خورشید کعبه نگرشی به زندگی سیاسی امیر مومنان علی علیه‌السلام

خورشید کعبه نگرشی به  زندگی سیاسی امیر مومنان علی علیه‌السلام 0%

خورشید کعبه نگرشی به  زندگی سیاسی امیر مومنان علی علیه‌السلام نویسنده:
گروه: امام علی علیه السلام

خورشید کعبه نگرشی به  زندگی سیاسی امیر مومنان علی علیه‌السلام

نویسنده: محمدجواد مروجی طبسی
گروه:

مشاهدات: 8956
دانلود: 3354

توضیحات:

خورشید کعبه نگرشی به زندگی سیاسی امیر مومنان علی علیه‌السلام
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 35 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 8956 / دانلود: 3354
اندازه اندازه اندازه
خورشید کعبه نگرشی به  زندگی سیاسی امیر مومنان علی علیه‌السلام

خورشید کعبه نگرشی به زندگی سیاسی امیر مومنان علی علیه‌السلام

نویسنده:
فارسی

آخرین زخم علی علیه السلام

آخرین جمعه ماه شعبان بود پیامبر صلی الله علیه و آله خطبه خواند و مردم را موعظه کرد و در اهمیت ماه رمضان سخنانی ایراد فرمود در بین خطبه ، علی علیه السلام از پیامبر پرسید : یا رسول الله ، کدامین عمل در ماه رمضان برتر از دیگر اعمال است ؟ پیامبر فرمود : یا ابالحسن ، بهترین اعمال در این ماه پرهیز از محارم خدا است ؛ سپس گریه کرد .

علی علیه السلام عرض کرد : ای رسول خدا، چرا گریه می کنی ؟

فرمود : علی جان ، گریه ام برای این است که در این ماه به تو بی حرمتی می کنند و خون تو را حلال شمرده و می ریزند گویا می بینم شقی ترین مردم ، در حال نماز ضربتی بر فرقت می زند که محاسنت را از آن رنگین می کند .

علی علیه السلام می گوید : به رسول خدا عرض کردم ، آیا دین من سالم خواهد ماند و به آن آسیبی نخواهد رسید ؟ پیامبر فرمود : آری سپس فرمود : علی جان ، کشنده تو کشنده من است و هر که با تو بغض و کینه ورزد، با من بغض و کینه ورزیده و هر که تو را دشنام دهد، مرا دشنام داده است ؛ زیرا تو نزد من همانند نفس و جان من هستی (81)

امیر مؤ منان علیه السلام سالها در انتظار تحقق پیشگویی پیامبر و روز موعود بود تا اینکه روزی در کوفه بر فراز منبر نشسته بود و در میان ، یا پایان خطبه ، به فرزندش امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود : ای ابا محمد، از این ماه چند روز گذشته است ؟ عرض کرد : سیزده روز گذشته است پس به سوی امام حسین علیه السلام نظری افکند و فرمود : ای ابا عبدالله ، از این ماه رمضان چند روز باقی مانده ؟ عرض کرد : هفده روز اینجا بود که حضرت دست بر محاسن شریف خود زد که در آن روز سفید گشته بود و فرمود به خدا قسم شقی ترین امت موی سفید را با خون سرم رنگین خواهد کرد (82)

نوزده شب از ماه رمضان سال 40 هجری گذشت علی آن شب مهمان خانه ام کلثوم بود پس از صرف چند لقمه نان مشغول نماز شد علی علیه السلام آن شب را بیدار بود و بسیار بیرون می رفت و به آسمان نگاه می کرد و می فرمود : به خدا قسم که دروغ نمی گویم و به من دروغ گفته نشده و این همان شبی است که به من وعده شهادت داده اند .

با نزدیک شدن وقت نماز صبح ، امیر مؤ منان ، خانه دختر خود را به قصد مسجد ترک گفت و بیرون رفت دشمنان علی در کمین او بودند و چون مولای متقیان وارد نماز شد و در رکعت اول سر از سجده برداشت ، شبیب فریاد بر آورد : لله الحکم یا علی لا لک و لا لاصحابک ؛ حکم از آن خداوند است و تو نتوانی از خویشتن حکم کنی و کار دین را به حکومت حکمین واگذار کنی و شمشیر را به طرف سر مقدس امام پایین آورد؛ اما شمشیر خطا رفت و به طاق محراب خورد در یان هنگام ابن ملجم فرصت را غنیمت شمرد و شمشیر خود را بر فرق آن حضرت فرود آورد و آن ضربت در محل زخم عمرو بن عبدود (83) فرود آمد و تا محل سجده را شکافت .

صدای امیر مؤ منان بلند شد که می فرمود : بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله فزت و رب الکعبه سوگند به خدای کعبه که رستگار شدم محراب ، غرق در خون بود و علی زمزمه می کرد : که امر خدا آمد و گفته رسول خدا صلی الله علیه و آله صادق شد امام حسن مجتبی علیه السلام با حضور در محراب ، به دستور امیر مؤ منان علیه السلام نماز را بر پا داشت و خود حضرت نماز را نشسته تمام کرد در حالی که از شدت درد زخم ، به طرف راست و چپ متمایل می گشت امام حسن علیه السلام پس از نماز سر پدر را در دامن گرفت و می فرمود : ای پدر، پشت مرا شکستی ! چگونه تو را با این حالت ببینم ! امیر مؤ منان علیه السلام چشم گشود و فرمود : ای فرزند، از امروز دیگر برای پدر تو رنجی نیست ؛ اینک جد تو، محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و جده تو خدیجه کبرا و مادر تو، فاطمه زهرا علیها السلام و حوریان بهشت حاضرند و انتظار پدر تو را دارند تو شاد باش و دست از گریستن بدار که گریه تو فرشتگان آسمان را به گریه در آورده است .

پس محل جراحت را محکم بستند و آن حضرت را از محراب به میان مسجد آوردند و با آنکه جای ضربت را محکم بسته بودند، هنوز خون از آن سرازیر بود روی مبارکش از زردی به سفیدی مایل می شد و به آسمان نظر می کرد و می فرمود : الهی اسئلک مرافقة الاءنبیاء و الاءوصیاء و اعلی درجات فی جنة الماءوی . . (84)

این روح ناآرام و این بدن خسته و سر تا پا مجروح ، با هزاران غصه و سخنهای ناگفته در سحرگاه بیست و یکم ماه مبارک رمضان سال چهلم هجری به خداوند جان آفرین تسلیم گشت و از خاک به افلاک شتافت .

ب جریان خاتم بخشی

روز بیست و چهارم ذی الحجه در تاریخ اسلام ، روزی بسیار مهم و سر نوشت ساز است ؛ روزی است که بر اثر حادثه ای کوچک ، اما پر عظمت ، یکی از آیات الاهی بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد در اثر نزول همین آیه ، پیامبر صلی الله علیه و آله پرده از مسئله ای بسیار مهم برداشت و جریان خاتم بخشی علی را به آگاهی مردم رساند؛ آیه ولایت و خبر مهم اعلام ولایت و جانشینی امیر مؤ منان علیه السلام .

انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤ تون الزکاة و هم راکعون ؛ (85) ولی شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده اند؛ همان کسانی که نماز را بر پا می دارند و رد حال رکوع ، زکات می دهند .

از سدی ، مجاهد، حسن ، اعمش ، عتبة بن ابی حکیم ، غالب ، عبدالله قیس بن الربیع ، عبایة بن الربعی ، ابن عباس ، ابوذر، عبیدالله بن عمر بن علی بن ابی طالب ، انس ، عمار، عبدالله بن سلام ، و جابر بن عبدالله انصاری چنین روایت کرده اند که روزی فقیری به مسجد پیامبر آمد و از مردم تقاضای کمک کرد؛ اما هر چه درخواست کرد، کسی به او کمک نکرد او که از مردم ماءیوس گشته بود رو به آسمان کرد و گفت : خدایا من به مسجد پیامبرت آمدم و از مردم تقاضای کمک کردم ، اما کسی به من کمک نکرد امیر مؤ منان با دست خود به او اشاره کرد او نیز به طرف علی رفت و انگشتر را از دست آن حضرت بیرون آورد و از مسجد خارج شد اینجا بود که آیه ولایت بر پیامبر نازل شد پیامبر برای یافتن مصداق واقعی آیه ، با جمعی از یاران خود به مسجد آمد آنها فقیری را دیدند که از درب مسجد بیرون می آید حضرت به او فرمود : آیا کسی چیزی به تو داد ؟ فقیر گفت : آری آن حضرت پرسید : چه چیزی داد ؟ فقیر گفت : این انگشتر را آن حضرت فرمود : چه کسی این را به تو داد ؟ فقیر گفت : آنکه در حال نماز است ، و به امیر مؤ منان اشاره کرد آن حضرت فرمود : در چه حالتی بود ؟ فقیر گفت : در حال رکوع پیامبر که می دید نشانه های آیه ، به خوبی بر علی بن ابی طالب انطباق پیدا کرده است ، بی درنگ تکبیر گفت و اهل مسجد به دنبال تکبیر پیامبر، تکبیر گفتند .

حسان بن ثابت ، شاعر معروف زمان پیامبر، که شاهد گفتار و خوشحالی پیامبر بود، بلافاصله این صحنه را به نظم در آورد ترجمه اشعار او چنین است : ای اباالحسن ، جان من و جان هر آنکه دیر یا زود به هدایت و ایمان روی می آورد، به فدای تو باد ! این تویی که در حال رکوع زکات خود را پرداختی ای بهترین رکوع کننده ! جانها فدایت باد خداوند درباره تو بهترین نوع ولایت را نازل کرد و آن را در کتاب آسمانی ثبت گردانید (86)

جابر بن عبدالله انصاری نیز می گوید : در محضر پیامبر صلی الله علیه و آله نشسته بودیم که مرد عربی با لباسهای کهنه و با حالت پریشانی که فقر و بیچارگی از میان دو چشمش کاملا آشکار بود، وارد شد وقتی که نگاه مرد به پیامبر صلی الله علیه و آله افتاد، گفت : به سوی تو آمدم ، در حالی که دخترکم سخت به گریه افتاده و مادر کودک از این حالت نگران کننده مات و حیران است همچنین خواهر و دو دختر و مادر سالخورده ای را پشت سر گذارده ام و نزدیک است از فقر و بیچارگی عقل خود را از دست بدهم .

بدان که فقر و ذلت و پریشانی مرا فرا گرفته است ، به گونه ای که نه چیز تلخی نزد من یافت می شود و نه چیز شیرینی ، هیچ منتهی و مقصودی نیست مگر به سوی تو، قرار بندگان به کجا خواهد بود، جز به سوی پیامبران .

هنگامی که پیامبر سخن مرد عرب را شنید، به شدت گریست سپس رو به یاران کرد و فرمود : ای گروه مسلمانان ! خداوند پاداشی را به سوی شما فرستاده است خداوند غرفه ها و منازلی را به عنوان پاداش قرار داده است همانند منزل حضرت ابراهیم خلیل الرحمان ؛ پس چه کسی از شما با این فقیر مواسات می کند ؟ کسی پاسخ پیامبر را نداد، اما علی علیه السلام که طبق عادت همیشگی خود در گوشه ای از مسجد مشغول خواندن نماز نافله بود، با دست به مرد فقیر اشاره کرد تا به نزد او برود مرد عرب همین که نزد حضرت علی علیه السلام رفت ، وی دست خود را دراز کرد تا انگشتر را از دستش بیرون آورد او نیز چنین کرد و پس از درود فرستادن بر پیامبر گفت : تویی آن مولایی که امید می رود از طرف خدا دین را در دنیا به پا داری . در همان حال ، جبرئیل بر پیامبر صلی الله علیه و آله فرود آمد و گفت : سلام بر تو ای محمد ! خدای علی اعلی به تو سلام می رساند و می فرماید : این آیه را بخوان : انما ولیکم الله و رسوله و . . پیامبر صلی الله علیه و آله از جای برخاست و فرمود : ای گروه مسلمانان ! امروز چه کسی از شما کار خوبی انجام داده است که خداوند او را ولی هر مؤ منی قرار داده است ؟ گفتند : ای رسول خدا، کسی جز عمو زاده ات ، علی ، سراغ نداریم که کار خیری انجام داده باشد اینجا بود که پیامبر آیه ولایت را بر آنها تلاوت کرد با شنیدن این آیه ، حاضران نیز بر آن مرد عرب انفاق کردند او که از انفاق علی به شدت خوشحال به نظر می رسید، در حالی که از مسجد بیرون می رفت ، زیر لب این اشعار را زمزمه می کرد : من بنده و غلام آن پنج تنی هستم که سوره آل طاها و هل اءتی درباره شان نازل گشت پس به دقت بنگرید تا خبر برای شما روشن گردد همچنین سوره های طواسین و حوامیم و زمردر مقامشان نازل شده است من غلام و بنده آنها و دشمن کسی هستم که به آنها کفر بورزد (87)

در چند مورد، خدای متعال نزد فرشتگان به امیر مؤ منان مباهات می کند ابن شهر آشوب از کتاب ابوبکر شیرازی نقل کرده است : هنگامی که سائل انگشتر را از دست علی علیه السلام بیرون آورد، برای آن حضرت دعا کرد و رفت خداوند در برابر این اخلاص و ارادتی که علی نسبت به خدای خویش ابراز کرد، نزد فرشتگان به آن حضرت مباهات کرد و فرمود : ملائکتی اما ترون عبدی جسده فی عبادتی و قلبه معلق عندی و هو یتصدق بماله طلبا لرضای اشهدکم انی رضیت عنه و عن خلفه یعنی ذریته ؛ (88) فرشتگانم ، آیا بنده ام را نمی نگرید که چگونه بدنش در عبادتم و قلبش در اختیار من است و در همان حال برای خشنودی من با مال خود انفاق می کند و صدقه می دهد ؟ شما را شاهد می گیرم که من از او و فرزندانش راضی هستم .

خاتم بخشی و پرسشها :

اینک با طرح چند پرسش ، به تبیین برخی از ابهامات ماجرا می پردازیم :

َآیا آیه شریفه به فرد خاصی نظر دارد ؟ آیا مراد از مؤ منین در آیه مبارکه ، فرد خاصی است ؟

فیض کاشانی می نویسد : بنا بر اخبار بسیاری که از عامه و خاصه نقل شده ، آیه درباره علی نازل شده است بنا بر نقل مجمع البیان همه مفسران بر این باورند که آیه درباره علی علیه السلام نازل شده است (89)

َآیا فقط علی علیه السلام مصداق آیه است ؟

فیض می فرماید : بین امت اسلامی خلافی نیست که در آن روز، احدی در حال رکوع ، زکات پرداخت نکرده بود؛ جز یک نفر که همان علی بن ابی طالب علیه السلام است (90)

َآیا اهل تسنن به خاتم بخشی اشاره کرده اند ؟

گفته شد که همه مفسران بر آن اند که علی علیه السلام انگشتر خود را در حال نماز به فقیر داد از گفته شهر آشوب بر می آید که همه مفسران ، اعم از شیعه و سنی ، به این مسئله اشاره کرده اند چنانچه گفته است : ثعلبی ، ماوردی ، قشیری ، قزوینی ، رازی ، نیشابوری ، فلکی و طبری در تفاسیر خود آن را ذکر کرده اند همچنین بان البیع در کتاب معرفة اصول الحدیث ، سمعانی در فضایل الصحابه ، سلمان بن احمد در معجم اوسط ، ابوبکر بیهقی در مصنف ، نظری در خصایص (91) و دهها مفسر و محدث دیگر در کتابهای خود به آن اشاره کرده اند با این بیان ، گفته امثال ابن تیمیه که مدعی شده اند علما اجماع دارند که روایت ساختگی است سست و بی پایه است و به فرموده علامه طباطبایی ، ادعای ابن تیمیه یکی از ادعاهای عجیب است . (92)

َانفاق امیر مؤ منان علیه السلام در چه حالی بود ؟

آبه به صراحت بیان می کند که انفاق علی علیه السلام در حال رکوع بود : سرپرست و ولی شما تنها خداست و پیامبر و آنها که ایمان آورده اند، همانها که نماز را بر پا می دارند و در حال رکوع ، زکات می دهند (93) تمام مفسران و راویان نیز اتفاق نظر دارند که این انفاق در وقتی صورت گرفت که علی علیه السلام در حال رکوع بود .

َاین انفاق در چه نمازی صورت گرفت ؟

برخی از ابوذر نقل کرده اند که جریان خاتم بخشی در نماز ظهر روی داده بود (94) نظر برخی این است که وقوع این ماجرا در نافله ظهر بود (95)

َآیا در آن زمان پیامبر صلی الله علیه و آله در مسجد حضور داشت ؟

برخی بر آن اند که پیامبر صلی الله علیه و آله در زمان انفاق در مسجد نبود استدلال آنان این است : هنگامی که عده ای همراه عبدالله بن سلام به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله رسیدند و از دوری منزل خود به مسجد شکوه کردند، آیه ولایت بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل گردید (96)

امام محمد باقر علیه السلام فرموده اند : گروهی از یهودیان ، از جمله عبدالله بن سلام ، اسید بن ثعلبه ، بنیامین ، سلام و ابن صوریا مسلمان شدند و خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله آمدند و عرضه داشتند : ای رسول خدا، حضرت موسی ، یوشع بن نون را وصی خود قرار داد پس وصی و جانشین شما کیست ؟ در این هنگام ، این آیه نازل شد و پیامبر فرمود : برخیزید همه از جا برخاستند و همراه پیامبر رفتند و سائلی را دیدند که در حال خارج شدن بود پیامبر به وی فرمود : ای سائل ، کسی چیزی به تو نداد ؟ گفت این انگشتر را به من داد آن حضرت فرمود : چه کسی این را به تو داد ؟ گفت : آن مردی که در حال نماز است آن حضرت فرمود : در چه حالتی بود ؟ گفت در حال رکوع اینجا بود که پیامبر صلی الله علیه و آله تکبیر گفت مسلمانان حاضر در مسجد نزی با شنیدن تکبیر پیامبر، تکبیر گفتند در این هنگام ، پیامبر فرمود : بدانید که پسر از من علی بن ابی طالب ، ولی شما است آنان نیز در پاسخ پیامبر گفتند : ما نیز خدا را به عنوان پروردگار، اسلام را به عنوان دین ، محمد صلی الله علیه و آله را به پیامبری و علی را به ولایت و جانشینی پیامبر پذیرفتیم (97)

از برخی روایات ، چنین بر می آید که پیامبر صلی الله علیه و آله در زمان اتفاق در مسجد حضور داشت و در حال نماز بود سائل از اینکه درخواست کمک از مسلمانان کرده بود و کسی به او کمک نکرده بود، رو به آسمان کرد و گفت : خدایا، تو شاهد باش که من در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله از مردم کمک خواستم ، اما کسی چیزی به من نداد علی که در حال رکوع بود، به دست راست خود اشاره نمود و سائل نزد علی علیه السلام رفت و انگشتر را از دستش بیرون آورد همین که پیامبر از نماز فارغ شد، سر به سوی آسمان بالا برد و فرمود : خدایا، برادرم موسی بن عمران از تو درخواستی کرد و گفت : رب اشرح لی صدری ، (98) دعایش را مستجاب کردی و به او فرمودی : سنشد عضدک باءخیک و نجعل لکما سلطانا فلا یصلون الیکما ؛ (99) به زودی بازوان تو را به وسیله برادرت محکم و نیرومند می کنیم و برای شما سلطه و برتری قرار می دهیم و به برکت آیات ما بر شما دست نمی یابند خدایا، من پیامبر و برگزیده تو هستم ؛ خدایا، سینه مرا گشاده کن و کار مرا آسان گردان و وزیری را از خاندانم برای من قرار ده که پشتم را به وسیله او محکم کنم و نیرومند گردم .

هنوز دعای پیامبر صلی الله علیه و آله به پایان نرسیده بود که جبرئیل بر آن حضرت نازل گشت و گفت : ای محمد، بخوان پیامبر فرمود : چه بخوانم ؟ جبرئیل گفت : این آیه را بخوان : انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤ تون الزکاة و هم راکعون (100)

بنا بر روایت فوق ، حضرت محمد صلی الله علیه و آله در زمان انفاق در مسجد حضور داشت ، ولی از روایت استفاده نمی شود که انفاق در نماز جماعت بوده است ؛ زیرا ممکن است انفاق در نماز نافله رخ داده باشد و پیامبر صلی الله علیه و آله پس از برگزاری نماز جماعت دست به دعا برداشته باشد، و بسیار بعید است که فرد نیازمند در حالی که تمام صفوف برای جماعت بر پا شده بود، از بین صفوف حرکت کند و از مردم کمک مالی بطلبد و انگشتر را از دست حضرت علی علیه السلام خارج کند بلکه باید گفت : پیامبر صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام در حال خواندن نماز نافله بودند و برخی از مسلمانان نیز در انتظار به پا شدن نماز ظهر و برخی دیگر در حال خواندن نافله بودند که سائل بین نمازگزاران رفته و درخواست کمک کرد .

َبهای انگشتر چقدر بود ؟

علامه طریحی می نویسد : امام صادق علیه السلام روایت فرمود : وزن حلقه انگشتری که علی علیه السلام به سائل انفاق کرد، چهار مثقال بود و وزن نگین که یاقوتی سرخ بود، پنج مثقال بود و بهای آن با مالیات شام برابری می کرد خراج شام برابر بود با ششصد بار شتر نقره و چهار بار شتر طلا (101)

اگر گفته شود : ممکن است که چنین انگشتر با قیمتی در آن زمان پیدا شود، یا حضرت چنین انگشتری را از کجا به دست آورده بود ؟ همچنین آیا چنین انگشتر با قیمتی ، با زهد و بی رغبتی آن حضرت نسبت به دنیا منافات ندارد ؟

پاسخ آن است که : اولا بسیاری بر این عقیده اند که انشگتری که حضرت صدقه داد، انگشتری معمولی بود؛ ثانیا، انگشتر جزء وسایل شخصی طرار بن حران بود که در جنگ به دست علی بن ابی طالب کشته شد امیر مؤ منان انگشتر را از دست او بیرون آورد و همراه غنایمی که از آن جنگ به دست آورده بود، به محضر رسول الله برد و پیامبر به عنوان تقدیر و ارج نهادن به عمل خالصانه اش ، انگشتر را به او هدیه کرد . (102) خداوند نیز برای آزمایش علی علیه السلام و نشان دادن روش زاهدانه او که حاضر است گرانبهاترین چیز را در راه خدا بدهد، سائلی را به مسجد فرستاد و با یک زمینه سازی ، آن حضرت را به عنوان رهبر و جانشین پس از پیامبر صلی الله علیه و آله به جامعه اسلامی معرفی کرد .

َآیا این گونه انفاق با حالات عرفانی علی علیه السلام منافات ندارد ؟ زیرا معروف است که امیر مؤ منان هنگام نماز، غرق در عبادت بود و هیچ توجهی به غیر از خدا نداشت تیری در جنگ صفین در پای امام فرو رفت و به دستور امام حسن علیه السلام ، تیر را در زمانی که علی علیه السلام در حال عبادت و خلوت با خدا بود، از پای وی بیرون آوردند (103)

اولا، هم نماز و عبادت علی علیه السلام و هم انفاق و تصدق او برای خدا بود، چه مانعی دارد که علی علیه السلام غرق نماز باشد و صدای سائل به گوشش برسد و برای رضای خدا، در وسط نماز انفاق کند افزون بر آن ، خداوند مقدر کرده بود که چنین انفاقی رخ دهد، تا آیه ولایت نازل شود و جانشینی حضرت علی به خلافت ، به گوش همه مردم برسد .

ثانیا، حالات عرفانی معصومان علیهم السلام با هم فرق می کند آنها در نماز همیشه یکسان نبوده اند؛ گاهی چنان غرق در عبادت بودند که اصلا توجهی به این عالم نداشتند، همانند برخی حالات امیر مؤ منان و امام سجاد علیه السلام ، و گاهی هم با حضور قلب ، به عالم ماده نیز توجه داشته اند روزی پیامبر صلی الله علیه و آله نماز جماعت را زودتر از سایر روزها به پایان رساند برخی علت این کار را جویا شدند آن حضرت فرمود : آیا گریه کودک را نشنیدید ؟ من نماز را زودتر از روزهای دیگر به پایان رساندم تا مادر بچه اش را ساکت کند . (104)

َواکنش یاران پیامبر صلی الله علیه و آله در برابر جانشینی حضرت علی چگونه بود ؟

عکس العمل یاران پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در برابر جانشینی حضرت علی علیه السلام متفاوت بود برخی از اصحاب اظهار خوشحالی کردند و رضایت کامل خودشان را از این جانشینی اعلام داشتند (105)

عمر گفت : به خدا قسم ، من چهل انگشتر را در حال رکوع صدقه دادم ، تا چیزی که درباره علی علیه السلام نازل شد، درباره من هم بیاید، اما نیامد (106)

گروهی از نزول آیه ولایت و تعیین جانشینی علی علیه السلام پس از پیامبر صلی الله علیه و آله سخت برآشفته و عصبانی شدند آنها در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله جمع شدند و به گفت و گو با یکدیگر پرداختند برخی اظهار داشتند اگر نسبت به این آیه کفر بورزیم ، لازمه اش این است که به تمام آیات الاهی کافر شویم و اگر ایمان بیاوریم ، ذلتی بالاتر از این نیست که علی بر ما مسلط شود ما می دانیم که محمد صلی الله علیه و آله در هر چه می گوید، راستگوست ما از او و گفتارش پیروی می کنیم ، ولی از دستوری که درباره علی داده است ، هرگز اطاعت نخواهیم کرد (107)

َآیا خاتم بخشی علی علیه السلام فعل کثیر نیست ؟

اولا، این مقدار از حرکات (اشاره با دست و نشان دادن انگشتر به سائل ) را کسی فعل کثیر نمی گوید تا جزء مبطلات نماز شمرده شود؛ ثانیا، فقیهان برای عدم بطلان فعل قلیل در نماز مبطل نیست ؛ به دلیل کاری که علی علیه السلام انجام داد نیز با استناد به آن گفته اند : پرداخت زکات در حال نماز جایز است .

ثالثا، خداوند به عنوان تقدیر و ارج نهادن به کار ارزشمند بنده صالح خود، او را راکع و نمازگزار خطاب کرده است ؛ چگونه خداوند به کسی که نمازش باطل است ، راکع خطاب می کند و از او تشکر می کند ؟ !

ج جانشینی امام علی واکنش ها و عملکردها

اشاره

خاطره پر شکوه و بسیار مهم روز غدیر و مسئله اعلام جانشینی امیر مؤ منان علیه السلام از سوی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله یکی از حوادث مهم و سرنوشت ساز تاریخ اسلام به شمار می رود که از نظر معصومان علیهم اسلام ، جایگاه ویژه ای دارد حادثه ای که آگاهی یافتن از ابعاد عظیم آن ، بشر را از لبه پرتگاه سقوط در جهل ، ضلالت و مرگ جاهلیت نجات خواهد داد حادثه ای که به تعبیر امام صادق علیه السلام عظیم تر از روز عید فطر، قربان و جمعه است (108) به فرموده امام رضا علیه السلام اگر مردم ارزش این روز را می دانستند، بی تردید فرشتگان در هر روز، ده مرتبه با آنان مصافحه می کردند (109)

بدین جهت بر آن شدیم تا ضمن پاسداری از این روز، سیری اجمالی در مواردی که پیامبر صلی الله علیه و آله از آغاز بعثت تا پیش از رحلت در مورد جانشینی امیر مؤ منان بیان کرده است ، همراه با عکس العمل دشمنان ، داشته باشیم ؛ اما چون این موارد بسیار زیاد است ، فقط به سه مورد بسنده خواهیم کرد :