برکات و آفات چشم و گوش از نگاه قرآن و سنت

برکات و آفات چشم و گوش از نگاه قرآن و سنت0%

برکات و آفات چشم و گوش از نگاه قرآن و سنت نویسنده:
گروه: سایر کتابها

برکات و آفات چشم و گوش از نگاه قرآن و سنت

نویسنده: ابوالفضل بهشتى
گروه:

مشاهدات: 14700
دانلود: 3185

توضیحات:

برکات و آفات چشم و گوش از نگاه قرآن و سنت
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 34 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 14700 / دانلود: 3185
اندازه اندازه اندازه
برکات و آفات چشم و گوش از نگاه قرآن و سنت

برکات و آفات چشم و گوش از نگاه قرآن و سنت

نویسنده:
فارسی

نام کتاب: برکات و آفات چشم و گوش از نگاه قرآن و سنت

نویسنده:ابوالفضل بهشتی

مقدمه

برکات و آفات چشم و گوش

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا ابا صالح المهدی اللّهُمَ کُن لِوَلیِک الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ عَلَیه وَ عَلی آبائهِ فِی هذِهِ السّاعَه وَ فِی کُلِّ ساعَه وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دلیلاً وَ عیناً حَتّی تُسکِنهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فِیها طَویلاً.

  تقدیم به: چشم بینا، مظهر ایثار و وفا، ادب و صفا، علمدار کربلا، ابوالفضل العبّاس (ع)، که چشمان حق بینش در پاسداری از اسلام و حریم اهل بیت عصمت و مولایش حسین(ع)، به خون نشست.

پیشگفتار

"تکلیف "، "مسئولیت "، "تعهد"، و "آزمایش و امتحان" موهبت های ارزشمند الهی اند که به خاطر شایستگی و مقام والای انسان بدو کرامت فرموده است، بدیهی است که دست یابی به آنها بدون "آگاهی و شناخت" ممکن نیست. از این رو، خداوند وسایل و ابزار ابتدایی آگاهی و شناخت چون: "چشم وگوش" را برای ادراکات حسی و نعمت "عقل" را برای تعقل و ادراکات عقلی در اختیار او قرار داد.

در اهمیت و ارزش "چشم وگوش" همین بس که آن دو فراهم کننده بستر و زمینه تعقل- که ویژگی خاص انسان و ریشه ادراکات عقلی و درک معقولات است- می باشد.

بنابراین، در روایات اسلامی از "چشم" به عنوان" برید القلب, نامه رسان قلب " و "رائد القلب؛ راهنما و دیده بان دل" و "جاسوس القلب" یاد شده و نیز از قلب به "مصحف البصر؛ دفتر یادداشت دیدنی ها" تعبیرگردیده است. قرآن مجید در اشاره به جایگاه والا و ارزش مند"چشم و گوش" می فرماید:

* إِنّا خَلَقْنا الإِنْسانَ مِنْ نُطفَةٍ امْشاجِ نَبْتَلِیهِ فَجَعَلْناهُ سَمِیعابَصِیراً*

ما انسان را از نطفه مختلطی آفریدیم، و او را می آ زماییم (بنابراین) او را شنوا و بینا قرار دادیم.

در این آیه خداوند با تعبیر "نَبْتَلِیه؛ او را می آزماییم" اشاره به رسیدن انسان به "مقام تکلیف، تعهد، مسئولیت و آزمایش" می کند و با جمله: *فَجَعَلْناهُ سَمِیعاً بَصِیراً* اشاره به ارزش و جایگاه دو نعمت گوش و چشم و شنوایی و بینایی دارد که پس از بیان اصل خلقت، با برخوردار ساختن او از نعمت های جسمانی فراوان وگوناگون، دو نعمت شنوایی و بینایی را که ابزار شناخت و آگاهی و دو وسیله سرنوشت ساز "هدایت تکوینی" می باشند متذّکر می شود و سپس به "هدایت تشریعی" می پردازد و می فرما ید:

* إِنّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ إِما شاکِراً وَ إِمّا کَفُوراً*؛

ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و بپذیرد) یا کفران کند.

"تکلیف و آزمایش" علاوه بر ابزار شناخت و آگاهی تکوینی، نیاز به عواملی دیگر چون: "هدایت تشریعی" و "اختیار" نیز دارد که آیه شریفه بیان می دارد؛ و با توجه به معنای وسیع وگسترده هدایت، همه اقسام و انواع هدایت تکوینی، فطری و تشریعی را نیز در بر دارد، لیکن سیاق آیه بیشتر روی هدایت تشریعی تکیه دارد.

به هر حال، خداوند در این دو آیه به عوامل و مقدّمات رسیدن به هدف اساسی خلقت؛ یعنی "آزمایش و تکامل" اشاره کرده امکانات لازم و مورد نیاز آن را بیان فرموده است که "چشم وگوش" از اهم آنهاست. سپاس گزاران اندکند

با توجّه به آیات فوق، اهمّیت نعمت های چشم، گوش و عقل تا حدی روشن گردید که از طرف ذات اقدس الهی به بشر داده شده است و در واقع سنگ تمام گذاشته و حجت را نیز تمام کرده و چیزی کم نگذاشته و این انسان است که در برابراین الطاف بی پایان الهی باید انجام وظیفه کند، که قدم نخست، قدردانی و سپاس گزاری این دو نعمت است, که متاسفانه این وظیفه به خوبی انجام نمی گیرد و انسان ها غالباً در این عرصه کم می آ ورند و ناسپاسی می کنند. از این رو قرآن مجید می فرماید:

*قُلْ هُوَ الَّذِی انْشَاکُمْ وَجَعَلَ لَکُمً السَّمْعَ وَالابصار وَالافْئِدَةَ قَلِیلاً ما تَشْکُرُونَ*؛

بگو اوکسی است که شما را آفرید و برای شما چشم وگوش و قلب قرار داد، اما کمتر سپاس گزاری می کنند.

در این آیه شریفه خداوند ضمن تبیین رسالتِ سه نعمت ارزشمندِ گوش، چشم و عقل (وسیله آگاهی بر نتیجه افکار دیگران و مشاهده و اندیشه در علوم عقلی که وسائل سه گانه لازم برای آگاهی از علوم عقلی و نقلی اند) ناسپاسی انسان در مقابل این نعمت ها را متذّکر شده و می فرماید: *قَلِیلاً ما تَشکُرُون*؛ کمتر کسی سپاس این نعمت بزرگ را به جا می آورد. شکر نعمت آن است که هر نعمتی در مسیر و انگیزه ای که به خاطرآن آفریده شده است به کارگرفته شود، لیکن اکثر انسان ها از چشم وگوش و عقل خود به درستی استفاده نمی کنند و آن ها را مورد بهره برداری صحیح قرار نمی دهند و خود را مشمول عذاب الهی می سازند و این همان سرنوشت شومی است که شیاطین و دشمنان بشریت برای انسان می خواهند و در رسیدن به آن از هیچ کوشش و مکر و حیله ای دریغ نمی ورزند.

دشمن باگسترش شبکه های ارتباطی و ابداع و فن آ وری های نو پدید و مدرن آموزشی و تبلیغی وگشودن باب عرصه های اطلَاع رسانی و تبلیغی مکتوب و رسانه ای و نیز مجازی و هنری با جذاب ترین برنامه ها به جنگ روح بشر ازکانال پنجره های قلب و مغز (چشم وگوش) می روند.

هم چنین جریان های مختلف فکری و ایدئولوژیکی متنوع به ویژه فرقه ها و مکاتب انحرافی و سیاسی امروز با در اختیار داشتن امکانات روزِ اطلاع رسانی و تبلیغی، با فعالیت مستمر و فزاینده در جهت شبیخون فرهنگی به عنوان لایه اصلی و زیربنایی، خاصه در کشورهای اسلامی و اقصی نقاط کشور عزیزمان فعالیت میکنند و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی آنگاه که دشمن مستکبر به قدرت روحی و معنوی بی نطیر مسلمانان پی برد، از طریق تهاجم فرهنگی در کنار سایر تهاجم ها با شیوه های بالا و استفاده از فن آوری نو ظهور و مدرن، مسلمانان، به ویژه نسل جوان را هداف قرار داده و با برنامه های سازمان یافته خود به انحراف فکری و معنوی مردم مسلمان ایران اهتمام ورزیدند, که در رسیدن به اهداف شیطانی خود بیشتر به سراغ چشم وگوش و مغز و قلب آنان رفتند، تا چشم ها و گوش ها در فضایی آلوده قرارگیرند و با توزیع ویروس های مرگبار فکری و غذاهای سمی، قلب ها و مغزها را مسموم و تباه سازند.

با توجه به این تهاجم گسترده دشمنان اسلام و مسلمانان که ایمان و اعتقادات آنان را هدف تیرهای زهرآگین قرار داد دادند، انتظار می رود که متولیان امر فرهنگ و پاسداران ارزش های اسلامی، با استفاده از مدرن ترین شیوه های پیام رسانی روز و بهره گیری از هنرِ جذب، با رعایت تمام شئونات اخلاقی و ارزشی، در برابر دشمن، از فکر و ایمان بندگان خدا و حفظ چشم وگوش و قلب آنان بکوشند و از ارزش های اسلامی پاسداری کنند.

رسالت سنگین دولت اسلامی

همان گونه که در بهداشت و تغذیه جسمانی و حفظ سلامت اعضای بدن، چون چشم و گوش تمهیدات لازم اندیشیده و به اجرا گذارده می شود، به مراتب در بهداشت روحی، فکری و اخلاقی انسان اهتمام بیشتری باید ورزید و در پاکسازی و میکروب زدایی محیط زیست معنوی و باطنی اهمیت بیشتری داد, که غیر از اراده و همت خود مردم، دولت و نطام اسلامی، به ویژه صدا و سیما در فراهم کردن محیط معنوی و سالم برای بندگان الهی و رفع آفات و خطرات چشم و گوش آنان، وظیفه ای سنگین به عهده دارد.

متاسفانه علی رغم فریاد دلسوزان عرصه فرهنگ در جامعه و شِکوه درد آشنایان امور فرهنگی، به محدودیت امکانات بخش فرهنگ و کمبود اعتبارات و عدم توازن نیازها و دارایی های بخش فرهنگی و... تاکنون اقدامی جدی به عمل نیامده است, تا آن جاکه رهبر معطم انقلاب- دام ظلّه العالی- آن ناخدای بصیر و دورنگر اخیراً دراین باره فریادی پر معنا در "مظلومیت" بخش فرهنگ سر دادند، که امید است پس از این ندای تکلیف آور و خروشِ دردمندانه آن عزیز، شاهد خیزشی دراین باره باشیم و هم چون گذشته تنها نظاره گر گفتارها و شعارها و بی توجهی های عملی و تشکیل جلسات و نشست های بی نتیجه نباشیم و مصداق شعر معروف زیر نگردیم که:

گوش اگر گوش من و ناله اگر ناله توست

آنچه البته به جایی نرسد فریاد است

آری، بخش فرهنگی جامعه اسلامی، از هر نظر به ویژه از لحاظ رویکرد دولت مردان و مسئولان اجرایی و مدیریتی کشور، به تعبیر رهبر فرزانه، در مظلومیت به سر می برد.

از این رو بر ما است که به فرمایش رهبر بزرگوارگوش فرا دهیم و از خواب غفلت بیدار شویم که فریاد برآوردند:

چه خفته اید، دشمن تا اندرون شهرها و خانه ها و سنگرهای داخلی نفوذ کرده است، شبیخون است و دشمن به غارت و قتل عام فرهنگی رو آورده است، دشمن ناتوی فرهنگی تشکیل داد....

آری، نهضت و حرکتی همه جانبه و کارشناسانه لازم است, تا از سنگرهای پاکِ دل و فکر جوانان مان دفاع و حفاظت کنیم و ازکدورت ها و سیاهی های فکری و آلودگی های شیطانی پاک سازیم, همان گونه که در مقابل تهاجم نظامی با تمام وجود و امکانات کشور به میدان آمدیم و در هر عرصه ای به ویژه ساماندهی بسیج سنگ تمام گذاشتیم و عزت جاودانه را به دست آوردیم.

امید است دولت اسلامی در مقابل تهاجم و شبیخون فرهنگی با تمام امکانات برای حفظ سنگرهای فرهنگی و معنوی به پاخیزد و با یک اقدام انقلابی و جهش منطقی و اساسی در تحقَق بخشیدن به فریاد رهبری- دام ظله- لبیک عملی بگوید، که اولین قدم مورد انتطار از دولت اسلامی، ارتقا و رشد بودجه فرهنگی است. اعتبارات فرهنگی کشور

اعتبارات فرهنگی کشور در حدود 4/5 درصد بودجه عمومی کشور است, که این رقم معادل تنها اعتبار اختصاص یافته به کود شیمیایی در بخش کشاورزی است, آن هم بودجه فرهنگی به معنای عام و شامل تمام محورهای فرهنگی!

روشن است با این اعتبار که حدود یک هزار میلیارد تومان می باشد، نمی توان شاهد تحوّل چشمگیر در بخش فرهنگ و معنویّت جامعه بود، در حالی که چندی پیش مجلس، یک تصمیم مهم جهت رفع معضل حمل و نقل عمومی ده هزار میلیارد تومان سالانه اختصاص داد ، حال اگر بودجه 4/5 درصدی بخش فرهنگی کشور به 10 درصد رشد یابد، قطعاً امری معقول و منطقی به شمار می آید. انگیزه این نوشتار

اگر از دو نعمت گوش و چشم به خوبی و درستی استفاده شود، موجبات سعادت و نیکبختی انسان را به دنبال دارد و بر عکس، اگر از آنها بهره وری صحیح نشود، موجبات بدبختی و هلاکت وی را همراه خواهد داشت.

قرآن مجید می فرماید:

*وَقالُوا لَوْکُنّا نَسْمَعُ اوْ نَعْقِلُ ماکُنّا فِی اصْحابِ السَّعِیرِ*؛

و می گو یند: ا گر ما گوش شنوا داشتیم، یا تعّقل می کردیم، از دوزخیان نبودیم.

بی توجهی به کنترل گوش و چشم، دوزخ را در پی خواهد داشت؛ چرا که اینان به خاطرگناهانی که از ناحیه این اعضا مرتکب می شوند, در ضلالت و گمراهی افتاده و از نورانیت و ارزش های اخلاقی و روحی دور مانده و دچار عذاب دوزخ میگردند و در عالم قیامت در حالی که انگشت حسرت بر دهان می گزند و افسوس می خورند، خود به این واقعَیت اعتراف دارند.

با عنایت به آنچه گفته شد، یکی از موضوعات شایسته بحث و بررسی این است که: چگونه با این پیامد خطرناکِ اخروی و حسرت و پشیمانی در عالم قیامت مقابله کنیم و خود را از چنین لحظه غمبار و خطیر نجات دهیم؟

این نوشتار در صدد است, با طرح و بررسی محورها و ارزیابی عناوینی درباره "چشم و گوش" و ارائه مطالبی راه گشا، بیدارکننده و تحول زا با استفاده از آیات قرآنی و روایات اسلامی و فرازهای تاریخی، ضرورت شناخت این دو نعمت بزرگ وکنترل آنها را تبیین کند و پیامدهای ویرانگر دنیوی و اخروی آزادی آن دو را بیان نماید.

این مجموعه، در سه فصل زیر تقدیم خوانندگان گرامی می شود:

فصل اول: کلیات؛

فصل دوم: برکات چشم وگوش؛

فصل سوم: آفت ها و آسیب های چشم وگوش.

امید آن که این اثر بتواند نویسنده و خوانندگان گرامی را در قدردانی و بهره برداری صحیح و سودمند از چشم وگوش وکنترل آن دو یاری رساند، ان شاءالله تعالی.

قم- ابوالفضل بهشتی

اسفند 138 مصادف با صفر 1429

فصل اول رابطه چشم وگوش

این دو عضو ارزش مند در عین تعدّد، استقلال، کارایی و رسالت های ویژه، دارای مشترکات بسیاری هستند که آن دو را به هم پیوسته و مرتبط ساخته به طوری که در کارآیی، کنار یکدیگر قرارگرفته است.

در بسیاری از آیات قرآن کریم و روایات معصومین (ع) این دو با هم استعمال شده اند؛ چرا که هر دو وسیله آموزش، کسب معرفت، شناخت و پند پذیری هستند و در رساندن انسان به سعادت و شقاوت، عزّت و ذلّت و نیز هدایت وگمراهی و ارشاد و انحراف نقشی به سزا دارند و هر دو پنجره و دروازه ورود معارف و عوامل روشنایی و یا بر عکس، ضلالت و گمراهی به صفحه دل و جان انسان به شمار می آیند.

هم چنین، این دو، ابزار دست یابی به حقایق و اوهام و دریافت ارزش ها

و ضد ارزش ها، واقعیات و تخیلات از محیط بیرونی و رسانه های مختلف و تشخیص آنها و در نتیجه، وسیله کسب کمالات اخلاقی و یا انحطاط روحی قلمداد می شوند به طوری که تصور یکی از آن دو بدون دیگری کمتر اتفاق می افتد، چنان که اشاره شد قرآن مجید نیز سمع و بصر را غالباً با هم استعمال کرده است وگویا این دو لازم و ملزوم هم می باشند و در کارایی مکمل یکدیگرند و هم دیگر را مدد می رسانند. از این رو امیرمومنان علی علیه السلام می فرماید:

جَعَلَ لَکُمْ اسْمَاعاً لِتَعِیَ مَا عَنَاهَا وَ ابصاراً لِتَجْلُوَ عَنْ عَشَاهَا؛

خداوند گوش هایی برای پند گرفتن از شنیدنی ها و چشم هایی برای کنار زدن تاریکی ها به شما بخشیده است.

هم چنین می فرماید:

أمَّا بَعْدُ، فَإنَّ عَیْنِی- بِالْمَغْرِبِ- کَتَبَ إلَیَّ یُعْلِمُنی انهُ وُجِّهَ إلَی الْمَوْسِم اناسٌ مِنْ اهْلِ الشَّامِ الْعُمی الْقُلُوبِ، الصُّمِّ الْاسْمَاعِ، الکُمْهِ الْابصار الَّذِینَ یَلْبِسُونَ (یَلْتَمِسُونَ) الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ...؛

همانا مأمور اطّلاعاتی من در شام به من اطلاع داده است که گروهی از مردم شام برای مراسم حج به مکه می آیند، مردمی کوردل، گوش هایشان در شنیدن حق ناشنوا و دیده هایشان نابینا که حق را از راه باطل می جویند.

ساختمان چشم

امیرمومنان علیه السلام می فرماید:

اعجَبُوا لِهَذَا الْإنْسَان یَنْظُرُ بِشَحْمٍ وَ...؛

شگفتا از این انسان که با یک قطعه پیه می بیند و... .

در بخش شگفتی های چشم به عمده آثار و عجایب چشم خواهیم پرداخت، لیکن جا دارد در این جا به اختصار به آن اشاره شود که یکی از شگفتی های چشم، اجزای ساختمانی آن است:

کره چشم به وسیله شش عضله حرکت می کند؛ چهار عضله از جلو به عقب مستقیم بوده وعضلات دیگر مایل هستند.

عضلات مزبور از یک طرف به جدار حفره کاسه چشمی و از طرف دیگر به جدار کره چشم اتصال دارند.

عضلات مستقیم عبارتند از: عضلات مستقیم فوقانی، تحتانی، داخلی و خارجی چشم که با انقباض این عضلات، کره چشم به بالا، پایین، داخل و خارج منحرف می شود.

عضلات مایل عبارتند از: مایل فوقانی و مایل تحتانی؛ عضله مایل فوقانی کره چشم را به طرف پایین و خارج می گرداند و عضله مایل تحتانی، کره چشم را به طرف بالا و داخل می برد، حرکات چشم ها معمولاً مشترک و هم زمان است، و هر دو چشم با هم به راست و چپ و یا سایر جهات منحرف می شوند.

چشم اندامی است کروی، ولی قدری کشیده و بیضی شکل، قطر آن در حدود 2/5 سانتی مترکه قسمت قدامی آن کاملاً شفاف بوده و به نام "قرنیه" معروف است.

چشم دارای سه لایه می باشد:

1. لایه خارجی، لیفی (صلبیه)؛

2.لایه میانی، عر وق (مشیمیه)؛

3.لایه درونی، عصبی (شبکیه). چشم به جز قسمت های فوق دارای ضمایمی به نام های: ابروها، پلک ها، مژها،مایه مخاطی و دستگاه اشکی است.

شگفتی های چشم

یکی از موضوعات جذاب و سازنده در خلقت ظاهری انسان، شگفتی های چشم است.

شگفتی و عجایب چشم فراوان است که باید روزها نشست و درباره آن سخن گفت و کتاب ها نوشت. ماده اصلی چشم را که می نگریم- همانگونه که در قسمت پیشین ذکر شد- تقریباً یک تکه پیه بیشتر نیست! که امام علی علیه السلام در آن سخن بلند و رسا می فرماید:

إعْجَبُوا لِهَذَا الْإنْسَان یَنْظُژ بِشَحْمٍ وَتیتکَلَّمُ بِلَحْمٍ وَ یَسْمَعُ بِعَظمٍ وَ یَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ ؛

و شگفتا از این انسان که با یک قطعه پیه می بیند، و با قطعة گوشتی سخن میگوید، و با استخوانی می شنود و از شکافی نفس میکشد.

(این کارهای بزرگ حیاتی را با این وسایل کوچک انجام می دهد).

چشم را معمولاً به یک دستگاه دوربین عکاسی تشبیه می کنند که با عدسی بسیار ظریف خود از صحنه های مختلف عکس برداری می کند، عکس هایی که به جای فیلم روی "شبکیه چشم" منعکس می شود، و از آن جا به وسیله اعصاب بینایی به مغز منتقل می گردد.

این دستگاه عکس برداری فوق العاده ظریف و دقیق، در شبانه روز ممکن است هزاران عکس از صحنه های مختلف بردارد، ولی از جهات زیادی پذیرای مقایسه حتی با پیشرفته ترین دستگاه های عکس برداری و فیلم برداری نیست؛ زیرا:

1. دریچه تنظیم نور (دیافراگم) در این دستگاه که همان "مردمک چشم" است به طور خودکار در برابر نور تغییر شکل داده، در مقابل نور قوی تنگ تر و در مقابل نور ضعیف گشادتر می شود در حالی که دستگاه های عکاسی را باید به وسیله اشخاص تنطیم کرد.

2. عدسی چشم بر خلاف تمام عداسی های که در دوربین های عکاسی دنیا به کار رفته پیوسته تغییر شکل می دهد، به طوری که گاه قطر آن 1/5 میلی متر است وگاه تا 8 میلی متر می رسد؛ تا آماده عکس برداری از صحنه دور و نزدیک شود، و این کار به وسیله عضلاتی که اطراف عدسی را گرفته اند و آن را می کشند یا رها می کنند انجام می شود، به طوری که یک عدسی چشم به تنهایی کار صدها عدسی را انجام می دهد!

3. این دستگاه عکاسی در چهار جهت مختلف حرکت می کند و می تواند کمک عضلات چشم به هر طرف حرکت کرده و فیلم برداری کند.

4. نکته مهم دیگر این است که در دوربین های عکاسی باید فیلم ها را عوض کرد و یک حلقه فیلم که تمام شد باید حلقه دیگری جای آن گذاشت؛ اما چشم های انسان در تمام طول عمر فیلم برداری می کند بی آن که نیازی به عوض کردن چیزی داشته باشد، این به خاطر آن است که در قسمت شبکیه چشم که تصویر روی آن منعکس می شود دو رقم سلول وجود دارد: سلول های "مخروطی" و "استوانه ای" که دارای ماده بسیار حساسی در برابر نور است و با کمترین تابش نور تجزیه می شود و امواجی به وجود می آورد که به مغز منتقل می شود و سپس زایل میگردد و شبکیه مجدّداً آماده فیلم برداری جدید خواهد شد.

5. دوربین های عکاسی از موادی بسیار محکم ساخته شده است، ولی دستگاه عکاسی چشم به قدری ظریف و لطیف است که با مختصر چیزی خراش می یابد و به همین جهت در محفطه محکم استخوانی قرارگرفته است؛ اما در عین ظرافتِ بسیار، از آهن و فولاد با دوام تر است.

6. مسأله "تنطیم نور" برای فیلم برداران و عکاسان مساله بسیار مهمی است و برای این که تصویرها روشن باشد گاهی لازم است چندین ساعت مشغول تنظیم نور و مقدمات آن باشند، در حالی که چشم در هر شرایطی از نور قوی، متوسط و ضعیف حتی در تاریکی به شرط آن که نور بسیارکمی در آن باشد، عکس برداری می کند و این از عجایب خلقت چشم است.

7. گاهی ما از روشنایی به تاریکی می رویم، و یا لامپ های برق ناگهان خاموش می شوند؛ در آن لحطه مطلقا چیزی نمی بینیم، ولی با گذشت چند لحظه، چشم ما به طور خودکار وضع خود را با شرایط جدید و نور ضعیف تطبیق می دهد، به طوری که وقتی به اطراف خود نگاه می کنیم، کم کم اشیای زیادی را می بینیم و میگوییم چشم ما با تاریکی عادت کرده و این تغییر عادت که با زبان ساده ادا می شود، نتیجه مکانیسم بسیار پیچیده ای است که در چشم قرار دارد و می تواند خود را در زمان بسیارکوتاهی با شرایط جدید تطبیق دهد. عکس این معنا هنگامی که از تاریکی به روشنایی منتقل می شویم نیز صادق است، که در آغاز، چشم ما تحمل نور قوی را ندارد، ولی بعد از چند لحطه خود را با آن تطبیق می دهد و به اصطلاح عادت می کند، این امور هرگز در دستگاه های فیلمبرداری وجود ندارد.

8. دستگاه های فیلم برداری از فضای محدودی می تواند فیلم تهیه کنند در حالی که چشم انسان تمام نیم دایره افق را که در مقابل او قرار دارد می بیند؛ به تعبیر دیگر، ما تقریباً 180 درجه دایره اطراف خود را می بینیم در حالی که هیچ دستگاه عکاسی چنین نیست.

9. از مطالب عجیب و جالب دیگر این که؛ دو چشم انسان که هرکدام دستگاه مستقلی است چنان تنظیم شده که عکس های حاصل از آنها درست روی یک نقطه می افتد، به طوری که اگر کمی این تنظیم به هم بخورد، با دو چشمش جسم واحد را دو جسم می بیند! همان گونه که در اشخاص "احول؛ دوبین"، این معنا مشاهده می شود.

. 1. نکته جالب دیگر این که تمام صحنه هایی که چشم از آن عکس برداری می کند به طور وارونه روی شبکیه چشم می افتد، در حالی که هیج چیز را وارونه نمی بینیم، این به خاطر عادت کردن چشم و حفظ نسبت اشیا با یک دیگر است.

11. سطح چشم باید پیوسته مرطوب باشد به طوری که اگر چند ساعتی خشک شود ضربه شدیدی بر آن وارد میگردد، این رطوبت دائمی از غده های اشک تامین می شودکه از یک سو وارد چشم شده و از رگهای بسیار باریک و ظریفی که در گوشه چشمان قرار دارد، بیرون می رود و به بینی ها منتقل می شود و بینی را نیز مرطوب می کند. اگر غده های اشک بخشکد، چشم به خطر می افتد و حرکت پلک ها غیر ممکن می شود، و اگر بیش از حد فعالیت کند پیوسته اشک بر صورت جاری می شود، یا اگر راه باریک فاضلاب چشم بسته شود، باید همواره دستمالی به دست داشته باشیم تا آب ها را از صورت خشک کنیم که دردسر بزرگی است.

12. ترکیب اشک چشم (آب چشم) ترکیب پیچیده ای است، و از بیش از ده عنصر تشکیل می یابد که در مجموع بهترین و مناسب ترین مایع برای نگهداری چشم است.

***

طبقات هفت گانه چشم

این طبقات عبارتند از: صلبیه (قرنیه)، مشیمیه، عنبیّه، جلدیه، زلالیّه، زجاجیه و شبکیه که هرکدام ساختمان بهت آور و شگفت انگیزی دارد. قوانین فیزیکی و شیمیایی مربوط به نور و آینه ها به دقیق ترین وجه در آنها رعایت شده به طوری که پیشرفته ترین دوربین های دقیق عکاسی در برابر آن بی ارزش است که ویژگی های حیرت انگیز پیشین درباره چشم شاهد این مدّعاست که به راستی اگر در تمام دنیا جز انسان، و در تمام وجود انسان جز چشم، چیز دیگری نبود، مطالعه شگفتی های این عضو ارزشمند برای شناخت علم و قدرت عظیم پروردگارکافی بود. مرحوم ملااحمد نراقی درکتاب انسان ساز و نفیس خود معراج السعاده به اختصار به برخی از آنها اشاره کرده و می فرماید:

نظری به جانب چشم کن و ببین که چگونه آن را به شکلی خوش و هیأتی دلکش و رنگی مرغوب و طرزی محبوب آفریده است و از برای آن هفت طبقه و سه رطوبت قرار داده است که اگر یکی از آنها متغیرگردد، امر دیدن مختل شود و تامل کن که صورت آسمان به این عظمت و وسعت را در حدقه آن که از عدسی بیشتر نیست ظاهر گردانید و از برای هر چشمی دو "جفن" آ فرید که آن را از دود وگرد و سایر موذیات محافطت نماید و جفن زیرین چون ساکن بودکوچک تر آفرید که حدقه را نپوشاند و فضلات چشم در آن مجتمع نگردد و جفن ها را زینت داد به مژه ها که هر گاه گشودن چشم ضروری و خوف دخول موذیات به چشم باشد مژه آن را حفاظت نماید، هم چنان که در وقت باد شدید که با آن خاک و غبار باشد اندکی چشم را می گشایند و مژه های بالا و زیر را با یک دیگر وصل نموده تا پنجره حاصل می شود و از عقب آن نگاه میکنند!

حاصل آن که، چشم مهم ترین وسیله ارتباط انسان با جهان خارج است و شگفتی ها و عجایب این عضو آن قدر زیاد است که به راستی انسان را در مقابل آفریننده هستی به خضوع و افتادگی وا می دارد و شاید اشاره قرآن نیز به همین واقعیت زیباست که می فرماید:

*المْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ*؛

آیا برای او (انسان) دو چشم قرار ندادیم؟

امام صادق علیه السلام به مفضّل می فرماید:

به حواسّی که در خلقت بشر به ودیعت گذارده شده است اندیشه کن که موجب شرافت او بر سایر حیوانات و موجودات گشته است. (و نیز هر یک از اعضا را در جایگاهی مناسب قرار دارد) بنگر به محل چشمان، که آن دو در سر جای گرفته هم چون چراغ هایی بر فراز بلند تا از آن جایگاه امکان مطالعه و دیدن اشیا میسر گردد.

... کَیْفَ جُعلتَ الْعَیْنَانَ فِی الرَّأْسِ کَالْمَصَابِیح فَوْقَ الْمَنَارَه لِتتَمَکَّنَ مِنْ مُطَالَعَةِ الْاشْیَاء...

آن گاه حضرت (برای بصیرت بخشیدن به مفضّل) به یکی از فلسفه های خلقت چشم اشاره می کند و می فرماید:

فَجَعلَ الْبَصرَ لِیُدْرِکَ الْألْوانَ. فَلَوْ کَانَت الالْوَان وَ لَمْ یَکُنْ بَصَرٌ یُدْرِکُهَا لَمْ یَکُنْ فِیهِ مَنْفَعَهٌ ؛... فَلَوْ کَانَ بَصَراً وَ لَمْ یَکَنْ الْوَاناً لَمَا کَانَ لِلْبَصَر مَعْنیً؛

برای انسان چشم برای تشخیص و درک رنگ های مختلف خلق شده است به طوری که اگر با وجود رنگ ها، چشم نبود تا آنها را درک کند، در رنگ ها سودی نبود... و اگر با وجود چشم، رنگ ها نبود، برای چشم و خلقت آن فلسفه و معنایی نبود.

ساختمان گوش

گوش، این اندام و عضو شنوایی به سه قسمت متمایز تقسیم می شود:

1. گوش خارجی: شامل دو قسمت لاله گوش که در جمع کردن امواج صوتی کمک می کند و مجرای گوش خارجی که ارتعاشات صوتی را به پرده "صماخ" هدایت می کند " لاله گوش اندامی نامرتب است که به استثنای قسمت پایین که به آن نرمه گوش گفته می شود از غضروف و بافت لیفی تشکیل یافته است. سه دسته عضلات مختلف در جلو، بالا و عقب گوش قرار دارند.

2. گوش میانی یا حفره صماخی: گوش میانی یا حفره صماخی محفظه کوچکی است که در پشت پرده صماخ قرار دارد، پرده صماخ حدّ فاصل بین مجرای گوش خارجی وگوش میانی است.

3. گوش داخلی: گوش داخلی در استخوان گیجگاهی قرار گرفته و شامل چندین حفره است که در ضخامت استخوان پیش رفته اند، این حفره ها را "لابیرنت" استخوانی می گویند که از لایه نازک غشایی مفروش شده که خود، "لابیرنت" غشایی را تشکیل می دهند.

لابیرنت استخوانی شامل سه قسمت است: "دهلیز" که قسمت مرکزی آن است؛ مجاری نیم دایره ای که با دهلیز رابطه دارند و سه بخش فوقانی، خلفی و خارجی را تشکیل می دهند و دیگر "حلزون" که به شکل لوله مارپیچی است که به دور خود پیج خورده و مشابه غلاف حلزونی است. ساختمان گوش، خود از آیات الهی است که در جهت ایمان افزایی تاثیر شگرفی دارد، نیز کاربرد آن که همان شنیدن صداهاست از آیات و نشانه های عظیم الهی به شمار می آید. از این رو امام جعفر صادق (ع) خطاب به مفضّل می فرماید:

وَ خَلَقَ السَّمْعَ لِیُدرکَ الأصْوَات فَلَوْ کَانَت الأصْوَات وَ لَمْ یَکُنْ سَمْعٌ یُدْرِکُهَا لَمْ یَکُنْ فِیهِ إرْبٌ وَ لَوْ کَانَ یسَمْعٌ وَ لَمْ یَکُنْ اصْوَاتٌ لَمْ یَکُنْ لِلسَّمْعِ مَوْضِعٌ ؛

گوش برای شنیدن و درک (انواع و اقسام) صداها خلق شده است. پس اگر صداها باشند، اماگوش شنوایی برای درک ما و تشخیص صداها نباشد، در خلقت گوش فایده ای نیست... و اگر گوش باشد و صداها نباشد، جایگاهی برای (خلقت) گوش وجود ندارد.

شگفتی های گوش

مرحوم ملااحمد نراقی در کتاب معراج السعاده تعابیر و نکته های ظریفی در عباراتی کوتاه درباره شگفتی های ظاهری و باطنی گوش آورده اند که عیناً ارائه می شود:

گوش هوش بدار و شمه ای از حکمت های گوش را بشنو، که چگونه خدای تعالی آن را شکافته و در اندرون قرار داده، که به وسیله آن امتیاز صداهای مختلفه می کند، و آدمی را از مافی الضمیر دیگران به واسطه آن آگاه می سازد، و بر دور سوراخ گوش بندی چون صدف خلق کرد، که آن را از سرما وگرما و غیر آنها محافظت نماید، و در منفذ آن گردش های بسیار مقرّر کرد تا اگر حیوانی قصد گوش کند، به سهولت داخل نتواند شد، و با وجود این، در آن جا چرکی متعفّن خلق کرد که حشرات موذی از آن متنفر گردند و داخل گوش نشوند.

اقسام چشم و گوش

اشاره

همان گونه که حیات و مرگ دارای دو قسم مادی و معنوی است، چشم و گوش و شنوایی و بینایی نیز دارای دو بُعد مادی و معنوی می باشد. به عبارت دیگر، خدای منّان به هر انسانی چهارگوش و چهار چشم داده است، دوگوش ظاهر برای این که مطالب ظاهر را بشنود و دو گوش درونی، تا این که ندای غیبی را بشنود.

آواز خدا همیشه درگوش دل است کو دل که دهدگوش به آواز خدا؟

چشم و گوش ظاهری (مادّی)

بینایی و شنوایی ظاهری عبارت است از: دیدن و شنیدن محض مادّی و بیولوژیکی که نشان آن تنها در خور و خواب و نفس کشیدن و شنیدنی ها و دیدنی های لذت بخش و یا تأثرانگیز می باشد.

قرآن مجید و احادیث معصومین (ع) به این نوع بینایی و شنوایی چون حیات و مرگ مادی چندان اهمیت نمی دهند و تنها به عنوان دو نعمت ظاهری که در مقایسه با محرومان از آنها دارای آثار و فوایدی می باشد توصیه به قدردانی و شکرگزاری از آنها دارند. قرآن کریم از این دو نعمت در صورت بهره برداری صحیح، به عنوان دو وسیله ارزشمند که می تواند زمینه ساز سعادت انسان باشد یاد کرده است. از جمله می فرماید:

*قُلْ هُوَ الَّذِی انْشَاکُمْ وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالابصار وَالافْئِدَةَ قَلِیلاً ما تَشْکُرُونَ*

بگو: اوکسی است که شما را آفرید و برای شما گوش و چشم و قلب قرار داد؛ امَا کمتر سپاس گزاری میکنید.

امیرمومنان علی (ع) می فرماید:

فَقْدُ الْبَصَرِ اهْوَنُ مِنْ فَقْدِ الْبَصِیرَةَ؛

نداشتن چشم آسان تر (و بهتر) است از نبودن بصیرت و بینش.

به این ترتیب بسیارند کسانی که از این دو عنصر تنها استفاده دیداری و شنیداری صِرف دارند که گروهی از آنان اگر راه سعادت را طی نمی کنند و بهره معنوی نمی برند، در واقع حیواناتی از نوع "رام" آنها هستند و اذیت و آ زاری برای خود و دیگران ندارند. *أُولئکَ کَالانْعامِ بَلْ هُمْ اضَلُّ*.