مصحف امام علي عليه السلام

مصحف امام علي عليه السلام0%

مصحف امام علي عليه السلام نویسنده:
گروه: امام علی علیه السلام

  • شروع
  • قبلی
  • 10 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 4311 / دانلود: 1997
اندازه اندازه اندازه
مصحف امام علي عليه السلام

مصحف امام علي عليه السلام

نویسنده:
فارسی

مدت گردآوري مصحف امام علي

از پرسش‌هايي كه درباره مصحف امام مطرح است مدت گردآوري يا تأليف آن است. اين پرسش از آن‌جا مطرح شده است كه گزارش‌ها دگرگونند، به‌گونه‌اي كه حتي اصل موضوع را نيز خدشه‌دار كرده است؛ مثلاً در برخي گزارش‌ها مدت گردآوري سه روز و در برخي شش يا هفت روز و در برخي شش ماه آمده است.

اكنون پيش از بررسي لازم است به پرسشي ديگر بپردازيم. پرسش اين است كه اگر مصحف به املاي پيامبر و كتابت حضرت علي (ع) است، بايد نگارشش در زمان خود پيامبر انجام گرفته باشد؛ در صورتي كه بحث تأليف و جمع، درباره روزگار پس از پيامبر است؛ به‌ويژه آن‌كه از برخي روايات دريافته مي‌شود كه كتاب در همان روزگار نزول قرآن سامان يافته و به تعليم پيامبر بوده است؛ مثلاً در روايت كمال‌الدين، نوشته شيخ صدوق، آمده است: ما نَزَلَتْ عَلي رَسُولِ‌اللَّهِ آيةٌ مِنَ القُرآن اِلّا اَقْرَأَنيها و أملاها عَلَيَّ فَكَتَبْتُها بخطّي و عَلَّمَني تأويلَها و تفسيرَها . [110].

از جمله «فكتبتها بخطي»، كه با فاء عاطفه آمده است، استفاده مي‌شود كه هر گاه آيه‌اي نازل مي‌شده، پيامبر آن را بر حضرت علي (ع) مي‌خوانده و آن حضرت بي‌درنگ آيه را برمي‌نوشته و تأويل و تفسيرش را از پيامبر مي‌آموخته است. ولي در ذيل روايت، عبارتي است كه معنايي ديگر به ذهن مي‌رساند : فما نَسيتُ آيةً مِن كتابِ‌اللَّهِ و لا عِلْماً أَمْلأَهُ عَلَيَّ. زيرا وقتي امام علي (ع) مي‌فرمايد: «هيچ آيه‌اي از كتاب و علمي را كه رسول‌خدا بر من املا كرد، فراموش نكردم»، بدين معنا است كه نوشتن در همان زمان املا انجام نگرفته؛ و اگر جز اين بود، سخن از فراموش نكردن و مانند آن به ميان نمي‌آمد.

همكاران امام علي در كار گردآوري

آيا علي (ع) در كار گردآوري تنها بوده است، يا دستياراني داشته و اگر دستياراني داشته به چه كاري از مصحف مشغول بوده‌اند؟

از ظاهر بيش‌تر روايات چنين برمي‌آيد كه كار گردآوري مصحف، ويژه علي (ع) بوده است. او به دليل ويژگي علمي و ارتباطي كه با سرچشمه وحي داشته و نيز به اين دليل كه مصحف پيامبر را نزد خويش داشته است، براي گردآوري و تأليف قرآن بي‌همتا بوده است. بنابراين، نياز به همكاري كسي براي نوشتن محتوا و يا گردآوري مطالب مطرح نبوده است؛ ولي در برخي گزارش‌ها آمده است كه برخي كسان با حضرت همكاري داشته‌اند. شايد اين همكاري، كاري همچون آماده كردن و مرتب ساختن دست‌نوشته‌ها بوده است و شايد ادعاي برخي كسان به همكاري، براي فرار از بيعت با خليفه و پناه آوردن به خانه علي (ع) بوده است. به يكي از اين گزارش‌ها، كه ابوبكر احمد بن عبدالعزيز جوهري (م حدود 300 ق) نقل كرده است، بسنده مي‌كنيم. سعد بن ابي‌وقاص با مقداد بن اسود در خانه فاطمه گردآمده بودند كه مأموران عمر به خانه يورش بردند. عمر فرياد زد: «بيرون آييد وگرنه خانه را آتش مي‌زنم!» در اين هنگام، زبير با شمشير آخته بيرون آمد و فاطمه به گونه‌اي ديگر، و گفتند: «ما در خانه به گناه مشغول نيستيم؛ گردآمده‌ايم و قرآن را در مصحفي يگانه بازمي‌نويسيم.» [111].

به هر سان، بعيد نيست كه حضرت براي سامان دادن و هماهنگ كردن نوشته‌ها - نه نوشتن محتوا - از همكاري كساني سود برده باشد؛ به‌ويژه آن‌كه برخي روايات مدت گردآوري را سه يا شش روز دانسته‌اند.

سرنوشت مصحف امام علي

بي‌گمان، رويدادهاي عهد بني‌اميه و بني‌عباس و فشارهايي كه بر خاندان علوي وارد مي‌ساختند، از ناگوارترين رويدادهاي تاريخ اسلام است. اين، به تنهايي مي‌تواند دليلي براي پنهان ماندن مصحف امام باشد. اما امام علي (ع)، خود نيز مدتي حكومت را در دست داشت و مي‌توانست مصحف خويش را مطرح سازد تا مردم از آن، نسخه بردارند و استفاده كنند. با اين حال، گزارشي از اين‌كه حضرت در دوران خلافت، مصحف را به مردم نشان داده است، در دست نيست، بلكه اخباري ديگر در دسترس است كه حضرت دستور داده است به همان مصحف عثماني بسنده كنند. [112] حتي بنابر روايت سُليم، امام علي (ع) به طلحه مي‌گويد: «اگر به قرآني كه گرد آورده‌اند، تن در دهيد، از آتش مي‌رهيد و به بهشت درمي‌آييد.» [113].

آيا پس از شهادت امام علي (ع) و سپري شدن دوران بني‌اميه و بهبود وضع علويان، امامان نمي‌توانستند مصحف علي (ع) را آشكار كنند و در دسترس مردم قرار دهند و دست‌كم، بخشي از آن را براي استنساخ در اختيار ديگران قرار دهند؟

چنان‌كه گذشت، مصحف امام تنها كلام الهي نبوده تا فقدانش به هدف راستين نزول قرآن آسيب رساند و كوشش‌هاي پيامبر گرامي (ص) را بر باد دهد و نابودي دين را در پي‌آوَرَد. آن‌چه حضرت نوشته بود، افزون بر قرآن، عبارت از تأويل‌ها، تفسيرها، بيان شأن نزول‌ها، ناسخ‌ها و منسوخ‌ها بود. حضرت مي‌دانست اگر در دوران خلافت مصحف را در اختيار ديگران قرار دهد، چه بسا در آن تصرف كنند و به خواست خود تغييرش دهند؛ چنان‌كه بسياري از روايات پيامبر را چنين كردند. [114] وانگهي، بيم آن مي‌رفت كه پس از شهادت امام، در اختيار داشتن مصحف براي اصحاب مايه گرفتاري شود. حضرت با دورانديشي برنامه پس از رحلت خويش را تنظيم كرده و فرمان داده بود او را مخفيانه دفن كنند و جاي قبرش را آشكار نسازند [115] تا دشمنان نتوانند به كاري ناشايست دست زنند. بي‌گمان، نوشته‌ها و آثار معنوي و علمي امام با خطري بيش‌تر روبه‌رو بودند و پنهان ساختن آن‌ها، راهي كارساز براي رويارويي با خطر به شمار مي‌رفت.

نكته ديگر آن‌كه دشمنان علي (ع)، تنها از گذر بر ساختن فضيلت و منقبت براي دشمنان، با آن حضرت به ستيز برنمي‌خاستند، بلكه گاه سخنانش را تحريف مي‌كردند و بدين وسيله هدف خويش را پي مي‌جستند. ابراهيم بن ابي محمود مي‌گويد: به حضرت امام رضا (ع) گفتم: ما اخباري در فضايل اميرمؤمنان و شما از دشمنان مي‌شنويم كه از شما نمي‌شنويم. آيا اين اخبار را بپذيريم؟ فرمود: «اي پسر ابي محمود، دشمنان، اخباري را در فضايل ما برساخته‌اند كه بر سه دسته‌اند: اخباري كه گزاف و زياده‌گويي است؛ اخباري كه از سر كوتاهي در حق ما است و اخباري كه مشتمل بر تصريح به طعن و مذمت دشمنان ما است.» [116].

از اين روايت به خوبي در مي‌يابيم كه دشمنان، بسيار پيچيده عمل مي‌كرده‌اند؛ گاه اخباري را به ظاهر براي بيان فضيلت‌هاي امامان برمي‌ساخته‌اند، ولي در حقيقت مي‌خواسته‌اند جايگاهشان را در پيش مردم فرو آورند و باور عمومي را تغيير دهند. درباره ابوالخطاب محمد بن ابي‌زينب نقل است كه كتاب‌هاي اصحاب امام صادق (ع) را مي‌گرفت تا رونويسي كند. آن‌گاه اخباري برمي‌ساخت و به كتاب راه مي‌داد و نسخه‌هايي چند تكثير مي‌كرد و ميان مردم منتشر مي‌ساخت. [117].

برخي روايات حاكي از آنند كه امام علي (ع) گفته است كه مردمان، تنها با حضور امام معصوم مي‌توانند از كتاب او بهره برند: «چونان كه قرآن از عترت جدايي ناپذير است، از مصحف من نيز تنها با حضور عترت مي‌توانند سود برند.» [118] از اين‌جا مي‌توان به راز اصرار اهل‌بيت (ع) بر حفظ اسرار و آثار و دستور به تقيه و مواظبت بر نقل روايات پي برد. چنان‌كه امامان هر آن احتمال مي‌داده‌اند كه مأموران حكومت به خانه آنان يورش برده و نوشته‌هاي خود و پدرانشان را تاراج كنند، ناچار مي‌گشتند از خانه ديگران براي پنهان‌ساختن نوشته‌ها سود جسته يا آن‌ها را در زمين دفن كنند.

ابي‌الصباح كناني مي‌گويد: به امام صادق (ع) عرض كردم: از پيامبر در حق امام علي (ع) رسيده است: انتَ اخي و صاحبي و صفيّي و وصيّي و خالصي مِن أَهل بيتي و خليفتي في امّتي. فرمود: «آري، چنين روايتي هست و هذا مكتوبٌ عندي في كتابِ عَلِيٍّ. اما اين كتاب را از ترس مأموران دفن كرده‌ام.» [119] همچنين معلي بن خنيس از امام صادق (ع) نقل مي‌كند كه كتاب‌هاي امام علي (ع) در پيش خود آن حضرت در مدينه بوده و هنگام هجرت به عراق آن‌ها را پيش ام سلمه به امانت گذاشته است. [120].

مشابه اين تعبيرات درباره ائمه ديگر، به‌ويژه حسنين (ع)، بسيار رسيده است؛ مثلاً درباره اين دو آمده كه آنان براي حفظ ميراث پيامبر اين نوشته‌ها را در اختيار ام‌سلمه قرار دادند. [121] اين نگراني ميان اصحاب و ياران حضرت نيز بوده است و آنان همواره بيم داشته‌اند كه روزي دچار عقوبت دشمنان اهل‌بيت (ع) شوند. نمونه‌اي از آنان، رُشيد هجري است كه دست و پاي و زبانش را به دليل هواخواهي از علي (ع) مي‌برند [122] و نيز ميثم تمار كه به‌گونه‌اي بسيار فجيع به قتل مي‌رسد. [123] نيز نقل است كه كميل بن زياد را حجاج مي‌كشد [124] و حجر بن عدي كندي (م 51 ق) به دستور معاويه، در مرج عَذرا، با شماري از شيعيان علي (ع) كشته مي‌شود [125] و افرادي ديگر شكنجه مي‌شوند يا به قتل مي‌رسند. نگاه به زندگي و رنج‌هاي چنين كساني به ما نشان مي‌دهد كه شرايط روزگار پس از امام علي (ع) چقدر دشوار بوده و ياران و هواخواهان حضرت چقدر در فشار و رنج بوده‌اند و نمي‌توانسته‌اند از امام خويش به راحتي حديث و روايت نقل كنند.

فشارها و حساسيت‌ها براي اصحاب ديگر امامان نيز ادامه يافت و آنان نيز همواره در هراس بودند. در تاريخ آمده است كه در اثر چنين وضعيتي، آثار و روايات بسياري از امامان و صحابه آنان از دست رفته است. درباره محمد بن ابي‌عمير نقل است كه چون او را گرفتند و به زندان انداختند، خواهرش از ترس اين‌كه مبادا روايات امامان و نام راويان به دست مأموران افتد، آن‌ها را در زمين دفن كرد و در نتيجه، نوشته‌هاي بسياري از او نابود شدند و تنها چهل جلد از آن‌ها بر جاي ماند. [126].

چنان‌كه گذشت، مصحف امام علي (ع) در آغاز روزگار خلافت، با بي‌اعتنايي روبه‌رو شد. خلافت امام علي (ع) نيز همواره در معرض طوفان فتنه‌ها و جنگ‌ها بود و از اين‌رو، آثار مكتوب حضرت، زمينه عرضه و استفاده عمومي نيافتند. پس از شهادت امام، اين وضعيت سخت و سخت‌تر شد و بني‌اميه، علويان را در تنگنا و سختي انداختند. پنهان ماندن مصحف امام را بايد معلول شرايط اجتماعي و سياسي آن روزگار دانست كه امام و فرزندانش نتوانستند مصحف را براي بهره‌برداري به ديگران بسپارند. البته حضرت داراي برخي نوشته‌هاي ديگر نيز بوده كه نمي‌خواسته است آن‌ها را در دسترس ديگر مردم بگذارد. در اين نوشته‌ها، آن دسته از اسرار علوم آمده بود كه ويژه امامان است. اما بي‌گمان، مصحف امام از چنين نوشته‌هايي نبوده است.

امام علي (ع) و ديگر امامان اهل‌بيت (ع) به جاي اين‌كه متن مصحف را به اصحاب واگذارند، به نقل احاديث مصحف و كتاب علي (ع) همت گماردند و رواياتي را مناسب با پرسش‌هاي اصحاب يا در ضمن بيان احكام و تفسير آيات و شأن نزول آن‌ها نقل مي‌كردند. [127] اما متن كامل اين كتاب چه شده و در اختيار چه كسي است؟ از برخي روايات دريافته مي‌شود كه اصل كتاب در اختيار امامان بوده و دست به دست مي‌گشته تا به حضرت ولي عصر (عج) رسيده و هم اكنون در دست او است. [128].

در جستجوي مصحف امام علي

با اين‌كه به علت‌هايي كه گذشت، مصحف امام‌علي (ع) از دسترس پنهان شد، ياران و علاقه‌مندان آن امام همام (ع) همواره در پي آن بودند. ابن سيرين در اين باره مي‌گويد: «در جست‌وجوي كتاب برآمدم و نامه‌اي به مدينه نوشتم و از ديگران براي يافتنش ياري خواستم، اما به آن دست نيافتم.» [129] ابن نديم مي‌گويد: «مصحف نزد آل جعفر بود و آن را نزد ابويعلي حمزه حسني ديدم كه پاره‌اي از صفحه‌هايش از ميان رفته بود و به خط امام بود.» [130].

راميار بر آن است كه چون ابن نديم الفهرست را حدود 377 ق تأليف كرده است، آشكار مي‌شود كه نسخه‌اي از مصحف تا اواخر قرن چهارم نزد بني حسن بوده است. [131] اما معلوم نيست تشخيص ابن نديم و آل حسن در اين باره كه خط از آنِ اميرمؤمنان (ع) و نوشته يادشده همان مصحف بوده، درست باشد. چه بسا مصاحفي كه منسوب به امام است، ولي در صحت اين انتسابْ ترديدهاي بسيار موجود است. [132].

مصحف‌هاي منسوب به امام علي

در برخي كتابخانه‌ها و موزه‌ها مصحف‌هايي به چشم مي‌آيند كه برخي مي‌گويند نويسنده آن‌ها امام علي (ع) است و يا در حاشيه آن‌ها آمده است كه به‌خط علي بن ابي‌طالب است. چنين انتساب‌هايي ويژه امام نيست، بلكه درباره ديگران - از امام حسن مجتبي (ع) و امام رضا (ع) گرفته تا خلفاي راشدين - نقل شده‌اند. مثلاً ابن بطوطه (م 779 ق) در رحله خويش در گزارشي از سفر بصره مي‌نويسد: «در مسجد علي، مصحفي ديدم كه عثمان هنگام كشته شدن قرائت مي‌كرده و آثار خون در صفحه‌اي از آن يافت مي‌شد و بر آيه فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ و هُوَ السَّميعُ العَليمُ ، [133] خون چكيده بود.» [134 ] جالب اين است كه ابن جزري (م 833 ق) و ابن فضل‌اللَّه عمري، همين داستان را در مورد مصحف شامي نقل مي‌كنند. ابن جزري مصحفي در مصر ديده است كه عثمان مشغول خواندن آيه بالا از آن بوده و در اين حال كشته شده و خونش به صفحه ريخته است. [135].

در خزائن‌الآثار مسجد حسيني قاهره نيز مصحفي هست معروف به مصحف عثماني كه مي‌گويند از مصاحف امام (گردآوري عهد عثمان) است. اما زرقاني در صحت اين ادعا ترديد مي‌كند و آن را از نظر فني درست نمي‌داند و مي‌گويد: «تزئينات هنري و علامات و تقسيم‌بندي سوره‌ها و آيه‌ها (كه بعدها پس از عهد حجاج، رفته رفته، پاي گرفته‌اند) با ويژگي‌هاي مصحف عثماني سازگار نيستند؛ زيرا مصاحف عثماني داراي اين علامت‌ها نبوده‌اند.» [136].

همچنين، زرقاني از مصحفي از امام علي (ع) در اين خزانه ياد مي‌كند كه بر آن نوشته شده است: «كتبه بخطه»؛ آن‌گاه توضيح مي‌دهد: «خط اين مصحف از نوع خط كوفي قديم است؛ با اين تفاوت كه نسخه از نظر حجم، از نسخه مصحف عثماني كوچك‌تر است و جاهاي خالي‌اش كم‌تر و رسمش موافق با رسم‌الخط غير مدني و غير شامي. از اين‌رو، محتمل است به خط امام علي (ع) باشد يا در كوفه دستور به كتابتش داده باشد.» [137].

از اين نقل‌ها درباره مصاحف، بسيار است. [138] براي اين‌كه از حجم مصحف‌هاي منسوب به امام علي (ع) آگاه شويم، نمونه‌اي از گزارش‌ها را از نظر مي‌گذرانيم و سپس آن‌ها را به نقد و ارزيابي مي‌نهيم.

1. از آن‌چه ابن نديم گفته است، مي‌توان دريافت كه او دو گونه مصحف ديده است: مصحفي كه حضرت آن را گردآورده و در نزد آل جعفر است (و البته آن را نديده)؛ و مصحفي‌كه شماري از صفحه‌هايش به مرور زمان از ميان رفته و نزد ابويعلي حمزه حسني بوده است. حتي ابن نديم خبر مي‌دهد كه اين نسخه به خط علي بن ابي‌طالب بوده است. [139].

2. مقريزي خبر مي‌دهد كه در سال 516 ق، مأمون بطائحي، وزير فاطمي، مصحفي را در جامعه مصري زراندود كرده است كه گفته‌اند به خط علي (ع) بوده است. [140].

3. جمال الدين داوودي (م 828 ق)، از مصحف‌هايي چند خبر مي‌دهد كه به خطعلي (ع) بوده است. [141].

4. در موزه آستان قدس رضوي، مصحفي منسوب به امام علي (ع) است (قرآن شماره6)، كه از آغاز سوره هود تا آخر سوره كهف و به خط كوفي است و بر پوست آهو نوشته شده است. در پايانش نوشته شده است: «كتبه علي بن ابي‌طالب في سنة اربعين.» اين قرآن را شاه عباس صفوي وقف كرده و مهم‌تر آن‌كه شيخ بهايي در جمادي الاول 1008 تأييد كرده است كه خط، از سيّد الاوصياء، حجّةاللَّه علي اهل الارض والسماء است. [142].