صد و ده سرمشق از سخنان حضرت علی علیه السلام

صد و ده سرمشق از سخنان حضرت علی علیه السلام0%

صد و ده سرمشق از سخنان حضرت علی علیه السلام نویسنده:
گروه: امام علی علیه السلام

صد و ده سرمشق از سخنان حضرت علی علیه السلام

نویسنده: مکارم شیرازی
گروه:

مشاهدات: 14894
دانلود: 2828

توضیحات:

صد و ده سرمشق از سخنان حضرت علی علیه السلام
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 42 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 14894 / دانلود: 2828
اندازه اندازه اندازه
صد و ده سرمشق از سخنان حضرت علی علیه السلام

صد و ده سرمشق از سخنان حضرت علی علیه السلام

نویسنده:
فارسی

95 مردم سه گروهند!

قال علی علیه السلام:

«یا کُمَیْلُ! انَّ هذِهِ الْقُلُوبَ اوْعِیَةٌ، فَخَیْرُها اوْعاها، فَاحْفَظْ عَنی ما اقُولُ لَکَ، النَّاسُ ثَلاثَةٌ: فَعالِمٌ رَبَّانِیٌّ، وَ مُتَعَلِّمٌ عَلی سَبیلِ نَجاةٍ، وَ هَمَجٌ رَعاعٌ اتْباعُ کُلِّ ناعِقٍ، یَمیلُونَ مَعَ کُلِّ ریحٍ، لَمْ یَسْتَضیئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ، وَ لَمْ یَلْجَئُوا الی رُکْنٍ وَ ثیقٍ»؛

«ای کمیل! این دل‌ها همانند ظرف‌هاست؛ بهترین آن‌ها، ظرفی است که قدرت حفظ و نگهداری و گنجایش بیش‌ تری داشته باشد، بنابراین آنچه برای تو می‌گویم حفظ کن. مردم سه گروهند: اوّل علمای ربّانی، دوم دانش طلبانی که در راه نجات دنبال تحصیل علم هستند، و سوم احمقان بی‌سر و پا که دنبال هر صدایی می‌روند (و پای هر پرچمی سینه می‌زنند) و با هر بادی حرکت می‌کنند! همان‌ها که با نور علم روشن نشده‌اند و به ستون محکمی تکیه نکرده‌اند» «1».

شرح و تفسیر

محتوای این روایت مهمّ است؛ زیرا هر قدر فهم و درک مخاطب بالاتر باشد، گوینده حکیم و عالمی چون امیرمؤمنان علیه السلام مطالب والاتری بیان می‌کند. و از آن جا که مخاطب در این حدیث کمیل بن زیاد است، که از اصحاب خاص و محرم أسرار آن حضرت می‌باشد، روایت اهمیّت خاصّی دارد.

«یا کُمَیْلُ! انَّ هذِهِ الْقُلُوبَ اوْعِیَةٌ، فَخَیْرُها اوْعاها»؛ حضرت در اوّلین

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 248

جمله دل‌های انسان‌ها را تشبیه به ظرف‌هایی کرده است، و روشن است که بهترین آن‌ها، ظرفی است که گنجایش بیش‌تر و قدرت حفظ و نگهداری بهتری داشته باشد. بنابراین قلب و دلی بهترین دل‌ها است که گنجایش بیش‌تری برای علم و معرفت داشته باشد.

از جمله آغازین حدیث نکته مهمّی روشن می‌شود و آن این که: فیض خداوند همانند همه صفاتش بی‌نهایت و نامحدود است، پس چرا بهره انسان‌ها از فیض خدا متفاوت است؟

پاسخ این پرسش با دقّت در جمله اوّل حدیث، که قابلیّت‌ها متفاوت است، روشن می‌شود. ظرف‌هایی که انسان‌ها برای جمع‌آوری معرفت و استفاده از فیض الهی آورده‌اند متفاوت می‌باشد، بدین جهت بهره آن‌ها متفاوت است، باران رحمت الهی از آسمان بر همه سرزمین‌ها نازل می‌شود، امّا بهره همه زمین‌ها یکسان نیست؛ بلکه هر زمینی به اندازه استعداد و وسعتش از باران بهره می‌گیرد. پس همان‌گونه که این جا مشکل از ناحیه باران نیست، بلکه از ناحیه زمین‌هاست، آن جا هم مشکل از ناحیه فیض خداوند نیست، بلکه مشکل از ناحیه ظرفیّت ما انسان‌هاست. حضرت علی علیه السلام پس از این که کمیل بن زیاد را به این نکته مهمّ توجّه می‌دهد، می‌فرماید:

« النَّاسُ ثَلاثَةٌ»؛ مردم سه دسته‌اند؛ یعنی تمام انسان‌ها در یکی از این سه دسته جای دارند و دسته چهارمی وجود ندارد، باید دقّت کنیم که در کدام دسته قرار داریم.

1 - «فَعالِمٌ رَبَّانِیٌّ»؛ دسته اوّل علمای ربّانی هستند، دانشمندانی که کار تربیت مردم را بر عهده گرفته‌اند و همچون خورشید تابان با نور علم خویش به تربیت نفوس می‌پردازند، نه عالمی که خاموش است و در

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 249

گوشه‌ای خزیده است؛ آری، عالمی که در وسط جامعه و قلب اجتماع به هدایت خلق می‌پردازد. اگر جزء این گروه باشیم چه افتخاری از آن بالاتر، که انسان بر جایگاه پیامبران تکیه زند!.

2 - «وَ مُتَعَلِّمٌ عَلی سَبیلِ نَجاةٍ»؛ دسته دوم دانش‌طلبانی هستند که در برابر دانشمندان زانو بر زمین زده‌اند، تا با استفاده از نور علم آن‌ها نجات یابند. تفاوت گروه اوّل و دوم همانند تفاوت ماه و خورشید است! خورشید خود منبع تولید نور است؛ امّا ماه نور تولید نمی‌کند، ولی از نور خورشید استفاده می‌کند و آن را منعکس می‌نماید تا دیگران هم استفاده کنند.

کسانی که در این گروه هستند نیز انسان‌های خوشبختی هستند و می‌توانند با سعی و تلاش در زمره گروه اوّل قرار گیرند و به تربیت انسان‌های آماده بپردازند.

3- «وَ هَمَجٌ رَعاعٌ»؛ دسته سوم از مردم- که متأسّفانه تعداد آن‌ها کم نیست- افراد احمق، نادان، بی‌هدف و بی‌برنامه هستند، که نه خود دارای نور هدایت هستند و نه از نور هادیان جامعه استفاده می‌کنند! حضرت برخلاف دو گروه اوّل که به بیان جمله کوتاهی درباره آن‌ها قناعت کرد، به شرح حال این گروه می‌پردازد و چهره آن‌ها را کاملًا روشن می‌نماید، بدین جهت چهار ویژگی آن‌ها را به شرح زیر بیان می‌کند:

الف) «اتْباعُ کُلِّ ناعِقٍ»؛ این‌ها استقلال فکری ندارند و به دنبال هر صدایی حرکت می‌کنند، امروز پای پرچم این گروه سینه می‌زنند و فردا که این گروه در موقعیّت بدی قرار گیرند بر ضدّ آن‌ها شعار سر می‌دهند! دلخوش کردن به حمایت و طرفداری چنین انسان‌هایی کمال سادگی است. نه زنده باد گفتن آن‌ها مایه تقویت است و نه مرده باد گفتنشان مایه تزلزل و ضعف می‌باشد.

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 250

ب) «یَمیلُونَ مَعَ کُلِّ ریحٍ»؛ انسان‌های ضعیف الاراده‌ای که جزء دسته سوم هستند از خود وزنی ندارند. بدین جهت قادر بر حفظ خود در برابر طوفان‌های اجتماعی نمی‌باشند، بلکه به همراه هر بادی از هر سویی به حرکت درمی‌آیند، و حتّی نسیمی آن‌ها را از جا می‌کند و به همراه خود می‌برد!

ج) «لَمْ یَسْتَضیئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ»؛ این گروه از نور علم هادیان جامعه بهره‌ای نبرده‌اند، در ظلمت و تاریکی بسر می‌برند. این جمله در حقیقت علّت بدبختی و مشکلات این گروه است. این افراد چون از نور هدایت مربیّان دلسوز جامعه استفاده نکرده‌اند، انسان‌های ضعیف الاراده و بی‌وزنی شده‌اند و نه تنها خود در جامعه سرگردان و حیران هستند، بلکه مایه خطر و ضرر برای سایر مردم نیز محسوب می‌گردند.

د) «وَ لَمْ یَلْجَئُوا الی رُکْنٍ وَ ثیقٍ»؛ این جمله دلیل دیگری برای بی‌وزنی گروه سوم است، از آن جا که این گروه تکیه‌گاهی در جامعه ندارند، یعنی نه خود تکیه‌گاه هستند و نه به تکیه‌گاه محکم و مطمئنّی پناه برده‌اند، بدین جهت با کوچک‌ترین نسیمی حرکت می‌کنند و لحظه به لحظه تغییر جهت می‌دهند و رنگ عوض می‌کنند.

آفرین و هزاران آفرین و درود بی‌انتها بر گوینده این سخنان پرارزش! حال باید لحظه‌ای با خود خلوت کنیم و انگشت تفکّر بر پیشانی نهیم، تا ببینیم که در کدام گروه هستیم. اگر در گروه اوّل یا دوم هستیم خدا را بر این نعمت بزرگ شکر گوییم و اگر خدای ناکرده در زمره گروه سوم هستیم، هر چه زودتر به فکر اصلاح خویش برآییم، که فردا دیر است!.

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 251

96 مشکلات نعمت!

قال علی علیه السلام:

«مَنْ حَسُنَتْ بِهِ الظُّنُونُ، رَمَقَتْهُ الرِّجالُ بِالْعُیُونِ»؛

«هنگامی که انسان (مشمول نعمت‌های الهی می‌شود و) افراد به او خوشبین شوند، مورد حسادت حسودان واقع می‌شود» «1».

شرح و تفسیر

توجّه به چند نکته در مورد حدیث فوق لازم است:

1- «رَمَقَ» به معنای نظر کردن است، و به شخص بیدار «رامِقْ» می‌گویند. این که گفته می‌شود: «فلان کس هنوز رمقی داشت» یعنی نظر می‌کرد. ولی به هر حال در این جا کنایه از حسادت یا کنجکاوی است.

معنای روایت این است که چنین شخصی که توجّه مردم به او جلب شده و نعمت‌های الهی به سویش سرازیر گشته و در جامعه شخصیّتی برجسته پیدا کرده، مورد حسادت حسودان نیز واقع می‌شود و باید خود را برای این مطلب آماده کند، یعنی تحمّل کارشکنی‌های حسودان را داشته باشد.

این مطلب در واقع اشاره به سخن دیگری از مولی امیرمؤمنان علیه السلام است که فرمود: «لا تَنالُونَ مِنْها نِعْمَةً الّا بِفِراقِ اخْری ؛ انسان به نعمتی از

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 252

دنیا نمی‌رسد، مگر این که نعمت دیگری را از دست می‌دهد «1». زیرا نعمت‌های دنیا قابل جمع نیستند. در این جا هم مشمول نعمت‌های الهی شدن با رهایی از چنگال حسودان قابل جمع نیست، پس باید آماده تحمّل این مطلب بود؛ زیرا دامنه توقّعات مردم نسبت به چنین کسی به طور طبیعی گسترش پیدا می‌کند، و نباید از این نظر ناراحت شود.

2- شخصی که مورد حُسن ظنّ مردم است و دیده‌ها به سوی او جلب شده تمام اعمالش زیر ذرّه بین می‌رود و مردم در کوچک‌ترین کردار و گفتار او دقّت می‌کنند و این امر وظیفه او را سنگین‌تر و مسؤولیّتش را فزون‌تر می‌سازد بنابراین باید مراقب سخنان و اعمال خویش باشد، تا بهانه‌ای به دست مخالفان و حسودان ندهد.

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 253

97 مفاسد بیکاری!

قال علی علیه السلام:

«انْ یَکُنِ الشُّغْلُ مَجْهَدَةٌ، فَاتِّصالُ الْفَراغِ مَفْسَدَةٌ»؛

«اگر کار و تلاش خسته‌کننده باشد، بی‌کاری باعث فساد است!» «1».

شرح و تفسیر

امیرمؤمنان علیه السلام در این روایت کوتاه، امّا زیبا و پرمعنی، به مسأله بسیار مهمّی اشاره کرده است و آن این که: کار و إشتغال تنها یک مسأله اقتصادی نیست، بلکه یک مسأله مهمّ اخلاقی نیز می‌باشد؛ بدین جهت آن حضرت، بیکاری را یکی از عوامل فساد و کار را عامل جلوگیری از آن بیان می‌کند. در شعر معروفی می‌خوانیم:

انَّ الشَّبابَ وَ الْفَراغَ وَ الْجِدَةْ مَفْسَدَةٌ لِلْمَرْءِ ایَّ مَفْسَدَةْ

«جوانی و بیکاری و داشتن پول، باعث مفسده‌های مهمّی است» «2» .

آمار و ارقام نیز آنچه را در روایت فوق آمده تأیید می‌کند. لازم به توضیح است که منظور از کار و شغل در این روایت، الزاماً کار و کاسبی که در ذهن ما هست نمی‌باشد، بلکه منظور هر نوع کار مفید و مشروعی است که انسان را مشغول سازد.

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 254

این که در روایات آمده است: «شیطان لشکریانش را در فاصله زمانی بین نماز مغرب و عشا بسیج می‌کند» «1» به خاطر این است که در این ساعت معمولًا مردم بیکار هستند، بدین جهت آن لحظات «ساعة الغفلة» نامیده شده «2»، و «نماز غفیله» که بین نماز مغرب و عشا خوانده می‌شود را نیز بدین جهت «نماز غفیله» نامیده‌اند که از آثار زیان‌بار غفلت می‌کاهد.

علاوه بر همه این‌ها، روشن است که هیچ کس در هیچ کجای دنیا بدون کار و فعالیّت به جایی نمی‌رسد، و لهذا علما بزرگ پرکارترین افراد زمان خویش بودند و سفر و حضر، تعطیلی و غیرتعطیلی برای آن‌ها تفاوتی نداشته است. بلکه تعطیلات یا سفرها، نوع کار آن‌ها را تغییر می‌داد، امّا هرگز مطالعات و فعالیّت‌های علمی آن‌ها را تعطیل نمی‌کرد. و این نکته بسیار مهمّی است که تمام دانشجویان و مراکز علمی و طلّاب و حوزه‌های علمیّه باید بر اساس آن از تعطیلات و اوقات فراغت خویش، به نحو أحسن استفاده نمایند.

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 255

98 مقام دانشجو و طالب علم‌

اشاره

قال علی علیه السلام:

«قالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: مَنْ سَلَکَ طَریقاً یَطْلُبُ فیهِ عِلْماً سَلَکَ اللَّهُ بِه طَریقاً الَی الْجَنَّةِ، وَ انَّ الْمَلائِکَةَ لَتَضَعُ اجْنِحَتَها لِطالِبِ الْعِلْمِ رِضاً بِه وَ انَّهُ لَیَسْتَغْفِرُ لِطالِبِ الْعِلْمِ مَنْ فِی السَّماءِ، وَ مَنْ فِی الْارْضِ حَتَّی الْحُوتِ فِی الْبَحْرِ»؛

«کسی که به جاده علم و دانش قدم نهد خداوند او را به سوی بهشت رهنمون خواهد شد، و فرشتگان بال و پر خویش را با میل و رغبت زیر پاهای اهل علم می‌گسترانند و تمام موجودات آسمان و زمین، حتّی ماهیان دریا، برای طالب علم استغفار می‌کنند» «1».

شرح و تفسیر

حضرت علی علیه السلام در این سه جمله، اهمیّت و ارزش بی‌نظیر جویندگان علم و دانش را بیان می‌فرماید. خوشا به حال کسانی که مشمول این روایت هستند.

علم و دانش راه بهشت است‌

در جمله اوّل ارتباط و پیوندی بین بهشت و علم و دانش برقرار می‌کند، و راه رسیدن به بهشت را گذر از خیابان‌ها و کوچه‌های علم و

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 256

دانایی معرّفی می‌نماید. مفهوم این سخن آن است که راه جهنّم از کوره‌راه‌های جهل و نادانی می‌گذرد! همان‌گونه که در آیه شریفه 179 سوره اعراف به این مطلب تصریح شده است. خداوند متعال می‌فرماید:

«وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْانْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لایَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ اعْیُنٌ لایُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لایَسْمَعُونَ بِها اولئِکَ کَالْانْعامِ بَلْ هُمْ اضَلُّ اولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ»؛ «به یقین گروه بسیاری از جنّ و انس را برای دوزخ آفریدیم، آن‌ها دل‌ها [: عقل‌ها] یی دارند که با آن (اندیشه نمی‌کنند، و) نمی‌فهمند؛ و چشمانی که با آن نمی‌بینند؛ و گوش‌هایی که با آن نمی‌شنوند؛ آن‌ها همچون چهارپایانند؛ بلکه گمراه‌تر! آن‌ها همان غافلانند».

چرا بدتر از چهارپایان هستند؟

زیرا با داشتن همه گونه امکانات هدایت، باز هم گمراهند؛ آری این آیه علّت جهنّمی شدن عدّه‌ای از جهنّمیان را جهل آن‌ها می‌داند و ما به اسلام افتخار می‌کنیم که راه بهشت را علم و دانش، و راه جهنّم را جهل معرّفی می‌کند! برخلاف بعضی مذاهب ساختگی که حیات خویش را در جهل مردم می‌دانستند و بدین جهت با علم مبارزه می‌کردند و حتّی اگر در کتابخانه شخصی بیش از نوزده عدد کتاب بود، عیب می‌دانستند! عجیب این که فصول نخستین تورات کنونی که مورد قبول یهودیان و مسیحیان دنیاست، علّت اخراج حضرت آدم علیه السلام از بهشت را رسیدن او به علم و دانایی معرّفی کرده است! در آن جا آمده است که چون آدم از درخت علم و دانایی خورد، به جرم دانایی از بهشت رانده شد! چقدر فرق است بین مکتبی که راه بهشت را علم و دانایی می‌داند و مکتبی که علم را سبب خروج از بهشت می‌شمارد؟!

فرشتگان برای طالب علم بال و پر می‌گشایند

امام علیه السلام در قسمت دوم روایت فوق خبر از بال و پر گشودن ملائکه بر سر راه اهل علم- آن هم نه با جبر و فشار، بلکه با میل و رغبت و اختیار- می‌دهد، یعنی هنگامی که طلّاب و دانشجویان به سوی کلاس درس حرکت می‌کنند، بر بال ملائک گام می‌نهند!

راستی چرا فرشتگان با آن مقام والایی که دارند چنین می‌کنند؟

پاسخ آن روشن است: فرشتگان قدر علم و دانش را می‌دانند، چون وقتی آدم آفریده شد، از سبب آفرینش آدم پرسیدند؟

خداوند در داستان آفرینش آدم به علم و دانش او اشاره کرد و در مسابقه علم و دانش بین آدم و فرشتگان، آدم برنده شد. از آن جا فهمیدند سجده در برابر آدم برای چه بوده است، آن‌ها از این طریق به ارزش حقیقی علم و دانش پی بردند و بدین جهت بال و پر خویش را برای جویندگان علم و دانش می‌گسترانند. کسانی که در مسیر علم و دانش گام برمی‌دارند باید قدر مقام بزرگ خویش را بدانند و همواره خدا را نسبت به آن شاکر باشند و دیگران را از دانش خود محروم نسازند.

استغفار تمام موجودات برای جویندگان علم‌

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در جمله سوم از استغفار تمام موجودات زمین و آسمان، حتّی ماهی‌های دریا، برای دانشجویان علم و دانش سخن می‌گوید. انبیا، اولیا، جانشینان آنان، فرشتگان، تمام انسان‌ها، تمام جانداران، حتّی ماهیان دریا، برای طالبان دانش از خداوند عالم طلب غفران و رحمت می‌کنند و بدون شک دعایی که زمزمه تمام جهان هستی باشد به اجابت می‌رسد.

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 258

طلّاب محترم! دانشجویان عزیز! و تمام عزیزانی که در راه علم و دانش گام برمی‌دارید! اندکی بر این نعمت‌های بزرگ الهی که نصیبتان شده اندیشه کنید و از این که تا این حدّ مشمول نعمت‌های پروردگار شده‌اید، او را همواره شکرگزار باشید و قدر خویش را بدانید. بسیارند کسانی که آرزو دارند در مسیر علم و دانش گام نهند، ولی توفیق رفیق آن‌ها نمی‌شود. بی‌جهت نیست که این توفیق شامل حال شما شده است، علل این توفیق الهی خود بحث مفصلّی می‌طلبد، ولی آنچه مسلّم است خداوند حکیم روی حساب و کتاب چنین نعمتی را شامل حال بعضی می‌کند و برخی را از آن محروم می‌نماید.

راستی چه غرور آفرین و مسرّت‌بخش است که انسان در مسیری گام نهد که به بهشت خداوند منتهی می‌شود و در این مسیر بر روی بال و پر فرشتگان حرکت کند و مشمول دعای خیر تمام موجودات عالم نیز گردد.

آیا افتخاری بالاتر از این پیدا می‌شود!.

99 موادّ امتحانی بزرگان!

قال علی علیه السلام:

«ثَلاثٌ یُمْتَحَنُ بِها عُقُولُ الرِّجالِ: هُنَّ الْمالُ وَ الْوِلایَةُ وَ الْمُصیبَةُ»؛

«با سه چیز عقل انسان‌ها محک زده می‌شود: ثروت، پست و مقام، مصیبت‌ها و مشکلات» «1» .

شرح و تفسیر

خداوند متعال فلسفه و اساس خلقت انسان را آزمایش و امتحان از او بیان می‌کند. بدین جهت دنیا به منزله جلسه بزرگ امتحان، و قیامت به مثابه زمان دادن کارنامه امتحان‌شوندگان می‌باشد! بنابراین نباید دعا کرد که خدا ما را به امتحان و آزمایش مبتلا نکند؛ زیرا این دعا با هدف خلقت منافات دارد و دور از اجابت است، بلکه باید از خداوند خواست که با آزمایش‌های سخت و سنگین ما را آزمایش نکند، پروردگارا ما را به موادّی که نمره قبولی نمی‌آوریم امتحان ننما. آزمون‌های خداوند ابزار تکامل‌ها و پیشرفت‌هاست و موادّ خاصّی ندارد، ولی سه مادّه‌ای که در این حدیث بدان اشاره شده، از همه مهم‌تر است.

مادّه اوّل: مال و ثروت است، یکی از موادّ امتحانی که در این روایت بدان اشاره شده، ثروت‌های کلان است. تحصیل بیش از نیاز ثروت و

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 260

مصرف نکردن آن بسان حمل مقدار زیادی موادّ غذایی توسّط کوهنورد حریصی است که فقط قصد دارد یک روز بالای کوه بماند و بعد ناچار می‌شود بقیّه را بالای کوه بگذارد و برگردد! کسانی در این مادّه امتحانی قبولند که با داشتن مال و ثروت عقل خود را گم نکنند و هوش خود را از دست ندهند.

مادّه دوم: مصائب و مشکلات زندگی است، قبولی در این مادّه امتحانی صبر و تحمّل زیادی می‌طلبد، که در این صورت مأجور هم خواهد بود. و اگر صبر و تحمّل نکند و جزع و فزع آغاز نماید نه تنها قبول نمی‌شود، که بار گناهانش سنگین‌تر می‌گردد.

مادّه سوم: پست و مقام است، بسیارند افرادی که با به دست آوردن مقام، همه گذشته خود را به فراموشی می‌سپارند و آلوده همه چیز می‌شوند. انسان عاقل و باشخصیّت کسی است که هیچ امری سبب نشود تا حقیقت‌ها را نبیند یا به فراموشی بسپارد. نمونه‌های فراوانی از این آزادمردان در طول تاریخ و در میان علما و دانشمندان بزرگ دینی دیده می‌شود.

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 261

100 میوه‌های هدایت‌

قال علی علیه السلام:

«مَنْ غَرَسَ اشْجارَ التُّقی جَنی ثِمارَ الْهُدی ؛

«کسی که در وجود خویش نهال تقوی بکارد، میوه‌های هدایت را از آن به دست می‌آورد» «1».

شرح و تفسیر

مضمون و محتوای روایت فوق، که ثمره و نتیجه تقوی در همین دنیاست، در آیات و روایات مختلفی مطرح شده است؛ ثمره تقوی در آیه شریفه 282 سوره بقره تعلیم و دانش الهی، و در آیه شریفه 29 سوره انفال دست یافتن به قدرت تمیز بین حق و باطل (فرقان) و در آیه دوم سوره بقره ثمره آن هدایت مطرح شده است. امّا آنچه در روایت فوق مطرح شده فقط ارتباط میان هدایت و تقوی است که هر چه تقوی بیش‌تر شود هدایت الهی بیش‌تر نصیب انسان می‌گردد؛ زیرا قلب همچون آینه است، وقتی آینه غبارآلود شود حقایق را منعکس نمی‌کند، امّا اگر آینه دل را با قراردادن در مسیر نسیم تقوی از غبار گناه بزداییم، چهره حقیقت به خوبی در آن منعکس می‌شود. بنابراین نور هدایت همواره در حال تابیدن است و لحظه‌ای قطع نمی‌گردد.

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 262

جمال یار ندارد حجاب و پرده‌ای غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد!

ضمناً از روایت فوق می‌توان استفاده کرد که علاوه بر پیمودن راه معرفت از طریق جاده استدلال و فلسفه، مسیر دیگری نیز وجود دارد. و آن، طریق عرفان اسلامی است که از راه شهود حاصل می‌گردد. همان چیزی که در آیه 29 سوره انفال به آن اشاره شده است، که با تقوی و گام نهادن در جادّه وسیع عرفان اسلامی برای شخص متّقی قدرتی حاصل می‌گردد که به راحتی حقّ و باطل و حقیقت و سراب را از یکدیگر تشخیص خواهد داد.

نکته دیگر این که تأثیر تقوی و هدایت دو طرفه است؛ یعنی همانطور که هر چه تقوی زیادتر شود هدایت فزونی می‌یابد، هر چه هدایت هم بیش‌تر شود انسان به مراحل عالی‌تری از تقوی دست می‌یابد.

بنابراین باید سعی و تلاش نماییم تقوی الهی را در زندگی فردی و اجتماعی، در مسایل دینی و سیاسی و اقتصادی و اداری و خلاصه تمام زوایای زندگی خود پیاده کنیم، تا تمام امّت اسلامی میوه‌های هدایت الهی را از این درخت بارور و تنومند بچینند و از آن به نحو شایسته بهره‌مند گردند.

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 263

101 نتیجه شناخت‌

قال علی علیه السلام:

«یَسیرُ الْمَعْرِفَةِ یُوجِبُ الزُّهْدَ فِی الدُّنْیا»؛

«مقدار کمی از معرفت و عرفان، سبب زهد در دنیا می‌گردد» «1».

شرح و تفسیر

منظور از «معرفت» در روایت فوق، که باعث عدم وابستگی به دنیا می‌شود و سبب می‌گردد که انسان اسیر دنیا نگردد، چیست؟

برای پاسخ این سؤال باید به سه نکته توجّه کرد:

1- منظور از معرفت در این روایت معرفة اللَّه است؛ یعنی اگر انسان مختصر شناختی نسبت به خداوند و صفات جلال و جمال او داشته باشد در دنیا زاهد می‌شود، و هرگز اسیر دنیا نمی‌گردد. کسی که دارای معرفة اللَّه است، می‌داند که خدا دریای کمال است و تمام جهان هستی با همه بزرگیش کمتر از شبنم در مقابل بزرگ‌ترین اقیانوس‌هاست! بدون شک چنین انسانی اسیر دنیا نمی‌شود. کسی که به تعبیر حضرت علی علیه السلام «فقط آفریدگار هستی در نظر او بزرگ است و هر آنچه غیر اوست در نظرش کوچک و صغیر است؛ «عَظُمَ الْخالِقُ فی انْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مادُونَهُ فی

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 264

اعْیُنِهِمْ» «1»

وابسته به دنیا نمی‌گردد. بر اساس همین جهان‌بینی است که آن حضرت دنیا را از آب بینی حیوانی بی‌ارزش‌تر می‌شمارد! «2» .

2- منظور معرفت و شناخت خود دنیا است؛ یعنی اگر آدمی دنیای ناپایدار و بی‌وفا را بشناسد، دنیایی که ممکن است انسان را یک شبه از اوج ثروت و قدرت به نهایت فقر و نکبت تنزّل دهد، دنیایی که در یک لحظه امکان دارد سلامتی انسان را بگیرد، دنیایی که بر اثر یک حادثه ممکن است تمام دوستان و بستگان و نزدیکان انسان را به کام مرگ فرو ببرد، آیا به چنین دنیایی می‌توان دل بست؟! پس وابستگان و اسیران دنیا، دنیا را نشناخته‌اند؛ زیرا اگر نسبت به ماهیّت دنیا معرفت و شناخت پیدا کنند، هر چند معرفت اندکی باشد، اسیر آن نمی‌گردند.

3- شناخت مقام و ارزش انسان باعث می‌گردد که وابسته به دنیا نگردد. اگر انسان قدر خود را بداند و قیمت و ارزش خود را بشناسد، خود را به یک مقام ناپایدار یا اندکی از مال نمی‌فروشد. این متاع پرقیمتی که می‌تواند برتر از فرشتگان باشد را نباید ارزان فروخت، آن را به کمتر از بهشت و رضوان الهی نباید فروخت. امّا کسی که نمی‌داند انسان خلیفة اللَّه است و تمام فرشتگان در برابرش سجده کرده‌اند، خود را ارزان می‌فروشد. همان طور که شخص ناآشنا به گوهرهای گران قیمت امکان دارد آن را به ثمن بخس بفروشد!

هیچ مانعی ندارد که هر سه تفسیر در معنی روایت جمع باشد؛ یعنی معرفت خداوند و دنیا و خود انسان باعث می‌شود که آدمی به دنیا وابسته نگردد و خود را اسیر آن نکند.

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 265

102 نشانه اصلی دینداری‌

قال علی علیه السلام:

«مِلاکُ الدینِ مُخالَفَةُ الْهَوی»؛

«معیار دینداری مخالفت با هوای نفس است» «1».

شرح و تفسیر

هر چیزی ملاکی دارد که با آن سنجیده می‌شود. ملاک دینداری و بی‌دینی چیست؟ آیا ملاک دینداری فقط نماز خواندن است؟ آیا حجاب به تنهایی می‌تواند معیار قرار گیرد؟ همان‌گونه که بعضی مردم نماز یا حجاب را مرز دینداران و بی‌دینان معرّفی می‌کنند. آیا کنترل زبان و حفظ آن می‌تواند به تنهایی ترازوی سنجش دینداری باشد؟

حضرت امیرمؤمنان علیه السلام در این روایت کوتاه و عمیق، معیار و ملاک جامع و کاملی را برای مسأله مورد بحث بیان فرموده است. هر چند امور مذکور نیز ملاک هستند؛ ولی ملاک کامل و فراگیر چیز دیگری است، حتّی گاه می‌شود که همان عبادت و حجاب و حفظ زبان بر اثر خواهش دل است. داستان معروف زیر شاهد خوبی بر این بحث است:

شخصی سالیان درازی در صف اوّل نماز جماعت شرکت می‌کرد. روزی دیر به مسجد رسید و در صف آخر قرار گرفت، احساس بدی به او دست

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 266

داد. با خود گفت: حالا مردم چه می‌گویند! فلانی هر روز در صف اوّل بود، چرا امروز در صف آخر قرار گرفته است!؟ پس از این افکار و تخیّلات، ناگهان تکانی خورد که ای وای بر من! سالیان دراز نمازهایم را خراب کردم، باید همه را قضا کنم؟ چون آلوده به انگیزه غیر خدایی بود!

به همین جهت در روایتی می‌خوانیم که: «مجذوب فراوانی نماز و روزه و سایر عبادات دیگران مشوید! چون گاهی این‌ها را از سرِ عادت انجام می‌دهند، بلکه افراد را به راستگویی و أدای امانت امتحان کنید» «1».

بنابراین آن کس که تابع عقل و فرمان خداست دیندار، و آن که تابع هوای نفس است بی‌دین است.

در تفسیر آیه شریفه «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ» «2»

این سؤال مطرح شده است: چرا خداوند بنی اسرائیل را به خاطر این کار سرزنش می‌کند، در حالی که «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ» که کار خوبی است؛ هر چند برای «وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ» مستحق سرزنش هستند؟

برخی از مفسرین گفته‌اند: «آن ایمان ببعض نیز بی‌ارزش بوده است، چون به چیزهایی ایمان می‌آوردند که با هوای نفس آن‌ها سازگار بود.

بنابراین در واقع ایمان به هوای نفس بود، نه ایمان به خدا!» «3».

خلاصه این که روایت فوق ملاک و معیار سنجش دینداران از بی‌دینان را مخالفت با هوای نفس می‌شمارد و با این ترازوی دقیق می‌توانیم میزان دینداری خویش را به خوبی بسنجیم.

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 267