الگوهای رفتاری امام علی علیه‌السلام

الگوهای رفتاری امام  علی علیه‌السلام0%

الگوهای رفتاری امام  علی علیه‌السلام نویسنده:
گروه: امام علی علیه السلام

الگوهای رفتاری امام  علی علیه‌السلام

نویسنده: محمد دشتى
گروه:

مشاهدات: 15218
دانلود: 3862

توضیحات:

الگوهای رفتاری امام علی علیه‌السلام
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 36 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 15218 / دانلود: 3862
اندازه اندازه اندازه
الگوهای رفتاری امام  علی علیه‌السلام

الگوهای رفتاری امام علی علیه‌السلام

نویسنده:
فارسی

6ـ تأمین هزینه زندگی

یکی از وظائف مهمّ اجتماعی در اخلاق همسرداری ، تاءمین هزینه زندگی است ، مرد باید با کـار و تـلاش فـراوان ، نـیـازهـای اقـتـصادی خانواده را برطرف سازد تا سر بار جامعه نـگـردنـد و دسـت نـیـاز بـه سـوی دیـگـران دراز نـکـنـنـد، امـروزه یـکـی از عوامل فِساد و بزهکاری ، تاءمین نبودن زن و فرزندان در خانواده هاست .

امـام عـلی عـلیـه السـّلام با کار و تلاش ، چاه کردن و آبیاری کردن ، و درختکاری و احداث باغ در منطقه (یَنبُع ) در اطراف مدینه توانست ، سرمایه های فراوان بدست آورد؛

هم هزار برده را آزاد کند ؛

هم برای خاله ها و عمّه های خود خانه شخصی بَخَرَد؛

و هم زنان و فرزندان خود را آبرومندانه اداره کند که وصیّت نامه آن حضرت به صورت نـامـه 24 نـهـج البـلاغـه در تـاریـخ ثـبـت شـده اسـت ، در آن دسـتـو العـمـل اقـتـصـادی بـرای اداره زنان و فرزندان خود تاءکید می کند که درختان و زمین ها را نـفـروشـنـد، بـلکـه بـا درآمـد سالانه آن نیازهای اقتصادی خانواده آن حضرت را برطرف سازند.

امام علی علیه السّلام به فرزندش نوشت که :

هـذَا مـَا اءَمـَرَ بِهِ عَبدُ اللّهِ عَلِیُّ بنُ اءَبِی طَالِبٍ اءَمِیرُ المُؤ مِنِینَ فِی مَالِهِ، ابتِغَاءَ وَجهِ اللّهِ، لِیُولِجَهُ بِهِ الجَنَّةَ، وَیُعطِیَهُ بِهِ الاَْمَنَةَ.

منها : فَإِنَّهُ یَقُومُ بِذلِکَ الحَسَنُ بنُ عَلِیٍّ یَاءکُلُ مِنهُ بِالمَعرُوفِ، وَیُنفِقُ مِنهُ بِالمَعرُوفِ، فَإِن حَدَثَ بِحَسَنٍ حَدَثٌ وَحُسَینٌ حَیُّ، قَامَ بِالاَْمْرِ بَعْدَهُ، وَاءَصْدَرَهُ مَصْدَرَهُ.

وَإِنَّ لاِبـنَی فَاطِمَةَ مِن صَدَقَةِ عَلِیٍّ مِثلَ الَّذِی لِبَنِی عَلِیٍّ، وَإِنِّی إِنَّمَا جَعَلتُ القِیَامَ بِذلِکَ إِلَی ابـنـَی فـَاطـِمـَةَ ابـتـِغـَاءَ وَجـهِ اللّهِ، وَقُربَةً إِلَی رَسُولِ اللّهِ صلی اللّه علیه و آله ، وَتَکرِیما لِحُرمَتِهِ، وَتَشرِیفا لِوُصلَتِهِ.

وَیـَشـتـَرِطُ عَلَی الَّذِی یَجعَلُهُ إِلَیهِ اءَن یَترُکَ المَالَ عَلَی اءُصُولِهِ، وَیُنفِقَ مِن ثَمَرِهِ حَیثُ اءُمـِرَ بـِهِ وَهـُدِیَ لَهُ، وَاءَلا یـَبـِیـعَ مـِن اءَولاَدِ نـَخِیلَ هذِهِ القُرَی وَدِیَّةً حَتَّی تُشکِلَ اءَرضُهَا غِرَاسا.

وَمـَن کـَانَ مـِن إِمَائِی ـ اللا تِی اءَطُوفُ عَلَیهِنَّ ـ لَهَا وَلَدٌ، اءَو هِیَ حَامِلٌ، فَتُمسَکُ عَلَی وَلَدِهَا وَهـِیَ مـِن حـَظِّهِ، فـَإِن مـَاتَ وَلَدُهـَا وَهـِیَ حـَیَّةٌ فـَهـِیَ عـَتـِیقَةٌ، قَد اءَفرَجَ عَنهَا الرِّقُّ، وَحَرَّرَهَا العِتقُ.

قـوله (ع ) فـی هـذه الوصـیـة : (واءلا یـبیع من نخلها وَدِیةً)، الوَدِیّةُ: الفَسِیلَةُ، وجمعها وَدِیّ.

و قـوله (ع ) : (حـتـی تـشـکل اءرضها غراسا) هو من اءفصح الکلام ، والمراد به اءن الا رض یـکـثـر فـیها غراس النخل حتی یراها الناظر علی غیر تلک الصفة التی عرفها بها فیشکل علیه اءمرها ویحسبها غیرها.

وصیّت اقتصادی نسبت به اموال شخصی

ایـن دسـتـوری اسـت کـه بـنـده خـدا عـلی بـن ابـیـطـالب ، امـیـرمـؤ مـنـان نـسـبـت بـه امـوال شـخـصی خود، برای خشنودی خدا، داده است ، تا خداوند با آن به بهشتش در آورد، و آسوده اش گرداند.

(قسمتی از این نامه است )

هـمـانا سرپرستی این اموال بر عهده فرزندم حسن بن علی است ، آنگونه که رواست از آن مـصـرف نـمـایـد، و از آن انـفـاق کـنـد، اگر برای حسن حادثه ای رخ داد و حسین زنده بود، سرپرستی آن را پس از برادرش به عهده گیرد، و کار او را تداوم بخشد.

پـسـران فاطمه از این اموال به همان مقدار سهم دارند که دیگر پسران علی خواهند داشت ، من سرپرستی اموالم را به پسران فاطمه واگذاردم ، تا خشنودی خدا، و نزدیک شدن به رسـول اللّه صـلی اللّه عـلیـه و آله و بـزرگ داشـت حرمت او، و احترام پیوند خویشاوندی پیامبر صلی اللّه علیه و آله را فراهم آورم .

ضرورت حفظ اموال

و بـا کـسـی کـه ایـن امـوال در دسـت اوسـت شـرط مـی کـنـم کـه اصـل مـال را حـفـظ نـمـوده تـنـهـا از مـیـوه و درآمـدش بـخـورنـد و انـفـاق کـنـنـد، و هـرگـز نـهال های درخت خرما را نفروشند، تا همه این سرزمین یک پارچه زیر درختان خرما بگونه ای قرار گیرد که راه یافتن در آن دشوار باشد.

و زنـان غـیـرعـقـدی مـن که با آنها بودم و صاحب فرزند یا حامله می باشند، پس از تولّد فرزند، فرزند خود را گیرد که بهره او باشد، و اگر فرزندش بمیرد، مادر آزاد است ، کنیز بودن از او برداشته ، و آزادی خویش را باز یابد. (214)

(وَدّیة ) بمعنی نهال خرما، و جمع آن (وَدِیّ) بر وزن (علیّ) می باشد، و جمله امام نـسـبت به درختان (حتّی تشکل ارضها غراسا) از فصیح ترین سخن است یعنی زمین پر درخت شود که چیزی جز درختان به چشم نیایند.)

الگوهای رفتاری امام علی (ع ) در چشمه سار نهج البلاغه

متن خطبه همام

ومن خطبة له علیه السلام یصف فیها المتقین

روی اءن صـاحـبـا لا مـیـر المـؤ مـنـیـن عـلیـه السـّلام یـقـال له هـمـام کـان رجـلا عـابـدا، فقال له : یا اءمیر المؤ منین ،

صـف لی المـتـقـیـن کـاءنـی اءنـظـر الیـهـم فـتـثـاقـل عـلیـه السـّلام عـن جـوابـه ثـم قال : یا همام ، اتق اللّه و اءحسن فَ: (انّ اللّه مع الذین اتقوا و الذین هم مُحسِنون ). فلم یـقـنـع هـمـام بـهـذا القـول حتی عزم علیه ، فحمد اللّه واءثنی علیه ، وصلی علی النبی صلی الله علیه و آله ثم قال علیه السّلام :

اءَمَّا بَعدُ ، فَإِنَّ اللّهَ ـ سُبحانَهُوَتَعَالَی ـ خَلَقَ الخَلقَ حِینَ خَلَقَهُم غَنِیّا عَن طَاعَتِهِم ، آمـِنـا مـِن مـَعـصِیَتِهِم ، لاَِنَّهُ لاَ تَضُرُّهُ مَعصِیَةُ مَن عَصَاهُ، وَلاَتَنفَعُهُ طَاعَةُ مَن اءَطَاعَهُ. فَقَسَمَ بـَیـنـَهـُم مَعَایِشَهُم ، وَوَضَعَهُم مِنَ الدُّنیَا مَوَاضِعَهُم فَالمُتَّقُونَ فِیهَا هُم اءَهلُ الفَضَائِلِ : مـَنـطِقُهُمُ الصَّوَابُ، وَمَلبَسُهُمُ الاِْقْتِصَادُ، وَمَشْیُهُمُ التَّوَاضُعُ. غَضُّوا اءَبصَارَهُم عَمَّا حَرَّمَ اللّهُ عـَلَیـهـِم ، وَوَقـَفـُوا اءَسـمـَاعـَهُم عَلَی العِلمِ النَّافِعِ لَهُم نُزِّلَت اءَنفُسُهُم مِنهُم فِی البـَلاَءِ کـَالَّتـِی نـُزِّلَت فـِی الرَّخـَاءِ. وَلَولاَ الاَْجـَلُ الَّذِی کـَتـَبَ اللّهُ عَلَیْهِمْ لَم تَستَقِرَّ اءَروَاحـُهـُم فـِی اءَجسَادِهِم طَرفَةَ عَینٍ، شَوقا إِلَی الثَّوَابِ، وَخَوفا مِنَ العِقَابِ. عَظُمَ الخَالِقُ فِی اءَنفُسِهِم فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی اءَعیُنِهِم ، فَهُم وَالجَنَّةُ کَمَن قَدرَآهَا،

ترجمه :

(گفته شد یکی از یاران پرهیزکار امام (ع ) به نام همّام (215) گفت :

ای امیرمؤ منان پرهیزکاران را برای من آنچنان وصف کن که گویا آنان را با چشم می نگرم امام (ع ) در پاسخ او درنگی کرد و فرمود (ای همّام ! از خدا بترس و نیکوکار باش که خداوند با پرهیزکاران و نیکوکاران است ) امّا همّام دست بردار نبود و اصرار ورزید، تا آن کـه امـام (ع ) تصمیم گرفت صفات پرهیزکاران را بیان فرماید. پس خدا را سپاس و ثنا گفت ، و بر پیامبرش درود فرستاد، و فرمود):

پـس از سـتـایـش پـروردگـار ! هـمـانـا خـداونـد سـبحان پدیده ها را در حالی آفرید که از اطـاعـتـشان بی نیاز، و از نافرمانی آنان در امان بود، زیرا نه معصیت گناهکاران به خدا زیانی می رسانَد و نه اطاعت مؤ منان برای او سودی دارد، روزی بندگان را تقسیم ، و هر کدام را در جایگاه خویش قرار داد.

امـّا پـرهـیـزکـاران ! در دنـیـا دارای فضیلت های برترند، سخنانشان راست ، پوشش آنان میانه روی ، و راه رفتنشان با تواضع و فروتنی است ، چشمان خود را بر آنچه خدا حرام کرده می پوشانند، و گوش های خود را وقف دانش سودمند کرده اند، و در روزگار سختی و گـُشـایش ، حالشان یکسان است و اگر نبود مرگی که خدا بر آنان مقدّر فرموده ، روح آنان حتی به اندازه برهم زدن چشم ، در بدن ها قرار نمی گرفت ، از شوق دیدار بهشت ، و از ترس عذاب جهنّم .

خـدا در جـانشان بزرگ و دیگران کوچک مقدارند، بهشت برای آنان چنان است که گویی آن را دیده

فـَهـُم فـِیـهـَا مـُنَعَّمُونَ، وَهُم وَالنَّارُ کَمَن قَد رَآهَا، فَهُم فِیهَا مُعَذَّبُونَ. قُلُوبُهُم مَحزُونَةٌ، وَشُرُورُهُم مَاءمُونَةٌ، وَ اءَجسَادُهُم نَحِیفَةٌ، وَحَاجَاتُهُم خَفِیفَةٌ، وَاءَنفُسُهُم عَفِیفَةٌ. صَبَرُوا اءَیَّاما قـَصـِیـرَةً اءَعـقَبَتهُم رَاحَةً طَوِیلَةً. تِجَارَةٌ مُربِحَةٌ یَسَّرَهَا لَهُم رَبُّهُم اءَرَادَتهُمُ الدُّنیَا فَلَم یُرِیدُوهَا، وَاءَسَرَتهُم فَفَدَوا اءَنفُسَهُم مِنهَا.

اءَمَّا اللَّیلَ فَصَافُّونَ اءَقدَامَهُم ، تَالِینَ لاَِجزَاءِ القُرآنِ یُرَتِّلُونَهَا تَرتِیلا. یُحَزِّنُونَ بِهِ اءَنفُسَهُم وَ یَستَثِیرُونَ بِهِ دَوَاءَ دَائِهِم فَإِذَا مَرُّوا بِآیَةً فِیهَا تَشوِیقٌ رَکَنُوا إِلَیهَا طَمَعا، وَتـَطـَلَّعـَت نـُفـُوسـُهـُم إِلَی هـَا شـَوقـا، وَظَنُّوا اءَنَّهَا نُصبَ اءَعیُنِهِم وَإِذَا مَرُّوا بِآیَةٍ فِیهَا تـَخـوِیـفٌ اءَصـغَوا إِلَیهَا مَسَامِعَ قُلُوبِهِم ، وَظَنُّوا اءَنَّ زَفِیرَ جَهَنَّمَ وَ شَهِیقَهَا فِی اءُصُولِ آذَانـِهـِم ، فـَهـُم حَانُونَ عَلَی اءَوسَاطِهِم ، مُفتَرِشُونَ لِجِبَاهِهِم وَاءَکُفِّهِم وَرُکَبِهِم ، وَاءَطرَافِ اءَقدَامِهِم ، یَطلُبُونَ إِلَی اللّهِ تَعَالی فِی فَکَاکِ رِقَابِهِم .

وَ اءَمَّا النَّهـَارَ فـَحـُلَمـَاءُ عـُلَمـَاءُ، اءَبـرَارٌ اءَتـقـِیَاءُ. قَد بَرَاهُمُ الخَوفُ بَریَ القِدَاحِ یَنظُرُ إِلَیهِمُ النَّاظِرُ فَیَحسَبُهُم مَرضَی ، وَمَا بِالقَومِ مِن مَرَضٍ؛ وَیَقُولُ: لَقَد خُولِطُوا !

ترجمه :

و در نعمت های آن به سر می برند، و جهنّم را چنان باور دارند که گویی آن را دیده و در عذابش گرفتارند.

دل هـای پـرهـیـزکاران اندوهگین ، و مردم از آزارشان در اءمان ، تن هایشان لاغر، و درخواست هایشان اندک ، و نفسشان عفیف و دامنشان پاک است .

در روزگـار کـوتـاه دنیا صبر کرده تا آسایش جاودانه قیامت را به دست آورند: تجارتی پـر سـود که پروردگارشان فراهم فرموده ، دنیا می خواست آنها را بفریبد امّا عزم دنیا نکردند ، می خواست آنها را اسیر خود گرداند که با فدا کردن جان ، خود را آزاد ساختند.

پـرهـیزکاران در شب برپا ایستاده مشغول نمازند، قرآن را جزء جزء و با تفکّر و اندیشه می خوانند، با قرآن جان خود را محزون و داروی درد خود را می یابند.

وقـتـی بـه آیـه ای بـرسـنـد که تشویقی در آن است ، با شوق و طمع بهشت به آن روی آورند، و با جان پرشوق در آن خیره شوند، و گمان می برند که نعمت های بهشت برابر دیدگانشان قرار دارد، و هرگاه به آیه ای می رسند که ترس از خدا در آن باشد، گوش دل بـه آن مـی سـپـارنـد، و گویا صدای برهم خوردن شعله های آتش ، در گوششان طنین افـکـن است ، پس قامت به شکل رکوع خم کرده ، پیشانی و دست و پا بر خاک مالیده ، و از خدا آزادی خود را از آتش جهنّم می طلبند.

پـرهـیـزکـاران در روز، دانشمندانی بُردبار، و نیکوکارانی باتقوا هستند که ترس الهی آنـان را چـونـان تـیر تراشیده لاغر کرده است ، کسی که به آنها می نگرد می پندارد که بیمارند امّا آنان را بیماری نیست ، و می گوید، مردم در اشتباهند !

وَلَقـَد خـَالَطـَهـُم اءَمـرٌ عَظِیمٌ ! لاَ یَرضَونَ مِن اءَعمَالِهِمُ القَلِیلَ، وَلاَیَستَکثِرُونَ الکَثِیرَ. فـَهـُم لاَِنـفـُسـِهـِم مـُتَّهـِمـُونَ ، وَ مـِن اءَع مَالِهِم مُشفِقُونَ إِذَا زُکِّیَ اءَحَدٌ مِنهُم خَافَ مِمَّا یُقَالُ لَهُ، فـَیـَقـُولُ: اءَنـَا اءَعـلَمُ بـِنـَفـسـِی مـِن غـَیرِی ، وَرَبِّی اءَعلَمُ بِی مِنِّی بِنَفسِی ! اللَّهُمَّ لاَ تُؤَاخِذنِی بِمَا یَقُولُونَ، وَاجعَلنِی اءَفضَلَ مِمَّا یَظُنُّونَ، وَاغفِرلِی مَا لاَ یَع لَمُونَ.

فـَمـِن عـَلاَمـَةِ اءَحـَدِهـِم اءَنَّکَ تـَرَی لَهُ قـُوَّةً فـِی دِیـنٍ، وَحـَزمـا فِی لِینٍ، وَإِیمَانا فِی یَقِینٍ، وَحـِرصا فِی عِلمٍ، وَعِلما فِی حِلمٍ، وَقَصدا فِی غِنًی ، وَخُشُوعا فِی عِبَادَةٍ، وَتَجَمُّلا فِی فـَاقـَةٍ، وَصَبرا فِی شِدَّةٍ، وَطَلَبا فِی حَلاَلٍ، وَنَشَاطا فِی هُدًی ، وَتَحَرُّجا عَن طَمَعٍ. یَعمَلُ الاَْعْمَالَ الصَّالِحَةَ وَهُوَ عَلَی وَجَلٍ.

یـُمـسـِی وَهـَمُّهُ الشُّکـرُ، وَیـُصبِحُ وَهَمُّهُ الذِّکرُ. یَبِیتُ حَذِرا وَیُصبِحُ فَرِحا؛ حَذِرا لَمَّا حُذِّرَ مِنَ الغَفلَةِ، وَفَرِحا بِمَا اءَصَابَ مِنَ الفَضلِ وَالرَّحمَةِ.

إِنِ اسـتَصعَبَت عَلَیهِ نَفسُهُ فِیَما تَکرَهُ لَم یُعطِهَا سُؤ لَهَا فِیَما تُحِبُّ. قُرَّةُ عَینِهِ فِیَما لاَیـَزُولُ، وَزَهـَادَتـُهُ فـِیـَمـا لاَیَبقَی ، یَمزُجُ الحِلمَ بِالعِلمِ، وَالقَولَ بِالعَمَلِ. تَرَاهُ قَرِیبا اءَمـَلُهُ، قـَلِیـلا زَلَلُهُ، خَاشِعا قَلبُهُ، قَانِعَةً نَفسُهُ، مَنزُورا اءَکلُهُ، سَهلا اءَمرُهُ، حَرِیزا دِینُهُ، مَیِّتَةً شَهوَتُهُ، مَکظُوما غَیظُهُ.

ترجمه :

در صـورتـی کـه آشـفـتـگـی ظـاهـرشـان ، نـشـان از امـری بـزرگ اسـت از اعمال اندک خود خشنود نیستند، و اعمال زیاد خود را بسیار نمی شمارند. نفس خود را متّهم می کـنـنـد، و از کـردار خـود ترسناکند. هرگاه یکی از آنان را بستایند، از آنچه در تعریف او گفته شد در هراس افتاده می گوید : (من خود را از دیگران بهتر می شناسم و خدای من ، مرا بهتراز من می شناسد، بار خدایا، مرا بر آنچه می گویند محاکمه نفرما، و بهتر از آن قرارم ده که می گویند، و گناهانی که نمی دانند بیامرز ! )

و از نـشـانـه هـای یـکـی از پـرهیزکاران این است که او را اینگونه می بینی : در دینداری نـیـرومـنـد، نـرمخو و دوراندیش است ، دارای ایمانی پر از یقین ، حریص در کسب دانش ، با داشـتـن علم بردبار، در توانگری میانه رو، در عبادت فروتن ، در تهیدستی آراسته ، در سـخـتـی هـا بـردبـار، در جـسـتجوی کسب حلال ، در راه هدایت شادمان و پرهیز کننده از طمع ورزی ، می باشد.

اعـمـال نـیـکـو انجام می دهد و ترسان است ، روز را به شب می رساند با سپاسگزاری ، و شـب را بـه روز مـی آورد بـا یـاد خدا، شب می خوابد اما ترسان ، و بر می خیزد شادمان ، تـرس بـرای ایـنـکـه دچـار غـفـلت نـشـود، و شـادمـانـی بـرای فضل و رحمتی که به او رسیده است .

اگـر نفس او در آنچه دشوار است فرمان نبرد، از آنچه دوست دارد محرومش می کند. روشنی چشم پرهیزکار در چیزی قرار دارد که جاودانه است ، و آن را ترک می کند که پایدار نیست ، بـردبـاری را بـا عـلم ، و سـخـن را بـا عـمـل ، در می آمیزد. پرهیزگار را می بینی که : آرزویـش نـزدیک ، لغزش هایش اندک ، قلبش فروتن ، نَفسش قانع ، خوراکش کم ، کارش آسان ، دینش حفظ شده ، شهوتش در حرام مرده و خشمش فرو خورده است .

الخـَیـرُ مـِنـهُ مَاءمُولٌ، وَالشَّرُّ مِنهُ مَاءمُونٌ. إِن کَانَ فِی الغَافِلِینَ کُتِبَ فِی الذَّاکِرِینَ، وَإِن کَانَ فِی الذَّاکِرِینَ لَم یُکتَب مِنَ الغَافِلِینَ. یَعفُو عَمَّن ظَلَمَهُ، وَ یُعطِی مَن حَرَمَهُ، وَیَصِلُ مـَن قـَطـَعَهُ، بَعِیدا فُحشُهُ، لَیِّنا قَولُهُ، غَائِبا مُنکَرُهُ، حَاضِرا مَعرُوفُهُ، مُقبِلا خَیرُهُ، مُدبِرا شـَرُّهُ. فـِی الزَّلاَزِلِ وَقـُورٌ، وَفـِی المَکَارِهِ صَبُورٌ، وَفِی الرَّخَاءِ شَکُورٌ. لاَیَحِیفُ عَلَی مَن یـُب غـِضُ، وَلاَ یـَاءثـَمُ فِیمَن یُحِبُّ. یَعتَرِفُ بِالحَقِّ قَبلَ اءَن یُش هَدَ عَلَیهِ، لاَیُضِیعُ مَا اسـتـُحـفـِظَ، وَ لاَیـَنـسـَی مـَا ذُکِّرَ، وَلاَیـُنـَابـِزِ بـِالاَْلْقـَابِ، وَلاَ یـُضـَارُّ بِالْجَارِ، وَلاَ یَشْمَتُ بـِالْمـَصـَائِبِ، وَلاَیـَدخـُلُ فـِی البَاطِلِ، وَلاَیَخرُجُ مِنَ الحَقِّ. إِن صَمَتَ لَم یَغُمَّهُ صَمتُهُ، وَإِن ضَحِکَ لَم یَعلُ صَوتُهُ،وَإِن بُغِیَ عَلَیهِ صَبَرَ حَتَّی یَکُونَ اللّهُ هُوَ الَّذِی یَنتَقِمُ لَهُ. نَفسُهُ مـِنـهُ فـِی عـَنَاءٍ، وَالنَّاسُ مِنهُ فِی رَاحَةٍ. اءَتعَبَ نَفسَهُ لاَِّخِرَتِهِ، وَاءَرَاحَ النَّاسَ مِن نَفسِهِ. بـُعـدُهُ عَمَّن تَبَاعَدَ عَنهُ زُهدٌ وَنَزَاهَةٌ، وَدُنُوُّهُ مِمَّن دَنَا مِنهُ لِینٌ وَرَحمَةٌ. لَیسَ تَبَاعُدُهُ بِکِبرٍ وَ عَظَمَةٍ،وَلاَدُنُوُّهُ بِمَکرٍ وَخَدِیعَةٍ.

قال : فصعق همام صعقة کانت نفسه فیها. فقال اءمیرالمؤ منین علیه السّلام :

اءَمـَا وَ اللّهِ لَقـَد کـُنـتُ اءَخـَافـُهـَا عَلَیهِ. ثُمَّ قَالَ: اءَهکَذَا تَصنَعُ المَوَاعِظُ البَالِغَةُ بِاءَهلِهَا؟ فـقـال له قـائل : فـمـا بـالک یـا اءمـیـر المـؤ مـنـیـن ؟ فـقـال عـلیـه السـّلام : وَیحَکَ، إِنَّ لِکُلِّ اءَجَلٍ وَقتا لاَ یَعدُوهُ، وَسَبَبا لاَیَتَجَاوَزُهُ. فَمَهلا، لاَ تَعُد لِمِثلِهَا، فَإِنَّمَا نَفَثَ الشَّیطَانُ عَلَی لِسَانِکَ !

ترجمه :

مردم به خیرش امیدوار، و از آزارش در اءمانند. اگر در جمع بیخبران باشد نامش در گروه یـادآوران خـدا ثـبـت مـی گـردد، و اگر در یادآوران باشد نامش در گروه بیخبران نوشته نمی شود. ستمکار خود را عفو می کند، به آن که محرومش ساخته می بخشد، به آن کس که بـا او بـریـده می پیوندد، از سخن زشت دور، و گفتارش نرم ، بدی های او پنهان ، و کار نـیـکـش آشکار است نیکی های او به همه رسیده ، آزار او به کسی نمی رسد. در سختی ها آرام ، و در نـاگـواری هـا بـردبـار و در خـوشی ها سپاسگزار است به آن که دشمن دارد سـتـم نـکـنـد، و نسبت به آن که دوست دارد به گناه آلوده نشود. پیش از آن که بر ضد او گواهی دهند به حق اعتراف می کند، و آنچه را به او سپرده اند ضایع نمی سازد، و آنچه را به او تذکّر دادند فراموش نمی کند. مردم را با لقب های زشت نمی خواند، همسایگان را آزار نـمـی رساند، در مصیبت های دیگران شاد نمی شود و در کار ناروا دخالت نمی کند، و از مـحـدوده حـق خـارج نـمـی شـود. اگـر خـامـوش است سکوت او اندوهگینش نمی کند، و اگر بـخـنـدد آواز خـنـده او بـلند نمی شود، و اگر به او ستمی روا دارند صبر می کند تا خدا انـتـقـام او را بگیرد. نَفس او از دستش در زحمت ، ولی مردم در آسایشند. برای قیامت خود را بـه زحـمت می افکند، ولی مردم را به رفاه و آسایش می رساند. دوری او از برخی مردم ، از روی زهد و پارسایی ، و نزدیک شدنش با بعضی دیگر از روی مهربانی و نرمی است دوری او از تـکـبـّر و خودپسندی ، و نزدیکی او از روی حیله و نیرنگ نیست (سخن امام که به اینجا رسید، ناگهان همّام ناله ای زد و جان داد. امام علیه السّلام فرمود:) سوگند به خـدا مـن از ایـن پـیـش آمـد بـر هـمـّام مـی تـرسیدم سپس گفت : آیا پندهای رسا با آنان که پـذیـرنـده آنـنـد چـنـیـن مـی کـنـد؟. شخصی رسید و گفت : چرا با تو چنین نکرد؟ امام علیه السّلام پاسخ داد:

وای بـر تـو، هـر أ جـلی وقت معیّنی دارد که از آن پیش نیفتد و سبب مشخّصی دارد که از آن تجاوز نکند. آرام باش و دیگر چنین سخنانی مگو، که شیطان آن را بر زبانت رانده است (216)

رسالت پاکان : خطبه 140 نهج البلاغه

التحذیر من الغیبة و النّمیمة

وَإِنَّمـَا یـَنـبـَغـِی لاَِهـلِ العِصمَةِ وَالمَصنُوعِ إِلَیهِم فِی السَّلاَ مَةِ اءَن یَر حَمُوا اءَهلَ الذُّنُوبِ وَالمـَعـصـِیـَةِ، وَیـَکـُونَ الشُّکرُ هُوَ الغَالِبَ عَلَیهِم ، وَالحَاجِزَ لَهُم عَنهُم ، فَکَیفَ بِالعَائِبِ الَّذِی عَابَ اءَخَاهُ وَعَیَّرَهُ بِبَلوَاهُ ! اءَمَا ذَکَرَ مَوضِعَ سَترِ اللّهِ عَلَیهِ مِن ذُنُوبِهِ مِمَّا هُوَ اءَع ظَمُ مـِنَ الذَّنـبِ الَّذِی عـَابـَهُ بـِهِ ! وَکَیفَ یَذُمُّهُ بِذَنبٍ قَد رَکِبَ مِثلَهُ ! فَإِن لَم یَکُن رَکِبَ ذلِکَ الذَّنبَ بِعَینِهِ فَقَد عَصَی اللّهَ فِیَما سِوَاهُ، مِمَّا هُوَ اءَعظَمُ مِنهُ.

وَایـمُ اللّهِ لَئِن لَم یَکُن عَصَاهُ فِی الکَبِیرِ، وَعَصَاهُ فِی الصَّغِیرِ، لَجَرَاءَتُهُ عَلَی عَیبِ النَّاسِ اءَکبَرُ !

یـَا عـَبـدَ اللّهِ، لاَ تـَعـجَل فِی عَیبِ اءَحَدٍ بِذَنبِهِ، فَلَعَلَّهُ مَغفُورٌ لَهُ، وَلاَ تَاءمَن عَلَی نَفسِکَ صَغِیرَ مَعصِیَةٍ، فَلَعَلَّکَ مُعَذَّبٌ عَلَیهِ. فَلیَکفُف مَن عَلِمَ مِنکُم عَیبَ غَیرِهِ لِمَا یَعلَمُ مِن عَیبِ نَفسِهِ، وَلیَکُنِ الشُّکرُ شَاغِلا لَهُ عَلَی مُعَافَاتِهِ مِمَّا ابتُلِیَ بِهِ غَیرُهُ.

ترجمه خطبه 140

پرهیز دادن از غیبت و بدگویی

بـه کـسـانـی کـه گـنـاه نـدارنـد، و از سلامت دین برخوردارند، رواست که به گناهکاران تـرحـّم کـنـنـد، و شـکـر ایـن نـعـمت گذارند، که شکر گذاری آنان را از عیب جویی دیگران بـازدارد، چـرا و چـگـونـه آن عـیـب جـو، عـیـب بـرادر خـویـش گوید؟ و او را به بلایی که گـرفـتار است سرزنش می کند؟ آیا به خاطر ندارد که خدا چگونه او را بخشید و گناهان او را پرده پوشی فرمود؟ چگونه دیگری را بر گناهی سرزنش می کند که همانند آن را مـرتـکـب شده ! یا گناه دیگری انجام داده که از آن بزرگتر است ؟ به خدا سوگند ! اگر خـدا را در گـنـاهـان بـزرگ عـصـیـان نـکـرده و تنها گناه کوچک انجام داد، اما جراءت او بر عیبجویی از مردم ، خود گناه بزرگتری است .

ای بـنـده خـدا، در گـفـتـن عیب کسی شتاب مکن ، شاید خدایش بخشیده باشد، و بر گناهان کـوچـک خـود ایـمن مباش ، شاید برای آنها کیفر داده شوی ، پس هر کدام از شما که به عیب کـسـی آگـاه اسـت ، بـه خـاطـر آن چـه کـه از عـیـب خـود مـی داند باید از عیبجویی دیگران خـودداری کـنـد، و شـکـر گـذاری از عـیـوبـی کـه پـاک اسـت او را مشغول دارد از اینکه دیگران را بیازارد.

روش برخورد با اشتباهات دوستان : خطبه 141 نهج البلاغه

1 ـ التحذیر من سماع الغیبة

اءَیُّهـَا النَّاسُ، مـَن عَرَفَ مِن اءَخِیهِ وَثِیقَةَ دِینٍ وَسَدَادَ طَرِیقٍ، فَلاَ یَسمَعَنَّ فِیهِ اءَقَاوِیلَ الرِّجَالِ.

اءَمـَا إِنَّهُ قـَد یـَرمـِی الرَّامـِی ، وَتـُخـطِئُ السِّهَامُ، وَیُحِیلُ الکَلاَمُ، وَبَاطِلُ ذلِکَ یَبُورُ، وَاللّهُ سَمِیعٌ وَشَهِیدٌ. اءَمَا إِنَّهُ لَیسَ بَینَ الحَقِّ وَالبَاطِلِ إِلا اءَربَعُ اءَصَابِعَ.

2 ـ معرفة الحق و الباطل

فـسـئل (ع )، عـن مـعـنـی قـوله هـذا، فـجـمـع اءصـابـعـه ووضـعـهـا بـیـن اءذنـه وعـیـنه ثم قال :

البَاطِلُ اءَن تَقُولَ سَمِعتُ، وَالحَقُّ اءَن تَقُولَ رَاءَیتُ !

ترجمه خطبه 141

1 ـ پرهیز از شنیدن غیبت

ای مـردم ! آن کـس کـه از بـرادرش اطمینان و استقامت در دین ، و درستی راه و رسم را سراغ دارد، باید به گفته مردم درباره او گوش ندهد.

آگـاه بـاشـید ! گاهی تیرانداز، تیر افکند و تیرها به خطا می رود، سخن نیز چنین است ، دربـاره کـسـی چـیـزی مـی گـویـنـد کـه واقـعـیـّت نـدارد و گـفـتـار باطل تباه شدنی است ، و خدا شنوا و گواه است .

بدانید که میان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نیست .

2 ـ شناخت حق و باطل

(پـرسـیدند، معنای آن چیست ؟ امام علیه السّلام انگشتان خود را میان چشم و گوش گذاشت و فرمود)

باطل آن است که بگویی شنیدم ، و حق آن است که بگویی دیدم .

پی نوشتها

1تا35

1- تـاکـنـون هـزاران فـیـش تـحقیقاتی از حدود 700 عنوان در یک هزار جلد، کتاب پیرامون حضرت امام علی علیه السّلام فراهم آمده است .

2- خطبه 175/ 6، نهج البلاغه معجم المفهرس مؤ لف

3- یـنـابـیـع المودّة ص 40، قالت فاطمه (س ): نَظَرَ رَسُولَ اللّه (ص ) اِلی عَلِی (ع ) و قال : ه ذا وَ شِیعَتُهُ فِی الجَنَّة

4- نامه 45/5 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤ لف

5- خطبه 209/3 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤ لف

6- نامه 27/16 نهج البلاغه ، اسناد و مدارک این نامه به شرح زیر است :

1 ـ کتاب الغارات ص 235 و 249 : ابن هلال ثقفی (متوفای 283 هجری )

2 ـ تحف العقول ص 176 و 177 : ابن شعبه حرانی (متوفای 380 هجری )

3 ـ کتاب المجالس ص 137 : شیخ مفید (متوفای 413 هجری )

4 ـ کتاب اءمالی ص 24 : شیخ طوسی (متوفای 460 هجری )

5 ـ بشارة المصطفی ص 52 : طبری (متوفای 553 هجری )

6 ـ مجموعه ورام ص 62 و 489 : شیخ ورام (متوفای 605 هجری )

7 ـ جمهرة رسائل العرب ج 1 ص 487 : احمد زکی صفوت

8 ـ تاریخ طبری ج 6 ص 3246 : طبری (متوفای 310 هجری )

9 ـ کتاب اءمالی ص 152 و 153 : شیخ مفید (متوفای 413 هجری )

10 ـ بحار الانوار ج 2 ص 110 : مرحوم مجلسی (متوفای 1110 هجری )

11 ـ منیة المرید (بنقل بحار) : شهید ثانی (متوفای 965 هجری )

12 ـ بحار الانوار ج 8 ص 286 و 324

کمپانی : مرحوم مجلسی (متوفای 1110 هجری )

13 ـ ارشاد القلوب ص 108 : مرحوم دیلمی (متوفای 771 هجری )

14 ـ بحار الانوار ج 80 ص 23 : مرحوم مجلسی (متوفای 1110 هجری )

15 ـ غرر الحکم ج 3 ص 47 و 60 : مرحوم آمدی (متوفای 588 هجری )

16 ـ غرر الحکم ج 2 ص 91 و 282 و 283

و388 و 589 : مرحوم آمدی (متوفای 588 هجری )

7- خطبه 192/93 نهج البلاغه ، اسناد و مدارک این خطبه به شرح زیر است :

1 ـ کتاب الیقین ص 196 : سید بن طاووس (متوفای 664 هجری )

2 ـ فـروع کـافـی ج 4 ص 198 و 168 / ج 1 ص 219 : مـرحـوم کـلیـنـی (متوفای 328 هجری )

3 ـ من لایحضره الفقیه ج 1 ص 152 : شیخ صدوق (متوفای 380 هجری )

4 ـ ربیع الابرار ص 113 ج 1 : زمخشری (متوفای 538 هجری )

5 ـ اعلام النبوة ص 97 : ماوردی (متوفای 450 هجری )

6 ـ بحار الانوار ج 13 ص 141 و ج 60 ص 214 : مرحوم مجلسی (متوفای 1110 هجری )

7 ـ منهاج البراعة ج 2 ص 206 : ابن راوندی (متوفای 573 هجری )

8 ـ نـسـخـه خـطـی نـهـج البـلاغـه ص 180 : نـوشـتـه سال 421

9 ـ نـسـخـه خـطـی نـهـج البـلاغـه ص 216 : نـوشـتـه ابـن مـؤ دب سال 499 هجری

10 ـ دلائل النبوة : بیهقی (متوفای 569 هجری )

11 ـ کتاب السیرة والمغازی : ابن یسار

12 ـ کـتـاب خـصـال ج 1 ص 163 حـدیـث 171 / ص 655 و 500 : شـیخ صدوق (متوفای 380 هجری )

13 ـ غرر الحکم ج 1 ص 294 و ج 2 ص 110 : مرحوم آمدی (متوفای 588 هجری )

14 ـ بحار الانوار ج 63 ص 214 و ج 13ص 141 : مرحوم مجلسی (متوفای 1110 هجری )

15 ـ غرر الحکم ج 4 ص 435 و 438 و 477 : مرحوم آمدی (متوفای 588 هجری )

16 ـ غـرر الحـکـم ج 3 ص 20 و 39 و 300 و311 و 373 : مـرحـوم آمـدی (مـتـوفای 588 هجری )

17 ـ غرر الحکم ج 6 ص 276 و 279 و 431 : مرحوم آمدی (متوفای 588 هجری )

18 ـ غرر الحکم ج 2 ص 262 و 343 : مرحوم آمدی (متوفای 588 هجری )

19 ـ غرر الحکم ج 5 ص 119 و 156 : مرحوم آمدی (متوفای 588 هجری )

20 ـ ارشاد ج 1 ص 315 : شیخ مفید (متوفای 413 هجری )

21 ـ بحار الانوار ج 14 ص 477 : مرحوم مجلسی (متوفای 1110 هجری )

22 ـ احتجاج ج 1 ص 141 : مرحوم طبرسی (متوفای 588 هجری )

8- نامه 27/16 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤ لّف

9- نامه 27/16 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤ لّف

10- سوره الرّحمن آیه 7

11- نـهـج البـلاغـه خـطـبـه 91/32 مـعجم المفهرس مؤ لّف ، اسناد و مدارک این خطبه به شرح زیر است :

1ـ عقد الفرید ج 2 ص 406 : ابن عبدربه (متوفای 328 هجری )

2ـ کتاب توحید ص 34 : شیخ صدوق (متوفای 380 هجری )

3ـ ربیع الابرار ج 1 باب الملائکة : زمخشری (متوفای 538 هجری )

4ـ النـهـایـة ج 2 ص 116 (اکـثـر لغـات ایـن خطبه شرح شده است ) : ابن اءثیر (متوفای 606 هجری )

5ـ فرج المهموم ص 56 : سیدبن طاووس (متوفای 664 هجری )

6ـ تیسیر المطالب ص 202 : یحیی بن الحسین (متوفای 424 هجری )

7ـ غررالحکم ج 6 ص 193 و 212 : مرحوم آمدی (متوفای 588 هجری )

8ـ غررالحکم ج 5 ص 21 : مرحوم آمدی (متوفای 588 هجری )

9ـ تفسیر عیاشی : عیاشی (متوفای 300 هجری )

10ـ بحارالانوار ج 3 ص 257 و ج 3 ص 148 : مرحوم مجلسی (متوفای 1110 هجری )

11ـ بحارالانوار ج 4 ص 274 و ج 57 ص 115 : مرحوم مجلسی (متوفای 1110 هجری )

12ـ بحارالانوار ج 54 ص 106 : مرحوم مجلسی (متوفای 1110 هجری )

13ـ غررالحکم ج 4 ص 633 : مرحوم آمدی (متوفای 588 هجری )

14ـ غررالحکم ج 5 ص 102 : مرحوم آمدی (متوفای 588 هجری )

15ـ احتجاج ج 1 ص 200 : مرحوم طبرسی (متوفای 588 هجری )

16ـ اصول کافی ج 1 ص 90 و 135 : مرحوم کلینی (متوفای 328 هجری )

17ـ ارشاد ج 1 ص 217 : شیخ مفید (متوفای 413 هجری )

12- اسناد و مدارک این خطبه به شرح زیر است :

1 ـ ربیع الابرار ج 1 ص 227 : زمخشری (متوفای 538 هجری )

2 ـ منهاج البراعة ج 3 ص 341 : ابن راوندی (متوفای 573 هجری )

3 ـ نـسـخـه خـطـی نـهـج البـلاغـه ص 338 : نـوشـتـه سال 421 هجری

4 ـ غرر الحکم ج 5 ص 84 : مرحوم آمدی (متوفای 588 هجری )

13- اسناد و مدارک این جملات نورانی به شرح زیر است :

1 ـ روضه کافی ج 8 ص 352 : مرحوم کلینی (متوفای 328 هجری )

2 ـ منهاج البراعة ج 2 ص 348 : ابن راوندی (متوفای 573 هجری )

3 ـ نـسـخـه خـطـی نـهـج البـلاغـه ص 184 : نـوشـتـه سال 421 هجری

4 ـ دعائم الاسلام ج 2 ص 539 : قاضی نعمان (متوفای 363 هجری )

5 ـ بحار الانوار ج 8 ص 707 و ج 27 ص 251 : مرحوم مجلسی (متوفای 1110 هجری )

6 ـ بحار الانوار ج 17 ص 93 : مرحوم مجلسی (متوفای 1110 هجری )

7 ـ بحار الانوارج 41 ص 360 : مرحوم مجلسی (متوفای 1110 هجری )

14- خطبه 216/10 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤ لّف

15- خطبه 216/ 1 تا 7 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤ لّف

16- اسناد و مدارک این خطبه به شرح زیر است :

1ـ کتاب النهایة (در ماده عذر و نخم ) ج 1 ص 46 : ابن اءثیر (متوفای 630 هجری )

2ـ کتاب النهایة ج 3 ص 198 : ابن اءثیر (متوفای 630 هجری )

3ـ بحارالانوار ج 8 ص 399 و ج 16 ص 284 : مرحوم مجلسی (متوفای 1110 هجری )

4ـ ینابیع المودة ص 358 : قندوزی (متوفای 1270 هجری )

5ـ اءمالی (مجلس 24) : شیخ مفید (متوفای 413 هجری )

6ـ الامامة والسیاسة ج 1 ص 151 : ابن قتیبة (متوفای 276 هجری )

7ـ تذکرة الخواص ص 100 : ابن جوزی (متوفای 576 هجری )

8ـ الغارات ج 2 ص 488 : ابن هلال ثقفی (متوفای 283 هجری )

9ـ کتاب ارشاد ص 173/ 157 : شیخ مفید (متوفای 413 هجری )

10ـ کتاب مسترشد ص 73 : طبری امامی (متوفای 310 هجری )

11ـ تفسیر قرآن ج 1 ص 384 : علی بن ابراهیم قمی (متوفای 307 هجری )

12ـ محاسن ج 1 ص 308 : علامه برقی (متوفای 280 هجری )

13ـ اصـول کـافـی ج 1 ص 54/60 و 61 و ج 1 ص 54 : مـرحـوم کـلیـنی (متوفای 328 هجری )

14ـ روضه کافی ص 58 ج 3 : مرحوم کلینی (متوفای 328 هجری )

15ـ تاریخ ج 2 ص 136 : ابن واضح (متوفای 292 هجری )

16ـ بحارالانوار ج 1 ص 159 و ج 2 ص 290 : مرحوم مجلسی (متوفای 1110 هجری )

17ـ بحارالانوار ج 8 ص 705 و ج 41 ص 332 : مرحوم مجلسی (متوفای 1110 هجری )

18ـ دستور معالم الحکم ص 132 : قاضی قضاعی (متوفای 454 هجری )

19ـ احتجاج ج 1 ص 290 : مرحوم طبرسی (متوفای 588 هجری )

20ـ البصائر والذخائر ص 32 : توحیدی (متوفای 380 هجری )

21ـ مشکاة الانوار ص 223 : طبرسی (متوفای 548 هجری )

22ـ تاریخ ج 2 ص 198 : یعقوبی (متوفای 284 هجری )

23ـ تیسیر المطالب ص 191 : یحیی بن الحسین (متوفای 424 هجری )

24ـ وافی ج 2 ص 280 : علامه فیض کاشانی (متوفای 1091 هجری )

25ـ مرآت العقول ص 38 : مرحوم مجلسی (متوفای 1110 هجری )

26ـ فروع کافی ج 5 ص 369 : مرحوم کلینی (متوفای 328 هجری )

17- حکمت 252/5 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤ لّف

18- خطبه 13/1 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤ لّف ، اسناد و مدارک این خطبه به شرح زیر است :

1 ـ الاخبار الطوال ص 153 : دینوری (متوفای 282 هجری )

2 ـ مروج الذهب ج 2 ص 377 : مسعودی (متوفای 346 هجری )

3 ـ عیون الاخبار ج 1 ص 217 : ابن قتیبة (متوفای 276 هجری )

4 ـ عقدالفرید ج 4 ص 328 : ابن عبد ربه (متوفای 328 هجری )

5 ـ بحارالانوار ج 8 ص 445 کمپانی : مرحوم مجلسی (متوفای 1110 هجری )

6 ـ تذکرة الخواص : سبط ابن الجوزی (متوفای 654 هجری )

7 ـ ارشاد ص 123 : شیخ مفید (متوفای 413 هجری )

8 ـ الجمل ص 203 : واقدی (متوفای 207 هجری )

9 ـ الجمل ص 201 : شیخ مفید (متوفای 413 هجری )

10 ـ احتجاج ص 250/ج 1 ص 171 : مرحوم طبرسی (متوفای 620 هجری )

11 ـ تفسیر القمی ص 655 : علاّمه قمی (متوفای 307 هجری )

12 ـ کتاب اءمالی ص 78 : شیخ طوسی (متوفای 460 هجری )

13 ـ الکنی والاسماء ج 1 ص 143 : علامه دولابی (متوفای 310 هجری )

19- پایتخت پادشاهان حیره

20- عـلی و حـقـوق بـشـر ج 1ص 82 ـ و ـ کامل ابن اثیر ج 2 ص 44 ـ و ـ تذکرة الخواص ص 108 ـ و ـ کشف الغمّه ج 1 ص 203

21- سنن این ماجه ج 2 ص 3 ـ و ـ تذکرة الخواص ابن جوزی ص 316 و 16 ـ وکشف الغمّه ج 2 ص 78 ـ و ـ یـنـابـیـع الموّدة ص 197 ـ و ـ نهج الحیاة فرهنگ سخنان حضرت فاطمه سلام الله علیها ص 297 حرف م ` q (مشکلات زندگی )

22- کامل بهائی ج 1ص 161 ـ و ـ خصایص نسائی

23- کشف الغمّة جلد 1 ص 374 ـ و ـ جلاء العیون مجلسی

24- ینابیع المودة ص 172 ـ و ـ تذکرة الخواص

25- اصل الشّیعه و اصُولُها ص 65 ـ و ـ نثر الدّرر، سعید بن منصور بن الحسین الا بی

26- شرح ابن ابی الحدید ج 1 ص 7

27- خطبه 209 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤ لّف

28- الغارات ج 1 ص 88 ـ و ـ بحارالانوار ج 8

29- کشف الغُمّه ص 37

30- حلیة الابرار ج 1 ص 357

31- حلیة الابرار ج 1 ص 329

33- بحارالانوار ج 40 ص 327

34- بحارالانوار ج 40 ص 327

35- امام علی علیه السّلام جرج جرداق ج 1ص 81

36تا113

36- اسناد و مدارک نامه 3 به شرح زیر است :

ـ کتاب اءمالی ص 256 مجلس 51 حدیث 10 : شیخ صدوق (متوفای 381 ه(

ـ تذکرة الخواص ص 138 : ابن جوزی حنفی (متوفای 654 ه(

ـ دستور معالم الحکم ص 135 : قاضی قضاعی (متوفای 454 ه)

ـ کتاب اربعین ص 98 ح 14 : شیخ بهائی (متوفای 1030 ه)

ـ بحار الانوار ج 17 ص 77 : مجلسی (متوفای 1110 ه (

ـ منهاج البراعة ج 3 ص 8 : ابن راوندی (متوفای 573 ه(

ـ بحار الانوار ج 74 ص 277 ح 1 ب 12 : مجلسی (متوفای 1110 ه)

ـ بحارالانوار ج 41 ص 155 ح 48 ب 107 : مجلسی (متوفای 1110 ه)

ـ شرح نهج البلاغه ج 3 ص 19 : مجلسی (متوفای 1110ه(

ـ بحارالانوار ج 33 ص 485 ح 690 : مجلسی (متوفای 1110ه)

ـ حلیة الاولیاء ج 8 ص 101 و102 : ابونعیم اصفهانی (متوفای 402ه)

37- شـریـح بـن حـارث را عـمـر مـنـصـب قـضـاوت داد و حـدود 60 سـال در مـقـام خـود بـاقـی مـانـد امـّا سه سال در دوران عبداللّه بن زبیر از قضاوت کناره گرفت و در زمان حجّاج استعفا داد، در دوران حکومت امام علیه السّلام خلافی مرتکب شد که او را به روستایی در اطراف مدینه تبعید کرد و دوباره به کوفه بازگرداند.

38- سوره مؤ منون آیه 78

39- نامه 3 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤ لّف

40- اسناد و مدارک خطبه 209 به شرح زیر است :

ـ قوت القلوب ج 1 ص 531 : ابو طالب مکی (متوفای 382 ه(

ـ عقد الفرید ج 2 ص 188 و189 وج 1 ص 329 : ابن عبد ربه مالکی (متوفای 328 ه)

ـ اصول کافی ج 1 ص 410 و 411 ح 1 : کلینی (متوفای 328 ه(

ـ ربیع الابرار ج 4 (باب اللهو و اللذات ) : زمخشری معتزلی (متوفای 538 ه)

ـ کتاب اختصاص ص 152 : شیخ مفید (متوفای 413 ه)

ـ تلبیس ابلیس ص 248 : ابن جوزی حنفی (متوفای 597ه)

ـ تذکرة الخواص ص 106 : ابن جوزی حنفی (متوفای 654 ه)

ـ بحار الانوار ج 63 ص 320 ب 3 : مجلسی (متوفای 1110 ه)

ـ بحار الانوارج 40 ص 336 ح 17 : مجلسی (متوفای 1110 ه)

ـ بحارالانوار ج 73 ص 155 ح 36 ب 26 : مجلسی (متوفای 1110ه)

ـ بحارالانوار ج 67 ص 118 ح 8 ب 51 : مجلسی (متوفای 1110ه)

ـ تفسیر نورالثقلین ج 2 ص 24 و25 : حویزی (متوفای 1112ه)

ـ تفسیر نور الثقلین ج 5 ص 189 : عبد علی حویزی (متوفای 1112ه)

ـ بحارالانوار ج 41 ص 123 ح 32 : مجلسی (متوفای 1110ه)

ـ مستدرک الوسائل ج 3 ص 237 : محدّث نوری (متوفای 1320ه)

41- خطبه 209 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤ لف

42- طـبـقـات ابـن سـعد ج 8 ص 14 ـ و ـ الاصابة ج 8 ص 158 ـ و ـ اخبار الموفقیّات ص 376

43- انوار نعمانیّه ص 18 ـ و ـ بحارالانوار ج 9

44- ناسخ التواریخ امیرالمؤ منین (ع ) ـ و ـ کامل مبرّد ص 153

45- شرح ابن ابی الحدید نقل از تجلّی فضیلت ص 62

46- بحارالانوار ج 40 ص 327 و 325

47- تذکرة الخواص ص 120

48- بحار الانوار ج 40 ص 323 ـ و ـ تذکرة الخواص ص 120

49- اسناد و مدارک حکمت 103 به شرح زیر است :

ـ تحف العقول ص 212 : ابن شعبه حرانی (متوفای 380 ه)

ـ کتاب طبقات ج 3 ص 28 : ابن سعد(متوفای 230 ه)

ـ حلیة الاولیاء ج 1 ص 83 : ابونعیم اصفهانی (متوفای 402 ه )

ـ مطالب السؤ ول ج 1 ص 15 : ابن طلحه شافعی (متوفای 652 ه)

ـ سراج الملوک ص 244 : طرطوشی (متوفای 520 ه )

ـ روض الاخیار ص 72 و 180 : محمد بن قاسم

ـ تذکرة الخواص ص 108 : ابن جوزی حنفی (متوفای 654 ه)

ـ ذخائر العقبی ص 102 : طبری شافعی (متوفای 460 ه)

ـ کتاب اءمالی ج 1 ص 153 : سید مرتضی (متوفای 436 ه)

ـ بحار الانوار ج 41 ص 161 باب 107 : مجلسی (متوفای 1110 ه)

ـ غرر الحکم ج 2 ص 656 : آمدی (متوفای 588 ه)

ـ خصائص الائمة ص 96 و97 : سیّد رضی (متوفای 406ه (

ـ ارشاد القلوب ج 1 ص 199 باب 26 : دیلمی (متوفای قرن 8ه)

ـ بحارالانوار ج 70 ص 129 : مجلسی (متوفای 1110ه)

ـ مستدرک الوسائل ج 3 ص 273 : محدث نوری (متوفای 1320ه (

ـ ربیع الابرار ج 4 ص 630 ح 3 : زمخشری معتزلی (متوفای 538ه)

ـ نثرالدّر ج 1 ص 286 : وزیر ابی سعد آبی (متوفای 421ه)

50- حکمت 103 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤ لّف

51- مناقب ابن شهر آشوب ج 1 ص 366 از احیاء العلوم .

52- بـرای اطـّلاع بـیشتر از زهد امام علی علیه السّلام به بحارالانوار ج 40 ـ و ـ تذکرة الخواص ابن جوزی ـ و ـ مناقب آل ابی طالب ـ و ـ ابن شهر آشوب ج 1، مراجعه کنید.

53- نامه 45 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤ لّف

54- حلیة الابرار بَحرانی ج 1 ص 356

55- حلیة الابرار بَحرانی ج 1 ص 355

56- حلیة الابرار ج 1 ص 333

57- اصـول کـافـی ج 1ص 411 ـ و ـ شـرح خـوئی ج 13 ـ و ـ وسائل الشیعه ج 1ص 279

58- نهج البلاغه خطبه 209 معجم المفهرس مؤ لّف

59-ـ59نهج البلاغه خطبه 209 (معجم المفهرس )

60- شرح خوئی ج 21 ص 152 ـ و ـ نهج البلاغه حکمت 103 معجم المفهرس مؤ لّف

61- غایة المرام ـ و ـ کفایة الخصام ص 648

62- بحارالانوار ج 8 ـ و ـ الغارات ج 1

63- بحارالانوار ج 8 ص 622

64- منهاج البراعة ج 17 ص 85 ـ و ـ بحارالانوار ج 40 ص 325

65- وسائل الشیعه ج 11 ص 83

66- قـصـری کـه نـعمان بن منذر پادشاه حیره به دستور فرمانروای ایران برای بهرام گور از شاهزادگان ایران بنا نمود.

67- حکومت در اسلام ص 350

68- تذکرة الخواص ص 109 ـ و ـ کشف الغمّه ج 1 ص 222

69- تذکرة الخواص ص 109 ـ و ـ کشف الغمّه ج 1 ص 222