انسان كامل مركز رفت و آمد ملائكه و چشم سار حكمت است
17- نحن شجره النبوه و محط الرساله و مختلف الملائكه و معادن العلم و ينابيع الحكم
ترجمه: ما درخت نبوتيم، جايگاه رسالت و مركز رفت و آمد فرشتگان و
[صفحه 57]
معادن دانش و چشم سارهاي حكمت هستيم.
توضيح: پيامبر اكرم (ص) مانند پيامبران ديگر بر طبق سنت الهي كه تبديلپذير نيست اصل وصايت و تعين جانشين را اعمال ميكند و در صحنههاي تاريخي سترگ و پهنههاي ابدي عظيم و وسيع صاحب علم و ادامهدهنده تربيت و سياست خويش را بنابر وحي الهي معرفي ميكند و كتابهاي هادي را به دست انسان كامل و هدايت گرمي سپارد كه اصل وصايت ادامه اصل نبوت است و مكمل آن است و درخت نبوت در خاندان وصايت ريشه دارد افراد اين خاندان هستند كه به مقام شامخ نبوت ميرسند و فيض رسالت در اينجا نزول ميكند و فرشتههاي حضرت حق به خاندان وصايت رفت و آمد دارند قرارگاه علم اين خاندان است به طور اطلاق اگر علمي هست كانون علم، علي و اولاد علي است و چشم سار حكم و حكمت، علي و خاندان اوست حكمت نظري باشد يا عملي اختصاص به اهلبيت عصمت و طهارت دارد.
نكته: برخي حكمت را همان علم قرآني ميدانند و معتقدند كه آياتي كه كتاب و ذكر را با هم ذكر كرده حكمت را وصف معنوي براي كتاب علمي كه از سوي صاحب نبوت برسد و صاحب نبوت تعليم داده باشد، يا چيزي كه بناي شريعت بر آن باشد يعني قرآن و سنت دانستهاند.
[صفحه 58]
انسان كامل دليل روشن از پروردگار دارد
18- اني لعلي بينه من ربي و منهاج من نبيي و اني لعلي الطريق الواضح القطه لقطا انظروا اهل نبييكم …
ترجمه: من نشانه و دليل روشن از پروردگارم دارم و بر طريق آشكار پيامبر ميروم من در راهي روشن قرار دارم و با آگاهي در آن گام برميدارم به اهلبيت پيامبر بنگريد از آن سمت كه آنها گام برميدارند منحرف نشويد و قدم به جاي قدمشان بگذاريد آنها شما را از جاده هدايت بيرون نميبرند و به پستي و هلاكت بازنميگردانند اگر سكوت كردند سكوت كنيد و اگر قيام كردند قيام كنيد از آنها پيشي نگيرد كه گمراه ميشويد از آنان عقب نمايند كه هلاك ميگرديد.
توضيح: انسان كامل و هدايت شده حامل نور ولايت در تكوين و نور هدايت در تشريع است مشعلداري از جهان نور و روشنايي مشعل در دست فرستاده شده تا تودههاي فرورفته در تاريكي نفس و طبيعت را از ظلمت برهاند و به سوي روشنايي فراخوانده، او بر طريق آشكار پيامبر راه ميرود و قدمي از روش پيامبر تخطي ننموده قرارگاه كلام خدا و آيات 2 ملكوت پس از پيامبر است او ادامه حضور جامع پيامبر در ميان امت است فطرت الهيش به هيچ چيز آلوده نشده بنابراين در راهي روشن قرار دارد و با آگاهي در آن گام برميدارد زيرا آموزنده علم صحيح و آموزگار حكمت راستين، اوست.
[صفحه 59]
اهلبيت پيامبر مصداق اتم انسان كامل ميباشند آنها آموزگار حكمت آسماني قرآن و حكمت محمدي علوي جعفري و رضوي هستند، دارنده وحي محمدي هستند و كشتي نجاتند از اين رو سالك الي الحق نبايد از جهتي كه اهلبيت گام برميدارد منحرف شوند بايد از آنها هدايت بطلبد و حكمت بياموزد پس نبايد به اين سوي و آن سوي رفت و از سراب سيرابي جست آنها هستند كه انسانهاي مهتدي را از جاده هدايت خارج نميكنند بلكه او را به اوج ميرسانند و او را از پستي و هلاكت بازميدارند از اين رو تمام حركات آنها حجت است، سكوت آنها حجت، قيام آنها حجت، پيشي گرفتن از آنها موجب گمراهي، و عقب ماندن از آنها موجب هلاكت و سقوط ميگردد زيرا آنها ادامه حضور پيامبرند و درباره خود پيامبر ميفرمايند: پيامبر با امانت، رسالت خويش را انجام داد و با راستي و درستي به راه خود رفت و پرچم حق را در ميان ما به يادگار نهاد پرچمي كه هر كس از آن پيشي گيرد از دين خارج ميشود و آن كس كه عقب بماند هلاك گردد و من لزمها لحق هر كس ملازم او باشد به او ميرسد از اين رو انسانهاي گرفتار در ظلمت طبيعت و نفس بايد با انسان هادي انس بگيرد و با حجت خدا آشنا شوند.
نوري كه هرگز غروب نميكند
19- الا ان مثل آل محمد (ص) كمثل نجوم السماء اذا خوي نجم طلع نجم … تاملون
[صفحه 60]
ترجمه: آگاه باشيد آل محمد مانند ستارگان آسمانند كه هرگاه يكي از آنها غروب كند ستاره ديگري طلوع ميكند گويا ميبينم در پرتو خاندان پيامبر (ص) نعمتهاي خدا بر شما تمام شده و شما به آنچه از او اميد داريد رسيدهايد.
توضيح: انسان كامل حافظ عالم است و خداوند متعال به وسيله آن خلقش را حفظ ميكند و فيض و مدد به واسطه او به عالم ميرسد و مقصود اصلي از ايجاد علم، انسان كامل است او روح عالم و عالم جسد است و او به وسيله اسماء الهي در عالم تصرف ميكند وقتي عالم را ترك كند و به عالم آخرت انتقال يابد اين عالم تباه و از كمالات خالي ميشود.
لو بقيت الارض به غير امام لساخت
ميفرمايد: اگر زمين بدون امام باقي بماند تباه ميشود.
از اين رو مانند ستارگاني هستند كه هرگاه يكي از آنها غروب كند ستاره ديگري طلوع ميكند و در پرتو آنها نعمتهاي مادي و معنوي تام ميشود چوئن آنها واسطه در فيض تكيوني و تشريعي هستند و به واسطه آنها تودههاي گرفتار در ظلمت به خئواسته و آرزوهاي خود ميرسند.
انسان كامل در راه حق هرگز ناتوان نميشود
20- و ايم الله لقد كنت من ساقتها حتي تولت بحذا فيرهما استوسقت في قيادها، ما صعفت، و لا جبنت، و لا خنت، و لا وهنت، وايم الله لابقرن الباطل حتي اخرج الحق من خاصرته
ترجمه: به خدا سوگند من دنبال سپاه پيامبر بودم و آنها را به پيشروي واميداشتم تا باطل به كلي عقب نشيني كرده و همه تحت رهبري اسلام درآمدند. در اين راه هرگز ناتوان نشدم و ترس مرا احاطه نكرد و خيانت ننمودم و سستي در من راه نيافت به خدا سوگند اكنون هم شكم باطل را شكافتم تا حق را از درون آن استخراج سازم.
توضيح: اصل بعثت سوق دادن انسانهاي سقوط يافته به سوي سر منزل نجات و توان دادن به ناتوان و خستگان و جايگزين كردن انسانهاي مهتدي در محل مناسب و بهبودي اوضاع سياسي، فرهنگي و اقتصادي آنها و ايجاد جامعه قائم بالقسط است از اين رو انسان كاملي كه زير نظر مستقيم صاحب وحي تربيت شده، بعد از او تداوم حضور او است و همگام با پيامبر قيام ميكند و انسانهاي مهتدي را به پيشروي واميدارد تا باطل به طور كلي عقبنشيني كند و عدل كلي را در همه شئون زندگي اقامه كند و شرائط ناسالم زماني و مكاني را نفي كند و همه انسانها را خود ايمان دارد در حق ترديد نكرده استو در عمل لحظهاي ناتوان نشده و ترس به خود راه نداده و خيانتي از او سر نزده او وجود خالص است مطهر است. اگر او نيز مانند ديگران گرفتار طبيعت و سستي و خيانت گردد و آثار ظلمت در دل او راه يابد چگونه ميتواند به سوي نورانيت و قرب حق
[صفحه 62]
راهبري كند؟
انسان كامل از سرچشمه نور است
21- اختاره من شجره الانبياء و شكاه الضياء و ذوابه العليا و سره البطحاء و مصابيح الظلمه و ينابيع الحكمه
.
ترجمه: حضرت ختمي مرتبت را از شجره پيامبران و از سرچشمه نور از مقامي بلند از سرزمين بطحاء (سرزمين قريش) از چراغهاي برافروخته در تاريكي و از چشمهاي حكمت برگزيد.
توضيح: سنخ انسان هادي سنخ ديگري است او خالص است او مطهر به اراده خداست او مقام منيعي دارد او مشعلدار نور است او فرازآور مشعل هدايت در راه انسان خاكي است او راهنماي راه قرب و حضور در جوار ازليت است او مركز اعلاي معرفت توحيدي است اگر چه به سرزمين تاريكي آمده و در كنار تاريكنشينان زيست ميكند و با انسان همساز گشته ولي اين در مرحله صوري است و از اين جهت فرمود انا بشر مثلكم
.
من در ظاهر و خلقت صوري بشري چون شمايم ولي به من وحي ميشود. انسان هادي آنقدر صعود كرده است كه استعداد قبول وحي را دارد و اين مستلزم نهايت مرتبه قرب است.
[صفحه 63]
گامي به ملكوت
22- ولو تعلمون ما اعلم مما طوي عنكم غيبه اذا الخرجتم الي الصعدات تبكون علي اعمالكم.
ترجمه: شما اگر مانند من از آنچه پنهان است خبر داشتيد از خانهها بيرون ميآمديد و سر به بيابان ميگذاشتيد و بر اعمال خود گريه ميكرديد.
توضيح: انسان كامل و امام و پيشواي مسلمين از ملكوت عالم و اشخاص و اشياء اطلاع دارد و حقائق را ميبيند و بالاتر از اين حقايق نزد او حضور دارند چون او كلمه تامه و مهيمن و مشرف بر ديگر كلمات است لذا حضرت امير ميفرمايد: خدا محمد (ص) را مبعوث ساخت
نذيرا للعالمين و مهيمنا علي المرسلين
به عنوان بيمدهنده جهانيان و گواه بر پيامبران سنخ وجودي او سنخي است كه چيزي از كائنات از او محجوب نيست و اين اشراف عالي از عوامل عمده پيروزي و موفقيت ايشان در مراحل كمال الهي و قربي و حبي به شمار ميرود.
حاصل آنكه علم و قدرتي كه خداوند به ايشان عطا فرموده از همه ديگران بالاتر است و احدي تحمل اين را ندارد لذا ميفرمايد: اگر شما مانند من از ملكوت اعمال و اشياء و آنچه پنهان است خبر داشتيد از خانهها بيرون ميآمديد و سر به بيابان نهاده و بر اعمال خود ميگريستيد.
[صفحه 64]
درهاي دانش و تفسير قرآن نزد اهلبيت
23- تالله لقد علمت تبليغ الرسالات و اتمام العدات و تمام الكلمات و عندنا … اهلالبيت ابواب الحكم و ضياء الامر الاوان شرائع الدين واحده هو سبله قاصده من اخذ بها لحق و غنم و من وقف عنها ضل و ندم
ترجمه: به خدا سوگند تبليغ رسالتها و وفاي به پيمانها و تفسير كلمات به من آموخته شده. درهاي دانش و روشنايي امور نزد ما اهلبيت است آگاه باشيد قوانين دين يكي است و راههاي آن سهل و مستقيم و نزديك است كسي كه از راه برود به قافله ملحق ميشود و به غنيمت ميرسد و هر كس از آن بازايستد گمراه و پشيمان ميگردد.
توضيح: انسان كامل نورالله كلمه تامه و فعليت مطلقه است تحقق ديگر كلمات و مظاهر و تماميت آنها در ارتباط با اوست او صنع اتم است و حقائق در نزد او حاضرند عدل قرآني است از اين رو اوست كه ميتواند كتاب را تلاوت كند و تلاوتي كه با احاطه به همه ابعاد كتاب و بطون آن است ترجمه كتاب اوست بازگوكننده حقائق قرآن اوست لذا علي (ع) وارث حكمت پيامبر است وارث علم اوست تبليغ رسالتها و وفاي به پيمانها به او آموخته شده علي (ع) باب حكمت است زيرا پيامبران فرمود انا دارالحكمه و علي بابها من خانه حكمتم و علي در آن خانه است
[صفحه 65]
به عبارت ديگر صاحب وي او را تعليم داده است. در جايي ديگر وقتي از آينده خبر ميدهد فردي به ايشان ميگويد اي اميرالمومنان از غيب سخن ميگويي كه غير خدا كسي نميداند و ما سوي ذلك فعلم علمه الله نبيه فعلمينه غير از علمي كه اختصاص به خدا دارد علمي است كه خدا به پيامبرش تعليم كرده و او به من آموخته است و برايم دعا نموده كه خدا آن را در سينهام جاي دهد اعضاء و جوارهم را از آن مالامال سازد.
از اين رو مهتدي تنها بايد از او هدايت طلبد و حكمت آموزد. قوانين دين و راهنماي مستقيم را از او بياموزد اگر كسي اين راه را برود به قافله سالكين ملحق ميشود و آنچه ميخواهد مييابد و هر كس از اين راه باز ايستاد و از سراب سيرآبي جست گمراه و پشيمان ميشود.
ولايت باقي نبوت است
24- فالزموا السنن القائمه و الاثار البينه و العهد القريب الذي عليه باقي النبوه
ترجمه: بايد ملازم سنتهاي جاودانه اسلام و آثار آشكار عهد قريب (زمان خلافت) كه ميراث نبوت بر آن قرار دارد باشيد.
توضيح: نعمت بزرگ الهي هدايت به نور به وسيله انسان نوري است همين نعمت است كه در روز قيامت از آن خواهند پرسيد آيا ملازم آن بوديد؟ هاديان را شناختيد؟ با معارف آنها آشنا شديد به دستور آنها برنامه زندگي خود را تنظيم نمودهايد از اين رو براي سپاسگزاري از اين نعمت
[صفحه 66]
بزرگ بايد ملازم سنتهاي او و آثار آشكار او و امامت و خلافت كه باقي نبوت است باشيم و با كوشش پيگير، و اخلاصي ژرف، و صداقتي تام، و ارادتي صادق، و گامي استوار، و عرضهاي خردمندانه آن را، بشناسيم و شناسانيم و خود نيز در راه آنان قرار گيريم و به عمل به آن دستورها و نشر آن شناختهها در جامعه بپردازيم و به اقامه عدل برخيزيم و جامعه را بر آن شالوده الهي بسازيم.
راسخون در علم و صفت اهلبيت است
25- اين الذين زعموا انهم الراسخون في العلم دوننا كذبا و بغيا ان رفعنا الله و وضعهم و اعطانا و حرمهم و ادخلنا و اخرجهم بنا يستطي الهدي و يستجلي العمي ان الائمه من قريش غير سوا في هذا البطن من هاشم لا تصلح علي سواهم و لا تصلح الولاه من غيرهم
ترجمه: كجا هستند آنانكه ادعا ميكردند آنها راسخان در علمند نه ما و اين ادعا را از روي كذب و ستم عنوان ميكردند كجا هستند ببينيد خداوند ما را برتري داده و آنان را پست و خوار ساخت. به ما عطا كرده و آنها را محروم نموده ما را در حريم نعمت خويش داخل كرده و آنها را خارج نموده به وسيله ما درخواست هدايت ميشود و از منبع وجود ما نابينايان خواستار روشنايي هستند امامام از بنيهاشم هستند و درخت وجودشان در بنيهاشم غرس شده است. اين مقام در خور ديگران نيست و رهبران ديگر شايستگي اين مقام را ندارند.
[صفحه 67]
توضيح: مفهوم كلمه راسخون در علم آنچنان وسيع است كه همه دانشمندان و متفكران را دربرميگيرد از اين رو در قرآن براي دانشمندان يهود راسخون في العلم به كار رفته ميفرمايد كان الراسخون في العلم منهم آن دسته از يهود كه در علم و دانش راسخند و ايمان به خدا دارند به آنچه بر تو و پيامبران پيشين نازل شده ايمان ميآورند.
ولي در بين آنها افراد ممتازي هستند كه درخشندگي خاصي دارند كه قبل از ديگران نظرها متوجه آنها ميگردد مثلا پيامبر به تعبير امام صادق از تاويل و تنزيل قرآن ميدانست خدا هرگز چيزي بر او نازل نكرد كه تاويل آن را به او تعليم نكند او و اوصياي او همه اينها را ميدانستند اما عدها از گرفتاران در ظلمت عادات و محيط غرايز ميپنداشتند در علم و دانش ثابت قدم و صاحب نظرند در حالي كه هستي آنها را ظلمت فراگرفته و آرام آرام با ظلمت سنخيت پيدا نمودهاند و از شناخت نور و انسان مشعلدار نور عاجز شده و از روي ستم و دروغ خود را برتر از انسان نوري ميداند در حالي كه خداوند انسان نوري راسخ در علم كه مصداق اكمل آن پيامبر و ائمه ميباشد در جوار ازليت جاي داده و انسان گرفتار ظلمت جهل و تعصب را خوار نموده به انسان نوري سعه وجودي و عقلي و شناختي و قربي عطا كرده و او را مشرف بر تمام استعدادهاي بالقوه و بالفعل كل بشر و همه قابليتهاي عظيم انسانها در طول تاريخ
[صفحه 67]
نموده و انسان ضال را از كمالات محروم نموده و انسان نوري را در حريم نعمت داخل نموده و انسان ضال را از نعمت معرفت محروم ساخته آنان كه گرفتار تاريكي هستند به وسيله اين مشعلدار از جهان نور درخواست هدايت ميكنند و از منبع نور ايشان خواستار روشنايي هستند اين گروه از خانوادهاي كريم و از اصلاب شامخه متولد شدهاند يعني از بني هاشمند از اين رو هيچ كس شايسته چنين مقامي نيست.