علامه طباطبایی
زندگی نامه
بسم الله الرحمن الرحیم
روزهای ماه ((ذیحجه )) 1321ق یکی از پس از دیگری می گذشت و دلهای شیفتگان بیت الله در هوای حرم الهی ((لبیک شوق )) سر می داد آری طفلی دیده به جهان گشود که نور سیادت بر سیمای بلورینش آینده ای روشن را خبر می داد نام او را ((محمد حسین )) نهادند و آن را به تبرک نام ((جد و فرزند)) مایه برکت شمردند .
((سراج الدین عبدالوهاب )) جد معروف اوست که با وساطت وی ، نبرد خونین دولت ایران عثمانی ، در سال 920 قمری پایان یافت .
بیش از پنج بهار از عمر عزیزش نگذشته بود که مادر مهربان و با فضیلت را از دست داد بغض غم و اندوه بی مادری او را رها نکرده بود که گرد یتیمی بر وجودش سنگینی کرد و از دیدن روی پدر محروم شد مدت زیادی از تحصیل او نمی گذشت که علاوه بر قرآن مجید ، کتابهای گلستان ، بوستان ، اخلاق مصور ، تاریخ معجم ، ارشادالحساب ، نصاب الصبیان و دیگر کتابهای متداول در مدارس آن روز را فراگرفت .
او خود از روزگار تحصیل خود چنین بازگو می کند:
((در اوایل تحصیل که به نحو و صرف اشتغال داشتم علاقه زیادی به ادامه تحصیل نداشتم و از این روی هر چه می خواندم نمی فهمیدم . پس از آن یک بار عنایت خدایی دامنگیرم شده ، عوضم کرد در خود یک نوع شیفتگی و بی تابی نسبت به تحصیل کمال حس نمودم ؛ به طوری که از همان روز تا پایان تحصیل که تقریبا هیجده سال کشید هرگز نسبت به تعلیم و تفکر ، احساس خستگی و دلسردی نکردم و زشت و زیبای جهان را فراموش کردم . در خورد و خواب و لوازم دیگر زندگی ، به حداقل ضروری قناعت نموده ، باقی را به مطالعه می پرداختم بسیار می شد بویژه در بهار و تابستان که شب را تا طلوع آفتاب با مطالعه می گذراندم . ))
بعضی از اساتید ایشان عبارتند از:
((آیة الله نائینی ، سید ابوالحسن اصفهانی ، سید حسین بادکوبه ای ، سید ابوالقاسم خوانساری ، حجت ، حاج میرزا علی ایروانی و میرزا علی اصغر ملکی و سر سلسله اساتید ایشان مرحوم قاضی ))
((انبوه دانش )) و ((کیمیای ایمان )) علامه آثاری گرانبها و جاودانه بسان مشعلی فروزان فرا راه دانش پژهان آفرید کتابهایی چون :
1 تفسیرالمیزان
2 بدایة الحکمة
3 نهایة الحکمة
4 اصول فلسفه و روش رئالیسم
6 شیعه در اسلام
7 دیوان شعر فارسی
8 سنن النبی
9 لب اللباب
10 حاشیه بر اسفار .
. .
یکی از شاگردان ایشان که مدت سی سال با استاد ماءنوس بوده ، پیرامون خصوصیات اخلاقی آن عالم فرزانه چنین نوشته است :
((علامه انسانی وارسته ، مهذب ، خوش اخلاق ، مهربان ، عفیف ، متواضع ، مخلص ، بی هوا و هوس ، صبور ، بردبار ، شیرین و خوش مجلس بود من در حدود سی سال با استاد حشر و نشر داشتم . به یاد ندارم که در طول این مدت حتی یک بار عصبانی شده باشد و بر سر شاگردان داد بزند یا کوچکترین سخن تندی یا توهین آمیزی را بر زبان جاری سازد خیلی آرام و متین درس می گفت و هیچ گاه داد و فریاد نمی کرد ، خیلی زود با افراد انس می گرفت و صمیمی می شد با هر کس حتی کوچکترین فرد طلاب چنان انس می گرفت که گویا از دوستان صمیمی اوست . گاهی که به عنوان استاد مورد خطاب قرار می گرفت می فرمود: ((این تعبیر را دوست ندارم ما اینجا گرد آمده ایم تا با تعاون و همفکری ، حقایق و معارف اسلامی را دریابیم )) استاد بزرگوار بسیار مؤ دب بود به سخنان دیگران خوب گوش می داد ، سخن کسی را قطع نمی کرد و اگر سخن حقی را می شنید تصدیق می کرد ، از مباحثات جدلی گریزان بود ولی به سؤ الها ، بدون خودنمایی پاسخ می داد))
سرانجام این مرد الهی پس از 81 سال و 18 روز عمر با برکت در 18 محرم 1402 قمری (24 آبان 1360 شمسی ) دعوت حق را لبیک گفت و به سوی دیار او شتافت رحمت الهی و درجات خداوندی نصیب همیشه او باد .
دستورالعملها
قسمت یکم
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکم
به عرض شریف می رساند:
نامه شریف دوم زیارت شد قبلا نیز یک نامه دیگری رسیده بود که تاکنون ، پاسخ آن نوشته نشده اصولا ، در زمستان گذشته ، در اثر کسالت مزاج و ناراحتی اعصاب ، نه تنها نامه جناب عالی ، بلکه نامه های زیاد دیگری ، که در این مدت رسیده تا امروزها ، برای هیچ کدام ، نتوانسته ام جواب بنویسم .
امروزها که کمی حالم رو به بهبود است ، تدریجا ، جواب می فرستم به هر حال ، عذر گذشته می خواهم عرض کنم :
روشی که برای ما در همه حال و همه شرائط ، در حد ضرورت است ، روش بندگی و به عبارت دیگر ، خداشناسی است .
و راه آن طبق آنچه از کتاب و سنت بر می آید ، همانا یاد خدا و امتثال تکالیف عملی است .
یعنی :
همان مراقبه و محاسبه است که در نامه اولی خدمتتان عرض شده .
فعلا به این ترتیب که هر صبح که از خواب ، بیدار می شوید ، تصمیم بگیرید که خدا را فراموش نخواهید کرد آن گاه ، به طور استمرار ، خود را در برابر خدا تصور کنید .
محمد حسین طباطبائی
قسمت دوم
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکم
برای موفق شدن و رسیدن به منظوری که در پشت ورقه مرقوم داشته اید ، لازم است : همتی برآورده و توبه نموده ، به مراقبه و محاسبه بپردازید به این نحو که : هر روزه که طرف صبح از خواب بیدار می شوید ، قصد جدی کنید که : هر عملی که پیش آید ، رضای خدا ، عزاسمه را مراعات خواهم کرد آن وقت در هر کاری که می خواهید انجام دهید ، نفع آخرت را منظور خواهید داشت ، به طوری که اگر نفع اخروی نداشته باشد ، انجام نخواهید داد ، هر چه باشد و همین حال (را) تا شب ، وقت خواب ، ادامه خواهید داد .
وقت خواب ، چهار پنج دقیقه ای در کارهایی که روز انجام داده اید ، فکر کده و یکی یکی از نظر خواهید گذرانید ، هر کدام مطابق رضای خدا انجام یافته ، شکر بکنید و هر کدام ، تخلف شده استغفار بکنید و این رویه را هر روز ادامه دهید این روش اگر چه در بادی حال سخت و در ذائقه نفس تلخ می باشد ، ولی کلید نجات و رستگاری است .
و هر شب ، پیش از خواب ، توانستید ، سور مسبحات ؛ یعنی : سوره حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن را بخوانید و اگر نتوانستید ، تنها سوره حشر را بخوانید و پس از بیست روز ، از حال اشتغال ، حالات خود را برای بنده در نامه بنویسید .
ان شاءالله موفق خواهید بود .
محمد حسین طباطبائی
قسمت سوم
بسم الله الرحمن الرحیم
برادر عزیز!
حالتی که به شما رخ می دهد ، حالت (جذبه ) است لازم است که به مراقبت بپردازید و با تمامی قوا ، به سوی خدای متعال توجه کنید و خود را در برابر حق ببینید و تصور کنید .
و ضمنا ، روزانه ، اقلا ، با خدای خود ، عزاسمه ، ساعتی خلوت کرده و ذکر او مشغول باشید .
با استخاره ، یکی از دو ذکر شریف :
((لا اله الا الله )) روز هزار مرتبه ، یا هزار و هفتصد و پنجاه مرتبه ، یا اگر توانستید سه هزار مرتبه مشغول شوید .
و در خوردن و نوشیدن ، حرف زدن ، معاشرت و خواب از افراط و تفریط بپرهیزید فرصت را غنیمت شمارید ، چنانکه می فرماید:
((ان لربکم فی ایام دهرکم نفحات الا فتعرضوا بها و لا تعرضوا عنها))
و فقکم الله و ایدکم ان شاءالله .
محمد حسین طباطبائی
امام خمینی (ره ) زندگی نامه
بسم الله الرحمن الرحیم
در روز بیستم جمادی الثانی 1320 هجری قمری در شهرستان خمین از توابع استان مرکزی ایران در خانواده اهل علم و هجرت و جهاد و در خاندانی از سلاله زهرای اطهر علیه السلام ، روح الله الموسوی الخمینی پای بر خاکدان طبیعت نهاد .
پدر بزرگوار امام خمینی مرحوم آیة الله سید مصطفی موسوی از معاصرین مرحوم آیة الله العظمی میرزای شیرازی (ره ) بود که در برابر زورگوئیها و ستمهای خوانین و حاکمان منطقه به مقاومت برخاسته بود که در مسیر خمین به اراک وی را به شهادت رساندند بستگان شهید برای اجرای حکم الهی قصاص به تهران (دارالحکومه وقت ) رهسپار شدند و بر اجرای عدالت اصرار ورزیدند تا قاتل قصاص گردید .
بدین ترتیب امام خمینی از اوان کودکی با رنج یتیمی آشنا و با مفهوم شهادت روبرو گردید وی دوران کودکی و نوجوانی را تحت سرپرستی مادر مؤ منه اش (بانو هاجر) که خود از خاندان علم و تقوا و از نوادگان مرحوم آیة الله خوانساری (صاحب زبدة التصانیف ) بوده است و همچنین نزد عمه مکرمه اش (صاحب خانم ) که بانویی شجاع و حق جو بود ، سپری کرد اما در سن 15 سالگی از نعمت وجود آن دو عزیز نیز محروم گردید .
امام خمینی (ره ) در دوران زندگی همواره با طاغوتهای زمان در حال مبارزه بود و از دین و آیین اسلامی دفاع می کرد تا توانست حکومت اسلامی را در کشوری با سابقه 2500 سال شاهنشاهی بنا نهد و سکان هدایت این کشتی نجات مردم جهان را خود به دست بگیرد .
امام رحمة الله علیه با آنکه همواره در حال مبارزه با ظلم و ستم بود از درس و بحث نیز غافل نبوده و آثار بسیار گرانقدری را از خود بیادگار گذاشته است که در زیر به نام برخی از آنها اشاره می کنیم :
1 شرح دعای سحر
2 شرح حدیث راءس الجالوت
3 حاشیه امام بر شرح حدیث راءس الجالوت
4 حاشیه بر شرح فوائدالرضویه
5 شرح حدیث جند عقل و جهل
6 مصباح الهدایه الی الخلافة و الولایة
7 حاشیه بر شرح فصوص الحکم
8 حاشیه بر مصباح الانس
9 شرح چهل حدیث
10 سرالصلوة (صلاة العارفین و معراج السالکین )
11 آداب نماز (یا: آداب الصلوة )
12 رساله لقاء الله
13 حاشیه بر اسفار
14 کشف الاسرار
15 انوار الهدایة فی التعلیقه علی الکفایة 2 جلد
16 بدایع الدرر فی قاعدة نفی الضرر
17 رسالة الاستصحاب
18 رسالة فی التعادل و التراجیح
19 رسالة الاجتهاد و التقلید
20 مناهج الوصول الی علم الاصول 2 جلد
21 رسالة فی الطلب و الارادة
22 رسالة فی التقیه
23 رسالة فی قاعدة من ملک
24 رسالة فی تعیین الفجر فی اللیالی المقمره
25 کتاب الطهارة 4 جلد
26 تعلیقة علی العروة الوثقی
27 مکاسب محرمه 2 جلد
28 تعلیقة علی علی وسیلة النجاة
29 رسالة نجاة العباد
30 حاشیه بر رساله ارث
31 تقریرات درس اصول آیة الله العظمی بروجردی
32 توضیح المسائل (رساله عملیه )
33 مناسک حج
34 تحریر الوسیله 2 جلد
35 کتاب البیع 5 جلد
36 تقریرات دروس امام خمینی
37 کتاب الخلل فی الصلوة
38 حکومت اسلامی یا ولایت فقیه
39 جهاد اکبر یا مبارزه با نفس
40 تفسیر سوره حمد
41 استفتائات
42 دیوان شعر
43 نامه ها عرفانی
44 صحیفه نور
45 وصیتنامه سیاسی الهی
سرآنجام در ساعت 20/22 دقیقه روز شنبه سیزدهم خرداد 1368 قلبی از کار ایستاد که میلیونها قلب را به نور خدا و معنویت احیاء کرده بود .
او جلوه ای از جلوه های کوثر بود و کوثر ولایت همیشه در زمین و زمانه ها جاری است .
دستورالعملها
بسم الله الرحمن الرحیم
هان ای عزیز! از خواب بیدار شو ، از غفلت تنبه پیدا کن دامن همت بر کمر زن و تا وقت است فرصت را غنیمت بشمار ، و تا عمر باقی است و قوای تو در تحت تصرف تو است ، و جوانی برقرار است و اخلاق فاسده بر تو غالب نشده ، و ملکات رذیله بر تو چیره نگردیده ، چاره ای کن ! و دوائی برای رفع اخلاق فاسده و قبیحه پیدا کن ، و راهی برای اطفاء نائره (فرونشاندن شعله ) شهوت و غضب پیدا نما .
بهترین علاج ها که ((علمای اخلاق و اهل سلوک )) از برای این مفاسد اخلاقی فرموده اند ، این است که هر یک از این ملکات زشت را که در خود می بینی ، در نظر بگیری ، و بر خلاف آن تا چندی ، مردانه قیام و اقدام کنی ، و همت بگماری برخلاف نفس تا مدتی ، و بر ضد خواهش آن رذیله ، رفتار کنی ؛ و از خدای تعالی در هر حال ، توفیق طلب کنی که با تو اعانت کند در این مجاهده .
مسلما ، بعد از مدت قلیلی ، آن خلق زشت ، رفع شده و شیطان و جندش (لشکریانش ) از این سنگر ، فرار کرده ؛ جنود رحمانی به جای آنها ، بر قرار می شود .
مثلا: یکی از ذمائم اخلاق که اسباب هلاکت انسان است ، و موجب فشار قبر است ، و انسان را در دو دنیا ، معذب دارد ، بد خلقی با اهل خانه یا همسایگان یا هم شغل یا اهل بازار و محله ، است که این زائیده غضب و شهوت است .
اگر انسان مجاهد ، مدتی در صدد برآید که هر وقت ناملائمی پیش آمد می کنی از برای او ، و آتش غضب شعله ور می شود ، و بنای سوزاندن باطن را می گذارد ، و دعوت می کند او را به ناسزا گفتن و بدگوئی کردن ؛ برخلاف نفس اقدام کرده ، عاقبت بد و نتیجه زشتی این خلق را یاد بیاورد ، در عوض ملائمت به خرج دهد ، و در باطن شیطان را لعن کند ، و به خدا از او پناه ببرد من به شما قول می دهم که اگر چنین رفتار کنی ، بعد از چند مرتبه تکرار آن ، به کلی ((خلق )) عوض شده و ((خلق نیکو)) در مملکت باطن شما منزل ، می کند .
ولی اگر مطابق میل نفس رفتار کنید! اولا: در همین عالم ، ممکن است شما را نیست و نابود کند .
((پناه می برم به خدای تعالی از غضب )) که می شود در یک آن ، انسان را در دو دنیا هلاک کند؛ خدای نخواسته موجب قتل نفس بشود ممکن است ، انسان در حال غضب به نوامیس الهیه ، ناسزا بگوید؛ چنانکه دیده ایم ، مردم در حال غضب که ((رده )) (سخنی که سبب ارتداد می شود) گفتند و مرتد شدند .
حکماء فرموده اند: ((کشتی بی ناخدا که در موج های سخت دریا گرفتار شود ، به نجات نزدیک تر است از انسان در حال غضب )) .
یا اگر خدای نخواسته اهل جدال و مراء ، در مباحثه علمیه ، هستی ، کما اینکه بعضی از ما طلبه ها گرفتار این سریره زشت هستیم ، مدتی برخلاف نفس ، اقدام کن در مجالس رسمی که مشحون به علماء و عوام است ، مباحثه پیش آمد کرد ، دیدی طرف صحیح می گوید ، معترف به اشتباه خودت بشو ، و تصدیق آن طرف را ، بکن .
امید است در اندک زمانی رفع شود این رذیله خدا نکند که حرف بعضی از اهل علم و مدعی مکاشفه درست باشد ، می گوید: ((برای من در یکی از مکاشفات کشف شد که تخاصم اهل نار که خدای تعالی اطلاع می دهد ، مجادله اهل علم و حدیث است )) انسان اگر احتمال صحت هم بدهد ، باید خیلی در صدد رفع این خصلت باشد .
((روی عن عدة من الاصحاب ، انهم قالوا: خرج علینا رسول الله صلی الله علیه و آله )) یوما و نحن نتماری فی شیی ء من امر الدین ، فغضب غضبا شدیدا لم یغضب مثله ! و قال : انما هلک من کان قبلکم بهذا ذروا المراء؛ فان المؤ من لا یماری ، ذروا المراء فان المؤ من لا یماری ؛ ذروا المراء فان المماری قدتمت خسارته ذروا المراء قان المماری لا اشفع ذروا المراء فانی زعیم بثلاث ابیات فی الجنه فی ریاضها و اوسطها و اعلاها ، لمن ترک المراء و هو صادق ذروا المراء فان اول مانهانی عنه ربی ، بعد عباده الاوثان المراء)) .
و عند ((صلی الله علیه و آله )):
((لا یستکمل عبد حقیقة الایمان حتی یدع المراء و ان کان محقا))
.
(از گروهی از یاران پیامبر روایت شده است : روزی پیامبر(ص ) بر ما درآمد در حالیکه ما مشغول جدل و مراء در مسئله ای از مسائل دینی بودیم آن حضرت به گونه ای خشمگین شد که همانندش را ندیده بودیم ؛ سپس با همان حالت خشم فرمود: پیشینیان شما به همین ((مراء)) تباه شدند ، رها کنید مراء را همانا مؤ من مراء و ستیزه گوئی نمی کند مراء را رها کنید ، مؤ من ((مراء)) نمی کند رها کنید مراء را ، زیان کاری و خسران انسان ستیزه گوبه نهایت رسیده است واگذارید ((مراء را)) من در روز قیامت شفاعت او نکنم مراء را رها کنید که من برای آنانیکه این صفت پست را رها کنند و راست کردار باشند در بهشت سه خانه را در سه جای آن گلزار ، وسط ، و بالای آن ضامنم از مراء دوری کنید که پروردگار من مرا پس از بت پرستی از او خوی نکوهیده نهی کرده است )
نیز از آن حضرت نقل شده است : ((هیچ بنده ایمانش به کمال حقیقی نرسد تا آنگاه که ((مراء)) را ترک کند ، گرچه حق با او باشد ))
احادیث در این باب ، بسیار است چقدر زشت است که انسان به واسطه یک مغالبه جزئی که هیچ ثمری و اثری ندارد ، از شفاعت رسول اکرم (ص ) محروم بماند و مذاکره علم را که افضل عبادات و طاعات است اگر با قصد صحیح باشد به صورت اعظم معاصی در آورد ، و تالی عبادت اوثانش کند .
در هر حال ، انسان باید ، یک یک اخلاق قبیحه فاسده را در نظر گرفته به واسطه خلاف نفس از مملکت روح خود بیرون کند وقتی غاصب بیرون رفت ، صاحب خانه خودش می آید محتاج به زحمت دیگری نیست ، و عده خواهی نمی خواهد .
چون که مجاهده نفس در این مقام به اتمام رسید ، و انسان موفق شد که جنود ابلیس را از این مملکت خارج کند و مملکتش را سکنای ملائکه الله و معبد ((عبادالله صالحین )) قرار داد؛ کار ((سلوک الی الله )) آسان می شود؛ و راه مستقیم انسانیت روشن و واضح می گردد؛ و ابواب برکات و جنات به روی او مفتوح می گردد و خدای تبارک و تعالی به نظر لطف و مرحمت به او نظری می کند و در سلک اهل ایمان منخرط می شود؛ و از اهل سعادت و اصحاب یمین می شود ، و راهی از ((باب معارف الهیه )) که غایت ایجاد جن و انس است ؛ بر او باز می شود ، و خدای تبارک و تعالی در آن راه پر خطر از او دستگیری می فرماید (ان شاءالله )