تعلیم و تربیت در عصر ظهور

تعلیم و تربیت در عصر ظهور0%

تعلیم و تربیت در عصر ظهور نویسنده:
گروه: تعلیم و تربیت

تعلیم و تربیت در عصر ظهور

نویسنده: رحيم كارگر محمديارى
گروه:

مشاهدات: 6019
دانلود: 2511

توضیحات:

تعلیم و تربیت در عصر ظهور
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 19 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 6019 / دانلود: 2511
اندازه اندازه اندازه
تعلیم و تربیت در عصر ظهور

تعلیم و تربیت در عصر ظهور

نویسنده:
فارسی

13. تطهیر و تنویر فضای زیست

انسان در محیطی زندگی می کند که هم بعد مادی دارد و هم جنبة فرامادی و ملکوتی. آنچه که او با دیده ظاهر بین مشاهده می کند، زندگی فرو بستة دنیایی است؛ با آلایش ها و آرایش های متعدد و آنچه که او را از حقیقت وجودی‌اش و آن فضای معنوی و ملکوتی دور می سازد (و در فضای آلوده و ظلمانی قرار می دهد)، توجه وافر به مادیات، نفسانیات و وهمیات است. در واقع جامعة آلوده، جامعه ای است آکنده از امواج منفی و ویرانگر، افکار و اندیشه های آلوده و کشنده، رویکردهای شهوانی و حیوانی، انواع تحریکات و فریبایی های جنسی و… در واقع انسان ـ به خصوص در عصر حاضر ـ در فضای ظلمانی و زهرآگین زندگی می کند که بر روح و روان و فکر او اثر منفی و مخربی می گذارد (مستقیم و یا غیر مستقیم).

برای رهایی ذهن و روان انسان ها از این سموم روحی و مغناطیس های ضد فرهنگی، باید فضا را پاک کرد و آنان را در یک محیط امن فرهنگی و جامعة نورانی قرار داد. در این صورت است که انسان می تواند در یک محیط سالم (هم در ظاهر و هم در باطن)، به پرورش و شکوفایی خود بپردازد و جامعة پاک اخلاقی داشته باشد. روایات تصویر بسیار زیبایی از این طهارت و پاکی محیط و نورانیت جهان در عصر ظهور ارائه می دهند:

«یملأ الارض عدلاً و قسطاً و نوراً و برهاناً…» ؛ «زمین را از عدل و داد و نور و برهان آکنده می سازد».

«اذا قام اشرقت الارض بنور ربها…»؛ «وقتی که قیام می کند، زمین به نور پروردگارش روشن می شود و بندگان به نور خورشید نیازی نخواهند داشت».

«تطیب الدنیا و اهلها فی ایام دولته» ؛ «در روزگار او، دنیا پاکیزه می شود و اهل آن نیک و (طاهر) می گردند».

«یطهّر الله به الارض» ؛ «خداوند به وسیله مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) زمین را طاهر و پاک می گرداند».

14. برپاداشت سیاست فاضله

«امامت» در اعتقاد شیعه، پیشوایی، زعامت و ولایت چند بعدی شخص معصوم است که از سوی خداوند، به این مقام منصوب شده است. این یک مقام والای معنوی و دینی است که علاوه بر رهبری حکومت اسلامی، هدایت همه جانبه را در امر دین و دنیا بر عهده دارد. در واقع سیاست و حکومت داری، می تواند سه گونه باشد: سیاست الهی، سیاست شیطانی، سیاست صوری (روز مره). سیاست شیطانی، بیشتر برنامه ها و خط مشی ها را در جهت از خودبیگانگی و جهالت انسان ها و غرق کردن آنها در تباهی، فساد و خوش گذرانی و غفلت قرار می دهد و منشأ بسیاری از جنایت ها و رذالت ها و جنگ ها است. سیاست صوری، برنامه های عاد ی و معیشتی حکومت ها است که به شکل های مختلف، بیشتر در صدد ادارة امور روز مره بشر و تکیه بر جنبه های مادی و ظاهری زندگی است و نه تنها کاری با رشد و بالندگی معنوی مردم ندارد؛ بلکه گاهی منشأ ناراستی های اخلاقی نیز می باشد. سیاست الهی، همان سیاست فاضله است که علاوه بر توجه به امور معیشتی و دنیوی و ارائه راه‌کارهای مناسب جهت ایجاد تعادل و پیشرفت در این زمینه‌ها، بیشتر به ابعاد معنوی و روحی انسان ها نظر دارد و به هدایت، تربیت و رشد همه جانبه و سعادت واقعی آنان همّت می گمارد این سیاست فاضله، همان امامت است که به قول خواجه نصیر الدین طوسی، «غرض از آن تکمیل خلق بود و لازمش نیل سعادت».

بر این اساس حکومت وسیله ای برای برپاداشت فضایل و خیرات عمومی است و جهت گیری کلی آن، به سوی قرب الهی و تربیت نفوس انسانی است. از آنجایی که بسیاری از مراکز فرهنگی، اجتماعی و علمی در دست حکومت قرار دارد؛ این نهاد می تواند بیشترین نقش را در اصلاح یا افساد جامعه ایفا کند و تا حکومت ها و حاکمان اصلاح نگردند، امکان هیچ‌گونه پیشرفت و تعالی وجود ندارد. بدین جهت نگارنده در تبیین دولت مهدوی، آورده است:

دولت اخلاقی مبتنی بر نظام امامت که جامعه را در تمامی ابعاد و جنبه‌ها، به سمت رشد فکری و اخلاقی و کمال مطلوب انسانی هدایت و رهبری می کند و باورها و رفتارهای مردم را اصلاح می نماید .

این سیاست الهی، استمرار برنامة پیامبران ـ به خصوص نبی مکرّم اسلام و عترت پاک او ـ است؛ چنان که آن حضرت می فرماید:

«المهدی یقفو اثری لا یخطیء» ؛ «مهدی روش من را دنبال می کند و هرگز از روش من بیرون نمی‌رود».

«یعمل بسنّتی و ینزل الله البرکة» ؛ «به سنت من رفتار می کند و خداوند برکت را بر او نازل می فرماید…».

«اذا قام… سار بسیرة علی» ؛ «زمانی که قائم قیام کند، بر سیرة علی (علیه السلام) عمل می کند».

15. نقش و کارکرد هنجار صالحان و پاکان

وجود انسان های فرهیخته، پارسا، عالم و شاهنده در میان مردم و حضور پر رنگ آنان در اجتماع و به دست گرفتن امور فرهنگی، علمی و حتی سیاسی، موجب رشد و ارتقای آن جوامع و تربیت صحیح نفوس است. اینان الگوهای عملی مردم، معلمان و مربیان اخلاق، راهبران دل ها و عقل ها به سوی ایمان و معرفت و جلب کنندة برکات و حجت های الهی هستند؛ مانند پیامبران، امامان، دانشمندان مهذب، عارفان و… تأثیرات مثبت و سازنده حضور کیفی و کمی آنها در جوامع و کارآیی آنان در اصلاح گری و انسان سازی، به حدی است که امام سجاد (علیه السلام) می فرماید:

«هلَکَ من لیس له حکیم یرشده» ؛ «آن کس که فرزانه ای ارشادگر ندارد، هلاک خواهد شد».

انسان همواره به مربی و الگو نیازمند بوده و برای شکل دادن به شخصیت خود، نمونه و سرمشق می طلبد.

وجود این نمونه های الهی، هم بر نورانیت جوامع می افزاید و هم نورانیت دل ها را فزونی می بخشد و نقش مفسدان و انسان های اهریمنی را کم رنگ می سازد. هر اندازه مربیان انسان، واجد کمالات والا باشند، به همان اندازه می توانند نقش مثبت و کارگشایی را در رشد فکری و اخلاقی مردم ایفا کنند؛ چنان که پیامبر اکرم و امامان معصوم (علیهم السلام) ، این اثرگذاری معنوی و روحی را در حد اعلای آن داشتند ودر عصر ظهور نیز امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و انسان های بسیار وارسته و برگزیده همراه او، چنین نقش پویا و مانایی را ایفا خواهند کرد. بازگشت پیامبر صالح خدا عیسی مسیح (علیه السلام)، حضور حضرت خضر و الیاس، رجعت مالک اشتر، سلمان فارسی، مقداد، ابودجانه انصاری، اصحاب کهف، یاران موسی و… بی‌حکمت نیست و خبر از تحولات بسیار گسترده و شگفت آوری می دهد و نقش بارز مردان الهی را در تطهیر فضای جامعه و انسان‌سازی نشان می دهد.

علاوه بر اینها انسان های صالح و شایسته ای نیز جزء یاران خاص امام و از گلچین های الهی برای یاری او و راهبری مردم هستند و ایشان به عنوان حاکمان جهان و مسؤولان سیاسی و فرهنگی، امور تعلیم و تربیت جهانی را سامان می دهند:

«له رجال الهیون یقیمون دعوته و ینصرونه هم الوزراء له یتحملون اثقال المملکة عنه و یعینونه علی ما قلّده الله» ؛ «گروهی از مردان الهی، دور او گرد می آیند، دعوتش را سرپا نگه می دارند و او را یاری می کنند. آنان وزیران او هستند که سنگینی مسائل کشوری را بر عهده می گیرند و او را در مسؤولیت بزرگی که خداوند به عهده‌اش گذاشته، یاری می کنند».

«یبایع القائم بین الرکن و المقام ثلاث مائة و نیّف عدة اهل بدر، فیهم النجباء من اهل المصر و الأبدال من أهل شام و الأخیار من اهل العراق…»؛ «سیصد و اندی به تعداد اهل بدر، در میان رکن و مقام با قائم (علیه السلام) بیعت می کنند: نجبا از مصر، ابدال از شام، اخیار از عراق و…».

در مورد برنامه های فرهنگی حضرت عیسی (علیه السلام) در عصر ظهور نیز آمده است:

«عیسی بن مریم در میان امت من، داور دادگری خواهد بود که کینه و عداوت را از میان مردم بر می دارد (یرفع الشحناء و التباغض)».

15. غنابخشی روحی (استغنای واقعی)

یکی از سازوکارهای بسیار مهم در تغییر و تحوّلات روحی انسان ها و فروکاستن از آمال مادی صرف و خواسته های فزاینده دنیوی و تجملاتی، استغنای روحی انسان ها است. بالارفتن ظرفیت های فکری و درونی مردم، توجه به نیازهای اصیل و فطری و ماندگار، پایین آوردن سطح خواسته ها و تمایلات متنوع و فزایندة مادی و غریزی، در اولویت قرار ندادن امور نازل و فانی و… نشانه های غنای روحی و معنوی‌اند. اینها با مدیریت و هدایت دقیق و درست، عامل حل بسیاری از کاستی ها و ناهنجاری ها خواهند بود؛ امری که در عصر ظهور به صورت کامل و تمام محقق خواهد شد. غنا و بی‌نیازی انسان در سه وجه و درجه است و هر سه با عنایت الهی و به دست امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در دل و جان انسان ها ریشه خواهد دواند:

الف. درجة نخست غنای قلب است و آن عبارت است از اینکه قلب از تعلّق به هر سبب و موثری سالم و رها و آزاد باشد و با قضا و قدر الهی (حکم الهی)، معارضه نکند و تسلیم آن باشد و از دشمنی با مردمان رهایی یابد.

در روایتی دربارة بی‌نیازی قلبی مردم در عصر ظهور می فرماید:

«و یجعل الله الغنی فی قلوب العباد» ؛ «خداوند بی‌نیازی را در دل های این امت قرار می دهد».

و نیز:

«اذا خرج المهدی القی الله الغنی فی قلوب العباد» ؛ «هنگامی که مهدی قیام می کند، خداوند در دل های بندگان بی‌نیازی می افکند».

ب. درجة دوم، غنای نفس (نفس مطمئنه) است و آن عبارت است از اینکه نفس بر مقصود خود (حق تعالی) استقامت ورزد و کاملاً متوجه حق باشد و از سخط و ریا دور گردد. وقتی توجّه انسان از دیگران قطع شود؛ نه غضب و خشم بی‌جایی خواهد داشت (که عامل بسیاری از جنایت ها و هرج و مرج ها و ناامنی ها است) و نه خود نمایی و تظاهر خواهد کرد (که منشأ بسیاری از مادی گرایی‌ها، تجمل پرستی ها و فزون خواهی ها است).

در حدیثی آمده است:

«ان قائمنا اذا قام اشرقت الارض بنور ربها و استغنی الناس» ؛ «چون قائم ما قیام کند، زمین به نور پروردگارش روشن می شود و مردم همگی بی‌نیاز می شوند».

وقتی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از کنار بیت الهی قیام خود را آغاز کرده و با مردم صحبت می کند، آنان را به یاد خدا می اندازد (اذکرکم الله) و شعار خود را بیعت با خداوند قرار می دهد (البیعة لله).

ج. درجة سوم، غنای انسان، به غنای حق است؛ یعنی، متصف شدن به صفات الهی و شهود ذکر حق تعالی و فانی شدن در او. امام معصوم (علیه السلام) می فرماید:

«یعلی امر الله و یظهر دین الله» ؛ «امر خداوند برتری داده می شود و دین خدا ظاهر می گردد».

جالب اینکه همة این کشش ها و جذبه ها و این دگرگونی ها و صعودهای روحی، با عنایت خاص خداوند و برکت وجود امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) صورت می گیرد؛ یعنی، اگر لطف خدا نبود، مردم به جهت فزونی نعمت و راحتی و آسایش باز به طغیان و فساد دچار می شدند:

«… لولا ما یدرکهم من السعادة لبغوا» ؛ «اگر لطف و سعادت خداوند آنان (مردم عصر ظهور) را در بر نمی‌گرفت، با آن بی‌نیازی (مادی) سرکشی می کردند».

17. به‌سازی اخلاق کارگزاران

یکی از مکانیسم های تأثیرگذار در رشد فکری و اخلاقی مردم، تقدم اصلاح رفتاری و معرفتی بازیگران عرصة سیاست و مدیریت جهان بر دیگران است. اگر کارگزاران امور، از نظر اخلاقی سالم و پاک باشند و در عمل به وظایف خود از مسیر حق، عدالت و اعتدال خارج نشوند، بسیاری از انحرافات و کژتابی های اخلاقی و رفتاری جهان کاسته خواهد شد و مردم نیز تابع آنان خواهند بود؛ چنان که فرموده‌اند:

«الناس علی دین ملوکهم» ؛ «مردم بر دین حاکمان خود هستند».

گام اول در اصلاح و بهسازی اخلاق کارگزاران امور و مدیران و مجریان، نظارت شدید بر آنها و سخت گیری در برابر قانون شکنی و هنجار ناپذیری آنان است. همچنین دقت در گزینش مسؤولان متعهد و وظیفه شناس که بتوانند در حرکت مردم به سوی کمال و تعالی، اثر‌گذار باشند و جلوتر از آنان، این مسیر رشد و بالندگی را طی کنند. بشر هر لحظه در معرض اشتباه و انحراف است و برای جلوگیری از آن، رهبر می باید نظارت کامل بر زمامداران جامعه داشته باشد. هر چند وقت آنان را نصیحت و راهنمایی کند و از انحراف و لغزش منع فرماید؛ چنان‌که حضرت علی (علیه السلام)، کاربردی ترین و دقیق ترین نظارت ها را بر کارگزاران خود داشت و حضرت مهدی (علیه السلام) نیز چنین خواهد بود:

«المهدی… شدید علی العمال رحیم بالمساکین» ؛ «مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف).. بر مسوولان کشوری بسیار سخت می گیرد و بر بینوایان بسیار رئوف و مهربان است».

و نیز:

«یأخذ الوالی من غیرها عمالها علی مساوئ اعمالها» ؛ «عمال و کارگزاران حکومت ها را بر اعمال بدشان کیفر خواهد داد».

مهم ترین دستور حضرت به یاران خود بر پاداشت عدالت و احسان و نیکی با مردم است:

«یفرق المهدی اصحابه فی جمیع البلدان و یأمرهم بالعدل و الاحسان…» ؛ «مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) یارانش را در همة شهرها پراکنده می سازد و به آنان دستور می دهد که عدل و احسان را شیوة خود سازند».

حضرت پیش از انتخاب و فرستادن آنان، پیمانی سخت و دشوار از آنها می گیرد که بسیاری از مفاد آن، اخلاقی و در جهت تزکیه و تهذیب آنان است:

«… با مهدی بیعت می کنند که هرگز دزدی نکنند؛

زنا نکنند؛

مسلمانی را دشنام ندهند؛

خون کسی را به ناحق نریزند،

به آبروی کسی لطمه نزنند،

به خانة کسی هجوم نبرند؛

طلا، نقره، گندم و جو ذخیره نکنند؛

مال یتیم را نخورند؛

در مورد چیزی که یقین ندارند، گواهی ندهند؛

مشروب نخورند؛

حریر و خز نپوشند؛

در برابر سیم و زر سر فرود نیاورند؛

راه را بر کسی نبندند؛

راه را نا امن نکنند؛

گرد همجنس بازی نگردند؛

خوراکی را از گندم و جو انبار نکنند؛

طرفدار پاکی باشند؛

از پلیدی گریزان باشند؛

به نیکی فرمان دهند؛

از زشتی ها بازدارند؛

جامه های خشن بپوشند؛

خاک را متکای خود سازند؛

در راه خدا حق جهاد را ادا کنند و…»

18. شکل گیری اندیشه و فکر قرآنی (اندیشه واحد قرآنی)

قرآن، برنامه جامعه و کامل برای ساختن جامعه ای سالم و آباد، انسانی فرهیخته و متعالی و آینده ای رو به رشد و مترقی است. وجود آموزه های وحیانی قرآن، به عنوان مبنا و معیار درستی و نادرستی اندیشه ها و افکار و تربیت کننده و اصلاح‌گر نفوس و دل‌ها، عامل رستگاری و نجات همة انسان ها در هر سطح و منزلتی است.

افکار و آرای گوناگون فلسفی و سیاسی و اندیشه های ناقص و دنیا‌گرایانه عامل برخی از انحرافات، ارزش ستیزی‌ها، دنیاگرایی‌ها، تشویش ها و حتی بی‌عدالتی ها و جنگ ها است. از منظر دینی، بسیاری از این آرا و نظریات، برخاسته از هواهای نفسانی و فکر ناقص بشری هستند و چون راهی به حقیقت ندارند، در گره گشایی از کار بشر، ناتوان می باشند. اگر بتوان این آرا و اندیشه ها را در پرتو قرآن بال و پر داد و از تعدد و چند‌گانگی آنها جلوگیری کرد، می توان امیدوار به حل مشکلات شد.

حضرت علی (علیه السلام) در بارة اینکه امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نظرات، قوانین و خواست ها را مطابق با قرآن می کند، می فرماید:

«یعطف الهوی علی الهدی اذا عطفوا الهدی علی الهوی و یعطف الرأی علی القرآن اذا عطفوا القرآن علی الرأی…» ؛ «او خواسته ها را تابع هدایت وحی می کند، هنگامی که مردم هدایت را تابع هوس های خویش قرار می دهند و در حالی که به نام تفسیر، نظریه های گوناگون خود را بر قرآن تحمیل می کنند، او نظریه ها و اندیشه ها را تابع قرآن می سازد».

بر همین اساس او افکار و اندیشه ها را متمرکز می کند:

«اذا اقام قائمنا وضع یده علی رؤوس العباد فجمع به عقولهم و کملت به احلامهم» ؛ «وقتی قائم ما قیام کند، دست ]عنایتش[ را بر سربندگان می نهند و بدین وسیله عقل آغاز شده ]و فهم‌شان بالا می رود[ و عقولشان متمرکز می گردد».

و آنها را به سمت اندیشه واحد قرآنی سوق می دهد:

«هو الذی یجمع الکلم و یتم النعم» ؛ «او کسی است که وحدت کلمه را ایجاد می کند و نعمت را کامل می سازد».

برای اینکه این اندیشه واحد و جامع شکل بگیرد، آن حضرت حقایق قرآنی و آموزه های اصیل آن‌را تعلیم می دهد و موجب دانایی پرهیزگارانه انسان ها می شود؛ چون قرآن کریم هم بر نور دل ها می افزاید و هم بر دانش و حکمت آنان:

«… یعلم الناس القرآن علی ما انزل الله جل جلاله» ؛ «قرآن همان گونه که خداوند نازل کرده و به مردم یاد داده می شود».

«استأنف بکم تعلیم القرآن و شرایع الدین… کما انزل الله علی محمد» ؛ «وقتی قائم قیام می کند، قرآن و احکام دین را همان گونه که بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده است، از نو به شما می آموزد».

19. پر رنگ کردن ماهیت «عبادی انسان

از دیدگاه قرآن و روایات و نیز فلسفه متعالی تاریخ، حرکت و سیر تاریخ، به سوی عبودیت و حاکمیت ارزش ها و متعالی شدن انسان است. هدفی که قرآن برای کاروان بشریت ترسیم می کند«عبادت و عبودیت » است (وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ) ؛ یعنی، انسان آفریده شده است که خدا را پرستش کند و پرستش خود هدف است… طبعاً به این معنا، در منطق اسلام هدف اصلی از زندگی، جز معبود، چیز دیگری نمی‌تواند باشد. یکی از مشکلات بنیادین بشر، خروج از ولایت و عبودیت الهی و قرار گرفتن در ولایت شیطان است. این طغیان و انحراف منجر به خود‌پرستی، تکبر، غفلت، کفر و شرک می شود و هر آینه انسان را به جهت این کژتابی بزرگ، در معرض لغزش‌ها، جنایت ها و ستم ها قرار می دهد و تنها راه چارة آن، بازگشت انسان به دایرة عبودیت و عبادت‌گری است.

برخی از مفسّران، عامل مؤثر تربیتی مطرح شده در سورة مریم (وحناناً من لدنّا و زکاة) را رابطه معنوی هر فرد با خداوند از مجرای عبادت می دانند. آنجا که می فرماید: «ما از نزد خود (و نه از طریق اسباب طبیعی) به یحیی مهر و رحمت و رشد اعطا نمودیم و او انسان پرهیزگار و پیراسته بود». در این طرز نگاه، به آثار تربیتی و رشد دهندة عبادت و رابطه معنوی حاصل از التزام به آنها توجه شده است و نقش مدبرانه خدا، از مسیر تشریع عبادات نیز مورد توجه جدی قرار گرفته است.

عصر ظهور، دوران شکوفایی بعد عبادی انسان و زمان خروج کامل او از ولایت شیطان و قرار گرفتن در عبودیت رحمان است. کسی که در ولایت حق قرار گرفت و به مقام بندگی و پرستش‌گری دست یافت، درهای رحمت، وسعت و حکمت روی او گشوده می شود و دارای بصیرت اخلاقی و مقام رحمانی می گردد.

این بشارت غیبی برای همه انسان های حقیقت جو و طالب کمال است:

«ابشروا بالمهدی… یملأ قلوب العباد عبادة و یسعهم عدله» ؛ «بشارت باد به آمدن مهدی… او دل های بندگان را با عبادت و اطاعت پر می کند و عدالتش همه را فرا می گیرد».

«الملک لله… لکن اذا قام القائم لم یعبد الا الله عزوجل» ؛ «پادشاهی از آن خدا است… لکن هنگامی که قائم ما قیام کند، جز خدای تبارک تعالی پرستیده نمی‌شود».

«یقبل الناس علی العبادات» ؛ «مردم رو به عبادت می آورند و…».

20. رفع ناداری مادی برای تعدیل خواسته ها

اگر انسان دنیا را هدف زندگی خود قرار دهد و همه چیز را در مادیات خلاصه کند، به آن حرص می ورزد و هر چه به دست می آورد، باز بیشتر می خواهد.این شیفتگی به دنیا زمینه را برای هر گناه و آفت و رذیله ای فراهم می سازد؛ چرا که دنیا فقط وسیلة کسب معیشت ـ از راه درست یا نادرست ـ قرار می گیرد و دار غرور، سرگرمی، عیش و نوش و در نهایت تعارض و رقابت برای دسترسی به مال بیشتر می شود. دنیا‌خواهی و دنیا طلبی، صفات اخلاقی زشت را به آرامی در انسان ایجاد می کند و کبر، حرص و حسد، نمودهای مهم آن و عامل انحراف انسان ها در طول تاریخ است. تنها راه درمان این فزون خواهی، تزکیه و تربیت عقلانی بشر و قرار دادن او در مسیر پیامبران و امامان است.

با این حال دین در صدد رفع نیازهای مادی انسان نیز می باشد تا از این بابت، دغدغة خاطری نداشته باشد و زمینه های حرص و آز و طمع در او کم‌رنگ شود. با برنامه هایی چون خمس، زکات و صدقه از یک طرف در صدد رفع فقر از جامعه برمی‌آید و از طرف دیگر جلوی ثروت‌اندوزی و اسراف و تجمل‌گرایی را می گیرد و مانع انباشت بی‌رویه مادیات می شود. این آموزه در عصر ظهور به طور کامل کاربردی شده و با رفع نیازهای مادی انسان ها و در عین حال تربیت صحیح آنان، مشکلات ناشی از دنیاگرایی رفع شده و اقتصاد بشر در مسیر اخلاقی و انسانی خود قرار می گیرد. بر اساس روایتی:

«ثروت های روی زمین و منابع زیر زمین، نزد آن حضرت گرد می آید. آن گاه حضرت به مردم خطاب می کند: بیایید بگیرید، بگیرید آنچه را که برایش خویشاوندی را قطع می کردید و به خون ریزی و گناهان دست می زدید (قطعتم فیه الارحام و سفکتم فیه الدم الحرام و رکبتم فیه المحارم!!) او چنان اموال را می بخشد که کسی پیش از او چنان نکرده است».

همچنین آمده است:

«یُسوّی بین الناس حتی لاتری محتاجاً الی الزکاة» ؛ «او اموال را میان مردم چنان به تساوی قسمت می کند که دیگر نیازمندی یافت نمی‌شود تا به او زکات دهد».

«کفیتم مؤونة الطلب و التعسّف و نبذتم الثقل الفادح عن الاعناق» ؛ «اگر از مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پیروی کنید، از رنج طلب و سختی (برای دستیابی به وسایل زندگی) آسوده می شوید و او بار سنگین ( زندگی) را از شانه هایتان بر زمین می نهد».

21. وحدت معقول انسانی

دوری و اختلاف انسان ها از همدیگر و کینه‌ورزی نسبت به هم، چند پارگی فرهنگی و عقیدتی، خواست ها و اهداف متضاد و چندگانه، ارزش ها و هنجارهای گوناگون و… از تهدیدات مهم جامعه بشری و عامل رکود و خمودگی فکری و فرهنگی است. این مسأله به حدی است که برخی از متفکران انسان را گرگ انسان می دانند.

علت تنازع وتفرقه انسان ها هرچه باشد و به هر شکلی صورت گیرد(شکاف های مذهبی، فرقه ای، قومی، زبانی، نژادی و… )، تاریخچه ای به فراخنای زندگی بشری دارد و بسیاری از جنگ‌ها، ستیزه‌جویی های فرسایشی، تجاوزگری ها و… ثمرة آن است. یکی از برنامه های اساسی پیامبران، نزدیک ساختن انسان ها به همدیگر، تألیف قلوب، تعمیق مهرورزی و محبت است؛ یعنی، تشکیل امت واحده و بازگرداندن انسان ها به فطرت و سیرت واقعی خود. در پرتو این اتحاد و همدلی است که انسان‌ها، یک فرهنگ و آیین واحد را پذیرا بوده و یک هدف و برنامه برای زندگی خواهند داشت. اگر انسان ها در جامعه واحد جهانی گرد هم نیایند و بر تنازع ها و تعارض های فرهنگی و سیاسی و… پافشاری کنند، هیچ برنامه تربیتی و فرهنگی مؤثر نخواهد بود و مشکلات انسان ها همچنان باقی خواهد ماند.

پس لازمة رشد فکری و اخلاقی مردم، شکل‌گیری امت واحده و فرو کاستن از جدایی‌ها، ستیزش‌ها، افکار متفاوت و ارزش های چند‌پاره است؛ امری که در عصر ظهور به طور کامل محقق شده و همة اختلافات، کینه ها و مذاهب و… برطرف می گردد:

«یقوم قائمنا… ثم یجمعهم علی امرٍ واحدة» ؛ « آن گاه که قائم ما قیام کند… همه را بر یک فکر و مرام و احد گرد می آورد».

«… لیرفع عن الملل و الادیان الاختلاف» ؛ «اختلافات و پراکندگی را از ملت ها و ادیان بر می دارد».

آن حضرت الفت و دوستی در دل مردم ایجاد می کند و بغض و خصومت را برطرف می سازد:

«یؤلف بین قلوب مختلفة» ؛ «… بین قلب های گوناگون الفت ایجاد می کند».

«لذهبت الشحناء من قلوب العباد» ؛ «کینه ها از قلب های بندگان می رود».

«اذا قام القائم جائت المزاملة…» ؛ «زمانی که قائم قیام می کند، دوستی واقعی و صمیمیت حقیقی پیاده می شود».

22. فراگیری و تعمیم تربیت

یکی از انگاره های اهمیت دار در تربیت و بالندگی اخلاقی و روحی انسان‌ها، فراگیری و شمول آن به همة افراد اجتماع است؛ یعنی همگان باید در سطوح و مراحل مختلف زندگی، از برنامه های تربیتی و اخلاقی برخوردار شده و به تزکیه و تهذیب نفس و حکمت‌آموزی و خردورزی بپردازند. اگر بخش هایی از اجتماع ـ ولو اندک ـ از طهارت نفس و اخلاق فاضله بی‌بهره باشند، آن را به تباهی کشانده و مانع تأثیر برنامه های تربیتی می شوند. مهم تر از آن، افراد هنجار شکن و تباه‌گر، خود از موانع اصلی تعلیم و تربیت بوده و همواره درصدد انحراف و اغوای دیگران و افساد جوامع بر می آیند. به همین جهت تعلیم و تربیت واقعی، آن است که شامل همة افراد بشر بوده و برای همگان، راه‌کارهای مناسب اصلاح و بازسازی اخلاقی ارائه دهد.

در عصر ظهور، تعلیم و تربیت، جهانی، فراگیر و کارآمد بوده و شامل همه گروه های سنّی، فکری، اعتقادی، سیاسی، جغرافیایی و… می شود. کسی نیست که از این هدایت‌گری و تربیت ها بی‌بهره باشد و همچنان بر تباهی و ناراستی خود باقی بماند. در روایات آمده است:

«لایبقی کافرٌ الاّ اَمن و لاطالِحٌ الاّ صَلَحَ» ؛ «روی زمین کافری باقی نمی‌ماند جز اینکه ایمان می آورد و شخص ناشایستی نمی‌ماند، جز اینکه به صلاح و تقوا می گراید».

«یقیم الناس علی ملّتی و شریعتی و یدعوهم الی کتاب ربّی» ؛ «مردم ]جهان[ را به ملّت و آیین من در می آورد و آنان را به کتاب پروردگار من دعوت می کند».

طبق روایت امام باقر (علیه السلام) نیز آن حضرت دست خود را بر سر تمامی بندگان خدا می گذارد و عقول آنها را متمرکز و اخلاقشان را کامل می کند ( اذا قائم قائمنا وضع یده علی رؤوس العباد فجمع به عقولهم و اکمل به اخلاقهم) .

23. بهره‌وری از هدایت های کلامی

یکی از مؤلفه های مهم و تأثیرگذار در تعلیم و تربیت، بهره‌وری از کلام نافذ و تأثیرگذار و بیان صریح و مهرورزانه خواسته ها و ایده ها است. رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در شیوة تربیتی خود، از روش کلامی مستقیم بهرة کاملی می برد و با سخنان نورانی و رسای خود، بر روح و روان مخاطبان تأثیر گذاشته و تا ژرفای وجود آنها نفوذ می کرد. این شیوه، همواره مورد توجه بوده و به خصوص از سوی اساتید اخلاق و مربّیان نفوس به کار گرفته می شد. بیان صمیمی و شفاف نکات اخلاقی و تربیتی و آگاهی بخشی دربارة خیر و شرّ، سعادت و ضلالت، نور و ظلمت، راستی و کژی، ارزش ها و ناهنجاری ها و…، موجب رشد فکری و اخلاقی انسان شده و او را از غفلت، بی‌خبری و جهالت خارج می کند.

حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هنگام ظهور و از کنار خانه مکرّم الهی، برنامه های خود را با سخنان نورانی و روشن آغاز می کند و مردم جهان را با آموزه های دینی و وحیانی و ارزش های بایسته انسانی آشنا می سازد و آنها را به نیکی‌ها، حقایق و کتاب الهی دعوت می کند. تأثیر کلام رسا و دلنشین آن حضرت در هدایت و تربیت انسان ها و خرورزی و دانایی آنان قابل انکار نیست. در روایات آمده است:

«یدعو الناس الی کتاب الله و سنّة نبیّه و الولایة لعلیّ بن ابی طالب…» ؛ «او مردم را به سوی کتاب خدا، سنت پیامبر و ولایت علی بن ابی طالب … دعوت می کند».

«… یحق الحق بکلماته و یقطع دابر الکافرین » ؛ «او حق را با کلماتش تأیید می کند و پشت کافران را در هم می شکند».

امام باقر (علیه السلام) می فرماید:

«مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از مکه به هنگام نماز عشا ظهور می کند؛ در حالی که پرچم و پیراهن و شمشیر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به همراه دارد و چون نماز عشا را خواند، فریاد بر می آورد: ای مردم! شمارا به ذکر خدا و به ایستادنتان در برابر خدا ]در روز قیامت[ متذکر می شوم؛ در حالی که حجتش را ]در دنیا[ بر شما تمام کرده است و پیامبران را مبعوث نموده و قرآن را فرو فرستاده است. خداوند به شما فرمان می دهد که به او شرک نورزید و فرمانبر او و پیامبرانش باشید. آنچه را قرآن امر به احیای آن کرده است، احیا و زنده کنید و آنچه را که امر به نابودی آن کرده است، نابود سازید و یاوران راه هدایت باشید و بر تقوا و پرهیزگاری همکاری نمایید؛ زیرا دنیا، فنا و زوالش فرا رسیده و نفخة وداع سرداده است. من شما را به سوی خدا و رسولش و عمل به کتاب او و نابودی باطل و احیا و زنده ساختن سیرة پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دعوت می کنم. آن‌گاه در میان 313 نفر از یارانش ظهور می کند» .

24. شرورزدایی از جامعه

یکی از اصول مسلم در تعلیم و تربیت انسان، ریشه‌کنی شرور و ناراستی ها از اجتماع و حذف منکرات و رذایل در هر سطح و مرتبه ای است؛ یعنی، در کنار تربیت فردی، باید به تربیت جمعی پرداخت و برای این کار ابتدا باید عوامل و اسباب برانگیزانندة کژروی و رذیلت‌گرایی را از بین برد و با هرگونه ناراستی و منکر برخورد جدّی و ریشه ای نمود. هرگونه تساهل و تسامح در برابر شرور و مفاسد و پذیرش کوچک ترین انحراف و انحطاط در جامعه، منجر به شیوع و گسترش آنها و عادی شدن ارتکاب معاصی و منکرات می شود. جامعة سالم و تربیت شده، جامعه ای است که به قبح و زشتی انحرافات و ناهنجاری‌ها، یقین داشته باشد و با توجه به پیامدهای سوء و ویرانگر آنها، وجود آنها را برنتابد.

در عصر ظهور این برنامة تربیتی و اخلاقی به جدّ پیگیری شده و شرور و ناراستی ها از سطح جامعه زدوده می شود. این مسأله هم در راستای تربیت دینی و امر به معروف و نهی از منکر است و هم برای حاکمیت قوانین اخلاقی در اجتماع از سوی حکومت جهانی مهدوی پیگیری می شود.

«… یمحو الله به البِدَعَ کلّها و یمیتُ الفتن» ؛ «خداوند همة بدعت ها را به وسیله او نابود می سازد و همة فتنه ها را به دست او از میان بر می دارد».

«یذهبُ الشرّ و یبقی الخیر … یذهب الزّنا و شرب الخمر و یذهب الربا» ؛ « شرّ از بین می رود و خیر باقی می ماند…زنا و شراب‌خواری و ربا ریشه‌کن می شود».

«… یعمل بکتاب الله لایری فیکم منکراً الاّ انکره» ؛ «… او به کتاب خدا عمل می کند و زشتی در شما نمی‌بیند؛ مگر اینکه از آن نهی می کند».

«… تعدم الفتن و الغارات و یکثر الخیرُ و البرکات» ؛ «]به وسیله مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف [، فتنه ها و چپاولگری ها از بین می رود و خیرات و برکات بسیار می شود».

«به یمحق الله الکذب و یذهب زمان الکلب…» ؛ «خداوند به دست او دروغ‌گویی را از بین می برد و روزگار سخت را برمی‌اندازد».

25. اجرای بهینة قوانین الهی

پایبندی به دستورات و تکالیف دینی (قوانین الهی)، راز پویایی و ماندگاری جوامع و راه درخشان بهْ روزی و رستگاری انسان ها است. عدم اجرای کامل و بهینة آنها یا به کار بستن ناقص و ضعیف آنها در اجتماع، موجب زوال و فروکاهیدگی آن و زندگی مضطرب، نابسامان و غیر الهی می شود. سستی در اجرای حدود الهی، عمل به قوانین بشری مخالف با دستورات دینی، تبعیض و برخورد چندگانه با تکالیف دینی، تفسیر و تحلیل شخصی و نادرست از آنها و… موجب دوری بشر از خدا و معنویت شده و او را در گرداب ناملایمات و کاستی های اخلاقی می اندازد. «عصر ظهور» دوران رهایی انسان از این کاستی ها و ناراستی ها در پرتو عمل به دستورات الهی ـ به خصوص ارزش های اخلاقی ـ و برپاداشت قوانین دینی و آموزه های وحیانی است.

«لایبقی موضع قَدَم الاّ وطئهُ و اقام فیه الدّین الواجب لله» ؛ «جای پایی در روی زمین نمی‌ماند جز اینکه به آنجا گام می نهد و آیینی را که از سوی خداوند واجب گشته، اقامه می کند».

«… یُمهّد الارض و یُحیی السنّةو الفرض» ؛ «زمین را مهد ]زندگی[ می سازد و سنّت و واجبات ]دینی[ را زنده می کند».

«… یقیم حدود الله و یحکم بحکم الله» ؛ «مهدی حدود الهی را اجرا می کند و به حکم خداوندی، حکم می نماید».

دربارة یاران خاص حضرت (نجباء، ابدال و اخیار) نیز آمده است:

«… فیقیم ماشاءالله ان یُقیم» ؛ «آنها برپا می دارند آنچه را که خداوند اراده فرموده اقامه شود».