پژوهشی در حیا

پژوهشی در حیا0%

پژوهشی در حیا نویسنده:
گروه: کتب متفرقه

پژوهشی در حیا

نویسنده: عباس پسندیده
گروه:

مشاهدات: 21254
دانلود: 3385

توضیحات:

پژوهشی در حیا
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 36 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 21254 / دانلود: 3385
اندازه اندازه اندازه
پژوهشی در حیا

پژوهشی در حیا

نویسنده:
فارسی

جامه شخصیت و رفتار

اکنون می‌توان گفت که لباس ، فقط مخصوص اجسام و اشیا نیست امور معنوی و غیر مادّی نیز عریانی و پوشیدگی دارند دین ، نمونه‌ای بود که بدان اشاره شد از این گذشته ، «شخصیت» و «رفتار» انسان نیز می‌تواند تابع همین اصل باشد رفتار انسان بی‌حیا ، رفتاری است عریان ، دریده و نازیبا ؛ امّا رفتار انسان باحیا ، رفتاری است پوشاننده ، باوقار و زیبا وقتی برخی رفتارها را در نظر می‌گیریم ، نوعی دریدگی و عریانی در آنها مشاهده می‌کنیم و برعکس ، وقتی رفتار برخی را مرور می‌کنیم ، پوشیدگی و وقار را در آن می‌بینیم به بیان دیگر ، انسان از امور غیر مادّی ، تصویری در ذهن خود می‌سازد که می‌تواند زشت یا زیبا باشد البته این تصویر ، به تناسب آن مفهوم ، متفاوت خواهد بود مثلاً تصویری که از مفهوم خوش‌اخلاقی در ذهن انسان نقش می‌بندد ، با مفهومی که از بداخلاقی نقش می‌بندد ، متفاوت است بر همین اساس ، در روایات ، تصویری از حقیقتِ مفاهیم معنوی و اخلاقی ارائه شده است مثلاً رسول خدا ، درباره خوش اخلاقی می‌فرماید : لَو کانَ حُسنُ الخُلُقِ رَجُلاً یَمشی فِی النّاسِ ، لَکانَ رَجُلاً صالِحا 1 الجامع الصغیر ، ج 2 ، ص 435 (ح 7472) ؛ کنزالعمّال ، ج 3 ، ص 11 (ح 5190) اگر خوش اخلاقی ، انسانی بود که میان مردم راه می‌رفت ، بدون تردید ، انسانی شایسته می‌بود و درباره بداخلاقی فرموده است : لَو کانَ سوءُ الخُلُقِ رَجُلاً یَمشی فِی النّاسِ ، لَکانَ رَجُلَ سَوءٍ 1 اگر بداخلاقی ، انسانی بود که در میان مردم راه می‌رفت ، بدون تردید ، انسان بدی بود همچنین امام علی علیه‌السلام درباره صبر می‌فرماید : لَو کانَ الصَّبرُ رَجُلاً ، لَکانَ رَجُلاً صالِحا . 2 اگر صبر ، انسان می‌بود ، بدون تردید ، انسان شایسته‌ای بود رسول خدا ، تصویر ذهنی صبر را «انسان با کرامت» دانسته است : لَو کانَ الصَّبرُ رَجُلاً ، لَکانَ رَجُلاً کَریما 3 اگر صبر ، انسان می‌بود ، بدون تردید ، انسان بزرگواری بود همچنین ایشان درباره عُجْب و خودشیفتگی می‌فرماید : لَو کانَ العُجبُ رَجُلاً ، کانَ رَجُلَ سَوءٍ . 4 اگر خودْشیفتگی انسان می‌بود ، بدون تردید ، انسان بدی بود .

به خوبی روشن است که تصویر ذهنی ما از مفاهیم ارزشی و ضد ارزشی ، چه قدر با هم تفاوت دارد البته تصویر ذهنی از یک صفت ، در دو فرد نیز می‌تواند متفاوت باشد این تفاوت ، بسته به میزان برخورداری فرد از آن صفت است مثلاً تصویر ذهنی ما از خوش‌اخلاقی پیامبر اکرم ـ که دارای برترین خُلق بود 5 ـ با  1 - الجامع الصغیر ، ج 2 ، ص 435 (ح 7473) ؛ کنز العمّال ، ج 3 ، ص 441 (ح 7354) 2 - دعائم الإسلام ، ج 2 ، ص 534 (ح 1899) 3 - الجامع الصغیر ، ج 2 ، ص 434 (ح 7461) ؛ کنزالعمّال ، ج 3 ، ص 271 (ح 6504) ؛ مسکّن الفؤاد ، ص 48 4 - الجامع الصغیر ، ج 2 ، ص 434 (ح 7462) ؛ کنزالعمال ، ج 3 ، ص 514 (ح 7670) . 5 - «وإنّکَ لَعَلی خُلق عَظِیمٌ » (قلم ، آیه 4) تصویر ما از خوش‌اخلاقی یک مؤمن ، متفاوت خواهد بود ؛ ولی به هر حال ، تصویر ذهنی ما از اخلاق خوش ، تصویری زیباست در بحث حیا نیز مسئله نقش بستن تصویر ذهنی مطرح شده است رسول خدا می‌فرماید : لَو کانَ الحَیاءُ رَجُلاً ، لَکانَ رَجُلاً صالِحا . 1 اگر حیا ، انسان می‌بود ، بدون تردید ، انسان شایسته‌ای بود و در جای دیگر ، فرموده است : لَو کانَ الحَیاءُ رَجُلاً ، لَکانَ رَجُلَ صِدقٍ 2 اگر حیا انسان می‌بود ، بدون تردید ، انسان صادقی بود و درباره بی‌حیایی فرموده است : لَو کانَ البَذاءُ رَجُلاً ، لَکانَ رَجُلَ سَوءٍ 3 اگر بی‌حیایی ، انسان می‌بود ، بدون تردید ، انسان بدی بود همچنین ایشان درباره ناسزاگویی که یکی از مصادیق بی‌حیایی است ، می‌فرماید : لَو کانَ الفُحشُ خَلقا لَکانَ شَرَّ خَلقِ اللّه‌ِ . 4 اگر ناسزاگویی ، انسان می‌بود ، بدون تردید ، بدترین آفریده خدا بود و در جای دیگر فرموده است : لَکانَ رَجُلَ سَوءٍ 5  1 - مکارم الأخلاق ، ابن ابی الدنیا ، ص 39 (ح 89) ؛ مجمع الزوائد و منبع الفوائد ، ج 8 ، ص 27 ؛ المعجم الصغیر ، ج 1 ، ص 240 (ح 674) 2 - المعجم الأوسط ، ج 1 ، ص 107 3 - المعجم الصغیر ، ج 1 ، ص 240 (ح 674) ؛ المعجم الأوسط ، ج 5 ، ص 76 ؛ کنز العمّال ، ج 3 ، ص 603 (ح 8125) 4 - الجامع الصغیر ، ج 2 ، ص 434 (ح 7465) ؛ کنز العمّال ، ج 3 ، ص 599 (ح 8097) 5 - مکارم الأخلاق ، ابن أبی الدنیا ، ص 39 (ح 89) ؛ مسند أبی داوود الطیالسی ، ص 209 ؛ المعجم الأوسط ، ج 1 ، ص 107 ؛ شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ، ج 10 ، ص 140 ... بدون تردید ، انسان بدی بود .

همین پدیده تصویر ذهنی از حیا را می‌توان در دو مقوله «رفتار» و «شخصیت» انسانِ باحیا نیز مطرح کرد رفتارها نیز در ذهن بیننده ، تصویری از خود برجای می‌گذارند البته مراد از این تصویر ، تصویر فیزیکی (مادّی) رفتار نیست ؛ بلکه تصویری ارزشی است که بر اساس ارزیابی ما از آن رفتار ، شکل می‌گیرد بدون شک ، ارزیابی ما از رفتار یک فرد شایسته با رفتار یک فرد فاسق ، یکسان نیست لذا تصویر ذهنی آن نیز یکسان نخواهد بود شخصیت فرد نیز می‌تواند تابع این قانون باشد هر چند شخصیت ، عنصری غیرمادّی و غیر قابل رؤیت و دارای اجزای مختلفی است ، امّا برآیند آن ، تصویری را در ذهن به وجود می‌آورد تصویر ذهنی ما از شخصیت هر فرد ، با شخصیت دیگری متفاوت است اساسا به تعداد انسان‌ها ، می‌تواند تصویر ذهنی وجود داشته باشد ؛ زیرا ظاهرا نمی‌توان دو نفر را یافت که شخصیت و رفتار یکسانی داشته باشند 1 بر اساس آنچه گفتیم ، اگر بخواهیم یک تصویر ذهنی از شخصیت انسانِ باحیا و رفتار انسان باحیا داشته باشیم ، چه چیزی به ذهن خواهد رسید ؟ البته پیش از این ، درباره تصویر ذهنی از اصل حیا سخن گفتیم اکنون سخن در این است که تصویر ذهنیِ رفتاری که ویژگی را شرم دارد و شخصیتی که ویژگی شرم را دارد ، چیست ؟ متونی که حیا را لباس و پوشش دانسته‌اند ، پاسخ این پرسش را داده‌اند براساس این متون ، حیا لباسی است بر قامت عریان یک شی‌ء به همین جهت ،  شاید بتوان گامی به جلو برداشت و گفت : این سخن با آن اصل که می‌گوید هر رفتار انسان ، یک ماهیت برزخی دارد و شخصیت هر فرد ، دارای یک ماهیت برزخی است ، نزدیکی دارد مثلاً تصویر ما از حرامخواری با تصویر ما از حلالخواری متفاوت است بر اساس آیات و روایات ، حرامخواری ماهیتی آتشین و دوزخین دارد ؛ امّا حلالخواری ، ماهیتی پاک و بهشتی شخصیت و رفتار یک فردِ باحیا را می‌توان شخصیت و رفتاری پوشیده در لباس زیبای حیا دانست پس تصویری که از این دو در ذهنْ نقش می‌بندد ، تصویر انسانی است که بر قامتش لباسی زیبا و بلند پوشیده شده است و به همین جهت ، در برخی روایات برای توصیف انسانِ باحیا ، از تعبیر « لباس حیا بر تن کردن » استفاده شده است 1 این ، همان لباسی است که از حیا بر شخصیت و رفتار انسان پوشیده شده است در حدیث دیگر ، برای بیان حیا از تعبیر «پرده» استفاده شده است 2 و در جای دیگر ، از تعبیر «تَن‌پوش» 3 پوششی از حیا ، زیبایی‌های چهره‌اش را پوشانده بود .

در طرف مقابل ، شخصیت بی‌حیا ، شخصیتی است عریان و دریده ، و رفتار شخص بی‌حیا ، رفتاری است دریده و عریان به همین جهت ، در روایتی برای توصیف انسان بی‌حیا ، از تعبیر « تن‌پوش حیا را از تن بیرون آوردن » استفاده شده است 5 مسلّم است که حیا ، ماهیت فیزیکی ندارد که بر جسم انسان پوشانده شود ؛  1 - امام علی علیه‌السلام می‌فرماید: «من کساه الحیاء ثوبه ، لم یَرَ الناس عیبه ؛ کسی که جامه حیا داشته باشد ، مردم ، عیب او را نمی‌بینند (نهج البلاغه ، حکمت 223) نیز می‌فرماید «من کساه الحیاء ثوبه خفی علی الناس عیبه ؛ کسی که جامه حیا پوشیده باشد ، عیب او از مردم ، پنهان می‌ماند» (الکافی ، ج 8 ، ص 23؛ تحف العقول ، ص 98؛ بحار الأنوار ، ج 77 ، ص 287) 2 - امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید : «من أراد أن یحط وزره ، فلیرخ ستره ؛ کسی که می‌خواهد گناه او ریخته شود ، پرده (خانه) را بیفکند» (تحف العقول ، ص 378 ؛ بحار الأنوار ، ج 78 ، ص 264) 3 - امام علی علیه‌السلام می‌فرماید : «الکیّس من تجلبب الحیاء ؛ زیرک ، کسی است که پوششی از حیا داشته باشد» (غرر الحکم ، ح 2196)همچنین امام حسن مجتبی علیه‌السلام در مقام توصیف حیای پیامبر اکرم می‌فرماید : کَسا مَحاسِنَ وَجهِهِ الحَیاءُ مناقب ابن شهرآشوب ، ج 4 ، ص 12 4 - مناقب ابن شهرآشوب ، ج 4 ، ص 12 5 - رسول خدا می‌فرماید : «من ألقی جِلباب الحیاء لاغیبة له ؛ هر که پوشش حیا را کنار بگذارد ، غیبت ندارد» (تحف العقول ، ص 45 ؛ الاختصاص ، ص 242 ؛ مشکاة الأنوار ، ص 412 ؛ بحار الأنوار ، ج 77 ، ص 149) بلکه ماهیتی معنوی دارد که بر قامت شخصیت انسان پوشانده می‌شود بنا بر این ، همان گونه که عریانی جسم ، نشانه دریدگی و بی‌شرمی است ، بی‌حیایی نیز نشانه عریانی و دریدگی شخصیت است و همان گونه که پوشیدگی ، نشانه وقار و حیاست ، باحیا بودن ، نشانه مزیّن بودن شخصیت به لباس وقار و شرم است فرد باحیا ، شخصیتی مزیّن و مُلبَّس دارد و فرد بی‌حیا ، شخصیتی عریان ودریده همچنین رفتار فرد باحیا ، رفتاری مزیّن و ملبّس است و رفتار فرد بی‌حیا ، رفتاری عریان و دریده .

جامه تن

تا این جا از تأثیر حیا بر شخصیت و رفتار ، سخن راندیم و گفتیم که حیا ، جامه‌ای از وقار بر روان و رفتار انسان می‌پوشد در این بحث ، رابطه حیا و پوشش جسمانی را بررسی می‌کنیم و درصددیم بدانیم حیا چه تأثیری بر پوشش جسمانی دارد و اساسا آیا تأثیری بر پوشش انسان دارد ؟ آیا می‌توان حیا و پوشیدگی را در یک سمت قرار داد و بی‌حیایی و برهنگی را در سمتی دیگر ؟ حیا ، رابطه تنگاتنگی با پوشش دارد و در بسیاری از احادیث ، این دو با هم آمده‌اند مثلاً حیا و سِتر در مورد خداوند متعال با هم آمده‌اند 1 و در موارد متعدّدی ، حیا نقطه مقابل عریانی دانسته شده است 2 این گونه شواهد ، آن‌قدر فراوان است که نمی‌توان رابطه میان این دو (حیا و پوشش ظاهری) را انکار کرد بنا بر این ، لازمه حیا ، پوشش است نمی‌توان شخص برهنه را باحیا دانست و نمی‌توان پذیرفت که شخص باحیا ، برهنه باشد حجّت‌های الهی که نمونه کامل  1 - رسول اللّه صلی‌الله‌علیه‌و‌آله می‌فرماید : إنّ اللّه ـ عزّوجلّ ـ حییّ ستیر یحب الحیاء والستر ؛ خداوند عز و جل باحیا و پوشاننده است و حیا و پوشاندن را دوست دارد» (سنن أبی داوود ، ج 2 ، ص 251 ، ح 4012 ؛ سنن النسائی ، ج 1 ، ص 20 ؛ السنن الکبری ، ج 1 ، ص 198) 2 - ر ک : وسائل الشیعه (طبع آل البیت علیهم‌السلام) ، ج 5 ، ص 22 حیا هستند ، نمونه کامل پوشیدگی نیز بوده‌اند لقمان ، یکی از کسانی است که پوشیدگی شدیدی داشته و امام صادق علیه‌السلام ، این ویژگی را یکی از علل حکیم شدن وی دانسته است 1 حضرت موسی علیه‌السلام آن‌قدر بر پوشیدگی خود محافظت می‌کرد که مردم می‌پنداشتند وی ، بیماری جسمانی دارد رسول خدا درباره ایشان فرموده است : إنَّ موسی کانَ رَجُلاً حَیِیّا سَتیرا لا یُری مِن جِلدِهِ شَیءٌ اِستِحیاءً مِنهُ 2 همانا موسی ، مردی باحیا و پوشیده بود که به دلیل حیایش هیچ نقطه از بدن وی دیده نشد .

در این توصیف ، هم ویژگی حیا و پوشش با هم آمده (حییّا ستیرا) ، و هم تصریح شده که حضرت موسی علیه‌السلام به دلیل حیایی که داشته ، هیچ نقطه از بدن وی را کسی ندیده است حضرت موسی علیه‌السلام هنگامی که می‌خواست وارد آب شود ، تا بدنش وارد آب نمی‌شد ، لباس خود را بیرون نمی‌آورد 3 و در حقیقت ، ایشان هنگام آبتنی ، پوششی از آب را به جای پوشش پارچه‌ای برای خود برمی گزید امّا درباره فرهنگ عمومی بنی‌اسرائیل ، در حدیث آمده است که حیایی وجود نداشته و لذا آنان ، هنگام شنا ، برهنه وارد آب می‌شدند و به یکدیگر نگاه می‌کردند( !) 4 این ویژگی در فرهنگ جاهلی حجاز نیز وجود داشته است 1 - تفسیر القمی ، ج 2 ، ص 162؛ مجمع البیان ، ج 8 ، ص 497؛ بحار الأنوار ، ج 13 ، ص 409 2 - صحیح البخاری ، ج 4 ، ص 129 ؛ سنن الترمزی ، ج 5 ، ص 359 (ح 3221) ؛ مسند أحمد ، ج 3 ، ص 596 ، (ح 10683) 3 - رسول خدا فرمود : «إن موسی بن عمران کان إذا أراد أن یدخل الماء لم یلق ثوبه حتّی یواری عورته فی الماء ؛ موسی بن عمران هر گاه می‌خواست وارد آب شود ، لباس از تن بیرون نمی‌کرد تا این که عورت او در آب ناپیدا شود» (مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ، ج 1 ، ص 602 ، ح 1458 ؛ مسند أحمد ، ج 3 ، ص 262) 4 - رسول خدا فرمود : «کانت بنو إسرائیل یغتسلون عراة ینظر بعضهم إلی بعض ؛ بنی اسرائیل ، عریانْ غسل کرده ، به یکدیگر نگاه می‌کردند» (صحیح البخاری ، ج 1 ، ص 73 ؛ مسند أحمد ، ج 3 ، ص 193 (ح 8179) ؛ صحیح مسلم ، ج 1 ، ص 183) امام علی علیه‌السلام می‌فرماید : إنَّ النَّبِیَّ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله رَأی قَوما یَغتَسِلونَ عُراةً لَیسَ عَلَیهِم إزارٌ ، فَوَقَفَ فَنادی بِأَعلی صَوتِهِ : مالَکُم لاتَرجونَ للّه‌ِِ وَقارا ؟ پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله گروهی را دید که برهنه استحمام می‌کردند ، بدون این که لُنگی بسته باشند به همین جهت ، ایستاد و با صدایی رسا فرمود : «چرا برای خدا تعظیمی قائل نمی‌شوید ؟» 1

در جاهلیت ، چیزی به نام حمّام وجود نداشته است و هنگام فتح روم و ایران ، مردم حجاز با پدیده‌ای به نام حمّام آشنا شدند رسول خدا ، این موضوع را پیش‌بینی کرده بود و به مردم توصیه می‌کرد که هنگام استحمام ، حتما از لُنگ استفاده کنند 2 این احتمال وجود دارد که در فرهنگ عمومی روم ، در حمّام ، چیزی به عنوان پوشش وجود نداشته است اگر وجود می‌داشت ، نیازی به بیان این نکته نمی‌بود وقتی پدیده‌ای وارد یک فرهنگ می‌شود ، فرهنگ مخصوص خود را هم به همراه می‌آورد اگر مردم این منطقه از پوشش مخصوص حمّام‌های عمومی استفاده می‌کردند ، احتمالاً مورد تقلید مردم حجاز نیز قرار می‌گرفت ؛ ولی ظاهرا چون چنین فرهنگی وجود نداشته است ، رسول خدا خواسته تا از این پدیده مثبت ، آفت‌زدایی کرده ، آن را با فرهنگ اسلامی آمیخته سازد شاهد این ادّعا که احتمالاً در روم ، حمّام رفتن با فرهنگ برهنگی همراه بوده است ، این که در موارد متعدّدی در احادیث ، این گونه حمّام کردن ، مورد نکوهش واقع شده و تعبیرهایی همچون : «بئس البیت (چه بدجایی است)» و «شرّ البیت (بدترین جا)» ، درباره آن وارد شده است 3  1 - المصنَّف ، عبدالرّزاق ، ج 1 ، ص 286 (ح 1102) ؛ الدرّ المنثور ، ج 6 ، ص 268 2 - سنن ابن ماجة ، ج 2 ، ص 1233 (ح 3748) ؛ سنن أبی داوود ، ج 2 ، ص 436 (ح 4011) ؛ الجامع الصغیر ، ج 1 ، ص 513 ، (ح 3340) ؛ کنز العمّال ، ج 9 ، ص 389 (ح 26620) 3 - ر ک : کنزالعمّال ، ح 26615 ـ 26620 پدیده بی‌مُبالاتی در پوشش ، اختصاص به استحمام نداشته است ؛ بلکه مردم عصر جاهلی به طور کلّی به پوشیدگی تن ، اهمّیتی نمی‌دادند و رسول خدا ، مردم را در این زمینه راهنمایی می‌کرد برای نمونه ، آن حضرت ، پس از ورود به مدینه ، شروع به ساختن مسجد کرد و مسلمانان نیز به ایشان کمک می‌نمودند هنگام حمل سنگ‌های سنگین ، پوششی که برخی بر کمر بسته بودند ، می‌افتاد و آنان اهمّیتی نمی‌دادند در یکی از موارد یاد شده ، رسول خدا به شخصی فرمود : خُذ عَلَیکَ ثَوبَکَ ولا تَمشوا عُراةً 1 لباست را بپوش و عریان راه نرو .

همچنین ، شخصی به نام جَرهَد می‌گوید که روزی نشسته بودم و لباسم کنار رفته بود و ران پایم پیدا شده بود در این هنگام ، رسول خدا که از آن جا عبور می‌کرد ، به من فرمود : غَطِّ فَخِذَکَ ؛ فَإِنَّ الفَخِذَ عَورَةٌ . 2 ران خود را بپوشان ، که جزو عورت است .

این کلام حضرت به مسئله مهم محدوده عورت اشاره دارد عورت ، یعنی آنچه آشکار شدنش قبیح است و باید پوشیده باشد معنای اصلی عورت ، یعنی چشمی که بینایی خود را از دست داده است 3 سپس این واژه در مورد چیزهایی به کار رفته است که نباید دیده شوند و آشکار شدن و دیده شدن آنها زشت به شمار می‌رود به عبارت دیگر ، آنچه را نباید دیده شود و دیده شدن آن قبیح است ، عورت می‌گویند در این جاست که عورت با حیا ارتباط پیدا می‌کند ؛ زیرا هر چیزی که آشکار شدن آن مایه شرم باشد ، عورت نامیده شده است 4 مردم ، 1 - سنن أبی داوود ، ج 2 ، ص 251 (ح 4016) ؛ الجامع الصغیر ، ج 1 ، ص 599 (ح 3887) ؛ کنزالعمّال ، ج 7 ، ص 33 (ح 19112) 2 - مسند أحمد ، ج 1 ، ص 591 ، (ح 2493) ؛ المصنف ، عبدالرزاق ، ج 11 ، ص 27 (ح 19808) 3 - ر ک : معجم مقاییس اللغة ، ج 4 ، ص 184 ـ 185 4 - لسان العرب ، ج 4 ، ص 617 . هر چه را عورت بدانند ، می‌پوشانند و از آشکار شدن آن ، شرم می‌کنند ؛ و هر چه را عورت ندانند ، نپوشانده ، از آشکار شدن آن اِبایی ندارند ممکن است هر فرهنگی محدوده خاصّی از بدن را عورت بداند و با تغییر فرهنگ ، محدوده عورت نیز تغییر کند با تغییر محدوده عورت ، اندازه لباس‌ها نیز تغییر می‌کند مثلاً در مغرب‌زمین ، روزگاری زنان ، لباس‌های بلندی می‌پوشیدند که آستین‌های بلندی داشت و یقه آن نیز پوشیده بود البته موی سر ، معمولاً باز بوده و پوشاندن آن ، لازم شمرده نمی‌شد این ، نشان می‌دهد که در آن زمان ، تمام بدن زن برای دیگران ، به نوعی عورت محسوب می‌شده است به مرور زمان و در اثر عواملی که در جای خود باید بحث شود ، مفهوم عورتْ تغییر کرد و در ادامه ، اندازه پوشش نیز تغییر کرد اندک اندک ، محدوده عورت ، کاهش یافت و لباس‌ها نیز کوتاه و کوتاه‌تر شدند ؛ همچنین آستین‌ها که تا مچ را می‌پوشاندند ، و دامن‌ها که تا روی پا را گرفته بودند ، کوتاه و کوتاه‌تر شدند و یقه‌ها نیز که تا گردن را می‌پوشاندند ، کم کم پایین‌تر آمده ، بازتر شدند در میان مردان نیز همین پدیده قابل مشاهده است کوتاه شدن شلوارها و آستین پیراهن‌ها و باز شدن یقه‌ها می‌توانند نمونه‌هایی از این قبیل باشند البته ممکن است در هر دوره‌ای ، عوامل دیگری هم در تعیین محدوده عورت ، نقش داشته باشند از زاویه‌ای دیگر ، تعریف «عورت» نسبت به : افراد غریبه و دوستان و فامیل و خانواده و همسر ، متفاوت است معمولاً بیشترین محدوده عورت ، برای افراد غریبه است و کمترین آن برای همسر همچنین ممکن است مکان در این مورد ، نقش بسزایی داشته باشد مثلاً معمولاً افراد با پوششی در کنار دریا حاضر می‌شوند که در محل‌های دیگر با آن پوشش ، حاضر نمی‌شوند اسلام ، قلمرو عورت را افزایش داد همان گونه که در روایت پیشین آمده بود ، در زمان جاهلیت ، محدوده عورت ، بسیار اندک بوده است مردم در پیش دیدِ دیگران عریان می‌شدند و استحمام می‌کردند و مردان ، هنگام نشستن ، لباس‌های بلند خود را بالا می‌زدند ، به گونه‌ای که ران آنها پیدا می‌شد اسلام ، قلمرو جدیدی برای عورت تعریف کرد و تمام بدن زن را عورت دانست ، مگر دست‌ها (تا مچ) و صورت به همین جهت ، پوشش زنان مسلمان نیز تغییر کرد همچنین ، آیه حجاب (آیه 59 از سوره احزاب) نازل شد و زنان ، سرهای خود را پوشاندند : یَـأَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لاِّ?زْوَ جِکَ وَ بَنَاتِکَ وَ نِسَآءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَـبِیبِهِنَّ . ای پیامبر ! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو روسری‌های بلند خود را بر خویش فرو افکنند پس از نزول این آیه ، زنان به گونه‌ای سر خود را می‌پوشاندند که گوش‌ها ، گوشواره‌ها و گردن و سینه آنان پیدا بود 1 لذا آیه دیگری نازل شد که به آنان دستور داد مَقنعه‌های خود را به روی سینه‌ها بیندازند : وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ . 2 و (اطراف) روسری‌های خود را بر سینه خود افکنند زنان نیز از فردای روزی که این آیه نازل شد ، با حجاب کامل بیرون آمدند 3 همچنین وقتی عورت ، قلمرو توسعه‌یافته‌ای پیدا کرد ، پوشش ، باید محدوده بیشتری از بدن را می‌پوشانْد بدین ترتیب ، چیزی به نام شلوار نیز در زمره پوشش‌ها راه یافت رسول خدا ، درباره پوشیدن شلوار فرموده است : اُمِرتُ بِالسَّترِ ، فَلَم أجِد شَیئا أستَرَ مِنهُ . 4  1 - مجمع البیان ، ج 7 ، ص 217 2 - نور ، آیه 31 3 - الدرّ المنثور ، ج 6 ، ص 181 4 - الفردوس ، ج 1 ، ص 398 (ح 1609) ؛ مجمع الزوائد ، ج 5 ، ص 122 ؛ مسند أبی یعلی ، ج 11 ، ص 25 (ح 6162) من مأمور به پوشش شدم و چیزی را پوشاننده‌تر از آن (شلوار) ندیدم .

حضرت علی علیه‌السلام ، واقعه‌ای را نقل می‌کند که نشان می‌دهد چرا شلوار ، بهترین پوشش است ایشان می‌گوید در یک روز بارانی با رسول خدا در بقیع ، نشسته بودیم که زنی ، سوار بر الاغ ، از آن جا عبور می‌کرد ناگهان ، پای الاغ در چاله‌ای فرو رفت و زن از بالای آن به زیر افتاد رسول خدا ، به سرعت ، روی خود را برگردانْد حاضران به رسول خدا گفتند : این زن ، شلوار به تن دارد حضرت ، سه بار فرمود : اللّهُمَّ اغفِر لِلمُستَروِلاتِ ! خداوندا ! زنان شلوارپوش را رحمت کن سپس فرمود : یا أیُّهَا النّاسُ ! اتَّخِذُوا السَّراویلاتِ ؛ فَإِنَّها مِن أستَرِ ثِیابِکُم ؛ وحَصِّنوا بِها نِساءَکُم إذا خَرَجنَ . 1 ای مردم ! شلوار را ( به عنوان پوشش) برگزینید ؛ چرا که از پوشاننده‌ترین لباس‌های شماست ، و به وسیله آن ، زنان خود را هنگام خروج از منزل ، حفاظت کنید .

در این کلام حکمت‌آمیز ، از این پوشش به عنوان سپری حفاظتی یاد شده که نشانگر فلسفه لباس و پیامد آن است فلسفه لباس ، پوشانندگی آن است ؛ یعنی لباس ، آن چیزی است که بدن را بپوشاند و پیامد آن نیز مصونیت زن و عفاف اوست .

پوشیده‌های برهنه

لباسی که زن بر تن می‌کند ، هم بدن او را از دیدِ نامحرم ، پنهان می‌سازد ، و هم او را به گونه‌ای فرا می‌گیرد که حجم بدن وی برای نامحرم ، معلوم نمی‌گردد ؛ امّا --- مستدرک الوسائل ، ج 3 ، ص 245 ؛ الجامع الصغیر ، ج 1 ، ص 20 ؛ کنزالعمّال ، ج 15 ، ص 298 (ح 41095) گاهی با شکلی از پوشش روبه رو هستیم که برهنگی را در قالب پوشش ، احیا کرده است ویژگی این لباس‌ها با تغییر در دو مؤلّفه صورت می‌گیرد : نوع دوخت و جنس پارچه نوع دوخت به گونه‌ای است که لباس را به تن می‌چسبانَد و حجم بدن را نمایان می‌سازد پارچه آنها نیز نازک و بدن‌نماست لباس‌های نازک و چسبان ، در حقیقت ، برهنگی را احیا می‌کنند ؛ زیرا هدف از پوشیدن لباس ـ که پوشیدگی است‌ـ ، با این گونه لباس‌ها محقّق نمی‌شود و از این جهت ، تفاوت چندانی با برهنگی ندارند در فرهنگ روایات ، از این گروه به عنوان «کاسیاتٌ عاریات (پوشیدگان برهنه)» نام برده شده است رسول خدا ، در زمره دوزخیان ، از زنانی نام می‌بَرد که لباس بر تن دارند ، امّا گویا برهنه‌اند و در میان مردم به صورت تحریک‌کننده‌ای راه می‌روند 1 همچنین رسول خدا می‌فرماید : در آخر امّت من ، مردنماهایی هستند که سوار بر وسایل نقلیه خود شده ، بر درِ مساجد پیاده می‌شوند زنان اینان ، پوشیده‌های برهنه‌اند که موهایشان اینها برآمده است اینها زنان نفرین‌شده‌اند 2

این شکل از پوشش ، شاید به رسوایی برهنگی نباشد ؛ امّا به هر حال ، نشان از ضعیف بودن حیا دارد پوشش کامل ، نشان از حیای کامل زن دارد و پوشش نازک ، نشان از حیای اندک او زنانی که حیای کاملی دارند ، در مَعرض دید دیگران ، نه لباس‌های چسبان می‌پوشند ، و نه لباس‌های نازک ، و هر اندازه که حیای آنان رقیق‌تر و ضعیف‌تر شود ، پوشش آنان ، ناقص‌تر و نازک‌تر می‌شود پوشش‌های کوتاه و نازک ، حکایت از حیای ناقص و رقیق دارد امام علی علیه‌السلامدر  1 - ر ک : صحیح مسلم ، ج 4 ، ص 2192 ؛ السنن الکبری ، ج 2 ، ص 234 ؛ مسند ابن حنبل ، ج 3 ، ص 274 (ح 8673) ؛ الجامع الصغیر ، ج 2 ، ص 101 (ح 5045) ؛ مسند أبی یعلی ، ج 5 ، ص 517 (ح 6660) 2 - مسند ابن حنبل ، ج 2 ، ص 691 (ح 7105) ؛ المستدرک علی الصحیحین ، ج 4 ، ص 436 ؛ کنزالعمّال ، ج 16 ، ص 401 (ح 45105) این باره می‌فرماید : عَلَیکُم بِالصَّفیقِ مِنَ الثِّیابِ ؛ فَإِنَّهُ مَن رَقَّ ثَوبُهُ رَقَّ دینُهُ بر شما باد پوشیدن لباس ضخیم ؛ چرا که هر کس لباسش نازک باشد ، دینش نازک است 1

روزی پارچه‌ای قیمتی ، ظریف و زیبا از یَمن برای رسول خدا آوردند ایشان ، پارچه را به یکی از یارانش هدیه کرد پس از چند روز ، آن لباس را بر تن وی ندید علّت را جویا شد وی گفت : آن را به همسرم داده‌ام حضرت فرمود : «به وی بگو زیر آن ، لباس دیگری بپوشد ؛ زیرا می‌ترسم که حجم بدنش را مشخّص سازد» 2 همچنین ، روزی اسماء ، دختر ابوبکر ، در حالی که لباس نازک و بدن‌نما بر تن داشت ، وارد خانه رسول خدا شد به محض ورود ، حضرت ، روی خود را از وی برگرداند و به وی فرمود : «ای اسماء ! وقتی زنْ بالغ شد ، شایسته نیست که جز صورت و دست‌هایش دیده شوند» 3 لباس نازک ، چسبان و بدن نما ، نشان از حیای رقیق شده است و مفاسد بی‌شماری را در پی دارد لذا رسول خدا فرموده است : هلاکت زنان امت من در دو چیز است : طلا و لباس نازک 4 امام صادق علیه‌السلام نیز فرموده است : لا یَصلَحُ لِلمَرأَةِ المُسلِمَةِ أن تَلبَسَ مِنَ الخُمُرِ وَالدُّروعِ ما لا یُواری شَیئا . سزاوار نیست زن مسلمان ، لباسی بپوشد که بدن وی را نمی‌پوشاند 5 1 - الجعفریات ، ص 242 ؛ الخصال ، ص 623 ؛ تحف العقول ، ص 113 ؛ بحار الأنوار ، ج 10 ، ص 101 2 - ر ک : الطبقات الکبری ، ج 2 ، ص 463 ؛ سنن أبی داوود ، ج 4 ، ص 64 (ح 4116) ؛ نثر الدرّ ، ج 1 ، ص 246 ؛ المجازات النبویّة ، ص 161 (ح 126) ؛ نثر الدرّ ، ج 6 ، ص 182 3 - سنن أبی داوود ، ج 4 ، ص 62 (ح 4104) 4 - تنبیه الخواطر ، ج 1 ، ص 3 5 - الکافی ، ج 3 ، ص 396 .

پوشیدگی و مصونیت

برهنگی ، طمع شیطان را برمی انگیزد 1 و زمینه گناه را فراهم می‌سازد هر جا برهنگی وجود داشته باشد ، نگاه مسموم و شیطان ملعون نیز حضور دارند وقتی نگاهی مسموم به بدنی برهنه یا نیمه عریان بیفتد ، غریزه جنسی تحریک می‌شود و آتش شهوت ، شعله‌ور می‌گردد این آتش شعله‌ور ، ممکن است پیامد ناگوار و پشیمان‌کننده‌ای داشته باشد امّا پوشش ، همانند قلعه‌ای بدن را در بر می‌گیرد و از نگاه مسموم ، ایمن می‌سازد ایمنی و مصونیت ، از پیامدهای مثبت پوشیدگی است رسول خدا ، از یکی از انواع پوشش به عنوان سِپَر یاد کرده و از مردان خواسته تا به وسیله آن ، از زنان خود ، مراقبت و محافظت کنند 2 قرآن کریم نیز پوشش زن را مایه ایمنی از آزار مردان هوسباز دانسته است 3

پوشش دوم و انواع آن

از مجموع آنچه گفتیم ، روشن شد که هر چه حیا بیشتر باشد ، پوشیدگی بیشتر است حیای ضعیف ، گاه به نامناسب بودن لباس‌های فرد ، منجر می‌شود انسان باحیا ، در منظر دیگران برهنه نمی‌شود و از لباس‌های بدن نما استفاده نمی‌کند و اگر در مواردی (مثل استحمام و شنا کردن) نیاز به بیرون آوردن لباس باشد ، از پوشش‌های دیگر استفاده می‌کند این پوشش‌ها را می‌توان «پوشش دوم» نامید استفاده از پرده و یا چاردیواری محفوظ ، یکی از انواع این پوشش‌هاست پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آلههر گاه می‌خواست غسل کند ، کسی به وسیله پرده ، ایشان را مستور می‌ساخت گاهی دخترش فاطمه علیهاالسلام این کار را انجام می‌داد ، 4 گاه یکی از 1 - امام علی علیه‌السلام می‌فرماید : «إذا تعری الرجل نظر إلیه الشیطان فطمع فیه ؛ فاستتروا ؛ وقتی کسی عریان شود ، شیطان به او نظر می‌اندازد و در او طمع می‌کند ؛ پس خود را بپوشانید» . (التهذیب ، ج 1 ، ص 373 ؛ الخصال ، ج 2 ، ص 630 ؛ تحف العقول ، ص 119 ؛ بحار الأنوار ، ج 10 ، ص 108) 2 - ر ک : الجامع الصغیر ، ج 1 ، ص 20 (ح 99 .) 3 - احزاب ، آیه 59 4 - ر ک : صحیح البخاری ، ج 1 ، ص 74 . همسرانش 1 و گاه نیز یکی از یارانش 2 گاهی نیز ایشان درون اتاق ، استحمام می‌کرد 1 و به مردم هم توصیه می‌کرد که حدّاقل ، پشت دیواری قرار بگیرند 4 و اگر چنین امکانی وجود نداشت ، دستِ کم ، خطّی دور خود بکشند 2 توصیه به این خط کشیدن ، از جنبه تأثیر روانی آن بوده و این ، همه کاری بوده که در آن زمان می‌توانسته‌اند انجام دهند ؛ چرا که این کار به اندازه خود ، مانع ریخته شدن حُجب و حیا می‌شود 6 استتار به وسیله آب ، نمونه دیگر است حضرت موسی علیه‌السلام تا بدنش در آب فرو نمی‌رفت ، لباس خود را از تن بیرون نمی‌آورد 2 مرسوم است که همه پیش از ورود به آب ، لباس‌های خود را بیرون می‌آورند ؛ امّا راه بهتر آن است که پس از پوشیده شدن بدن به وسیله آب ، لباس‌ها از تن بیرون آورده شوند راه دیگر ، انتخاب جای خلوت برای انجام دادن کارهایی است که نیاز به برهنه شدن دارد بنی اسرائیل به صورت گروهی درون آب می‌رفتند و حضرت موسی علیه‌السلامبه تنهایی 8 راه دیگر ، فاصله گرفتن از مردم و دور شدن از جمع است نقل شده که رسول خدا ، هنگام قضای حاجت ، به اندازه‌ای از مردم فاصله می‌گرفت که دیده نمی‌شد 9 لذا هیچ گاه حضرت در این حالت ، دیده نشد 10 درباره حضرت علی علیه‌السلامنیز همین مطلب نقل شده است 11 همچنین رسول خدا به مردم  1 - ر ک : همان‌جا 2 - ر ک : مجمع الزوائد و منبع الفوائد ، ج 1 ، ص 269 3 - ر ک : همان‌جا 4 - کنزالعمّال ، ح 27462 5 - ر ک : مجمع الزوائد و منبع الفوائد ، ج 1 ، ص 269 6 - این موضوع را می‌توان از دیدگاه روان شناختی مورد بررسی‌های تجربی قرار داد 7 - ر ک : مجمع الزوائد و منبع الفوائد ، ج 1 ، ص 269 8 - ر ک : صحیح البخاری ، ج 1 ، ص 74 ؛ مسند أحمد ، ج 3 ، ص 193 (ح 8179) 9 - ر. ک : مستدرک الوسائل ، ج 1 ، ص 249. 10 - ر ک : وسائل الشیعة (طبع مؤسسة آل البیت) ، ج 1 ، ص 305 11 - ر ک : همان ، ص 306 توصیه می‌کرد که هنگام حمّام کردن ، از مردم فاصله بگیرند و در جایی که کسی نیست ، استحمام کنند 1 لقمان نیز به فرزند خود سفارش می‌کند که در مسافرت‌ها برای قضای حاجت ، از مردم فاصله بگیرد 2 خودِ لقمان ، هیچ‌گاه هنگام قضای حاجت ، دیده نشد 3

1 - ر .ک : المصنف ، عبدالرزاق ، ج 1 ، ص 288 ، ح 1111 ؛ کنزالعمال ، ج 9 ، ص 387 ، ح 26606 ؛ مستدرک الوسائل ، ج 8 ، ص 463 2 - ر ک : وسائل الشیعة (طبع مؤسسة آل البیت) ، ج 1 ، ص 305 3 - ر ک : همان‌جا .

فصل چهارم : حیا و خانواده

در این مبحث ، حیا را در قلمرو خانواده پیجویی کرده ، در مراحل گوناگون زندگی مشترک ، مورد بررسی قرار می‌دهیم بخش‌های مختلف این بحث ، عبارت‌اند از : حیا از خواستگاری تا آغاز زندگی مشترک ، حیا در روابط همسران ، حیا در روابط فرزندان با والدین و بالعکس ، و حیا در روابط خانواده با دیگران .

حیا ، از خواستگاری تا آغاز زندگی مشترک

ـ شرم خواستگاری

معمولاً آغاز زمزمه‌های مربوط به ازدواج ، همراه با شرم و حیاست وقتی با فرزندی درباره ازدواجْ سخن گفته می‌شود ، ممکن است شرم کند ، سرش را به زیر بیندازد ، محل را ترک نماید و یا از خانواده خود بخواهد که سخن دیگری را دنبال کنند جواب مثبت دادن نیز معمولاً با صراحت نخواهد بود اگر فرزندی قصد ازدواج داشته باشد ، شاید از مطرح کردن آن با والدین خود ، شرم کند پیشْ‌دستی والدین می‌تواند این امر را تسهیل کند اگر کسی پیش‌قدم نشود ، ممکن است فرزند ، کسی را واسطه قرار دهد و از طرح مستقیم آن بپرهیزد پس از آن ، نوبت به مراسم خواستگاری می‌رسد خواستگاری ، یکی از مواردی است که بیشترین بار شرم و حیا را برای فرد دارد و معمولاً با عرق کردن و سرخ شدن و بند آمدن زبان و سر به زیر انداختن و تپش شدید قلب ، همراه است در این قبیل امور ، معمولاً بزرگ‌ترها پیش‌قدم شده ، به کمک عروس و داماد می‌آیند صحبت کردن درباره این موضوع ، برای بزرگ‌ترها ساده‌تر است ؛ زیرا اولاً آنان برای کس دیگری خواستگاری می‌کنند و ثانیا آنان ، خود از این تجربه‌ها داشته‌اند و این اوّلین بار نیست که در چنین مراسمی شرکت می‌کنند تکرار تجربه ، باعث کاهش حیا می‌شود شخص داماد از این جهت که تجربه اوّل او و اوّلین نقطه آغاز زندگی اوست و از طرفی ، پای ارتباط زناشویی نیز در میان است ، معمولاً دچار شرم و حیای شدید می‌شود کسانی که برای ازدواج دوم به بعد به خواستگاری می‌روند ، احتمالاً کمتر دچار شرم و حیا می‌شوند ؛ زیرا هم تجربه خواستگاری را دارند و هم تجربه زناشویی را ، و این ، میزان حیا را کاهش می‌دهد در روایتی آمده است که تجربه‌های زناشویی ، به ترتیب ، حیای زن را کاهش می‌دهد 1 به نظر می‌رسد این امر در مورد مردان نیز صادق است مقایسه میزان حیای مردان از خواستگاری تا تولّد فرزند ، می‌تواند بیانگر تفاوت در مراحل مختلف باشد به هر حال ، هنگام خواستگاری ، فشار شرم ، بیشتر از هر زمان دیگری است این وضعیت برای کسانی که خود باید اقدام کنند ، دشوارتر است حضرت علی علیه‌السلاماز کسانی است که والدین او هنگام خواستگاری‌اش حضور نداشتند ایشان ، پیش از این که دیگران ، باب سخن را بگشایند و او را نسبت به ازدواج با دختر رسول خدا تشویق کنند ، خود ، اقدامی نکرد و تنها پس از پیش‌دستی دیگران بود که تصمیم گرفت نسبت به خواستگاری حضرت زهرا علیهاالسلاماقدام نماید لذا بدین منظور ، تا سه بار نزد رسول خدا رفت و هر بار به خاطر مقام باعظمت حضرت ، از طرح خواسته خود ، شرم کرد و نتوانست سخنی بر زبان جاری سازد در مرتبه سوم ، رسول خدا به کمک ایشان آمد و فرمود ر ک : بخش اوّل ، فصل ششم : حیا و جنسیت کاری داری آنچه را می‌خواهی ، بگو» این کار ، راه را برای حضرت علی علیه‌السلامهموارتر ساخت و ایشان توانست خواسته خود را مطرح کند وقتی حضرت با استقبال رسول خدا روبه رو شد ، بار دیگر ، شرم به وی اجازه ماندن نداد و لذا فورا از حضور پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله مرخّص شد 1 امام حسن مجتبی علیه‌السلام فرزندی به نام حسن داشت که یکی از دختران عموی خود ، امام حسین علیه‌السلام را خواستگاری کرد هنگام خواستگاری ، حضرت به وی فرمود : «هر یک از دخترانم را که می‌خواهی انتخاب کن» حسن از شرم نتوانست سخن بگوید لذا امام حسین علیه‌السلام به کمک وی آمد و مسئله را به گونه‌ای ختم کرد 2 مسئله دیگر ، طرح موضوع خواستگاری با دختر است معمولاً دخترها در این گونه موارد ، خجالتی‌تر هستند و اگر با پیشنهاد مطرح شده موافق باشند ، نمی‌توانند صریحا جواب مثبت دهند و حدّاکثر کاری که می‌کنند ، سکوتِ حاکی از رضایت است رسمی که هنگام خواندن خطبه عقد در میان ایرانیان وجود دارد که شخص عاقد برای بله‌گرفتن تا سه بار درخواست خود را از عروس تکرار می‌کند ، از همین فرهنگ حیا سرچشمه می‌گیرد اگر دختری در همان مرتبه اول و بخصوص با صدای رسا «بله» را بگوید ، او را دختری بی‌حیا و پُر رو می‌شمُرَند وقتی رسول خدا موضوع خواستگاری علی علیه‌السلام را با دختر خود فاطمه علیهاالسلام در میان گذاشت ، ایشان از دادن پاسخ صریح ، خودداری کرد و با سکوتِ حاکی از رضایت ، موافقت خود را اعلام کرد و رسول خدا ، با گفتن تکبیر ، اعلام کرد که این سکوت ، نشانه رضایت است 3

ـ شرم عروسی

پس از خواستگاری ، یکی از اموری که ممکن است شرم داماد را به همراه  1 - ر .ک : شرح الأخبار ، ج 2 ، ص 355 ؛ إعلام الوری ، ص 160 ؛ بحار الأنوار ، ج 19 ، ص 112 2 - مقاتل الطالبیین ، ص 122 ؛ کشف الغمّة ، ج 2 ، ص 202 ؛ بحار الأنوار ، ج 44 ، ص 167 3 - الأمالی ، طوسی ، ص 40 ، ح 13 ؛ مناقب ابن شهر آشوب ، ج 3 ، ص 127 ؛ بحار الأنوار ، ج 43 ، ص 93 . داشته باشد ، تقاضای بردن عروس به خانه است حضرت علی علیه‌السلام ، خود نقل می‌کند که پس از خواستگاری و انجام دادن کارهای اوّلیه ، یک ماه گذشت و من هر روز در نماز رسول خدا شرکت می‌کردم و به خانه خود برمی گشتم و درباره به خانه بردن فاطمه علیهاالسلام ، هیچ سخنی نگفتم در حقیقت ، شرم ، مانع طرح مسئله می‌شده است در این جا نیز نخست ، زنان رسول خدا و سپس خود حضرت ، دخالت کرده ، کار را به سرانجام می‌رسانند زنان رسول خدا ، متوجّه خواسته حضرت علی علیه‌السلامو شرم وی شدند از این‌رو ، باب گفتگو را با ایشان باز کردند و گفتند : «آیا می‌خواهی از رسول خدا بخواهیم که فاطمه علیهاالسلام را به منزل تو بفرستد ؟» علی علیه‌السلام نیز با پیشنهاد آنان ، موافقت نمود آنان نزد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آلهرفتند و نخست ، از جای خالی حضرت خدیجه علیهاالسلام سخن گفتند و سپس خواسته علی علیه‌السلامرا مطرح کردند ظاهرا خودِ حضرت نیز همراه آنان بوده است رسول خدا می‌فرماید : «چرا علی همسرش را از من نخواسته است ؟ ما منتظر بودیم» علی علیه‌السلاممی‌گوید : «ای رسول خدا ! حیا مرا از این کار ، باز داشت» 1 در کاری که ممکن است اقدام خود شخص با شرم و حیا همراه باشد ، از واسطه استفاده می‌گردد برای انسان باحیایی چون حضرت علی علیه‌السلام ، رو در رو شدن با کسی همچون رسول خدا ـ که با همه عظمتش اکنون پدر همسر او نیز شده بود ـ کاری بس دشوار و سخت بود شاید اگر رسول خدا پدر همسرش نمی‌بود ، راحت‌تر می‌توانست این موضوع را با ایشان در میان بگذارد ؛ امّا به هر حال ، اکنون ، حیا مانع رو در رو شدن و تقاضای مستقیم کردن بود شیوه‌ای که در چنین مواردی به کار گرفته می‌شود ، «استفاده از واسطه» است پس از این جریان ، مقدّمات مراسم عروسی آماده شد و طعامی به عنوان ولیمه عروسی طبخ گردید پیامبر اکرم به علی علیه‌السلام فرمود : «به مسجد برو و هر الأمالی ، طوسی ، ص 41 ؛ بحار الأنوار ، ج 43 ، ص 95 کس را که می‌خواهی ، دعوت کن» علی علیه‌السلام می‌گوید : به مسجد رفتم مسجد ، پُر از مردم بود شرم کردم که برخی را دعوت کنم و برخی را دعوت نکنم بر روی بلندی رفتم و همه را دعوت کردم مردم ، همه به سوی خانه سرازیر شدند علی علیه‌السلام از فراوانیِ میهمانان که بالغ بر چهار هزار نفر می‌شدند و کمیِ غذا ، شرمگین می‌شود شاید به این فکر بوده است که نکند به همه میهمانان ، غذا نرسد و آبروی ایشان به خطر بیفتد رسول خدا ، متوجّه حالت او می‌شوند و به ایشان می‌فرماید : «من دعا می‌کنم که خدا برکت دهد» حضرت ، دعا می‌کنند و تمام میهمانان ، پذیرایی می‌شوند و مقداری غذا نیز اضافه می‌ماند نزدیک غروب آفتاب ، رسول خدا به یکی از همسرانش به نام اُمّ سَلَمه می‌فرماید : «فاطمه را نزد من بیاور» این‌جا یکی دیگر از مواضع شرم دختر است معمولاً تازه‌عروس‌ها در شب عروسی از روبه رو شدن با پدر خود ، شرمگین می‌شوند امّ سلمه می‌رود و با فاطمه علیهاالسلام باز می‌گردد فاطمه علیهاالسلام در حالی نزد پدر آمد که از شدّت شرم ، عرق کرده بود و کمی می‌لرزید مسئله دیگر ، روبه رو شدن عروس و داماد با یکدیگر است اگر عروس و داماد، انسان‌های باحیایی همانند حضرت‌علی و فاطمه علیهماالسلام باشند، ممکن‌است شرم داشته باشند که حتّی به چهره یکدیگر نگاه کنند ، و یا مثلاً عروس ، چادرش را از سرِ خود برگیرد وجود این حیا ، نشانه خوبی است ؛ امّا نباید باقی بماند ؛ چرا که ممکن است مانع زندگی مشترک گردد در این جا نه توصیه می‌شود که دختران و پسران ، حیا را کنار بگذارند و بدون هیچ خجالتی با یکدیگر رو به رو شوند ، و نه توصیه می‌شود که در حالت شرم و حیا باقی بمانند باید سعی شود که به نحوی این شرم ، برداشته شود و در چنین مواردی ، پیش‌قدمی دیگران و کمک آنان ، بهترین گزینه است رسول خدا برای این که عروس و داماد ، بدون حجاب ، یکدیگر را ببینند ، اقدام می‌کند علی علیه‌السلام حضور داشت و فاطمه علیهاالسلام نیز با شرم و حیا وارد می‌شد وقتی روبه روی پدر و همسر خود قرار گرفت ، رسول خدا ، پارچه را از صورت عروس بر گرفت و علی علیه‌السلام وی را مشاهده کرد هر چند این کار ، ممکن است در لحظه نخست ، فشار شدیدی را بر زن وارد کند ، امّا به مرور ، عادی می‌شود اقدام دوم رسول خدا این بود که دست دختر خود را گرفت و در دست علی علیه‌السلام گذاشت این کار ، حیا را بیشتر کنار می‌زند پسر و دختری که نمونه کامل حیا و شرم هستند و هیچ رابطه‌ای تاکنون با یکدیگر نداشته‌اند ، اکنون ، دست در دست یکدیگر دارند اوّلین ارتباطی که ممکن است میان دختر و پسر برقرار شود ، یک ارتباط ذهنی ، فکری و عاطفی است که از هنگام خواستگاری شروع می‌شود پس از آن ، ارتباط دیداری و شنیداری است و در مرحله سوم ، دست در دست یکدیگر گذاشتن است که نوعی تماس بدنی است در هر یک از این مرحله‌ها ، حیایی که مانع برقراری ارتباط همسری است ، آرام آرام ، برداشته می‌شود جالبْ این جاست که عملیات کاهش حیا میان عروس و داماد نیز بی‌شرمانه نیست ممکن است پرده‌های حیا برداشته شوند ؛ امّا با بی‌شرمی همراه باشد این کار ، می‌تواند ضربات جبران ناپذیری به حیای میان همسران وارد سازد و آنان را به وادی بی‌شرمی و حرمت‌شکنی بکشاند لذا بسیار مهم است که این کار ، همراه با شرم صورت پذیرد درست است که هدف ، برداشتن حیاست ؛ امّا این گونه عملیات ، خود نباید بی‌شرمانه باشد به هر حال ، دست عروس و داماد در دست یکدیگر گذاشته شد و جالبْ این که این کار ، در حضور دیگر زنان نیز بوده است هر چند در این وضعیت نیز فشار زیادی بر شرم عروس و داماد ، بخصوص عروس وارد می‌شود ، امّا شرم‌انگیزتر از این وضعیت ، تنها شدن آنها با یکدیگر است برای آنان بسیار سخت است که در حضور دیگران به اتاق خود بروند باقی ماندن نزد دیگران برای آنان ، راحت‌تر از چنین کاری است رسول خدا ، در حالی که دست آن دو را در دست یکدیگر قرار داده بود ، آنان را به اتاق خودشان راهنمایی می‌کند ممکن است شرم و حیا همچنان مانع برقراری ارتباط نزدیک‌تر میان زن و شوهر شود در چنین مواردی ممکن است هر دو یا یکی از آنان به نقطه‌ای خیره شود و چشم در چشم هم ندوزند ؛ زیرا این وضعیت ، باز موقعیت جدیدی است که تا به حال با آن ، رو به رو نبوده‌اند لذا رسول خدا به آنان فرمود : «شما بروید ، من نیز به شما ملحق می‌شوم» اتفاقا همین گونه نیز شد حضرت علی علیه‌السلاممی‌گوید : هر دو وارد اتاق شدیم حضرت زهرا علیهاالسلامدر گوشه‌ای نشست و من نیز کنار وی نشستم او از من حیا می‌کرد و چشم به زمین دوخته بود من نیز از او شرم داشتم و چشم به زمین دوخته بودم چیزی نمی‌گذرد که رسول خدا وارد می‌شود و باب سخن را باز می‌کند و پس از به جا آوردن یکی از مستحبّات ، برای آنان دعا می‌کند 1 به نظر می‌رسد این کار نیز به آن دو بزرگوار ، کمک بیشتری کرد تا برخی پرده‌های حجب و حیا را کنار بزنند در چنین موقعیت‌هایی اگر مثلاً داماد بخواهد چیزی به عروس بدهد ، عروس از گرفتن آن شرم دارد رسول خدا در یکی از ازدواج‌های خود ، ظرف شیری به همسر خود داد ؛ ولی او از گرفتن آن شرم کرد زنان حاضر به او گفتند : «بگیر ! دست رسول خدا را رد نکن» و او وقتی دید این کار ، زشت‌تر است ، با شرم و حیا ، جام شیر را گرفت و نوشید 2 این نیز یکی دیگر از کارهایی است که می‌تواند به آرامی ، موانع حیا را برچیند و روند ارتباط را تسهیل کند برای نوعروسان و نودامادان ، روبه رو شدن با دیگران در فردای عروسی ، شرم خاصّ خود را دارد ؛ زیرا این اوّلین برخورد پس از شب عروسی است و اوّلین‌ها در چنین مواردی همراه با شرم بیشتری است این حالت برای عروس ،  1 - الأمالی ، طوسی ، ص 43 ؛ بحار الأنوار ، ج 43 ، ص 96 2 - بحار الأنوار ، ج 72 ، ص 258 . شدّت بیشتری دارد فردای عروسیِ حضرت زهرا علیهاالسلام ، رسول خدا ایشان را نزد خود فرا خواند می‌گویند حضرت زهرا علیهاالسلام در حالی خدمت پدر رسید که از شدّت حیا ، مدهوش و حیران بود 1

ـ شرم بارداری

مسئله دیگر ، باردار شدن زن است که موجب شرم می‌گردد این شرم را «شرم بارداری» می‌گویند احتمالاً بارداری همیشه برای زنان همراه با شرم باشد ؛ امّا اولین بار از شدّت بیشتری برخوردار است از آشکار شدن اوّلین نشانه‌های بارداری ، اضطراب و تشویش زن ، آغاز می‌شود در چنین مواردی ، رفت و آمدها کاهش می‌یابد و زن سعی می‌کند کمتر در دیدِ دیگران حاضر شود درباره حضرت مریم علیهاالسلام نقل شده که پس از باردار شدن ، به خاطر شرم از مردم ، از میان آنان خارج شد 2 با پشت سر گذاشتن تجربه اوّل ، اوضاع ، کمی عادی می‌شود و حیای زن ، کمتر می‌گردد و در تجربه‌های بعدی با حیای کمتری مواجه خواهد شد خلاصه کلام ، این که پرده‌های حُجْب و حیا ، موانع بسیار خوبی برای جلوگیری از ارتباط نادرست میان دختران و پسران است ؛ امّا هنگامی که بناست پیوندی مشروع میان دختر و پسری برقرار شود ، دیگر تاریخ مصرف این بخش از کارکرد حیا ، تمام می‌شود در هر یک از مراحل ازدواج ، هر اقدامی که صورت می‌گیرد ، با مقاومت حیا رو به رو می‌شود ؛ امّا کم کم برطرف می‌شود باقی ماندن حیا ، باعث برقرار نشدن ارتباط میان همسران می‌گردد و آنان را در حدّ غریبه‌های پیش از ازدواج ، نگه می‌دارد شکّی نیست این پرده‌ها که مأموریت خاصّی داشته‌اند و اکنون مأموریتشان رو به پایان است ، باید برداشته شوند ؛ امّا نکته مهمْ این است که : این کار چگونه باید انجام شود ؟ در عملیات کاهش حیا  1 - ر ک : کشف الغمّة ، ج 1 ، ص 375 ؛ السنن الکبری ، ج 5 ، ص 143 ؛ بحار الأنوار ، ج 43 ، ص 138 2 - ر ک : مجمع البیان، ج 6، ص 417؛ بحار الأنوار، 6 ج 14، ص 225 . باید دقّت شود که این کار ، خود ، متین و سنگین و باوقار باشد ، نه وقیحانه و بی‌شرمانه به نمونه‌هایی از اقداماتی که می‌تواند این عملیات را به طور سالم هدایت کند ، اشاره شد راه‌های دیگری نیز ممکن است وجود داشته باشد مهم ، این است که این اصل ، رعایت شود و در کاستن از حیا ، رفتار بی‌شرمانه‌ای سر نزند نکته دیگر ، این که حیای زن ، در مراحلی همچون مراسم عقد ، عروسی و بچّه دار شدن ، کاهش می‌یابد 1 اولاً به نظر می‌رسد این کاهش را در میان مردان نیز می‌توان یافت ثانیا به خوبی روشن است که این کاهش به معنای بی‌حیا شدن نیست ؛ بلکه به معنای برداشته شدن موانعی است که تاکنون مفید بوده‌اند ، ولی از این پس ، وجود آنها می‌تواند در روند زندگی زناشویی اختلال ایجاد کند اگر بنا باشد همه همسران در همان حیای پیش از ازدواج باقی بمانند ، هیچ پیوند زناشویی‌ای برقرار نمی‌شود ، و اگر برقرار شود ، دوام نمی‌یابد .

حیا در روابط همسران

پس از آغاز زندگی مشترک ، روابط همسران ، شکل متفاوتی به خود می‌گیرد در فاصله میان عقد تا عروسی معمولاً روابط شیرینی میان زوج‌ها برقرار است و شاید یکی از دلایل عمده آن ، این باشد که هنوز زندگیِ جدّی‌ای که همراه با مسئولیت و تلاش باشد ، آغاز نشده است آغاز زندگی همراه با شکل جدیدی از رابطه است گاهی ممکن است یکی از طرفین ، رابطه مبتنی بر ترس را مهندسی کند برخی نیز ممکن است رابطه مبتنی بر پاداش را طرّاحی کنند در نوع اوّل ، نظام زندگی زناشویی بر پایه ترس قرار دارد و در نوع دوم ، بر پایه طمع و پاداش نوع اوّل از روش «گربه را دمِ حجله کشتن» استفاده می‌کند و نوع دوم از ر ک : بخش اول ، فصل ششم : حیا و جنسیت «عاشق بند کیف بودن» سود می‌جوید بر همین اساس ، گاهی اگر احساس ترس وجود نداشته باشد ، امور زندگی به خوبی پیش نمی‌رود و گاهی اگر پاداش وجود نداشته باشد ، نظام روابط بر هم می‌خورد و زندگی ، سامان خود را از دست می‌دهد امّا بهترین نوع رابطه ، رابطه مبتنی بر حرمت ، احترام و تکریم است ، نه ترس یا طمع حرمت و تکریم ، رابطه مبتنی بر «حیا» را مهندسی می‌کند در این شکل از رابطه ، هر یک از طرفین ، حرمت دیگری را حفظ می‌کند و طرفین ، برخوردی کریمانه با یکدیگر دارند قرآن کریم ، زن و شوهر را لباس یکدیگر معرّفی کرده است : هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ 1 آنان لباس شما هستند و شما لباس آنها هستید این بیان ، هماهنگی کاملی با الگوی حیا دارد و بلکه می‌توان گفت الگوی حیا را با بیانی لطیف و با تعبیری که نشانگر ماهیت حیاست ، معرّفی نموده است همان گونه که پیش از این گفتیم ، حیا ، رابطه تنگاتنگی با مفهوم پوشش و پوشیدگی دارد 2 و در این آیه شریف ، برای تبیین ماهیت روابط صحیح در زندگی زناشویی ، از تعبیر لباس و پوشش استفاده شده است الگوی صحیح رابطه زناشویی ، مبتنی بر پوشیدگی ، حیا و وقار زن و شوهر در برخورد با یکدیگر است در این شکل از رابطه ، هر یک از طرفین ، پوشش دیگری است و مایه شرمساری و آبروریزی او نمی‌گردد ، برخوردی دریده و برهنه با دیگری ندارد و نه تنها پرده حُجب و حیا را نمی‌دَرَد ، بلکه خود ، پوششی برای وی می‌شود این آیه ، سخنی فراتر از رعایت حرمت همسر دارد نمی‌گوید هر یک  1 - بقره ، آیه 187 2 - ر ک : بخش دوم ، فصل سوم : حیا و پوشش پوششی از حیا بر رفتار خود بپوشد تا به دیگری آسیبی نرساند ؛ بلکه می‌گوید بهتر است هر کدام ، خود ، پوشش دیگری باشند ؛ زن ، پوشش مرد باشد و مرد ، پوشش زن در این جا با پدیده‌ای به نام « پوشش برای دیگری » رو به رو هستیم قرآن کریم نمی‌گوید که بهتر است به حریم دیگری تعرّض نکنی و احترام وی را نگه داری ؛ بلکه فراتر از آن ، می‌گوید تو خود ، مایه حرمت و آبروی وی باش این حقیقت ، وقتی روشن‌تر می‌شود که خانواده را در برابر دیگران تصوّر کنیم در رابطه مبتنی بر حیا ، هر یک از زن و شوهر ، در برابر دیگران ، پوششی برای دیگری است زن ، شوهر خود را می‌پوشاند و شوهر ، همسر خود را ؛ و این ، یعنی حفظ کردن حرمت و آبروی دیگری در برابر دیگران کسی که از همسر خود نزد دیگران بدگویی می‌کند ، پوششی برای همسر خود نیست به بیان دیگر ، در واقع ، آبروی اجتماعی هر یک از همسران در دست دیگری است و کسی که آبروی همسر خود را نگه ندارد ، گویا پوششی برای وی نبوده است ، همان گونه که وقتی انسانِ بی‌حیایی آبروی خود را می‌برد ، در حقیقت ، به دست خود ، پوشش حرمت خویش را دریده است در زندگی زناشویی نیز وقتی کسی آبروی همسر خود را می‌بَرد ، در حقیقت ، پرده حرمت او را دریده است این ویژگیِ زندگی مشترک است که پرده حرمت هر یک در دست دیگری است ، نه در دست خود او .

ویژگی‌های الگوی حیا

الگوی ارتباطی حیا ، ویژگی‌هایی دارد که عبارت‌اند از :

1 شرم همسری

همان گونه که گفتیم ، در الگوی ارتباطی حیا ، نه ترسْ مبنای عمل است و نه طمع ؛ بلکه هر یک از همسران ، کوتاهی در مسئولیت‌های زندگی را زشت و شرم‌آور می‌داند و لذا ، حیا ، مانع کوتاهی می‌شود و از ارتکاب اشتباه ، جلوگیری می‌کند در این جا به جای ترساندن یا تحریک کردن طمع ، توجّه دادن به زشتی عمل و روشن کردن نادرستی کار ، موجب برانگیختن شرم و ترک رفتار ناشایست می‌گردد حتّی در این الگوی ارتباطی ، آگاهی از ناخشنودی همسر از فلان کار ، ممکن است موجب ترک آن شود و آگاهی از خشنودی همسر از یک کار ، ممکن است موجب انجام دادن آن شود .