آشنايى با اديان بزرگ

آشنايى با اديان بزرگ0%

آشنايى با اديان بزرگ نویسنده:
گروه: ادیان و فرقه ها

آشنايى با اديان بزرگ

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: حسين توفيقى
گروه: مشاهدات: 13796
دانلود: 3384

توضیحات:

آشنايى با اديان بزرگ
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 169 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 13796 / دانلود: 3384
اندازه اندازه اندازه
آشنايى با اديان بزرگ

آشنايى با اديان بزرگ

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

آشنايى با اديان بزرگ

نام نويسنده : حسين توفيقى

سخن ناشران

يكى از فوايد مهم همكارى مراكز علمى و پژوهشى در تهيه متون درسى ، آن است كه با استفاده از امكانات محدود مى توان در مسير افزايش سطح كيفى و كمى متون و منابع درسى ، و جلوگيرى از دوباره كارى گام برداشت سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انسانى دانشگاهها (سمت )، وظيفه تدوين كتابهاى مبنايى و درسى و در زمينه علوم انسانى را بر عهده دارد. موسسه فرهنگى طه نيز يكى از وظايفش تهيه متون آموزشى حوزه و دانشگاه در عرصه علوم اسلامى است همچنين يكى از وظايف مركز جهانى علوم اسلامى ، كه تعليم طلاب خارجى را بر عهده دارد، تدوين كتاب درسى است اين سه مركز اميدوارند كتاب حاضر نمونه اى نيك براى همكارى مشترك و پرهيز از دوباره كاريها و فعاليتهاى هم عرض ‍ باشد.

كتاب آشنايى با اديان بزرگ ، به منظور معرفى اديان بزرگ و زنده جهان در قالب دو واحد درسى ، براى دانشجويان الهيات و همچنين جهت استفاده طلاب علوم دينى ، تدوين يافته است دانش پژوهان در اين كتاب ، علاوه بر شناخت اهم عقايد، شعائر، اخلاقيات و ديگر موضوعات مطرح در اديان بزرگ جهان ، با تاريخچه مختصر آنها و تاءثير آنها بر فرهنگ بشرى آشنا مى شوند.

نويسنده محترم كتاب ، كوشيده است تا در بررسى هر يك از اديان ، به تناسب اهميت آنها، نكات مهم و برجسته آن را گوشزد كند و از ذكر موارد غير مهم و غير ضرورى بپرهيزد.

اشتراك ما مسلمانان در پيشينه و زمينه هاى فرهنگى با دو دين يهود و مسيحيت ، موجب شده است تا شناخت دقيقتر آن دو دين براى ما اهميت بيشترى پيدا كند. از طرفى سيطره فرهنگ غرب مسيحى ، و ضرورت مواجهه صحيح و از سر آگاهى با آن ، اقتضاى شناخت بيشترى از مسيحيت را دارد. افزايش ارتباطات و بيشتر شدن ضرورت گفتگوى اديان ، بويژه اديان ابراهيمى ، بر اهميت آشنايى با يهوديت و مسيحيت مى افزايد. به همين دليل حجم بيشترى از كتاب به اين دو دين ، بويژه به مسيحيت ، اختصاص يافته است

از آنجا كه اين كتاب براى كسانى نوشته مى شود كه با اسلام ، آشنا هستند و بحث كردن در اين سطح پيرامون اسلام براى آنان ضرورتى ندارد، در اين كتاب از دين مبين اسلام بحثى به ميان نيامده ، مگر در پاره اى عقايد مسيحيان و يهوديان كه اشاره اى به نگرش اسلام نيز شده است

اميد است اين كتاب علاوه بر طلاب علوم دينى و دانشجويان ، مورد استفاده عموم دوستداران دانش و فرهنگ قرار گيرد. از استادان گرانقدرى كه كتاب را شايسته تدريس مى بينند، خواهشمنديم با تذكرات سودمند خود، ما را در افزايش غناى آن براى چاپهاى بعد يارى دهند.

پيشگفتار

انسانها در حالى به قرن بيست و يكم گام مى نهند كه ارتباطات جهان را تسخير كرده است و كتاب ، مطبوعات ، كامپيوتر، راديو، تلويزيون ، فيلم و ماهواره ، همچنين سرعت و سهولت سير و سفر مردم را به گونه اى با يكديگر پيوند داده است كه مى توانند به خوبى از احوال يكديگر آگاه شوند و براى زيستن شيوه هاى تازه ايى برگزينند.

يكى از دستاوردهاى عصرارتباطات آگاهى يافتن مردم از باورهاى دينى ديگران است اكنون كه سدهاى پولادين جدايى فرو ريخته است ، رهبران و مذاهب بيشتر و بهتر از گذشته با يكديگر ارتباط مى گيرند و براى تفاهم مى كوشند. اين شيوه بر رفتار پيروان اديان تاثير خواهد گذاشت و آنان نيز با يكديگر رفتارى مسالمت آميز خواهند داشت و براى يكديگر حق حيات قائل خواهند شد.

وضعيت جديد براى كسانى كه از سرچشمه زلال اسلام سيراب مى شوند، ابدا تازگى ندارد و سنت پيامبران الهى ، بويژه پيامبر بزرگوار اسلام و خاندان پاك او پيوسته همين بوده است و منابع اسلامى بر آن گواهى مى دهد.

در اين نوشته ، در باره دين مبين اسلام بحث نمى شود؛ زيرا خوانندگان گرامى با اسلام آشنا هستند و بحث كردن پيرامون اسلام در اين سطح براى ايشان مفيد نيست

مطالب اين كتاب كلى است و اشاره به منابع آن در پاورقى ضرورت ندارد؛ از اين رو، به كتابنامه هاى آخر هر بخشى اكتفا شده است كتابنامه ها نيز اندكى از منابع فراوان اين رشته را معرفى مى كنند و آوردن همه يا عمده آنها در اين اثر ممكن نيست

١ - كليات- تعريف دين ، مذهب ، ملت و شريعت

با پيشرفت دانش ، معلوم شده است كه درباره هيچ يك از پديده هاى جهان نمى توان تعريف كاملى ارائه داد. تعريف بايد جامع و مانع باشد؛ يعنى همه موارد خودى را دربرگيرد و همه موارد بيگانه را بيرون كند. در گذشته تصور مى شد ارائه تعريف جامع و مانع امكان دارد، اما اكنون روشن شده است كه هيچ تعريفى جامع و مانع نيست و تعريفها برخى از جوانب موضوعات را نشان مى دهند.

بعضى موضوعات آسانتر و بعضى دشوارتر تعريف مى شوند. يكى از موضوعاتى كه به سختى تعريف مى شوند، دين است علت اين امر تنوع بسيار زياد اديان در جوامع بشرى است دانشمندان براى پيدا كردن يك يا چند وجه اشتراك در تعريف اديان كوشيده اند، ولى كارشان به جايى نرسيده است اين امر موجب شده است كه تعريفهاى بى شمارى براى دين ارائه شود كه هيچ كدام از آنها جامع و مانع نيست برخى گفته اند دين به معناى اعتقاد به يك امر قدسى است و برخى آن را ايمان به موجودات روحانى دانسته اند. گروهى ديگر گفته اند دين عبارت است از ايمان به يك يا چند نيروى فوق بشرى كه شايسته اطاعت و عبادت هستند.

مذهب در گذشته به مكتبهاى فكرى درون يك دين (مانند مذاهب چهارگانه يا پنجگانه فقه اسلامى ) اطلاق مى شد. در مغرب زمين ، واژه (( Religion )) به معناى مكتبهاى درون يك دين و به معناى خود دين به كار مى رود و حدود نيم قرن است كه متجددان كشور ما تحت تاءثير اين موضوع ، كلمه ((مذهب )) را به هر معنا استعمال مى كنند.

در اين نوشته واژه ((دين )) و ((اديان )) در مورد همه آيينها، اعم از صحيح ، منسوخ ، محرف و جعلى به كار مى رود، همان طور كه خداى متعال به كافران فرموده است: لكم دينكم ولى دين (كافرون :٦) .

ملت در لغت به معناى روش و آيين است و اصطلاحا به مجموعه اديان توحيدى اطلاق مى شود. در علم كلام اسلامى به پيروان اديان توحيدى مليين مى گويند و هر گاهم يكى از اهل كتاب مسلمان شود؛ سپس از اسلام برگردد، مرتد ملى ناميده مى شود. همچنين علماى اسلام واژه ((ملت )) را اختصاصا براى اسلام به كار مى برند. حدود يك قرن است كه كلمه ((ملت )) در زبان فارسى به معناى توده مردم استعمال مى شود و اين كاربرد احتمالا از كشور تركيه به ايران سرايت كرده است

شريعت معمولا به معناى احكام و قوانين آسمانى است و گاهى به معناى دين به كار مى رود.

-دين از نظر جامعه شناسان

اگر دين را با چيزى مانند پزشكى مقايسه كنيم ، حكم خواهيم كرد كه دين يك امر اجتماعى است و پزشكى يك موضوع فردى البته به سبب ارتباط محكم و متقابل فرد و اجتماع ، مى توان هر موضوع فردى را اجتماعى و هر موضوع اجتماعى را فردى نيز ناميد. جامعه شناسان دين را يك نهاد اجتماعى مى دانند و به همين دليل ، درباره آن بحث مى كنند، ولى پزشكى يك نهاد نيست و جامعه شناسان با آن كارى ندارند.

رويكرد جامعه شناسان به مبحث دين رويكردى علمى است علوم در گذشته به ماوراءالطبيعه وابسته بودند و همين وابستگى موجب پديد آمدن رشته هايى مانند علوم غريبه و مانع پديد آمدن رشته هايى چون جامعه شناسى مى شد. علوم غريبه (مثلا كيمياگرى ) قابل تبيين نبود و صرفا شيوه هايى را پيشنهاد مى كرد و مدعى مى شد كه به نتيجه معينى مى انجامد. در فضاى فكرى قديم كه رازورى حاكم بود، علم جامعه شناسى كه به توضيح پديده ها مى پردازد، جايى نداشت از اواخر قرون وسطى ، زمزمه جدايى علم از ماوراءالطبيعه پيدا شد و به تدريج اين شيوه پا گرفت و از مغرب زمين به سراسر جهان سرايت كرد.

از اين رو، دور از انتظار نيست كه جامعه شناسان هنگام سخن گفتن درباره دين ، كارى به جنبه آسمانى آن نداشته باشند و آن را ساخته ذهن بشر و تكامل يافته جادو بدانند كه براى تاءمين نيازهاى معيشتى ساخته شده است ؛ زيرا ديدگاه علمى هر چيز را از آسمان فرو مى كشد و آن را تشريح و تبيين مى كند.

به نظر جامعه شناسان ، دين ، دست كم در مراحل نخستين خود، سخت به جادوى ابتدايى مى ماند؛ به اين معنا كه جادوگر و ديندار، هر دو مى كوشند تا با تدبيرى هستى را بر سر مهر آورند و آسايش خود را تاءمين كنند. پس هر دو ندا در مى دهند و از نيروهاى مطلوب خود يارى مى جويند؛ با اين تفاوت كه اولى نيروهاى يارى رسان و راحت بخش را در طبيعت مى داند، ولى دومى آنها را در ماوراى طبيعت مى جويد. تفاوت ديگر اينكه اولى براى دست يافتن به نيروهاى دور دست غير طبيعى ، راهى جز تضرع نمى يابد. جادوگر بر نيروهاى طبيعى عمل مى كند و آنها را به همراهى مى خواند، اما ديندار از نيروهاى غيرطبيعى مى خواهد كه او را در مقابل نيروهاى طبيعى دريابند. جادوگر شى ء مورد عمل خود، آمرانه مى گويد:((يار من باش !))، ديندار صرفا استرحام مى كند.

- مراحل دين

دين مانند هر پديده ديگر رو به تكامل بوده است و دانشمندان با پيروان اديان در اين نظر موافقند؛ جز اينكه دينداران مراحل دين را مانند كلاسهاى درس رو به تكامل مى دانند، ولى دانشمندان مى گويند دين از جادو و پرستش طبيعت و شرك به مرحله توحيد رسيده است هم اكنون گونه هايى از اديان اوليه در نقاط دور افتاده جهان وجود دارد و پژوهشگران براى تحقيق در مراحل دين ، آنها را مورد توجه قرار مى دهند.

-فايده تاريخ اديان

نخستين انگيزه مطالعه و بررسى هر موضوعى ارضاى حس كنجكاوى است و به همين دليل ، دانشمندان هنگام تحقيق درباره پديده ها، ارزش ‍ اقتصادى يا ساير منافع مادى را در نظر نمى گيرند و تنها پس از به نتيجه رسيدن تحقيق است كه منافع اقتصادى مورد توجه قرار مى گيرد. تشويق و همكارى دولتها در چنين مواردى نيز به اميد حصول نتيجه مادى است خود دانشمندان با شور و هيجان به تحقيق مى پردازد، در حالى كه نمى دانند موضوع مورد بحث آنان به نتيجه مى رسد يا نه

كسانى هم كه در تاريخ اديان مطالعه مى كنند تا از آن براى رشته هاى ديگر علوم انسانى سود بجويند؛ زيرا رشته هاى علوم به يكديگر پيوند دارند و اين پيوند ميان رشته هاى مشابه بيشتر است دين به عنوان پديده اى كه هيچ گاه از انسان جدا نشده ، براى پژوهشگران اهميت فراوانى دارد. در اين هنگام ، تاءثير شگفت آور دين در زندگى بشر و نقش آن در رشد و شكوفايى علم و هنر روشن مى شود.

فايده ديگر مطالعه تاريخ اديان ، بهره بردن از آن در برقرارى ارتباط با افراد و جوامع گوناگون است از اين رو، دولتهاى بزرگ براى تحميل سيطره خود بر دولتهاى كوچك ، به سراغ خاور شناسان مى روند و از آگاهيهاى آنان در باب روحيات و باورهاى ملتها استفاده مى كنند.

تحقيق در تاريخ اديان براى دينداران سود معنوى دارد و به باورهاى دينى ايشان عمق مى بخشد. آنان در بحث خود، كژيها و نابه ه نجاريهاى اديان رقيب را جستجو مى كنند و در صددند درستى دين موروثى و مقبول خويش را ثابت كنند.

همچنين در اين رشته ، فهم درست اعتقادات دينى ملتها ميسر گردد و تنها پس از آن مى توان راه راست را به آنان نشان داد و كاستيهاى آن اديان را تفهيم كرد.

-دسته بندى اديان

اديان را مى توان از جنبه هاى گوناگون دسته بندى كرد:

اديان ابتدايى (مانند آنچه ميان اقوام ابتدايى ديده مى شود)، اديان قديم (مانند آيينهاى منقرض شده خاورميانه ) و اديان پيشرفته (مانند اديان بزرگ كنونى ).

اديان ساده (مانند آنيميسم ، توتيسم و فتيشيسم )، اديان فلسفى (مانند هندوئيسم ، بوديسم و آيين كنفوسيوس ) و اديان وحيانى (مانند زردشتى گرى ، يهوديت ، مسيحيت و اسلام ).

اديان غير توحيدى (مانند هندوئيسم ، بوديسم و شينتو) و اديان توحيدى (مانند يهوديت ، مسيحيت و اسلام ).

اديان سامى (مانند يهوديت ، مسيحيت و اسلام )، اديان آريايى (مانند اديان ايران باستان ، هندوستان ، روم و يونان قديم ) و اديان خاور دور (مانند آيين كنفوسيوس ، تاتوئيسم و شينتو).

اديان شرقى (مانند هندوئيسم ، بوديسم و شينتو) و اديان غربى (مانند يهوديت ، مسيحيت و اسلام ).

دسته بنديهاى ديگرى نيز در منابع دين شناسى وجود دارد.

كتابنامه

١- الياده ، ميرچا، اسطوره ، رويا، راز، ترجمه رويا منجم ، تهران : انتشارات فكر روز، ١٣٧٥.

٢- الياده ، ميرچا، رساله در تاريخ اديان ، ترجمه جلال ستارى ، تهران : انتشارات سروش ، ١٣٧٢.

٣- الياده ، ميرچا (ويراستار)، فرهنگ و دين ، ترجمه هياءت مترجمان ، تهران : طرح نو، ١٣٧٤.

٤- حكمت ، على اصغر، تاريخ اديان ، تهران : انتشارات ابن سينا، ١٣٤٥.

٥- زرين كوب ، عبدالحسين ، در قلمرو وجدان ، تهران : انتشارات سروش ، ١٣٥٧.

٦- كريشنان ، رادا، اديان شرق و فكر غرب ، ترجمه رضازاده شفق ، تهران : انتشارات دانشگاه تهران : ١٣٤٤.

٧- كريشنان ، رادها، مذهب در شرق و غرب ، ترجمه فريدون گرگانى ، تهران : سازمان كتابهاى جيبى ، ١٣٤٤.

٨- گئر، جوزف ، حكمت اديان ، ترجمه و تاءليف محمد حجازى ، تهران : كتابخانه ابن سينا، ١٣٣٧.

٩- گئر، جوزف ، سرگذشت دينهاى بزرگ ، ترجمه ايرج پزشك نيا، تهران : نشر انديشه ، ١٣٥٠.

١٠- مصطفوى ، على اصغر، اسطوره قربانى ، تهران : انتشارات بامداد، ١٣٦٩.

١١- ناس ، جان بى .، تاريخ جامع اديان ، ترجمه على اصغر حكمت ، تهران : انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى ، ١٣٧٠.

١٢- sharma, arvind (ed.), our religions, new york : harpercollins publishers , ١٩٩٣

٢ اديان ابتدايى

- دين نزد انسان ابتدايى

از نظر پژوهشگران علوم انسانى ، نخستين نشانه هاى موجود از دين گرايش ‍ به پرستش طبيعت است نمونه هايى از اين گرايش هم اكنون در مناطق دور افتاده جهان ، ميان انسانهاى ابتدايى مشاهده مى شود. در اين گرايش به منظور رام كردن نيروهاى طبيعت ، بايد از آن نيروها تجليل كرد و از آنها درخواست لطف و احسان داشت انسانهاى ابتدايى عصر ما مراسمى دينى دارند كه در آن لباسهاى عجيب و غريبى مى پوشند، ماسك بر صورت مى زنند و به حركات موزونى مشغول مى شوند و ضمن آن از گونه اى مناسب و به دور از طغيان و طوفان آنان را سيراب كند و به زمين مى گويند بروياند و از مزارع و درختان مى خواهند كه محصول بهتر و بيشترى بدهند و مانند اينها.

-عناصر مشترك اديان ابتدايى

با آنكه اديان ابتدايى در بيغوله هاى جهان پراكنده شده اند و نمى توان ميان آنها هيچ ارتباطى تصور كرد، شگفت آور است كه آن اديان باورهايى مشابه يكديگر دارند. برخى از عناصر مشترك اديان ابتدايى به قرار زير است :

-٢.خدا و خدايان

بايد توجه داشت دينداران به خدايى بسيار والا و فوق تصور بشر عقيده دارند. آنان معتقدند علم و قدرت خدا بى نهايت است و هر گاه در متون دينى چيزى بر خلاف آن يافت شود، براى تاءويل آن تلاش مى كنند.

از قرآن مجيد به روشنى مى فهميم كه مشركان نيز پيوسته به چنين خدايى معتقد بوده اند. به ادعاى برخى مشركان ، خدا از بس بزرگ و پاك و منزه است ، با جهان مادى ارتباطى ندارد؛ از اين رو، بايد براى حاجت خواستن به شركاى او مراجعه كنيم آنان اين موجودات را كارگزاران امور جهان مى دانستند و رجوع به آنها را عظيم الشاءن به مردم مى گفتند اين شريكان از جانب خداى متعال تعيين نشده اند و به همين دليل ، هيچ قدرتى ندارند و نبايد به آنها متوسل شد.

تاريخ نشان مى دهد كه شرك به خداى متعال سابقه اى ديرينه دارد و بشريت پيوسته به آن مبتلا بوده است در عصر حاضر نيز تقريبا نيمى از جمعيت جهان در قالب هندوئيسم ، بوديسم ، شينتو و اديان ابتدايى بت مى پرستند (واژه ((بت )) در زبان فارسى نيز از نام ((بودا)) گرفته شده است ). جامعه شناسان دوران شرك را مقدم بر دوران توحيد معرفى مى كنند، ولى پيروان اديان توحيدى با اين فرضيه به شدت مخالفند و شرك را انحراف از توحيد مى دانند.

به زعم برخى اديان ، خدايان در تاريخ براى انسان جلوه گر شده اند و بتان نمادى از آنها هستند. اين سنخ اديان به فرستادگان الهى يعنى انبيا(عليه‌السلام ) عقيده ندارند.

-٢. نياكان پرستى

ترس از مرگ خرافاتى را در جوامع ابتدايى پديد آورد و آن اقوام درباره ارتباط مردگان با زندگان عقايدى داشتند. برخى از مردم باستان از بازگشت اموات مى ترسيدند و مردگان را كاملا با طناب مى بستند و گورها را محكم مى كردند تا از بازگشت آنان جلوگيرى كنند. اين عقايد كم كم به نياكان پرستى تبديل شد كه در دورانهاى مختلف در سراسر جهان وجود داشته است و اكنون مظاهر آن در سرزمينهايى مانند ژاپن به چشم مى خورد. بتان در مواردى مجسمه نياكان بوده اند.

-٢- جادو

جادو در اديان با آنچه در تصور ماست تفاوت دارد. در آن اديان جادو عبارت است از مراسمى براى دلجويى و مددخواهى از نيروهاى طبيعت در اين مراسم ، جادوگر فعاليت مى كند و رهبرى مراسم را بر عهده مى گيرد. از آنجا كه در جوامع ابتدايى علم و سواد مطرح نيست ، اين افراد نيز چيزى بيش از سايرين نمى دانند و تنها اعتقاد همگان به وجود نيروهايى در اين اشخاص آنان را از سايرين ممتاز كرده است

جادوگران از نيروى خود براى معالجه بيماران نيز استفاده مى كنند. اين گونه جادوگران معمولا شمن ( shaman ) ناميده مى شوند.

جادوگران رياضتهايى نيز مى كشند و بسيار مى شود كه در بدن خود نشانه هايى پديد مى آورند و در مواردى خود را اخته مى كنند.

- ٢- قربانى

ميان اقوام سراسر جهان قربانى براى معبود انواعى داشت و از ريختن جرعه اى آب يا شراب تا اهداى گياهان و محصولات ، ذبح حيوانات و كودكان و بزرگسالان ، همچنين به آتش افكندن كودكان را شامل مى شد. آنان برخى اوقات براى آنكه جمعيت كاهش نيابد، براى تهيه قربانى به سرزمينهاى ديگر يورش مى بردند و افرادى را اسير و سپس در راه خدايان خود قربانى مى كردند. قربانى عفت ، يعنى فحشا دادن به احترام بتان ( Hierodouleia ) نيز نزد اقوام مختلف رواج داشت

اهراق جرعه به عنوان قربانى همواره يكى از رسوم ميخوارى بوده و در تورات كنونى (خروج ٢٩:٤١ و موارد ديگر) و در شعر عربى و فارسى بدان اشاره شده است :

1

-٤- خدايان رومى

روميان نيز خدايان بى شمارى داشتند كه نام برخى از آنها از اين قرار است : ژوپيتر، جانوس ، مارس ، وستا، نپتون ، ولكان ، ونوس ، آپولو، مينروا، هركول

-٤- ژوپيتر

ژوپيتر معادل زئوس يونانيان و به معناى زئوس پدر است وى خداى نور و رعد و برق و صاعقه بود. روزهايى كه ماه به شكل بدر مى شد، به پرستش او اختصاص داشت

-٤- مراسم دينى

مراسم دينى روميان عبارت بود از پرستش امپراطور و تقديم قربانى و برگزارى جشنهايى براى خدايان

كتابنامه

١- مصطفوى ، على اصغر، اسطوره قربانى ، تهران : انتشارات بامداد، ١٣٦٩.

٢- زرين كوب ، عبدالحسين ، در قلمرو وجدان ، تهران : انتشارات سروش ، ١٣٧٥.

٣- ناس ، جان بى .، تاريخ جامع اديان ، ترجمه على اصغر حكمت ، تهران : انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى ، ١٣٧٠.

٤- حكمت ، على اصغر، تاريخ اديان ، تهران : انتشارات ابن سينا، ١٣٤٥.

٥- ژيران ، ف .، فرهنگ اساطير يونان ، ترجمه ابوالقاسم اسماعيل پور، تهران : ١٣٧٥.

٦- شى يرا، ادوارد، الواح بابل ، ترجمه على اصغر حكمت ، تهران : شركت انتشارات علمى و فرهنگى ، ١٣٧٥.

٧- مك كال ، هنريتا، اسطوره هاى بين النهرينى ، ترجمه عباس مخبر، تهران : نشر مركز، ١٣٧٣.

٨- دوكولانژ، فوستل ، تمدن قديم ، ترجمه نصرالله فلسفى ، تهران : ١٣٠٩.

٩- فاطمى ، سعيد، اساطير يونان ، تهران : انتشارات دانشگاه تهران : ١٣٧٥.

٤- هندوستان

حدود ٣٥٠٠ سال پيش قومى كه خود را آريا ( Arya ) يعنى نجيب و شريف مى خواندند، از آسياى مركزى به اطراف رود سند (در جنوب پاكستان كنونى ) مهاجرت كردند و با پيشروى به سوى مشرق ، سرزمينى را كه بعدا هندوستان ناميده شد، در معرض تاخت و تاز خود قرار دادند. در همان روزگار دسته اى ديگر از قوم آريا به سرزمينى مهاجرت كردند كه پس از آن ايران نام گرفت دسته هاى ديگرى از قوم آريا در اروپا منتشر شدند.

اگر چه درباره زبان اصلى اقوام آريايى چيزى نمى دانيم ، اما زبانهاى پس از مهاجرت آنان كه زبانهاى هند و اروپايى ناميده مى شود، با يكديگر قرابت دارند. زبان قوم آريايى هندوستان سانسكريت ( Sam-skrita ) يعنى خوش ‍ تركيب خوانده مى شود كه با زبان اوستايى همچنين پارسى باستان و زبانهاى اروپايى خويشاوندى دارد و اين قرابت كمك زيادى به دانش ‍ زبان شناسى كرده است مثلا حرف ((ه -)) در برخى از واژه هاى پارسى در برابر حرف ((س )) در سانسكريت قرار دارد: مانند واژه ((هند)) در برابر ((سند)) ( Sindhu ) و مانند ((هومه ))، گياه مقدس زرتشتيان كه معادل ((سوما)) ( Soma )، گياه مقدس هندوان است

- هندوئيسم

آيين هندو در قديم دين برهمايى خوانده مى شد كه به برهما، خداى هندوان اشاره مى كرد. هندوئيسم شكل تكامل يافته آنيميسم است و به همين دليل بنيانگذار آن شناخته شده نيست اين آيين گونه اى فرهنگ ، آداب و سنن اجتماعى است كه با تهذيب نفس و رياضت همراه شده و در تمدن و حيات فردى و جمعى مردم هندوستان نقش بزرگى داشته است

-١-مردم هند پيش از هجوم آرياييها

پيش از مهاجرت آرياييها به ايران و هند، مردم اين سرزمينها قومى كوتاه قامت و سياه چرده بودند كه فرهنگ و دين و مراسم مخصوص خود را داشتند و تمدن آنان در سطح تمدن بين النهرين بود. اين قوم در ايران تقريبا به طور كامل از ميان رفتند، ولى در هندوستان به طرف جنوب آن كشور رانده شدند و اكنون به نام قوم دراويدى ( Dravidians ) شناخته مى شوند و گروه بزرگى از اينها به نام نجسها( Untouchables ) معروفند كه درباره ايشان سخن خواهيم گفت حفاريهاى باستانشناسان در منطقه اى به نام موهنجودارو ( Mohenjo-Daro ) در كرانه رود سند (پاكستان )، آثار عظيمى از تمدن آنان را نشان داده است از اين كشفيات بر مى آيد كه برخى از خدايان آيين هندو قبل از ورود آرياييان در هندوستان وجود داشته اند.

-١- اصول دين هندو

اصول دين هندو عبارت است از اعتقاد و احترام به كتابهاى باستانى و سنتهاى دينى برهمنان و پرستش خدايانى كه به ظهور آنها در دوره هاى قديم عقيده دارند. اعتقاد به تناسخ و رعايت مقررات طبقات اجتماعى در معاشرت و ازدواج ، همچنين احترام به موجودات زنده ، مخصوصا گاو از اصول آن دين است

لفظ ((ام )) ( Om ) به معناى آمين براى هندوان بسيار تقدس دارد و از سويى اسم اعظم الهى به شمار مى رود و از اين نظر به اسم اعظم يهوه در دين يهود شباهت دارد.

-١- خدايان ودايى

هندوان به عده بى شمارى از خدايان آسمانى و زمينى با اسما و صفات عجيب و غريب معتقدند و به آنها كرنش مى كنند و براى هر يك بتخانه هاى با شكوهى مى سازند. اين خدايان با هم خويشاوندى سببى و نسبى دارند و ويژگيهاى جسمى و روحى هر يك به تفصيل و با ذكر جزئيات در كتب مقدس و فرهنگ دينى هندوان آمده است اعتقاد به جلوه گرى خدايان به شكل انسان و حيوان در ادوار مختلف ، نيز بسيار جلب نظر مى كند دسته بندى خدايان در ارتباط با طبقات اجتماعى نيز معهود است برخى از معروف ترين خدايان هندو عبارتند از:

اگنى ( Agni ) يعنى آتش ؛

وارونا ( Varuna ) يعنى آسمان ؛

ايشوار ( Isvara ) يعنى قادر متعال ؛

رودرا ( Rurdra ) يعنى وحشتناك ؛

راما ( Rama ) يعنى دلپذير؛

كريشنا ( Krishna ) يعنى آبى پر رنگ ؛

ياما ( Yama ) يعنى ارابه ران معادل جم در آيين زردشت ) كه خداى حاكم بر ارواح مردگان است

اشوين ( Asvin ) يعنى اسب سوار عنوان دو تن از فرشتگان آيين هندو است هندوان معتقدند كه اين پزشكان آسمانى براى انسان تندرستى ، نيكبختى و دارايى به ارمغان مى آورند.

پرستندگان بت مؤ مث زشت و بد تركيب كالى ( Kali ) به معناى سياه معتقدند هداياى ويژه اين بت را بايد از طريق راهزنى به دست آورد و تقديم بتخانه كرد. البته بايد توجه داشت كه معمولا بتان را بسيار زيبا مى سازند تا آنجا كه بت در شعر فارسى كنايه از محبوب زيبا است

٤-١- كتابهاى مقدس

ادعيه و آيينهاى هندوان در مجموعه اى به نام وداها( Vedas )به معناى دانش ، به زبان سانسكريت گرد آمده است و به آن شروتى ( Sruti )يعنى وحى و الهام و علوم مقدس موروثى لقب مى دهند. پژوهشگران تاريخ تصنيف وداها را بين ١٤٠٠ تا ١٠٠٠ ق .م

مى دانند، و بر اين اساس سالهاى ١٥٠٠- ٨٠٠ ق .م را دوره ودايى مى خوانند.

چهار ودا وجود دارد، به اين شرح :

١- ريگ ودا( Rig-veda )يعنى وداى ستايش ؛

٢- يجور ودا( Yajur-veda )يعنى وداى قربانى ؛

٣- سام ودا( Sama-veda )يعنى وداى سرودها؛

٤- اتهرو ودا( Atharva-veda ) يعنى وداى اتهروان (نام نويسنده اين ودا).

در زمانهاى بعد برهمنان شرح و تفسيرهايى بر بوداها نوشتند؛ از اين رو هر يك از وداها داراى دو بخش است :

نخست : منتزها( Mantaras )كه عبارت است از متن اورادى در ستايش آتش ، خورشيد و ساير مظاهر طبيعت و دعاهايى براى فراخى روزى ، بارورى ، بخشايش گناهان و غيره

دوم : براهمناها( Brahmanas )كه مناسبتهاى آن اوراد را تعيين مى كند. پژوهشگران سالهاى ٨٠٠ ق .م تا ٥٠٠ ق .م را دوره برهمنى مى نامند.

كتابهاى دينى ، فلسفى ، عرفانى و ادبى بى شمارى در ميراث فرهنگى هندوستان وجود دارد كه به زبانهاى مختلف ترجمه شده و از جمله آنها معروف كليله و دمنه است كه در سانسكريت پنچاتنتر( Panca-tantra ) يعنى پنج بخش خوانده مى شود.

كتابهاى مهابهاراتا( Maha-bharata ) و رامايانا( Ramayana ) با محتواى اساطيرى رزمى و بزمى از احترام ويژه اى برخوردارند. كتب دينى و ادبى ياد شده به همه زبانهاى زنده جهان (و از جمله فارسى ) ترجمه شده اند.

كتاب بسيار معروف و جذاب بهگودگيتا ( Bhagavad-gita ) يعنى سرود (خداى ) مجيد در بخشى از مهابهاراتاست كه مستقلا مورد توجه قرار گرفته است اين كتاب گاهى به تخفيف گيتا ناميده مى شود، در باب اخلاص ‍ ( Bhakti ) سخن مى گويد و در اهميت كتاب ياد شده همين بس كه به طور مكرر به هر يك از زبانهاى زنده جهان ترجمه شده و دست كم شش ترجمه فارسى از آن موجود است

است اين كتاب گاهى به تخفيف گيتا ناميده مى شود، در باب اخلاص ‍ ( Bhakti ) سخن مى گويد و در اهميت كتاب ياد شده همين بس كه به طور مكرر به هر يك از زبانهاى زنده جهان ترجمه شده و دست كم شش ترجمه فارسى از آن موجود است

اين رساله مكالمات كريشنا با شاهزاده اى به نام آرجونا ( Arjuna ) يعنى روشن را در بر دارد. رساله ياد شده ظاهرا در قرن اول ميلادى در روزنامه بزرگ مهابهاراتا گنجانيده شده است و نزد هندوان از هر كتاب دينى و عقلى ديگر محبوبتر و محترمتر به شمار مى رود. نظم آن كتاب يك دست نيست ، ولى نيروى ذوق و شوقى كه در طى كلمات آن نوشته اعجاب انگيز وجود دارد، هزاران تن را دلباخته و فريفته خود ساخته است

راز موفقيت گيتا در اين است كه مى كوشد اثبات كند راه حقيقى نجات و رستگارى در طريقه اخلاص قرار دارد و براى بيان اين امر از داستانى كمك مى گيرد. آرجونا سوار بر ارابه سلطنتى براى جنگيدن با عموزادگان خود به سوى ميدان مى رود و راننده ارابه كه خداى پهلوانى يعنى كريشنا است و در كنار او نشسته است ، وى را به رزم و نبرد تشويق مى كند. شاهزاده دل به جنگ با خويشاوندان خود نمى دهد. در حالى كه سرداران سپاه خصم يعنى عموزادگان او در شيپور جنگ مى دمند، به راننده فرمان مى دهد كه ارابه او را در وسط رزمگاه در محلى قرار دهد كه بتواند كوشش و رزم آورى هر دو سپاه را به درستى مشاهده كند، ولى همين كه خويشان و عموزادگان و بزرگان قوم را در حال پيكار و خونريزى مى بيند، دل او از پشيمانى و اندوه لبريز مى گردد.

وى درد و رنج خود را با كريشنا راننده ارابه در ميان مى گذارد و از گرانى اندوه ، تير و كمان را از دست بر زمين مى افكند.

كريشنا او را بر اين كم دلى سرزنش مى كند و دوباره وى را بر جنگ و نبرد برمى انگيزاند. در اين هنگام بين آن دو يك سلسله مكالمات رد و بدل مى شود. در مرحله اول كريشنا او را به انجام وظايفى كه در برابر صنف و طبقه خود دارد متوجه مى سازد و به او خاطر نشان مى كند كه انجام فرائض ‍ اجتماعى بر هر كارى مقدم است و نتايج و عواقب آن هر چه باشد، بايد آنها را به عمل آورد و نبايد پاداش و سزايى توقع داشت ارجونا وظيفه خود را به ياد مى آورد كه بايد به عنوان يك شاهزاده از افراد طبقه كشاتريا جنگجويى و رزم آورى پيشه كند. آنگاه وى پاى به ميدان نبرد مى گذارد و اعتراف مى كند كه تهاون و سستى در انجام اين واجب صنفى و فريضه مذهبى گناهى بزرگ است از سوى ديگر اگر به جنگ بپردازد و كشته شود روان او رستگارى يافته ، به آسمان صعود خواهد كرد، و اگر پيروز گردد، بر تخت پادشاهى خواهد نشست علاوه بر اين ميدان جنگ جاى تاءسف و غم خوردن براى كشتگان و قربانيان نبرد نيست ، زيرا اگر چه جسم آنان هلاك مى شود، ولى روحشان جاويدان ؛ باقى و برقرار است

در يكى از قطعات گيتا سخنان زير آمده كه تعاليم اوپانيشادها را در مساءله وحدت الوهيت بيان مى كند و از اين نظر قابل توجه است كريشنا مى گويد:

من برهما هستم ، همان خداى واحد ازلى

قربانى منم ، دعا و نماز منم

طعام خيرات مردگان منم

اين جهان بى پايان منم

پدر و مادر و نياكان و نگاهبانان و منتهاى معرفت همه منم

آنچه در زلالى آب و روشنايى آفتاب تصفيه مى شود،

آن كلمه ((ام )) منم

و منم كتابهاى ريگ ودا، سام ودا، يجور ودا،

طريقت ، شريعت ، مربى ، خداوندگار و قاضى ، شاهد، صومعه و پناهگاه ،

دوست و دشمن ، سرچشمه حيات و درياى زندگانى

هر آنچه بر مى آيد و هر آنچه فرو مى رود،

بذر و برزگر و فصول و درو همه منم

مرگ منم و زندگانى منم

اى ارجونا، حيات اين جهان كه مى بينى ،

و حيات آن جهان كه نمى بينى ، همه منم و بس