زندگانی حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام)

زندگانی حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام)0%

زندگانی حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) نویسنده:
گروه: امام کاظم علیه السلام

زندگانی حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام)

نویسنده: موسى خسروى
گروه:

مشاهدات: 21689
دانلود: 4042

توضیحات:

زندگانی حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 22 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 21689 / دانلود: 4042
اندازه اندازه اندازه
زندگانی حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام)

زندگانی حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام)

نویسنده:
فارسی

بخش سیزدهم گوشه ای از احوال برادران و اولاد موسی بن جعفرعليه‌السلام

که از کتاب (تحفة العالم) تألیف سید جعفر آل بحر العلوم طباطبائی اقتباس شده

برادران و خواهران موسی بن جعفرعليه‌السلام

حضرت موسی بن جعفرعليه‌السلام دارای شش برادر و سه خواهر بود به نام های:

اسماعیل، عبد اللَّه افطح و ام فروه که عالیه نام داشت که مادر آنها فاطمه دختر حسین بن علی بن الحسینعليه‌السلام بود. از ابن ادریس نقل شده که مادر اسماعیل فاطمه دختر حسین اثرم فرزند حسن بن علی بن ابی طالب بود.

اسحاق، مادرش کنیزی بود و عباس و علی و محمّد و اسماء و فاطمه که از چند مادر بودند.

اسماعیل بزرگترین فرزند حضرت صادقعليه‌السلام بود هم او جد خلفای فاطمی مصر و مغرب است مصر جدید را آنها ساخته اند.

در بغداد دو قبر است مذموم که یکی متعلق به علی بن اسماعیل بن صادقعليه‌السلام که اهالی بغداد او را سید سلطان علی میگویند و دیگری قبر برادرش محمّد بن اسماعیل جد خلفای فاطمی است که اهل بغداد او را فضل مینامند و محله ای که در آنجا دفن شده بنام محله فضل است.

حضرت صادقعليه‌السلام بسیار محبت میورزید نسبت به اسماعیل و او را مورد تفقد و مرحمت خویش زیاد قرار میداده، گروهی از شیعیان خیال میکردند او جانشین پدرش خواهد بود چون از همه بزرگتر بود و پدرش باو علاقه زیادتری داشت و احترامش میکرد و دارای جمال و کمال ظاهری و باطنی بود ولی در زمان پدرش از دنیا رفت وقتی جنازه او را برای دفن به بقیع می بردند پدرش مرتب دستور میداد

جنازه را به زمین گذارند، کفن از صورتش برمیداشت تا مردم ببینند تا سه مرتبه این کار را بین راه تکرار نمود تا مردم شاهد فوت او باشند و نگویند غائب شده، چنانچه این عقیده را بعضی پیدا کردند و وقتی مرگ او مسلم شد بیشتر از پیروان حضرت صادق که اعتقاد بامامت او داشتند برگشتند، ولی بعضی گفتند: نمرده بر مردم مشتبه شد بعضی دیگر میگفتند:

مرده است ولی فرزند خود محمّد را بجانشینی تعیین کرده که او بعد از حضرت صادق امام است این دسته را قرامطه و مبارکه مینامند و گروهی نیز میگفتند: امامت محمّد فرزند اسماعیل بتصریح جدش حضرت صادق شده نه اینکه پدرش اسماعیل او را جانشین تعیین کرده باشد بعد امامت را در اولاد او تا آخر الزمان ادامه داده اند.

جد بزرگوارم سید محمّد جد جد ما بحر العلوم گفت: که بی ارزشی و بطلان مذهب این گروه واضح تر از آن است که توضیح داده شود با این همه در محل خود نیز کاملا بررسی شده است.

قبر اسماعیل در داخل بقیع نیست در قسمت غربی قبه عباسی در خارج بقیع است این بقعه پایه دیوار اطراف مدینه است از طرف قبله و مشرق که در آن از داخل مدینه بوده این بقعه را قبل از بارو و دیوار اطراف مدینه ساخته اند که بعدها دیوار بآن وصل شده، دیوار از ساختمانهای زمان بعضی از خلفای فاطمی مصر است.

قبر مقداد بن اسود کندی نیز در بقیع است زیرا او در جرف در یک فرسخی مدینه از دنیا رفت و جنازه اش را بمدینه آوردند و اینکه اهل شهر وان بغداد میگویند قبر مقداد در آن شهر است اشتباه است. ممکن است قبری که در شهر وان بغداد است قبر دانشمند ارجمند شیعه شیخ جمال الدین مقداد بن عبید اللَّه سیوری معروف به فاضل مقداد باشد که دارای کتابهای زیادی بود و از بزرگترین علمای شیعه است.

ارباب سیر و تاریخ در باره مدینه چنین نوشته اند که بیشتر صحابه پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در بقیع دفن شده اند، قاضی عیاض در مدارک مینویسد، دفن شدگان از اصحاب پیغمبر بده هزار نفر میرسند ولی بیشتر آنها اثری که باعث تشخیص شود ندارند و علتش این بوده که پیشینیان قبرها را به وسیله نوشتن بر سنگ مشخص نمی کرده اند با اینکه گذشت زمان طولانی خود باعث از بین رفتن اثر است.

آری از کسانی که قبرش از هر جهت مشخص است از بنی هاشم یکی قبر ابراهیم پسر پیغمبر است که در بقعه ای نزدیک بقیع است در بقیع قبر عثمان بن مظعون که از بزرگان صحابه نیز هست که او اولین کسی است که در بقیع دفن شده.

همچنین قبر اسعد بن زراره و ابن مسعود و رقیه و ام کلثوم دو دختر پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در آنجا است از روایات اهل سنت و شیعه چنین استفاده می شود که پس از فوت رقیه، پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم او را در بقیع دفن کرد و فرمود ملحق شو بدوستان پاک و صالح ما عثمان بن مظعون.

سمهودی مینویسد: ظاهر اینست که تمام دختران پیامبر اکرم در بقیع دفن شده اند کنار قبر عثمان بن مظعون زیرا آن جناب وقتی سنگ بر قبر عثمان گذاشت فرمود: بدین وسیله مشخص میکنم قبر برادرم را و هر یک از فرزندانم که بمیرند همین جا دفن خواهم کرد.

دولابی صاحب کتاب الکنی متوفی در سال ۳۱۰ مینویسد: پس از فوت عثمان بن مظعون زنش گفت: گوارا باد ترا بهشت ابو السائب!، و اولین کسی بود که ابراهیم فرزند پیغمبر باو پیوست.

آنچه نیز میگویند که قبر عثمان بن عفان در آنجا است غلط است زیرا قبر او در خارج بقیع است.

ابن اثیر در نهایه در لفظ «حشش» مینویسد: از همین ماده است حدیث عثمان که او را در حش کوکب که باغی بود پشت مدینه، خارج بقیع دفن کردند.

قبر عقیل فرزند ابو طالب در آنجا است که پسر برادرش عبد اللَّه جواد فرزند جعفر طیار در همان جا دفن شده، نزدیک قبر عقیل بقعه ایست که در آن زنان پیامبر اکرم دفن شده اند. قبر صفیه دختر عبد المطلب عمه پیغمبر در طرف چپ خارج بقیع است در طرف قبله بقعه قبریست متصل بدیوار بقعه که دارای ضریح است.

مردم چنین می پندارند که قبر فاطمه زهراعليها‌السلام است. قبر فاطمه بنت اسد مادر امیرالمؤمنینعليه‌السلام در زاویه مقبره عمومی بقیع در قسمت شمالی قبه عثمان است با اینکه اشتباه است زیرا بطور تحقیق قبر فاطمه زهراعليها‌السلام یا در خانه خودش بوده و یا در حرم پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم .

قبری که در طرف قبله بقعه قرار دارد قبر فاطمه بنت اسد مادر امیرالمؤمنین است چنانچه در بعضی اخبار رسیده که چهار امام در کنار قبر مادر بزرگشان فاطمه بنت اسد دفن شده اند و قبری که در مقبره عمومی قرار دارد قبر سعد بن معاذ اشهلی است که یکی از اصحاب پیامبر بوده. چنانچه این مطلب را صاحب تلخیص معالم الهجره مینویسد.

از کسانی که قبر فاطمه بنت اسد را تعیین نموده همان جائی که ما ذکر کردیم سید علی سمهودی است که در کتاب «وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی» مینویسد: گفتار در مورد بقیع را خاتمه دهیم با آنچه از سلمان فارسی روایت شده که در عهد عمر بن خطاب قبرهای بقیع بر اثر زلزله میلرزید مردم صدا به ناله و فریاد بلند کردند عمر و اصحاب پیامبر بیرون آمده شروع به دعا میکردند برای سکون زلزله که پیوسته زیاد میشد به طوری که به دیوار خانه های مدینه رسید که مردم تصمیم گرفتند از مدینه خارج شوند. عمر گفت: بروید علی بن ابی طالب ابو الحسن را بیاورید علیعليه‌السلام آمد.

عمر گفت: یا ابا الحسن نمی بینی چگونه قبرستان بقیع بزلزله مبتلا شده بطوری که بدیوار خانه های مدینه رسیده است مردم میخواهند از شهر خارج شوند.

فرمود: صد نفر از اصحاب پیغمبر که در بدر شرکت کرده اند بیاورید.

از میان صد نفر ده نفر انتخاب کرد آن نود نفر باقیمانده را پشت سر آنها قرار داد در مدینه زن و دختری باقی نماند همه خارج شدند بعد ابو ذر و سلمان و مقداد و عمار را خواست به آنها فرمود: شما جلو من باشید تا وسط قبرستان بقیع رفت مردم نیز اطراف آنها حلقه زده بودند با پای خود بر زمین کوبیده فرمود: ترا چه می شود؟

سه مرتبه این کار را کرد، آرام گردید.

فرمود: خدا و پیامبر درست فرمودند اتفاق افتادن این جریان را بمن خبر دادند در همین روز و همین ساعت و اجتماع مردم. خداوند در قرآن میفرماید:( إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها. وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها ) زمین بارهای گران خود را برای من خارج کرد. در این موقع مردم برگشتند زلزله ایستاده بود.

عبد اللَّه بعد از اسماعیل از همه برادران بزرگتر بود در نزد پدر بزرگوارش هیچ کدام باندازه او قرب و منزلت نداشتند او را متهم کرده بودند که در اعتقاد مخالف پدر خویش است. میگفتند با حشویه رفت و آمد میکند و تمایل به مذهب مرجئه دارد. پس از حضرت صادقعليه‌السلام ادعای امامت کرد باین دلیل که من بزرگترین فرزند فعلی پدرم هستم، گروهی از پیروان حضرت صادقعليه‌السلام قبول کردند ولی بعد بیشترشان برگشتند جز تعداد بسیار کمی که آنها را فطحی مذهب میگفتند، زیرا عبد اللَّه پاهایش دراز بود بعضی میگویند نام فطحی از آن جهت بود که رئیس این مذهب که آنها را دعوت و تبلیغ باین اعتقاد میکرد مردی بنام عبد اللَّه افطح بود.

در ارشاد مفید مینویسد: اسحاق بن جعفرعليه‌السلام مردی فاضل و صالح و پرهیزگار و کوشا در عبادت بود، مردم از او حدیث و آثاری روایت کرده اند.

ابن کاسب هر وقت از او حدیث نقل میکرد میگفت مرا حدیث کرد ثقه پسندیده سیرت اسحاق بن جعفرعليه‌السلام او معتقد بامامت برادرش حضرت موسی بن جعفر بود و از پدرش روایت در تصریح بامامت آن آقا نقل کرده.

در عمده مینویسد: کنیه او ابا محمّد بوده که مؤتمن لقب داشت در عریض متولد شد، از همه مردم بیشتر شباهت به پیغمبر داشت او با برادرش موسی بن جعفرعليه‌السلام از یک مادر بودند محدث جلیلی بود بعضی از شیعیان مدعی امامت در باره او شده اند سفیان بن عیینه هر وقت از او حدیث میکرد میگفت: حدیث کرد مرا ثقه رضی اسحاق بن جعفر بن محمّد بن علی بن الحسینعليه‌السلام .

محمّد بن جعفر مردی سخاوتمند و شجاع بود همیشه یک روز در میان روزه میگرفت. در آشپزخانه او هر روز یک گوسفند مصرف میشد همعقیده با زیدیها بود در قیام با شمشیر در سال ۱۹۹ بر مأمون خروج کرد در مکه پیروان جارودیه با او همداستان شدند مأمون سپاهی را بفرماندهی عیسی جلودی فرستاد او را شکست داد و اسیر کرده پیش مأمون آورد ولی مأمون باو احترام گذاشت و از کشتنش صرف نظر کرد با خود او را بخراسان برد قبرش در بسطام است او همان کسی است که قبلا گفتیم قبرش در گرگان است زیرا گرگان ناحیه ایست مشتمل بر شهری که آن را استرآباد میگویند مانند مصر و قاهره و عراق و کوفه.

درمجالس المؤمنین در ضمن احوال به ایزید بسطامی مینویسد:

سلطان الجایتو خان دستور داد بر فراز قبر محمّد بن جعفر قبه ای بسازند گروهی بامامت او اعتقاد داشتند پس از پدرش که آنها را سمطیه میگفتند چون رئیس آنها یحیی بن ابی السمط نام داشت.

علی بن جعفر مردی کثیر الفضل و بسیار پرهیزگار و صحیح الاعتقاد بود حدیث بسیاری از برادرش موسی بن جعفر نقل کرده، این همان علی بن جعفر مشهور به عریضی است که تحت تربیت برادرش موسی بن جعفر بزرگ شد تمام شیعه او را تا امروز احترام میکنند چهار یا پنج امام را درک کرده، سید در انوار مینویسد:

کسی شبیه او در پرهیزگاری و فضل نبود پیوسته ملازم برادر خود موسی بن جعفر بود و معتقد بامامت حضرت موسی بن جعفر و حضرت رضا و حضرت جواد بود.

هر وقت حضرت جوادعليه‌السلام در بین بچه ها میدید از مسجد میان گروهی شیعیان حرکت میکرد خود را به قدم های او میانداخت محاسن سفید خود را به خاک قدم های او میمالید میگفت: خدا این کودک را لایق امامت دانسته و امام است. اما مرا با این محاسن سفید شایسته امامت ندانسته. چون گروهی از شیعه به او پیشنهاد امامت میکردند و میگفتند تو امام هستی ادعا کن ولی او سخن ایشان را نمی پذیرفت.

روایت شده که حضرت جواد روزی تصمیم رگ زدن داشت علی بن جعفر برگ زن گفت اول مرا فصد کن تا حرارت آهن را به چشم قبل از حضرت جواد.

محل دفن او را در سه جا نوشته اند: یکی در قم که معروف است، خارج شهر و صحن وسیعی دارد با قبه عالی و آثار باستانی از آن جمله سنگی که روی قبر است اسم او و پدرش در آن سنگ ثبت است تاریخ نوشته سال ۷۴ است.

مجلسیرحمه‌الله در بحار مینویسد: از کسانی که معروف به بزرگواری و شخصیت است علی بن جعفرعليه‌السلام است که در قم دفن شده جلالت و شخصیت احتیاج بتوضیح ندارد.

اما اینکه در قم دفن شده باشد. در کتاب معتبری ذکر نشده جز اینکه اثر قبر شریفی در آنجا هست که اسم و پدرش نوشته شده.

در تحفة الزائر مینویسد: مزار بزرگی در قم هست که قبری در آنجا است بر روی قبر نوشته است این مرقد علی بن جعفر صادقعليه‌السلام و محمّد بن موسی است از تاریخ ساختمان آن قبر تاکنون قریب چهار صد سال است.

فقیه مجلسی اول در شرح فقیه در معرفی علی بن جعفر پس از ذکر پاره ای از فضائل او مینویسد: قبرش در قم مشهور است. شنیده ام که اهل کوفه از او تقاضا کردند از مدینه به آنجا کوچ کند. قبول کرد مدتی در کوفه بود که اهل کوفه حدیث هائی از او یادداشت کردند. آنگاه اهالی قم تقاضا نمودند که در شهر آنها ساکن شود، از ایشان نیز پذیرفت در همان جا بود تا از دنیا رفت دارای فرزندان و نسل زیادی که در اطراف جهان پراکنده شدند که در اصفهان قبر یکی از آنها است از آن جمله قبر سید کمال الدین است در قریه سین برخوار که مزار معروفی است.

به گمان من که محمّد بن موسی که با علی بن جعفر در قم دفن شده از فرزندان حضرت موسی بن جعفرعليه‌السلام باشد محمد بن موسی بن اسحاق بن ابراهیم العسکری بن موسی بن ابراهیم بن موسی بن جعفرعليه‌السلام . صاحب تاریخ قم گفته:

متولد شد از ابو محمّد موسی بن اسحاق یک پسر و یک دختر ولی اسم پسر را نبرده.

صاحب عمدة الطالب مینویسد: موسی بن اسحاق بن ابراهیم عسکری فرزندی داشت بنام ابو جعفر محمّد فقیه قم و ابو عبد اللَّه اسحاق دومین مرقد علی بن جعفر در خارج شهر سمنان در وسط باغی سرسبز است با قبه و بارگاه و بسیار خوش منظره ولی از مجلسی نقل شده که این قبر او نیست احتمال خلاف بیشتر است.

سوم در عریض است که بفاصله یک فرسخ از مدینه است دهی است که ملک او بوده و خود و فرزندان و اعقابش در آنجا سکنی داشته اند به همین جهت معروف بعریضی شده در آنجا قبر و قبه ای نیز دارد، محدث نوری همین نظر را انتخاب کرده در خاتمه مستدرک با شرح مفصلی و ظاهر نیز همین است شاید قبری که در قم هست متعلق بیکی از فرزندان نسل او باشد.

عباس بن جعفر، صاحب ارشاد مینویسد: مردی فاضل و بزرگوار بود.

در کنار نهر کربلا که معروف بنهر حسینی است مقامی است که مشهور بنام مقام جعفر صادقعليه‌السلام که در سر زبان اهل آن محل است شاید این همان مقامی است که تعبیر نموده از آن حضرت صادقعليه‌السلام در حدیث صفوان که مجلسی آن را در تحفة الزائر از مصباح شیخ طوسی نقل کرده که در مورد تعلیم آداب زیارت جدش حسینعليه‌السلام به او در آن نقل شده که وقتی رسیدی به نهر فرات منظورش شریعه که آن را حضرت صادق نهر علقمی نامیده. چنین بگو ظاهر مطلب این است که این مقام در زمان آن دو بزرگوار شیخ طوسی و مجلسی مشهور به مقام حضرت صادق بوده.