مقدمه
بسم الله الرحمن الرحیم
تقدیم به اول مظلوم عالَم إِمَامُ الْمُتَّقِینَ وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ وَ یَعْسُوبُ الدِّین عَلَی ابْنِ أَبِیطَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلَام
حمد و سپاس خداوندی را که حمد را سر آغاز کتابش و باعث زیاد شدن فضلش و دلیل بر انعام خود قرار داد و سلام بیپایان الهی به شریفترین و عظیمترین بندگان و هادیان بشر، حضرت محمد و آل محمد علیهم السلام که ما را به دین حنیف راهنمایی نمودند.
یکی از راههای معرفت و شناخت محمد و آل محمد علیهم السلام ورود به اقیانوس فضائل و مناقب آنهاست به طوری که هر کس بدان رسید به علوم و معارف و قدرت عظیم ولایت خواهد رسید بر این اساس این رساله چشمهای از اقیانوس فضائل امام المومنین و قَائِد الْغُرِّ الْمُحَجَّلِین - علی بن ابیطالب علیه السلام - است که حیات دهنده به شیفتگان و عاشقان آن حضرت بوده و بر این اوراق تنظیم گردیده است. علاوه بر آن برخی فضائل شیعیان و دوستان آن حضرت را به طور خلاصه اشاره شده است.
این مجموعه تلاش کوچکی است در راستای معرفی بخشی از معارف ولایت علوی به محبین آن حضرت علیه السلام امید است که مورد عنایت ایشان قرار گیرد.
در پایان لازم است از همکاری دلسوزانه و مشفقانه سرور ارجمند استاد مکرم و معزز، جناب حجتالاسلام و المسلمین حاج سید مجید نبوی تشکر و قدردانی نمایم که از ابتدای این رساله ما را مرهون یاری و مساعدت خود نمودند.
مسکین آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم احمد ابراهیمی هرستانی
فضائل و مناقب مخصوص علی علیه السلام
بالاترین فضائل مخصوص علی علیه السلام است
… عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ … قال: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم:
«مَا اکْتَسَبَ مُکْتَسَبُ مِثْلَ فَضْلٍ عَلَی، یَهْدِی صَاحِبَهُ إِلَی الْهُدَی وَ یَرُدَّهُ عَنِ الردی.» قال أخرجه الطبرانی
از عمر بن خطاب روایت شده است که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
هیچکس به اندازه علی علیه السلام به کسب فضایل نائل نیامده است، فضائل آن حضرت به اندازهای است که هر کس به حقیقت آن برسد، او را به راه راست هدایت میکند و از گمراهی رهایی میبخشد.
«طبرانی» هم این روایت را نقل کرده است.
قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ مَنْصُورٍ الطُّوسِیِّ یَقُولُ؛ سَمِعْتُ أَحْمَدَ بْنَ حَنْبَلٍ یَقُولُ:
مَا جَاءَ لِأَحَدٍ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم مِنَ الْفَضَائِل مَا جَاءَ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام
محمد بن منصور طوسی روایت کرده است که از احمد بن حنبل شنیدم که میگفت:
فضائلی که برای علی علیه السلام شمارش شده به اندازهای است که برای هیچیک از صحابهی پیغمبر، آنچنان فضائلی ذکر نشده است.
قَالَ ابْنُ عساکر عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ:
مَا نَزَلَ فِی أَحَدٍ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ تَعَالَی مَا نَزَلَ فِی عَلِی علیه السلام و اخرج ابْنُ عساکِر عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ:
نَزَلَ فِی عَلِیٍّ علیه السلام ثَلَاث مِائَة آیَةٍ.
ابن عساکر از ابن عباس نقل کرده است، آیاتی که در قرآن کریم در شأن حضرت علی علیه السلام روایت شده، در بارهی هیچ یک از صحابه، نازل نشده است.
قَالَ ابْنُ عَبَّاس قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم:
لَوْ أَنَّ الْبَحْرَ مِدَادٌ وَ الْغِیَاضَ أَقْلَامٌ وَ الْإِنْسَ کُتَّابٌ وَ الْجِنَّ حُسَّابٌ مَا أَحْصَوْا فَضَائِلَکَ یَا أَبَا الْحَسَن
ای ابا الحسن! اگر دریاها مرکب، درختان جنگلها قلم، انسانها نویسنده و جِنیّان حسابگر شوند نمیتوانند فضائل تو را بشمارند.
وَ مِنْ الْمَنَاقِبِ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم:
أَتَانِی جَبْرَئِیلُ وَ قَدْ نَشَرَ جَنَاحَیْهِ وَ إِذَا عَلَی أَحَدِهِمَا مَکْتُوبٌ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ النَّبِیُّ وَ عَلَی الْآخَرِ مَکْتُوبٌ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عَلِیٌّ الْوَصِی
و از کتاب مناقب حدیثی است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: جبرئیل در حالی که دو بالش را گسترده بود نزدم آمد، بر یکی از دو بالش نوشته شده بود. خدایی جز خدای بیهمتا نیست، محمد پیامبر است. و بر بال دیگرش، این جمله به چشم میخورد:
«خدایی جز خدای بیهمتا نیست، علی علیه السلام وصی و جانشین او میباشد.»
اسرار عجیب در زمان ولادت علی علیه السلام
ولادت با سعادت مولی المتقین امام المشارق و المغارب امیرالمؤمنین علی علیه السلام بنا بر معروف در میان فرقهی ناجیه در سال سیام از عام الفیل واقع شده و به همین تاریخ در کتاب شریف اصول کافی تصریح شده است.
تولد آن حضرت با سال سی ام از ولادت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم مقارن بود زیرا که آن حضرت، در سال عام الفیل، بعد از پنجاه و پنج روز از هلاکت اصحاب فیل به عالم دنیا، قدم گذارد و عالم را به نور قدوم خود، منور نمود و موافقت میکند این تاریخ، با روایتی که نقل شده از حضرت صادق علیه السلام که فاطمه بنت اسد سلام الله علیها که مادر امیر علیه السلام بود نزد ابوطالب علیه السلام شوهرش آمد تا سرور و خوشحالی را با بشارت دادن به ولادت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم برای او به ارمغان آورد تا فاطمه بنت اسد سلام الله علیها سخن گفت ابوطالب علیه السلام به او گفت:
صبر کن یک «سَبْت» تا من هم بشارت بزرگی را به تو بگویم به مولودی از تو، که در همه چیز - به غیر از پیغمبری - مثل و مانند همین مولود (یعنی حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ) باشد. و «سَبْت»، سی سال است و میان ولادت رسول صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت امیر علیه السلام، سی سال فاصله شد.
و نیز موافق میشود با بعضی از تواریخ که مُفادش این است که ولادت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در سال چهل و دوم سلطنت پادشاهی انوشیروان بود و ولادت حضرت امیر علیه السلام در سال دوازدهم پادشاهی خسرو پرویز، واقع گردید. و همانطور که قبل از ظهورِ جَلَوات محمد صلی الله علیه و آله و سلم بشارتهای بسیاری بر ولادت او بود که علماء تاریخ در کتب خود به طور مبسوط، نوشتهاند. همانطور نیز قبل از طلوع خورشید علوی، بشارت داده شد به ابوطالب علیه السلام چنانکه جابر انصاری گفت:
راهبی به نام مُثْرِم بن دُعَیْب
که یکصد و نود سال خدای را عبادت نمود و درخواست و سؤالی در این مدت از خدا نکرد. پس از چندی از خدای متعال خواست که دوست خود را به او بنمایاند پس خداوند حضرت ابوطالب را به سوی راهب فرستاد. و راهب تا ابوطالب علیه السلام را دید از آن حضرت از وطنش، قبیلهاش سؤال کرد و تا شنید از کجاست و از کدام قبیله است به تندی برخاست و سر و صورت مبارک حضرت ابوطالب علیه السلام را بوسید و گفت:
الحمد لله که خدا مرا از دنیا نبرد تا دوست خدا را شناختم. ای ابوطالب! بشارت باد تو را که حق تعالی، مرا الهام نمود که بیرون میرود از صُلب تو، فرزند پسری که او ولی الله است و نامش علی علیه السلام است و اگر تو او را دریافتی و دیدی، از من به او سلام برسان.
زلزلهی شدید هنگام ولادت علی علیه السلام و بر طرف شدن آن با اقرار به ولایت علی علیه السلام
زمانی که فاطمه بنت اَسَد، امیرالمومنین علیه السلام را در رَحِم خود داشت. زلزلهای شدید اهالی مکه را فرا گرفت به طوری که در موقع زلزله، از شدت حرکت زمین، بتها به رو در میافتاد و کوهها، از هم متلاشی میشد و بر روی زمین میریخت و مردم متوسل به بتها شدند تا شاید رفع زلزله کنند و آنان را از این امر عظیم نجات دهند ولی خبری از نجات نشد، تا آنکه شبی از شبها امر زلزله شدیدتر شد و کار بر اهل مکه بسیار سخت و طاقت فرسا شد آنان تصمیم گرفتند بتها را به جای بلندی ببرند تا شاید موثر واقع شده و زلزله کمتر شود ولی دیدند هیچ مؤثر واقع نشد، ناچار شدند به پیش حضرت ابوطالب علیه السلام آمده، دست توسل به دامن سید قریش بزنند.
حضرت ابوطالب علیه السلام نیز ردای عربی خود را پوشید و با شکوه و عظمتی به بالای کوه رفت و فریاد بلندی زد که همه آن را میشنیدند، فرمود:
أیها الناس! ای مردم در این شب مخلوقی پا به عرصهی زمین میگذارد که اگر اطاعت او را، نیت نکنید و اقرار به امامت و ولایت او ننمایید، این زلزله، دست بردار نیست تا زمین را زیر و زِبَر کند، اهالی مکه همه اقرار بر امامت و ولادت آن حضرت نمودند، پس حضرت ابوطالب علیه السلام دستهای خود را بلند نمود و گفت:
«إِلَهِی وَ سَیِّدِی أَسْأَلُکَ بِالْمُحَمِّدِیَّةِ الْمَحْمُودِیَّةِ وَ بِالْعَلَوِیَّةِ الْعَالِیَةِ وَ بِالْفَاطِمِیَّةِ الْبَیْضَاءِ إِلَّا تَفَضَّلْتَ عَلَی تِهَامَةَ بِالرَّأْفَةِ وَ الرَّحْمَةِ»
پس آن زلزله، تسکین یافت و عرب از آن موقع به بعد عادت و رسم بر این شد تا شداید عمومی یا خصوصی، آنها را فرا میگرفت به همین نَهْج، دعا میکردند و دعای آنها مستجاب میشد ولی مصداق و مفهوم آن را نمیدانستند.
و بالجمله، چون امر زایمان فاطمه بنت اسد نزدیک شد، نزد مسجدالحرام آمد. و گفت «پروردگار من، ایمان دارم به تو و تصدیق مینمایم به آنچه تو فرستادهای به سوی خلق، از پیامبران و کتابهایی که نازل فرمودهای و تصدیق نمودم به کلام جدم ابراهیم، خلیل الرحمان، خدایا به حق آن کسی که بنا کرد این خانه را و به حق این مولودی که در شکم من است، امر ولادت او را بر من، آسان کن». پس در باز شد و فاطمه داخل خانه شد. فاطمه گفت: دیدم چهار تن از زنان عظیمه الشان، حواء، مریم، آسیه و مادر موسی علیه السلام و غیر آنها، از زنان بهشتی را. پس به نحوی که در موقع ولادت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم رفتار نمودند، در این مورد هم، به جا آوردند.
چون حضرت علی علیه السلام متولد شد، سجده برای خداوند به جا آورد و شهادتین بر زبان جاری کرد و بر مادرش و زنان بهشتی سلام کرد و در این هنگام آسمان از نور پیشانیاش نورانی شد. پس مادرش فاطمه او را کودکی پاکیزه یافت، او را برداشته از خانهی کعبه بیرون آمد.
در خانهی حق، علی چون آمد به وجود
صد گونه شرف بر شرف کعبه فزود
تبریک فرستاد خدایش به درود
کز خلقت خانهام همین بُد مقصود
اتفاق عجیب در غسل دادن علی علیه السلام هنگام تولدش
به روایتی میان پدر و مادر در تسمیهی نام علی علیه السلام صحبت و مجادلهای در افتاد و بعد از چند روز به درب حرم آمدند و مادر امیرالمؤمنین علیه السلام رو به سوی آسمان کرده، چیزی آغاز کرد که یک بیتش این است:
بَیَّنَ لَنَا بِحُکْمِکَ المرضی
مَا ذَا تَرَی مِنِ هَذَا الصَّبِی
یعنی الهی، حکم فرما آنچه رضای توست در نام این کودک، ناگاه از بام خانهی کعبه ابیاتی رسید که هاتفی میخواند و آن ابیات یک بیتش این است:
فَاسْمُهُ مِنْ شَامِخٍ عَلِیٍّ
عَلِیٌّ اشْتُقَّ مِنَ الْعَلِیِّ
نام بلند او علی است، علی از عٌلی مشتق است. سپس پیامبر فرمودند: کجاست آن مولود؟ او را از غایت محبت و نهایت شفقت از گهواره بیرون آورده، آبی طلب نموده به دست حق پرست خود شستن را آغاز کرد، چون طرف راست حضرت علی علیه السلام را شست، خود به خود بدن مبارک علی علیه السلام به طرف چپ مایل شد بیآنکه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آن سرور را بگردانند.
به وقت غسل از آن گشت از بری به بری
که زحمتی نکشد دست حضرت از بر او
پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم چون این حال را مشاهده کرد، آنقدر گریست که محاسن مبارکش از آب دیده تر شد. مادر امیرالمومنین و حضرت ابوطالب علیهما السلام رو به پیغمبر کرده، گفتند: یا رسول الله! سبب گریهی شما چیست؟ گفت: میبینم این کودک مرا غسل میدهد، من هم در پیش او میگردم بیآنکه مرا بگرداند: در روز اول علی را من غسل دادم، روز آخر او مرا غسل خواهد داد. چون از غسل دادن فارغ شد مدت مزیدی زبان در دهان علی علیه السلام گذاشت، از این رو گوشت و پوست و خون علی علیه السلام از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رویید.
حال آیا کسی که اینچنین تولدش با عظمت و شوکتِ تمام، توسط اولْ سَرورِ عالَمین، حبیب خدا غسل داده شده و مورد احترام قرار گیرد أفضل بشر نخواهد بود، چه کسی است از صحابهی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که این گونه مورد احترام و عظمت واقع شده باشد؟
اولین چیزی که امیرالمؤمنین علی علیه السلام میل کردند، آب دهان با برکت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بود
در صحاح اخبار به تواتر رسیده است که در ابتدا، هر چه مادرش، فاطمه بنت اسد سلام الله علیها میخواست او را شیر دهد، پستان در دهانش میگذاشت، ولی آن حضرت قبول نکرده گریه آغاز مینمود، مدتی بر این نهج بود، چون خبر به سرور کائنات رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم رسید آمد و در کنارش قرار گرفت و زبان در دهانش نهاد و بعد از مکیدن زبان، شیر مادر خورد. المقصود به هر وجه اول چیزی که امیرالمؤمنین علی علیه السلام خورد لعاب دهان با برکات آن سرور است و از میمنت ترشحات لعاب آن نبی که سرچشمهی اسرار
«وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی
بعد به مرتبهای دانا شد که بر منبر آمده فرمود: سَلُونِی عَمَّا دُون الْعَرْش
علی علیه السلام هنگام تولد، به جز بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چشمش را بر هیچ کس دیگر باز نکرد
چون علی علیه السلام متولد شد، ابوجهل به سرعت خود را به مسجدالحرام رسانید و خواست در چشم امیرالمؤمنین علی علیه السلام سرمهای بکشد هر چند تلاش کرد نتوانست انگشتان خود را بر چشم امیرالمومنین علی علیه السلام گذاشته، نتوانسته چشمان مولا را باز نماید در آن حال، با قوت الهی، دستان امیرالمومنین علیه السلام چنان سیلی بر صورت ابوجهل گذاشت که بر زمین افتاد و گردنش کج شد و آن ناراست تا آخر عمرش بود و ناراستی آن لعین به خلق عالم مینُمود. مادر امیرالمومنین علیه السلام از این معنی اندوهگین گشته گفت:
ای فرزند دلبندم چرا دیده نمیگشایی و نظری به عالم نمیفرمایی؟
در این حال الهام یک مَلَک به سید اَنام - حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم - رسید که: «ابن عمّ تو متولد شده، بشتاب و او را دریاب.»
آن حضرت در مسجدالحرام آمد و علی علیه السلام را در دامن گرفت، در آن لحظه، امیرالمؤمنین علیه السلام تا بوی گیسوی مشکبار محبوب آفریدگار به مشامش رسید، دیده بر جمال جهانآرای او گشود و سلام و تحیت او به جا آورده، او را ستود و سُرمهی «ما زاغَ الْبَصَرُ» در دیدهی آن کشید.
به جز رسول بر روی کسی نظر نگشاد
که از اَزَل نظری داشته به منظر او