پژوهشی در حیا

پژوهشی در حیا0%

پژوهشی در حیا نویسنده:
گروه: کتب متفرقه

پژوهشی در حیا

نویسنده: عباس پسندیده
گروه:

مشاهدات: 21240
دانلود: 3385

توضیحات:

پژوهشی در حیا
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 36 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 21240 / دانلود: 3385
اندازه اندازه اندازه
پژوهشی در حیا

پژوهشی در حیا

نویسنده:
فارسی

فصل دوم : ریشه‌های کم‌رویی

شرم (حیا) ، از ویژگی‌های روانی انسان است اگر این ویژگی از میان برود ، حالت پدید آمده ، بی‌حیایی نامیده می‌شود ؛ ولی اگر وجود داشته باشد و در مسیر ارزش‌ها به کار گرفته شود ، آن را حیا می‌نامیم حال اگر این ویژگی ، منحرف شود و به جای این که مانعی برای خلافکاری‌ها باشد ، مانع بروز خوبی‌ها و ارزش‌ها گردد ، در این صورت ، «کم‌رویی» به وجود می‌آید بنا بر این ، کم‌رویی ، شرمِ آفت‌زده است پرسشی که در این جا مطرح می‌شود ، این است که آفت شرم چیست و چه آفتی است که اگر به این ویژگی انسان هجوم آورد ، آن را منحرف می‌کند و به جای آن که عامل ترقّی و پیشرفت باشد ، به عاملی برای انحطاط تبدیل می‌شود ؟ بر اساس بررسی ما ، ریشه‌های کم‌رویی ، یا همان عوامل آفت‌زدگی حیا ، عبارت اند از :

1 جهل

کم‌رویی ، رابطه تنگاتنگی با جهالت دارد این که انسان به دلیل ترس از دیگران ، کاری را که قبیح می‌داند ، انجام دهد و یا کاری را که درست می‌داند ، ترک کند ، نشانه نابخردی است به همین جهت ، رسول خدا فرموده است : الحَیاءُ حَیاءانِ : حَیاءُ عَقلٍ وحَیاءُ حُمقٍ فَحَیاءُ العَقلِ ، هُوَ العِلمُ وحَیاءُ الحُمقِ ،

هُوَ الجَهلُ 1 حیا بر دو قِسم است : حیای عقل و حیای حماقت حیای عقل ، همان علم است و حیای حماقت ، همان جهل .

کسانی که از سرِ کم‌رویی تن به گناه می‌دهند و یا ترک طاعت می‌کنند ، از نظر تفکّر منطقی ، دچار مشکل هستند .اینان برای حرف دیگران و چشم دیگران ، بیش از سعادت خود ، ارزش قائل‌اند کسی که فردای خود را فدای خوشایند دیگران می‌کند ، نتوانسته است مصلحت خود را به درستی تشخیص دهد و این ، یعنی جهالت و نابخردی .

2 ناتوانی

یکی از ریشه‌های کم‌رویی ، ضعف و ناتوانی است حضرت علی علیه‌السلامدر این باره می‌فرماید : لِکُلِّ شَیءٍ آفَةٌ وآفَةُ الحَیاءِ الضَّعفُ . 2 هر چیزی آفتی دارد و آفت حیا ، ناتوانی است .

حیا ، یک ویژگی روانی و یک عامل بازدارنده و تنظیم‌کننده رفتار است مثبت یا منفی بودن این عامل ، بسته به این است که در اختیار چه کسی باشد همان گونه که ارزشگذاری هر وسیله‌ای متوقّف بر این است که در دست چه کسی باشد ، در چه راهی به کار گرفته شود و چه پیامدی داشته باشد ، حیا نیز این گونه است اگر این ویژگی ، در اختیار انسان قدرتمندی باشد که از نفسی قوی و مقاوم برخوردار است ، یک ارزش محسوب می‌شود و به عاملی برای جلوگیری از ارتکاب زشتی‌ها تبدیل می‌شود ؛ امّا اگر این امکان ، در اختیار انسان ناتوانی  1 - الکافی ، ج 2 ، ص 106 ؛ تحف العقول ، ص 45 ؛ مشکاة الأنوار ، ص 411 ؛ بحار الأنوار ، ج 71 ، ص 331 2 - کنزالعمّال ، ج 16 ، ص 204 (ح 44226) .

باشد که از نفسی ضعیف و عاجز برخوردار است ، کارکرد منفی خواهد داشت و به عاملی برای ارتکاب زشتی‌ها و جلوگیری از پاکی‌ها و خوبی‌ها تبدیل می‌شود بنا بر این ، اگر حیا در کنار ناتوانی قرار گیرد ، کم‌رویی تولید می‌شود رسول خدا در این باره می‌فرماید : الحَیاءُ عَلی وَجهَینِ : فَمِنهُ ضَعفٌ ، ومِنهُ قُوَّةٌ وإسلامٌ و إیمانٌ . 1 حیا بر دو گونه است : یکی ( حیای) ضعف است و دیگری ( حیای )قدرت و اسلام و ایمان .

ضعف نفس و ناتوانی انسان ، عامل تسلیم شدن و کوتاه آمدن است و انسان کم‌رو در برابر نفی و اعتراض دیگران ، کوتاه می‌آید و عقب‌نشینی می‌کند و تسلیم خواسته آنان می‌شود اگر حیا را به عنوان نقطه میانی فرض کنیم ، گذر از آن ، پُررویی و بی‌شرمی است و عقب ماندن از آن ، کم‌رویی و خجالتی بودن این ، یک اصل است که هر چیزی حدّی دارد فراتر از آن ، تجاوزگری و زیاده‌روی است و فروتر از آن ، عجز و ناتوانی امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید : «إن لکلّ شی‌ء حدّا ؛ فإن جاوزه کان سرفا وإن قصر عنه کان عجزا ؛ هر چیزی حدّی دارد که اگر از آن بگذرد ، اسراف است و اگر کوتاه آید ، ناتوانی است» (مستدرک الوسائل ، ج 12 ، ص 188 ؛ نزهة الناظر و تنبیه الخواطر ، ص 114)دولتی که از مرزهای سرزمین خود عبور کند و وارد قلمرو دیگران شود ، تجاوزگر و زیاده‌طلب است و اگر از مرزهای خود عقب نشیند و اجازه دهد دیگران وارد قلمرو او شوند ، عاجز و ناتوان است حیا نیز همین گونه است کسی که در مرز خود مقاومت و از آن دفاع کند ، اهل حیاست و اگر از مرز خود بگذرد و وارد قلمرو دیگران شود ، بی‌حیا و گستاخ است ، و اگر از مرز خود عقب نشیند و اجازه دهد دیگران وارد قلمرو او شوند ، کم‌رو و خجالتی است آنچه به وسیله شرع و عرف مشخّص 1 - الخصال ، ج 1 ، ص 55 (ح 76) ؛ قرب الإسناد ، ص 22 ؛ تحف العقول ، ص 360 ؛ بحار الأنوار ، ج 78 ، ص 242 . 2 - می‌شود ، مرز انسانیت انسان است اگر از آن بگذرد ، بی‌شرمی است و اگر کوتاه بیاید و عقب بنشیند ، کم‌رویی است کم‌رو ، انسان ناتوانی است که دست از مرزهای فرهنگی و عقیدتی خود می‌کشد و به دیگران اجازه می‌دهد تا عقاید خود را به وی تحمیل کنند .

مراد از ناتوانی چیست ؟

مراد از ناتوانی ، ناتوانی جسمانی و بدنی نیست ؛ بلکه مراد ، ناتوانی روحی و روانی است گاهی ماهیت یک کار به گونه‌ای است که انجام دادن آن ، دشوار و طاقت‌فرساست در این گونه موارد ، توان بدنی و قدرت جسمانی فرد به چالش کشیده می‌شود مثلاً حمل یک شی‌ء سنگین ، به نیروی بدنی فردْ مربوط است امّا گاهی توان روحی و قدرت روانی فرد به چالش کشیده می‌شود حضور و نظارت دیگران به هنگام انجام دادن یک کار ، از همین قِسم است شکّی نیست که میان حضور و عدم حضور دیگران ، تفاوتی وجود دارد انسان ، هنگام تنهایی ، احساس راحتی می‌کند ؛ امّا در حضور دیگران ، قدری کار بر وی مشکل‌تر می‌گردد این ، نشان می‌دهد که حضور دیگران ، تا اندازه‌ای در سنگین‌تر شدن فضا مؤثّر است صحبت در این است که این تفاوت ، آیا می‌تواند ناتوانی فرد را توجیه کند ؟! گاهی برخی افراد ، توان تحمّل هیچ ناظر و نظارتی را ندارند ، گاهی حضور برخی افراد برایشان سنگین است و گاهی انجام دادن برخی کارها در حضور دیگران ، برایِشان سخت و دشوار است بنا بر این ، عوامل متفاوتی در ناتوانی ، نقش دارند .

فصل سوم : نمودهای ناتوانی

ریشه کم‌رویی ـ که ضعف و ناتوانی است ـ ممکن است به دو صورت ، آشکار شود گاهی ضعف به صورت عریان نمایان می‌گردد و گاهی به صورت پنهان ضعف عریان ، آن است که هیچ پوشش مخفی‌کننده‌ای ندارد و به وضوح ، نمایانگر ناتوانی است ؛ امّا ضعف پنهان ، ضعفی است که به وسیله «تکبّر» ، پنهان شده است در برخی موارد ، ضعف و ناتوانی در زیر پوششی ظاهری پنهان می‌شود و آنچه به نمایش گذاشته می‌شود ، غیر از آن چیزی است که واقعیت دارد این قسم را «ضعف پنهان» می‌نامیم انسان‌های ناتوان ، به وسیله تکبّر ، ضعف خود را می‌پوشانند در روایتی از امام صادق علیه‌السلامتصریح شده است که : ما مِن رَجُلٍ تَکَبَّرُ أو تَجَبَّرَ إلاّ لِذِلَّةٍ وَجَدَها فی نَفسِهِ 1 هیچ کسی نیست که تکبّر ورزد یا زورگویی کند ، مگر به دلیل ذلّتی که در وجود خود می‌بیند همچنین آن حضرت فرموده است : ما مِن أحَدٍ یَتیهُ إلاّ مِن ذِلَّةٍ یَجِدُها فی نَفسِهِ 2 هیچ کس نیست که تکبّر ورزد ، مگر به دلیل ذلّتی که در وجود خود می‌بیند 1 - الکافی ، ج 2 ، ص 312 ؛ بحار الأنوار ، ج 73 ، ص 225 2 - همان جا امام علی علیه‌السلام نیز فرموده است : کُلُّ مُتَکَبِّرٍ حَقیرٌ 1 هر متکبّری خوار (خودْکم‌بین) است همچنین آن حضرت فرموده است : ماتَکَبَّرَ إلاّ وَضیعٌ 2 تکبّر نمی‌ورزد ، مگر کسی که پست است و نیز از ایشان روایت شده : لایَتَکَبَّرُ إلاّ وَضیعٌ خامِلٌ 3 تکبّر نمی‌ورزد ، مگر شخص فرومایه بی نام ونشان .

در روایت اخیر ، نکته ظریفی آمده است و آن این که افرادی که شناخته شده نیستند ، به سمت تکبّر رو می‌آورند تا ضعف و حقارت خود را جبران کنند در حقیقت ، تکبّر ، شیوه‌ای دفاعی در برابر ضعف و ناتوانی است بنا بر این ، دو گونه ضعف وجود دارد : ضعف عریان و ضعف پنهان بر همین اساس ، کم‌رویی‌ها نیز به دو شکل بروز می‌کنند در شکل اوّل ، به وضوح می‌توان ضعف را در رفتار فرد ، مشاهده کرد ؛ امّا در شکل دوم ، کم‌رویی همراه با تکبّر و خودْ برتربینی است در این قِسم ، تکبّر فرد ، کم‌رویی را القا می‌کند و البته ، تکبّر نیز وضعیتی است که ضعف و ناتوانی ، آن را به فرد ، تحمیل کرده است .

1 ناتوانی عریان

کم‌رویی ناشی از ضعفِ (ناتوانی) عریان ، موارد متعددی را شامل می‌شود که می‌توان آنها را در زندگی روزمره پی‌جویی کرد در این جا به بررسی و معرّفی  1 - غررالحکم ودررالکلم ، ح 6837 2 - همان ، ح 9467 3 - همان ، ح 10808 .

برخی از این موارد می‌پردازیم : 1 گاهی انسان با کسانی مواجه می‌شود که آنان را نمی‌شناسد ادب اسلامی در این است که در چنین وضعیتی ، نخستْ افراد به یکدیگر سلام کنند و سپس با هم آشنا شوند مثلاً نام یکدیگر را بپرسند و از شغل هم باخبر شوند و بدانند هر یک اهل چه منطقه‌ای هستند و چیزهایی از این قبیل این کار ، آرام آرام ، لایه‌ها و پرده‌های غریبی و نا آشنایی را کنار می‌زند و بدین طریق ، سبب آشنایی را فراهم می‌کند ممکن است مدّت همراهی کوتاه باشد ؛ ولی این ، نباید بر فرایند آشنا شدن ، تأثیر منفی بگذارد آشنا شدن ، متوقّف بر همراهی طولانی مدّت نیست گاهی ممکن است دو نفر در یک صف با هم برخورد کنند و یا با هم همسفر باشند و یا در یک مکان عمومی یکدیگر را ببینند و . در هر صورت ، آنان می‌توانند آن گونه که بیان شد ، با هم ارتباط برقرار کنند افراد کم‌رو ، از انجام دادن چنین کاری عاجزند آنان نمی‌توانند بابِ گفتگو را باز کنند و با فرد مقابل ، آشنا شده ، هم‌صحبت گردند ناآشنایی ، آن چنان دیوار بزرگ و سختی به نظرشان می‌آید که توان شکستن آن را ندارند روزی رسول خدا برای اصحاب خود از ناتوانی سخن می‌گفت دومین نوع عجز که ایشان برشمرد ، این بود : الثّانِیَةُ أن یَصحَبَ الرَّجُلُ مِنکُمُ الرَّجُلَ أو یُجالِسَهُ یُحِبُّ أن یَعلَمَ مَن هُوَ و مِن أینَ هُوَ فَیُفارِقَهُ قَبلَ أن یَعلَمَ ذلِکَ 1 قِسم دوم ، آن است که کسی با کسی همراه شود و یا همنشین گردد و دوست داشته باشد بداند او کیست و اهل کجاست ؛ ولی قبل از آن که بداند ، از او جدا شود .

گاهی فرد کم‌رو ، نسبت به طرف مقابل خود ، احساس علاقه و کشش درونی  الکافی ، ج 2 ، ص 671 ؛ مسائل علی بن جعفر ، ص 329 >

هم می‌کند و با این حال ، احساس می‌کند که نمی‌تواند با او رابطه برقرار کند این را باید کم‌رویی شدید دانست ؛ زیرا احساس علاقه قلبی می‌تواند فرایند آشنایی را تسهیل کند اگر با وجود چنین عامل تقویت کننده‌ای ، باز هم کم‌رویی اجازه برقراری رابطه را ندهد ، نشان از کم‌رویی شدید و ناتوانی بیشتر فرد در برقراری ارتباط است به همین جهت ، رسول خدا فرموده است : إنّ مِن أعجَزِ العَجزِ رَجُلٌ لَقِیَ رَجُلاً فَأَعجَبَهُ نَحوُهُ ، فَلَم یَسأَلهُ عَنِ اسمِهِ ونَسَبِهِ ومَوضِعِهِ 1 همانا بدترین شکلِ ناتوانی ، آن است که کسی شخص دیگری را ملاقات کند و از او خوشش بیاید؛ولی از اسم او و نسب او و محلّ (سکونت) او پرسش نکند.

2 گاهی کم‌رویی نسبت به کسانی است که فرد با آنها آشناست در این فرض ، نسبت به اصلِ آشنایی کم‌رو نیست ؛ بلکه نسبت به توسعه روابط کم‌روست چنین افرادی ، روابط زیادی با دیگران ندارند ، کمتر در برنامه‌های جمعی شرکت می‌کنند و معمولاً دعوت دیگران را رد می‌کنند رسول خدا ، درباره یکی از اقسام عجز می‌فرماید : أن یَبدُرَ أحَدُکُم بِطَعامٍ یَصنَعُهُ لِصاحِبِهِ فَیُخلِفَهُ ولا یَأتِیَهُ 2 یکی این که کسی برای رفیق خود ، غذا درست کند و او را دعوت کند ؛ ولی او تخلّف کند و در میهمانی حاضر نشود همچنین آن حضرت در سخن دیگری فرموده است : مِن أعجَزِ العَجزِ رَجُلٌ دَعاهُ أخوهُ إلی طَعامٍ فَتَرَکَهُ مِن غَیرِ عِلَّةٍ 3 از بدترین ناتوانی آن است که کسی توسط برادرش به غذا دعوت شود ، ولی بدون دلیل ، آن را رد کند 1 - الکافی ، ج 2 ، ص 671 ؛ مسائل علی بن جعفر ، ص 330 (ح 821) ؛ المحاسن ، ج 2 ، ص 411 (ح 146) 2 - الکافی ، ج 2 ، ص 671 ؛ مسائل علی بن جعفر ، ص 329 (ح 820) 3 - المحاسن ، ص 411 (ح 146) ؛ بحار الأنوار ، ج 75 ، ص 448 ممکن است برای ترک میهمانی ، دلیلی مثل عذر شرعی و یا پیش آمدن گرفتاری و موانعی از این دست ، وجود داشته باشد در این گونه موارد ، کم‌رویی صدق نمی‌کند امّا اگر دلیلی برای این کار وجود نداشته باشد و شخص به خاطر ناتوانی در برقراری ارتباط ، دعوت را رد کند ، نشانه کم‌رویی است 3 گاهی ممکن است انسان‌ها به بیماری‌هایی مبتلا شوند که از برملا شدن آنها ، شرم داشته باشند هر نوع بیماری‌ای این گونه نیست مثلاً بیماری سرماخوردگی ، از چیزهایی نیست که شرم‌آور باشد و لذا اطّلاع دیگران از آن ، مشکل‌ساز نیست ؛ امّا برخی بیماری‌ها چنین نیستند در این موارد ، این مقدار پذیرفته است که از اطّلاع عموم و انتشار آن ، جلوگیری شود ؛ امّا اگر این کار ، موجب شود حتّی کسانی که می‌توانند به رفع مشکل کمک کنند ، از آن بی‌خبر باشند ، پذیرفتنی نیست آگاه نکردن پزشک و یا کسانی که قادر به حلّ مشکل هستند ، از اقسام کم‌رویی است اسحاق صحّاف ، از یاران امام کاظم علیه‌السلام به ناتوانی جنسی دچار شده بود حضرت از این موضوع ، باخبر شد و آن را با وی در میان گذاشت او گفت : سه سال است که هر درمانی کرده‌ام ، فایده نداشته است امام به وی فرمود : «چرا مرا مطّلع نساختی ؟» گفت : می‌دانم که هیچ چیز از شما پنهان نیست و گشایش همه امور ، نزد شماست ؛ ولی از شما خجالت کشیدم این کار اسحاق ، همان کم‌رویی است و امام علیه‌السلام ، او را به خاطر این کم‌رویی سرزنش کرد 1 4 یکی از آداب اسلامی این است که وقتی کسی عطسه کرد ، خودِ او سپاس خدا را به جا آورد و بگوید : «الحمد للّه رب العالمین !» و کسی که شاهد عطسه است ، برای او طلب رحمت کرده ، بگوید : «رَحِمَکَ اللّه (خدا تو را رحمت کند) !» افراد کم‌رو ، از به جا آوردن این ادب اسلامی در حضور دیگران ، خجالت می‌کشند بحار الأنوار ، ج 95 ، ص 113 . عبداللّه بن ابی یعفور می‌گوید : روزی در حضور امام صادق علیه‌السلام کسی عطسه کرد حضرت به وی فرمود : «رحمک اللّه !» پس از آن ، امام صادق علیه‌السلام عطسه کرد و حاضران ، خجالت کشیدند و زشت دانستند که پاسخ حضرت را بدهند امام علیه‌السلام نیز درباره آداب عطسه برای آنان سخن گفت 1 البته این مورد ، فقط یک نمونه است افراد کم‌رو ، از به جا آوردن بیشتر آداب اجتماعی خجالت می‌کشند و به همین جهت ، بسیاری از آداب اجتماعی ترک می‌شود افراد کم‌رو ، معمولاً از نظر آداب اجتماعی ضعیف‌اند و توان انجام دادن درست آن را ندارند 5 حضرت علی علیه‌السلام ، سه چیز را نشانه ضعف و کم‌رویی دانسته که اولینِ این نشانه‌ها ، مربوط به اذان گفتن است اذان ، آدابی دارد برخی از آداب آن ، مربوط به اذان‌گوست و برخی دیگر ، مربوط به شنونده اذان در آدابِ کسی که صدای اذان را می‌شنود ، آمده که بهتر است جملات اذان را تکرار کند رسول خدا فرموده که هرگاه اذان را شنیدید ، همراه مؤذّن ، تکرار کنید 2 و ثواب فراوان و آثار مثبتی برای آن ذکر کرده است 3 و انجام ندادن آن را نشانه جفا شمرده است السنن الکبری ، ج 2 ، ص 406 (ح 3553) ؛ کنزالعمّال ، ج 16 ، ص 68 (ح 43971) .افرادی که از شخصیت مستحکم و قدرتمندی برخوردارند ، این کار را به خوبی و به راحتی انجام می‌دهند ؛ امّا انجام دادن این کار برای افراد کم‌رو ، بسیار دشوار است اینان به دلیل ناتوانی شخصیتی خود ، قدرت تکرار اذان را ندارند و لذا تصوّر می‌کنند که کار زشتی است 1 - مکارم الأخلاق ، ص 355 ؛ بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 52 2 - ر .ک : صحیح‌البخاری ، ج 1 ، ص 221 (ح 586) ؛ صحیح مسلم ، ج 1 ، ص 288 (ح 383) ؛ مسند ابن حنبل ، ج ، ص 107 (ح 11504) ؛ کنزالعمّال ، ج 7 ، ص 700 (ح 20997 و 21004) 3 - ر .ک : صحیح مسلم ، ج 1 ، ص 289 (ح 385) و ص 290 (ح 386) ؛ سنن أبی داوود ، ج 1 ، ص 145 (ح 525 و 527) ؛ علل الشرائع ، ص 284 ؛ مستدرک الوسائل ، ج 4 ، ص 61 ؛ بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 316 و ج 84 ، ص 176 ؛ الدعوات ، ص 116 (ح 267) . 4 - همان گونه که پیش از این گفتیم ، در حقیقت ، زشت دانستن این قبیل کارها ، یک شیوه دفاعی برای پوشاندن ضعف است کسی که توان انجام دادن کاری را ندارد ، آن را زشت به حساب می‌آورد تا انجام دادن آن را قبیح و شرم‌آور معرّفی کند و بدین وسیله ، رفتار خود را توجیه نماید به هر حال ، ترک تکرار اذان از سرِ ضعف و ناتوانی بوده ، یکی از نشانه‌های کم‌رویی به شمار می‌رود امام علی علیه‌السلامدر این باره می‌فرماید : سه کار است که جز انسان ناتوان ، آن را ترک نمی‌کند : یکی این که مردی صدای اذان‌گو را بشنود ، ولی همراه او تکرار نکند 1

دو مورد دیگر را در در ادامه خواهیم آورد ؛ ولی مهم این جاست که تکرار نکردن اذان به همراه اذان‌گو ، یکی از رفتارهای کم‌رویانه است البته کم‌رویی در بحث اذان ، فقط مربوط به شنونده اذان نیست ؛ بلکه اذان‌گو نیز ممکن است در این بحث ، داخل باشد مثلاً اذان گفتن در خانه ، بسیار اهمّیت دارد و به آن توصیه شده است حال ، ممکن است کسی از دیگر اعضای خانواده و یا از همسایه‌ها خجالت بکشد و نتواند این کار را انجام دهد این نیز از نشانه‌های کم‌رویی است 2 شخص کم‌رو از گفتن اذان ، خودداری می‌کند این گونه افراد ، توان اموری همچون سخنرانی ، مدّاحی و قرائت قرآن را نیز ندارند 6 یکی از امور اجتماعی انسان ، شرکت در تشییع جنازه است این کار ، سبب آرامش خاطر بازماندگان و رحمت و مغفرت برای درگذشته است معمولاً کسانی که در این گونه مراسم شرکت می‌کنند ، نخست ، نزد صاحب یا صاحبان عزا می‌روند و به آنان تسلیت گفته ، برای آنان صبر و اجر آرزو می‌کنند و سپس ، خود را به تابوت رسانده ، در حمل آن کمک می‌کنند ؛ امّا افراد کم‌رو در این امر 1 - مسند زید ، ص 95 ؛ دعائم الإسلام ، ج 1 ، ص 145 ؛ بحار الأنوار ، ج 84 ، ص 179 . 2 - البته ممکن است اذان نگفتن ، دلایل دیگری مثل خوش صدا نبودن هم داشته باشد نیز با مشکل رو به رو می‌شوند آنان در چنین مواقعی ، ممکن است بدون رو به رو شدن با صاحبان عزا و به گونه‌ای که دیده نشوند و در معرض دیدِ آنان قرار نگیرند ، خود را به تابوت رسانده ، در حمل آن ، کمک کنند برای چنین افرادی ، روبه‌رو شدن با بازماندگان و تسلیت گفتن به آنان ، کار دشواری است حضرت علی علیه‌السلام ، در دومین مورد از کارهای افراد ناتوان و کم‌رو ، به همین مسئله اشاره کرده و فرموده است : و این که کسی با جنازه‌ای مواجه شود و بر بازماندگان آن ، سلام ندهد و گوشه تابوت را بگیرد 1

در این‌جا به خوبی روشن است که سلام نکردن به صاحبان عزا و برقرار نکردن ارتباط کلامی ، نشانه ضعف و کم‌رویی است معمولاً فضای چنین مراسمی سنگین‌تر از موارد دیگر است و به همین جهت ، افراد کم‌رو ، توان برقراری ارتباط در چنین مواقعی را ندارند شاید در شرایط عادی ، این فرد بتواند با کسی که هم اکنون صاحب عزاست ، به راحتی ارتباط برقرار کند ؛ امّا در این شرایط ، برای او دشوار است سختی کار ، هم به فضای متفاوتی که عزا و تشییع جنازه به وجود می‌آورد ، مربوط می‌شود ، و هم به جمعیتی که در مراسم ، حضور دارند خودِ جمعیت ، فشار روانی بیشتری را بر این افراد ، تحمیل می‌کند اگر صاحب عزا تنها باشد ، شاید این گونه افراد ، راحت‌تر بتوانند با او رابطه برقرار سازند بخش دیگری از دشواری ، شاید به دلیل نداشتن مهارت در تسلیت گفتن باشد تسلیت‌گویی در چنین موقعیت‌هایی ، خود ، نیازمند داشتن یک مهارت است این که چه بگوید و چگونه بگوید ، مسئله‌ای است که ذهن افراد کم‌رو را به شدّت ، مشغول می‌سازد محاوره‌های روزانه ، به دلیل تکرار آن ، کمتر دشوار مسند زید ، ص 95 ؛ دعائم الإسلام ، ج 1 ،ص 145 ؛ بحار الأنوار ، ج 84 ، ص 179 به نظر می‌رسد ؛ امّا مهارت‌های کلامی (از قبیل : تسلیت گفتن) ، به دلیل نادر بودن آن ، احتمال خطا را بالا می‌برد و همین امر ، موجب ترس فرد کم‌رو می‌گردد او نگران است که نکند اشتباه کند یا به اصطلاح ، تُپق بزند و یا سخنی بگوید که مایه آبروریزی گردد به همین جهت ، در این گونه موارد ، از شیوه پنهان‌سازی استفاده می‌کند و با روبه‌رو نساختن خود با صاحبان عزا ، صورت مسئله را پاک می‌کند 7 یکی از مستحبّات نماز جماعت ، این است که اگر کسی به سجده رکعت آخر جماعت برسد ، بهتر است تکبیر (اللّه اکبر) بگوید و همراه جماعت ، به سجده برود و پس از اتمام سجده‌ها ، بلند شود و رکعت اوّل نماز را آغاز کند افراد کم‌رو ، در انجام دادن چنین کاری سستی می‌کنند مورد سوم از کارهای افراد کم‌رو که حضرت علی علیه‌السلامدر کلام نورانی خود ، بدان اشاره کرده ، همین مسئله است ایشان می‌فرماید : و این که کسی به سجده آخر نماز جماعت برسد ، امّا تکبیر نگوید (و به نماز ، نپیوندد) 1

اموری که به روال خود انجام می‌شوند ، معمولاً کمتر موضوع کم‌رویی قرار می‌گیرند ؛ امّا اموری که از روال طبیعی متفاوت‌اند ، نیاز به توان و نیروی روانی بیشتری دارند و لذا انجام دادن این گونه کارها برای افراد کم‌رو ، دشوارتر است 8 گاهی کم‌رویی ، حق‌طلبی انسان را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد کسانی که ضعیف‌اند و توان روحی مناسبی ندارند ، از مطالبه حقّ خود ، صرف نظر می‌کنند ممکن است کسی از شخص دیگری طلبکار باشد و شخص بدهکار ، فراموش کرده باشد در این جا باید وی را آگاه ساخت و حقّ خود را طلب کرد افراد کم‌رو از اظهار چنین خواسته‌ای عاجزند این ناتوانی ، هنگامی که حقّ فرد ، مسند زید ، ص 95 ؛ دعائم الإسلام ، ج 1 ، ص 145 ؛ بحار الأنوار ، ج 84 ، ص 179 ناچیز به حساب آید ، بیشتر می‌شود اگر مطالبه فرد ، زیاد باشد ، ممکن است زیاد بودن خسارتی که به وی وارد می‌شود ، او را وادار نماید تا نسبت به گرفتن حقّ خود ، اقدام کند ؛ امّا اگر این حق ، ناچیز باشد ، عامل محرّک تضعیف و کم‌رویی ، تقویت می‌شود و فرد از مطالبه حقّ خود ، باز می‌ماند ؛ این در حالی است که مطالبه حق ، موضوع حیا و شرم نیست ؛ زیرا کار قبیحی به شمار نمی‌آید لذا امام علی علیه‌السلامدر زمره اموری که نباید موضوع حیا قرار گیرند ، از مطالبه حق نام برده است ، هر چند اندک باشند 1 9 گاهی انسان در زندگی گرفتار می‌شود و به شدّت ، نیازمند می‌گردد یکی از راه‌های برطرف کردن مشکل ، آگاه ساختن برادران ایمانی است این کار ، غیر از گدایی کردن است گدایی کردن ، یک حرفه برای افراد ناتوان است ؛ امّا این آگاه ساختن ، یک اضطرار است فرد مضطر ، باید برادران ایمانی خود را به گونه‌ای آگاه سازد برخی افراد ، توان چنین کاری را ندارند و از بیان حالت خود ، خجالت می‌کشند این نیز کم‌رویی است ابوهاشم جعفری می‌گوید : زندانی بودم و از سختی آن به امام عسکری علیه‌السلامشکایت‌نامه‌ای نوشتم ایشان در پاسخ نامه من ، دستورالعملی نوشته بودند که با عمل کردن به آن ، ظهر همان روز در خانه خود بودم گذشته از مشکل زندانی بودن ، تنگ‌دست نیز بودم و می‌خواستم از ایشان کمک بخواهم ؛ امّا خجالت کشیدم وقتی به منزل رسیدم ، ایشان ، صد دینار برای من فرستاد و در نامه‌ای به من چنین نوشت : إذا کانَت لَکَ حاجَةٌ فَلا تَستَحیِ ولا تَحتَشِم وَاطلُبها ، فَإِنَّکَ تَری ماتُحِبُّ ، إن شاءَ اللّه‌ُ ! 2  1 - «ثلاث لایستحیی منهنّ : وطلب الحق وإن قلّ ؛ سه چیز است که نباید از آنها حیا شود : و گرفتن حق ، هرچند اندک باشد» (مستدرک الوسائل ، ج 16 ، ص 260 ؛ عیون الحکم والمواعظ ، ص 212 ، ح 4230) 2 - الکافی ، ج 1 ، ص 508 ؛ الإرشاد ، مفید ، ج 2 ، ص 330 ؛ مناقب ابن شهر آشوب ، ج 3 ، ص 538 ؛ کشف الغمّة ، ج 3 ، ص 208 هر گاه نیازی داشتی ، شرم نکن و خجالت نکش و آن را طلب کن ، که به خواست خداوند ، آنچه را دوست می‌داری ، خواهی دید .

10 مسئله دیگر ، رابطه کم‌رویی با تسلیم شدن است افراد کم‌رو به جهت ضعفی که دارند ، وقتی در موقعیت گناه قرار می‌گیرند و به آنان ، پیشنهاد خلافی داده می‌شود ، قدرت «نه» گفتن ندارند و لذا تسلیم شده ، به گناه آلوده می‌گردند مثلاً وقتی به نوجوانی سیگار تعارف می‌کنند ، ممکن است نتواند با جرئت و شهامت ، «نه» بگوید و از قبول آن ، خودداری کند و یا برخی کسانی که مورد سوء استفاده جنسی قرار می‌گیرند ، خود راضی به این کار نبوده‌اند ، بلکه توان «نه» گفتن را نداشته‌اند و یا وقتی دختر مُحجّبه‌ای در جمع افراد بی حجاب یا بد حجاب قرار می‌گیرد و از او خواسته می‌شود که دست از حجاب بردارد ، اگر از قدرت روحی کافی برخوردار باشد ، مقاومت می‌کند ؛ ولی اگر ضعیف و ناتوان باشد ، نسبت به وضعیت خود ، احساس خجالت می‌کند و در برابر خواسته آنان ، تسلیم می‌شود بی‌عفّتی ، همیشه محصول بی‌حیایی نیست گاهی می‌تواند محصول کم‌رویی باشد حیا ، مرز عفّت است و کم‌رویی و بی‌حیایی ، هر دو منشأ بی‌عفّتی‌اند به هر حال ، هر موردی که فرد ، راضی به امری نباشد ، ولی نتواند «نه» بگوید ، نشانه کم‌رویی اوست کم‌رویی ، عامل کم جرئتی و بی‌جرئتی است و همین امر ، طمع سودجویان را سبب می‌گردد امام علی علیه‌السلامدر این باره می‌فرماید : العَجزُ یُطمِعُ الأَعداءَ 1 ناتوانی ، دشمنان را به طمع می‌اندازد .

افراد کم‌رو بهترین طمعه برای انسان‌های سودجو و فرصت‌طلب هستند ؛ زیرا با کمی پُررویی ، همراه با وارد کردن فشار روانی ، می‌توانند آنها را به تسلیم وا دارند و به اهداف خود ، دست یابند -غررالحکم ودررالکلم ، ح 1079 2 ناتوانی پنهان

گفتیم که ضعف و ناتوانی انسان ، گاهی عریانْ نمایان می‌شود و گاهی پنهان ، و گفتیم که نقاب ضعف ، تکبّر و غرور انسان است تکبّر ، یک شیوه دفاعی برای تحت‌الشعاع قرار دادن ضعف و ناتوانی است در این حالت ، ارزیابی فرد از نیک و بد ، و زشت و زیبا ، تغییر می‌کند و اموری را برای خود به عنوان هویت و حرمت ، تعریف می‌کند که در واقع ، چنین کارکردی ندارند این امر ، سبب می‌شود که فرد متکبّر ، شأنی فراتر از آنچه حقیقتا دارد ، برای خود ، قائل شود و بر همین اساس ، برخی کارها را برای خود ، ننگ دانسته ، از انجام دادن آنها شرم کند و برخی امور را شایسته مقام و منزلت خود بداند و انجام نشدن آنها را نشانه حرمت‌شکنی و بی‌احترامی ارزیابی کند در این‌جا ، به نمونه‌هایی از رفتارهای این گروه ، اشاره می‌گردد : 1 یکی از مسائل قابل بررسی ، رابطه میان کم‌رویی و دانش‌آموزی است میان کم‌رویی و دانش ، رابطه معکوس وجود دارد فرد کم‌رو ، بهره چندانی از دانش نخواهد بُرد 1 و کسی که کم‌رو نباشد ، می‌تواند بهره‌های فراوانی از دریای دانش کسب کند دانش ، یکی از ارزش‌هایی است که بسیار مورد توجّه اسلام قرار گرفته است 2 یکی از موانع دستیابی به این ارزش ، کم‌رویی ناشی از تکبّر است کم‌رویی سبب می‌گردد که فرد در پیِ کسب دانش برنیاید و پاسخ پرسش‌های خود را نیابد و از دنیای دانش ، بهره‌ای نبرد به همین جهت ، امام صادق علیه‌السلامفرموده است : مَن رَقَّ وَجهُهُ رَقَّ عِلمُهُ . 3 هر که کم‌رو باشد ، دانش او اندک می‌شود 1 - ر ک : علم و حکمت در قرآن و حدیث ، ج 1 ، ص 237 «تکبّر» 2 - ر ک : علم و حکمت در قرآن و حدیث ، ج 1 ، ص 37 به بعد (فصل دوم / فضیلت دانش) 3 - الکافی ج 2 ، ص 106 ؛ سنن الدارمی ، ج 1 ، ص 137 . علّت وجود رابطه معکوس میان کم‌رویی و دانش ، این است که دانش‌آموزی ، همراه با نوعی تلخی است تلخی دانش آموختن در این است که فرد ، عملاً می‌پذیرد که «نمی‌داند» و لذا پای درس کس دیگری که «استاد» نامیده می‌شود ، زانو می‌زند و بدین وسیله اعلام می‌کند که او بیش از وی می‌داند و می‌فهمد بنا بر این ، کسی که بخواهد اهل دانش گردد ، باید این پیام‌های نه چندان بزرگ و مهم را بپذیرد 1 کسی که نتواند این مسئله را برای خود حل کند ، به جهت کم‌رویی و شرم از مردم ، از آموختن دانش ، منصرف می‌گردد به همین جهت ، امام صادق علیه‌السلام ، در روایتی ، کم‌رویی را به عنوان یکی از موانع سه‌گانه آموختن دانش معرّفی کرده است دانش آموختن ، افزون بر انگیزه درست دانشجویی و میل به آگاهی ، می‌تواند به سه انگیزه دیگر انجام شود : ریا ، فخرفروشی و مجادله ، و ممکن است به سه انگیزه ترک شود : میل به نادانی ، بی‌رغبتی به دانش و کم‌رویی یا شرم از مردم لذا حضرت ، می‌افزاید که نه با آن سه انگیزه ، به دنبال دانش باشید و نه به جهت این سه انگیزه ، آن را ترک کنید : یَا ابنَ النُّعمانِ ! لاتَطلُبِ العِلمَ لِثَلاثٍ : لَتُرائِی بِهِ ولا لِتُباهِیَ بِهِ ولا لِتُمارِیَ ولا تَدَعهُ لِثَلاثٍ : رَغبَةٍ فِی الجَهلِ ، وزَهادَةٍ فِی العِلمِ ، وَاستِحیاءٍ مِنَ النّاسِ 2 ای پسر نعمان ! دانش را برای سه هدف مجوی : این که با آن ریا کنی یا فخر بفروشی و یا مجادله نمایی همچنین آن را به سه جهت ، ترک مکن : میل به نادانی ، بی‌رغبتی به دانش و شرم کردن از مردم .

کسی که چیزی را نمی‌داند ، باید آن را فراگیرد و نگذارد شرم از مردم ، مانع گردد امام علی علیه‌السلاممی‌فرماید : 1 - امام علی علیه‌السلام می‌فرماید : « من لم یصبر علی مضض التعلیم ، بقی فی ذل الجهل ؛ اگر کسی بر سختیِ آموختن صبر نکند ، در ذلت نادانی می‌ماند» (غررالحکم ودررالکلم ، ح 8971) 2 - تحف العقول ، ص 313 ؛ بحار الأنوار ، ج 78 ، ص 292 ؛ مستدرک الوسائل ، ج 8 ، ص 467 . لایَستَحِیَنَّ أحَدٌ إذا لَم یَعلَمِ الشَّیءَ أن یَتَعَلَّمَهُ 1 کسی که چیزی را نمی‌داند ، از آموختن آن شرم نکند .

دانش ، ملاک ارزش انسان است و آنچه ملاک ارزش انسان است ، مایه شرم او نخواهد بود و نباید از به دست آوردن آن ، خجالت کشید امام علی علیه‌السلامبا اشاره به جایگاه دانش در ارزشمندی انسان می‌فرماید : ألا لایَستَحیِیَنَّ مَن لایَعلَمُ أن یَتَعَلَّمَ ؛ فَإِنَّ قیمَةَ کُلِّ امرِیً?ما یَعلَمُ 2 آگاه باشید کسی که چیزی را نمی‌داند ، نباید از فرا گرفتن آن شرم کند ؛ زیرا ارزش هر انسانی ( به )دانش اوست .

از آن جا که دانش ، ملاک ارزش انسان است ، هرگز مایه شرمساری نیست آنچه موجب کم‌رویی می‌گردد ، آموختن است از آن جا که آموختن ، همراه با نوعی فروتنی است ، برخی افراد ، آن را مایه خجالت می‌دانند این امر ، در میان افردی که سن وسالی از آنان گذشته ، از فراوانی بیشتری برخوردار است افراد سالخورده ، از اعتبار و احترام بیشتری نزد مردم برخوردارند و همین ، سبب می‌گردد که فرایند آموختن ، نزد آنان ، قبیح جلوه کند و آن را موجب تحقیر و توهین به خود دانسته ، از آن دست بکشند رسول خدا با در نظر گرفتن این حقیقت ، می‌فرماید : لایَستَحیِ الشَّیخُ أن یَتَعَلَّمَ العِلمَ کَما لایَستَحی أن یَأکُلَ الخُبزَ 3 شخص سالخورده از آموختن دانش شرم نکند ، همان گونه که از خوردن نان ، شرم نمی‌کند .

گذشته از سالخوردگی و کهن‌سالی ، یکی دیگر از اموری که موجب کم‌رویی در دانش‌آموزی می‌گردد ، اشتهار به دانش است برای کسی که به عنوان  1 - نهج البلاغه ، حکمت 82 ؛ الإرشاد ، مفید ، ج 1 ، ص 297 2 - غررالحکم ودررالکلم ، ح 2787 3 - الفردوس ، ج 5 ، ص 73 (ح 7494) ؛ زهر الفردوس ، ج 4 ، ص 229 ؛ تنزیه الشریعة ، ج 1 ، ص 274 .

دانشمند شناخته شده باشد ، بسیار سخت است که در مسیر آموختن ، قدم بردارد ؛ زیرا این کار را برای اعتبار علمی خود ، مضرّ می‌داند و لذا از آن شرم می‌کند ، حال آن که افزایش دانش ، یک فضیلت است و این شرم ، مانع فضیلت می‌گردد و لذا حیای منفی و کم‌رویی نامیده می‌شود ، نه حیای مثبت امام سجّاد علیه‌السلامدر این باره می‌فرماید : لاتَزهَد فی مُراجَعَةِ الجَهلِ ، و إن کُنتَ قَد شُهِرتَ بِتَرکِهِ 1 از پرسیدن درباره نادانسته‌ها کوتاهی مکن ؛ هر چند به دانش ، ناموَر شده باشی .

یکی از نشانه‌های کم‌رویی ، نپرسیدن است و نپرسیدن ، عامل دوام جهل و بقای نادانی است به همین جهت ، نپرسیدن ، مایه ننگ است و باید موضوع شرم قرارگیرد ، نه پرسیدن ابواسحاق لیثی ، پرسش‌هایی از امام باقر علیه‌السلامداشت حضرت به وی فرمود : سَل ولا تَستَنکِف ولا تَستَحیِ ؛ فَإِنَّ هذَا العِلمَ لایَتَعَلَّمُه مُستَکبِرٌ ولا مُستَحیٍ 2 بپرس و خودداری مکن و شرم مدار ، که این دانش را نه متکبّر فرا می‌گیرد و نه کم‌رو .

گاهی اصل پرسیدن ، موضوع کم‌رویی نیست ؛ بلکه فراوانی پرسش ، موضوع کم‌رویی قرار می‌گیرد شاید برخی تصوّر کنند که زیاد پرسیدن ، شرم‌آور است و لذا از این‌که تمام پرسش‌های خود را مطرح سازند ، شرم کنند امام عسکری علیه‌السلامنقل می‌کند که روزی زنی خدمت حضرت زهرا علیهاالسلامرسید و پرسش‌های خود را یکی پس از دیگری پرسید تا به ده پرسش رسید سپس خجالت کشید و گفت : ای دختر رسول خدا ! دیگر بیش از این به شما زحمت نمی‌دهم حضرت زهرا علیهاالسلامبه وی فرمود : «هر چه می‌خواهی بپرس ...» 3 این ، نشان  1 - نزهة الناظر ، ص 92 2 - علل الشرائع ، ص 606 3 - مستدرک الوسائل ، ج 17 ، ص 317 (ح 21460) .

می‌دهد که در پرسش ، جای حیا و شرم نیست و حیا کردن در این گونه امور ، چیزی جز کم‌رویی نیست گذشته از «آموختن» و «پرسیدن» ، مسئله دیگر ، ندانستن پاسخ پرسش‌های دیگران است گاهی انسان چیزی را نمی‌داند ، که باید یاد بگیرد و شرم نکند ، و گاهی باید چیزی را از کسی بپرسد و شرم نکند ؛ امّا گاهی از کسی سؤالی پرسیده می‌شود که پاسخ آن را نمی‌داند در چنین مواردی ، واکنش افراد ، متفاوت است ممکن است کسی پاسخ ندادن را قبیحْ ارزیابی کند و در این صورت ، به نوعی پاسخ دهد ، هر چند اشتباه باشد این ، حاکی از کم‌رویی است افراد کم‌رویی که دچار خود برتربینی هستند ، نمی‌توانند بگویند « نمی‌دانم » و لذا به پاسخ‌سازی روی آورده ، به نوعی پاسخ می‌دهند ، حتّی اگر نادرست باشد از دیدگاه اینان ، پاسخ ندادن ، مایه ننگ است و پاسخ اشتباه را به پاسخ ندادن ترجیح می‌دهند این امر ، حتّی می‌تواند موجب پیدایش مکتب‌های خودساخته شود کسی که پاسخ پرسش‌های دینی مردم را نمی‌داند و از فراگرفتن آن و یا اعلام ندانستن آن شرم می‌کند ، به ناچار ، پاسخی می‌آفریند و بدین سان ، یک مکتب جدید شکل می‌گیرد امام صادق علیه‌السلامبا اشاره به عالم‌نماها می‌فرماید که گاهی سؤالی از احکام دین از این گروه می‌شود و آنان ، پاسخ صحیح آن را نمی‌دانند و از این که مردم ، آنان را نادان به شمار آورند ، خجالت می‌کشند و خوش ندارند که پاسخ ندهند تا مردم ، آن را از معدن آن بپرسند و به همین دلیل ، در دین خدا ، رو به قیاس و رأی خودشان می‌آورند و بدین وسیله ، آثار برجای مانده از رسول خدا را ترک می‌کنند و به بدعت ، نزدیک می‌شوند : کَما یَظُنُّ هؤُلاءِ الَّذینَ یَدَّعونَ أنَّهُم عُلَماءُ و فُقَهاءُ وأنَّهُم قَد اُوتوا جَمیعَ الفِقهِ وَالعِلمِ فِی الدّینِ مِمّا یَحتاجُ هذِهِ الأُمَّةُ إلَیهِ ، وصَحَّ ذلِکَ لَهُم عَن رَسولِ اللّه‌ِ صلی‌الله‌علیه‌و‌آلهوعَلِموهُ وحَفِظوهُ ولَیسَ کُلُّ عِلمِ رَسوِل اللّه‌ِ صلی‌الله‌علیه‌و‌آلهعَلِموهُ ولا صارَ إلَیهِم عَن رَسولِ اللّه‌ِ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ولاعَرَفوهُ وذلِکَ أنَّ الشَّیءَ مِنَ الحَلالِ وَالحَرامِ وَالأَحکامِ قَد یَرِدُ عَلَیهِم فَیَسأَلونَ عَنهُ فَلا یَکونُ عِندَهُم فیهِ أثَرٌ عَن رَسولِ اللّه‌ِ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و یَستَحیونَ أن یَنسِبَهُمُ النّاس إلَی الجَهلِ ویَکرَهونَ أن یَسأَلوا فَلا یُجیبونَ فَطَلَبَ النّاسُ العِلمَ مِن مَعدِنِهِ فَلِذلِکَ استَعمَلُوا الرَّأیَ وَالقِیاسَ فی دینِ اللّه‌ِ تَرَکُوا الآثارَ ودانُوا اللّه‌َ بِالبِدَعِ . 1

از این جا به خوبی روشن می‌شود که دلیل این کار آنان ، کم‌رویی است و ریشه کم‌رویی آنان ، در تکبّر است ؛ چون خوش ندارند که مردم ، آنان را جاهل بدانند این ، نشان می‌دهد که کم‌رویی تا چه اندازه می‌تواند انحراف‌آفرین باشد در چنین مواقعی ، افراد کم‌رو ، شهامت گفتن «نمی‌دانم» را ندارند این ، نقطه ضعف آنان است در چنین مواردی ، یکی از کارهایی که برای دوری از کم‌رویی باید انجام داد ، گفتن «نمی‌دانم» است گفتن این جمله را باید برای خود ، ساده کنیم ؛ چرا که یکی از درمان‌های رفتاری است گفتن این جمله و تکرار آن ، می‌تواند به کاهش کم‌رویی منجر شود ازاین‌رو ، امام علی علیه‌السلامفرموده است : لا یَستَحِیَنَّ أحَدٌ إذا سُئِلَ عَمّا لا یَعلَمُ أن یَقولَ : «لا أعلَمُ» 2 هیچ یک از شما وقتی مورد پرسشی قرار گرفت که آن را نمی‌داند ، نباید از گفتن «نمی‌دانم» شرم کند .

حضرت در جای دیگری می‌فرماید که هر چه جستجو کنید ، همانند این جمله ، چیز ارزشمندی نمی‌یابید 3 1 - الاختصاص ، ص 258 ؛ تفسیر العیاشی ، ج 2 ، ص 331 ؛ بحار الأنوار ، ج 13 ، ص 304 2 - نهج البلاغه ، حکمت 82 . 3 - «خمس لو رحلتم فیهن ما قدرتم علی مثلهن : و لا یستحیی أحدکم إذا سئل عمّا لا یعلم أن یقول : لا أعلم ؛ پنج چیز است که هر چه جستجو کنید ، مانند آن را نمی‌یابید و اگر از یکی از شما چیزی بپرسند که پاسخ آن را نمی‌داند ، از گفتنِ نمی‌دانم ، شرم نکند» (الخصال ، ج 1 ، ص 315 ، ح 95 ، 96 ؛ قرب الإسناد ، ص 72 ؛ عیون أخبار الرضا علیه‌السلام ، ج 2 ، ص 44)همچنین به جای «نمی‌دانم» ، می‌توان از جمله « خدا می‌داند» استفاده کرد رسول خدا به علی علیه‌السلامتوصیه کرده است که : یا عَلِیُّ ! لا تَستَحیِ إذا سُئِلتَ عَن شَیءٍ لاتَعلَمُهُ أن تَقولَ : «اللّه‌ُ ـ عَزَّوجَلَّ ـ أعلَمُ» الفردوس ، ج 5 ، ص 322 (ح 8318) ؛ تنزیه الشریعة ، ج 2 ، ص 339 و 340 4 - الفردوس ، ج 5 ، ص 322 (ح 8318) ؛ تنزیه الشریعة ، ج 2 ، ص 339 و 340 .

ای علی ! هرگاه از چیزی سؤال شدی که آن را نمی‌دانی ، شرم نکن از این که بگویی : «خدا می‌داند» .

به همین جهت ، علی علیه‌السلام می‌فرماید که اگر برای رسیدن به دانش ، همه جای زمین را زیر پا بگذاری ، ارزش آن را دارد 1 2 یکی دیگر از نمونه‌های کم‌رویی و حیای منفی ، مشورت نکردن با افراد کوچک‌تر است گاهی لازم است انسان با افراد کوچک‌تر از خود ، مشورت کند افراد کم‌رو از چنین کاری خودداری می‌کنند ؛ زیرا آن را به معنای تحقیرخود می‌دانند و در نتیجه ، از انجام دادن آن ، شرم می‌کنند این در حالی است که ندانستن ، عیب است ، نه مشورت با کوچک‌تر به همین جهت ، لقمان حکیم به فرزند خود می‌گوید : یا بُنَیَّ ! شاوِرِ الکَبیرَ ولا تَستَحیِ مِن مُشاوَرَةِ الصَّغیرِ 2 ای فرزندم ! با بزرگ‌سالان مشورت کن و از مشورت با کوچک‌ها شرم نکن مشورت نکردن با کوچک‌تر از خود ، به معنای محروم ساختن خود است و این ، چیزی است که باید از آن شرم داشت 3 یکی دیگر از مواردی که در کم‌رویی تأثیر می‌گذارد ، شغل و نوع کاری است که فرد به آن اشتغال دارد برخی افراد ، نوع شغل را مایه افتخار و مباهات خود می‌دانند ، حال آن که کسب روزی حلال ، مایه افتخار است این گونه افراد ، تن به هر کاری نمی‌دهند و از اشتغال به کارهایی که از نظر اجتماعی ، در سطح بالایی قرار ندارد ، خجالت می‌کشند و اگر به چنین اموری اشتغال داشته باشند ،  1 - «خمس لو شدّت إلیها المطایا حتّی ینضین لکان یسیرا : ولا یستحیی الجاهل أن یتعلم ولا یستحیی العالم إذا سئل عمّا لایعلم أن یقول : أللّه أعلم ؛ پنج چیز است که اگر در طلب آن ، چارپایان به تاخت روند تا خسته شوند ، کم خواهد بود : جاهل از آموختن شرم نکند و عالم ، هرگاه از او سؤالی پرسیده شود که نداند ، شرم نکند از این که بگوید : خدا می‌داند» (دعائم الإسلام ، ج 1 ، ص 80 ؛ مستدرک الوسائل ، ج 11 ، ص 224) 2 - الاختصاص ، ص 338 ؛ بحار الأنوار ، ج 13 ، ص 428 .

سعی می‌کنند آن را پنهان سازند و اگر کارشان مورد سؤال قرار گیرد ، ممکن است دچار اضطراب و حتّی عصبانیت شوند و اگر به دروغگویی دچار نشوند ، سعی می‌کنند به گونه‌ای پاسخ دهند که به اصطلاح ، مایه آبروریزی‌شان نباشد شاید برخی افراد ، هویت خود را در گرو شغل خود بدانند برای اینان ، نوع شغلْ مهم است ، نه حلال بودن آن و لذا ، تن به هر کاری نمی‌دهند این جاست که حیای منفی در پیشه پدید می‌آید در پاره‌ای از روایات ، به این مسئله پرداخته شده و جنبه‌های مختلف آن ، مورد بررسی قرار گرفته است مثلاً رسول خدا ، ابتلای انسان به حرام را یکی از پیامدهای منفی کم‌رویی در نوع پیشه دانسته و فرموده است : ما مِن عَبدٍ اِستَحیا مِنَ الحَلالِ إلاَّ ابتَلاهُ اللّه‌ُ بِالحَرامِ 1 هیچ بنده‌ای نیست که از کسب حلال ، شرم کند ، مگر این که خداوند ، او را به حرام ، مبتلا می‌سازد و در طرف مقابل فرموده‌اند : مَن لا یَستَحیی مِنَ الحَلالِ نَفَعَ نَفسَهُ وخَفَّت مَؤُونَتُهُ ونَفی عَنهُ الکِبرَ 2 هر که از کسب حلال خجالت نکشد ، به خود ، سود رسانده و هزینه‌اش را سبک کرده و از کبر ، دور شده است .

در این حدیث شریف ، به نکته دیگری اشاره شده که همانا دوری از کبر است این ، نشان می‌دهد که ریشه این گونه کم‌رویی‌ها تکبّر است انسان‌های متکبّر ، تن به هر کاری نمی‌دهند و حتّی حاضرند به حرام گرفتار شوند ، ولی به شغل و حرفه‌ای ساده ، امّا حلال ، تن ندهند حتّی ممکن است برخی افراد ، اصل کار کردن را برای خود ، زشت بدانند و آن را مایه تحقیر خود به شمار آورند 1 - الجامع الصغیر ، ج 2 ، ص 520 (ح 8080) ؛ کنزالعمّال ، ج 3 ، ص 701 (ح 8507) ؛ تاریخ دمشق ، ج 57 ، ص 4 2 - تحف العقول ، ص 59 ؛ بحار الأنوار ، ج 77 ، ص 163 .

امام صادق علیه‌السلام با اشاره به این پدیده زشت ، فرموده است : مَن لَم یَستَحِ مِن طَلَبِ المَعاشِ ، خَفَّت مَؤُونَتُهُ ونَعَّمَ أهلَهُ 1 هر که از طلب روزی خجالت نکشد ، هزینه‌اش سبک شده و خانواده خود را بهره‌مند ساخته است .

پس کم‌رویی ناشی از تکبّر ، می‌تواند اقتصاد زندگی فرد را با بحران روبه‌رو سازد امام علی علیه‌السلامبه تأثیر منفی کم‌رویی در اقتصاد خانواده ، اشاره کرده و فرموده است : الحَیاءُ یَمنَعُ الرِّزقَ 2 کم‌رویی ، مانع روزی است .

4 یکی دیگر از مواردی که کم‌رویی در آن نقش پیدا می‌کند (کم‌رویی‌ای که ریشه در کبر دارد) ، مسئله مواجهه با میهمان و میهمانی است برخی افراد ، نوع پذیرایی را میزانی برای آبرو و حیثیت خود ، قرار می‌دهند و لذا سعی می‌کنند بهترین میهمانی‌ها را برپا کنند تا شخصیت و هویت آنان ، محفوظ بماند این افراد ، از یک پذیرایی ساده ، خجالت می‌کشند و حتّی اگر توان آن را نداشته باشند ، به هر طریق ممکن ، پذیرایی به اصطلاح آبرومندانه‌ای به راه می‌اندازند در این جا با پدیده‌ای به نام «تکلّف (به زحمت افتادن)» روبه رو می‌شویم در تکلّف ، فرد ، سعی می‌کند خود را فراتر از آنچه هست ، به نمایش بگذارد و برای این منظور ، خود را به زحمت می‌اندازد برای این که سفره رنگینی بیندازد ، به قرض رو می‌آورد و حتّی ممکن است وسایل منزل خود را تعویض کند و یا به صورت عاریه‌ای ، وسایل شیک و مجلّل تهیه کند اگر این شرم منفی وجود نداشته باشد ، فرد به هر اندازه که در توان اوست ، از 1 - کتاب من لایحضره الفقیه ، ج 4 ، ص 410 (ح 5890) ؛ ثواب الأعمال ، ص167 ؛ الأمالی ، طوسی ، ص721؛ بحار الأنوار ، ج 69 ، ص 406 2 - غررالحکم ودررالکلم ، ح 274 نیز ، ر ک : میزان الحکمة ، ج 1 ، ص 718 میهمانان خود ، پذیرایی می‌کند در روایتی آمده است : مَنِ احتَشَمَ أن یُقَرِّبَ إلی أخیهِ ما تَیَسَّرَ عِندَهُ لَم یَزَل فی مَقتِ اللّه‌ِ یَومَهُ ولَیلَتَهُ 1 هر که خجالت بکشد که هر چه در توان اوست ، نزد برادر میهمان خود بگذارد ، پیوسته ، شب و روز در خشم خداوند خواهد بود .

اساسا تکریم میهمان ، در این است که میزبان ، خود را به زحمت نیندازد 2 وقتی میهمان متوجّه به زحمت افتادن میزبان گردد ، شرمنده و خجالت‌زده می‌شود ؛ زیرا خود را مایه زحمت و گرفتار شدن او می‌داند بنا بر این ، تکریم میهمان به پذیرایی در حدّ توان است به همین جهت ، توصیه شده که خود را برای میهمان به زحمت نیندازید 3 و بیش از آنچه در توان دارید ، به خود ، سختی ندهید 4 کسی امیر مؤمنان را به خانه خود دعوت کرد حضرت به این شرط پذیرفت که خانواده او به سختی نیفتند و او خود را برای خرید ، به زحمت نیندازد و با همان چیزی که در منزل است ، از ایشان پذیرایی کند 5 پذیرایی همراه با تکلّف ، یکی از نشانه‌های کم‌رویی ناشی از تکبّر است و لذا جامعه متعادل ، جامعه‌ای است که از این آفت به دور باشد البته اصلاح این نابه‌سامانی ، منوط به تغییر در فرهنگ میهمان نیز هست میهمان نیز نباید به آنچه در توانِ میزبان است ، به دیده تحقیر نگاه کند همان گونه که اندک‌شمردن نعمت موجود توسّط میزبان ، ناپسند است ، اندک‌شماری آن توسّط میهمان نیز ناپسند  1 - دعائم الإسلام ، ج 2 ، ص 106 ؛ کنزالعمّال ، ج 9 ، ص 39 (ح 24827) . 2 - رسول خدا می‌فرماید : «من تکرمة الرجل لأخیه أن لایتکلف شیئا ؛ از احترام گذاشتن مرد به برادر مؤمنش این است که هیچ تکلّف نورزد» (المحاسن ، ج 2 ، ص 415 ، ح 168 ؛ الکافی ، ج 5 ، ص 143 ؛ بحار الأنوار ، ج 75 ، ص 456) . 3 - رسول خدا فرموده است : «لاتکلّفوا للضیف ؛ برای میهمان ، خود را به زحمت نیندازید» (الجامع الصغیر ، ج 2 ، ص 744 ، ح 9861 ؛ تاریخ دمشق ، ج 13 ، ص 126 ؛ کنزالعمّال ، ح 25875) 4 - رسول خدا می‌فرماید : «لا یتکلّفن أحد لضیفه ما لایقدر ؛ کسی برای میهمان ، در فراهم ساختن آنچه در توانش نیست ، خود را به سختی نیندازد» (کنزالعمال ، ح 25876) 5 - ر .ک : عیون أخبار الرضا علیه‌السلام ، ج 2 ، ص 42 ؛ المحاسن ، ج 2 ، ص 187 (ح 1538 و 1539) است یکی از آداب میهمانی در اسلام ، خودداری از اندک‌شماری نعمت موجود است رسول خدا در این باره فرموده است : کَفی بِالمَرءِ إثما أن یَستَقِلَّ مایُقَرِّبُ إلی إخوانِهِ ، وکَفی بِالقَومِ إثما أن یَستَقِلّوا مایُقَرِّبُهُ إلَیهِم أخوهُمُ 1 مرد میزبان را همین گناه بس که غذایی را که پیش برادران خود می‌گذارد ، کم بشمارد ، و میهمانان را همین گناه بس که آنچه را برادرشان در برابرشان می‌گذارد ، کم بشمارند همچنین امام صادق علیه‌السلامدر این باره فرموده است : هَلَکَ امرُؤٌ اِحتَقَرَ لِأَخیهِ ماحَضَرَهُ ، هَلَکَ امرُؤٌ اِحتَقَرَ مِن أخیهِ ما قَدَّمَ إلَیهِ 2 هلاک باد مردی که آنچه را پیش برادرش می‌گذارد ، ناچیز شمارد ! و هلاک باد مردی که آنچه را برادرش جلو او می‌گذارد ، ناچیز شمارد !

وقتی فرهنگ میهمانی دادن و میهمانی رفتن ، با هم اصلاح شوند ، می‌توان به متعادل شدن میهمانی‌ها و برچیده شدن حیای منفی ناشی از تکبّر ، امیدوار بود نکته دیگر در این باب ، پذیرایی شخص میزبان از میهمان است افرادی که دارای تکبّر باشند ، پذیرایی شخصی از میهمان را مایه تحقیر خود می‌دانند این ، یکی دیگر از موارد کم‌رویی است امام علی علیه‌السلاممی‌فرماید : یکی از چیزهایی که نباید از آن خجالت کشید ، خدمت کردن به میهمان است 3 پدیده شرم از خدمت به میهمان ، در میان افرادی که دارای مقام و منصبی هستند ، زمینه بیشتری دارد 5 حیای منفی ناشی از تکبّر ، ممکن است در روابط میان فرزند و والدین هم تأثیر داشته باشد افراد متکبّر ، احترام گذاشتن و تواضع نمودن نسبت به پدر 1 - المحاسن ، ج 2 ، ص 186 (ح 1533) ؛ بحارالأنوار ، ج 75 ، ص 453 2 - المحاسن ، ج 2 ، ص 186 (ح 1535) ؛ بحار الأنوار ، ج 75 ، ص 453 3 - مستدرک الوسائل ، ج 16 ، ح 260 ؛ عیون الحکم والمواعظ ، ص 212 : «ثلاث لایستحیی منهن : خدمة الرجل ضیفه وقیامه عن مجلسه لأبیه ومعلّمه ؛ سه چیز است که نباید از آن حیا شود : خدمت کردن به میهمان و برخاستن از پیش پای پدر و معلّم » .

مادر را زشت می‌شمارند و لذا از انجام دادن آن ، خجالت می‌کشند ، حال آن که احترام به والدین ، یکی از فضیلت‌های بزرگ است و انجام دادن آن ، مایه افتخار است ، نه شرمندگی به همین جهت ، امام علی علیه‌السلامدر ادامه روایت مورد اشاره ، به پا خاستن و احترام گذاشتن به پدر را از اموری دانسته که نباید از آن شرم کرد 1 6 یکی دیگر از موارد کم‌رویی ، احترام به معلّم است فرد تا وقتی دانش‌آموز یا دانشجوست ، شاید به معلّم و استاد خود ، احترام بگذارد ؛ امّا وقتی بزرگ شد و به مقامی رسید ، ممکن است این رابطه به هم بخورد و احترام گذاشتن به معلّم خود را مایه تنزّل شأن و منزلت خود بداند کسانی که چنین تصوّری از احترام به معلّم دارند ، از این کار ، اظهار شرم کرده ، نسبت به آن اقدام نمی‌کنند این در حالی است که احترام به معلّم ، یک فضیلت است در روایتی آمده است : تَواضَعوا لِمَن طَلَبتُم مِنهُ العِلمَ 2 نسبت به کسی که از او دانش فرا گرفته‌اید ، تواضع داشته باشید .

پس احترام به معلّم ، مایه سرافکندگی و شرمساری نیست و به همین جهت ، علی علیه‌السلاممی‌فرماید : یکی از چیزهایی که نباید از آن شرم داشت ، احترام به معلّم است 3 7 یکی دیگر از موارد کم‌رویی ، این است که فرد از این که امور شخصی و جاری خود را انجام دهد ، شرم کند این مورد ، بیشتر درباره افرادی که دارای موقعیت اجتماعی بالایی هستند ، صدق می‌کند گاهی برخی افراد ، شأن و منزلت خود را به گونه‌ای تعریف می‌کنند که پرداختن به امور شخصی را تخریب شخصیت خود می‌پندارند و لذا از انجام دادن آنها شرم دارند و اگر در چنین وضعی دیده شوند ، سرافکنده می‌شوند این در حالی است که در تعریف - 1 - همان جا 2 - الکافی ، ج 1 ، ص 36 ؛ الأمالی ، صدوق ، ص 440 ؛ بحار الأنوار ، ج 2 ، ص 41 3 - مستدرک الوسائل ، ج 16 ، ص 260 ؛ عیون الحکم والمواعظ ، ص 212 . درست از شخصیت و حرمت انسان ، این گونه کارها مایه شرم نیست درباره رسول خدا آورده‌اند : ولا یَمنَعُهُ الحَیاءُ أن یَحمَلَ حاجَةً مِنَ السّوقِ إلی أهلِهِ 1 کم‌رویی ، او را از این که نیازمندی‌های خانه را از بازار برای خانواده‌اش حمل کند ، باز نمی‌داشت .

همچنین نقل کرده‌اند که آن حضرت ، خود ، گوسفند را می‌دوشید و لباس خود را وصله می‌زد و کفش‌های خود را می‌دوخت 2 بنا بر این ، اینها کارهایی نیستند که مایه خواری انسان باشند ؛ بلکه ضد تکبّر و خود برتربینی انسان هستند انسان‌های متکبّر ، چون شخصیت خود را در خودْبرتربینی تعریف کرده‌اند ، این امور را مخالف حرمت می‌دانند این امور ، مخالف تکبّر انسان است ؛ ولی سخنْ این جاست که تکبّر و خودبرتربینی ، جزو هویت و شخصیت انسان نیست کسانی که کارهای یاد شده را انجام می‌دهند ، در حقیقت ، کبر را از خود زدوده‌اند ، نه عزّت را رسول خدا در این باره فرموده است : إنَّهُ لَیُعجِبُنی أن یَحمِلَ الرَّجُلُ الشَّیءَ فی یَدِهِ یَکونُ مُهنِئا لِأَهلِهِ یَدفَعُ بِهِ الکِبرَ عَن نَفسِهِ 3 این که کسی چیزی را که برای خانواده‌اش مطلوب است ، با دست خود ، حمل کند و بدین وسیله ، کبر را از خود ، دور سازد ، مرا به وجد می‌آورد و یا فرموده است : مَن حَمَلَ بِضاعَتَهُ فَقَد بَرِئَ مِنَ الکِبرِ 4 هر کس بار خود را حمل کند ، از تکبّر ، پیراسته شده است 1 - وسائل الشیعة (طبع مؤسسة آل البیت) ، ج3 ، ص 377 ؛ إرشاد القلوب ، ص 115 2 - وسائل الشیعة (طبع مؤسسة آل البیت) ، ج 3 ، ص 377 3 - تنبیه الخواطر ، ج 1 ، ص 201 همچنین ، ر ک : میزان الحکمة ، ج 3 ، ص 2657 (دفع الکبر) 4 - الأمالی ، طوسی ، ص 538 ؛ مکارم الأخلاق ، ص 110 ؛ کنزالعمّال ، ح 7794 و نیز ، ح 7793 و 7797 البته متأسفانه گاهی فرهنگ جامعه به گونه‌ای شکل یافته که اگر کسی چنین کارهایی را انجام دهد ، مردم ، او را تحقیر کرده ، حرمت او را نگه نمی‌دارند و نسبت به او گستاخ می‌شوند هر چه کالای خریداری شده ، بی‌ارزش‌تر باشد ، احتمال بی‌حرمتی مردم و شدّت آن نسبت به چنین فردی ، بیشتر می‌شود در چنین فرهنگی ، گویی حرمت و شخصیت افراد ، توسط اشیای متعلّق به آنان ، تعریف و تعیین می‌شود و لذا کسی را که چیز کم‌ارزشی را حمل کند ، پست می‌شمارند و به خود ، حق می‌دهند که به وی ، بی‌احترامی نمایند در چنین مواردی ، به جهت حفظ حرمت و آبرو ، و برای جلوگیری از گستاخ شدن مردم نسبت به خود ، بهتر است این گونه کارها ترک شوند این ترک کردن ، نه به جهت زشتی کار است ؛ بلکه به این جهت است که شخص ، زمینه بی‌حرمتی مردم نسبت به خود را فراهم نیاورد ؛ همان گونه که مثلاً گفته می‌شود از مواضع تهمت ، باید پرهیز کرد 1 به همین جهت ، امام کاظم علیه‌السلامبه یکی از اصحاب خود که ماهی‌ای به دست داشت و آن را حمل می‌کرد ، فرمود : اِقذِفها ! إنَّنی لَأَکرَهُ لِلرَّجُلِ السَّرِیِّ أن یَحمِلَ الشَّیءَ الدَّنِیَّ بِنَفسِهِ . 2 رهایش کن ! من خوب نمی‌دانم که یک انسان شریف ، خود ، کالای ناچیزی را حمل کند سپس فرمود : إنَّکُم قَومٌ أعداؤُکُم کَثیرَةٌ ، عاداکُمُ الخَلقُ ، یا مَعشَرَ الشّیعَةِ إنَّکُم قَد عاداکُمُ الخَلقُ ، فَتَزَیَّنوا لَهُم بِما قَدَرتُم عَلَیهِ 3 شما (شیعیان) گروهی هستید که دشمنانتان فراوان‌اند شما گروهی هستید که مردم با شما دشمنی می‌کنند پس تا آن جا که می‌توانید ، خود را در برابر آنان ، آراسته سازید 1 - ر ک : بحار الأنوار ، ج 75 ، ص 90 (باب التحرّز عن مواضع التهمة و مجالسة أهلها) 2 - الکافی ، ج 6 ، ص 480 ؛ بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 324 ؛ صفات الشیعة ، ص 94 (ح 31) . 3 - همان جا معاویة بن وهب نیز نقل می‌کند که روزی امام صادق علیه‌السلاممرا در حالی که سبزی حمل می‌کردم ، مشاهده کرد لذا فرمود : یُکرَهُ لِلرَّجُلِ السَّرِیِّ أن یَحمِلَ الشَّیءَ الدَّنِیَّ فَیُجتَرَأَ عَلَیهِ . 1 برای انسان شریف ، خوب نیست که چیز کم ارزشی را حمل کند و در نتیجه ، مردم بر او گستاخ شوند .

یونس بن یعقوب نقل می‌کند که روزی امام صادق علیه‌السلام ، یکی از اهالی مدینه را دید که برای خانواده‌اش خرید کرده بود و آن را به طرف خانه می‌بُرد وقتی آن شخصْ امام علیه‌السلامرا دید ، شرمنده و سرافکنده شد حضرت برای این که از شرم و فشار روانی وی بکاهد ، به او یادآور شد که کار زشتی انجام نداده است سپس فرمود : أما وَاللّه‌ِ لَولا أهلُ المَدینَةِ لَأَحبَبتُ أن أشتَرِیَ لِعِیالی الشَّیءَ ثُمَّ أحمِلَهُ إلَیهِم . 2 آگاه باش ! به خدا سوگند ، اگر به خاطر ( حرف) مردم مدینه نبود ، هر آینه دوست می‌داشتم که چیزی برای خانواده‌ام خرید کنم و سپس خودم آن را برای آنان حمل کنم .

در این روایت ، چند نکته وجود دارد : اولاً حضرت ، آن شخص را دلداری می‌دهد ؛ چرا که اساسا این کار از نظر ایشان ، زشت و مایه شرمساری نیست و لذا جا ندارد که او از امام علیه‌السلامشرم کند و بدین وسیله ، تنیدگی (فشار روانی) وی را کاهش می‌دهند همان گونه که در جای خود بحث شد ، حیا ، وقتی شکل می‌گیرد که آن کار ، نزد ناظر هم زشت باشد و لذا وقتی خرید و حمل مایحتاج خانه نزد امام علیه‌السلامزشت نیست ، شرمنده شدن هم جایی نخواهد داشت 1 - الکافی ، ج 6 ، ص 439 ؛ دعائم الإسلام ، ج 2 ، ص 17 ؛ الخصال ، ص 10 ؛ بحار الأنوار ، ج 74 ، ص 147 2 - الکافی ، ج 2 ، ص 123 ؛ بحارالأنوار ، ج 75 ، ص 132 ثانیا معلوم می‌شود که هر دو مرحله «خرید» و «حمل» مایحتاج خانه ، در چنین فرهنگی زشت شمرده می‌شده است برخی افراد ، حتّی برای خرید ، در بازار حضور نمی‌یابند تا چه رسد به این که اجناس خریداری شده را خود حمل کند و معمولاً این گونه کارها را به خدمتکاران ، واگذار می‌کنند ثالثا اگر چنین فرهنگی حاکم شد و اگر چنین کارهایی موجبات حرمت‌شکنی را فراهم ساخت ، به ناچار باید از آن خودداری کرد ، نه به جهت زشت دانستن آن ؛ بلکه به جهت پرهیز از زمینه‌سازی برای حرمت شکنی ، همان گونه که امام صادق علیه‌السلامعمل می‌کرده است 8 همین مسئله در مورد پوشاک نیز مطرح است گاهی شخصیت یک نفر در پوشش او تعریف می‌شود در چنین حالتی ، پوشش شیک و مُد روز ، مایه مباهات و افتخار ، دانسته می‌شود فرعونیان ، پشمینه‌پوشی را پست می‌شمردند و به همین دلیل ، وقتی حضرت موسی و هارون علیهماالسلام با ظاهری ساده نزد فرعون رفتند ، فرعون ، آنها را به باد تمسخر گرفت 1 گذشته از این ، گاهی دیده می‌شود که چند بار پوشیدن یک لباس ، زشت دانسته می‌شود و برای هر مجلسی لباس مخصوص تهیه می‌کنند این وضعیت ، ممکن است در میان بانوان بیشتر دیده شود این عدّه شعارشان این است که «مجلس جدید ، لباس جدید» حتّی گاهی ممکن است نداشتن لباس جدید و تکراری بودن لباس ، موجب شرکت نکردن آنان در مراسم میهمانی شود و اگر هم شرکت کنند ، پیوسته در رنج باشند و سعی کنند جایی بنشیند که کمتر دیده شوند همان گونه که مشهود است ، در این فرهنگ ، لباس از کارکرد اصلی خود خارج شده و به وسیله‌ای برای خودنمایی و فخرفروشی تبدیل شده است نهج البلاغه ، خطبه 192 امام صادق علیه‌السلام در بیان حدّ کبر ، به مسئله پوشش اشاره کرده و فرموده است : الرَّجُلُ یَنظُرُ إلی نَفسِهِ إذا لَبِسَ الثَّوبَ الحَسَنَ یَشتَهی أن یُری عَلَیهِ 1 تکبّر ، آن است که وقتی کسی لباس خوبی پوشید ، به خود نگاه کند و دوست داشته باشد که با آن دیده شود رسول خدا در این باره فرموده است : مَن لَبِسَ ثَوبا یُباهی بِهِ یَراهُ النّاسُ ، لَم یَنظُرِ اللّه‌ُ إلَیهِ حَتّی یَنزَعَهُ 2 هر که لباسی فاخر بپوشد تا مردم به او نگاه کنند ، خداوند به وی نمی‌نگرد تا زمانی که آن جامه را از تن بیرون بیاورد .

بنا بر این ، این کار را نمی‌توان یک ارزش دانست ؛ بلکه کاری است ضدّ ارزشی و لذا نباید موضوع حیا قرار گیرد و اگر قرار گرفت ، حیای منفیِ ناشی از تکبّر خواهد بود به همین جهت ، مردان الهی از پوشیدن لباس‌های ساده و معمولی شرم نمی‌کردند رسول خدا ، کفش و لباس وصله‌دار می‌پوشید 3 حضرت عیسی علیه‌السلاملباس خشن بر تن می‌کرد 4 و حضرت علی علیه‌السلام ، حتّی در دوران خلافتش از جامه کرباسی درشت و وصله شده استفاده می‌کرد و خطبه می‌خواند 5 و حتّی دو لباس نداشت که هنگام شستن یکی ، دیگری را بپوشد و لذا روزی با پیراهن خیس ، خطبه می‌خواند و پیراهن خود را هنگام خطبه حرکت می‌داد تا خشک گردد 6 ساده بودن ، خشن بودن و کم بودن تعداد لباس‌ها مایه ننگ و عار نیست 9 افراد متکبّر ، اگر بنا باشد کمکی به دیگران نمایند ، سعی می‌کنند آن کمک ،  1 - مکارم الأخلاق ، ص 113 ؛ بحارالأنوار ، ج 79 ، ص 312 2 - تاریخ دمشق ، ج 34 ، ص 98 ؛ کنزالعمّال ، ح 41203 و نیز ، ح 41200 3 - ر .ک : نهج البلاغه ، خطبه 160 ؛ الأمالی ، طوسی ، ص 531 (ح 1162) 4 - ر ک : نهج البلاغه ، خطبه 192 5 - ر ک : بحارالأنوار ، ج 79 ، ص 312 ـ 314 6 - الغارات ، ج 1 ، ص 98 نیز ، ر ک : موسوعة الإمام علی بن أبی طالب ، ج 1 ، ص 292 (ح 287) سنگین و زیاد باشد ؛ وگرنه از پرداخت آن خودداری می‌کنند این گروه ، شخصیت خود را در چشمگیر بودن کمک می‌دانند و اندک بودن آن را مایه ننگ و عار به شمار می‌آورند به همین جهت ، از پرداخت‌های اندک ، خودداری می‌کنند در ارزیابی این گروه ، پرداخت اندک با پرداخت زیاد ، مقایسه می‌گردد و پرداخت اندک ، مایه شرم و خجالت دانسته می‌شود لذا ، اگر امکان پرداخت زیاد وجود نداشته باشد ، حتّی از پرداخت اندک هم خجالت کشیده ، خودداری می‌کنند این در حالی است که باید پرداخت اندک را با پرداخت نکردن مقایسه کنند و ببینند کدام‌یک مایه شرم و عار است ؛ امام علی علیه‌السلاممی‌فرماید : لاتَستَحِ مِن إعطاءِ القَلیلِ ؛ فَإِنَّ الحِرمانَ أقَلُّ مِنهُ 1 از پرداخت اندک ، شرم نکن ؛ زیرا پرداخت نکردن ، کمتر از آن است .

10 افراد متکبّر ، چون خود را غنی و بی‌نیاز می‌دانند ، ممکن است درخواست کردن را مایه شرم و ننگ خود بدانند در نظر اینان ، انسان ، فقط باید ببخشد نه این که از دیگران چیزی درخواست کند درخواست از دیگران ، به معنای نداشتن است و چون نداشتن را زشت به شمار می‌آورند ، از درخواست کردن ، خودداری کرده ، آن را مایه خجالت می‌دانند این حالت ، حتّی در مورد درخواست از خداوند نیز وجود دارد قرآن کریم ، از این حالت با تعبیر «استکبار در عبادت» یاد کرده 2 و عبادت ، به دعا و درخواست تفسیر شده است 3 افراد متکبّر ، حتّی از این که چیزی از خدا بخواهند ، شرم دارند ؛ زیرا در قاموس آنان ، خواهش کردن و درخواست نمودن وجود ندارد به همین جهت ، رسول خدا فرموده است : 1 - نهج البلاغه ، حکمت 67 ؛ غررالحکم ودررالکلم ، ح 10263 ؛ روضة الواعظین ، ص 384 ؛ مشکاة الأنوار ، ص 40 ؛ بحار الأنوار ، ج 96 ، ص 172 2 - غافر ، آیه 60 3 - الکافی ، ج 2 ، ص 466 ؛ دعائم الإسلام ، ج 1 ، ص 166 ؛ تهذیب الأحکام ، ج 2 ، ص 104 (ح 162) لایَستَحیی أحَدُکُم أن یَسأَلَ اللّه‌َ مِن فَضلِهِ ولَو بِشِسعِ نَعلٍ . 1 هیچ یک از شما نباید شرم کند که از فضل خدا درخواست نماید ، هر چند بند کفشی را .

نکته ظریفی که وجود دارد ، این که شاید برای برخی افراد متکبّر ، اصل درخواست از خدا ، شرم‌آور نباشد ؛ امّا درخواست‌های کوچک ، مایه شرمندگی آنان شود ؛ زیرا این که انسان ، حتّی برای نیازهای بسیار کوچک ، درخواست و التماس کند ، نشانه شدّت ناتوانی او در تحقّق نیازهایش است این شرم ، هر چند لباس غرور و تکبّر بر تن دارد ، امّا نشانه ضعف روحی است 11 در مسئله وسیله نقلیه نیز کم‌رویی ناشی از تکبّر ، نقش پیدا می‌کند افراد متکبّر ، بخشی از شأن و منزلت خود را در وسیله نقلیه خود می‌بینند به همین جهت ، معمولاً از وسایل نقلیه به‌روز ، پیشرفته و جدید استفاده می‌کنند و اگر چنین وسیله نقلیه‌ای در اختیار نداشته باشند ، سعی می‌کنند در منظر دیگران ، دیده نشوند و از این که با وسیله نقلیه معمولی دیده شوند ، شرم می‌کنند این مسئله در جایی که حاضران از افراد مهم به شمار بیایند و همه ، دارای وسایل نقلیه بسیار خوب باشند ، تشدید می‌شود در چنین مواقعی ، برای مثال ، سعی می‌کنند وسیله نقلیه معمولی خود را دور از چشم دیگران ، پارک کنند و ورود و خروج خود را به گونه‌ای تنظیم کنند که دیگران ، آنها را با فلان وسیله نقلیه مدل پایین نبیند همچنین دیرتر از دیگران وارد می‌شود و بعد از همه می‌روند تا کسی وسیله نقلیه آنها را نبیند و اگر ناخودآگاه دیده شوند ، خجالت‌زده و سرافکنده می‌شوند اینها نشانه ضعف است افراد بی‌کمال ، نقص خود را به این وسیله ، جبران می‌کنند ؛ امّا کسانی که دارای صفات عالی انسانی‌اند ، بزرگ‌تر از آن اند که هویت الکافی ، ج 4 ، ص 21 ؛ کتاب من لایحضره الفقیه ، ج 2 ، ص 70 (ح 1755) و شخصیت خود را در ابزار و وسایل بدانند رسول خدا ، سوار الاغِ بدون پالان هم می‌شد 1 نکته ظریف‌تر این که افراد متکبّر ، از این که کسی را همراه خود سوار کنند ، خودداری می‌کنند و این ، در حالی است که رسول خدا ، مردم را پشت سرِ خود ، سوار مرکب می‌کرد 1 12 همنشینی با زیردستان و خدمتکاران و کارگران،موضوع دیگری است‌که در کم‌رویی ناشی از تکبّر ، وجود دارد کسانی که زیردستانی دارند ، اگر از خوی تکبّر و خودبرتربینی برخوردار باشند ، حاضر نمی‌شوند با آنان مراوده زیادی داشته باشند و برای مثال ، با آنان هم‌سخن شوند ، به تفریح بروند ، آنان را سوار وسیله نقلیه خود کنند ، با آنها هم‌غذا شوند و . در دید آنان ، این گونه کارها موجب پایین آمدن شأن و منزلتشان می‌گردد و هیبت و هیمنه آنان را می‌شکند از نظر آنان ، افراد زیردست ، انسان‌های درجه دو به شمار می‌روند و به همین جهت ، نزدیکی با زیردستان را مایه خواری و ننگ خود می‌دانند و مایل نیستند در چنین وضعیتی دیده شوند مثلاً یک مدیر ، ممکن است حاضر نباشد در کنار راننده خود ، بر سرِ یک میز بشنشیند و غذا بخورد ؛ زیرا نمی‌خواهد دیگران او را با یک فرد درجه دو ببینند او از این که چنین فردی در کنارش باشد ، خجالت می‌کشد این خجالت کشیدن ، به جهت تکبّر و خودبرتربینی است رسول خدا ، هم‌غذا نشدن با زیردستان را از سرِ کبر دانسته ، می‌فرماید : هر که با آنان هم‌غذا شود ، از کبر ، دور شده است 3 آن حضرت با خدمتکاران خود ، بر 1 - ر ک : وسائل الشیعة (طبع مؤسسة آل البیت) ، ج 3 ، ص 377 ؛ الأمالی ، طوسی ، ص 531 (ح 1162) ؛ مکارم الأخلاق ، ص 115 ؛ مناقب ابن شهر آشوب ، ج 1 ، ص 127 ؛ بحار الأنوار ، ج 77 ، ص 80 2 - ر ک : وسائل الشیعة (طبع مؤسسة آل البیت) ، ج 3 ، ص 377 ؛ الأمالی ، طوسی ، ص 531 (ح 1162) ؛ مکارم الأخلاق ، ص 115 ؛ مناقب ابن شهر آشوب ، ج 1 ، ص 127 ؛ بحار الأنوار ، ج 77 ، ص 80 3 - ر ک : کنزالعمّال ، ج 3 ، ص 537 (ح 7793 و 7797) .

سرِ یک سفره می‌نشست 1 دیگر معصومان علیهم‌السلام نیز این گونه بودند و هیچ گاه از این کار ، احساس شرم نمی‌کردند این در حالی است که هیچ کس در آفرینش به منزلت و شأن آنان نمی‌رسد بنا بر این ، این گونه کارها ، نه تنها زشت شمرده نمی‌شوند ، بلکه فضیلت به حساب می‌آیند ، و نه تنها موجب خواری نمی‌گردند ، بلکه مایه کمال انسان اند پس شرم از این گونه رفتارها ، شرم مثبت نیست ؛ بلکه شرمی است منفی و برابر با کم‌رویی همان ، ص 538 (ح 7797) .