ناقدان سني مصحف امام علي
گروهي از قرآنپژوهان و حديثشناسان از اهلسنت، اخبار مصحف علي (ع) را داراي اشكالاتي دانستهاند و به همين دليل وجود آنها را منكر شدهاند و اخبار رسيده را بهگونهاي تفسير و توجيه كردهاند. اشكالات ياد شده به شرح زيرند:
1. روايات مصحف امام با رواياتي ديگر ناسازگارند؛ رواياتي ميگويند: نخستين گردآورنده قرآن ابوبكر است. از قضا، برخي از همين روايات، از امام علي (ع) و از طريق راوياني نقل شدهاند كه روايات مصحف امام را نقل كردهاند.
2. روايات ابن سيرين از امام علي (ع) محل مناقشه است؛ زيرا طريق ابن سيرين به امام علي (ع) منقطع است.
محمد بن سيرين متولد سال 33 و متوفاي سال 110 قمري است، در حالي كه امام علي (ع) در سال چهلم قمري به شهادت رسيده است. از اينرو، هنگام شهادت آن حضرت، ابن سيرين هفت ساله بوده و نميتوانسته بيواسطه از امام خبر نقل كند. از سويي ديگر، واسطه خبر نيز نامشخص است. ابن حجر در فتحالباري در شرح صحيح بخاري، اين اشكال را مطرح ساخته است.
كساني ديگر نيز به اين اشكال اشاره كردهاند؛ مثلاً سيوطي بيآن كه اظهار نظر كند، اشكال را از او نقل كرده است.
اما اين اشكال در صورتي وارد است كه خبر ابن سيرين منحصر به همين طريق باشد؛ در صورتي كه ابن ضُريس، از نضر بن شُميل به نقل از عوف از ابن سيرين از عكرمه، دو خبر را نقل كرده و هر دو خبر درباره گردآوري و كيفيت تنظيم مصحف امام است.
در اين صورت، واسطه ميان ابن سيرين و امام، عكرمه است و خبر از انقطاع درميآيد. عكرمه بربري، مولاي عباس، از كساني است كه حضرت را بهخوبي درك كرده و در شمار خوارج بوده است.
3. بر فرض كه مشكل انقطاع حل شود، طريق خبر داراي مشكل است؛ زيرا اشعث بن سوار كندي از محمد بن سيرين نقل ميكند و اشعث «لين الحديث» است؛ يعني كسي است كه در نقل خبر از ديگران تساهل ميكند.
ديدگاه مورخان و مفسران درباره مصحف امام علي
آنچه تا كنون بيان شد، نقل روايات در منابع اهلسنت و شيعه بود و نقل، اعم از پذيرش و قبول است، ولي برخي از محدثان اهلسنت به نقد اين روايات برآمدهاند يا كساني مانند سُليم بن قيس و طبرسي و ابن شهرآشوب، از موضع قبول و دفاع به نقل اين اخبار پرداختهاند؛ اما در اين نوشتهها، كمتر تحليلي مستقل از روايات انجام گرفته است. كساني ديگر نيز هستند كه به نقل مستندات تاريخي بسنده نكرده و به تحليل آنها پرداختهاند. يعقوبي (م 292 ق) از اين كسان است كه بهتفصيل درباره مصحف امام علي (ع) اظهار نظر كرده و با بياني ويژه درباره چگونگي مصحف سخن گفته و از ترتيب خاص سورهها گزارش داده است؛ بيآنكه منابع گفتار خويش را برشمارد. از آنجا كه وي از نخستين كساني است كه درباره مصحف نظريهاي مطرح ساخته و با شرحي گسترده آن را وصف كرده است، نوشتههاي او از نظر تاريخي بسيار مهم و شايسته توجه به نظر ميرسند؛ هر چند مطالب او جاي نقد و تأمل بسيار است. او در گزارش خويش مينويسد:
برخي روايت كردهاند كه علي بن ابيطالب، پس از وفات پيامبرخدا، آن را فراهم ساخته و بر شتري نهاده و پيش جمعيت آورده و گفته است: هذا قرآن قد جمعته؛ «اين قرآني است كه من گردآوردهام.» حضرت آن را به هفت جزء و بخش تقسيم كرده بود. برخي گفتهاند كه علي گفته است: «قرآن بر چهار بخش نازل شده است.»
از نكتههاي ديگر، توضيحات يعقوبي و نامگذاري وي بر سورهها است كه با گزارش ديگران متفاوت است؛ مثلاً سوره قصص را به نام سوره «موسي و فرعون» و سوره جاثيه را به نام سوره «زُمر شريعت» وصف كرده است، يا در بسياري از موارد نام سوره را با آيه نخست آن آورده؛ مانند
سوره «انّا اعطيناك الكوثر»، سوره «انّا ارسلنا نوحاً» و سوره «قل اوحي اليّ.»
يكي ديگر از كساني كه به مصحف امام در چند جا اشاره كرده است، شيخ مفيد، محمد بن محمد بن نعمان بغدادي (م 413 ق) است. او در كتاب اوائلالمقالات، به مناسبت نقد قائلين به تحريف و اينكه از قرآن كنوني هرگز كلمه، آيه و سورهاي حذف نشده است، اصل وجود مصحف و شيوه مطالب آن را پذيرفته و تنها از اينرو كه برخي گمان كردهاند پذيرش وجود مصحف، اعتراف به تحريف قرآن است، توضيح ميدهد كه مطالب گرد آمده در مصحف، در تفسير و تأويل قرآن و متكي بر وحي است، اما نص قرآني نيست.
همچنين در كتاب مسائلالسرويه مينويسد:
بيگمان، اميرمؤمنان قرآن نازل شده را از آغاز تا فرجام گرد آورده و بر طبق ترتيب نخستين تأليف كرده است؛ سورههاي مكي را بر مدني و منسوخ را بر ناسخ مقدم داشته و هر آيه و سورهاي را در جاي خويش برنهاده است. از اينرو، امام جعفر بن محمد صادق (ع) فرموده است: «به خدا سوگند، اگر قرآن، چونان كه نازل شده بود خوانده ميشد، بيگمان نام ما را در آن مييافتيد؛ همانگونه كه نامِ پيشينيان ما در آن يافت ميشد.»
اين سخن نيز آشكار ميسازد كه در ديدگاه شيخ مفيد، وجود مصحف امام مسلم بوده است. درباره ديدگاه شيخ مفيد در باب ترتيب مصحف به ترتيب نزول يا عدم آن، پس از اين سخن خواهيم گفت.
محمد بن عبدالكريم شهرستاني (م 548 ق) در مقدمه تفسير مفاتيحالاسرار، آنان را كه مصحف امام علي (ع) را به كنار نهادند، با لحني بازخواست كننده، مورد خطاب قرار ميدهد و مينويسد:
چگونه آنان گردآوري علي بن ابيطالب را مطالبه نكردند؟ آيا زيد بن ثابت بهتر ميتوانست بنويسد؟ آيا سعيد بن عاص اديبتر و به فنون و قواعد عرب آشناتر بود يا علي؟ آيا آنان به پيامبر خدا نزديكتر بودند يا ايشان؟ آري، همه آنان كار علي (ع) را وا نهادند و مصحفش را به كنار گذاردند و فراموشش كردند، در حالي كه چون از تجهيز و تدفين و نماز بر رسولخدا فارغ شد، سوگند ياد كرد كه عباي خويش را جز براي نماز جمعه بر دوش نيندازد مگر آنكه قرآن را گرد آورد. بيگمان، او مأمور اين كار بود. قرآن را گرد آورد؛ چونان كه نازل شده بود، بيتحريف و تبديل و كم و زياد. پيامبر گرامي همواره او را از موضع آيات و سورهها آگاه كرده بود و جايگاه و تقدم و تأخر آنها را نشان داده بود.
ابوحاتم رازي [م 327 ق] در وصف مصحف امام علي گفته است كه او هر آيهاي را در كنار آيات مشابهش برنهاده بود. برخي ديگر گفتهاند كه در مصحف امام علي، مطالب در دو بخش متن و حواشي بوده است؛ در متن قرآن كريم بوده است و در حاشيه مصحف، مباحث مربوط به آيه.
در ميان نويسندگان و مفسران پيشين، كمتر كسي مانند شهرستاني بهتفصيل از اين موضوع سخن گفته و به ترتيب مصحف پرداخته است. چنانكه گفته آمد، گزارش وي تنها نقل روايت نيست، بلكه وصف و تحليل و نقد است. ابن ابيالحديد (م 655 ق) در شرح نهجالبلاغه نيز چنين كرده است. او در آغاز كتاب، به مناسبت ذكر فضايل اميرمؤمنان (ع)، به مسئله گردآوري قرآن اشاره ميكند و اينكه علي (ع) نخستين كسي است كه پس از پيامبر بدين كار پرداخته است. او مينويسد:
همه بر اين باورند كه علي (ع) قرآن را در زمان پيامبر از بر كرده و كسي ديگر جز او چنين نكرده بود و او نخستين كسي بوده كه قرآن را گرد آورده است. گفتهاند كه او در بيعت با ابوبكر تأخير ورزيده است، و اهل حديث معتقدند اينكه شيعيان ميگويند نشستن او در خانه براي دوري از بيعت بوده است، درست نيست، بلكه براي اشتغال به گردآوري قرآن بوده است و اين دليل بر آن است كه او نخستين گردآورنده قرآن است.
ابن ابيالحديد به مناسبت ذكر حوادث پس از پيامبر، افزون بر اينكه به گردآوري قرآن در مصحف واحد اشاره ميكند، به موضوعي ميپردازد كه كمتر در متون تاريخي و حديثي به چشم ميآيد و آن موضوع همكاران حضرت در گردآوري مصحف است.
يكي ديگر از مفسران اهلسنت كه درباره مصحف امام علي (ع) اظهار نظر كرده است، ابن جُزَي كلبي (م 741 ق) است. او در مقدمه تفسير التسهيل لعلومالتنزيل مينويسد:
قرآن در عهد رسولخدا در صحيفهها و سينههاي مردم پراكنده بود. چون حضرت وفات كرد، علي بن ابيطالب در خانه نشست و قرآن را به ترتيب نزول گرد آورد. اگر مصحف او يافت ميشد، در آن دانستنيهايي بسيار ميتوانستيم بيابيم، اما افسوس كه يافت نشد.
نكته شايسته توجه در اين سخنان آن است كه اولاً ابن جُزي مصحف علي (ع) را نخستين مصحف كامل پس از پيامبر، و علي (ع) را نخستين گردآورنده ميداند. ديگر آنكه او مصحف علي (ع) را به ترتيب نزول ميداند، اما مدرك سخن خويش را باز نميگويد. سوم آنكه مصحف را تنها نسخهاي از قرآن نميداند؛ زيرا دربارهاش ميگويد: «لكان فيه علم كبير.» مراد از تعبير «علم كبير» بايد مطالبي ديگر، جز قرآن باشد. سرانجام اينكه، گفتار او نشان ميدهد كه در عهد ابن جُزي اين مصحف در دسترس نبوده و او تنها بر اساس گزارشهاي متون قدما از آن سخن گفته است.
از ميان متأخرين، كساني بسيار به وصف مصحف امام علي (ع) پرداختهاند؛ مانند فيض كاشاني
ابوعبداللَّه زنجاني،
آيتاللَّه خويي،
علامه عسكري،
سيد جعفرمرتضي عاملي
ابن خطيب در كتاب الفرقان
و ملاحويش آلغازي در تفسير بيانالمعاني.
در اين ميان، برخورد متأخرين متفاوت است: برخي با تفصيلي بيشتر به موضوع پرداختهاند و برخي با اختصار؛ مثلاً جعفر نكونام، كتابي درباره مصحف امام نگاشته و يا اكرم بركات عاملي، كتابي در حقيقت مصحف فاطمه (س) از ديدگاه شيعه برنوشته و بخشي از كتاب را به مصحف امام علي (ع) اختصاص داده است، و فتحاللَّه محمدي در پاسخ به شبهههاي ناصرعلي قفاري در كتاب اصول مذهبالشيعه به دفاع از مصحف امام علي (ع) پرداخته و پذيرفتن اين مصحف را مساوي اعتقاد به تحريف ندانسته است.
از نگاه ديگر، در ميان متأخران، كيفيت و ويژگيهاي مصحف امام علي (ع) و پاسخ به شبهههاي قائلين به تحريف مهم بوده است؛ مثلاً آيتاللَّه خويي در يك جمعبندي درباره شبهههاي قائلين به تحريف مينويسد:
تسالم علماي اعلام بر وجود مصحف امام، ما را از اثبات اين كتاب بينياز ميكند و از اينرو به بحث درباره اين مصحف پاي نمينهيم. اما اينكه برخي پنداشتهاند مصحف مشتمل بر چيزهايي افزون بر قرآن است، به اين معنا نيست كه آنچه افزون است، از قرآن باشد، بلكه زياداتي تفسيري و بيان تأويلي است.
وي آنگاه به تفصيل در تحليل و تفسير روايات مصحف امام وارد ميشود كه در ذكر ويژگيهاي مصحف به آنها خواهيم پرداخت.
سيد جعفرمرتضي عاملي نيز در آغاز بحث خويش اين پرسش را مطرح ميكند كه آيا مصحف امام همان مصحفي است كه نزد پيامبر بود و به حضرت وصيت كرد كه آن را گرد آورد يا مصحف مستقل ديگري است؛ ثانياً اين مصحف با مصحف كنوني سازگار است يا ناسازگار، و اگر ناسازگار است، ناسازگارياش از چه نوعي است؛ ثالثاً حجم اين مصحف چقدر بوده و مصادري كه از وجود اين مصحف خبر ميدهند، تا چه حد قابل اعتماد و اعتنايند. او به اشكالات قائلين تحريف ميپردازد و بدون آنكه بخواهد پرسشهاي فوق را پاسخ دهد، ويژگيهاي مصحف امام را بر ميشمارد.
.
چگونگي مصحف امام علي
پيش از اين به منابع شيعي و سني مصحف امام اشاره كرديم و گفتيم اين روايات در منابع اصلي شيعه و سني نيامدهاند و بيشتر به ضعف سند دچارند
با اين همه، شمار روايات يادشده چنان بسيار است كه ديگر نميتوان در اصل مصحف ترديد كرد، و گويي از مجموع آنها بسان اخبار مستفيض اطمينان حاصل ميگردد. از اينرو، بحث سندي را باز نميكنيم و ناگزير به ويژگيهاي مصحف و چگونگي محتواي آن ميپردازيم.
نخستين پرسش اين است كه آيا مصحف امام علي (ع) قرآن بوده يا نه، و اگر قرآن بوده، آيا افزون بر قرآن مطلبي ديگر نيز در خود داشته است. پرسشهاي ديگر اين است كه تفاوت مصحف امام علي (ع) با ساير مصحفهاي عصر رسالت - مانند مصحف ابي بن كعب و مصحف عبداللَّه بن مسعود - چه بوده است؛ چه تفاوتي ميان مصحف امام با مصحف حضرتفاطمه (س) ميتوان يافت و نسبت ميان مصحف امام علي (ع) و كتاب علي (ع) چيست.
ويژگيهاي مصحف امام علي
ويژگيهاي مصحف امام را در گزارشهاي رسيده ميتوان در دو بخش يافت. اول، بخشي است كه جنبه اساسي دارد و در حقيقت، ويژگيهاي اين مصحف را سامان ميدهد كه در بحثهاي آينده به آن خواهيم پرداخت. اما بخشي نيز مربوط به نشانههاي ظاهري و در همان حال كارگشا در شناخت سيماي كلي مصحف است.
1. مصحف امام همه قرآن را در بر داشته است، نه برخي سورهها يا آيهها را؛ برخلاف برخي مصحفهايي كه صحابه گرد آوردهاند كه گاهي چند مصحف مكمل يكديگر بودهاند. در روايت چهارم سليم بر اين حقيقت تصريح شده و آمده است: فلما جمعه كله … بعث اليه ابابكر.
يا در روايت ديگر آمده است: لم يسقط منه حرف.
2. از سوي ديگر، اگر مصحف امام پيش از زمان مورد بحث نيز نوشته شده باشد، بار ديگر توسط حضرت كتابت و كامل گشته است. به ظاهر، روايات بر اين نكته عنايت داشتهاند كه تأكيد شود حضرت كاتب نداشته و خود، به دست خويش، مصحف را نگاشته است. اين حقيقت را از چند روايت ميتوان برگرفت. در روايت دهم سُليم آمده است: فكتبته.
و در روايت چهارم آمده: و كتبه بيده. و در روايت يازدهم آمده: وخط يدي.
در جاهاي ديگر نيز اين تعبير آمده است كه آن مطالب با املاي رسولاللَّه (ص) و خط اميرمؤمنان (ع) بوده است. البته در منابع اهلسنت، نكته مورد نظر، بيشتر بدون صراحت آمده است: فَألّفه و كَتَبه.
3. نكته ديگر، چگونگي گردآوري و نگاشتن است. آيا اين گردآوري بهصورت اوراق پراكنده بوده يا طوماري در كار بوده است؟ با وضعيت نوشتافزارهاي آن روزگار، كه هنوز كاغذ در جزيرة العرب موجود نبوده و پوست حيوانات قيمتي نيز در اختيار همه نبوده و اگر بوده بهشكل كنوني ميان دو جلد نبوده، امام مصحف را چگونه نگاشته است؟
روايات با تعبيرهايي گوناگون به اين پرسشها پاسخ دادهاند. بنا بر برخي روايات، جمعآوري مصحف در ميان دو لوح بوده است:
قد جمعتُهُ مِن اللّوحينِ
؛
حتّي يجمع القرآن بين اللّوحين.
البته معلوم نيست معناي اين دو عبارت متفاوت است يا نقل به معنا و اختلاف در تعبير است. در روايتي ديگر آمده است كه حضرت اين مصحف را در پارچه و لباس نگاشته است،
در حالي كه در جايي ديگر رنگ پارچه نيز مشخص شده است: فجمعه في ثوب اصفر.
.
4. نوع گردآوري، بديع و ابتكاري و انحصاري بوده است. عكرمه، كه از مخالفان حضرت به شمار ميآيد، از اين حقيقت سخن گفته است: لو اجتمعت الانس والجنّ علي ان يؤلّفوه ذلك التأليف ما استطاعوا.
در روايتي ديگر، همين معنا از طريق شيعه نقل شده و آمده است كه مانندش را در جمع و حفظ كسي نياورده و در اين جهت كه كسي بتواند شرايط نزول را رعايت كند، كاري بينظير بوده است.
.
محتواي مصحف امام علي
اگر مستند خبر مصحف امام، روايات جمع قرآن پس از رحلت پيامبر باشد، در آنها بهگونهاي صريح سخن از جمع قرآن رفته و چنين عبارتهايي آمده است
: حتّي يجمع القرآن
؛
لا اَخْرُجُ حتّي أَجْمَعَ القرآنَ
؛
ففرغ الي كتاباللَّه و أخذ يجمعه في مصحف؛
المصحف الّذي جمعه اميرالمؤمنين.
بنابراين، روشن ميشود كه سخن از كاري در زمينه قرآن بوده است و هر چند در آن روزگار، اصطلاح «مصحف» براي غير قرآن بهكار ميرفته و يا براي موارد مشترك ميآمده، در اينجا مراد از مصحف، قرآن بوده است. مصحف فاطمه (س) قرآن نبوده و حتي در جرگه كتابهاي تفسيري نيز قرار نداشته است. بنابراين، نبايد مصحف امام را در رديف مصحف فاطمه (س) قرار داد. چنانكه توضيح خواهيم داد، امامان ميكوشيدند كه نشان دهند مصحف فاطمه (س) به هيچ رو قرآن نيست تا مبادا اين اشتباه به موارد ديگر راه يابد و يا نقل از مصحف فاطمه (س) به عنوان نقل از قرآن تلقي شود.
از سوي ديگر، اينكه محتواي مصحف، تنها قرآن است و مطالبي جز قرآن در آن نيست، مورد اتفاق مورخان و مفسران است. پيش از اين، از شيخ مفيد نقل كرديم كه درباره مصحف حضرت گفته است: آنچه در مصحف حضرت آمده، تأويل و تفسير معاني و مطالبي است كه از كلاماللَّه به حساب نميآيند.
فيض كاشاني نيز به صراحت در مقدمه ششم تفسير خود مينويسد: «معلوم است كه حكم به تعيين ناسخ و منسوخ در آيات از قبيل تفسير و بيان است، نه اينكه جزو قرآن باشد.»
ابوعبداللَّه زنجاني (م 1319 ش) نيز درباره مصحف امام مينويسد كه اين مصحف، مركب از هفت جزء و حجم آن چنان گسترده بوده كه حضرت مجبور شده است براي حمل آن از شتر بهره گيرد.
آيتاللَّه خويي نيز بر آن رفته است كه اين مصحف، مشتمل بر زيادتي افزون بر قرآن بوده است، اما روشن است كه اين، بدان معنا نيست كه افزودهها از قرآن باشند، بلكه زياداتي تفسيري و تأويلي بودهاند.
.
ريشه اين برداشت در خود روايات است كه آشكارا باز مينمايند اين مصحف، تنها قرآن نبوده است. در روايات سُليم بن قيس آمده است: فلمّا جمعه كلّه و كتبه بيده تنزيله و تأويله و النّاسخ منه والمنسوخ …
اگر مصحف تنها قرآن است، ديگر كتبه بيده تنزيله و تأويله معنا ندارد، و بيگمان توضيح و تفسير آيهها مراد بوده است تا ميان تنزيل و تأويل، و ناسخ و منسوخ تفاوت گذاشته شود؛ بهويژه كه در ذيل همين خبر آمده است: حضرت اتمام حجت ميكند كه مباد روزي برسد و بگويند علي، كسي كه از پيامبر اين آيات را آموخته و تأويلشان را برگرفته، چرا ما را در غفلت گذاشته و ناآموختههايمان را باز نگفته است.
در خبري ديگر از سُليم آمده است كه حضرت خطاب به عثمان ميگويد:
اِنّ كلَّ آيةٍ أَنزلهااللَّهُ - جلّ و علا - علي محمّدٍ - صلّياللَّه عليه و آله - عندي بإملاء رسولِاللَّه و خطِّ يدي و تأويل كلِّ آية انزلهااللَّه علي محمّد و كلّ حلالٍ و حرامٍ أَو حدّ أَو حكمٍ أَو شيءٍ تَحتاجُ إِليه الامّةُ الي يوم القيامة مكتوبٌ بإملاءِ رسولاللَّه و خطِّ يدي حتّي أَرش الخدش؛
«بيگمان هر آيهاي كه خداوند بر پيامبرش (ص) نازل كرده، پيش من است به املاي او و دست خط من. و تأويل هر آيهاي كه خدا بر پيامبرش نازل كرده و هر حلال و حرام يا حد و حكم و هر چيزي كه مردم تا روز قيامت بدان نيازمندند، با املاي پيامبر خدا و خط من نوشته شده است؛ حتي جريمه خدشهاي كه بر بدن كسي وارد كنند.»
از اين خبر به خوبي ميتوان دريافت كه افزون بر ذكر آيات، تأويل آن نيز در مصحف آمده است و تأويل غير از قرآن است. همچنين، توضيح هر حلال و حرام يا بيان حدود و احكام و نيازهاي امت اسلامي تا قيامت، در اين مصحف مذكور بوده است. اگر منظورْ خود آيهها و سورهها باشد، وجهي براي ذكر آنها نبود و تفاوتي ميان اين مصحف و مصحفهاي ديگر به شمار نميرفت و ديگر نيازي نبود كه در ذيل روايت بيايد:
انَّ رسولَاللَّه اَسرّ إِلَيَّ في مرضِهِ مفتاحَ أَلف بابٍ من العلمِ يَفْتَحُ كُلُّ بابٍ أَلفَ بابٍ
. اينكه پيامبر در هنگام رحلت، كليد هزار باب دانش را به علي ميدهد تا آنها را بنويسد، چيزي جز قرآن بوده كه حضرت علي (ع) آن را آموخته و به كتابت درآورده است.