ غفاری ص 273.

سه رساله، ص: 33

آشناتر به احکام اسلامند ساکن بودند فعلا در محلاتی رفته‌اند که نه مسجدی در اطراف منزلشان پیدا می‌شود و نه عالمی که از آن استفاده‌های دینی نمایند بلکه همسایه مسلمان هم ندارند بعضی از همسایه‌هایشان نصرانی و بعضی یهودی و بعضی لا مذهب که به صورت‌های مختلف خود را مذهبی وانمود کرده‌اند و لذا بعد از چندی پسر آنها نااهل و دختر آنها بی‌حجاب می‌شوند این نتیجه تغییر منزل و مراعات نکردن دستورات دین است.

همنشین تو از تو به باید تا تو را عقل و دین بیفزاید

خوانندگان محترم از مراجع تقلید سئوال کنید آیا «التعرب بعد الهجرة» که از گناهان کبیره است در مورد مسلمانی که از محلّه مسلمانان به محلّه غیرمسلمان برود با اینکه همان خطری که برای رفتن شخصی از شهر مذهبی به شهر غیرمذهبی هست برای این فرد هم هست صدق می‌کند یا نه و آیا گناهش همان است یا کمتر.

روایت سوّم:

عن عبید بن زیاد قال: قلت لابی عبد الله علیه السلام: اخبرنی عن الکبائر فقال: هن خمس و هی ما اوجب الله علیها النار، قال الله عز و جل إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوٰالَ الْیَتٰامیٰ ظُلْماً إِنَّمٰا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نٰاراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً، و قال یٰا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذٰا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا زَحْفاً فَلٰا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبٰارَ الی آخر الایة، و قوله یٰا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّٰهَ وَ ذَرُوا مٰا بَقِیَ مِنَ الرِّبٰا الی آخر الایة، و رمی المحصنات الغافلات، و قتل المؤمن متعمدا علی دینه. «3»

______________________________

(3)- خصال شیخ صدوق ص 273.

سه رساله، ص: 34

ترجمه: راوی خبر می‌گوید که عرض کردم خدمت امام ششم علیه السلام خبر بدهید مرا از گناهان کبیره پس حضرت فرمودند گناهان کبیره پنج است و گناهان کبیره گناهانی است که خدای متعال آتش جهنّم را برای بجا آورنده آنها واجب کرده.

اوّل مال یتیم خوردن، خدای با عزّت و جلال فرموده به درستیکه کسانی که می‌خورند مال‌های یتیمان را به طور ظلم و ستم این دسته اشخاص می‌خورند آتش را و زود است که کشیده می‌شوند در آتش جهنّم.

دوّم از گناهان کبیره فرار از جنگهای اسلامی است زیرا خدای تعالی می‌فرماید ای کسانی که ایمان آورده‌اید زمانی که کفّار را ملاقات کردید در میدان جنگ بسیار، از زیادی آنها پشت خود را به آنها نکنید یعنی فرار از جهاد ننمائید و البتّه کسانیکه از جنگهای اسلامی فرار کنند جای آنها جهنّم است.

سوّم از گناهان بزرگ رباخواری است و لذا حضرت با بیان یک آیه اشاره به حرمت ربا فرمودند که ترجمه آیه اینست: ای کسانیکه ایمان آورده‌اید یعنی زیر بیرق و پرچم اسلام آمده‌اید بپرهیزید از خدا یعنی گناهان را مرتکب نشوید و ربا نخورید و واگذارید بقیه ربا را که زیادیها باشد یعنی زیادی و منفعت پول را نگیرید اگر مؤمن هستید.

چهارم از گناهان کبیره نسبت زنا به زن‌های عفیفه دادن.

پنجم از گناهان کبیره کشتن مؤمن عمدا برای اینکه مؤمن است.

روایت چهارم : عن ابی عبد الله علیه السلام قال ان الکبائر سبع فینا

سه رساله، ص: 35

نزلت و منا استحلت، فاولها الشرک بالله العظیم، و قتل النفس التی حرم الله، و اکل مال الیتیم، و عقوق الوالدین، و قذف المحصنات، و الفرار من الزحف، و انکار حقنا اهل البیت، و اما الشرک بالله فقد انزل الله فینا ما انزل و قال رسول الله صلی الله علیه و آله فیناما قال فکذبوا الله و کذبوا رسوله فاشرکوا بالله عز و جل، و اما قتل النفس التی حرم الله فقد قتلوا الحسین بن علی علیه السلام و اصحابه، و اما اکل مال الیتیم فقد ذهبوا بفیئنا الذی جعل الله لنا فاعطوه غیرنا، و اما عقوق الوالدین فقد انزل الله فی کتابه النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم و ازواجه امهاتهم فعقوا رسول الله فی ذریته و عقوا امهم خدیجة فی ذریاتها، و اما قذف المحصنة فقد قذفوا فاطمة علی منابرهم، و اما الفرار من الزحف فقد اعطوا امیر المؤمنین علیه السلام بیعتهم طائعین غیر مکرهین ففروا عنه و خذلوه، و اما انکار حقنا فهذا مما لا یتنازعون فیه . «4»

ترجمه: حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند گناهان بزرگ هفت است و دستور آنها درباره ما رسیده و از نظر مخالفت و هتک حرمت ما ناشی میشوند.

اوّل- شرک به خدای متعال.

دوّم- کشتن کسیکه خدا او را محترم دانسته.

سوّم- خوردن مال یتیم.

چهارم- مراعات نکردن حقوق پدر و مادر.

پنجم- تهمت زدن به زنان عفیفه.

______________________________

(4)- خصال صدوق ص 364.

سه رساله، ص: 36

ششم- گریختن از جبهه جهاد و جنگهای اسلامی.

هفتم- انکار حق ما خاندان که از اهل بیت پیغمبر صلی اللّه علیه و آله هستیم.

اما شرک به خدا، خداوند درباره ما آیاتی فرستاده مانند قُلْ لٰا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبیٰ، و رسول خدا هم درباره ما سفارشاتی فرموده مانند روایت ثقلین، این مردم خدا و رسول را تکذیب کردند و حق ما را پایمال نمودند پس به خدای عزّ و جل مشرک شدند.

اما قتل نفس محترم حسین بن علی علیه السلام و یارانش را کشتند.

اما خوردن مال یتیم، سهم خمسی که خداوند برای ما قرار داده بود بردند و بدیگران دادند.

اما نافرمانی و حق‌ناشناسی پدر و مادر، خدا در قرآن خود فرموده پیغمبر بمردم از خودشان اولی به مراعات و اطاعت است و همسران پیغمبر مادران امّت محسوبند، پس رسول خدا را [که پدر امت است] درباره فرزندانش نافرمانی و حق‌کشی کردند، و حضرت خدیجه علیها السلام را نسبت به فرزندانش نافرمانی و حق‌کشی نمودند.

اما تهمت به زنان عفیفه، همانا فاطمه زهرا سلام اللّه علیها را بر سر منبرهای خود قذف می‌کردند.

ظاهرا مقصود از اینکه بر منابر فاطمه زهرا علیها سلام را قذف می‌کردند اینست که می‌گفتند حسن و حسین علیهما السلام فرزندان رسولخدا صلی اللّه علیه و آله نیستند زیرا حسن و حسین نوه پسری نیستند و اینها نوه پسری را پسر می‌دانستند جهت گفتن آنها این

سه رساله، ص: 37

مطالب را این بود که استحقاق امامت را از آنها سلب کنند.

اینگونه تبلیغات بعد از شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام جزو برنامه حکومت بنی امیّه گردید و در خطبه نماز جمعه و اعیاد اسلامی اداء می‌شد و این حرفها مستلزم قذف فاطمه زهرا علیها سلام است.

و اما اینکه کسی نسبت ناروائی بآن معصومه داده باشد منظور نیست زیرا طهارت و عفّت آن مخدّره به طوری است که دشمنان هم جز تصدیق به طهارتش عقیده‌ای نداشتند.

اما گریز و فرار از جبهه جهاد، با کمال رغبت بدون ترس و هراس دست بیعت به امیر المؤمنین علیه السلام دادند سپس از او گریختند و او را بخود واگذاردند.

اما انکار حق ما، پیش خود مردم امر مسلّمی است و در آن نزاعی ندارند.

روایت پنجم: عبد العظیم الحسنی قال حدثنی ابو جعفر صلوات الله علیه قال: سمعت ابی یقول: سمعت ابی موسی بن جعفر علیه السلام یقول: دخل عمرو بن عبید علی ابی عبد الله علیه السلام فلما سلم و جلس تلاهذه الایة: «وَ الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبٰائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَوٰاحِشَ» ثم امسک فقال له ابو عبد الله علیه السلام: ما امسکک قال: احب ان اعرف الکبائر من کتاب الله عز و جل فقال علیه السلام: یا عمرو اکبر الکبائر الاشراک بالله، یقول الله: «من یشرک بالله فقد حرم علیه الجنة» و بعده الیاس من روح الله لان الله تعالی یقول: «لٰا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللّٰهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکٰافِرُونَ» ثم الامن من مکر الله لان الله عز و جل یقول: «فَلٰا یَأْمَنُ مَکْرَ اللّٰهِ إِلَّا الْقَوْمُ

سه رساله، ص: 38

الْخٰاسِرُونَ» و منها عقوق الوالدین لان الله تعالی جعل العاق جبارا شقیا و قتل النفس التی حرم الله الا بالحق لان الله تعالی یقول: «فَجَزٰاؤُهُ جَهَنَّمُ خٰالِداً فِیهٰا الایه» و قذف المحصنة لان الله تعالی یقول: «لُعِنُوا فِی الدُّنْیٰا وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذٰابٌ عَظِیمٌ» و اکل مال الیتیم لان الله تعالی یقول: «إِنَّمٰا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نٰاراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً» و الفرار من الزحف لان الله تعالی یقول: «وَ مَنْ یُوَلِّهِمْ یَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلّٰا مُتَحَرِّفاً لِقِتٰالٍ أَوْ مُتَحَیِّزاً إِلیٰ فِئَةٍ فَقَدْ بٰاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللّٰهِ وَ مَأْوٰاهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ» و اکل الربوا لان الله تعالی یقول: «الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبٰا لٰا یَقُومُونَ إِلّٰا کَمٰا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطٰانُ مِنَ الْمَسِّ» و السحر لان الله عز و جل یقول:

«وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرٰاهُ مٰا لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلٰاقٍ» و الزنا لان الله تعالی یقول: «وَ مَنْ یَفْعَلْ ذٰلِکَ یَلْقَ أَثٰاماً یُضٰاعَفْ لَهُ الْعَذٰابُ یَوْمَ الْقِیٰامَةِ وَ یَخْلُدْ فِیهِ مُهٰاناً» و الیمین الغموص الفاجرة لان الله تعالی یقول: «إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللّٰهِ وَ أَیْمٰانِهِمْ ثَمَناً قَلِیلًا أُولٰئِکَ لٰا خَلٰاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ» و الغلول لان الله تعالی یقول: «وَ مَنْ یَغْلُلْ یَأْتِ بِمٰا غَلَّ یَوْمَ الْقِیٰامَةِ» و منع الزکوة المفروضة لان الله عز و جل یقول: «فَتُکْویٰ بِهٰا جِبٰاهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ» و شهادة الزور و کتمان الشهادة لان الله عز و جل یقول: «وَ مَنْ یَکْتُمْهٰا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ» و شرب الخمر لان الله عز و جل نهی عنها کما نهی عن عبادة الاوثان، و ترک الصلاة متعمدا اوشیئا مما فرضه الله لان رسول الله صلی الله علیه و آله قال: «و من ترک الصلاة متعمدا فقد برء من ذمة الله و ذمة رسول الله صلی اللّه علیه و آله» و نقض العهد و قطیعة الرحم لان الله عز و جل یقول: «أُولٰئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدّٰارِ قال:

فخرج عمرو و له صراخ من بکائه و هو یقول هلک من قال برأیه و نازعکم

سه رساله، ص: 39

فی الفضل و العلم» «5»

ترجمه: حضرت عبد العظیم حسنی علیه السلام می‌فرماید حدیث کرد از برای من امام محمد تقی علیه السلام که شنیدم از پدرم که می‌فرمود شنیدم از پدرم موسی بن جعفر علیه السلام که می‌فرمود داخل شد عمرو بن عبید بر پدرم امام صادق علیه السلام پس سلام کرد و نشست و این آیه را خواند «وَ الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبٰائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَوٰاحِشَ وَ إِذٰا مٰا غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُونَ» یعنی کسانی که از گناهان بزرگ و کارهای زشت و بد دوری می‌کنند و از ظلم‌هایی که بآنها می‌شود گذشت می‌کنند و در صدد تلافی برنمی‌آیند و پس از قرائت ساکت شد حضرت فرمود: چه تو را خاموش کرد گفت می‌خواهم گناهان کبیره را از قرآن خدای عزّ و جل بشناسم امام علیه السلام فرمود ای عمرو