كودكان فقراي درگاه بزرگسالان
... والمعونة له. كودكان كانون نيازمندي و فقرند.
نيازهايشان فراوان و كمبودهايشان نمايان است. آنان در لحظه لحظه كودكيشان به حمايت و مراقبت والدين و بزرگترها نيازمندند. نيازهاي جسماني، نيازهاي عاطفي، نيازهاي رواني و... از آنان مسكيناني راستين ساخته است. آنها جز در پرتو كمك و حمايت بزرگترها و والدين قادر به رشد و تكامل و حتي ادامه حيات نيستند. بنابراين، بر بزرگسالان است كه مستمندان درگاه خويش را ياري دهند و در رفع نيازمنديهاي آنان بكوشند.
مدارا با كودك
... والمداراة له.
ضرورت مدارا و تحمل رفتارهاي ناسنجيده كودكان امري روشن است؛ چرا كه آنان در طريق رشد و تكاملند، هنوز دركشان كامل نگشته، خوب و بد كارها را براحتي تشخيص نميدهند، با آداب اجتماعي آشنا نيستند، ارزشها و ضد ارزشها برايشان بيمعناست، خواستهها و انتظاراتشان لباس منطق بر تن نپوشيده است و همچنان در خيالات و پندارهاي كودكانه خويش غوطهورند. كنجكاوي و انرژي زيادشان اغلب آنان را به انسانهاي شلوغ و پردردسر مبدل ساخته و اعمال و رفتار ناسنجيده و آزار دهنده را ويژگي طبيعيشان ساخته است. والدين و بزرگسالان بايد اين موقعيت كودكان را بدرستي درك كرده، با بردباري بسيار خود را براي تحمل كردار نادرست آنان آماده سازند تا از امتحان بزرگ و سخت دوران كودكي فرزندان سربلند برون آيند.
ترك لجاجت با كودك
... وترك مماحكته فانه ادني لرشده
. كودكان، به خاطر نداشتن آگاهي لازم و درك كافي، كمبودها و نقصهاي بسيار دارند. آنها چه بسا به لجاجت با والدين و بزرگسالان برخاسته، باعث آزار آنها ميشوند. در چنين موقعيتي بزرگترها بايد با كودكان مدارا كنند و از لجاجت و مخاصمه با آنان جدا بپرهيزند. طبق سخن امام سجاد (ع) اين روش براي رشد و هدايت كودكان مناسبتر است.
امام سجاد علیه السلام و تربيت فرزند
اشاره
ائمه طاهرين در تربيت فرزندانشان شيوههاي مختلفي به كار ميبردند و در هر موقعيتي از شيوهاي مناسب بهره ميجستند. از سيره و سخنان امام ساجدين علي بنالحسين (ع) چنان برميآيد كه آن حضرت از سه شيوه «تربيت الگويي»، «تربيت عملي» و «تربيت موعظهاي» بيشتر بهره ميبردند.
تربيت به شيوه الگويي
تربيت به شيوه الگويي عبارت است از ارائه الگوهاي مطمئن و شايسته براي اينكه فرزندان، رفتار و اخلاق آنها را سرمشق خويش قرار داده، در مسير تكامل و رشد بهتر، گام بردارند. بيترديد والدين، بويژه پدر، خود اولين الگوي فرزندانشان هستند و فرزندان رفتار و زندگي آنان را سرمشق خويش قرار ميدهند. واقعيت اين است كه والدين در امر تربيت چند دستهاند؛ برخي به كلي از وادي تربيت دورند و فقط در پي تأمين منافع حال و آينده خويشند. برخي به وادي تربيت قدم نهادهاند، اما راه و رسم تربيت را نميدانند، گروهي به وادي تربيت قدم نهادهاند و راه و رسم تربيت را نيز تا حدودي ميدانند ولي بيآنكه خود تربيت شده باشند، در پي آنند كه فرزندانشان تربيت شوند. اندك والديني هم هستند كه ضمن فرا گرفتن راه و رسم زندگي، هم خود تربيت شدهاند و هم به تربيت فرزندانشان اقدام ميكنند. در اين بحث، روي سخن ما با دسته سوم است كه تربيت ناشده، در پي تربيت ديگرانند. بايد از سر سوز و با تمام وجود گفت كه زهي خيال باطل! چقدر اشتباه است كه والديني خود طعم شيرين عبادت را نچشيده، راز ارتباط با خالق را نيافته باشند و از فرزندانشان انتظار اين امور را داشته باشند. آنان كه عمر را به بطالت و جواني را به رذالت و سرمايههاي مادي و معنوي را به خسارت در راه غير خدا دادهاند، چگونه انتظار تربيت فرزنداني نيك نام و صالح دارند؟ ذات نايافته از هستي بخش كي تواند كه شود هستيبخش امام سجاد (ع)، بر اساس تربيت به روش الگويي، خود نمونهاي كامل براي فرزندان بود و با رفتار و اعمال شايسته خويش فرزندان را به طور غير مستقيم و با زبان عمل تربيت ميكرد. آن بزرگوار، بيش از آنكه با سخن و گفتار به تربيت فرزندان اقدام كند، با عمل آنان را به فضيلت و پاكي دعوت ميكرد. جالب آن است كه آن امام همام، كه به حق زينت عابدان و سرور ساجدان شهرت يافته است، در مواعظ و وصاياي متعددش كمتر فرزندان را به عبادت و سجده سفارش ميكرد و گويا عمل پيوسته و دلنشين آن حضرت فرزندان را از هر سخن و موعظهاي در اين باره بينياز ميساخت. نمونههايي از اعمال و رفتار حضرت، كه راهنماي تربيتي فرزندانش بود، چنين است: 1 - صاحب «كشفالغمة» مينويسد: آن حضرت دوست نداشت كسي در طهارت يارياش كند. خودش براي وضو آب فراهم ميكرد و شبها قبل از خوابيدن آب را آماده ميساخت، در نيمه شب بيدار ميشد، ابتدا مسواك ميزد و بعد وضو ميگرفت و نماز ميخواند. نمازهاي مستحبي كه در روز از او فوت ميشد، شب قضا ميكرد و ميفرمود: فرزندانم، اين نمازها بر شما واجب نيست؛ ولي دوست دارم هر كدام از شما كه نفسش را بر كار خيري عادت داد، بر آن مداومت ورزد.
2 - سعيد بن كلثوم ميگويد: من نزد جعفر بن محمد (ع) بودم كه از اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب ياد كرده، او را به آنچه سزاوار بود ستايش كرد و فرمود:... هيچ يك از فرزندانش در لباس و فقه از علي بن حسين به او شبيهتر نيست. فرزندش ابوجعفر بر او وارد شد. او به قدري عبادت كرده بود كه كسي قادر بر آن نبود. ابوجعفر ميگويد: او را مشاهده كردم در حالي كه رنگش در اثر بيداري زرد شده و چشمهايش در اثر گريه زياد، بسيار گرم شده بود. پيشانياش بالا آمده و پرهاي بينياش در اثر سجده گسسته شده بود. و ساقها و قدمهايش به سبب ايستادن در حال نماز ورم كرده بود. وقتي او را در اين حال ديدم، نتوانستم گريه خود را كنترل كنم و برايش گريستم. او در حال تفكر بود. اندكي پس از ورودم، متوجه من شد و فرمود: فرزندم، بعضي از صحيفههايي را كه در آن عبادت علي (ع) ثبت شده، به من بده. آنها را به او دادم. مقدار كمي از آنها را قرائت كرد. سپس با اندوه آنها را رها كرد و فرمود: چه كسي بر عبادت علي بن ابي طالب قادر خواهد بود.
3 - جابر جعفي از امام باقر (ع) چنين نقل كرد: پدرم علي بن حسين (ع) نعمتي از پروردگار را ياد نميكرد، مگر آنكه سجده ميكرد؛ آيهاي از آيات سجده را تلاوت نميكرد، مگر آنكه سجده ميكرد، خداوند هيچ بلاي ترسناك و كيد دشمني را از او دفع نميكرد، مگر اينكه سجده ميكرد؛ از هيچ نماز واجبي فارغ نميشد، مگر آنكه سجده ميكرد؛ هيچ اصلاح و آشتي بين دو نفر ايجاد نميكرد، مگر آنكه به خاطر موفقيت در آن سجده ميكرد؛ اثر سجده در تمام مواضع سجود او نمايان بود و بدين علت او را «سجاد» ناميدهاند.
4 - امام باقر (ع) فرمود:
علي بن حسين (ع) شبها كيسه نان را بر دوشش ميگذاشت و [به مستمندان] صدقه ميداد.
5 - آن حضرت همچنين فرمود
: پدرم علي بنالحسين (ع) اموالش را دو بار [بين مستمندان] تقسيم كرد.
.
تربيت شيوه عملي
اشاره
امام چهارم (ع) با واگذاري مسؤوليت به فرزندان، شركت دادن آنها در فعاليتهاي پسنديده و بردن آنها به مجالس و مكانهاي مناسب به طور عملي به تربيت آنان ميپرداخت و بر كار آنان نظارت ميكرد. در اينجا به جلوههايي از اين شيوه اشاره ميكنيم: