خورشید کعبه نگرشی به زندگی سیاسی امیر مومنان علی علیه‌السلام

خورشید کعبه نگرشی به  زندگی سیاسی امیر مومنان علی علیه‌السلام 0%

خورشید کعبه نگرشی به  زندگی سیاسی امیر مومنان علی علیه‌السلام نویسنده:
گروه: امام علی علیه السلام

خورشید کعبه نگرشی به  زندگی سیاسی امیر مومنان علی علیه‌السلام

نویسنده: محمدجواد مروجی طبسی
گروه:

مشاهدات: 8946
دانلود: 3354

توضیحات:

خورشید کعبه نگرشی به زندگی سیاسی امیر مومنان علی علیه‌السلام
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 35 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 8946 / دانلود: 3354
اندازه اندازه اندازه
خورشید کعبه نگرشی به  زندگی سیاسی امیر مومنان علی علیه‌السلام

خورشید کعبه نگرشی به زندگی سیاسی امیر مومنان علی علیه‌السلام

نویسنده:
فارسی

فصل پنجم : شوق دیدار

اشاره

شهادت جانگداز مولای متقیان اگر چه بر عموم مسلمانان ، به ویژه شیعیان و پیروان آن حضرت بسیار سخت و گران بود، اما باعث شد تا گوشه های دیگری از شخصیت و عظمت امام علیه السلام آشکار شود کائنات در مصیبت و سوگ علی به هم بریزند، فرشتگان به خروش آیند، جبرئیل فریاد بکشد، دریاها به تلاطم بیفتد، جن و انس نوحه کنند، در و دیوار در مقابلش خضوع کنند و امر بسیار عجیبی که تاکنون بر همه پوشیده بود، عیان شود؛ و آن قبر آماده علی علیه السلام بود؛ چه کسی آن را از پیش آماده کرده بود ؟

این همه آیات و نشانه های عجیب که از شب نوزدهم آغاز شد و با دفن علی علیه السلام پایان پذیرفت ، دلیل چیست ؟ آیا این اتفاقات ، عالی ترین سند شخصیت والای امیر مؤ منان علیه السلام به شمار نمی رود ؟

در شب نوزدهم

ماه رمضان سال چهلم هجری فرا رسیده بود اگر چه امیر مؤ منان علیه السلام از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله شنیده بود که عاقبت شهید خواهد شد، اما از جزئیات این ماجرا کمتر سخن می گفت تا این که در این سال ، روزی آن حضرت از بالای منبر، از امام حسن علیه السلام پرسید : چند روز از ماه رمضان گذشته است ؟ امام حسن علیه السلام فرمود : سیزده روز آنگاه از امام حسین علیه السلام پرسید : چند روز باقی مانده است ؟ پاسخ داد : هفده روز علی علیه السلام دست به محاسن شریف گذارد و فرمود : به خدا که شقی ترین افراد امت ، این موی سفید را با خون سر خضاب و رنگین خواهد کرد (283)

شب نوزدهم فرا رسید علی علیه السلام پس از تناول چند لقمه نان جو، از جای برخاست و به رکوع و سجود و تضرع به درگاه احدیت مشغول شد امام بسیار از اطاق بیرون می رفت و به آسمان نگاه می کرد و باز می گشت و می گفت : اللهم بارک لی الموت ؛ خدایا، مرگ را بر من مبارک گردان حضرت علی علیه السلام در تمام شب بیدار بود ام کلثوم عرض کرد : پدر جان ، این بیداری و اضطراب برای چیست ؟ فرمود : در صبح این شب ، شهید خواهم شد (284)

همچنین روایت شده است که آن حضرت پیوسته در آن شب می فرمود : به خدا قسم که دروغ نمی گویم و هرگز به من دروغ گفته نشده و این است آن شبی که مرا وعده شهادت داده اند . (285)

به سوی شهادت

علی علیه السلام هنگامی که به حیاط منزل آمد، چند مرغابی که در خانه ام کلثوم بودند، به خلاف عادت خود، با گشودن بال و پرهای خود، رو به پاهای آن حضرت آمدند و فریاد کشیدند بعضی که خواستند آنها را کنار بزنند، حضرت فرمود : رهایشان کنید همانا صیحه زنانی هستند که در پی این فریاد و صیحه ها، نوحه کنندگان هستند آنگاه به ام کلثوم فرمود : دخترم ، اگر نمی توانی سیر و سیرابشان کنی ، به حقی که من بر تو دارم ، آزادشان بگذار تا بروند و از گیاهان زمین بخورند (286)

هنگام بیرون رفتن از خانه ، کمربند به آهن در گرفت و باز شد حضرت در حالی که کمر خود را محکم می بست ، اشعار زیر را سرود :

اءشدد حیازیمک للموت

فان الموت لاقیکا

ولا تجزع من الموت

اذا حل بنادیکا

ولا تغتر بالدهر

و ان کان یوافیکا

کما اءضحکک الدهر

کذاک الدهر یبکیکا (287)

برای مرگ کمر خود را ببند ! همانا مرگ تو را ملاقات خواهد کرد و از مرگ بی تابی مکن ، در وقتی که به سوی تو بیاید، به دنیا مغرور مشو، هر چند با تو سازش کند، تو را بگریاند، همچنان که تو را خندان گردانیده است (288)

در تاریکی شب ، امیر مؤ منان علیه السلام وارد مسجد تاریک کوفه شد و پس از خواندن چند رکعت نماز، با طلوع فجر صادق به بالای ماءذنه رفت و پس از اذان صبح ، پایین آمد و در صحن مسجد، با ندای الصلاة ! الصلاة ! خفتگان را برای نماز بیدار ساخت ابن ملجم در بین خفتگان بود که به روی افتاده و شمشیر مسموم خود را در زیر لباسهای خود پنهان کرده بود علی علیه السلام به او رسید و فرمود : برای نماز برخیز و از این پس ، چنین مخواب که این خواب شیاطین است ، بلکه بر طرف راست بخواب که خواب مؤ منان و یا به طرف چپ بخواب که خواب حکیمان است و یا بر پشت بخواب که خواب پیامبر ان است آنگاه فرمود : قصد شومی در نظر داری که نزدیک است آسمانها از آن فرو ریزد و زمین چاک و کوهسارها سرنگون گردد و اگر بخواهم می توانم خبر دهم که در زیر لباسهایت چه داری ! سپس آن حضرت به سوی محراب رفت و به نماز ایستاد (289)

و بار دیگر کعبه شکافت

همین که علی علیه السلام در محراب عبادت به نماز ایستاد، ابن ملجم و هم دستانش عملیات خود را آغاز کردند و هر یک در جایی موضع گرفتند چون امیر مؤ منان سر از سجده رکعت اول برداشتند، ابتدا شبیب بن بجره آهنگ قتل امام کرد و شمشیر را به سوی علی علیه السلام پایین آورد، اما شمشیر به طاق خورد و به علی علیه السلام آسیب نرسید ابن ملجم بلافاصله فرق علی علیه السلام را نشانه گرفت و سر مقدس علی علیه السلام را شکافت ندای حضرت بلند که : بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله فزت و رب الکعبة ؛ سوگند به خدای کعبه که رستگار شدم .

یکباره نظم همه چیز به هم خورد مردم همه مات و مبهوت و حیران بودند و سرگردان به هر سو می دویدند زمین به لرزه در آمد؛ دریاها به موجهای سختی دچار شدند؛ درهای مسجد به هم خورد؛ بادهای سخت و سیاهی وزیدن گرفت ؛ در آسمانها تزلزل پدیدار گشت ؛ فرشتگان به خروش آمدند و به گریه افتادند؛ جبرئیل بین آسمان و زمین با صدای بلند فریاد زد : تهدمت و الله اءرکان الهدی و اءنطمست و الله نجوم السماء و اءعلام التقی و اءنفصمت العروة الوثقی ، قتل ابن عم المصطفی ، قتل الوصی المجتبی ، قتل علی المرتضی ، قتل و الله سید الاءوصیاء، قتله اءشقی الاءشقیاء ؛ به خدا قسم ، ارکان هدایت در هم شکست ، ستاره های علم و نبوت تاریک شد، برطرف شد نشانه های پرهیزکاری ، گسیخته شد ریسمان محکم الاهی ، کشته شد پسر عموی مصطفی ، و شهید شد سید اوصیا، علی مرتضی (290)

درست در همان لحظاتی که صدای ضجه و ناله مردم در مسجد بلند بود و حسنین علیهمالسلام نیز در کنار پدر بر مصیبت امیر مؤ منان علیه السلام سخت گریه می کردند، امامحسن علیه السلام گفت : پدر جان ، چه کسی این جنایت هولناک را در حق شما روا داشت ؟ حضرت فرمود : مرا فرزند یهودیه ، عبدالرحمن بن ملجم مرادی کشت امام حسن مجتبی علیهالسلام گفت : از کدام در فرار کرد ؟ امیر مؤ منان علیه السلام فرمود : کسی دنبالش نرود،چون به زودی او را از این در وارد خواهند کرد سپس با دست خود به در کنده اشاره فرمود آنگاه ساعتی از هوش رفت و مردم در انتظار آوردن آن لعین از باب کنده بودند ساعتینگذشت که فریاد مردم بالا گرفت و او را دست بسته از همان درب وارد مسجد کردند شیر در بستر

(291)

امیر مؤ منان علیه السلام را به کمک فرزندانش به خانه بردند لحظه ای پشت در خانه خالی نمی شد مردم و علاقمندان برای دیدن امامشان بی صبرانه منتظر اجازه ورود بودند گاهی در خانه به روی خیل مشتاقان باز می شد؛ گاهی هم امام حسن علیه السلام مردم را مرخص می کرد در این دو روز و چند ساعتی که از عمر پر برکت امام باقی مانده بود، علی فرزندان را جمع کرد و برنامه آینده را برای آنان تبیین کرد روز بیستم ماه رمضان در خانه علی را گشودند تا مردم برای آخرین بار امام مظلومشان را ملاقات کنند مردم گروه گروه می آمدند و سلام می کردند و حضرت پاسخ می داد و می فرمود :

سلونی قبل اءن تفقدونی ؛ از من بپرسید، پیش از آنکه مرا نیابید .

حجر بن عدی ، که به دیدار امام شتافته بود، از جای برخاست و چند بیتی در مصیبت امیر مؤ منان علیه السلام خواند حضرت به او فرمود : ای حجر، چگونه ای آن روز که از تو بخواهند که از من بیزاری جویی ؟

عرض کرد : به خدا قسم ، اگر با شمشیر قطعه قطعه ام کنند و به آتش بسوزانند، هرگز از شما بیزاری نمی جویم !

حضرت فرمود : به هر خیر موفق باشی ! خداوند از آل پیامبر صلی الله علیه و آله به تو جزای خیر دهد ! (292)

آن حضرت از آینده تاریک ، این گونه خبر داد : زود باشد که فتنه ها از هر سو به شما روی آورد و منافقان این امت ، کینه های خود را از شما بخواهند و انتقام از شما بگیرند؛ پس بر شما باد به صبر که عاقبت صبر نیکوست آنگاه رو به سوی امام حسین علیه السلام افکند و فرمود : بعد از من ، در خصوص شما فتنه های بسیار به وقوع خواهد پیوست صبر کن تا خدا حکم کند میان شما و دشمنان شما؛ زیرا او بهترین داوران است سپس افزود : ای ابا عبدالله ! تو را این امت شهید می کنند؛ پس بر تو باد به تقوا و صبر در بلا . (293)

پرواز روح

دو سوم از شب بیست و یکم گذشته بود (294) حضرت همچنانکه مشغول سخن گفتن با امام حسین علیه السلام بود، از هوش رفت و پس از دقایقی به هوش آمد و فرمود : اینک رسول خدا (295) و عموی من ، حمزه و برادرم جعفر نزد من آمدند و گفتند : زود بشتاب که ما مشتاق و منتظر هستیم این گفت و پیشانی مبارکش عرق کرد چشمهای مبارک را بر هم گذاشت و دست و پای را سوی قبله کشانید و پس از شهادتین ، روح بلندش به ملکوت اعلی پر کشید بار دیگر وضعیت آسمان و زمین بر آشفت و در آن شب ، آفاق آسمان دگرگون گشت ؛ بار دیگر زمین به لرزه در آمد و صدای تسبیح و تقدیس فرشتگان از هوا شنیده می شد قبایل جن نوحه می کردند و به سختی می گریستند و مرثیه می خواندند و با بلند شدن صدای گریه و شیون از خانه علی علیه السلام اهل کوفه دانستند که مصیبت آن حضرت روی داده و از این رو یکباره در مصیبت علی علیه السلام گریستند و خاطره رحلت پیامبر بزرگوار اسلام زنده شد (296)

ابن عباس می گوید : هنگامی که امیر مؤ منان علیه السلام در کوفه شهید شد، سه روز آسمان خون بارید و هیچ سنگی در آن روز بر داشته نمی شد مگر آنکه خون در زیر آن بود (297)

روح ناآرام از بدن خسته امیر مؤ منان علیه السلام پر کشیده بود فرزندان او بدنش را آماده غسل کردند محمد بن حنفیه می گوید : چون برادرانم مشغول غسل شدند، امام حسین علیه السلام آب می ریخت و امام حسن علیه السلام غسل می داد هرگز نیاز نبود که بدن علی علیه السلام در حال غسل ، گردانیده شود؛ زیرا بدن مبارک هنگام غسل ، خود از این سو به آن سو می شد و بویی خوش تر از مشک و عنبر از جسد مطهرش به مشام می رسید (298)

مظلومانه ترین تشییع

به دستور علی علیه السلام پیکر پاک و مطهرش را بر تابوتی گذاردند و درست در همان ساعتی که دو شب پیش ، از خانه ام کلثوم به مسجد رفته بود، بیرون آوردند .

بنا به وصیت حضرت جلوی تابوب را کسی بر دوش نگرفته بود (299) و تابوت بر دوش جبرئیل و میکائیل پیش می رفت (300) و فرزندان ، داماد و تنی چند از یاران حضرت ، از جمله صعصعه پشت تابوت را به دوش گرفته بودند ابر سفیدی بالای سر تشییع کنندگان قرار گرفت و پرندگان سفیدی به پرواز در آمدند (301) از بالای سر، صدای زمزمه و پر و بال به گوش می رسید (302)

محمد بن حنفیه می گوید : به خدا قسم ، می دیدم که جنازه آن حضرت بر هر دیوار و ساختمان و درختی که می گذشت ، آنها سر تعظیم فرود می آوردند و خم می شدند و خشوع می کردند (303)

هنگامی که جنازه به محل دفن رسید، تابوت به زمین گذاشته شد نخست امام حسن مجتبی علیه السلام به دستور امیر مؤ منان علیه السلام بر پیکر آن حضرت نماز خواند و پس از نماز، جنازه را برداشتند و همان محل را خاک برداری کردند ناگاه قبر ساخته و لحد پرداخته ای ظاهر شد و تخته ای در زیر قبر فرش شده بود که بر آن لوح ، به خط سریانی دو سطر نقش بسته بود :

بسم الله الرحمن الرحیم ، هذا ما حفره نوح النبی لعلی وصی محمد صلی الله علیه و آله قبل الطوفان بسبعمائة عام ؛ (304) این همان قبری است که نوح پیامبر برای علی علیه السلام ، جانشین محمد صلی الله علیه و آله ، هفتصد سال پیش از طوفان حفر کرده است .

مرحوم مفید رحمه الله و دیگران نوشته اند هنگامی که جنازه علی علیه السلام به آن محل رسید، ناگهان سنگ سفیدی که می درخشید، نمایان گشت پس همان مکان را حفر کردند و به تخته ای برخورد کردند که بر آن نوشته شده بود : این چیزی است که نوح پیامبر صلی الله علیه و آله برای بنده شایسته خدا، علی بن ابی طالب علیه السلام فراهم کرده است همین که خواستند پیکر علی علیه السلام را داخل قبر بگذارند، چند منادی با سخنان خود به استقبال پیکر آن حضرت آمدند (305)

هاتفی می گفت : او را به سوی این تربت پاک بیاورید؛ حبیب مشتاق حبیب است با شنیدن این جمله ، حاضران مات و مبهوت شدند (306)

هاتفی دیگر گفت : خداوند شما را صبر نیکو کرامت کند، در مصیبت سید شما و حجت خدا بر خلق خویش (307)

امیر مؤ منان علیه السلام به حسنین علیهم السلام فرموده بودند که هر گاه مرا داخل قبر گذاردید، پیش از آنکه خاک بریزید، نخست دو رکعت نماز بخوانید و سپس به درون قبر بنگرید چون امام علیه السلام را داخل قبر گذاردند و دو رکعت نماز خواندند، به قبر نگریستند و دیدند که پرده را از قسمت بالای سر علی علیه السلام کنار زد و دید که رسول خدا و آدم صفی و ابراهیم خلیل علیه السلام با آن حضرت مشغول سخن گفتن اند امام حسین علیه السلام نیز گوشه دیگری را از قسمت پایین پای حضرت برگرفت و دید که حضرت فاطمه علیها السلام و حوا و مریم و آسیه بر آن حضرت نوحه می کنند . (308)

پس از دفن علی علیه السلام صعصعه بی تاب گشت و یک دست خود را بر قلبش گذارد و با دست دیگر مقداری از خاک قبر امیر مؤ منان علیه السلام برداشت و بر سر خود می زد و می گفت :

پدر و مادرم به فدای تو باد ای امیر مؤ منان ! گوارا باد تو را کرامتهای خدا،ای اباالحسن ! به حقیقت مولد تو پاکیزه بود و صبر و جهادت عظیم و به آنچه آرزو داشتی رسیدی و تجارت سودمندی کردی و نزد پروردگار خود رفتی . از خدا بخواه تا بر ما منت گذارد و راهت ادامه دهیم . . (309) صعصعه آنقدر و گریست که دیگران را سخت و به گریه در آورد و آنگاه رو کرد به امام حسن و امام حسین علیهم السلام و محمد، جعفر، عباس ، یحیی ، عون و سایر فرزندان آن حضرت ، و به آنان تسلیت گفت و به کوفه بازگشت (310)

سلام بر اول مظلوم عالم

سلام بر ساقی کوثر کوثر و میزان اعمال

پی نوشتها

1تا160

1) نهج البلاغه ، خطبه 3 .

2) مناقب آل ابی طالب ، ج 2، ص 4 .

3) همان .

4) ارشاد مفید، ص 3 .

5) مناقب آل ابی طالب ، ج 2، ص 6 .

6) همان .

7) همان .

8) همان ، ص 4 .

9) همان ، ص 5 .

10) همان ، ص 4 .

11) ذخائر العقبی ، ص 58 .

12) همان ، ص 60 .

13) همان .

14) ارشاد مفید، ص 13 .

15) فضائل الخمسة من الصحاح الستة ، ج 1، ص 208 .

16) مناقب آل ابی طالب ، ج 2، ص 6 .

17) همان .

18) مناقب آل ابی طالب ، ج 2، ص 11 .

19) همان ، 12 .

20) الخرایج و الجرایح ، ج 2، ص 741؛ اءجمل الصور، ص 21 .

21) فضایل ابن شاذان ، ص 97؛ الاءربعون حدیثا من الاءربعین ، ص 39 .

22) مسند اءحمد بن حنبل ، ج 1، ص 84 .

23) مناقب ابن المغازلی ، ص 202 .

24) بحارالاءنوار، ج 18، ص 163 .

25) همان ، ص 192 .

26) همان ، ج 18 .

27) همان .

28) همان ، ص 192 .

29) در تذکرة الخواص ، ص 40 آمده است که امیر مؤ منان پیراهن رسول خدا را به تن کرد و در جای او خوابید .

30) ارشاد مفید، ص 23 .

31) تذکرة الخواص ، ص 40 .

32) سوره بقره ، آیه 207 .

33) سوره توبه ، آیه 40 .

34) مناقب آل ابی طالب ، ج 2، ص 58 .

35) تذکرة الخواص ، ص 41 .

36) مناقب آل ابی طالب ، ج 2، ص 58 .

37) همان ، ص 59 .

38) تذکرة الخواص ، ص 40 به نقل از : فضایل احمد بن حنبل .

39) مناقب آل ابی طالب ، ج 2، ص 58 .

40) اختصاص مفید، ص 153 .

41) مغازی واقدی ، ج 1، ص 152 .

42) همان .

43) مناقب آل ابی طالب ، ج 3، ص 299 .

44) همان .

45) مناقب آل ابی طالب ، ج 2، ص 240 .

46) ارشاد مفید، ص 40 .

47) همان .

48) ارشاد مفید، ص 41، سیره ابن هشام ، ص 106 .

49) مناقب آل ابی طالب ، ج 2، ص 240 .

50) بحار الانوار، ج 20، ص 78 .

51) همان ، ج 41، ص 3؛ مناقب آل ابی طالب ، ج 2، ص 118 .

52) همان ، به نقل از تفسیر قشیری از انس بن مالک .

53) سفینه البحار، ج 1 ص 149 .

54) بحارالانوار ج 40، ص 124 .

55) سفینه البحار، ج 1، ص 149 به نقل از : تفسیر علی بن ابراهیم .

56) بحارالانوار، ج 38، ص 17 .

57) بحار الانوار، ج 40، ص 114 .

58) مناقب آل ابی طالب ، ج 2، ص 120 .

59) سفینة البحار، ج 1، ص 149 .

60) اختصاص مفید، ص 152 .

61) مناقب آل ابی طالب ، ج 4، ص 125 و آیه در سوره آل عمران / 172 .

62) بحار الانوار، ج 38، ص 229 .

63) سفینة البحار، ج 1، ص 149؛ بحار الانوار، ج 51، ص 228 .

64) مغازی واقدی ، ج 2، ص 329 .

65) ارشاد مفید، ص 45، مغازی واقدی ، ج 2، ص 353 .

66) مناقب آل ابی طالب ، ج 3، ص 137 .

67) ارشاد مفید، ص 45 .

68) منتهی الآمال ، ج 1، ص 71 .

69) بحار الانوار، ج 38، ص 229 .

70) همان .

71) ارشاد مفید، ص 48 .

72) منتهی الامال ، ج 1، ص 70 .

73) همان ، ص 71 .

74) فروغ ابدیت ، ج 2، ص 647 .

75) سفینة البحار، ج 1، ص 373 .

76) مغازی واقدی ، ج 2، ص 498 .

77) بحار الانوار، ج 51، ص 228 : سفینة البحار، ج 1، ص 149 .

78) سفینة البحار، ج 2، ص 277 .

79) سفینة البحار، ج 2، ص 277 .

80) مجموعه الگوهای رفتاری امام علی علیه السلام ، ص 16، به نقل از : انوار نعمانیه ، ص 342 .

81) فضائل الاءشهر الثلاثه ، ص 88 .

82) منتهی الآمال ، ج 1، ص 169 .

83) مناقب آل ابی طالب ، ج 3، ص 138 .

84) منتهی الآمال ، ج 1، ص 174 .

85) سوره مائده ، آیه 55 .

86) مجمع البیان ، ج 3، ص 325؛ تفسیر المیزان ، ج 6، ص 23؛ سفینة البحار، ج 1، ص 378، اشعار دیگری از حسان در این باره نقل کرده است .

87) الدر الثمین ، ص 20 .

88) مناقب ابن شهراشوب ، ج 3، ص 4 .

89) تفسیر صافی ، ج 1، ص 451 .

90) تفسیر صافی ، ج 1، ص 451 .

91) مناقب ابن شهراشوب ، ج 3، ص 3 .

92) تفسیر المیزان ، ج 6، ص 25 .

93) سوره مائده ، آیه 55 .

94) مناقب ابن شهراشوب ، ج 3، ص 4 .

95) همان .

96) همان ؛ سفینة البحار، ج 1، ص 378 .

97) تفسیر نور الثقلین ، ج 1، ص 647؛ الدر الثمین ، ص 17 .

98) سوره طه ، آیه 25 .

99) سوره قصص ، آیه 35 .

100) سوره مائده ، آیه 55 .

101) مجمع البیان ، ص 92 .

102) مجمع البحرین ، ص 92 .

103) منتهی الآمال ، ج 1، ص 150 .

104) بحار الانوار، ج 88، ص 93؛ وسائل الشیعه ، ج 15، ص 198؛ حقوق فرزندان ، ص 105 .

105) در روایتی آمده است که عبدالله بن سلام گفت : یا رسول الله ، من دیدم علی علیه السلام انگشتر خود را در حال رکوع به فقیر داد، پس از ما تبعیت می کنیم (مجمع البیان ، ج 3، ص 325) .

106) طیبات ، ص 12 .

107) مناقب آل ابی طالب ، ج 3، ص 4 .

108) ثواب الاعمال ، 68 .

109) تهذیب الاحکام ، ج 6، ص 24 .

110) از امام محمد باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود : گروهی از جمله عبدالله بن سلام ، اسید بن ثعلبه ، بنیامین ، سلام و ابن صوریا، مسلمان شدند؛ خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله آمدند و عرضه داشتند : یا رسول الله ؛ حضرت موسی ، یوشع بن نون را به عنوان وصی و جانشین خود تعیین کرد، پس وصی و جانشین تو کیست ؟

در همان حال این آیه نازل شد پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : حال برخیزید و به طرف مسجد برویم ، همین که به در مسجد رسیدند، سائلی را دیدند که از مسجد خارج شد حضرت فرمود : آیا کسی چیزی به تو نداد ؟

گفت : چرا، این انگشتر را به من دادند حضرت فرمود : چه کسی این را به تو داد ؟

گفت : آن مردی که در حال نماز است .

حضرت فرمود : در چه حالتی بود ؟

گفت : در حال رکوع اینجا بود که پیامبر صلی الله علیه و آله با صدای بلند تکبیر گفته و اهل مسجد با تکبیر رسول خدا تکبیر گفتند .

پیامبر صلی الله علیه و آله ، عبدالله بن سلام و همراهانش را که از جانشین وی سؤ ال کرده بودند، مخاطب قرار داده فرمود : علی بن ابی طالب پس از من ولی شما است .

عبدالله بن سلام و همراهانش را که در پی وصی پیامبر صلی الله علیه و آله بودند با دیدن این صحنه گفتند : ما نیز خدای را به عنوان پروردگار، اسلام را به عنوان دین ، محمد صلی الله علیه و آله را به پیامبری و علی را به وصایت و جانشینی پذیرفته و راضی گشتیم (مناقب آل ابی طالب ، ج 3، ص 3) .

111) ر ک مجمع البحرین ، ص 92 و آیه ، در سوره نحل /83 .

112) تفسیر المیزان ، ج 6، ص 25 .

113) طیبات ، ص 412 : به نقل از : زهر الربیع .

114) سوره حج ، آیه 27 .

115) سوره مائده ، آیه 67 .

116) سوره مائده ، آیه 3 .

117) آیات الغدیر، ص 229؛ اعلام الوری ، ص 39؛ الدر الثمین ، ص 36 .

118) مناقب آل ابی طالب ، ج 2، ص 240 .

119) ص 169 .

120) اعلام الوری ، ص 141 .

121) مسند احمد بن حنبل ، ج 1، ص 325 .

122) صحیح مسلم ، ج 5، ص 76 .

123) مناقب آل ابی طالب ، ج 2، ص 190 .

124) راهبرد اهل سنت ، ص 67 .

125) مناقب ابن مغازلی ، ص 307 .

126) مناقب آل ابی طالب ، ج 2، ص 190 .

127) در کتاب نظم در السمطین سخن از خوخه (روزنه ، درب کوچک ) است ، که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : ببندند هر خوخه ای را که در مسجد است ، جز خوخه علی علیه السلام ! (همان ) .

128) اللئالی المصنوعة ، ج 1، ص 181 .

129) تاریخ المدینة المنورة سمهودی ، ج 1، ص 339 .

130) ایها الناس سدوا اءبوابکم قبل اءن ینزل العذاب (همان ) .

131) مناقب ابن مغازلی ، ص 254 .

132) مناقب آل ابی طالب ، ج 2، ص 194 .

133) سوره نجم ، آیه 2 .

134) اللئالی الصنوعة ، ج 1، ص 181 .

135) خصائص نسائی ، ص 13 .

136) مناقب آل ابی طالب ، ج 2، ص 191 .

137) احقاق الحق ، ج 5، ص 569 .

138) سوره نجم ، آیه 3 و 4 .

139) تاریخ دمشق (ترجمه الامام علی بن ابی طالب )، ج 1، ص 277 .

140) تاریخ اصبهان ، ج 1، ص 291 .

141) شواهد التنزیل ، ج 2، ص 25 .

142) تاریخ اصبهان ، ج 1، ص 291 .

143) فرائد السمطین ، باب 6، ح 12 .

144) الغدیر، ج 3، ص 205 .

145) خصایص نسایی ، ص 12 .

146) تذکرة الخواص ، ص 52 .

147) السیرة الحبیة ، ج 3، ص 347 .

148) صحیح مسلم ، ج 5، ص 13 .

149) صحیح بخاری ، ج 1، ص 120 .

150) سوره صف ، آیه 8 .

151) الموضوعات ، ج 11، ص 366 .

152) مناقب آل ابی طالب ، ج 2، ص 189 .

153) غایة المرام ، ص 639 .

154) الغدیر، ج 3، ص 202 .

155) همان ، ص 203 .

156) همان .

157) همان .

158) همان ، ص 207 .

159) تاریخ دمشق (ترجمه الامام علی بن ابی طالب )، ج 1، ص 305 .

160) صحیح ترمذی ، ج 5، ص 641 .

161 تا 310

161) مسند احمد بن حنبل ، ج 1، ص 331 .

162) صحیح بخاری ، ج 1، ص 92 .

163) طبقات ابن سعد، ص 227 .

164) علی و مناوئوه ، ص 97 .

165) همان ، ص 98 .

166) الکافی ، ج 8، ص 182؛ اختصاص مفید، ص 150 .

167) مناقب آل ابی طالب ، ج 1، ص 315 .

168) الاختصاص مفید، ص 150 .

169) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه ، ج 1، ص 215 .

170) مناقب آل ابی طالب ، ج 2، ص 109 .

171) علی و مناوئوه ، ص 189 .

172) بحار الانوار، ج 40، ص 106 .

173) همان ، ج 3، ص 81 .

174) از شهرهای قدیم عراق است که در نزدیکی کوفه می باشد (مجمع البحرین ، ج 3، ص 281) .

175) مناقب آل ابی طالب ، ج 2، ص 109 .

176) نهج البلاغة ، خطبه 215 .

177) دو تاریخ همگون ، ص 46 .

178) معارف و معاریف ، ج 4، ص 1515 .

179) فیض الاسلام ، شرح نهج البلاغة ، نامه 41 .

180) مناقب آل ابی طالب ، ج 3، ص 154 .

181) همان ، ص 155 .

182) دو تاریخ همگون ، ص 109 .

183) مناقب آل ابی طالب ، ج 3، ص 168 .

184) همان .

185) همان ، ص 177 .

186) رجال شیخ طوسی ، ص 44 .

187) تاریخ یعقوبی ، ج 2، ص 201؛ نهج السعادة ، ج 5، ص 14 .

188) فیض الاسلام ، شرح نهج البلاغه ، نامه 44، ص 953 .

189) همان ، نامه 16، ص 860، تاریخ یعقوبی ، ج 2، ص 203 .

190) همان ، نامه 21، ص 862 .

191) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه ، ج 18، ص 70 .

192) از یاران رسول خدا صلی الله علیه و آله بود که در تمام جنگ های پیامبر صلی الله علیه و آله شرکت جست (تهذیب التهذیب ، ج 7، ص 104)

193) فیض الاسلام ، شرح نهج البلاغه ، نامه 45، ص 966 .

194) وی یکی از یاران رسول خدا و امیر مؤ منان است و به گفته واقدی ، در سال پنجم هجری ، و به گفته برخی دیگر، در سال چهلم هجری وفات کرد (ر ک : تهذیب التهذیب ، ج 8، ص 395؛ جامع الروات ، ج 2، ص 29؛ و رجال شیخ طوسی ، ص 26) .

195) منظور از کورة السواد، اطراف و نواحی سوادات است که در زمان عمر بن خطاب فتح گردید، که طول آن از موصل تا آبادان و عرض آن از عذیب تا حلوان است (معجم البلدان ، ج 3، ص 272) .

196) یکی از روستاهای مداین است که سلمان فارسی در آنجا مدفون گردیده است (مجمع البحرین ، ص 223) .

197) تاریخ یعقوبی ، ج 2، ص 204 .

198) امامی آشتیانی ، شرح نهج البلاغه ، ج 3، ص 113؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه ، ج 16، ص 164؛ و السیاسة من واقع الاسلام ، ص 131 .

199) او همان فردی است که امام حسین (ع ) پیش از حرکت خود به کربلا، وی را طی نامه ای به یاری خود دعوت کرد اما منذر به جای آنکه حضرت پاسخ مثبت دهد، فرستاده امام را نزد عبیدالله بن زیاد، والی بصره برد و به دستور عبیدالله قاصد امام را گردن زدند (منتهی الآمال ، ج 1، ص 306) .

200) فیض الاسلام ، شرح نهج البلاغه ، نامه 71، ص 1065 .

201) تاریخ یعقوبی ، ج 2، ص 204 .

202) وی یکی از مجاهدان در جنگ صفین و از تحریک کنندگان مردم به جنگ با معاویه است (کامل ابن اثیر، ج 3، ص 178) .

203) تاریخ یعقوبی ، ج 2، ص 200 .

204) نهج البلاغه ، نامه 63 .

205) همان ، نامه 20، ص 861 .

206) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه ، ج 16، ص 169 .

207) فیض الاسلام ، شرح نهج البلاغه ، نامه 41، ص 949 .

208) نهج البلاغه ، نامه 41 .

209) یکی از بزرگترین شهرهای فارس (ایران قدیم ) است (معجم البلدان ، ج 1، ص 146) .

210) یکی از شهرهای فارس (ایران قدیم ) که دوازده فرسخ با شیراز فاصله دارد (معجم البلدان ، ج 1، ص 211) .

211) تاریخ یعقوبی ، ج 2، ص 204 .

212) سوره اعراف ، آیه 85 .

213) السیاسة نم واقع الاسلام ، ص 128 .

214) یکی از فضلای یاران امیر مؤ منان و از بزرگان تابعین است (سفینة البحار، ج 1، ص 669) .

215) مستدرک الوسائل ، ج 17، ص 359 .

216) تاریخ یعقوبی ، ج 2، ص 204 .

217) سفینة البحار، ج 2، ص 693 .

218) سفینة البحار، ج 1، ص 164 .

219) منتهی الآمال ، ج 2، ص 2 .

220) کافی ، ج 5، ص 318 .

221) سفینة البحار، ج 2، ص 693؛ عصر الظهور، ص 200 .

222) سفینة البحار، ج 2، ص 156 .

223) اختصاص مفید، ص 337 .

224) اختصاص مفید، ص 216 .

225) سفینة البحار، ج 2، ص 165 .

226) مسند احمد بن حنبل ، ج 2، ص 296 .

227) بحار الانوار، ج 60، ص 213 .

228) ینابیع الموده ، ص 449 .

229) عصر الظهور، ص 200 .

230) معجم اءحادیث الامام المهدی ، ج 3، ص 77 .

231) عصر الظهور، ص 207 .

232) سفینة البحار، ج 2، ص 165 .

233) ینابیع الموده ، ص 449 .

234) بحار الانوار، ج 52، ص 307 .

235) اسد الغابة ، ص 396 .

236) سفینة البحار، ج 1، ص 382 .

237) خوارج ، ص 51 .

238) مناقب آل ابی طالب ، ج 3، ص 187 .

239) همان .

240) اسد الغابة ، ج 1، ص 396 .

241) بحار الانوار، ج 35، ص 341 .

242) مستدرک الوسایل ، ج 3، ص 258 .

243) بحار الانوار، ج 33، ص 345 .

244) خوارج ، ص 52 .

245) ارشاد مفید، ص 68؛ سفینة البحار، ص 383 .

246) بحار الانوار، ج 18، ص 123 .

247) سوره آل عمران ، سوره 106 .

248) بحار الانوار، ج 33، ص 327 .

249) همان .

250) نهج البلاغه ، خطبه 59 .

251) در تعداد نفرات باقی مانده از دشمن ، بین مورخان اختلاف است ابن شهراشوب تعداد آنها را هشت نفر ضبط کرده (مناقب آل ابی طالب ، ج 3، ص 160) و مسعودی در اثبات الوصیه ، ص 147، تعداد آنها را چهار نفر ثبت کرده است و مجلسی در بحار الانوار، ج 33، ص 349 می نویسد : از خوارج هشت نفر جان سالم به در بردند و این تعداد که زیر ده نفر است ، کاملا با فرمایش امیر مؤ منان سازگار است .

252) بحار الانوار، ج 33، ص 348 .

253) همان .

254) خوارج ، ص 53 .

255) بحار الانوار، ج 33، ص 353 .

256) خوارج ، ص 53 .

257) بحار الانوار، ج 33، ص 353 .

258) مروج الذهب ، ج 1، ص 766 .

259) سفینة البحار، ج 1، ص 383 .

260) همان .

261) همان .

262) همان ، ص 384 .

263) خوارج ، ص 114 .

264) خوارج ، ص 99 .

265) الاحزاب ، آیه 21 .

266) سوره مائده ، آیه 95 .

267) سوره آل عمران ، آیه 97 .

268) احتجاج طبرسی ، ج 1، ص 276؛ بحار الانوار، ج 33، ص 377 .

269) بحار الانوار، ج 33، ص 345 .

270) همان ، ص 385 .

271) همان ، ص 388 .

272) همان ، ص 345 .

273) بحار الانوار، ج 33، ص 397 .

274) همان ، ص 390 .

275) نهروان چند دهکده است که بین بغداد و واسط قرار گرفته است (معجم البلدان ، ج 5، ص 325) .

276) وی یکی از چهره های محترمی بود که از سوی امیر مؤ منان ولایت و حکومت مداین به او سپرده شده بود (مروج الذهب ، ج 1، ص 736) اما ابن شهراشوب او را عامل علی بر نهروان می داند (مناقب آل ابی طالب ، ج 3، ص 188) .

277) خوارج ، ص 123 .

278) بحار الانوار، ج 33، ص 355 .

279) همان ، ص 387 .

280) همان ، ص 402 .

281) همان ، ص 355 .