مدت گردآوري مصحف امام علي
از پرسشهايي كه درباره مصحف امام مطرح است مدت گردآوري يا تأليف آن است. اين پرسش از آنجا مطرح شده است كه گزارشها دگرگونند، بهگونهاي كه حتي اصل موضوع را نيز خدشهدار كرده است؛ مثلاً در برخي گزارشها مدت گردآوري سه روز و در برخي شش يا هفت روز و در برخي شش ماه آمده است.
اكنون پيش از بررسي لازم است به پرسشي ديگر بپردازيم. پرسش اين است كه اگر مصحف به املاي پيامبر و كتابت حضرت علي (ع) است، بايد نگارشش در زمان خود پيامبر انجام گرفته باشد؛ در صورتي كه بحث تأليف و جمع، درباره روزگار پس از پيامبر است؛ بهويژه آنكه از برخي روايات دريافته ميشود كه كتاب در همان روزگار نزول قرآن سامان يافته و به تعليم پيامبر بوده است؛ مثلاً در روايت كمالالدين، نوشته شيخ صدوق، آمده است:
ما نَزَلَتْ عَلي رَسُولِاللَّهِ آيةٌ مِنَ القُرآن اِلّا اَقْرَأَنيها و أملاها عَلَيَّ فَكَتَبْتُها بخطّي و عَلَّمَني تأويلَها و تفسيرَها
.
از جمله «فكتبتها بخطي»، كه با فاء عاطفه آمده است، استفاده ميشود كه هر گاه آيهاي نازل ميشده، پيامبر آن را بر حضرت علي (ع) ميخوانده و آن حضرت بيدرنگ آيه را برمينوشته و تأويل و تفسيرش را از پيامبر ميآموخته است. ولي در ذيل روايت، عبارتي است كه معنايي ديگر به ذهن ميرساند
: فما نَسيتُ آيةً مِن كتابِاللَّهِ و لا عِلْماً أَمْلأَهُ عَلَيَّ.
زيرا وقتي امام علي (ع) ميفرمايد: «هيچ آيهاي از كتاب و علمي را كه رسولخدا بر من املا كرد، فراموش نكردم»، بدين معنا است كه نوشتن در همان زمان املا انجام نگرفته؛ و اگر جز اين بود، سخن از فراموش نكردن و مانند آن به ميان نميآمد.
همكاران امام علي در كار گردآوري
آيا علي (ع) در كار گردآوري تنها بوده است، يا دستياراني داشته و اگر دستياراني داشته به چه كاري از مصحف مشغول بودهاند؟
از ظاهر بيشتر روايات چنين برميآيد كه كار گردآوري مصحف، ويژه علي (ع) بوده است. او به دليل ويژگي علمي و ارتباطي كه با سرچشمه وحي داشته و نيز به اين دليل كه مصحف پيامبر را نزد خويش داشته است، براي گردآوري و تأليف قرآن بيهمتا بوده است. بنابراين، نياز به همكاري كسي براي نوشتن محتوا و يا گردآوري مطالب مطرح نبوده است؛ ولي در برخي گزارشها آمده است كه برخي كسان با حضرت همكاري داشتهاند. شايد اين همكاري، كاري همچون آماده كردن و مرتب ساختن دستنوشتهها بوده است و شايد ادعاي برخي كسان به همكاري، براي فرار از بيعت با خليفه و پناه آوردن به خانه علي (ع) بوده است. به يكي از اين گزارشها، كه ابوبكر احمد بن عبدالعزيز جوهري (م حدود 300 ق) نقل كرده است، بسنده ميكنيم. سعد بن ابيوقاص با مقداد بن اسود در خانه فاطمه گردآمده بودند كه مأموران عمر به خانه يورش بردند. عمر فرياد زد: «بيرون آييد وگرنه خانه را آتش ميزنم!» در اين هنگام، زبير با شمشير آخته بيرون آمد و فاطمه به گونهاي ديگر، و گفتند: «ما در خانه به گناه مشغول نيستيم؛ گردآمدهايم و قرآن را در مصحفي يگانه بازمينويسيم.»
به هر سان، بعيد نيست كه حضرت براي سامان دادن و هماهنگ كردن نوشتهها - نه نوشتن محتوا - از همكاري كساني سود برده باشد؛ بهويژه آنكه برخي روايات مدت گردآوري را سه يا شش روز دانستهاند.
سرنوشت مصحف امام علي
بيگمان، رويدادهاي عهد بنياميه و بنيعباس و فشارهايي كه بر خاندان علوي وارد ميساختند، از ناگوارترين رويدادهاي تاريخ اسلام است. اين، به تنهايي ميتواند دليلي براي پنهان ماندن مصحف امام باشد. اما امام علي (ع)، خود نيز مدتي حكومت را در دست داشت و ميتوانست مصحف خويش را مطرح سازد تا مردم از آن، نسخه بردارند و استفاده كنند. با اين حال، گزارشي از اينكه حضرت در دوران خلافت، مصحف را به مردم نشان داده است، در دست نيست، بلكه اخباري ديگر در دسترس است كه حضرت دستور داده است به همان مصحف عثماني بسنده كنند.
حتي بنابر روايت سُليم، امام علي (ع) به طلحه ميگويد: «اگر به قرآني كه گرد آوردهاند، تن در دهيد، از آتش ميرهيد و به بهشت درميآييد.»
آيا پس از شهادت امام علي (ع) و سپري شدن دوران بنياميه و بهبود وضع علويان، امامان نميتوانستند مصحف علي (ع) را آشكار كنند و در دسترس مردم قرار دهند و دستكم، بخشي از آن را براي استنساخ در اختيار ديگران قرار دهند؟
چنانكه گذشت، مصحف امام تنها كلام الهي نبوده تا فقدانش به هدف راستين نزول قرآن آسيب رساند و كوششهاي پيامبر گرامي (ص) را بر باد دهد و نابودي دين را در پيآوَرَد. آنچه حضرت نوشته بود، افزون بر قرآن، عبارت از تأويلها، تفسيرها، بيان شأن نزولها، ناسخها و منسوخها بود. حضرت ميدانست اگر در دوران خلافت مصحف را در اختيار ديگران قرار دهد، چه بسا در آن تصرف كنند و به خواست خود تغييرش دهند؛ چنانكه بسياري از روايات پيامبر را چنين كردند.
وانگهي، بيم آن ميرفت كه پس از شهادت امام، در اختيار داشتن مصحف براي اصحاب مايه گرفتاري شود. حضرت با دورانديشي برنامه پس از رحلت خويش را تنظيم كرده و فرمان داده بود او را مخفيانه دفن كنند و جاي قبرش را آشكار نسازند
تا دشمنان نتوانند به كاري ناشايست دست زنند. بيگمان، نوشتهها و آثار معنوي و علمي امام با خطري بيشتر روبهرو بودند و پنهان ساختن آنها، راهي كارساز براي رويارويي با خطر به شمار ميرفت.
نكته ديگر آنكه دشمنان علي (ع)، تنها از گذر بر ساختن فضيلت و منقبت براي دشمنان، با آن حضرت به ستيز برنميخاستند، بلكه گاه سخنانش را تحريف ميكردند و بدين وسيله هدف خويش را پي ميجستند. ابراهيم بن ابي محمود ميگويد: به حضرت امام رضا (ع) گفتم: ما اخباري در فضايل اميرمؤمنان و شما از دشمنان ميشنويم كه از شما نميشنويم. آيا اين اخبار را بپذيريم؟ فرمود: «اي پسر ابي محمود، دشمنان، اخباري را در فضايل ما برساختهاند كه بر سه دستهاند: اخباري كه گزاف و زيادهگويي است؛ اخباري كه از سر كوتاهي در حق ما است و اخباري كه مشتمل بر تصريح به طعن و مذمت دشمنان ما است.»
از اين روايت به خوبي در مييابيم كه دشمنان، بسيار پيچيده عمل ميكردهاند؛ گاه اخباري را به ظاهر براي بيان فضيلتهاي امامان برميساختهاند، ولي در حقيقت ميخواستهاند جايگاهشان را در پيش مردم فرو آورند و باور عمومي را تغيير دهند. درباره ابوالخطاب محمد بن ابيزينب نقل است كه كتابهاي اصحاب امام صادق (ع) را ميگرفت تا رونويسي كند. آنگاه اخباري برميساخت و به كتاب راه ميداد و نسخههايي چند تكثير ميكرد و ميان مردم منتشر ميساخت.
برخي روايات حاكي از آنند كه امام علي (ع) گفته است كه مردمان، تنها با حضور امام معصوم ميتوانند از كتاب او بهره برند: «چونان كه قرآن از عترت جدايي ناپذير است، از مصحف من نيز تنها با حضور عترت ميتوانند سود برند.»
از اينجا ميتوان به راز اصرار اهلبيت (ع) بر حفظ اسرار و آثار و دستور به تقيه و مواظبت بر نقل روايات پي برد. چنانكه امامان هر آن احتمال ميدادهاند كه مأموران حكومت به خانه آنان يورش برده و نوشتههاي خود و پدرانشان را تاراج كنند، ناچار ميگشتند از خانه ديگران براي پنهانساختن نوشتهها سود جسته يا آنها را در زمين دفن كنند.
ابيالصباح كناني ميگويد: به امام صادق (ع) عرض كردم: از پيامبر در حق امام علي (ع) رسيده است: انتَ اخي و صاحبي و صفيّي و وصيّي و خالصي مِن أَهل بيتي و خليفتي في امّتي. فرمود: «آري، چنين روايتي هست و هذا مكتوبٌ عندي في كتابِ عَلِيٍّ. اما اين كتاب را از ترس مأموران دفن كردهام.»
همچنين معلي بن خنيس از امام صادق (ع) نقل ميكند كه كتابهاي امام علي (ع) در پيش خود آن حضرت در مدينه بوده و هنگام هجرت به عراق آنها را پيش ام سلمه به امانت گذاشته است. [120].
مشابه اين تعبيرات درباره ائمه ديگر، بهويژه حسنين (ع)، بسيار رسيده است؛ مثلاً درباره اين دو آمده كه آنان براي حفظ ميراث پيامبر اين نوشتهها را در اختيار امسلمه قرار دادند.
اين نگراني ميان اصحاب و ياران حضرت نيز بوده است و آنان همواره بيم داشتهاند كه روزي دچار عقوبت دشمنان اهلبيت (ع) شوند. نمونهاي از آنان، رُشيد هجري است كه دست و پاي و زبانش را به دليل هواخواهي از علي (ع) ميبرند
و نيز ميثم تمار كه بهگونهاي بسيار فجيع به قتل ميرسد.
نيز نقل است كه كميل بن زياد را حجاج ميكشد
و حجر بن عدي كندي (م 51 ق) به دستور معاويه، در مرج عَذرا، با شماري از شيعيان علي (ع) كشته ميشود
و افرادي ديگر شكنجه ميشوند يا به قتل ميرسند. نگاه به زندگي و رنجهاي چنين كساني به ما نشان ميدهد كه شرايط روزگار پس از امام علي (ع) چقدر دشوار بوده و ياران و هواخواهان حضرت چقدر در فشار و رنج بودهاند و نميتوانستهاند از امام خويش به راحتي حديث و روايت نقل كنند.
فشارها و حساسيتها براي اصحاب ديگر امامان نيز ادامه يافت و آنان نيز همواره در هراس بودند. در تاريخ آمده است كه در اثر چنين وضعيتي، آثار و روايات بسياري از امامان و صحابه آنان از دست رفته است. درباره محمد بن ابيعمير نقل است كه چون او را گرفتند و به زندان انداختند، خواهرش از ترس اينكه مبادا روايات امامان و نام راويان به دست مأموران افتد، آنها را در زمين دفن كرد و در نتيجه، نوشتههاي بسياري از او نابود شدند و تنها چهل جلد از آنها بر جاي ماند.
چنانكه گذشت، مصحف امام علي (ع) در آغاز روزگار خلافت، با بياعتنايي روبهرو شد. خلافت امام علي (ع) نيز همواره در معرض طوفان فتنهها و جنگها بود و از اينرو، آثار مكتوب حضرت، زمينه عرضه و استفاده عمومي نيافتند. پس از شهادت امام، اين وضعيت سخت و سختتر شد و بنياميه، علويان را در تنگنا و سختي انداختند. پنهان ماندن مصحف امام را بايد معلول شرايط اجتماعي و سياسي آن روزگار دانست كه امام و فرزندانش نتوانستند مصحف را براي بهرهبرداري به ديگران بسپارند. البته حضرت داراي برخي نوشتههاي ديگر نيز بوده كه نميخواسته است آنها را در دسترس ديگر مردم بگذارد. در اين نوشتهها، آن دسته از اسرار علوم آمده بود كه ويژه امامان است. اما بيگمان، مصحف امام از چنين نوشتههايي نبوده است.
امام علي (ع) و ديگر امامان اهلبيت (ع) به جاي اينكه متن مصحف را به اصحاب واگذارند، به نقل احاديث مصحف و كتاب علي (ع) همت گماردند و رواياتي را مناسب با پرسشهاي اصحاب يا در ضمن بيان احكام و تفسير آيات و شأن نزول آنها نقل ميكردند.
اما متن كامل اين كتاب چه شده و در اختيار چه كسي است؟ از برخي روايات دريافته ميشود كه اصل كتاب در اختيار امامان بوده و دست به دست ميگشته تا به حضرت ولي عصر (عج) رسيده و هم اكنون در دست او است.