مصحف امام علي عليه السلام

مصحف امام علي عليه السلام0%

مصحف امام علي عليه السلام نویسنده:
گروه: امام علی علیه السلام

  • شروع
  • قبلی
  • 10 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 4310 / دانلود: 1997
اندازه اندازه اندازه
مصحف امام علي عليه السلام

مصحف امام علي عليه السلام

نویسنده:
فارسی

مصحف امام علي و ديگر مصحف‌ها

رواياتي بسيار در دست است كه در زمان پيامبر و پس از آن، مصحف‌هايي فراوان، متعلق به ياران پيامبر، موجود بوده است. همچنين، از تابعين نيز هر كس مي‌توانست، مجموعه‌اي از برخي آيات الهي يا همه قرآن را براي خود گرد مي‌آورد؛ به گونه‌اي كه تا سال‌ها بعد، مصحف شخصي - گذشته از اين‌كه براي انجام فرايض مذهبي و خواندن قرآن لازم بود، يا براي آموزش مسلمانان و كودكان و نومسلمانان ضروري مي‌نمود - نشانه تشخص نيز به‌شمار مي‌رفت و مالكيت صحيفه براي مسلمانان گونه‌اي ارزش اجتماعي محسوب مي‌شد. [55].

مصحف‌ها چنان ارزشمند بودند كه گروهي كتاب‌هايي به نگارش درآوردند و مصحف‌ها را به‌صورت منطقه‌اي به معرفي گذاردند؛ مانند مصاحف شام، مصاحف حجاز و عراق، از ابن عامر (م 118 ق)، يا در پي مقايسه آن‌ها برآمدند؛ مانند كتاب اختلاف مصاحف اهل مدينه و اهل كوفه و اهل بصره، از كسايي (م 189 ق)، يا مستقلانه به معرفي مصحف‌ها پرداختند؛ مانند كتاب‌المصاحف والهجاء، نوشته محمد بن عيسي اصفهاني (م 253 ق)، كتاب‌المصاحف، نوشته ابوبكر بن ابي‌داوود سجستاني (م 316 ق)، المصاحف، نوشته ابن انباري (م 327 ق)، المصاحف، نوشته ابن اشته اصفهاني (م360ق) و المصاحف، نوشته ابن قصم (م 362 ق). [56].

راميار در پژوهش خود درباره مصاحف صحابه در حيات پيامبر، از صاحبان چندين مصحف ياد مي‌كند؛ از آن جمله، حمزه عموي پيامبر كه پيش از شهادت، مصحفي براي خود ترتيب داده بود و ابي بن كعب، ابوالدرداء، معاذ بن جبل، زيد بن ثابت، ابوزيد، عبادة بن صامت و ابوايوب انصاري. البته پس از زمان رسول‌خدا (ص) كار تدوين مصاحف و مجموعه‌هاي شخصي، از تدوين مصحف‌هاي آيات الهي رايج‌تر شد؛ و مي‌توان گفت كه 23 نفر از صحابه داراي مصحف بوده‌اند. [57].

سرنوشت مصحف‌ها

پس از رحلت پيامبر، مصحف‌هايي گرد آوردند و بر اساس آن‌ها نسخه‌هايي باز نوشتند؛ تا آن‌جا كه افراد براي فراهم آوردن مصحف خود، يكي از مصحف‌هاي صحابه را نمونه قرار مي‌دادند، و همين، مايه رواج مصحف در هر شهر شد. از اين‌رو، هر مصحف نشانه و ويژگي شهري را با خود داشت و بدين‌سان تا سال‌ها مصحف ابي بن كعب در دمشق، مصحف ابن مسعود در كوفه، مصحف ابوموسي در بصره و مصحف مقداد - و بنا بر روايتي معاذ - در حمص رواج داشت. [58] اما با گسترش فتوحات، ملت‌هايي مختلف به اسلام گرويدند؛ مردمي كه نه زبان قرآن را مي‌دانستند و نه با فرهنگ و آداب و رسوم عرب آشنا بودند. كار قرآن خواندن براي اينان دشوار بود. از سويي ديگر، قرآن ميان مردم عرب بيش‌تر به‌گونه انتقال شفاهي و با اتكا به حافظه قرائت مي‌شد و آنان كم‌تر از خط و كتابت سود مي‌بردند. خط آن روزگار نيز، خود، مشكلي بود و كلمه‌ها از نقطه‌گذاري و اعراب بي‌بهره بودند و هر كسي نمي‌توانست از مصحف‌ها سود بَرَد. در چنين شرايطي زمينه نادرست خواني فراهم شد و بيم آن مي‌رفت كه لهجه‌ها و سليقه‌ها و قرائت‌هاي گوناگون به اساس قرآن آسيب رسانند.

براي سامان يافتن اين وضع، مي‌بايد گروهي از حافظان، قاريان و مصحف‌داران گرد مي‌آمدند و به ثبت قرآن و يگانه ساختن مصاحف روي مي‌آوردند. سرانجام، عثمان به اين كار روي آورد و براي اين‌كه بتواند اين حركت را سامان بخشد و راه را براي يگانه‌سازي مصاحف باز كند، تصميم گرفت مصحف‌هاي ديگر را گرد آورد و نابود سازد. او دستور داد همه كتيبه‌ها، نوشته‌ها، استخوان‌ها و سنگ‌هاي نازك سپيد را، كه صحابه آورده بودند و آيات قرآني را بر آن‌ها نوشته بودند، از ميان ببرند تا ديگر نزاع و اختلافي در ميان نباشد و همه مسلمانان، يكپارچه، به متني يگانه روي آورند. خلاصه آن‌كه او دستور داد هر جا و نزد هر كسي مصحفي مخالف آن‌چه آنان گرد آورده‌اند يافته شود، نابودش سازند و مردم را به يك نسخه فرا خوانند. [59] .

با اين همه، هر قدر براي از ميان بردن ديگر مصاحف مي‌كوشيدند، دارندگان مصاحف بر مقاومت خويش مي‌افزودند؛ چنان‌كه تا سال‌ها پس از اين ماجرا، برخي مصاحف همچنان موجود بودند، ولي اندك اندك همان‌ها نيز نابود شدند و اثري جز نام از آن‌ها باقي نماند.

مصحف امام علي و مصحف فاطمه

چنان كه گذشت، بنابر روايات، محتواي مصحف امام علي (ع) كلمات وحي الهي بوده است. نيز گذشت كه در آن روزگار واژه «مصحف» را براي كتاب‌هايي ديگر نيز به كار مي‌برده‌اند و تنها به نسخه‌هاي قرآني مصحف نمي‌گفته‌اند. درباره مصحف فاطمه (س) نيز همين حقيقت، صادق است. بر اساس منابع گوناگوني كه از كتاب يا مصحف دخت پيامبر اكرم (ص) سخن گفته‌اند، مي‌توان دريافت كه حضرت پس از رحلت پيامبر اين مصحف را نگاشته است. نگارش اين مصحف بر اساس دريافت‌هاي معنوي و غيبي او و براي تسلاي خاطر و تحمل رنج گران فقدان پدر انجام گرفته است. بنابر اين روايات، فاطمه (س) دريافت‌هاي خويش را باز مي‌گفته و اميرمؤمنان آن‌ها را مي‌نوشته است: فجعل اميرالمؤمنين يكتب كلما سمع حتي اثبت من ذلك مصحفاً. [60].

بنابر برخي ديگر از روايات، مصحف فاطمه (س) از نظر حجم سه برابر قرآن بوده است . [61] نكته مهمي، كه روايات بسيار بر آن پاي فشرده‌اند، آن است كه مصحف حضرت فاطمه (س) قرآن نبوده [62] و حتي در اين كتاب احكام شريعت و حلال و حرام نيز مذكور نبوده است؛ تا برخي گمان كنند از اين روايات بوي تحريف قرآن به مشام مي‌رسد و يا مصحف فاطمه (س) كتابي است در مقابل قرآن.

مصحف حضرت، امثال و حكم و موعظه و سخنان عبرت‌آميز و اخبار بوده است. كليني بنابر روايتي از امام صادق (ع) نقل مي‌كند كه مصحف فاطمه (س)، وصيت آن بانو بوده است. [63] همچنين، در برخي اخبار آمده است كه در اين مصحف، اخبار و اسرار زمان آينده مذكور بوده است. [64] بنابراين، كاربرد واژه «مصحف» بر كتاب فاطمه (س) از اين‌رو بوده است كه هر نوشته ميان دو جلد را «مصحف» مي‌گفته‌اند؛ چنان‌كه نوشته مرتب و منظم را «ديوان» مي‌گفته‌اند و ديوان، مدون ساختن و به‌گونه كتاب در آوردن است، ولي اندك اندك، كتاب شعرا را ديوان خوانده‌اند. اصطلاح مصحف نيز چنين بوده است و به تمام نوشته‌هاي مدون، مصحف مي‌گفته‌اند، اما بعدها تنها براي قرآن از آن سود جسته‌اند؛ تا جايي كه اگر كسي واژه «مصحف» را بر زبان مي‌آورده، مردم قرآن را نشان مي‌داده‌اند. همين زمينه‌اي گشت تا برخي درباره مصحف فاطمه (س) به اشتباه افتند. درباب مصحف فاطمه (س) مطالب بسيار ديگري مطرح است كه از حوصله اين مقال بيرون است . [65].

بدين‌سان، تفاوتي بنيادين ميان مصحف امام علي (ع) و مصحف فاطمه (س) در كار است. مصحف امام علي (ع) بر اساس متن قرآن و نسخه پيامبر سامان يافته و مصحف فاطمه (س) بر اساس دريافت‌هاي معنوي و غيبي و الهام‌هاي دوران سخت فراق پدر. نكته ديگر آن‌كه، بنابر روايات شيعه، از نشانه‌هاي امامت كه مي‌توان به وسيله آن امام معصوم راستين را از ديگران باز شناخت، اين است كه مصحف فاطمه (س) و جفر و جامعه نزد او است. امامان گاه در مقام احتجاج از اين نشانه سود برده‌اند. در اين گونه روايات، از مصحف فاطمه (س) بسان كتابي مستقل ياد شده است؛ مانند: خلفت فاطمة مصحفاً ما هو القرآن؛ [66] عندي مصحف فاطمة ليس فيه شي‌ء من القرآن ؛ [67] مصحف فاطمة ما فيه آية من القرآن . [68].

ويژگي‌هاي مصحف امام علي

آن‌چه در روايات درباره ويژگي‌هاي مصحف امام علي (ع) آمده، تفسيرپذير است و جاي نقد و بررسي دارد. از اين‌رو، در آغاز بايد ويژگي‌ها را بر شمرد و سپس از معنا و تفسير آن‌ها سخن گفت و به نتيجه بحث رسيد و چهره راستين مصحف را باز شناخت.

كتاب علي

با عنايت به اختصار مقاله حاضر، در اين‌جا فقط ويژگي‌هاي مصحف امام را، فهرستوار، مي‌شماريم و توضيح در باره آن‌ها را به مجالي ديگر وامي‌گذاريم:

1. ترتيب بر حسب نزول؛

2. ذكر ناسخ و منسوخ؛

3. اشتمال بر تأويل؛

4. اشتمال بر تنزيل؛

5. بيان محكم و متشابه؛

6. تفصيل احكام؛

7. ذكر اسامي اهل حق و باطل؛

8. املاي پيامبر و انشاي علي.

چون در منابع حديثي شيعه جست‌وجو كنيم، درمي‌يابيم كه امامان، احاديثي را از نوشته‌اي به نام «كتاب علي» نقل كرده‌اند. آن پاك‌نهادان، ده‌ها بار در گفتار خود تعبيرهايي چنين آورده‌اند: وَجَدنا في كتاب علي؛ في كتاب علي كذا؛ هكذا في كتاب علي؛ ذلك في كتاب علي. بيش‌تر اين روايات از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) روايت شده‌اند و از ديگر امامان بسيار اندك نقل گشته‌اند. [69] .

بنابر اين، وجود كتاب علي (ع)، بنابر روايات متواتري كه در منابع آمده‌اند، ترديدناپذير است، اما در اين‌جا چند پرسش مطرح است:

اول. اين كتاب از چه سخن مي‌گفته است؛ آيا از مقوله تفسير بوده يا از محتوايي حديثي، تاريخي و يا فقهي برخوردار بوده است؟

دوم. اين كتاب داراي چه ويژگي‌هايي بوده است؟

سوم. آيا تنها روايات شيعه از كتاب علي (ع) نام برده‌اند يا كتاب‌هاي اهل‌سنت نيز به آن اشاره كرده‌اند؟

چهارم. آيا مصحف امام و كتاب علي (ع) يكي بوده‌اند، يا مصحفْ بخشي از كتاب علي (ع) بوده يا به عكس، و يا هر دو وجودي مستقل داشته‌اند.

ويژگي‌هاي كتاب امام علي

از مجموع روايات مي‌توان به چند نكته راه يافت:

اول. كتاب علي (ع) تأليف بوده است و حضرت به دست خويش آن را به نگارش در آورده است. ميان مقرر و كاتب تفاوت است. كاتب وظيفه دارد آن‌چه را كسي ديگر مي‌گويد، كلمه به كلمه بنويسد و نظم و ترتيب و فصل‌بنديِ املا كننده را رعايت كند. مقرر، مطالب كسي ديگر را تقرير مي‌كند و به نگارش درمي‌آورد، اما تنظيم، ترتيب و بسياري از ويژگي‌هاي كتاب از آنِ نويسنده است؛ مطالب از گوينده است، اما تركيب و تأليف و حتي برخي توضيحات، از نويسنده و مقرر است.

اين‌كه در روايات آمده است كتاب از آنِ علي و به خط علي است و خط به دست علي و با انگشتان علي است، تأكيدي است بر اين‌كه كار منسوب به حضرت و متعلق به وي است؛ به‌ويژه اين تعبير كه امام باقر (ع) مي‌فرمايد: اِنّ عليّاً كَتَب العِلْمَ كلّه. [70] يا امام صادق (ع) مي‌فرمايد: اَما إنّك اِن رأيتَ كتابَه لَعَلِمتَ أنّه مِن كُتُبِ الأوّلين ؛ [71] «بي‌گمان، اگر كتاب علي را باز بيني، درمي‌يابي كه اين كتاب از كتاب‌هاي نخستين است.»

دوم. اين كتاب آموخته‌هاي علي (ع) از پيامبر است، بلكه تقرير مطالب پيامبر است. در بيش‌تر روايات با صراحت تأكيد شده است كه مطالب كتاب به املاي رسول‌اللَّه (ص) است. [72].

سوم. بيش‌تر آن‌چه از اين كتاب نقل شده است، نشان مي‌دهد كه موضوع كتاب، شريعت و احكام و مسائل دين بوده است؛ چنان‌كه در روايات، كتاب علي (ع) اين گونه وصف شده است: فيها كل حلال و حرام؛ [73] فيها جميع الحلال والحرام، حتي ارش الخدش فيه ؛ [74] ليس من قضية إِلا و هي فيها حتي ارش الخدش. [75] چنين تعبيرهايي نشان مي‌دهند كه محتواي كتاب مربوط به احكام بوده است.

با اين حال، در برخي تعبيرها، عنوان، عام و كلي است. اين تعابير در ظاهر نشان مي‌دهند كه محتواي كتاب فراتر از احكام ظاهري شريعت بوده است. در اين روايات آمده است كه چيزي نيست كه مردم بدان نيازمند باشند مگر اين‌كه در اين كتاب بيان شده است ، [76] اما وقتي مثال به ميان مي‌آيد، از ارش الخدش سخن گفته مي‌شود؛ يعني ديه خدشه‌اي كه به كسي وارد كرده‌اند. در اين صورت، معلوم مي‌شود كه بحث كتاب از مقوله فقه و احكام است؛ به‌ويژه در روايت محمد بن مسلم كه مي‌گويد: از امام باقر (ع) پرسيدم اين كتاب علي (ع) چگونه است؟

اَجَوامِعُ هو من العلم، اَمْ فيه تفسير كلّ شي‌ء من هذه الامور الّتي تتكلّم فيه النّاس مثل الطّلاق والفرائض؟ فقال: انّ عليّاً كتب العلم كلّه، القضاء والفرائض ؛ [77] «آيا اين كتاب جامع علوم است، يا معناي هر چيز در آن آمده است كه مردم درباره‌اش سخن مي‌گويند؛ مانند احكام طلاق و ارث؟ حضرت فرمود: بي‌گمان علي (ع) علم را به تمام و كمال نوشت؛ هم قضا و هم فرايض را.»

در اين عبارت‌ها، مثال‌ها ناظر به احكام فقهي‌اند و از آن‌ها نمي‌توان استفاده كرد كه كتاب به علمي ديگر، مانند تاريخ و عقايد مربوط است. البته در روايت محمد بن مسلم آمده است: عندنا صحيفة من كتب علي؛ «در پيش ما صحيفه‌اي از كتاب‌هاي علي است.» يعني علي (ع) كتاب‌هايي داشته و يكي از اين كتاب‌ها، صحيفه طلاق و فرايض بوده است. از اين‌رو، محتمل است صحيفه‌هاي ديگر حضرت، مربوط به موضوعات ديگر بوده باشد.

چهارم. از اين روايات استفاده مي‌شود كه مباحث كتاب - در احكام - جامع و مبسوط بوده است. تعبيرهاي گوناگوني وجود دارد كه در اين كتاب هر چيزي كه مردم بدان نيازمند باشند، آمده است، يا از امام صادق (ع) رسيده است كه فرموده: «نزد ما چيزي است كه ديگر به احدي نيازمند نيستيم.» [78] يا آمده است: «خدا حلال و حرامي نيافريده مگر اين‌كه در اين كتاب از آن سخن رفته است.» [79] حتي گاهي تعبير «جامعه» براي كتاب به كار رفته [80] كه گستردگي مطالب و حجم مباحث نوشته را مي‌رساند. همچنين است عبارت‌هايي ديگر كه در اين روايات آمده‌اند؛ مثل اين‌كه طول نوشته‌ها هفتاد ذراع است، [81] و يا حتي ارش خدش را در خويش دارد.

پنجم. اين كتاب، منبع علوم و احكام امامان پاك‌نهاد (ع) بوده و آن بزرگان براي پاسخ به مردم به اين كتاب مي‌نگريسته‌اند. گاه امامان پاي مي‌فشرده‌اند كه بگويند اين مطلب را از آن كتاب نقل مي‌كنيم؛ مثلاً در جايي آمده است: «در كتاب علي (ع) نوشته شده است: خدا لعنت مي‌كند كسي را كه براي غير خدا ذبح كند؛ خدا لعنت مي‌كند كسي را كه نشان راه‌ها را مي‌دزدد و خدا لعنت مي‌كند كسي را كه پدرش او را لعنت كند.» [82] از سوي ديگر، كتاب علي (ع)، نشانه امامت امامان نيز بوده است. گاه آن بزرگان بدين وسيله از دروغين بودن ادعاي مدعيان امامت نيز خبر مي‌داده يا اقوال آنان را رد مي‌كرده‌اند؛ [83] به‌ويژه آن‌گاه كه پس از شهادت امامي معصوم (ع)، باز شناختن امام بعدي دشوار مي‌نموده است.

ششم. اين كتاب نوشته‌اي عمومي نبوده كه ديگران بتوانند آن را استنساخ كنند يا در اختيار گيرند. حتي از برخي روايات استفاده مي‌شود كه مطالب كتاب از مختصات علوم اهل‌بيت (ع) بوده و از امامي به امامي ديگر دست به دست مي‌شده و تنها گاهي امامان براي پديد آوردن اعتماد در مخاطب يا تأكيد بر مطلب به كتاب اشاره مي‌كرده‌اند و يا ويژگي‌هايي از آن را شرح مي‌داده‌اند. [84].

نسبت ميان صحيفه و كتاب امام علي

پيش از آن‌كه بخواهيم درباره نسبت مصحف امام با كتاب حضرت سخن گوييم، بايد به اين پرسش پاسخ دهيم كه آيا ميان صحيفه و كتاب علي (ع) تفاوتي هست. در برخي روايات شيعه گاه تعبير «صحيفه» آمده و در برخي روايات، «كتاب علي»؛ اما در روايات اهل‌سنت تنها از «صحيفه» سخن رفته است. در اين باره چند احتمال مطرح است:

اول. مراد از آن‌چه در روايات با عنوان صحيفه و جامعه آمده، همان كتاب علي (ع) است و مراد از آن‌چه در روايات اهل‌سنت با عنوان صحيفه آمده، نيز كتاب علي (ع) است.

دوم. كتاب علي (ع) و جامعه يك مجموعه‌اند و صحيفه چيزي ديگر است؛ زيرا درباره كتاب علي (ع) آمده است كه طولش هفتاد ذراع است و وقتي پيچيده شود، به اندازه ران مردي قوي هيكل است؛ [85] در حالي كه در برخي روايات آمده است كه صحيفه به شمشير پيامبر پيوسته است [86] و آن‌چه به شمشير بسته و پيوسته است، بايد كوچك و كم حجم باشد.

سوم. نسبت ميان صحيفه و جامعه و كتاب علي (ع)، نسبت عموم وخصوص است؛ يعني آن‌چه در روايات اهل‌سنت با عنوان صحيفه علي (ع) آمده، در حقيقت، بخشي از كتاب علي (ع) را تشكيل مي‌دهد و حضرت در طول حيات خود روايات پيامبر را گرد آورده و بخش بخش و صحيفه صحيفه كرده است.

صاحبان نظريه نخست مي‌گويند: بر اساس آن‌چه از روايات اهل‌سنت رسيده است، صحيفه علي (ع) موضوعاتي گوناگون را در برداشته است و از آن‌جا كه در وصفش آمده كه به املاي پيامبر و موضوعش احكام بوده است، با مشخصات كتاب علي (ع) هماهنگ است. بنابراين، گر چه راويان، به دليلي كه گذشت، همه اين روايات را ضبط نكرده‌اند، شواهد و قرائن نشان مي‌دهند كه اين دو، يكي‌اند. [87] اما صاحبان نظريه دوم مي‌گويند: طول كتاب علي (ع) هفتاد ذراع و حجمش بسيار بوده و نمي‌توان آن‌ها را يكي پنداشت.

در جمع‌بندي و نتيجه‌گيري از احتمالات، مي‌توان گفت اگر مراد از صحيفه همان مُلْحَقه شمشير پيامبر است، صحيفه مذكور، بخشي از صحيفه و كتاب علي (ع) است؛ زيرا در روايت محمد بن عبدالملك آمده است: عندنا واللَّه صحيفة طولها سبعون ذراعاً. [88] چنان‌كه در روايات عبداللَّه بن يعفور آمده است: صحيفة طولها سبعون ذراعاً. [89] در حالي كه اين تعبير براي جامعه نيز آمده است: عندنا الجامعة و هي سبعون ذراعاً. [90] در جايي ديگر آمده است: عندنا لَصَحيفَةٌ يقال لها جامعة . [91] يا در روايت فضيل بن يسار آمده است : عندنا كتاب عَلِيٍّ سبعون ذراعاً. [92] و در روايت مروان آمده است : عندنا كتاب علي سبعون ذراعاً. [93] بنابراين، كتاب علي (ع)، جامعه و صحيفه، يكي شمرده مي‌شوند و از ويژگي‌هايي يگانه برخوردارند، و اين‌كه در روايات گاه واژه «كتاب» به كار رفته و گاه «جامعه» و گاه «صحيفه»، مراد كتابي يگانه بوده است؛ زيرا ويژگي‌هاي هر سه با يك كتاب هماهنگ است.

كتابي كه بنا بر روايات، پيوست يا همراه شمشير پيامبر بوده است، ممكن است رساله‌اي كوچك بوده باشد، اما از آن‌جا كه ويژگي‌هايش با ويژگي‌هاي صحيفه حضرت همسان است، بايد بخشي از كتاب بسيار مفصلي باشد كه ويژه احكام و فرايض است. گواه اين حقيقت، برخي روايات است: اَقْرَأني ابوجعفر شيئاً مِن كتابِ عَلِيٍّ. [94] يا در روايت عبدالملك بن اعين آمده است: اراني ابوجعفر بَعْضَ كُتُبِ عليّ. [95].

از سوي ديگر، آن‌چه در منابع اهل‌سنت نقل شده است كه نزد علي (ع) جز اين صحيفه در «قراب سيف» نبوده و از پيامبر به ارث نرسيده است، [96] محل ترديد است؛ زيرا اين دسته از روايات در برابر رواياتي قرار دارند كه در منابع ديگر (اعم از شيعه و سني) در مقام علمي امام علي (ع) و اهل‌بيت (ع) نقل گشته‌اند و نشان مي‌دهند پيامبر ودايع خود را به ايشان واگذارده است. [97] چنان‌كه اشاره شد، فضاي سنگين عهد بني اميه و بني عباس، زمينه چنين نظريه‌اي را تقويت مي‌كند.

از برخي روايات به دست مي‌آيد كه در عصر خود حضرت، اين پرسش مطرح بوده كه امام علي (ع) از پيامبر چه به ارث برده است.

عن ابي اراكه قال : كُنّا مع عليّ بمسكن. فَحدّثنا اَنّ عليّاً وَرِثَ مِن رسول‌اللَّه السيف، و بعض يقول: أنّ البغلة، و بعض يقول: ورث صحيفة في حمائل السيف، اذ خرج عليّ (ع) و - نحن في حديثه - فقال … و أيم‌اللَّه اِنّ عندي لَصُحُفٌ كثيرةٌ قَطائعُ رسولِ‌اللَّه و أَهلِ بيته و اِنّ فيها لَصَحيفَةٌ يقال لها العُبيطة؛ [98] «ابو اراكه مي‌گويد: همراه با علي در خانه‌اي بوديم. سخن از علي بود كه از پيامبر خدا چه به ارث برده است: شمشير يا قاطر؟ برخي گفتند: صحيفه‌اي در جلد شمشير به ارث برده است. در اين هنگام علي (ع) - در حالي كه ما درباره او سخن مي‌گفتيم - به جمعمان درآمد و گفت: به خدا سوگند، در پيش من صحيفه‌هايي بسيار از پيامبر خدا است كه يكي از آن‌ها درباره مرگ‌هاي ناگهاني [عُبيطه]است.»

بنابراين، حضرت صحيفه‌هايي چند در اختيار داشته است كه مجموع آن‌ها جامعه و كتاب علي (ع) را تشكيل مي‌داده است و اين‌كه ويژگي‌هاي يك يا چند صحيفه در احاديث برشمرده شده است، بدين معنا نيست كه هر يك، كتابي مستقل بوده‌اند. [99].

نسبت ميان كتاب و مصحف امام علي

از آن‌چه درباره كتاب و مصحف علي (ع) باز نموده شد، مي‌توان به تفاوت‌هاي آن‌ها دست يافت. بي‌گمان، كتاب علي (ع) در بردارنده احكام و مقررات فقهي بوده است و از آن‌جا كه احكام را دامنه‌اي گسترده است، حجم آن كتاب بسيار بوده است؛ چنان‌كه بنابر روايات، طول صحيفه هفتاد ذراع و عرضش در حدود دو ذراع و قطرش به اندازه ران شتر بوده است. [100] در اين دسته از روايات مطلبي كه حاكي از تفسير قرآن باشد، به چشم نمي‌آيد.

از سوي ديگر، از ويژگي‌هاي گفته شده درباره مصحف امام علي (ع) مي‌توان دريافت كه محتواي كتاب، قرآن و علوم وابسته به قرآن بوده و تنها احكام صرف نبوده است؛ مانند مبحث محكم و متشابه، ناسخ و منسوخ و اسباب نزول و سرانجام، تفسير و تأويل. از اين‌رو، اين‌كه دو نوشته را يكي بپنداريم، به ظاهر درست نمي‌نمايد. تنها آن‌چه زمينه وحدت موضوعي اين دو كتاب را تداعي مي‌كند، تشابه موضوعات فقهي و برخي ويژگي‌هاي ديگر است؛ مثلاً در روايت سُليم آمده است كه هر حكم حلال و حرام و كيفر و حكمي - حتي ديه خراش - كه مسلمانان تا روز رستاخيز بدان نيازمندند، با املاي پيامبر خدا (ص) و خطعلي (ع) نوشته شده است. [101] اين تعبير درباره كتاب علي (ع) بارها به كار رفته است. به عنوان نمونه، در روايت عبدالرحمان بن عبداللَّه از امام صادق (ع) نقل شده است: ما خَلَقَ‌اللَّهُ مِن حَلالٍ ولا حَرامٍ إلّا فيها حَتَّي أرش الخَدش. [102].

بنابر آن‌چه گذشت، ويژگي‌هاي مشترك مصحف و كتاب عبارتند از:

- در برداشتن احكام حلال و حرام و جامعيت مصحف و كتاب در اين قلمرو.

- بيان احكام براي همه زمان‌ها و شرايط گوناگون.

- منبع و مأخذ هر دو نوشته، املاي پيامبر و خط علي (ع) است. [103].

پس مانعي نيست كه مصحف امام در همان حال كه تفسير است، احكام را نيز به گونه‌اي گسترده بيان كند. و اگر در روايات امامان، تعبير «كتاب» و «صحيفه» به چشم مي‌آيد، از اين باب است كه در عهد صادقين (ع) اصطلاح «مصحف»، قرآن را به ذهن مي‌آورده است. البته حضرت مي‌توانسته است مجموعه‌اي مستقل به نگارش درآورده باشد.

نكته ديگر آن‌كه كتاب علي (ع) گاه در اختيار ديگران قرار گرفته است و شماري از صحابه آن را بارها در دست امامان ديده‌اند، ولي مصحف علي (ع) را كسي نديده است و جز از گذر توضيحاتي كلي، خبري از آن در دست نيست. مصحف امام علي (ع) پس از امام حسن (ع) و امام حسين (ع) به امام سجاد (ع) و از آن حضرت به امام باقر (ع) و امام صادق (ع) رسيد، ولي از زمان امام سجاد (ع) به بعد، كم‌تر تعبير «مصحف» به كار رفته است؛ در حالي كه آن‌چه در روايات شيعي از زمان امام باقر (ع) به بعد به چشم مي‌آيد، تعبير «كتاب‌علي» است و همين، احتمال يگانگي دو نوشته را تقويت مي‌كند.

چگونگي نگارش مصحف امام علي

پس از اين‌كه آشكار شد مصحف امام علي (ع)، تنها قرآن نيست، اين پرسش مطرح است كه نگارش مطالب تفسيري حضرت چگونه بوده است. آيا مانند تفسيرهاي روزگار ما آيات و تفسير آن‌ها، هر دو، در متن مي‌آمده‌اند و مباحث درهم نگاشته مي‌شده‌اند يا به‌گونه متن و حاشيه مي‌آمده‌اند؟

شيوه كتاب‌هاي تفسيري همواره دو گونه است:

اول. متن آيه در بالا، و توضيح‌ها و تفسيرها در حاشيه آورده مي‌شود. حجم اين توضيح‌هاي حاشيه‌اي، بسته به اهداف، مخاطبان و شرايط علمي مفسر متفاوت است.

دوم. آيه، بخش‌بخش آورده مي‌شود و پس از ذكر هر بخش، توضيح و تفسير آن‌ها مذكور مي‌آيد و آن گاه نوبت بخش‌هاي بعدي فرامي‌رسد.

در متون كهن در اين باره سخني به ميان نيامده است و از كتاب‌هايي كه از آن روزگار بر جاي مانده‌اند، با توجه به تحولات خط، نوشت‌افزار و دگرگوني نسخه‌ها، نمي‌توان نظريه‌اي قطعي در باب كيفيت نگارش فراچنگ آورد؛ به‌ويژه درباره مصحف امام كه برخي مي‌پنداشته‌اند تنها نسخه‌اي از قرآن بوده است و از اين‌رو، اين پرسش در ذهن آنان مطرح نبوده كه نگارش مطالب بر چه شيوه بوده است.

از سوي ديگر، از برخي گزارش‌ها مي‌توان دريافت كه در عصر خلفا، شماري از صحابه و تابعين، توضيح خود را در حاشيه يا متن قرآن مي‌نوشتند؛ تا آن‌جا كه خليفه دوم در فرماني مشهور، نگارش تفسير را در متن آيات قرآن ممنوع ساخت و قرظة بن كعب انصاري را مأمور كرد قرآن را از تفسير جدا كند. [104] اشتباه برخي خاورشناسان [105] و همچنين صاحبان مصاحف درباره قرائت ترادفي و سوء استفاده از آن براي پذيرش تحريف قرآن از اين‌جا برخاسته است كه پنداشته‌اند آن‌چه در مصاحف كساني مانند ابن مسعود، ابي بن كعب، عايشه و حفصه و ديگران به جاي كلمه‌اي، كلمه ديگر نقل شده يا در كنار آن قيد توضيحي آمده است، اختلاف قرائت و ترادف كلمات قرآن بوده؛ [106] در صورتي كه روشن است بسياري از اين موارد نه از باب اختلاف قرائت يا بر نهادن كلمه‌اي بر جاي كلمه‌اي ديگر است، بلكه توضيح و تفسير صاحبان مصاحف است و هيچ ارتباطي با تحريف ندارد.

تنها كسي كه در اين ميان به اين موضوع پرداخته و كيفيت نگارش مصحف امام را به پژوهش نهاده است، محمد بن عبدالكريم شهرستاني (م 548 ق) نويسنده كتاب الملل‌والنحل است. او در مقدمه تفسير خويش به اين مصحف اشاره مي‌كند و مي‌گويد: «برخي گفته‌اند مصحف امام علي، متن و حاشيه داشته است و قرآن در متن بوده و تفسيرها در عرض و حواشي.» [107] شهرستاني با تعبير «قيل» از نظريه يادشده سخن مي‌گويد و منبع آن را نام نمي‌برد، اما اين گفته با حساسيت حضرت براي نياميختن متن و تفسير و تجربه‌اي كه بعدها براي خليفه دوم پيش آمد، سازگار مي‌نمايد؛ به‌ويژه آن‌كه اين روش رواج يافت و تا سال‌ها برجاي ماند.

شايد اين‌كه برخي پنداشته‌اند مصحف امام علي (ع)، تنها قرآن بوده است، از اين‌جا ناشي شده است كه اصل و متن عبارت از قرآن بوده است؛ چنان‌كه در روزگار ما اگر قرآني با حاشيه چاپ شود، باز آن را «قرآن» مي‌شماريم. به همين دليل، شهرستاني پس از گفتاري مفصل درباره رويدادهاي پس از پيامبر و اين‌كه چگونه مصحف علي (ع) را نپذيرفتند، گلايه مي‌كند كه چرا آن را به شايسته‌ترين كسي كه مي‌توانست قرآن را گرد آورد، نسپردند و به نوشته‌اش بها ندادند. او در پايان مي‌نويسد: «با اين همه، نقل نشده است كه حضرت علي (ع) گردآوري ديگران را رد كرده و نپذيرفته باشد.» [108].

همچنين، در نسخه كرمانيه شواهدالتنزيل، نوشته حسكاني (م قرن پنجم ق)، از ابن سيرين (م 110 ق) نكته‌اي نقل شده است كه گوشه‌اي ديگر از چگونگي نگارش مصحف امام را روشن مي‌سازد: «من خبردار شدم كه حضرت، در پي قرآن، ناسخ و منسوخ را مي‌نوشته است.» [109] تعبير «في اثره»، شايد گفتار شهرستاني را تقويت كند كه مصحف امام داراي حواشي و تعليقاتي بوده و اين گونه نبوده است كه در متن قرآن، افزوده‌هاي تفسيري و تاريخي جاي گيرند.