50 دو چیز مایه هلاکت مردم است!
قال علی علیه السلام:
«اهْلَکَ النَّاسَ اثْنانِ: خَوْفُ الْفَقْرِ وَ طَلَبُ الْفَخْرِ»؛
«دو چیز مردم را به هلاکت افکنده است: وحشت و ترس از فقر، و تمنّای افتخارات موهوم»
شرح و تفسیر
اگر درباره علل افزایش تجاوزها، سرقتها، رشوه خواریها، دزدیها، کم فروشیها در أشکال مختلف، و همچنین تلاشهای بیرویه آزمندانه و چپاولگرانه جمع کثیری از مردم دقّت کنیم، میبینیم که دو عامل فوق اثر عمیقی در پیدایش غالب این رویدادها دارد.
عدّهای با داشتن همه چیز، فقط به خاطر ترس از فقر (دقّت کنید ترس از فقر، نه فقر واقعی!) و یا به قول خودشان برای «تأمین آینده»! دست به هر کار خلافی میزنند. و جمعی نیز آرامش زندگی و روح خود را فدای چشم هم چشمیها و جلب افتخارات موهوم میکنند، در حالی که اگر این دو صفت زشت را رها کنند، زندگی راحت و آسودهای خواهند داشت «2».
110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 140
تعبیر به «اهلک الناس؛ مردم را هلاک کرده ...» ممکن است اشاره به هلاکت معنوی و دوری از خدا و گرفتار شدن در چنگال گناهان بوده باشد، و نیز ممکن است اشاره به هلاکت ظاهری و جسمانی و به اصطلاح «فیزیکی» باشد؛ چرا که خوف فقر و آرزوی افتخارات موهوم و برتری جوییها، انسان را وادار به کارهای خطرناکی میکند که گاه جان خود را نیز بر سر آن مینهد.
اضافه بر این «خوف فقر» و «طلب فخر» دو عامل ویرانگر اعصاب است که پیوسته اعصاب انسان را در هم میکوبد و آرامش را از او سلب میکند و مانند «خوره» او را از درون میخورد و به مرگ زودرس گرفتار میسازد.
جمع میان دو تفسیر نیز دور از حقیقت نیست.
110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 141
51 دور افتادگان از رحمت خدا
قال علی علیه السلام:
«مَنْ وَجَدَ ماءً وَ تُراباً ثُمَّ افْتَقَرَ، فَابْعَدَهُ اللَّهُ»؛
«کسی که آب و زمین در اختیار داشته باشد و با این حال فقیر و نیازمند گردد، از رحمت خدا به دور باد!»
شرح و تفسیر
از احادیث اسلامی این حقیقت به خوبی استفاده میشود که مسلمانان جهان باید از تمام منابع مختلف؛ دامداری، کشاورزی، منابع و معادن زیر زمینی، حرفه و صنعت و تجارت، برای مبارزه با فقر استفاده کنند، حتّی اگر ملّتی تنها یکی از این سرمایهها را در اختیار داشته باشد، باید به وسیله آن، خلأاقتصادی کشور خود را پر کند، تا چه رسد به این که همه آنها را در اختیار داشته باشد. و اگر چنین نکند ملّتی نفرین شده و دور از رحمت خدا و روح اسلام خواهد بود. نیاز به دیگران در هر صورت از نظر اسلام زشت و نکوهیده است
برای این که بدانیم تا چه اندازه در کشور اسلامی ما ایران به این روایت عمل شده، به ذکر یک خبر قناعت میکنیم و قضاوت را بر عهده شما خواننده عزیز میگذاریم:
110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 142
در گزارش سازمان ملل متّحد درباره ایران آمده بود:
«ایران امسال بیش از هفت میلیون تُن گندم نیاز خواهد داشت!».
به گفته بعضی از آگاهان، ایران در حالی به بزرگترین وارد کننده گندم در جهان تبدیل شده است که دارای شش میلیون هکتار زمین زراعی قابل کشت است! «1».
به یقین همه کسانی که قدرت دارند باید به پا خیزند و این لکّه نیاز را از دامان این کشور بزرگ اسلامی بشویند.
110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 143
52 دیده و دل
قال علی علیه السلام:
«الْعَیْنُ رائِدُ الْقَلْبِ»؛
«چشم پیشقراول و دیدهبان قلب است»
شرح و تفسیر
این حدیث کوتاه و پر معنی، ممکن است اشاره به جهات مثبت یا منفی چشم باشد.
مثلًا، ممکن است شخصی- نعوذ باللَّه- چشم چران باشد و این بیماری از چشم به قلب او منتقل شود و بدین وسیله قلب او در تسخیر شیطان قرار گیرد. یک نگاه ممکن است سر چشمه از هم پاشیدگی خانوادهها، اختلافات، و حتّی ضرب و قتل شود!
در روایتی پیرامون خطر این گناه بزرگ میخوانیم: «اوّلُ نَظْرَةٍ لَکَ وَ الثَّانِیَةُ عَلَیْکَ وَ لا لَکَ وَ الثَّالِثَةُ فیها الْهَلاکُ؛ در نگاه اوّل (که غیر اختیاری است) چیزی بر تو نیست و نگاه دوم که اختیاری است به ضرر توست، نه به نفع تو، و نگاه سوم (که در حقیقت إصرار بر گناه است) باعث هلاکت توست؟»
110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 144
و ممکن است که اشاره به جهات مثبت چشم باشد، مثل این که یک نگاه ممکن است انسان را از کفر به سوی ایمان و از شک به سوی یقین هدایت نماید. تفکّر در خلقت و آفرینش زمین و آسمان، که در قرآن مجید نسبت به آن سفارش شده، از راه دیدن این مناظر حاصل میگردد.
به هر حال روایت فوق به جنبههای مثبت و منفی آثار چشم و تأثیر مهمّ آن بر قلب انسان و سعادت و شقاوت آدمی اشاره دارد.
پیام روایت این است که انسان باید چشمِ بازی داشته باشد و از آنچه میبیند در جهت شناخت خویشتن و جهان پیرامون خویش بهره ببرد، سپس آنچه را دریافته است به دیگران منتقل کند.
110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 145
53 رابطه تقوی با زبان!
قال علی علیه السلام:
«وَ لْیَخْزُنِ الرَّجُلُ لِسانَهُ فَانَّ هذَا الِّلسانَ جَمُوحٌ بِصاحِبِه وَ اللَّهِ ما اری عَبْداً یَتَّقی تَقْوی تَنْفَعُهُ حَتّی یَخْزُنَ لِسانَهُ»؛
«انسان باید زبانش را حفظ کند، زیرا این زبان سرکش صاحبش را به هلاکت میاندازد. به خدا سوگند، باور نمیکنم بندهای که زبانش را حفظ نکند، تقوایی سودمند به دست آورد»
شرح و تفسیر
سخن در مورد زبان فراوان است، ولی آنچه موضوع بحث این روایت است رابطه کنترل زبان و تقوی است. ارتباط این دو به قدری تنگانگ است که بدون کنترل زبان تقوی امکانپذیر نیست! دیانت اشخاص، ارزش وجودی آنها، رشد فکری و تعالی روحی انسانها و خلاصه انسانیّت فرزندان آدم به وسیله زبان سنجیده میشود.
آری زبان معیار سنجشهاست، بدین جهت اوّلین گام تهذیب در اخلاق، حفظ و کنترل و پاک سازی زبان است.
زبان موجودی خطرناک و در عین حال بسیار مهمّ است و اصولًا خطر آن به خاطر اهمیّت آن است. خطر زبان از آن جهت است که همیشه در
110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 146
دسترس انسان است و گناهانی که به وسیله آن انجام میشود، به آسانی صورت میگیرد و چون به آن عادت کردهایم متأسّفانه قُبح و زشتی گناهان زبان از بین رفته است.
علاوه بر این دو مطلب- که خطر زبان را روشن میسازد- خطرناکتر این که گناهانی که به وسیله زبان صورت میپذیرد، غالباً از حقوق النّاس است: غیبت، تهمت، شایعه پراکنی، شوخیهای نامشروع، إشاعه فحشاء، دروغ، إیذاء مؤمن، فحّاشی، قذف و مانند آن، که با زبان انجام میشود، همه از گناهانی است که حقّ النّاس را به دنبال دارد.
با توضیح بالا روشن شد چرا بدون کنترل زبان تقوی حاصل نمیشود.
بنابراین گام اوّل در مسیر سعادت این است که با دقّت مواظب سخنان و گفتار خویش باشیم.
110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 147
54 رابطه شخصیّت و تقوی
قال علی علیه السلام:
«مَنْ احَبَّ الْمَکارِمَ اجْتَنَبَ الَمحارِمَ»؛
«کسی که میخواهد با شخصیّت شود باید از گناه پرهیز کند»
.
شرح و تفسیر
تعبیرات زیادی در روایات دیده میشود که آبرو و عظمت و عزّت در دنیا را نیز برای انسانهای با تقوی میداند. خداوند متعال میفرماید:
«لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسوُلِه وَ لِلْمُؤْمِنینَ»؛
«عزّت فقط از آنِ خداوند و پیامبرش و مؤمنین به آنها است»
از سوی دیگر در برخی از روایات آمده است که فلان گناه آبروی انسان را میبرد و از شخصیّت وی میکاهد. از مجموع این مطالب استفاده میشود که رابطهای بین تقوی و ارزش انسان در دنیا وجود دارد.
روایت فوق پیرامون همین مطلب سخن میگوید، و حتّی یافتن شخصیّت مناسب اجتماعی را در سایه دوری از گناه و اطاعت پروردگار عالم میداند. یعنی ثواب و عقاب تنها جزا و پاداش نیکوکار و گناهکار نیست، بلکه گناه و طاعت آثاری در همین دنیا دارد. و به تعبیر دیگر دین فقط برای جهان آخرت نیست، بلکه برای دنیا هم مفید است. مثلًا
110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 148
شخصی که دروغ میگوید، نهایتاً چند بار موفّق به پردهپوشی میگردد، ولی بالاخره رسوا میشود و پس از رسوایی ناشی از گناه، مردم دیگر به او اعتماد نمیکنند. بنابراین تقوی درختی است که ثمرات آن در دنیا و آخرت قابل استفاده است.
ضمناً فراموش نکنیم که نهال تقوی همه روزه احتیاج به آبیاری و مراقبت دارد و گرنه پژمرده میگردد، روز و شب باید توبه و استغفار کرد.
انسان هنگامی که از خانه بیرون میرود باید خود را به خدا بسپارد و همواره مراقب اعضای خویشتن باشد.
110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 149
55 راه بازگشت
قال علی علیه السلام:
«وَ لَو فَکَّروُا فی عَظیم الْقُدْرَةِ، وَ جَسیم النِّعْمَةِ، لَرَجَعُوا الَی الطَّریقِ، وَ خافُوا عَذابَ الْحَریقِ، وَ لکِنِ الْقُلُوبُ عَلیلَةٌ، وَ الْبَصائِرُ مَدْخُولَةٌ»؛
«اگر در عظمت نعمت پروردگار میاندیشیدند، به راه راست بازمیگشتند، و از آتش سوزان میترسیدند؛ امّا دلها بیمار و چشمها معیوب است!»
شرح و تفسیر
مردم عالَم سه گروهند:
1- کسانی که در صراط مستقیم الهی هستند، نه طریق افراط را میپیمایند و نه راه تفریط.
2- گروهی که بیراهه میروند، اینها یا «مغضوب علیهم» هستند و یا جزء «ضالّین» میباشند.
3- عدّهای که گاه در راه مستقیم حرکت میکنند و گاه بیراهه میروند.
حضرت امیر المؤمنین علیه السلام در روایت بالا راه بازگشت تمام کسانی که از صراط مستقیم منحرف شدهاند را چنین بیان میکند: بازگشت به صراط مستقیم تنها در سایه تفکّر و اندیشه حاصل میشود. به هر صدا و شعاری نباید چشم و گوش بسته پاسخ گفت؛ زیرا این کار سبب خروج از راه مستقیم میشود.
110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 150
سؤال: اندیشه در چه مسائلی انسان را به صراط مستقیم بازمیگرداند؟
پاسخ: جواب این سؤال در خود روایت آمده است؛ حضرت میفرماید در دو چیز فکر کنید:
1-
«فی عَظیم الْقُدْرَةِ»
در قدرت عظیم و بیانتهای پروردگار عالم اندیشه کنید و آن را باور نمایید. بدانید که همه چیز به دست پر قدرت اوست؛ عزّت و ذلّت، سعادت و شقاوت، پیروزی و شکست، ارتقاء و سقوط و خلاصه همه چیز به دست با کفایت اوست و در حقیقت ما در برابر اراده او از خود ارادهای نداریم.
2-
«جَسیم النِّعْمَةِ»
در نعمتهای فراوان و بیانتهای الهی نیز فکر کنید! چگونه بیراهه رفتهایم؟ در حالی که از بدو تولّد و حتّی قبل از آن، تا پایان زندگی غرق در نعمتهای او هستیم؛ نعمتهای فراوانی که حتّی قدرت شمردن آنها را نداریم! «1».
اگر منحرفین از راه مستقیم در این دو مطلب اندیشه و تفکّر کنند به راه راست باز میگردند، ولی چون قلبهای علیل و چشمهای نابینا دارند نمیتوانند با چشم نابینا نعمتهای الهی را ببینند و با قلب علیل قدرت پروردگار را درک کنند، بدین جهت به راه مستقیم برنمیگردنند. چنین انسانهایی ابتدا باید ابزار شناخت خویش را اصلاح کنند. سپس با قلب و فکری سالم در قدرت بیانتهای پروردگار اندیشه و تفکّر کنند. و با چشمی بینا و سالم نعمتهای فراوان و غیر قابل شمارش خداوند مهربان را ببینند، تا به راه راست باز گردنند.
110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 151
56 راه سلامت و عافیت
قال علی علیه السلام:
«الْعافیَةُ عَشَرَةُ اجْزاءٍ تِسْعَةٌ مِنْها فِی الصَّمْتِ الّا بِذِکْرِ اللَّهِ وَ واحِدٌ فی تَرْکِ مُجالَسَةِ السُّفَهاءِ»؛
«عافیت ده جزء دارد، که نُه جزء آن در سکوت است، مگر این که ذکر خدا باشد (که منافاتی با عافیت ندارد) و یک جزء آن ترک همنشینی با سفیهان است»
شرح و تفسیر
اگر سؤال شود راه از بین بردن گناه و نافرمانی اشخاص، خانوادهها، کشورها، و خلاصه همه مردم جهان چیست؟
در پاسخ میگوییم: دو عامل مهمّ برای رسیدن به این هدف والا لازم است:
نخست این که زمینههای ذهنی، روحی و اخلاقی پرورش یابد و حالت تقوی، که سدّی در برابر هجوم شهوات است، در انسان به وجود آید. این حالت هرچه قویتر باشد مصونیّت انسان بیشتر خواهد بود.
دیگر این که زمینههای خارجی گناه از بین برود، نه آن که به بهانه آزادی هر روز مقدّمات و زمینههای بیشتری برای گناه فراهم گردد!
110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 152
مخصوصاً جوانانی که در معرض گناه و طغیان شهوات هستند باید به این دو عامل توجّه ویژهای داشته باشند؛ در مجالس گناه شرکت نکنند، داستانهای هوسانگیز و رمانهای عشقی مطالعه نکنند، با دوستان ناباب، که آنها را تشویق به گناه مینمایند، معاشرت ننمایند و از سایر مقدّمات و زمینههای گناه نیز اجتناب کنند.
اگر در معارف و احکام اسلامی دقّت کنیم، دستوراتی در هر دو زمینه خواهیم یافت. خداوند متعال نه تنها اجازه گناه نمیدهد و گناهکار را مجازات میکند، بلکه اگر کسی آن گناه را به طور علنی انجام دهد مجازات مضاعف دارد! نه تنها قمار را حرام مینماید، بلکه خرید و فروش و نگهداری آلات قمار را نیز تحریم میکند. نه تنها خوردن شراب و هر نوع مایع مستکنندهای را ممنوع میکند، بلکه باغبان انگور شراب، کارخانه سازنده شراب، وسیله نقلیّهای که شراب و انگور را حمل و نقل میکند، انباردار شراب، فروشنده شراب، خریدار شراب، ساقی شراب را نیز مورد لعن و نفرین قرار میدهد!
از این مقدّمه کوتاه پاسخ مغالطهای که بعضی مطرح میکنند روشن میشود. مثل این که میگویند: «زنها باید آزاد باشند هر کس مایل بود حجاب را رعایت کند و هر کس مایل نبود مراعات نکند! مردم در انجام یا ترک بقیّه واجبات و محرّمات هم آزاد باشند، هر کس هر چه را خواست انتخاب کند!».
بطلان این سخن بسیار روشن است. همه عقلاء میگویند مردم را نباید لب پرتگاه برد و آزاد گذاشت، همه عقلاء لب پرتگاه نرده میکشند،
110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 153
همه عقلاء لب پنجرهها نرده میکشند و با استدلال فوق جان خود و فرزندانشان را به خطر نمیاندازند.
امام علی علیه السلام در روایت فوق، عافیت معنوی، یعنی سلامت از گناه، را دارای اجزاء دهگانه میداند که نُه جزء آن در سکوت است؛ مگر این که انسان مشغول ذکر خدا باشد. چون قسمت عمده گناهان با زبان انجام میشود، لهذا نُه جزء عافیت در سکوت است. سی گناه کبیره با زبان انجام میشود و لهذا باید سعی کنیم کمتر سخن بگوییم، وقتی کمتر حرف بزنیم کمتر خطا میکنیم. بنابراین سکوت بسیار با اهمیّت است، به گونهای که میتوان افراد را از زبانشان شناخت.
جزء دهم عافیت، که یکی از زمینههای گناه است، ترک مجالس گناه میباشد؛ یعنی حضور در مجلس گناه حرام است هر چند دیگران گناه کنند و شما مرتکب گناه نشوید، بلکه فقط ناظر گناه آنان باشید.
اشخاص، خانوادهها، کشورها و خلاصه تمام مردم جهان با عمل به اینگونه روایات میتوانند خویش را در مقابل گناه و معصیت بیمه نمایند.
110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 155
57 راه نفوذ شیطان!
قال علی علیه السلام:
«یا کمیل! وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ و جَلَّ «انّ عِبادی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ»
وَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ «انَّما سُلْطانُهُ عَلَی الَّذینَ یَتَوَلَّونَهُ وَ الَّذینَهُمْ بِه مُشْرِکُونَ»
«ای کمیل! این کلام خداوند است که میفرماید: «ای ابلیس! تو هرگز سلطهای بر بندگان من نخواهی یافت» و کلام (دیگر) خداوند که میفرماید: «تسلّط او (ابلیس) تنها بر کسانی است که او را به سرپرستی خود برگزیدهاند، و آنها که نسبت به خدا شرک میورزند» «3».
شرح و تفسیر
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در این روایت به دو آیه اشاره میکند:
نخست، آیهای که تسلّط شیطان بر بندگان خاصّ خدا را نفی میکند. و دیگر، آیهای که سلطه شیطان را نسبت به دو گروه اثبات میکند: کسانی که طوق بندگی و ولایت شیطان را بر گردن آویختهاند و تحت ولایت او هستند، و کسانی که شیطان را شریک خداوند قرار میدهند، گاه ولایت خداوند را میپذیرند و گاه پذیرای ولایت شیطانند. طبق منطق قرآن، شیطان بر این دو گروه سلطه دارد.
110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 156
مردم تصوّرات نادرستی از شیطان دارند. خیال میکنند ممکن است بدون اختیار اسیر شیطان شوند، در حالی که این تصوّر باطل است. تا به شیطان گذرنامه ندهند این موجود پلیدِ رانده شده از درگاه رحمت الهی، نمیتواند وارد کشور روح و جان انسان شود. آری، تا انسان چراغ سبزی به شیطان نشان ندهد و گذرنامهاش را امضاء نکند، او قدرت نفوذ در انسان نخواهد داشت.
سؤال: چه چیزهای زمینه نفوذ شیطان را فراهم میسازد و به منزله چراغ سبز محسوب میگردد؟
پاسخ: امور مختلفی زمینهساز نفوذ شیطان است، از جمله:
1- دوستان ناباب یکی از زمینههای مهمّ تسلّط شیطان است.
2- شرکت در مجالس گناه عامل دیگری برای نفوذ شیطان است.
3- فیلمهای فاسد و مفسد، کتابهای گمراه کننده، صحنههای تحریکآمیز، برنامههای ناسالم رادیوها، تلویزیونها، ماهوارهها، اینترنتها و مانند آن، زمینه تسلّط شیطان را فراهم میسازد.
4- خلوت با زن بیگانه و نامحرم نیز از زمینههای نفوذ شیطان است.
بدین جهت حتّی نماز و عبادت در چنین محلّ خلوتی صحیح نیست! و مانند اینها.
باید سعی کنیم با از بین بردن زمینههای نفوذ شیطان، خویش را از وسوسههای او حفظ کنیم و خود را از محدوده ولایت او خارج سازیم و جزء آن دسته از بندگانی شویم که شیطان سلطهای بر آنها ندارد.
بار الها! ما را از بندگان مخلص و نفوذناپذیر در برابر وسوسههای شیاطین قرار ده.
110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 157
58 راهوارترین مرکب، و بهترین زاد و توشه
قال علی علیه السلام:
«جَعَلَ الصَّبْرَ مَطِیَّةَ نَجاتِه وَ التَّقوی عُدَّةَ وَفاتِه ؛
«خدا رحمت کند کسی را که استقامت و صبر را مرکب راهوار نجات خویش قرار دهد، و تقوی را زاد و توشه مرگش سازد»
.