19. پر رنگ کردن ماهیت «عبادی انسان
از دیدگاه قرآن و روایات و نیز فلسفه متعالی تاریخ، حرکت و سیر تاریخ، به سوی عبودیت و حاکمیت ارزش ها و متعالی شدن انسان است. هدفی که قرآن برای کاروان بشریت ترسیم می کند«عبادت و عبودیت » است (وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ) ؛ یعنی، انسان آفریده شده است که خدا را پرستش کند و پرستش خود هدف است… طبعاً به این معنا، در منطق اسلام هدف اصلی از زندگی، جز معبود، چیز دیگری نمیتواند باشد. یکی از مشکلات بنیادین بشر، خروج از ولایت و عبودیت الهی و قرار گرفتن در ولایت شیطان است. این طغیان و انحراف منجر به خودپرستی، تکبر، غفلت، کفر و شرک می شود و هر آینه انسان را به جهت این کژتابی بزرگ، در معرض لغزشها، جنایت ها و ستم ها قرار می دهد و تنها راه چارة آن، بازگشت انسان به دایرة عبودیت و عبادتگری است.
برخی از مفسّران، عامل مؤثر تربیتی مطرح شده در سورة مریم (وحناناً من لدنّا و زکاة) را رابطه معنوی هر فرد با خداوند از مجرای عبادت می دانند. آنجا که می فرماید: «ما از نزد خود (و نه از طریق اسباب طبیعی) به یحیی مهر و رحمت و رشد اعطا نمودیم و او انسان پرهیزگار و پیراسته بود». در این طرز نگاه، به آثار تربیتی و رشد دهندة عبادت و رابطه معنوی حاصل از التزام به آنها توجه شده است و نقش مدبرانه خدا، از مسیر تشریع عبادات نیز مورد توجه جدی قرار گرفته است.
عصر ظهور، دوران شکوفایی بعد عبادی انسان و زمان خروج کامل او از ولایت شیطان و قرار گرفتن در عبودیت رحمان است. کسی که در ولایت حق قرار گرفت و به مقام بندگی و پرستشگری دست یافت، درهای رحمت، وسعت و حکمت روی او گشوده می شود و دارای بصیرت اخلاقی و مقام رحمانی می گردد.
این بشارت غیبی برای همه انسان های حقیقت جو و طالب کمال است:
«ابشروا بالمهدی… یملأ قلوب العباد عبادة و یسعهم عدله»
؛ «بشارت باد به آمدن مهدی… او دل های بندگان را با عبادت و اطاعت پر می کند و عدالتش همه را فرا می گیرد».
«الملک لله… لکن اذا قام القائم لم یعبد الا الله عزوجل»
؛ «پادشاهی از آن خدا است… لکن هنگامی که قائم ما قیام کند، جز خدای تبارک تعالی پرستیده نمیشود».
«یقبل الناس علی العبادات»
؛ «مردم رو به عبادت می آورند و…».
20. رفع ناداری مادی برای تعدیل خواسته ها
اگر انسان دنیا را هدف زندگی خود قرار دهد و همه چیز را در مادیات خلاصه کند، به آن حرص می ورزد و هر چه به دست می آورد، باز بیشتر می خواهد.این شیفتگی به دنیا زمینه را برای هر گناه و آفت و رذیله ای فراهم می سازد؛ چرا که دنیا فقط وسیلة کسب معیشت ـ از راه درست یا نادرست ـ قرار می گیرد و دار غرور، سرگرمی، عیش و نوش و در نهایت تعارض و رقابت برای دسترسی به مال بیشتر می شود. دنیاخواهی و دنیا طلبی، صفات اخلاقی زشت را به آرامی در انسان ایجاد می کند و کبر، حرص و حسد، نمودهای مهم آن و عامل انحراف انسان ها در طول تاریخ است. تنها راه درمان این فزون خواهی، تزکیه و تربیت عقلانی بشر و قرار دادن او در مسیر پیامبران و امامان است.
با این حال دین در صدد رفع نیازهای مادی انسان نیز می باشد تا از این بابت، دغدغة خاطری نداشته باشد و زمینه های حرص و آز و طمع در او کمرنگ شود. با برنامه هایی چون خمس، زکات و صدقه از یک طرف در صدد رفع فقر از جامعه برمیآید و از طرف دیگر جلوی ثروتاندوزی و اسراف و تجملگرایی را می گیرد و مانع انباشت بیرویه مادیات می شود. این آموزه در عصر ظهور به طور کامل کاربردی شده و با رفع نیازهای مادی انسان ها و در عین حال تربیت صحیح آنان، مشکلات ناشی از دنیاگرایی رفع شده و اقتصاد بشر در مسیر اخلاقی و انسانی خود قرار می گیرد. بر اساس روایتی:
«ثروت های روی زمین و منابع زیر زمین، نزد آن حضرت گرد می آید. آن گاه حضرت به مردم خطاب می کند: بیایید بگیرید، بگیرید آنچه را که برایش خویشاوندی را قطع می کردید و به خون ریزی و گناهان دست می زدید
(قطعتم فیه الارحام و سفکتم فیه الدم الحرام و رکبتم فیه المحارم!!)
او چنان اموال را می بخشد که کسی پیش از او چنان نکرده است».
همچنین آمده است:
«یُسوّی بین الناس حتی لاتری محتاجاً الی الزکاة»
؛ «او اموال را میان مردم چنان به تساوی قسمت می کند که دیگر نیازمندی یافت نمیشود تا به او زکات دهد».
«کفیتم مؤونة الطلب و التعسّف و نبذتم الثقل الفادح عن الاعناق»
؛ «اگر از مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پیروی کنید، از رنج طلب و سختی (برای دستیابی به وسایل زندگی) آسوده می شوید و او بار سنگین ( زندگی) را از شانه هایتان بر زمین می نهد».
21. وحدت معقول انسانی
دوری و اختلاف انسان ها از همدیگر و کینهورزی نسبت به هم، چند پارگی فرهنگی و عقیدتی، خواست ها و اهداف متضاد و چندگانه، ارزش ها و هنجارهای گوناگون و… از تهدیدات مهم جامعه بشری و عامل رکود و خمودگی فکری و فرهنگی است. این مسأله به حدی است که برخی از متفکران انسان را گرگ انسان می دانند.
علت تنازع وتفرقه انسان ها هرچه باشد و به هر شکلی صورت گیرد(شکاف های مذهبی، فرقه ای، قومی، زبانی، نژادی و… )، تاریخچه ای به فراخنای زندگی بشری دارد و بسیاری از جنگها، ستیزهجویی های فرسایشی، تجاوزگری ها و… ثمرة آن است. یکی از برنامه های اساسی پیامبران، نزدیک ساختن انسان ها به همدیگر، تألیف قلوب، تعمیق مهرورزی و محبت است؛ یعنی، تشکیل امت واحده و بازگرداندن انسان ها به فطرت و سیرت واقعی خود. در پرتو این اتحاد و همدلی است که انسانها، یک فرهنگ و آیین واحد را پذیرا بوده و یک هدف و برنامه برای زندگی خواهند داشت. اگر انسان ها در جامعه واحد جهانی گرد هم نیایند و بر تنازع ها و تعارض های فرهنگی و سیاسی و… پافشاری کنند، هیچ برنامه تربیتی و فرهنگی مؤثر نخواهد بود و مشکلات انسان ها همچنان باقی خواهد ماند.
پس لازمة رشد فکری و اخلاقی مردم، شکلگیری امت واحده و فرو کاستن از جداییها، ستیزشها، افکار متفاوت و ارزش های چندپاره است؛ امری که در عصر ظهور به طور کامل محقق شده و همة اختلافات، کینه ها و مذاهب و… برطرف می گردد:
«یقوم قائمنا… ثم یجمعهم علی امرٍ واحدة» ؛
« آن گاه که قائم ما قیام کند… همه را بر یک فکر و مرام و احد گرد می آورد».
«… لیرفع عن الملل و الادیان الاختلاف» ؛
«اختلافات و پراکندگی را از ملت ها و ادیان بر می دارد».
آن حضرت الفت و دوستی در دل مردم ایجاد می کند و بغض و خصومت را برطرف می سازد:
«یؤلف بین قلوب مختلفة» ؛
«… بین قلب های گوناگون الفت ایجاد می کند».
«لذهبت الشحناء من قلوب العباد»
؛ «کینه ها از قلب های بندگان می رود».
«اذا قام القائم جائت المزاملة…» ؛
«زمانی که قائم قیام می کند، دوستی واقعی و صمیمیت حقیقی پیاده می شود».
22. فراگیری و تعمیم تربیت
یکی از انگاره های اهمیت دار در تربیت و بالندگی اخلاقی و روحی انسانها، فراگیری و شمول آن به همة افراد اجتماع است؛ یعنی همگان باید در سطوح و مراحل مختلف زندگی، از برنامه های تربیتی و اخلاقی برخوردار شده و به تزکیه و تهذیب نفس و حکمتآموزی و خردورزی بپردازند. اگر بخش هایی از اجتماع ـ ولو اندک ـ از طهارت نفس و اخلاق فاضله بیبهره باشند، آن را به تباهی کشانده و مانع تأثیر برنامه های تربیتی می شوند. مهم تر از آن، افراد هنجار شکن و تباهگر، خود از موانع اصلی تعلیم و تربیت بوده و همواره درصدد انحراف و اغوای دیگران و افساد جوامع بر می آیند. به همین جهت تعلیم و تربیت واقعی، آن است که شامل همة افراد بشر بوده و برای همگان، راهکارهای مناسب اصلاح و بازسازی اخلاقی ارائه دهد.
در عصر ظهور، تعلیم و تربیت، جهانی، فراگیر و کارآمد بوده و شامل همه گروه های سنّی، فکری، اعتقادی، سیاسی، جغرافیایی و… می شود. کسی نیست که از این هدایتگری و تربیت ها بیبهره باشد و همچنان بر تباهی و ناراستی خود باقی بماند. در روایات آمده است:
«لایبقی کافرٌ الاّ اَمن و لاطالِحٌ الاّ صَلَحَ» ؛
«روی زمین کافری باقی نمیماند جز اینکه ایمان می آورد و شخص ناشایستی نمیماند، جز اینکه به صلاح و تقوا می گراید».
«یقیم الناس علی ملّتی و شریعتی و یدعوهم الی کتاب ربّی»
؛ «مردم ]جهان[ را به ملّت و آیین من در می آورد و آنان را به کتاب پروردگار من دعوت می کند».
طبق روایت امام باقر (علیه السلام) نیز آن حضرت دست خود را بر سر تمامی بندگان خدا می گذارد و عقول آنها را متمرکز و اخلاقشان را کامل می کند (
اذا قائم قائمنا وضع یده علی رؤوس العباد فجمع به عقولهم و اکمل به اخلاقهم) .
23. بهرهوری از هدایت های کلامی
یکی از مؤلفه های مهم و تأثیرگذار در تعلیم و تربیت، بهرهوری از کلام نافذ و تأثیرگذار و بیان صریح و مهرورزانه خواسته ها و ایده ها است. رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در شیوة تربیتی خود، از روش کلامی مستقیم بهرة کاملی می برد و با سخنان نورانی و رسای خود، بر روح و روان مخاطبان تأثیر گذاشته و تا ژرفای وجود آنها نفوذ می کرد. این شیوه، همواره مورد توجه بوده و به خصوص از سوی اساتید اخلاق و مربّیان نفوس به کار گرفته می شد. بیان صمیمی و شفاف نکات اخلاقی و تربیتی و آگاهی بخشی دربارة خیر و شرّ، سعادت و ضلالت، نور و ظلمت، راستی و کژی، ارزش ها و ناهنجاری ها و…، موجب رشد فکری و اخلاقی انسان شده و او را از غفلت، بیخبری و جهالت خارج می کند.
حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هنگام ظهور و از کنار خانه مکرّم الهی، برنامه های خود را با سخنان نورانی و روشن آغاز می کند و مردم جهان را با آموزه های دینی و وحیانی و ارزش های بایسته انسانی آشنا می سازد و آنها را به نیکیها، حقایق و کتاب الهی دعوت می کند. تأثیر کلام رسا و دلنشین آن حضرت در هدایت و تربیت انسان ها و خرورزی و دانایی آنان قابل انکار نیست. در روایات آمده است:
«یدعو الناس الی کتاب الله و سنّة نبیّه و الولایة لعلیّ بن ابی طالب…»
؛ «او مردم را به سوی کتاب خدا، سنت پیامبر و ولایت علی بن ابی طالب … دعوت می کند».
«… یحق الحق بکلماته و یقطع دابر الکافرین
» ؛ «او حق را با کلماتش تأیید می کند و پشت کافران را در هم می شکند».
امام باقر (علیه السلام) می فرماید:
«مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از مکه به هنگام نماز عشا ظهور می کند؛ در حالی که پرچم و پیراهن و شمشیر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به همراه دارد و چون نماز عشا را خواند، فریاد بر می آورد: ای مردم! شمارا به ذکر خدا و به ایستادنتان در برابر خدا ]در روز قیامت[ متذکر می شوم؛ در حالی که حجتش را ]در دنیا[ بر شما تمام کرده است و پیامبران را مبعوث نموده و قرآن را فرو فرستاده است. خداوند به شما فرمان می دهد که به او شرک نورزید و فرمانبر او و پیامبرانش باشید. آنچه را قرآن امر به احیای آن کرده است، احیا و زنده کنید و آنچه را که امر به نابودی آن کرده است، نابود سازید و یاوران راه هدایت باشید و بر تقوا و پرهیزگاری همکاری نمایید؛ زیرا دنیا، فنا و زوالش فرا رسیده و نفخة وداع سرداده است. من شما را به سوی خدا و رسولش و عمل به کتاب او و نابودی باطل و احیا و زنده ساختن سیرة پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دعوت می کنم. آنگاه در میان 313 نفر از یارانش ظهور می کند» .
24. شرورزدایی از جامعه
یکی از اصول مسلم در تعلیم و تربیت انسان، ریشهکنی شرور و ناراستی ها از اجتماع و حذف منکرات و رذایل در هر سطح و مرتبه ای است؛ یعنی، در کنار تربیت فردی، باید به تربیت جمعی پرداخت و برای این کار ابتدا باید عوامل و اسباب برانگیزانندة کژروی و رذیلتگرایی را از بین برد و با هرگونه ناراستی و منکر برخورد جدّی و ریشه ای نمود. هرگونه تساهل و تسامح در برابر شرور و مفاسد و پذیرش کوچک ترین انحراف و انحطاط در جامعه، منجر به شیوع و گسترش آنها و عادی شدن ارتکاب معاصی و منکرات می شود. جامعة سالم و تربیت شده، جامعه ای است که به قبح و زشتی انحرافات و ناهنجاریها، یقین داشته باشد و با توجه به پیامدهای سوء و ویرانگر آنها، وجود آنها را برنتابد.
در عصر ظهور این برنامة تربیتی و اخلاقی به جدّ پیگیری شده و شرور و ناراستی ها از سطح جامعه زدوده می شود. این مسأله هم در راستای تربیت دینی و امر به معروف و نهی از منکر است و هم برای حاکمیت قوانین اخلاقی در اجتماع از سوی حکومت جهانی مهدوی پیگیری می شود.
«… یمحو الله به البِدَعَ کلّها و یمیتُ الفتن»
؛ «خداوند همة بدعت ها را به وسیله او نابود می سازد و همة فتنه ها را به دست او از میان بر می دارد».
«یذهبُ الشرّ و یبقی الخیر … یذهب الزّنا و شرب الخمر و یذهب الربا» ؛ « شرّ از بین می رود و خیر باقی می ماند…زنا و شرابخواری و ربا ریشهکن می شود».
«… یعمل بکتاب الله لایری فیکم منکراً الاّ انکره»
؛ «… او به کتاب خدا عمل می کند و زشتی در شما نمیبیند؛ مگر اینکه از آن نهی می کند».
«… تعدم الفتن و الغارات و یکثر الخیرُ و البرکات»
؛ «]به وسیله مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف [، فتنه ها و چپاولگری ها از بین می رود و خیرات و برکات بسیار می شود».
«به یمحق الله الکذب و یذهب زمان الکلب…»
؛ «خداوند به دست او دروغگویی را از بین می برد و روزگار سخت را برمیاندازد».
25. اجرای بهینة قوانین الهی
پایبندی به دستورات و تکالیف دینی (قوانین الهی)، راز پویایی و ماندگاری جوامع و راه درخشان بهْ روزی و رستگاری انسان ها است. عدم اجرای کامل و بهینة آنها یا به کار بستن ناقص و ضعیف آنها در اجتماع، موجب زوال و فروکاهیدگی آن و زندگی مضطرب، نابسامان و غیر الهی می شود. سستی در اجرای حدود الهی، عمل به قوانین بشری مخالف با دستورات دینی، تبعیض و برخورد چندگانه با تکالیف دینی، تفسیر و تحلیل شخصی و نادرست از آنها و… موجب دوری بشر از خدا و معنویت شده و او را در گرداب ناملایمات و کاستی های اخلاقی می اندازد. «عصر ظهور» دوران رهایی انسان از این کاستی ها و ناراستی ها در پرتو عمل به دستورات الهی ـ به خصوص ارزش های اخلاقی ـ و برپاداشت قوانین دینی و آموزه های وحیانی است.
«لایبقی موضع قَدَم الاّ وطئهُ و اقام فیه الدّین الواجب لله»
؛
«جای پایی در روی زمین نمیماند جز اینکه به آنجا گام می نهد و آیینی را که از سوی خداوند واجب گشته، اقامه می کند».
«… یُمهّد الارض و یُحیی السنّةو الفرض» ؛
«زمین را مهد ]زندگی[ می سازد و سنّت و واجبات ]دینی[ را زنده می کند».
«… یقیم حدود الله و یحکم بحکم الله» ؛
«مهدی حدود الهی را اجرا می کند و به حکم خداوندی، حکم می نماید».
دربارة یاران خاص حضرت (نجباء، ابدال و اخیار) نیز آمده است:
«… فیقیم ماشاءالله ان یُقیم»
؛ «آنها برپا می دارند آنچه را که خداوند اراده فرموده اقامه شود».