الگوهای رفتاری امام علی علیه‌السلام

الگوهای رفتاری امام  علی علیه‌السلام0%

الگوهای رفتاری امام  علی علیه‌السلام نویسنده:
گروه: امام علی علیه السلام

الگوهای رفتاری امام  علی علیه‌السلام

نویسنده: محمد دشتى
گروه:

مشاهدات: 15213
دانلود: 3862

توضیحات:

الگوهای رفتاری امام علی علیه‌السلام
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 36 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 15213 / دانلود: 3862
اندازه اندازه اندازه
الگوهای رفتاری امام  علی علیه‌السلام

الگوهای رفتاری امام علی علیه‌السلام

نویسنده:
فارسی

5 ـ کمک به یتیمان و همسران شهداء

روزی امیرالمؤ منین دید زنی مشک آبی به دوش گرفته می برد،

امام علی علیه السّلام مشک آب را از او گرفت و به محلّی که زن می خواست آورد،

آنگاه از حال زن پرسید.

زن گفت :

علی بن ابیطالب علیه السّلام شوهر مرا به بعضی از مرزهای نظامی فرستاد و در آنجا کـشـتـه شـد، چـند طفل یتیم برای من گذاشت و احتیاج مرا وادار کرده است تا برای مردم خدمت کنم که خود و اطفالم را تاءمین نمایم .

حضرت امیرالمؤ منین علی علیه السّلام از آنجا بازگشت .

سپس زنبیلی که در آن طعام بود برداشت و قصد خانه زن کرد.

بعضی از یارانش گفتند :

بگذارید ما ببریم .

فرمود : کیست که بار مرا در قیامت بردارد؟

چون به در خانه زن رسید، زن پرسید :

کیست که دَر می زَنَد ؟

فـرمـود : هـمـان بـنده خدا هستم که دیروز مشک آب را برای تو آوردم ، در را باز کن برای بچّه هایت طعام آورده ام .

زن گفت :

خدا از تو راضی باشد و میان من و علی بن ابیطالب حکم کند، سپس در را باز کرد.

امام علی علیه السّلام داخل شد، فرمود :

من کسب ثواب را دوست دارم ، می خواهی تو خمیر کن و نان بپز و من بچّه ها را آرام کنم و یا من خمیر کنم و تو آنها را آرام کنی ؟

زن گفت :

من به نان پختن آگاهترم و شروع به خمیر گرفتن کرد.

حـضـرت امـیـرالمـؤ مـنـیـن عـلی عـلیـه السـّلام گـوشـت را آمـاده کرد و لقمه لقمه به دهان اطفال گوشت و خرما می گذاشت و به هر یک می فرمود:

( علی را حلال کن ، در حقّ تو کوتاهی شده است )

چون خمیر آماده شد، زن گفت :

بنده خدا تنور را آتش کن .

امام علی علیه السّلام تنور را آتش کرد.

حرارت شعله به چهره آن حضرت می رسید و می فرمود:

(بـچـش حـرارت آتـش را، ایـن سـزای کـسـی اسـت کـه از زنـان بـیـوه و اطفال یتیم بی خبر باشد.)

در ایـن مـیان زنی از همسایه داخل خانه شد، که امیرالمؤ منین علیه السّلام را می شناخت به زن صاحب خانه گفت :

وای بر تو این کیست که برای تو تنور را آتش می کند؟

زن جواب داد :

مردی است که به اطفال من رحم کرده است .

زن همسایه گفت :

وای بر تو این امیرالمؤ منین علی بن ابیطالب علیه السّلام است .

آن زن چون حضرت امیرالمؤ منین علی علیه السّلام را شناخت پیش دوید و گفت :

واحَیائِی مِنکَ یا اءَمِیرَالمُؤ منین

(ای امیرمؤ منان از شرمندگی آتش گرفتم ، مرا ببخشید)

امام علی علیه السّلام فرمود:

بَل واحَیائِی مِنکَ یا اَمَةَ اللّه فیما قَصُرتَ فِی حِقِّکَ

(بلکه من از تو شرمنده ام ، ای کنیز خدا، در حقّ تو کوتاهی شده است .) (129)

سوم ـ رسیدگی به جوانان

1ـ تهیّه پیراهن بهتر برای جوان

روزی امـام عـلی عـلیـه السـّلام بـا یـکـی از کـارگـران منزل به نام قنبر به بازار رفته و دو عدد پیراهن ، یکی به دو درهم ، و دیگری به سه درهم خرید.

پیراهن نو و بهتر را به قنبر داد که بپوشد، و خود پیراهن ساده را پوشید.

قنبر گفت :

مولای من ، بهتر است که پیراهن بهتر را شما بپوشید.

حضرت امیرالمؤ منین علی علیه السّلام فرمود :

تـو جـوانـی و باید لباس خوب بپوشی ، و سنّ من بالاست باید لباس ارزانتر داشته باشم .

من از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود :

از طـعـامـی کـه مـی خـورید به غلامانتان بدهید، و از لباس هائی که می پوشید به آنها بپوشانید.

مـن از خـدای خـود خـجـالت مـی کـشـم که پیراهن نو را خودم ، و کهنه را به تو بپوشانم (130)

2 ـ تفریحات سالم

رجوع شود به : جلد 15 ـ تفریحات سالم

3 ـ تجمّل و زیبائی

رجوع شود به : جلد 15 ـ تفریحات سالم

چهارم ـ شرائط مهمانی

1ـ سه شرط پذیرش میهمانی

شخصی امام علی علیه السّلام را به مهمانی دعوت کرد،

حضرت امیرالمؤ منین علی علیه السّلام فرمود :

سه شرط دارد اگر قبول می کنی می پذیرم ، آن شخص گفت شرائط کدامند؟

امام علی علیه السّلام فرمود :

1 ـ از بیرون چیزی تهیّه ننمائی ، هر چه هست بیاوری .

2 ـ آنچه در منزل داری از ما دریغ نکنی .

3 ـ به زن و بچّه هایت سخت نگیری .

آن شخص گفت :

هر سه شرط را قبول دارم .

و امام نیز مهمانی او را پذیرفت (131)

2 ـ قبول میهمانی

حضرت امیرالمؤ منین علی علیه السّلام دعوت خویشاوندان ، فرزندان ، و دختران خود را می پذیرفت .

در شهر بصره دعوت میهمانی علاءبن زیاد را پذیرفت .

و در شهر مدینه حتّی دعوت میهانی دوستان غیر عرب ، از نژادهای گوناگون ، و ایرانیان را رد نمی کرد،

روزی پـس از قـبـول مـهـمـانی یک مسلمان ایرانی و صَرف حلوای نوع ایرانی ، علّت آن را پرسید.

به امام علی علیه السّلام گفته شد که ؛

به مناسبت عید نوروز این حلوای ایرانی تهیّه شد.

امام علی علیه السّلام به مزاح فرمود :

آیا نمی شود، هر روز، نوروز باشد؟ (132)

و در شب شهادت نیز میهمان دخترش امّ کلثوم بود.

پنجم ـ سنّت گرائی (احیای سنّت های رسول خدا (ص ))

1ـ مبارزه با بدعت ها

در دوران 25 سـاله حـکـومت سران سقیفه ، بدعت ها و دگرگونی های زیادی در احکام الهی پـدیـد آورده بـودنـد کـه تـربـیـت اجـتـمـاعـی مـردم ، و بـازگـردانـدن امـت بـه ارزش های اصیل اسلامی ، یکی از مشکلات اجرائی حکومت حضرت امیرالمؤ منین علی علیه السّلام بود.

خلیفه دوّم دستور داده بود، نماز مستحبی را می شود به جماعت خواند.

وقـتـی امـام عـلی عـلیـه السـّلام دسـتور داد که نخوانند، اعتراض ها شروع شد، و فریادها بلند شد که :

علی علیه السّلام می خواهد بر خلاف دستورات خلیفه دوّم رفتار کند ! ! .

روزی که علی علیه السّلام خواست منبر پیامبر را در جای خود قرار دهد، (همان جائی که در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله قرار داشت )،

مردم اعتراض کردند، و مانع شدند و فریاد کشیدند،

امـّا روزی کـه خـلیـفـه اوّل و خـلیـفـه دوّم مـی خـواسـتـنـد مـنـبـر رسول خدا صلی الله علیه و آله را از جای خود بردارند کسی اعتراض نکرد.

ایـنـهـا نـشـان دهـنـده مـشـکـلات عـلی عـلیـه السـّلام در سنّت گرائی و بازگشت به سنّت رسـول خـدا صـلی الله عـلیـه و آله اسـت ، چـون 25 سال مردم منحرف شدند، مسخ گردیدند، و احکام دین را تغییر دادند. (133)

2 ـ بردباری در مبارزه با تحریفات

پـس از 25 سـال حـکـومت آنان که به حاکمیّت ارزش ها و احکام اسلامی توجّهی نداشتند، و بـدعت ها، و جعل احکام فراوانی را مطرح کردند، که مردم را از اسلام و احکام ناب منحرف و بـه دسـتـور العـمـل هـائی عـادت داده بـودنـد کـه از احـکـام اسـلام بـیـگـانـه بـود، حـال کـه حـضـرت امـیـرالمـؤ مـنـیـن عـلی عـلیـه السـّلام بـه حـکـومـت رسـیـد، بـا هـزاران مـشـکل سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی روبرو بود، و نمی توانست افکار و آراء جامعه را با دستورالعمل و بخشنامه تغییر دهد.

تا فرمود:

(نماز مستحبّی را به جماعت نخوانید.)

فریاد عموم بلند شد که :

وا عُمَرا، وا عُمَرا

اینجاست که ، مشکل فرهنگی و بینشی را با دستورالعمل ها و بخشنامه نمی شود به زودی حَل کرد.

امام علی علیه السّلام در یک سخنرانی عمومی بردباری خود را در مبارزه با انحرافات و بدعت ها اینگونه بیان فرمود:

اگر حکم الهی را اظهار کنم ، و تحریف ها را کنار زنم ، از گِرد من پراکنده می شوند.

سـوگـنـد بـه خـدا ! به مردم گفتم که در ماه رمضان جز برای نماز واجب به جماعت حاضر نشوند، که خواندن نماز مستحبّی به جماعت بدعت است .

امّا بعضی از لشگریان که در پیرامون من می جنگیدند، فریاد زدند:

(ای اهـل اسـلام ، سـنـّت خـلیـفه دوّم را تغییر دادند، و علی ما را از نماز خواندن مستحبّی به جماعت باز می دارد.)

ترسیدم در گوشه ای از لشگریانم شورشی برپا شود. (134)

و در یک سخنرانی افشاگرانه فرمود :

اءرَایـتـُم لَو اُمِرتُ بِمَقامِ اِبراهیم فَرَدَدتُهُ اِلی المَوضِعِ الَّذی وَضَعَهُ فی هِ رَسُولُاللّه صلی الله علیه و آله

وَ رَدَدتُ فَدَکَ اِلی وَرَثَةِ فاطِمَة

وَ رَدَدتُ صاعَ رَسُولُاللّه صلی الله علیه و آله کَما کانَ... وَرَدَدتُ دارُ جَعفَرٍ اِلی وَرَثَتِهِ وَ هُدِمَتها مِنَ المَسجَدِ، وَرَدَدتُ قَضایا مِنَ الجَورِ قَضی بِها وَ نَزَعَت نِساءً تَحتَ رِجالٍ بِغَیرِ حَقٍّ وَ رَدَدتُهُنَّ اِلی اَزواجِهِنَّ...

وَ مـَحـَوتُ دَوّاویـنَ العـَطـایـا وَ اعـطـَیـتُ کـَمـا کـانَ رَسـُولُاللّه صلی الله علیه و آله یُعطی بِالسَّوِیَّةِ وَ لَم اَجعَلُها دَولَةً بَینَ الاءغنِیاءِ...

وَ رَدَدتُ مـَسجِدَ رَسُولُاللّه صلی الله علیه و آله اِلی ما کانَ عَلَیهِ وَ سَدَدتُ ما فَتَحَ فیهِ مِنَ الاَبوابِ وَ فَتَحتُ ما سَدَّ مِنهُ

وَ حَرَّمتُ المَسحَ عَلَی الخِفَّینِ

وَ حَدَدتُ عَلَی النَّبیذِ

وَ اَمَرتُ بِالاحَلالِ المُتعِتینِ

وَ اَمَرتُ بِالتَّکبیرِ عَلَی الجَنائِزِ خَمسَ تَکبیراتٍ

وَ الزَمتُ النّاسَ الجَهرَ بِبِسمِ اللّهِ الرَحمنِ الرَحیم ...

وَ حَمَلتُ النّاسَ عَلَی حُکمِ القُرآنَ وَ عَلَی الطَّلاقِ عَلَی السُّنَّةِ

وَ اَخَذتُ الصَّدَقاتَ عَلَی اِصنافِها وَ حُدُودِها...

اِذاً لِتـَفـَرَّقـُوا عـَنـّی وَ اللّهِ لَقـَد اَمـَرتُ النـّاسَ اَن لا یـَجـتَمِعُوا فی شَهرُ رَمَضانِ اِلاّ فی فـَریـضـَةٍ وَ اعـلَمـَتـهـُم اِنَّ اجـتـِمـاعـِهـِم فی النَّوافِلِ بِدعَةَ فَتَنادی بَعضُ اهلِ عَسکَری مِمَّن یُقاتِلُ مَعی :

یـا اَهـلَ الاِسلامِ غُیِّرَت سُنَّةُ عُمَرٍ یَنهانا عَنِ الصَّلوةِ فی شَهرُ رَمَضانِ تَطَوُّعاً. وَلَقَد خِفتُ اَن یَثُورُوا فی ناحِیَةِ جانِبِ عَسکَری ...

(اگـر مقام ابراهیم را که خلیفه دوّم تغییر داد به همان مکانی می گذاشتم که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله قرار داده بود ؛

و فدک را به صاحب اصلیش می دادم ؛

و پـیـمـانـه رسـول خـدا صلی الله علیه و آله را به مقدار تعیین شده پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله باز می گرداندم ؛

و خانه جعفر را که در توسعه مسجد به زور خراب کردند، باز پس می گرفتم ؛

و احکام و قضاوت های ضالمانه را طرد می کردم ؛

و زنـان مـسـلمـان را کـه بـدون حـقـّی گـرفتند و با آنان ازدواج کردند، به خانوادهایشان برمی گرداندم ؛

و دفتر حقوق را به روش حقوق پیامبر خدا صلی الله علیه و آله تغییر می دادم ؛

و دفتر بخشش ها و امتیاز دادنها را نابود می کردم ؛

و مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله آنگونه که لازم بود درست می کردم ؛

و درهائی که بیجا باز کردند می بستم ؛

و مسح برروی کفش را منع می کردم ؛

و برخوردن آبجو حدّ شراب می زدم ؛

و متعه و حجّ تمتّع را حلال اعلام می کردم ؛

و دستور می دادم که بر جنازه ها پنج تکبیر بگویند ؛

و بسم اللّه را در نماز بلند بگویند ؛

و مردم را به حکم قرآن باز می گرداندم ؛

و طلاق را مطابق اسلام جاری می کردم ؛

و صدقات را از اقشار مردم می گرفتم ؛

هـر آیـنـه از اطـراف مـن پراکنده می شدند، من تا دستور دادم که نماز مستحبّی را به جماعت نخوانند که بدعت است ، جمعی از لشگریان من فریاد زدند :

کـه ای اهـل اسـلام ، سـنـّت خـلیـفـه دوّم را تـغـیـیـر دادند، ترسیدم که لشگریانم را دچار پراکندگی نمایند.)

ششم ـ خویشتن داری در مشکلات اجتماعی

1ـ تحمّل خشونت ها برای دفاع از حق

حـضـرت امـیـرالمؤ منین علی علیه السّلام در کوچه های کوفه قدم می زد کنیزی را دید که گریه می کند.

فرمود : چرا گریه می کنی ؟

کنیز گفت : ارباب من پولی داد تا گوشتی بخرم .

حال اءرباب می گوید :

گوشت مرغوبی نیست آن را به قصّاب بازگردان .

و قصّاب نیز قبول نمی کند.

نـه قـصـّاب مـی پـذیـرد، و نـه اربـاب مـن مـرا بـه منزل راه می دهد.

امام علی علیه السّلام همراه آن زن به قصّابی آمد، و از قصّاب خواست که گوشت را عوض کند، یا پول آن را بدهد.

قـصّاب عصبانی شد، و چون حضرت امیرالمؤ منین علی علیه السّلام را نمی شناخت ، مُشتی بر سینه امام علی علیه السّلام کوبید و گفت :

از مغازه خارج شو، این معامله به شما ربطی ندارد.

امـام عـلی عـلیـه السـّلام مـُشـت آن قـصـّاب را تـحـمـّل کرد و بیرون آمد و کنیز را به خانه اربابش برد.

آنـهـا حـضرت امیرالمؤ منین علی علیه السّلام را شناختند، احترام گذاشتند، و آن کنیز را با محبّت پذیرفتند.

امّا همسایگان قصّاب ، اطراف او جمع شده و گفتند:

می دانی مشت بر سینه چه کسی نواختی ؟ آن شخص امیر المؤ منین بود.

مـرد قـصـّاب امـام علی علیه السّلام را بسیار دوست می داشت ، امّا نمی شناخت ، از جسارت و گناه خود در نزد حضرت امیرالمؤ منین علی علیه السّلام عذر خواهی کرد.

و برخی نوشتند که :

بـا سـاطـور قصّابی دست خود را قطع کرد. که امام علی علیه السّلام ضمن دلداری دادن ، دست او را شفا داد. (135)

2 ـ تحمّل ناسازگاری های خوارج

در گـذشـتـه و حال می نگریم که حاکمان پیروز، و سلاطین و پادشاهان ، و سران احزاب سیاسی ، چگونه با مخالفان خود برخورد کردند،

و بـا تـصـفـیه های خونین ، و قتل و غارت ، شکنجه و زندان ، اجازه ابراز عقیده را به آنها نداده ، و هرگونه حرکتی را از آنان صلب می کردند.

امـّا حـضـرت امـیـرالمـؤ مـنـیـن عـلی عـلیـه السـّلام در روش بـرخـورد بـا دشـمـن و تحمّل مخالفان ، الگو و بی نظیر است .

روزی جـمـعـی از خوارج وارد مسجد کوفه شدند تا با شعارهای مداوم ، سخنرانی امام علی عـلیـه السـّلام را بـر هم زنند، حضرت امیرالمؤ منین علی علیه السّلام سرگرم سخنرانی بود که :

یکی بلند شد، فریاد زد :

(لا حُکمِ إِلاّ لِلّه )

و دیگری از سوئی دیگر داد زد :

(لا حُکمِ إِلاّ لِلّه )

و سوّمی از گوشه دیگر مسجد همین شعار را داد.

سپس گروهی برخاستند، و این شعار را دادند.

امـام عـلی عـلیـه السـّلام بـا بـزرگـواری خـاصـّی مـخـالفـت هـای آنـان را تحمّل کرد.

آنگاه خطاب به مردم فرمود:

کَلِمَةُ حَقٍّ یُرادُ بِها الباطِل

(شعار حقّی است که از آن باطل اراده می کنند)

سپس خطاب به خوارج در مسجد فرمود:

تـا وقـتـی کـه دسـت بـه شـمـشـیـر نـبـردیـد، و بـا مـا هـسـتـیـد از سـه اصل اساسی برخوردارید:

1ـ لا نَمنَعَکُم مَساجِدَ اللّهِ اءَن تَذکُرُوا فیها إِسمُهُ

(از ورود شما به مسجد برای نماز جلوگیری نمی کنیم )

2ـ لا نَمنَعَکُم مِنَ الفِی ء ما دامَت اءَیدِیکُم مَعَ اءَیدِینا

(تا وقتی که با ما هستید از حقوق بیت المال شما را محروم نمی کنیم )

3ـ لا نُقَاتِلُکُم حَتَّی تَبدَؤُنا

( با شما نمی جنگیم تا شما جنگ را آعاز کنید) (136)

هفتم ـ راه مبارزه با مفاسد اجتماعی

1ـ شلاّق و ازدواج

روزی جـوانـی را کـه انـحـراف جنسی داشت ، و خود را جُنُب می کرد (137)، دستگیر کرده خدمت حضرت امیرالمؤ منین علی علیه السّلام آوردند،

امام علی علیه السّلام دستور داد تا ابتداء بر دست های او شلاّق بزنند،و سپس امر فرمود تا از بیت المال برای او ازدواج کنند،یعنی تنها مجازات و شلاّق و کیفر دادن کافی نیست ،

بـرای مـبـارزه بـا مفاسد اجتماعی ، باید ریشه ها را خشکاند، تا وقتی جوانی ازدواج نکند هـمـواره در مـعرض وسوسه های شیطانی است ، باید در کنار مجازات از اقدامات اءساسی برای نسل جوان غافل نمانیم .

که یکی از راه های مبارزه با مفاسد اجتماعی ، ازدواج است ،

بـایـد در ازدواج جـوانـان شـتـاب کرد، زیرا غریزه جنسی چون دیگر غرائز بشری است ، چونان احساس گرسنگی و تشنگی است ، اگر به آن پاسخ درست داده نشود، به راه های انحرافی کشانده خواهد شد.

2 ـ رواج فرهنگ ازدواج موقّت

یـکـی دیگر از راه های مبارزه با مفاسد اجتماعی و روابط نامشروع ، مُتعه (ازدواج موقّت ) است ،

زیـرا بـسـیـاری از زنـان نـمـی توانند ازدواج دائم داشته باشند، فرزندانشان بزرگ و دارای داماد یا عروس هستند، و مشکلات فراوان خانوادگی مانع ازدواج دائم آنها است .

و بـسـیاری از مردان از نظر اجتماعی ، شخصیّتی ، اقتصادی ، سیاسی نمی توانند زنان متعدّد دائم داشته باشند

یا مسافرند، و اقامت آنها در برخی از شهرها کوتاه است ،

امّا نیاز به همسر دارند تا دچار انواع محرّمات نشوند.

آیا اسلام فکری برای اخلاق جنسی زنان و مردان و جوانان جامعه نکرده است ؟

یـا عـدّه ای بـه نـام اسـلام ، بـدعت هائی گذاشتند که سلامت جامعه اسلامی را مورد تهدید قرار داده است ؟

در اسـلام ، ازدواج مـوقـّت ، برای صاحبان عذرهای گوناگون مطرح شده است ، و در زمان رسـول گـرامـی اسـلام صـلی الله عـلیـه و آله با پیاده شدن احکام دین ، با انواع مفاسد اجتماعی مبارزه می گردید که :

حلال الهی درست رواج پیدا کرد.

و ریشه های بسیاری از مفاسد خشکید.

امـّا پس از سقیفه و بدعت های خلیفه اوّل و خلیفه دوّم ، و سیاست تغییر احکام الهی ، ازدواج موقّت نیز برداشته شد، و خلیفه دوّم آن را حرام اعلام کرد و آشکارا گفت که :

هرکس مُتعه انجام دهد، گردنش را خواهم زد.

بـا تـعـطـیـل شدن حکم خدا، و بر زمین ماندن بسیاری از مشکلات جنسی جوانان و زنان بی شـوهـر، دوبـاره روابـط نـامشروع رواج یافت که متعه تا زمان حکومت حضرت امیرالمؤ منین علی علیه السّلام به صورت ضدّ ارزش در آمد، و آن را یک امر خلاف اسلام می پنداشتند، که امام علی علیه السّلام با تاءسّف فرمود :

لَو لا ما فَعَلَ عُمَرُ بنُ الخَطّاب فِی المُتعَةِ ما زَنَی إِلاّ شَقِیُّ

(اگـر خـلیـفـه دوّم حکم خدا را نسبت به متعه تحریف نمی کرد، هیچکس جز افراد جنایتکار مرتکب روابط نامشروع نمی شدند.) (138)

3 ـ مبارزه با خرافات در مسئله ازدواج

برخی فکر می کنند :

اگر زنی شوهر نکرد، وفادار و صادق است ،

یا مردی پس از مرگ همسرش اگر زن نگرفت مردی وفادار و ارزشمند است ،بر همین اساس بسیاری تن به ازدواج که حکم الهی است نمی دهند،

امّا به انواع آلودگی ها آلوده می شوند.

حضرت علی علیه السّلام از خود شروع کرد، و سنّت های جاهلی را زیر پاگذاشت ،

هـم پـس از شـهـادت حـضـرت زهـرا سـلام الله عـلیها فورا ازدواج کرد و هم به زن جوانش (اءمامه )، در کنار بستر شهادت سفارش کرد که پس از او ازدواج کند،

و شـوهـر او را مـعـیـّن فـرمـود کـه بـا (مـغـیـرة بـن نوفل ) از نوادگان عبدالمطلّب ازدواج کند.

(امـامـه پـس از عـدِّه وفـات بـه وصـیـّت امـام عـلی عـلیـه السـّلام عمل نمود، و ازدواج کرد، و دارای فرزندی بنام یحیی شد). (139)

4 ـ رواج فرهنگ تعدّد زوجات

یـکـی از راه های مبارزه با مفاسد اجتماعی (تعدّد زوجات ) است که اگر با شرائط لازم در جـامـعـه تـحـقـّق پـذیرد و زنانی بی شوهر یا مردانی بی زن در جامعه اسلامی وجود نداشته باشند، ریشه بسیاری از مفاسد اجتماعی می خشکد.

حـضـرت امـیـرالمـؤ مـنـیـن عـلی عـلیـه السـّلام بـا رعـایـت عـدالت بـیـن بـانـوان ، در عمل فرهنگ تعدّد زوجات را تاءیید و به آن عمل کرد.

ازدواج های امام علی علیه السّلام

رجوع شود به : فصل سوّم ـ ش 4 ـ تبلیغ فرهنگ ازدواج

هشتم ـ عفو و بخشش

1 ـ عفو برده خطاکار

امام علی علیه السّلام روزی یکی از بردگان را صدا زد، و او جواب نداد،

چند بار نام او را بلند خواند و او شنید و پاسخ نداد.

حضرت امیرالمؤ منین علی علیه السّلام خود به نزد او آمد و فرمود:

مگر صدای مرا نشنیدی ؟

گفت :

چرا شنیدم ، چون از عقوبت شما ایمن بودم ، خواستم شما را به خشم آورم .

امام علی علیه السّلام فرمود:

مـن هـم بـه خـشـم مـی آورم آن شـیـطـانـی را کـه تـو را ایـن چـنـیـن اغفال کرد.

سپس او را در راه خدا آزاد کرد. (140)

2 ـ روش برخورد با نیازمند

حارث همدانی حاجتی داشت ، به منزل حضرت امیرالمؤ منین علی علیه السّلام رفت ، امام علی علیه السّلام پس از سلام و احوال پرسی ، فرمود :

آیا خواسته ای داری ؟

حارث گفت : آری .

حضرت امیرالمؤ منین علی علیه السّلام بلند شد و چراغ را خاموش کرد و فرمود:

ای حارث ! چراغ را خاموش کردم که در برابر خواسته ات دچار ذلّت و خواری نشوی .

حال هر چه می خواهی بگو !

زیرا از پیامبر اکرم علیه السّلام شنیدم :

اَلحـَوائِجُ اءَمـانـَةٌ مـِنَ اللّهِ فِی صُدُورِ العِباد، فَمَن کَتَمَها لَهُ عِبادَةٌ وَ مَن اءَفشاها کانَ حَقَّا عَلَی مَن سَمِعَها اءَن یُعیُنَهُ

(خواسته های مردم در دل های بندگان اءمانت است ، هرکس آن را پنهان دارد برای او عبادت نـوشـتـه مـی شـود، و کـسـی کـه آن را آشـکـار کـند، باید شنوندگان او را یاری کنند). (141)

نهم ـ احترام به مردم

1ـ کمک به یهودی در راه مانده

مـرد یـهودی که از شام با چند الاغ گندم به کوفه می آمد، در نزدیکی های شهر کوفه ، الاغ هـای او با بار گم شده بودند و بی نوا با دوست قدیمی خود، حارث اعور همدانی ، تماس گرفت و به امام علی علیه السّلام متوسّل شد.

حضرت امیرالمؤ منین علی علیه السّلام شخصا الاغ های او را پیدا کرد و آن شب تا سحر از اموال او حفاظت نمود،و تنها برای نماز صبح از یهودی جدا شد،پس از نماز او را به بازار برد، اموال او را به فروش رساند، و نیازهای او را برآورد،

وقتی مرد یهودی آن همه ایثار و بزرگواری را از امام علی علیه السّلام دید، مسلمان شد و گفت :

اءَشـهـَدُ اءَنَّکَ عـالِمُ هـذِهِ الاُمَّة ، وَ خَلِیفَةُ رَسُولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله عَلَی الجِنِّ وَ الاِنس

(گواهی می دهم که تو دانشمند امّت اسلامی ، و جانشین پیامبر صلی الله علیه و آله بر جنّ و آدمیان می باشی ) (142)

2 ـ دستورالعمل برخورد با مردم

از نـظر امام علی علیه السّلام مردم بندگان خدا و محترمند، و کارگزاران حکومتی باید در خـدمـت مـردم بـاشـنـد، از ایـن رو در تـمـام نـامـه هـا کـارگزاران دولتی را به تواضع و فروتنی دعوت می فرمود.

و به فرمانداران خود نوشت :

لا تَسخَروا المُسلِمِینَ وَ مَن سَاءَلَکُم غَیرَ الفَرِیضَةِ فَقَدِ اعتَری فَلا تَعطُوه

(مسلمانان را مسخره نکنید و کسی که بیش از حق خود از شما درخواست کرد، تجاوز کرده ، به او چیزی ندهید.) (143)

3 ـ عیادت از مریض

امـام عـلی عـلیـه السّلام تا شنید که صعصعة بن صوحان مریض است فورا به عیادت او رفت و از او دلجوئی کرد، و از ساده زیستی صعصعة تعریف کرد و فرمود:

وَاللّهِ ما عَلِمتُکَ إِلا خَفیفَ المَؤُنَةِ حُسنَ المَعُونَةَ

(سوگند به خدا از تو جز زندگی ساده و نیکو یاری دادن به مردم ، سراغ ندارم )

صعصعه نیز از رحمت و محبّت امام علی علیه السّلام قدردانی کرد.

حـضـرت امـیـرالمـؤ مـنـیـن علی علیه السّلام به هنگام خداحافظی توجّه او را به یک تذکّر اخلاقی جلب نموده فرمود:

(مـبـادا عـیـادت کـردن مـن تو را مغرور سازد و بر قبیله خود فخر بفروشی ! ! که خداوند انسان های مغرور و فخر فروش را دوست ندارد.) (144)