کشف حقایق

کشف حقایق0%

کشف حقایق نویسنده:
گروه: مجموعه عقایدی

کشف حقایق

نویسنده: : علی آل محسن
گروه:

مشاهدات: 7465
دانلود: 2673

توضیحات:

کشف حقایق
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 22 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 7465 / دانلود: 2673
اندازه اندازه اندازه
کشف حقایق

کشف حقایق

نویسنده:
فارسی

نام کتاب:کشف حقایق

نویسنده : علی آل محسن

 

مقدمه

حمد و سپاس بی‌کران، خدای جهانیان را و درود و سلام او بر بهترین خلق و شریف‌ترین بندگانش، محمد (ص) و اهل بیت پاکش علیهم السلام، و لعنت همیشگی خدای متعال بر دشمنان آنها تا روز قیامت.

مدتی پیش کتابچه‌ای کوچک با نام

«هذه نصیحتی إلی کلّ شیعی»(1)منتشر شد.

این کتاب، به دو علت دارای اهمیت است:

اولاً نویسنده این کتابچه، به گمان خویش، از بررسی کتاب «کافی» که از مهم‌ترین و معتبرترین کتاب‌های حدیثی نزد شیعۀ دوازده‌امامی است، به این مطالب دست یافته است.

ثانیاً نویسنده خود را در لباس انسانی اندرزگو و دلسوز که هدایت و سعادت دین و دنیا را برای شیعه می‌خواهد، نمایانده است. درحالی‌که با کمی دقت در نوشته‌های آقای جزایری، خلاف ادعاهای وی ثابت می‌شود و من با تأمل در این کتابچه، آن را مملو از اهانت‌های زشت، حرف‌های بیهوده، مبانی بی‌اساس، استدلال‌های ضعیف، مغالطه‌های آشکار، تهمت‌های ناروا و دروغ‌های تودرتو یافتم. نویسنده در این نوشتار، دروغ و

تهمت

1- این نصحیت من است برای هر شیعی.

ص:10

را حقیقت، نیرنگ را نصیحت و گمراهی را هدایت شمرده و خود را در جامه خیرخواهان و دوست‌داران شیعه نشان داده است. اما در واقع از این جایگاه، فاصله زیادی دارد.

وی بدون ارائۀ دلیلی درست، شیعه را تکفیر کرده، آنان را گمراه خوانده و با این کار، مرتکب اشتباه و ستمی بس بزرگ و ناروا شده است؛ چراکه این تکفیر، طایفۀ بزرگی از مسلمانان را در برمی‌گیرد و ازاین‌رو، با سخن علما و نویسندگان زیادی از اهل سنت نیز مغایرت دارد که گفته‌اند: «به‌خاطر گناهی نمی‌شود کسی از اهل قبله (1) را تکفیر کرد» .

البته این کتابچه، یکی از بی‌شمار کتاب‌ها، جزوه‌ها و نشریاتی است که در چند سال اخیر، به‌سبب اوضاع خاص سیاسی حاکم بر منطقۀ خاورمیانه، ضد شیعه منتشر شده است. ازاین‌رو بنده پس از مطالعۀ این کتاب، نقد آن را بر خود لازم دانستم تا بدین وسیله، شبهات ایجاد شده برطرف شود و حق از باطل و صدق از کذب جدا گردد.(2)

از پروردگار والامرتبۀ خویش خواستارم که به وسیله این کتاب، به برادران مؤمن و دینی‌ام نفع رساند و در روز تنگ‌دستی و نیاز، مرا دریابد؛ چرا که او شنوا، نزدیک و اجابت‌کننده است و اوست که به‌سوی حق و راستی، هدایتگر است و بازگشت همه به‌سوی اوست. درود خدا بر محمد (ص) و آل پاکش باد.

علی آل‌محسن

1- مقصود از اهل قبله، همۀ مسلمانان می‌باشند که به سوی یک قبله نماز می‌خوانند.

2- نویسنده کتابچه «هذه نصیحتی إلی کل شیعی» فردی وهابی به نام «ابوبکر جابر جزایری» است. البته بعید نیست که این عنوان، نام مستعار و از روی تقیه باشد! دانشمند محترم، علی آل‌محسن، نقدی بر این کتاب با عنوان «کشف الحقایق» نوشته است که ما در ترجمۀ آن از نویسندۀ این کتاب با عنوان «ابوبکر جزایری» یاد می‌کنیم. مترجم

ص:11

نقد و بررسی مقدمه کتاب

مخالفت نویسنده با راه و روش بحث علمی

نویسنده کتابچه، همه مطالب کتابش را فقط به احادیث کتاب شریف «کافی» مستند کرده است؛ کتابی که تنها یکی از مصادر و منابع استنباط احکام شرعی فرعی نزد شیعۀ دوازده‌امامی بوده و تألیف مرحوم ثقةالاسلام، محمد بن یعقوب کلینی (متوفای ٣٢٩ه. ق) است.

جزایری می‌گوید: کتاب کافی نزد شیعه، حکم پایه و اساس در اثبات مذهب آنها را دارد (1) و از مهم‌ترین کتاب‌هایی است که شیعه در اثبات مذهب خود بر آن تکیه دارد (2) و عمده و اساس مذهب شیعه و بُنیان آنها، همین کتاب است. (3)

همچنین نویسنده تأکید می‌کند که تمام نوشتارش حقایق علمی است که از کتاب کافی استخراج کرده است. (4) او معتقد است این مباحث پایه و اساس مذهب هر شیعه

1- هذه نصیحتی إلی کلّ شیعی، ص

2- همان، ص 5.

3- همان، ص 6.

4- همان، صص 4 و 5.

ص:12

است و ساختار فکری و مذهبی او را تشکیل می‌دهد و به آنها پای‌بند است.

ابوبکر جزایری، در پایان به برخی از نتایج این بحث اشاره می‌کند؛ از جمله آنها اینکه:

- شیعیان، مسلمانان را تکفیر و لعن می‌کنند و آنها را دشمن می‌پندارد. (1)

- شیعیان، پیوسته با تمسک به امامت - که بدعت است - علیه خلافت، توطئه‌و همیشه میان مسلمانان جنگ‌های خانمان‌سوز برپا می‌کنند. (2) آنها درپی نابودی اسلام و ایجاد تفرقه میان مسلمانان هستند (3) و می‌خواهند اسلام را که با دین یهود و زرتشت دشمن است، سرنگون کنند تا دوباره نظام زرتشتی و آتش‌پرستی را که دین اسلام سقف‌ها و ستون‌های آن را فرو ریخته، برپا کنند. (4)

موارد دیگری نیز از این قبیل تهمت‌های ناروا، لابه‌لای کلام نویسنده وجود دارد که بعداً به آنها اشاره می‌کنیم.

پاسخ به گفته‌های جزایری:

١. نویسنده اثبات نکرده که کتاب «کافی» از جمله کتاب‌های معتبر شیعه برای اثبات این مذهب است؛ چه رسد به اینکه ثابت کند. این کتاب، مهم‌ترین کتاب‌برای اثبات مذهب شیعه باشد.

٢. وی ثابت نکرده که تمام احادیث کافی یا بیشتر آن نزد شیعه صحیح است؛ حتی صحیح‌بودن روایاتی که در حقایق هفت‌گانه کتابش به آنها تمسک نموده را نیز نزد شیعه به اثبات نرسانده است.

نویسنده، این امور را که باید اثبات می‌شده، تبیین نکرده است. درحالی‌که زمانی

1- همان، ص ٣ 5.

2- همان، ص ٣ 4.

3- همان، ص ٣ 6.

4- همان، ص ٣٣.

ص:13

مطالب هفت‌گانه‌نوشتارش اثبات می‌شود که این دو موضوع ثابت شود و روشن است که اگر ثابت شود شیعه تمام احادیث کتاب کافی را صحیح نمی‌داند و در اثبات مذهبش، به‌ویژه در اصول عقاید، نه تنها بدان تکیه، که اعتماد هم نمی‌کند، بلکه بسیاری از روایات آن را تضعیف نموده و از حجّیت و اعتبار می‌اندازد، نتایجی که وی گرفته از درجه اعتبار ساقط خواهد شد.

بنابراین جزایری باید قبل از هر چیز، صحت احادیثی را که در اثبات حقایق هفت‌گانه‌اش بر آنها تکیه کرده است، ثابت کند و به کلمات علمای شیعه درباره کتاب کافی نیز استناد کند. مخصوصاً احادیث هفت‌گانه‌ای که به آن احتجاج کرده است و ما نیز به‌زودی در همین نوشتار، به بیان جایگاه و منزلت کتاب کافی نزد شیعۀ امامیه می‌پردازیم و سخن بزرگان شیعه را دراین‌باره نقل می‌کنیم تا مشخص شود که نویسنده از راه و روش بحث علمی پیروی نکرده است. بلکه بنای خود را بر لب پرتگاهی مشرف به سقوط پی‌ریزی کرده (1) و از اعتدال و حقیقت دور شده است.

1 - اقتباس از آیه ١٠٩ سوره توبه: أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلی تَقْوی مِنَ اللهِ وَ رِضْوانٍ خَیْرٌ، أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلی شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانْهارَ بِهِ فِی نارِ جَهَنَّمَ مترجم .

جایگاه کتاب کافی نزد شیعه و ویژگی‌های آن

اشاره

کتاب «کافی» تألیف ثقةالاسلام، محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی رازی، یکی از مهم‌ترین کتاب‌های حدیثی شیعی است که آسیاب استنباط احکام شرعی، نزد شیعه امامی، بر محور آن می‌چرخد. این کتاب، دربردارندۀ روایاتی است که کتاب‌های دیگر ندارند و بدین‌جهت ارزش و جایگاه والایی دارد. مرحوم کلینی احادیث زیادی از خاندان پیامبر (ص) ، در اصول و فروع دین برای پیروان ائمه اطهار علیهم السلام به ودیعت گذاشت. این کتاب تقسیم‌بندی و ترتیب موضوعی بسیار نیکویی دارد و در مدت بیست سال -در زمان غیبت صغری و در عصر نیابت نواب اربعه - تألیف شده است.

کتاب کافی شامل ٣ 6 کتاب و ٣٢ 6 باب و ١ 6 ١٩٩ حدیث است که به تنهایی، از مجموع احادیث صحاح شش‌گانۀ اهل سنت بیشتر است. از خصائص کتاب این است که نویسنده در زمان نواب اربعه حضرت مهدی (عج) زنده بوده و کتاب دربردارنده خیلی از علوم الهی است که کتاب‌های دیگر دربردارنده این مطالب، در اصول و فروع، نیستند.

شیعه در اعصار مختلف به آن عنایت داشته و نسخه‌های بسیاری از این کتاب چاپ شده و شروح و حواشی فراوانی بر آن نوشته شده است. از مهم‌ترین و مشهورترین

شرح‌ها، کتاب «مرآة العقول فی شرح اخبارالرسول» است که در ٢ 6 جلد و به قلم توانای ملا محمدباقر مجلسی صاحب مجموعۀ «بحارالانوار» (متوفای ١١١٠ه. ق) نگاشته شده است. شرح ملاّ محمدصالح مازندرانی (متوفای ١٠٨٠ه. ق) نیز از دیگر شروح معتبر دراین‌باره است.

ستایش علما از کتاب کافی

  ١   . شیخ مفید (متوفای   4 ١٣   ه. ق) م ی‌گوید: «کتاب کافی از مهم‌ترین کتب شیعه و پرفایده‌ترین آنهاست» (1)

  ٢   . شه ید اول، محمد بن مکّی عاملی (متوفای   ٧٨ 6   ه. ق) در اجازه‌اش به ابن‌خازن م ی‌گوید: «در زمینه حدیث، کتابی به مانند کتاب کافی برای امامیه نگاشته نشده و نویسنده آن شیخ ابوجعفر، محمد بن یعقوب کلینی است» (2)

  ٣   . محقق ش یخ علی کرکی (متوفای   ٩ 4 ٠   ه. ق) در اجازه‌اش به قاض ی صفی‌الدین عیسی می‌گوید:

از جمله کتاب‌هایی که اجازۀ نقل روایت آن را به تو می‌دهم، تمام مصنفات و روایاتی است که شیخ امام سعید، حافظ، محدث، ثقه و گردآورندۀ احادیث اهل بیت علیهم السلام ابوجعفر، محمد بن یعقوب کلینی، صاحب کتابی بزرگ در باب حدیث به نام کافی که مانند آن نگاشته نشده. . و احادیث شرعی و اسرار دینی را در این کتاب گردآورده که در غیر آن یافت نمی‌شود، می‌باشد. (3)

  4   . شیخ ابراهیم قطیفی (متوفای   ٩ 5 ٠   ه. ق) در اجازه‌اش به ش یخ شمس‌الدین استرآبادی می‌گوید: «کتاب محمد بن یعقوب کلینی (کافی) به‌درستی که همچون نامش

1- تصحیح الاعتقاد، ص   55   .

2- بحارالانوار، ج   ١٠٧   ، ص   ١٩٠   .

3- همان، ج   ١٠٨   ، ص   ٧ 5   .

کفایت‌کننده، شفاف، کامل و تمام می‌باشد» (1)

  5   . فیض کاشانی (متوفای   ١٠٩١   ه. ق) م ی‌گوید:

اما کتاب کافی. . این کتاب، در بین کتب اربعه، شریف‌ترین، صحیح‌ترین و کامل‌ترین کتاب است؛ زیرا دربردارندۀ احادیث اصول اعتقادی نیز بوده و از زیاده‌گویی و مطالب سست و بی‌پایه خالی است. (2)

  6 .ملا محمدباقر مجلسی می‌گوید:

کتاب کافی از شیخ بسیار راستگو، ثقةالاسلام و مقبول نزد همگان و ستایش‌شدۀ خاص و عام، محمد بن یعقوب کلینی است. . احادیث در باب اصول دین را گردآوری و ثبت و ضبط نموده و بهترین و بزرگ‌ترین تألیفات فرقه ناجیه (شیعه) است. (3)

  ٧   . س ید بحرالعلوم (متوفای   ١٢١٢   ه. ق ) می‌گوید:

کتاب کافی که این عالم پیشوا - تربتش پاکیزه باد - نوشته. . کتابی است مهم، بسیار سودمند، بی‌همتا، برتر از تمام کتاب‌های حدیثی از جهت ترتیب مطالب، دقت در نقل و پیراستگی از خطا و دربرداشتن احادیث مربوط به اصول و فروع دین و به‌جهت جمع‌آوری بیشترین اخبار وارده از اهل‌بیت علیهم السلام. (4)

دلایل شهرت و جایگاه بلند کتاب کافی

بسیاری از بزرگان علما، جایگاه والای کتاب کافی نزد شیعۀ امامیه را بدان سبب می‌دانند که این کتاب در زمینۀ اصول و فروع دین، اخلاق و اندرز و دیگر علوم دینی،

1- بحارالانوار، ج   ١٠٨   ، ص   ١١ 4   .

2- وافی، ج   ١   ، ص   6   .

3- مرآة العقول، ج   ١   ، ص   ٣   .

4- رجال بحرالعلوم، ج   ٣   ، ص   ٣٣٠   .

احادیثی را در خود جای داده که در غیر آن یافت نمی‌شود.

میرزاحسین نوری (ره) (متوفای ١٣٣٠ه. ق) پس از آنکه سخنی از شیخ مفید نقل می‌کند، می‌گوید: «از آنجا که کتاب کافی دربردارندۀ احادیث اصول و فروع، اخلاق، اندرزها، آداب و موضوعات دیگر است، از دیگر کتاب‌های حدیثی پرفایده‌تر است» (1)

سیدهاشم معروف می‌گوید:

علت تألیف این کتاب، گواه است بر آنچه در ستایش کافی گفته شده است. شخصی از مؤلفش (کلینی) خواسته بود که برایش کتابی تألیف کند تا دربردارندۀ تمام فنون و علوم دینی باشد؛ به‌گونه‌ای که برای دانش‌پژوهان کافی باشد و محل رجوع جویندگان هدایت گردد و کسانی که طالب علوم دینی و خواستار عمل‌نمودن بر طبق احادیث صحیح ائمۀ معصومین علیهم السلام هستند -احادیثی که شأنیت عمل بر طبق آنها وجود دارد و به وسیله آنها، واجبات الهی و سنت‌های نبوی (ص) انجام می‌گیرد - با این کتاب بی‌نیاز شوند. (2)

کلینی هم در اجابت خواستۀ او، کتاب کافی را در مدت زمانی طولانی (بیست سال) تألیف می‌کند. مدت زمانی که هرکس به شرح حال وی پرداخته، به آن اشاره نموده است. ازاین‌رو کتابی جامع فراهم آمده که محدث، فقیه، واعظ و متعلم، خود را از آن بی‌نیاز نمی‌بیند.

مسلّم است که چنین کتابی با این همه گوناگونی در موضوعات، چشم‌ها را به‌سوی خود خیره می‌کند و مورد تقدیر و ستایش علما قرار می‌گیرد؛ زیرا مسیر دشوار بررسی و جست‌وجوی روایات را هموار کرده است و نیاز محدث و فقیه و متکلم و. . را با این مجموعه برطرف می‌کند.

علاوه بر این، مؤلف این کتاب فردی مطمئن و مورد اعتماد نزد علما بوده و

1- مستدرک الوسائل، ج٣.

2- کافی، ج١، ص ٨.

ص:19

دارای شهرت فراوانی است و این جایگاه علمی و دینی باعث شده در میان مردم نیز، شأن و مقامی والا و شایسته کسب کند (1)

از دیگر دلایل شهرت و بلندی جایگاه کتاب کافی، ترتیب و دسته‌بندی خوب و دقت زیاد در ثبت و ضبط احادیث است که مهم‌ترین دلیل آن عجله‌نکردن مرحوم کلینی در تألیف این کتاب است. ایشان بیست سال از عمر شریف و با برکت خود را در گردآوری این کتاب صرف کرد و با تحمل رنج‌های فراوان، به شهرهای زیادی سفر کرد تا مشایخ اجازه و حدیث‌شناسان خبره را ملاقات کرده، از آنهاستفاده نماید.

علت دیگر، هم‌عصر بودن ایشان با نوّاب اربعۀ امام زمان (عج) است. در آن زمان «اصول اربعمائة» که دربردارنده احادیث و اخبار ائمۀ معصومین علیهم السلام است، متداول و در دسترس همگان بود و شاید همین دو امر باعث شد تا مرحوم کلینی بهتر بتواند روایات صحیح را در کافی گرد آورد.

احادیث صحیح و ضعیف در کتاب کافی

علمای شیعه هیچ‌گاه مقام و منزلتی را که علمای اهل سنّت به کتاب‌های صحیح بخاری و مسلم بخشیده‌اند، به کتاب کافی و دیگر کتب حدیثی نداده‌اند. آنها تمام احادیث بخاری و مسلم را صحیح دانسته و به صدور قطعی آنها از پیامبر (ص) حکم کرده‌اند. درحالی‌که علمای امامیه اعتقاد دارند، برخی احادیث کافی صحیح و معتبر و بعضی دیگر ضعیف هستند و قابلیت استدلال را ندارند. محقق خویی (ره) می‌گوید:

صحت همۀ روایات کافی ثابت نیست. بلکه بدون تردید بعضی از روایات کافی ضعیف هستند. فراتر آنکه بعضی از روایات کافی قطعاً از معصوم علیه السلام صادر نشده است. (2)

1- دراسات فی الحدیث و المحدثین، ص ١٣١.

2- معجم رجال‌الحدیث، ج١، ص٩٢.

ص:20

سیدمحمد مجاهد (متوفای ١٢4٢ه. ق) می‌گوید:

آنچه محققین اصحاب ما بر آن قائل‌اند این است که هرچه کلینی فرموده، حجیت ندارد. به همین سبب، آنها بر هر روایتی که در کافی آمده، اعتماد نمی‌کنند و آن را نمی‌پذیرند. بلکه در میان متأخرین، مشهور شده که بسیاری از روایات کافی از جهت سند ضعیف‌اند. .

و جماعتی از قدما، همچون مفید، ابن‌زهره، ابن‌إدریس، شیخ طوسی و صدوق، گاه در بعضی از روایات کافی خدشه نیز وارد کرده‌اند. . و عبارات آنها در کتاب وسائل ذکر شده است. (1)

با این توضیح می‌توان گفت که علمای شیعه دیدگاه معتدلی درباره کتاب کافی دارند؛ نه افراط کرده‌اند که بگویند تمام احادیث کافی صحیح است تا از این جهت هم‌ردیف قرآن - که هیچ باطلی در آن راه ندارد - باشد؛ نه تفریط کرده‌اند که بگویند روایات کافی به‌طور کلی اعتبار و حجیت ندارد.

سیدهاشم معروف می‌گوید:

با اینکه کتاب کافی اعجاب همه را برانگیخته و همه آن را ستوده‌اند، کسی دربارۀ آن مبالغه نکرده؛ آن‌چنان‌که محدثین اهل سنّت دربارۀ بخاری غلو نموده‌اند. و کسی ادعا نکرده که تمام روایات کافی صحیح و بی‌نیاز از بحث و بررسی‌اند، مگر عدۀ کمی از علمای متقدم که آنها نیز از گزند انتقادات فقها و محدثین متأخر در امان نمانده‌اند. همچنین کسی نگفته که کلینی از هرکسی که روایت نقل کند، وی ثقه و مورد اعتماد خواهد بود؛ چنان‌که بسیاری از محدثین اهل سنّت دربارۀ بخاری چنین حرفی زده‌اند. بلکه بعضی از علما روایات کافی را نقد کرده و بر بعضی از آنها به دلیل ضعف رجال سند یا

1- مفاتیح الاصول، ص ٣٣ 4.

ص:21

مرسل یا مقطوع‌بودن و مانند اینها اشکال کرده، آنها را از حجیت ساقط نموده‌اند و با این کار، دیوار تعصب نسبت به روایات کافی را شکسته‌اند. (1)

بنابراین کتاب کافی مشتمل بر احادیث ضعیف و صحیح است، بلکه تعداد احادیث ضعیف از احادیث صحیح بیشتر است؛ چنان‌که عدۀ زیادی از بزرگان، مانند فخرالدین طریحی (متوفای ١٠٨ 5 ه. ق) (2) و شیخ یوسف بحرانی (متوفای 1186ه. ق) به نقل از بعضی اساتید خود (3) و سید بحرالعلوم (4) و میرزا محمد بن سلیمان تنکابنی (متوفای ١٣١٠ه. ق) (5) و شیخ آقابزرگ تهرانی (6) ه این حقیقت تصریح کرده‌اند.

طریحی می‌گوید:

تمام احادیث کافی ١ 6 ١٢١ حدیث است که تعداد صحیح آنها (البته براساس اصطلاح صحیح نزد متأخرین) 5 ٠٧٢ حدیث، حسن ١ 44 حدیث، موثَّق ١١١٨ حدیث، قوی ٣٠٢ حدیث و ضعیف ٩ 4 ٨ 5 حدیث است.

اگرچه مرحوم کلینی، چنان‌که در مقدمۀ کتاب کافی بیان کرد، سعی نموده احادیثی را که به نظرش صحیح است و انجام تکلیف الهی بر مدار آنها می‌چرخد، گردآوری کند. اما علمای امامیه با او هم‌عقیده نیستند و تمام احادیث کافی را صحیح نمی‌دانند. بلکه خیلی از آنها را ضعیف شمرده‌اند. با این حال، کتاب کافی از مهم‌ترین و پرفایده‌ترین کتب حدیثی نزد علمای امامیه است؛ زیرا بیش از 6 ٧٠٠ حدیث معتبر در خود جای داده است.

1- دراسات فی الحدیث و المحدثین، ص ١٣٢.

2- جامع المقال، ص ١٩٣.

3- لؤلؤة البحرین، ص ٣٩ 4.

4- رجال السید بحر العلوم، ج٣، ص٣٣١.

5- قصص العلماء، ص 4 ٢٠.

6- الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج١٧، ص٢ 45.

ص:22

با این توضیحات، روشن شد که میان دیدگاه اهل سنّت درباره کتاب بخاری و دیدگاه شیعه درباره کتاب کافی، تفاوت زیادی وجود دارد؛ زیرا جایگاه والایی که صحیح بخاری میان اهل سنّت پیدا کرده، به علت اجماع علمای آنها بر صحیح‌دانستن تمام احادیث صحیح بخاری است. (1) برخلاف کتاب کافی و دیگر کتب حدیثی شیعه که نزد علمای شیعه چنین جایگاهی ندارد.

ازاین‌رو، اگرچه عده‌ای از حافظان حدیث اهل سنّت، کتاب‌های حدیثی نوشته و سعی کرده‌اند احادیثی را در آنها جمع‌آوری کنند که به نظرشان صحیح است (2) ، اما هیچ‌گاه این کتاب‌ها، منزلت و جایگاه کتاب بخاری را پیدا نکردند؛ زیرا عالمان اهل‌سنت آن‌گونه که بر صحت احادیث بخاری اجماع کرده‌اند، بر صحت احادیثی که در دیگر کتاب‌های حدیثی‌شان آمده است، اجماع نکرده‌اند. ازاین‌رو وضعیت کتاب کافی نزد شیعۀ امامیه همانند وضعیت کتاب «المستدرک علی الصحیحین» یا «صحیح ابن‌حبان» و مانند اینهاست که با وجود تلاش نویسندگانِ آنها در جمع‌آوری احادیث صحیح، اجماعی بر قبول تمام احادیث آنها حاصل نشده است.

1- حافظ ابونصر الوایلی سجزی می‌گوید: «اهل علم فقها و غیر آنها اجماع نموده‌اند بر اینکه اگر مردی سوگند بخورد به اینکه زنم طالق است، اگر همۀ آنچه در بخاری آمده صحیح نباشد و پیامبر ص آن را نفرموده باشد، دروغ نگفته و همه روایات بخاری صحیح و گفته پیامبر ص است و آن زن، همچنان در عقد او خواهد بود» ؛ مقدمه ابن صلاح، ص١٣. ابوالمعالی جوینی می‌گوید: «اگر مردی به طلاق همسرش قسم بخورد، مشروط به اینکه آنچه در دو کتاب بخاری و مسلم به صحت آن حکم شده، همگی سخن پیامبر ص است. من او را ملزم به طلاق نمی‌کنم و دروغگو نمی‌شمارم؛ زیرا علمای مسلمین بر صحت آن دو کتاب اجماع کرده‌اند» ؛ صحیح مسلم با شرح نووی، ج١، ص٢٠؛ تدریب الراوی ج١، ص١٣١. ابن‌تیمیه می‌گوید: «صحیح همان است که علمای حدیث آن را قبول نموده‌اند؛ مانند همۀ احادیث بخاری و مسلم که همۀ علمای اهل حدیث، بر صحت تمام روایات این دو کتاب جزم نموده‌اند و سایر مردم، در حدیث‌شناسی پیرو آنها هستند» ؛ علوم الحدیث، ص ٧٢.

2- مانند کتاب «المستدرک علی الصحیحین» تألیف حاکم نیشابوری و «المسند الصحیح علی التقاسیم و الانواع» که به صحیح ابن‌حبان معروف است و همچنین «صحیح ابن‌خزیمه» .

ص:23

برای رفع این مشکل ناگزیریم روایات این کتاب‌های حدیثی را با قواعد و قوانین علم درایه بسنجیم تا حدیث صحیح را از غیر آن تشخیص دهیم. در این صورت حدیثی را که دارای تمام شرایط صحت باشد، صحیح، و حدیثی که آن شرایط را نداشته باشد، ضعیف می‌دانیم. حتی اگر مؤلفی به صحت احادیث کتابش حکم کرده باشد، باز همین قاعده جاری است؛ زیرا اجتهاد یک مجتهد، برای دیگر مجتهدان دلیل و حجت نیست.

عدم اثبات مذهب، با استناد به احادیث کتاب کافی

این مسئله با بیان چند امر روشن می‌شود:

١. در کتاب کافی احادیث صحیح و معتبر و نیز احادیث ضعیف وجود دارد. بنابراین تا شرایط صحت در حدیثی وجود نداشته باشد، نمی‌توان به وسیلۀ آن احکام شرعی را اثبات کرد؛ تا چه رسد به اینکه با آن حدیث، یک مذهب کلامی یا اصول اعتقادی اثبات شود.

٢. اصول دین با خبر واحد ثابت نمی‌شوند. هرچند آن خبر واحد، صحیح باشد (1) ؛ چون در مسائل اعتقادی باید قطع و یقین حاصل شود و نهایت دلالت خبر واحد، ظن است و ظن در چنین مسائلی کاربرد ندارد.

سید مرتضی (ره) (متوفای 4 ٣ 6 ه. ق) در ضمن جواب به این سؤال که آیا جایز است برای شناختن احکام شرعی به رسالۀ مقنعه (تألیف شیخ مفید) ، یا رسالۀ ابن‌بابویه، یا کتاب کافی و غیر اینها مراجعه نمود، بیان کرد: «در اصول دین، مراجعه‌کردن به چنین کتاب‌هایی، خطا و جهل شمرده می‌شود» (2)

1- خبر واحد: حدیث غیرمتواتر را گویند و اختلافی نیست در اینکه بیشتر احادیث کافی خبر واحد هستند.

2- رسائل الشریف المرتضی، ج٢، ص٣٣٣.

ص:24

همچنین ایشان در مذمّت کسانی که در هر زمینه‌ای به خبر واحد عمل می‌کنند، می‌گوید:

مگر اهل سنّت و بزرگانشان را نمی‌بینی که در اصول دین، مانند توحید و عدل و نبوت و امامت، به خبر واحد استدلال می‌کنند و نزد هر عاقلی روشن است که خبر واحد در چنین موضوعاتی حجت و دلیل نیست. (1)

شیخ مرتضی انصاری (ره) (متوفای ١٢٨١ه. ق) نیز می‌گوید:

از ظاهر کلام شیخ طوسی در کتاب عدّة الاصول برمی‌آید که عدم جواز عمل به خبر واحد در اصول دین، اتفاقی و اجماعی است، فقط بعضی از غافلین از اهل حدیث، غیر از این می‌گویند.

از ظاهر قول سید مرتضی که در کتاب سرائر نقل شده نیز برمی‌آید که در این مسئله هیچ اختلافی وجود ندارد. (2)

شهید ثانی (ره) (متوفای ٩ 66 ه. ق) در کتاب «المقاصد العلیة» بعد از بیان اینکه معرفت و شناخت جزئیات برزخ و معاد لازم و واجب نیست، می‌گوید:

و اما روایاتی که از پیامبر (ص) دراین‌باره (جزئیات برزخ و معاد) و به‌صورت خبر واحد به ما رسیده، تصدیق و عمل بر طبق آنها واجب نیست. هرچند سند آنها صحیح باشد؛ زیرا خبر واحد، ظن‌آور است و مفید یقین نیست و در جواز عمل به خبر واحد در احکام شرعیۀ ظنیه اختلاف شده؛ تا چه رسد به احکام اعتقادیۀ یقینیه. (3)

بنابراین، آنچه اعتقاد به آن واجب است، از سه طریق حاصل می‌شود:

الف) ظاهر قرآن مجید؛

1- رسائل الشریف المرتضی، ج١، ص٢١١.

2- فرائد الاصول، ج١، ص٢٧٣.

3- همان، ص٣٧١.

ص:25

ب) قول، فعل و تقریر پیامبر اکرم (ص) و ائمۀ معصومین علیهم السلام (سنت معصوم) که به تواتر به ما رسیده باشد؛

ج) ضروریات دین اسلام.

اما اعتقاداتی که از این سه راه به دست نیاید، از عهدۀ مردم برداشته شده و اعتقاد به آنها واجب نیست، مگر زمانی که علم و یقین به آنها پیدا کنند.

شیخ انصاری (ره) می‌فرماید:

اخبار به صراحت و روشنی دلالت دارد - ظهور و صراحتی که ظاهر کلام عده‌ای از بزرگان علما، مانند شهید اوّل و ثانی در «ألفیه» و شرح آن و محقق ثانی در «جعفریه» و شارح آن، نیز می‌باشد - بر اینکه در شناخت و معرفت پروردگار، همین مقدار کفایت می‌کند که موجودیت خداوند، واجب‌الوجود بودنش و صفات ثبوتیۀ خدا را که به دو صفت علم و قدرت برمی‌گردند، تصدیق کرده، بپذیریم و صفاتی را که به حدوث و نیازمندی بازگشت دارد، از او نفی کنیم و معتقد باشیم که هرگز قبیحی از او سر نمی‌زند.

در شناخت پیامبر (ص) نیز کافی است که شخص پیامبر (ص) را با نسب مخصوص به خودش بشناسیم و نبوت و راستگو بودنش را بپذیریم. در این جهت، لازم نیست به عصمت ایشان، از ابتدای تولد تا پایان عمر، اعتقاد پیدا کنیم. .

در شناخت ائمه (ص) همین کافی است که آنها را به نسب معروفشان بشناسیم و ایشان را پیشوایانی هدایتگر به‌سوی حق بدانیم و در وجوب اعتقاد به بیش از این مقدار، از جمله عصمت ایشان، دو نظریه وجود دارد. .

و در تصدیق به آنچه پیامبر (ص) آورده است، کفایت می‌کند؛ تصدیق آنچه به صورت متواتر از احوال مبدأ و معاد به ما رسیده و به آن علم پیدا شده؛ مانند تکلیف به عبادات، سؤال در قبر و عذاب آن، معاد جسمانی، حساب، صراط، میزان، بهشت و دوزخ؛ هرچند علم ما به این موارد، علمی اجمالی باشد. . .

ص:26

آنچه در داشتن ایمان لازم شمردم، بعدها دیدم که از قول محقق پرهیزکار، اردبیلی، در «شرح ارشاد الأذهان» نیز نقل شده است. (1)

نتیجه‌گیری

با توجه به مطالب ذکرشده می‌توان گفت که وقتی ابوبکر جزایری در نوشتار خود (هذه نصیحتی إلی کلّ شیعی) ، کتاب کافی را مهم‌ترین کتابی می‌داند که شیعه در اثبات مذهبش بر آن تکیه دارد و آن را ریشۀ تشیع معرفی می‌کند، از راه و روش بحث علمی پیروی نکرده است.

بنابراین نه تنها مباحث جزایری قابل اثبات نیست، بلکه خلاف آن ثابت است؛ چون اگرچه کتاب کافی از مهم‌ترین کتاب‌های مورد اعتماد شیعه در زمینه استنباط احکام شرعیه است، ولی در آن احادیث ضعیفی وجود دارد که حتی در فروع دین نیز نمی‌توان به آنها تمسک جست؛ چه رسد به اصول دین و اثبات مذهب. همچنان‌که نمی‌توان به کافی یا دیگر کتب حدیثی، برای اثبات مذهب و عقیده استناد کرد؛ هرچند احادیثش صحیح باشند. چرا که در اثبات مذهب و عقیده قطع و یقین لازم است. البته در اصول و عقاید دین، به آن مقدار از احادیث کافی یا غیر آن‌که به حد تواتر رسیده و صدور آنها را از جانب پیامبر (ص) و اهل بیت علیهم السلام قطعی می‌دانیم، می‌توان تمسک جست.

علاوه بر این، علمای شیعه صحت مذهب امامیه و درستی عقاید آن را با دلیل‌های یقینی عقلی و نقلی اثبات کرده‌اند و در مقابل مخالفان، به احادیثی از رسول خدا (ص) استدلال می‌نمایند که در کتاب‌های مورد اعتماد مخالفان نقل شده و آنها قائل به صحت آن احادیث هستند. علمای امامیه هیچ‌گاه با احادیثی که فقط در کتاب‌های شیعه آمده و مخالفان آنها را قبول ندارند، استدلال نکرده و مخالفان را به قبول آنها ملزم نساخته‌اند.

1- فرائد الاصول، ج١، صص٢٧٧ - ٣٨٠.

ص:27

این راه و روش امامیه، نزد کسانی که با کتاب‌های کلامی ایشان آشنا هستند، روشن است و هرکس خواهان آگاهی‌یافتن بر حقیقت راه و روش شیعۀ امامیه در اصول دین است، می‌تواند به این کتاب‌ها مراجعه کند؛ مانند: «الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد» از شیخ محمد بن حسن طوسی؛ «کشف المراد» ، «نهج المسترشدین» ، «الباب الحادی‌عشر» ، «نهج‌الحق و کشف الصدق» و «کشف الیقین» که همگی از آثار علامه حلی است. همچنین کتاب «الغدیر» تألیف شیخ عبدالحسین امینی و کتاب «المراجعات» سیدعبدالحسین شرف‌الدین عاملی و. . که تعداد این کتاب‌ها بسیار زیاد است.

با وجود فراوانی چنین حقایقی در کتاب‌ها و سخنان علما و پرچم‌داران جهان تشیع، ابوبکر جزایری برای اثبات ادعاهای خود هیچ سخنی از آنان نقل نکرده است. وی همچنین در پی اثبات این نبوده که آیا حقایقی که ادعا کرده است، همگی از احادیث صحیح شیعه برگرفته شده‌اند و همان احادیثی هستند که شیعیان به مضامین آنها اعتقاد داشته و آنها را پایه و اساس مذهب تشیع می‌دانند یا خیر!

دلیل روی‌نیاوردن ابوبکر جزایری به کلمات علمای شیعه نیز این است که آنها در کتاب‌های خود گفته‌اند، کتاب کافی دارای احادیث ضعیفی نیز هست که عمل طبق آنها جایز نیست و در فروع و اصول دین نمی‌شود به آنها استدلال کرد و نیز تصریح کرده‌اند که برای شیعه‌بودن، لازم نیست انسان به تمام جزئیات مباحث توحید، نبوت، امامت و مانند اینها اعتقاد پیدا کند. بلکه آنچه لازم است اعتقاد به کلیات و اساس مذهب تشیع است؛ چنان‌که شرح آن گذشت.

عجیب آنکه جزایری احادیث ضعیفی را که به خیالش شیعه معتقد به مضامین آنهاست، انتخاب کرده و پنداشته که با این احادیث به حقایق استوار و محکمی رسیده است که پایه و اساس مذهب تشیع را تشکیل می‌دهند؛ با اینکه آن احادیث، علاوه بر ضعف سند، از جهت معنا نیز بر آنچه او می‌گوید، دلالت نمی‌کنند.

علاوه بر این، وی، چنان‌که در «کشف حقیقت هفتم» روشن خواهد شد، بعضی از

ص:28

احادیث را به بدترین صورت تحریف نموده و به کتاب کافی نسبت می‌دهد که بسیار مایۀ تأسف است و روشن می‌کند که ایشان در نصیحت و پند خود به شیعه، خالص نبوده است و در ادعاهای خود، راستگو نیست و در نقل احادیث و مطالب نیز، مورد اعتماد و امین نیست. بنابراین به گفتار او نمی‌توان اعتماد کرد ؛ (إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ) ولاحول و لاقوة إلاّ بالله العلیّ العظیم (وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ) .

کشف حقیقت اول

حقیقت اول:

اشاره

بی‌نیازی شیعه از قرآن

جزایری می‌گوید: اهل بیت علیهم السلام و شیعیان آنان از قرآن کریم بی‌نیازند؛ زیرا کتاب‌های آسمانی تورات، زبور و انجیل نزد اهل بیت علیهم السلام است.

آنچه این حقیقت را اثبات و تأکید می‌کند و شیعه را ملزم به قبول آن می‌کند، بابی است که کلینی در کتاب کافی باز کرده است با این عنوان: «تمام کتاب‌هایی که از سوی خداوند عزّوجلّ نازل شده، نزد ائمه علیهم السلام است و آنها تمام آن کتاب‌ها را می‌شناسند؛ هرچند به زبان‌های مختلف است» او با دو حدیث که سندش به امام صادق علیه السلام منتهی می‌شود، بر اثبات این مطلب استدلال می‌کند. مضمون دو حدیث این است که امام‌صادق علیه السلام انجیل و تورات و زبور را با زبان سریانی می‌خوانده است.