و) فسادزدایی از قدرت
همچنین حیا میتواند موجب « فساد زدایی » از قدرت شود و ساحت مدیریت را از آلودگی ، مصون دارد گفتیم که یکی از اقسام حیا ، حیا از خداوند است بدون شک ، هر مدیری تحت نظارت اهرمهای کنترلی قرار دارد ؛ امّا گاهی
1 - روضة الواعظین ، ص 108 ؛ الغارات ، ج 1 ، ص 106 ؛ مناقب ابن شهر آشوب ، ج 1 ، ص 366 ؛ بحار الأنوار ، ج 40 ، ص 324 و ج 103 ، ص 93 2 - ر .ک : نهج البلاغه ، خطبه 209 موقعیتهایی پیش میآید که هیچ عنصر کنترلکنندهای وجود ندارد و این ، زمینه بیشتری را برای فساد ، فراهم میسازد مدیر یکی از شرکتها معتقد بود : اگر کسی اهل سوء استفاده باشد ، راههای بسیاری برای سوء استفاده مالی وجود دارد ممکن است یک مدیر یا کارمند با سابقه ، به همه پیچ و خمها آگاه باشد و نقطهضعفهای برنامهای یک سازمان را بداند و این امکان را پیدا کند که از قدرت و موقعیت خود ، سوء استفاده کند در چنین شرایطی آنچه میتواند او را در خلوت ، از فساد مالی حفظ کند ، حیا کردن از خداوند است تنهایی در قلمرو مدیریت ، یعنی موقعیتهایی که یک مدیر از دید تمام اهرمهای نظارتی دور و به اموال بیت المال ، نزدیک است به بیان دیگر ، تنهایی در این قلمرو ، یعنی نقطه کور نظارتهای سازمانی این تنهایی ، امکان هر گونه سوء استفاده را فراهم میکند آنچه میتواند به ایمنسازی این گونه خلوتهای سازمانی کمک کند ، حاضر دانستن خداوند در خلوت خود و ناظر دانستن اوست و این ، یعنی حیا از خداوند حیا از خداوند ، حتّی در موقعیتهایی که هیچ نظارتی امکان ندارد ، کارایی خواهد داشت این عنصر میتواند هنگام خلوتهای سازمانی فعّال شود و موجب بازدارندگی از فساد گردد بنا بر این ، حیا میتواند نقشی مهم و کلیدی در سلامت و پاکی ساحت مدیریت داشته باشد یک مدیر در نظام دینی ، باید در آشکار و نهان ، یکسان عمل کند ، نه آن که آشکار او طاعت خداوند باشد و نهان او معصیتِ خدا امام علی علیهالسلامدر حکم مأموریت یکی از کارگزاران مالی خود ، چنین مینویسد : أمَرَهُ بِتَقوَی اللّهِ فی سَرائِرِ أمرِهِ وخَفِیّاتِ عَمَلِهِ ، حَیثُ لاشَهیدَ غَیرُهُ ولا وَکیلَ دونَهُ 1 او را فرمان میدهم به رعایت تقوای الهی در پنهانیهای امورش و خفاهای
نهج البلاغه ، نامه 26 اعمالش ؛ آن جا که هیچ شاهدی غیر از او نیست و هیچ وکیلی جز او نیست .
در این بیان ، به خلوتهای مدیریتی اشاره شده و در عین حال ، توجّه کارگزاران مالی به این نکته جلب شده که در خلوتهای مدیریتی ، خداوند ، شاهد و ناظر است در ادامه این حکم ، آمده است
: وأمَرَهُ أن لایَعمَلَ بِشَیءٍ مِن طاعَةِ اللّهِ فی ما ظَهَرَ فَیُخالِفَ إلی غَیرِهِ فی ما أسَرَّ ، ومَن لَم یَختَلِف سِرُّهُ وعَلانِیَتُهُ وفِعلُهُ ومَقالَتُهُ فَقَد أدَّی الأَمانَةَ وأخلَصَ العِبادَةَ
و او را فرمان میدهم به این که به گونهای نباشد که طاعت خدا را در آشکار ، و خلاف آن را در پنهانی انجام دهد کسی که نهان و آشکارش و کردار و گفتارش با هم تفاوت نکند ، امانت را ادا کرده و در عبادت ، اخلاص یافته است .
در این حکم ، به مسئله نهان و آشکار ، اشاره شده و از آن کارگزار ، خواسته شده که نهان و آشکارش یکسان باشد ، نه این که آشکارش مزیّن به طاعت باشد و نهانش آلوده به معصیت آنچه نهان یک مدیر را از آلودگی مصون میدارد ، توجّه به خداوند و حیای از اوست مدیری که حیای از خدا نداشته باشد ، به فساد ، آلوده میشود به همین جهت ، حضرت علی علیهالسلامیکی از ملاکهای انتخاب مدیران را حیای آنان میداند 2 رسول خدا ، کسی را برای کاری استخدام کرده بودند روزی دیده شد که وی ، کشفِ عورت کرده و از این کار ، ابایی ندارد رسول خدا ، مزد او را داد و او را اخراج کرد و علّت این کار را بیحیایی او اعلام کرد و فرمود : مَن لَم یَستَحیِ مِنَ اللّهِ ـ عَزَّوجَلَّ ـ فِی العَلانِیَةِ لَم یَستَحیِ مِنهُ فِی السِّرِّ 3 کسی که در آشکار از خداوند عز و جل شرم نکند ، در پنهانی از او شرم نخواهد کرد .
در مورد دیگری نقل شده که روزی حضرت ، یکی از اجیران خود را دید که
1 - همان جا 2 - ر ک : نهج البلاغه ، نامه 53 3 - اُسد الغابة ، ج 4 ، ص 314 ؛ الإصابة ، ج 6 ، ص 261 ؛ کنزالعمّال ، ج 8 ، ص 22 (ح 21696) در فضای باز ، غسل میکند به وی فرمود :
لا أراکَ تَستَحیی مِن رَبِّکَ ! خُذ إجارَتَکَ لاحاجَةَ لَنا بِکَ .
1 نمیبینم از خدایت شرم کرده باشی ! مزدت را بگیر ما نیازی به تو نداریم .
این ، به خوبی نشان میدهد که از دیدگاه رسول خدا ، تا چه اندازه حیا تأثیر دارد نسبت به خلوتهای کسی که حیای از خداوند ندارد ، نمیتوان احساس امنیت کرد هر چه مسئولیتها حسّاستر باشد ، خلوتهای مدیریت ، حسّاستر میگردد بسیاری از خیانتها و جنایتها و وطن فروشیها مربوط به خلوت کردنهای ناسالم است افسران ارشد نظامی ، نیروهای اطّلاعاتی و امنیتی و مأموران سیاسی یک کشور در کشورهای دیگر ، موقعیتهایی دارند که گاهی هیچ کنترلی از مرکز بر آنها وجود ندارد آنچه میتواند این موقعیتها را مصونیت بخشد ، حیای از خداوند است بخصوص ، در بسیاری از موارد ، از جاسوسان زن برای فریب دادن ، استفاده میشود در چنین مواردی ، فردی که حیای از خداوند دارد ، یوسفوار ، فریفته جلوه زنان نمیشود و به وعدههای پنهانی ، تطمیع نمیشود بنا بر این ، یکی از مؤلّفههای مهم برای این مأموریتهای خطیر ، حیای فرد است باید در کنار آزمونهای دیگر ، حیای مدیران را نیز آزمود و در آغاز کار ، میزان حیای آنان را سنجید همچنین این کنترل ، میتواند در طول مأموریت نیز وجود داشته باشد و علاوه بر آن ، آموزشهایی برای حفظ و تقویت حیا ، بخصوص حیای از خداوند ، داده شود تا سدّ دفاعی فرد ، حفظ و تقویت گردد .
حیای کارگزاران و کارمندان
منظور از حیای کارگزاران ، حیای افراد تحت مدیریت است وجود حیای مبتنی المصنف ، عبدالرزاق ، ج
، ص 289 (ح 1113 و 1114) ؛ کنزالعمّال ، ح 26610 بر احترام در روابط میان بدنه یک سازمان با مدیران ، میتواند تضمینکننده سلامت جریان امور باشد همان گونه که پیش از این گفتیم ، حیا ، مهار کردنِ بدون ترس و طمع است اگر حیا و حرمت در روابط میان این دو عنصر برقرار باشد ، افراد ، بدون ترس یا طمع به انجامدادن مأموریتها و رسالتهای خود میپردازند و این ، بهترین وضعیتی است که میتواند در یک نهاد ، وجود داشته باشد در مدیریت مبتنی بر احترام و تکریم و حیا ، نیازی به اِعمال روشهای خوفآور یا تطمیعکننده نیست در این مدیریت ، نیروهای تحتِ امر ، انجام ندادن وظایف خویش را مایه سرافکندگی دانسته ، کوتاهی در این زمینه را شرمآور میدانند چنین افرادی ، فرار از انجام دادن رسالتهای محوّل شده را ننگ میدانند و هرگز حاضر نمیشوند حرمت خویش را بشکنند و شخصیت خود را به این لکّه ننگ ، آلوده سازند همین ارزشی که افراد برای خویش قائلاند ، سلامتِ جریان امور را تضمین میکند در یکی از جنگهای حضرت علی علیهالسلام ، سربازان در اثر فشار شدید دشمن ، عقبنشینی کردند علی علیهالسلام برای جلوگیری از فرار ، نه آنان را تهدید کرد و نه آنان را تطمیع نمود ؛ بلکه آنان را به حیا فرا خواند و فرمود :
إنَّکُم بِعَینِ اللّهِ مَعَ ابنِ عَمِّ نَبِیِّکُم ، عاوِدُوا الکَرَّ وَاستَحیوا (مِنَ) الفَرِّ ، فَإِنَّهُ عارٌ باقٍ فِی الأَعقابِ ونارُ یَومِ الحِسابِ
شما همراه با پسر عموی پیامبرتان در دیدِ خداوند هستید حمله را از سر گیرید و از فرار ، شرم کنید که فرار کردن در نسلهای آینده ، موجب ننگ انسان است و مایه ( وارد شدن به) دوزخ در روز قیامت است
در این کلام ، علی علیهالسلام نه به آنان ، وعدههای مالی و مقامی داده است ، و نه وعیدهای شدید و غلیظ ؛ بلکه حرمت و شخصیت آنان را به چالش کشیده و ننگ و روسیاهی را به آنان ، یادآور میشود و به شرم ، فرا میخواند این ، یکی از مستدرک الوسائل ، ج 11 ، ص 84 ، ح 7 ؛ کنزالعمال ، ج 11 ، ص 347 اصول مدیریت دینی است نیروهایی که اهل شرم و حیا باشند و برای حرمت خویش ، ارزش قائل باشند ، از دستورهای فرمانده خود ، پیروی میکنند ؛ چون نافرمانی را ننگ میدانند به بیان دیگر ، در این فرهنگ ، نیازی به ترس یا طمع نیست ؛ بلکه متوجّه ساختن افراد به ماهیت کار خود ، بهترین عامل بازدارنده است رسول خدا ، از همین روش استفاده میکرد مسلمانان پس از نماز عید فطر ، زکات فطر را جهت تقسیم میان نیازمندان نزد پیامبر صلیاللهعلیهوآله میآوردند بیشتر مسلمانان ، بهترین خرماهای خود را میآوردند ؛ امّا برخی بودند که خرماهای نامرغوب ، پرداخت میکردند رسول خدا در برخورد با این گونه افراد ، از تهدید یا تطمیع استفاده نکرد ؛ بلکه روش شرمبرانگیزی را به کار برد از اینرو ، به کسی که خرماها را تخمین میزد ، فرمود :
لاتَخرُص عَلَیهِم هذَینِ اللَّونَینِ لَعَلَّهُم یَستَحیونَ لایَأتونَ بِهِما
1 این دو نوع را تخمین نزن (و قبول نکن) باشد که (از کار خودشان )شرم کنند و این دو نوع ( خرمای نامرغوب )را نیاورند .
در این جا ، نه وعدهای وجود دارد و نه وعیدی ، و نه با صراحت ، خطای آنان به زبان آورده شده است ؛ بلکه از روشی استفاده شده که شرم را برانگیزد ، بدون این که پردههای حجب و حیا را برچیند این ، ویژگی مدیریت مبتنی بر حیاست که هم مدیر ، منطبق بر حیا عمل میکند و هم افراد زیر مجموعه ، اهل شرم و حیا هستند در این فرهنگ ، کمکاری ، ننگ است ؛ سرگردان کردن مردم ، ننگ است ؛ رشوه گرفتن ، ننگ است ؛ اختلاس و سرقت از بیت المال ، ننگ است ؛ بی انضباطی ننگ است و در طرف مقابل ، تلاش خستگیناپذیر ، افتخار است ؛ وجدان کاری افتخار است ؛ رسیدگی سریع به امور مردم ، افتخار است ؛
تفسیر العیاشی ، ج 1 ، ص 150 (ح 493) ؛ بحار الأنوار ، ج 96 ، ص 47 پاکی دست ، افتخار است ؛ بسنده کردن به روزی حلال ، افتخار است ؛ نظم و انضباط ، افتخار است و نکته دیگر ، این که حاکمیت فرهنگ حیا ، به سالمسازی روابط میان افراد ، منجر میشود موفّقیت یک سازمان و یک مجموعه ، بستگی زیادی به سلامت رابطه میان افراد دارد در حاکمیت فرهنگ حیا ، افراد برای یکدیگر حرمت و احترام قائلاند و آبروی همکاران را آبروی خویش میپندارند و به همین جهت ، از عیبجویی پرهیز میکنند و از فاش کردن اسرار یکدیگر ، خودداری میکنند و به توجیه یا تطهیر رفتار دیگران میپردازند در این فرهنگ ، بزرگنمایی خطاها و سخنچینی و خراب کردن دیگران ، وجود ندارد گاهی برخی افراد ، لغزشها و اشتباههای دیگری را شماره کرده ، به یاد میسپارند تا روزی از آنها علیه او استفاده کنند این حالت ، در احادیث ، نزدیکترین مرحله به کفر دانسته شده است 1 برخی افراد ، عیوب پوشیده دیگران را از پرده بیرون میاندازند و برخی عیوب آشکار را در میان دیگران ، اشاعه میدهند و برخی لغزشها را به رُخ میکشند اینها همه ، موجب از میان رفتن پرده حجب و حیا میشود و در نقطه مقابلِ حیا و شرم قرار دارد ؛ امّا اگر حیا حاکمیت داشته باشد ، عیبهای پنهان ، پیجویی نمیشوند و عیوب آشکار ، اشاعه داده نمیشوند و اشتباهات رخ داده ، به رُخ فرد ، کشیده نمیشوند ؛ بلکه توجیه شده ، حمل بر صحّت میگردند همچنین نسبت به آنچه آشکار شده ، تغافل میشود در حقیقت ، پردههای موجود ، دریده نمیشوند و برای کارهای عریان شده ، پردهسازی میشود از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام نقل شده است :
«أقرب مایکون العبد إلی الکفر أن یؤاخی الرجل علی الدین فیحصی علیه عثراته وزلاته لیعنفه بها یوما مّا
؛ نزدیکترین حالت بنده به کفر ، آن است که با کسی پیوندی بر مبنای دین برقرار سازد و لغزشها و اشتباههای او را شماره کند تا روزی بدان وسیله وی را زمین زند» (الکافی ، ج 2 ، ص 354 ، ح 1 ؛ معانی الأخبار ، ص 394 ، ح 394 ؛ الأمالی ، مفید ، ص 23 ؛ بحار الأنوار ، ج 75 ، ص 217) .
فصل هشتم : حیا و معماری
شاید از این که در بحث حیا ، صحبت از معماری به میان آید ، در شگفت شوید و این سؤال را از خود بپرسید که : چه رابطهای ممکن است میان حیا و معماری وجود داشته باشد ؟ ما در این شگفتی و پرسش ، حق را به شما میدهیم با طرح بحث خواهید دید که میان این دو ، رابطه وجود دارد .
فرهنگ و معماری
بحث را از نسبت میان فرهنگ و معماری آغاز میکنیم بناهای تاریخی هر کشور ، در حکم بخشی از شناسنامه فرهنگی آن است رابطه متقابل فرهنگ و معماری به عنوان اصل مهم شکلگیری هر سبک اصلی پذیرفته شده است در طول تاریخ ، حکومتها بر اساس تفکّر و نیاز خود ، از معماری به عنوان ابزاری برای جهتدهی به فرهنگ استفاده میکردند به عنوان مثال ، هیتلر برای آن که بتواند روحیه آزادیخواهی مردم را از بین ببرد ، با الهام از معماری رُمِ باستان ، بناهای شهری را به گونهای احداث کرد که به مرور زمان ، مردم با عبور از کوچهها و خیابانها ، زبونی و خواری در برابر حکومت به آنها تزریق شود میبن وندره نیز گفته است :
من خانهای میسازم که در آن ، دو فرد که بسیار به هم علاقه دارند ، بعد از مدّتی از یکدیگر متنفر شوند
برای آشنایی بیشتر با این گونه دیدگاهها، ر ک : روانشناسی محیط ، شهناز مرتضوی ؛ بُعد پنهان ، ادوارد توییچل هال واقعیتْ این است که معماری ، بسیاری از رفتارهای ما را جهتدهی میکند تا پیش از آن که بنایی ساخته شود ، بنا ، اسیر انسان است و پس از ساخت ، انسان ، اسیر بناست ؛ زیرا تا پیش از ساخت ، میتوان به بنا گفت که چگونه باشد ؛ امّا پس از ساخت ، این بناست که به ما میگوید چگونه باید باشیم پیش از ساخت ، ما به آن شکل میدهیم و پس از ساخت ، بنا ، رفتار ما را شکل میدهد به همین جهت ، اگر در مرحله طرّاحی ، براساس فرهنگ خودی و بومی نقشهای را طرّاحی کنیم ، میان فرهنگ ما و فرهنگی که ساختمان بر ما تحمیل میکند ، تناقضی پیش نخواهد آمد ؛ امّا اگر بنا بر اساس فرهنگ بیگانه و غیر خودی ساخته شود ، میان فرهنگ فرد و فرهنگ ساختمان ، تناقض پیش خواهد آمد این تناقض ، شاید در آغاز ، مشکلساز باشد و رنگ و بوی ستیز دهد ؛ امّا به مرور زمان ، از فرهنگ فرد ، حسّاسیتزدایی شده ، فرهنگ ساختمان چیره میگردد این تغییرات ، آن قدر آرام و خزندهاند که شاید هیچ توجّهی را برنینگیزند ؛ امّا پس از گذشت زمان ، با مقایسه این دو دوره میتوان تغییرات را درک کرد این تغییر ، نخست در حوزه رفتار صورت میگیرد و سپس ، تغییر رفتار ، موجب تغییر فرهنگ میشود حیا ، یکی از بارزترین شاخصههای فرهنگ اسلامی است و معماری اسلامی ، معماریای است که با این شاخصه هماهنگی داشته باشد اساسا در فرهنگ قرآن ، از خانه به عنوان «سِتر (پوشش)» یاد شده است در داستان ذو القرنین آمده است که وقتی او به مشرقزمین رسید ، با مردمی روبه رو شد که هیچ پوششی در برابر آفتاب نداشتند 1 آنان از صنعت ساخت و ساز 2 و دانش -------------------------------------------------------------------------------- 1 -
«حَتَّی إِذَا بَلَغَ مَطْـلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْـلُعُ عَلَی قَوْمٍ لَّمْ نَجْعَل لَّهُم مِّن دُونِهَا سِتْرًا»
(کهف ، آیه 90) 2 - امام صادق علیهالسلام در تفسیر آیه یاد شده میفرماید :
«لم یعلموا صنعة البناء ؛
صنعت ساخت را نمیدانستند» (المحاسن ، ج 2 ، ص 610 ؛ بحار الأنوار ، ج 12 ، ص 183) خانهسازی 1 بهرهای نبرده بودند و به همین جهت ، هیچ سازهای در آن سرزمین یافت نمیشد 2 پوشندگی از تابش آفتاب و بارش باران و وزش باد ، یکی از کارکردهای خانه است ؛ امّا کارکرد مهمتر آن ، پنهان سازی قلمرو شخصی و خصوصی افراد از چشم دیگران است سرزمینی را تصوّر کنید که هیچ بنایی در آن وجود نداشته باشد در آن جا هیچ قلمرو خصوصی و یا به تعبیر دیگر ، هیچ مکان امنی برای قلمرو خصوصی افراد ، وجود ندارد ؛ امّا وقتی خانهای ساخته میشود ، در حقیقت ، پوششی ساخته شده که یک خانواده را در برمی گیرد و قلمرو خصوصی آنان را ایمن میسازد اگر بخواهیم دقیقتر سخنتر سخن بگوییم ، خانه ، پوششی است که قلمرو خصوصی خانواده را از قلمرو عمومی جامعه جدا میکند انسانها ممکن است چند نوع رفتار و یا زندگی داشته باشند : زندگی فردی ، زندگی خانوادگی ، و زندگی عمومی این تفاوت ، منشأ تفاوتهای رفتاری میشود : رفتارهای فردی ، رفتارهای خانوادگی و رفتارهای عمومی اگر هیچ بنایی وجود نداشته باشد ، هیچ مرزی و هیچ محلّ امنی برای هیچ یک از رفتارهای غیر عمومی وجود نخواهد داشت فقط یک فضا خواهد بود و آن هم فضای عمومی جامعه است خانه ، قلمرو خانوادگی را به وجود میآورد و رفتار خانوادگی را از دید دیگران ، پنهان میسازد و به همین جهت ، در فرهنگ قرآن کریم ، از آن به عنوان «پوشش» یاد شده است همان گونه که حجاب ، پوشش فرد است ، خانه ، پوشش خانواده است و لذا باید به گونهای طرّاحی شود
1 - امام باقر علیهالسلام در تفسیر آیه یاد شده میفرماید :
«لم یعلموا صنعة البیوت ؛
صنعت خانه سازی را نمیدانستند» (تفسیر العیاشی ، ج 2 ، ص 350) 2 - رسول خدا در تفسیر آیه یاد شده میفرماید
: «أنها لم یبن فیها بناء قط
؛ هیچ ساختمانی در آن بنا نشده بود» (الدرّ المنثور ، ج 4 ، ص 249) که حریم خانواده را از دید نامحرمان ، محافظت کند در جای خود بحث شد که میان حیا و پوشش ، رابطهای تنگاتنگ وجود دارد گویا حیا ، پردهای است بر شخصیت ، رفتار و بدن یک فرد 1 خانه نیز از آن جا که یک پوشش است ، رابطهای تنگاتنگ با حیا پیدا میکند قلمرو خانواده در خانهای که براساس فرهنگ حیا ساخته شده باشد ، کاملاً محفوظ و پوشیده است حضرت عیسی علیهالسلامپوشیدگی خانهها را نشانه حیا و شرم دانسته و فرموده است : إذا قَعَدَ أحَدُکُم فی مَنزِلِهِ فَلیُرخِ عَلَیهِ سِترَهُ 2 هرگاه یکی از شما در خانه خود نشسته است ، پرده آن را بیفکند سپس در تبیین پشتوانه فرهنگی این رفتار میفرماید :
فَإِنَّ اللّهَ ـ تَبارَکَ وتَعالی ـ قَسَّمَ الحَیاءَ کَما قَسَّمَ الرِّزقَ
3 زیرا خداوند ـ تبارک وتعالی ـ حیا را تقسیم کرده ، همان گونه که روزی را تقسیم کرده است .
در این حدیث شریف که امام صادق علیهالسلام از حضرت عیسی علیهالسلامنقل کرده ، به خوبی روشن است که حیا ، منشأ پوشیدگی کامل خانه است و پوشیدگی خانهها و ساختمانها به نوع معماری آنها برمی گردد بنا بر این ، یکی از مؤلّفههای مهم در معماری این است که ساختمانها نسبت به بیرون ، از پوشیدگی کامل برخوردار باشند و این به حیای افراد برمیگردد شاید معماری غربی را از یک منظر بتوان به دو دوره تقسیم کرد : دوره برهنگی و دوره پیش از برهنگی به نظر میرسد زمانی که فرهنگ غرب با
1 - ر ک : بخش دوم ، فصل سوم : حیا و پوشش 2 - قرب الإسناد ، ص 22 ؛ بحار الأنوار ، ج 71 ، ص 334 3 - همان جا برهنگی آشنا شد و حجابها و پوششها کم کم و یکی پس از دیگری برچیده شدند ، به موازات آن ، معماری غربی نیز دستخوش تحوّل گردید در این دوره ، شاهد نوعی کشف حجاب و رواج برهنگی در معماری غربی هستیم مثلاً در این دوره ، حیاطها برچیده شدند و خانهها به شکلی ساخته میشدند که نسبت به گذشته از پوشیدگی کمتری برخوردار بودند مسئله دیگر در بحث پوشیدگی بیرونی خانهها ، بام خانههاست برخی خانوادهها در فصل گرما و هنگام شب از بام منازل برای غذا خوردن و خوابیدن استفاده میکنند در این جا بام خانه ، کارکرد دیگری پیدا میکند به همین جهت ، لازم است که برای این کارکرد ، آماده شود تصوّر کنید که همه همسایهها و یا حتّی برخی از آنها بخواهند از بام خانه برای خوابیدن استفاده کنند در بامهایی که همسطحاند و به یکدیگر راه دارند ، این مسئله ، چه وضعیتی را پدید میآورد ؟ طبیعی است که این وضعیت میتواند پیامد ناروایی داشته باشد مشاهده شده که گاهی خوابیدن در پشت بام ، موجب ارتباط ناروای دختر و پسر همسایه شده است همچنین خوابیدن زن و مرد ، به گونهای که نامحرمْ آنان را ببیند ، نارواست ، هرچند از بالاپوش استفاده کنند دیده شدن حجم بدن ، با فرهنگ حیا ، ناسازگار است 1 از این رو ، در معماری پوشیده ، بام خانه نیز دیوار دارد رسول خدا فرموده است که هر کس بر بام بدون دیوار بخوابد و پیامد ناگواری رخ دهد ، نباید هیچ کس جز خویشتن را سرزنش کند 2 آن حضرت ، مردم را از خوابیدن روی چنین بامهایی نهی کرده 3 و فرموده است که خداوند ، چنین کاری را خوش ندارد و هر که چنین کند ، از 1 - ر ک : بخش دوم ، فصل سوم : حیا و پوشش 2 - الکافی ، ج 6 ، ص 530 ؛ بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 189 3 - الکافی ، ج 6 ، ص 530 ؛ بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 188 پیمان من خارج است 1 امام صادق علیهالسلامنیز فرموده است که در این حکم ، فرقی میان زن و مرد نیست 2 ایشان ، داشتن سه دیوار را کافی ندانسته و فرموده که بهتر است چهار سمت بام ، پوشیده باشد و ارتفاع آن را از یک وجب تا دو زراع (تقریبا یک متر) ذکر کرده است 3 این ویژگی در معماری اسلامی وجود داشته و برخی محقّقان در تحلیل این پدیده ، تصریح کردهاند که این به جهت مصون ماندن زنان از دید نامحرم بوده است نکته دیگر ، پوشیدگی درونی خانههاست و منظور ، محفوظ بودن خانوادهها در برابر میهمانان نامحرم است طبیعی است که برخی میهمانان با اعضای خانواده ، نامحرم هستند و لذا معماری باید برای این امر ، چارهای بیندیشد تا خانواده کمتر در دیدِ نامحرم قرار گیرد معماری پوشیده ، همه فضای منزل را در برابر دیدگان نامحرم ، قرار نمیدهد ؛ بلکه فضاهای خصوصی خانواده (همچون آشپزخانه ، سرویسها و اتاقهای استراحت) را که معمولاً خانمها بیشتر از آن استفاده میکنند ، به گونهای طرّاحی میکند که در معرضِ دید نباشد در حقیقت ، این فضاهای خصوصیتر را با حجابی از معماری میپوشانند ؛ امّا در معماری برهنه ، چنین ملاحظاتی دیده نمیشود مسئله دیگر در بحث پوشیدگی درونی خانه ، پوشیدگی محلّ خواب است محلّ خواب فرزند ، باید جدای از والدین و دیگر فرزندان باشد این کار ، مستلزم داشتن اتاقهای متعدّد است و لازمه آن ، بزرگ بودن خانههاست و شاید به همین دلیل ، «خانه بزرگ» از چیزهایی است که مورد توجّه اسلام قرار دارد یکی بودن فضای خواب ، آثار به شدّت نامطلوبی در پی دارد تعّدد مکانهای خواب ، مفید است و بهتر از آن ، دور بودن محلّ خواب والدین از اتاقهای
1 - کتاب من لایحضره الفقیه ، ج 3 ، ص 557 ؛ بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 187 و 188 2 - الکافی ، ج 6 ، ص 530 ؛ بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 188 3 - همان جا فرزندان است همچنین بهتر است که اتاقهای خواب ، از فضای عمومی خانه که در معرض دید میهمانان قرار دارد ، جدا باشد که البته همه اینها ، مستلزم داشتن فضای کافی برای ساختمانسازی است امام صادق علیهالسلام ، سه سه چیز را مایه راحتی و آسایش مؤمن دانسته که اوّلین آن ، داشتن خانه بزرگ است 1 تعبیری که ایشان از این گونه خانهها نموده ، جالب توجّه است : دارٌ واسِعَةٌ تواری عَورَتَهُ وسوءَ حالِهِ مِنَ النّاسِ 2 خانه وسیعی که عورت او و ناگواری حال او را از مردم بپوشاند .
خاصیت خانه بزرگ ، پوشیدگی آن است و بزرگ بودن خانه ، هنگامی مثبت است که پوشندگی داشته باشد گذشته از منازل شخصی ، در مکانهای عمومی نیز همین فرهنگ ، تأثیرگذار است اگر طرّاحی مکانهای عمومی تابع فرهنگ دینی باشد ، به گونهای خواهد بود که از اختلاط زن و مرد ، جلوگیری کند از آن جا که فرهنگ حیا ، مستلزم جدایی زن و مرد از یکدیگر و عدم اختلاط آنان است ، معماری دینی باید این اصل را تسهیل کند و بناها را متناسب با آن ، طرّاحی کند به همین جهت ، وقتی رسول خدا ، مسجد النبی را میساخت ، دری مخصوص زنان قرار داد و ورود و خروج مردان را از آن ، ممنوع ساخت 3 این ، نمونهای از تبعیت معماری از فرهنگ است امّا معماری برهنه و غیر دینی ، بر اصل اختلاط ، پایهگذاری میشود این شکل معماری ، متناسب با فرهنگهای دینی نیست و کپیبرداری از آن ، فرهنگ دینی را تهدید میکند 1 - الکافی ، ج 5 ، ص 328 و ج 6 ، ص 525 ؛ المحاسن ، ج 2 ، ص 610 ؛ الخصال ، ص 159 ؛ بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 148 2 - همان جا 3 - ر .ک : حلیة الأولیاء ، ج 1 ، ص 313 معماری ایرانی
معماری غنی ایرانی ، بر اساس فرهنگ باشکوه ملّی ـ مذهبی ما ، در هر زمان توانسته در تعاملهای فرهنگی ، هویّت خود را حفظ کرده ، عناصر سودمند دیگر فرهنگها را در خود ، هضم کند ؛ امّا با شروع دوره التقاطی (ششمین دوره معماری ایران) که میتوان آن را دوره انحطاط معماری ایران نامید ، به دلیل خودباختگی فرهنگی سران حکومت ، مجموعهای از عناصر فرهنگی (که بر اساس تفکّر و فرهنگ غربی شکل گرفته بود) بدون هیچ پشتوانه تاریخی و فرهنگی وارد معماری ایران شد حذف شدن عناصر اصلی معماری ایرانی ، یعنی عناصری که حریمها را به چه زیبایی و ظرافتی حفظ میکرد ، و جایگزین شدن عناصر وارداتی که تنها با کلّ مجموعه خود ، مفهوم دارند و التقاط آنها با معماری ایرانی ـ که جز ضعف معماری ایران و از بین بردن فرهنگ مذهبی چیزی به دنبال ندارد ـ همانند حرکت مورچه در دل شب ، به آرامی ، در حال از بین بردن ارکان و هویت معماری ایرانی است در مختصرِ زیر ، سعی میکنیم تا حدّی معماری ایرانی را در حیطه خانه ، بررسی کنیم تا ببینیم چه زیبایی و ظرافتهایی جای خود را به چه عناصر بیریشهای دادهاند معماری ایرانی ، دارای ویژگیهایی است که اگر بخواهیم آنها را در یک جمله خلاصه کنیم ، میتوانیم بگوییم معماری ایرانی ، معماریای باحیاست که قدمت حیای آن به قبل از اسلام برمیگردد یکی از ویژگیهای معماری ایرانی ، درون گرایی و کشش معماران ایرانی به سوی حیاطهای محصور و باغچهها و هَشتیها و کلاه فرنگیهایی است که شبستان را گرداگرد خود دارند و محیطهایی دلکش و خودمانی به وجود آوردهاند این درونگرایی از دیرباز ، جزو منطق ایرانی بوده و همیشه ، خانهها و کاخها را چنان ساخته است که گویی مادری مهربان ، فرزند دلبند خود را گرم در آغوش میفشارد و ساکنان آن ، احساس ناراحتی نمیکردهاند اندرون خانه ، محلّ زندگی خانواده است و میباید تنوّع زیادی داشته باشد تا خستگی احساس نشود وقتی میگوییم بهتر است زنان ، کمتر از خانه خارج شوند ، فضای درونی خانهها باید به گونهای باشد که زنان را درون خود ، نگه دارد و این با معماری سنّتی ایران ، هماهنگی دارد امّا در معماری امروز ، تمام فضاهای دلکش خانهها ، جمع شده و به بیرون منتقل شده است معماری امروز به گونهای است که کسی تمایلی برای ماندن در درون خانه ندارد خانههایی که امروزه ساخته میشوند ، فقط به یک خوابگاه تبدیل شدهاند همچنین در اغلب آپارتمانها ، میهمان از وسط اتاق میگذرد و خانم خانه برای رفتن به آشپزخانه باید از وسط میهمانها بگذرد در طرّاحیهایی که در حال حاضر انجام میدهیم ، بهتر است اصول گذشته را در نظر بگیریم هشتی ، یکی از رکنهای معماری ایرانی است که بعد از سر در ، قرار دارد منظور از هشتی چیزی است که از فضاهای داخلی خانه بیرون آمده و تنها جایی است که با بیرون خانه ، ارتباط دارد این فضا و راهروهای پیچ در پیچ منتهی به حیاطهای اندرونی و بیرونی ، مانع دید افراد غریبه به داخل حریم مقدّس خانواده میشده است ایجاد مکث و تقسیم فضا و اختصاص فضایی جهت انتظار ، از علمکردهای جالب این عنصر است از هشتی خانه ، دو راهرو ، یکی به فضای اندرونی و یکی به بیرونی ، راه داشته است در فضای بیرونی ، سفرهخانه ، اتاق میهمان و حیاط قرار داشته است و در اندرونی ، دور تا دور حیاط ، اتاقهای سردری و حمّام و آشپزخانه قرار میگرفت کوبه ، یکی دیگر از عناصر حفظ حریم است در معماری ایرانی برای هر در ، دو کوبه ، یکی برای مردان و دیگری برای زنان قرار داده میشد که بر اساس نوع صدایی که ایجاد میکردند ، صاحب خانه میفهمید که زن ، پشتِ در است یا مرد در خانههای کوچک و منازل افراد فقیر نیز که معمولاً از یک کوبه استفاده میشده ، با تعداد ضربه مشخّص میساختهاند که پشت در ، زن است یا مرد .
بخش سوم : کمرویی
فصل اوّل : ماهیت کمرویی
کمرویی چیست ؟
شاید تا به حال ، تجربه کرده باشیم و یا دیده باشیم که کسی اهل نماز است ؛ امّا در برخی از اجتماعات از خواندن نماز ، شرم میکند و یا ممکن است کسی اهل حجاب باشد و آن را دوست داشته باشد ؛ امّا در برابر دیگران از باحجاب بودن خود ، خجالت بکشد همچنین ممکن است کسی اهل عفّت باشد ؛ امّا در برابر دیگران خجالت بکشد که مثلاً چرا با جنس مخالف ، رابطه ندارد در همه این موارد ، پدپده شرم وجود دارد ؛ ولی این ، حیای مثبت نیست ؛ بلکه کمرویی است حیا ، یعنی خودداری از انجام دادن کارهای قبیح ؛ امّا اگر کسی به خاطر دیگران و در مقابل آنان ، آنچه را نیک است ، ترک کند ، کمرویی نامیده میشود کمرویی ، یعنی شرم کردن از کار نیک همان گونه که تعبیر «فعل قبیح» در تعریف حیا دو شاخه داشت (انجام دادن قبیح و ترک کار نیک) ، تعبیر «فعل نیک» هم در تعریف کم رویی دو شاخه دارد : انجام دادن کار نیک و ترک کار قبیح بنا بر این ، حیا ، یعنی شرم از انجام دادن فعل قبیح ، و کمرویی ، یعنی شرم از انجام دادن کار نیک نتیجه حیا ، خودداری از انجام دادن کار قبیح است و نتیجه کمرویی ، خودداری از انجام دادن کار نیک البته هر نوع خودداری از کار نیک را نمیتوان کمرویی دانست هر گاه خودداری از کارهای نیک ، به جهت حضور و نظارت دیگران باشد ، آن را کمرویی مینامند شخص کمرو در برابر دید دیگران ، دست از کارهای درست میکشد و از انجام دادن آنها منصرف میشود .
تمیز کمرویی از حیا
گاهی حیا به عنوان کمرویی معرّفی میشود و بار ضدّ ارزشی کمرویی بر آن حمل میگردد و حتّی ممکن است فرد را نسبت به رفتاری که ناشی از حیا و نه کمرویی است ، متنفّر سازد مثلاً ممکن است به دختر جوانی که از ارتباط با جنس مخالف ، خودداری میکند ، برچسب کمرویی زده شود ، حال آن که این رفتار ، ناشی از حیاست ، نه کمرویی به نظر میرسد که این امر در صدر اسلام نیز وجود داشته است با ظهور اسلام و مطرح شدن حیا ، برخی افراد ، رفتارهای حیامند دیگران را حمل بر کمرویی میکردند روزی گروهی نزد رسول خدا آمدند و گفتند : کمرویی ، فلانی را فاسد کرده است آنان ، تصوّر میکردند رفتار او ناشی از کمرویی است و کمرویی نیز مایه فساد است به همین جهت ، از رسول خدا چارهجویی کردند رسول خدا ، متوجّه اشتباه آنان شد و به آنان متذکّر شد که این ، حیاست و حیا از آموزههای اسلام است و بیحیایی ، از پستی انسان است
در روایت دیگری آمده که حضرت به آنان فرمود : حیا ، کسی را فاسد نمیکند اگر میگفتید حیا او را اصلاح کرده ، درست گفته بودید
-
«جاء قوم إلی نبی اللّه صلیاللهعلیهوآله بصاحبهم فقالوا : یا نبی اللّه ! إنّ صاحبنا هذا قد أفسده الحیاء ! فقال النبی صلیاللهعلیهوآله : إنّ الحیاء من شرایع الاسلام وإنّ البذاء من لؤم المر
ء ؛ گروهی همراه با کسی خدمت پیامبر رسیده و گفتند : ای پیامبر خدا ! حیا ، این همراه ما را فاسد کرده است ! پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود : حیا از آیین اسلام است و بیحیایی از پستی فرد است». (المعجم الکبیر ، ج10 ، ص 214 ، ح 10506 ؛ بحار الأنوار ، ج71، ص329) 2 -
«قالوا : یا رسول اللّه ! إن حارثة بن النعمان أفسده الحیاء ! فقال رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله : لایفسد الحیاء ولکن لو قلتم أصلحه الحیاء لصدقتم
؛ گفتند : ای رسول خدا ! حیا حارثة بن نعمان را تباه کرده ! رسول خدا فرمود : حیا ، تباه نمیسازد ؛ و اگر میگفتید حیا او را اصلاح کرده ، هر آینه راست گفته بودید» (مکارم الأخلاق ، ابن ابی الدنیا ، ص 36 ، ح 78 ؛ کنزالعمّال ، ج 3 ، ص 127 ، ح 5799) بنا بر این ، باید مرز میان این دو را تشخیص داد تا از اشتباه ، جلوگیری شود برای این کار ، نخست باید فعل قبیح را به درستی شناخت تا کارهای نیک ، قبیح ارزیابی نشوند بدین منظور ، باید ملاک شرع را در مورد فعل قبیح مورد توجّه قرار داد و قبیح شرعی را شناخت همچنین باید ملاک عُرف را مورد توجّه قرار داد و قبیح عرفی را نیز شناخت البته در قبیح عرفی ، لازم است اموری مورد پذیرش قرار گیرند که مخالف شرع نباشند عرف اگر مخالف شرع بود و آنچه را شرعْ قبیح دانسته بود ، جایز شمرد ، مورد توجّه قرار نمیگیرد قلمرو عرف ، در خارج از قلمرو شرع است و محدود به آداب اجتماعی میگردد همچنین باید فعل نیک را نیز با معیار شرع و عرف ، به خوبی شناخت تا قبیح ، ارزیابی نشوند در صورت شناخت صحیح فعل قبیح و فعل نیک ، تمیز حیا از کمرویی آسان میگردد و مغالطه و اشتباهاندازی در آن ، راه پیدا نمیکند در این صورت ، کارهایی که مطابق حیاست ، کمرویی ارزیابی نمیشوند و کارهایی که مطابق کمرویی هستند ، حیا ارزیابی نمیگردند .
مفاهیم اصلی کمرویی
همان گونه که حیا دارای چهار مفهوم اصلی بود ، کمرویی نیز دارای چهار مفهوم اصلی است این مفاهیم چهارگانه عبارت اند از : فعل نیک ، شخص کمرو ، حضور و نظارت ، و خودداری و بازداری این چهار مفهوم را به طور مختصر ، بررسی میکنیم :
1 فعل نیک
موضوع شرم در بحث حیا ، فعل قبیح بود و شخص باحیا از انجام دادن فعل قبیح ، خودداری میکرد ؛ امّا در این جا ، موضوع کمرویی ، «فعل نیک» است که تفاوت حیا و کمرویی در آن نهفته است شخص باحیا از انجام دادن فعل قبیح ، شرم میکند و لذا کارش یک ارزش محسوب میشود ؛ امّا فرد کمرو از فعل نیک، شرم میکند و لذا کارش ضدّ ارزش به شمار میرود در برخی روایات ، از دو واژه «خیر» و «حق» استفاده شده است شرم از (اِبراز) حق ، کمرویی است وقتی رسول خدا از علی علیهالسلامخواست تا یکی از فضایل خود را برای ابوبکر و عمر بیان کند ، ایشان خجالت کشید و گفت :
«أستحیی یا رسول اللّه
؛ شرم دارم ، ای رسول خدا !» رسول خدا به ایشان فرمود :
حَدِّثهُما إنَّ اللّهَ لایَستَحیی مِنَ الحَقِّ
1 به آنان بگو خداوند از آنچه حقّ است ، شرم نمیکند .
امام سجّاد علیهالسلام در بیان ویژگیهای مؤمن ، به کار خیر اشاره کرده و فرمودهاست که مؤمن ، کار خیر را نه به خاطر ریا انجام میدهد و نه به خاطر کمرویی ترک میکند 2 همان گونه که میبینیم در این دو کلام حکیمانه ، موضوع کمرویی ، «فعل حق» و «فعل خیر» دانسته شده است معیار سنجش «فعل نیک» نیز همانند بحث حیا ، دو چیز است : شرع و عرف کارهایی که موضوع کمرویی قرار میگیرند ، گاهی همان چیزهایی هستند که با معیارهای الهی و با حکم الهی به عنوان فعل نیک ، شناخته شدهاند انجام دادن واجب و مستحب ، و ترک حرام و مکروه ، چیزهایی هستند که فعل نیک را از دیدگاه دین ، معرّفی میکنند کسانی که به خاطر دیگران از انجام دادن کارهای واجب یا مستحب ، شانه خالی میکنند و یا به حرام و مکروه ، تن میدهند ، افرادی کمرو هستند
گاهی نیز فعل نیک به وسیله فرهنگ جامعه مشخّص میشود در هر فرهنگی ، یک مجموعه امور به عنوان کارهای مطلوب و مورد پسند ، شناخته میشوند این کار که در خارج از قلمرو تعالیم دین انجام میشود ، در همه فرهنگها یکسان نخواهد بود .
نقش ارزیابی در کمرویی (انحراف حیا)
حیا ، هنگام مواجهه با یک فعل قبیح ، فراخوانی میشود در قبیح شمرده شدن فعلی که موضوع شرم قرار میگیرد ، واقعیت خارجی و ماهیت آن مهم نیست ؛ بلکه تصوّر فرد از آن فعل ، تأثیرگذار است این جاست که مسئله «ارزیابی موقعیت» ، نقش مهمّی پیدا میکند ارزیابی ، در واقع ، کلید فعّال کردن حیاست ، هر چند این ارزیابی گاهی مطابق واقع است و گاهی نیست اگر مطابق واقع باشد ، حیا در جای خود برانگیخته شده است و اگر مطابق واقع نباشد ، موجب انحراف و اشتباه در کاربرد حیا میگردد کمرویی ، سبب ترک کارهایی میشود که یا ارزشمندند و یا دستِ کم ، بد نیستند ؛ ولی اگر از ترککنندگان بپرسید که چرا چنین کردند ، میگویند : «زشت است خجالت کشیدیم !» آنان ، کاری را که از انجام دادن آن ، سر باز زدهاند ، زشت میدانند و معلوم است که در این صورت ، انجام دادن کار قبیح برای آنان ، شرمآور خواهد بود اگر از این افراد پرسیده شود که چرا این کار زشت است و زشتی آن در چیست ، شاید نتوانند پاسخ درستی بدهند برخی افراد ، وقتی به وسیله این گونه پرسشها به چالش کشیده شوند ، شاید تازه متوجّه شوند که دلیلی بر زشت بودن آن ندارند و زشت دانستن آن کار ، بیدلیل بوده است مثلاً کسی که در جمعی خاص نماز نمیخواند و یا حجاب خود را رعایت نمیکند ، ممکن است ناخودآگاه ، آن را قبیح بداند ؛ امّا اگر پرسیده شود که : «چرا خجالت میکشی ؟ مگر خواندن نماز و رعایت حجاب ، شرم آورند ؟» ، دلیل قانعکنندهای برای کار خود نخواهد داشت به هر حال ، در این گونه موارد ، با یک توهّم رو به رو هستیم ؛ توهّم قبیح بودن عملی که از انجام دادن آن ناتوانیم «زشتانگاری» یک کار ، صفت حیا را فراخوانی میکند و بدین وسیله ، آن کار ، ترک میشود ، هر چند کار خوبی باشد .