6 - مرگهای ناگهانی
پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله فرمود: «قیامت برپا نمیگردد، تا اینکه مرگ سفید ظاهر شود. گفتند: ای رسول خدا! مرگ سفید چیست؟ فرمود: مرگ ناگهانی».
7 - جنگ و کشتار
امام رضاعلیه السلام فرمود: «پیش از ظهور امام زمانعلیه السلام کشتارهای پیاپی و بیوقفه رخ خواهد داد».
عوامل تقویت ایمان به وجود امام زمانعلیه السلام
برای تقویت ایمان به وجود حضرت مهدیعلیه السلام از راههایی میتوان استفاده نمود:
1 - بررسی ادلّه عقلی که میتواند عقل و فکر انسان را نسبت به وجود حضرت مهدیعلیه السلام تقویت نماید.
2 - بررسی آیات قرآنی و روایاتی که از آنها استفاده میشود که حضرت مهدیعلیه السلام وجود دارد.
3 - مطالعه احوال کسانی که به محضر مقدّس حضرت بقیّةاللَّه الاعظم - ارواحنا له الفداء - مشرّف شدهاند، که این میتواند نقش به سزایی در تقویت قلوب انسان نسبت به وجود حضرتعلیه السلام داشته باشد.
4 - قرائت دعاهایی که در آن، خطاب به حضرت شده و با او نجوا دارد که میتواند تأثیر به سزایی در اعتقاد انسان به وجود حضرتعلیه السلام داشته باشد.
نحوه هدایت امامعلیه السلام در عصر غیبت
هدایت انواع گوناگونی دارد:
1 - هدایت تشریعی: که به بیان احکام شرع و معارف الهی برای مردم است. این نوع هدایت غالباً با حضور امام در میان مردم تحصیل میگردد.
2 - هدایت باطنی: که همان دستگیری از راه باطن و هدایت انسان از راه درون است. این نوع هدایت از آن جهت که نوعی تکوینی است، احتیاج به حضور حضرت و ملاقات مردم با او ندارد، بلکه با غیبت حضرت نیز امکان پذیر است، و تمام کسانی که در آنها تحوّل و دگرگونی پیدا میشود و از راه درون به حقّ و حقیقت رهنمون میشوند با تصرّفاتی است که از ناحیه امام زمانعلیه السلام و به اراده و مشیّت خداوند انجام میپذیرد.
3 - برخی از انواع هدایتها نیز هست که حضرت مهدیعلیه السلام در حقّ شیعیانش انجام میدهد که متوقّف بر حضور و ملاقاتهای مقطعی است، مثل هدایت گمشدگان و شفای بیماران و …
تأثیر جشنهای میلاد
برپایی مراسم و یادبود میلاد حضرت مهدیعلیه السلام آثار و برکاتی دارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
1 - هر ساله شیعیان در روزی خاص به یاد حضرت مهدیعلیه السلام دور هم جمع شده با ابراز ارادت شان نسبت به حضرت یاد او را در دلها زنده میکنند.
2 - برپایی جشنها در روح و روان انسان اثر خاصی گذاشته و اعتقاد به وجود و ظهور حضرت را تثبیت خواهد کرد.
3 - در جشن هایی که برگزار میگردد کمالات و فضایل آن حضرت تشریح و توضیح داده میشود و در نتیجه مردم با تأسّی به حضرت به خدا نزدیکتر میشوند.
4 - در آن مجالس، با اطعام و پخش شیرینی دل مردم را خشنود کرده و به ثواب اطعام میرسند و گروهی از این ضعفا از این مجالس بهره مادّی نیز میبرند.
5 - این مراسم فرصت مناسبی است که مردم را به خدا و دستورات او دعوت نماییم.
نحوه اثبات تشرفات
این موضوع در حقیقت از دو جزء تشکیل شده است:
1 - چگونه میتوان ادّعای کسانی که میگویند ما حضرت را ملاقات کردهایم را به اثبات رساند؟
2 - از کجا معلوم در ملاقاتی که با حضرت داشتهاند خود ایشان را دیدهاند؟
در مورد سؤال اول میگوییم: هر کسی که مدّعی ملاقات است، ما حرف او را نمیپذیریم مگر آنکه برای ما قرائن معتبر بر صدق قول او وجود داشته باشد.
یکی اینکه او فردی صدّیق بوده و تاکنون هیچ گونه دروغ و عمل خلاف شرع و بیعدالتی از او دیده یا شنیده نشده است.
و دیگر اینکه: خبرهایی که میدهد همگی مطابق با واقع بوده و همراه با اخبار غیبی است.
در مورد سؤال دوم میگوییم: مدّعیان راستین ملاقات با حضرت خود شواهد و قرائنی را ذکر کردهاند و معجزه و خبرهای غیبی را شنیدهاند که همراه با ادّعای اثبات وجود حضرت بوده و لذا یقین به ملاقات با حضرت پیدا کرده، آن گاه خبر تشرّف خود را برای ما نقل کردهاند.
گسترش عشق مردم به امام زمانعلیه السلام
جذب مردم، خصوصاً جوانان به امام زمانعلیه السلام و زنده کردن عشق حضرت در دل آنها که در اقتدا و پیروی از او بسیار مؤثر است راههایی دارد:
1 - آنهایی را که میخواهند دلشان ظرف محبت و عشق به ولیّ خدا شود از عقاید باطل پاک کنیم، و نیز نفس آنها را از صفات رذیله بزداییم، زیرا دل پاک میخواهد تا قابلیّت و ظرفیّت عشق و محبّت به ولی اللَّه الاعظم را داشته باشد.
لذا بزرگان اخلاق در بحث سلوک اخلاقی گفتهاند که سالک در مرحله اول باید تخلیه نفس کند و سپس خود را به محاسن اخلاقی متخلّق سازد.
2 - سعی کنیم تا حدّ امکان و آن قدری که از عهده ما برمیآید و طرف مقابل ظرفیّت و کشش دارد مقامات و کمالات و فضایل آقا امام زمانعلیه السلام را برای او بازگو کنیم، برای او بگوییم که حضرت چه جایگاهی در عالم وجود دارد. چگونه از حالات مردم به اذن خدا مطّلع است. چگونه مظهر رحمانیّت خداوند است. چگونه به فکر شیعیان خود میباشد.
انسان ذاتاً و فطرتاً کمال دوست است و گرایش ذاتی به کمال و انسان کامل دارد. از طرفی اگر در انسان این عشق نسبت به کسی پیدا شد مطیع او میگردد، و از آن جهت که امام زمانعلیه السلام مردم را به خدا دعوت میکند، لذا با ایجاد عشق و محبّت آن حضرت در قلوب مردم در حقیقت مردم به سوی خدا رهنمون میشوند.
میتوان گفت که دعوت مردم به امام زمانعلیه السلام و ایجاد عشق آن حضرت در قلوب آنها در حقیقت دعوت به سوی خدا و ایجاد عشق به خدا در قلوب مردم است.
آگاهی امام زمانعلیه السلام از احوال مردم
اصولاً امام زمانعلیه السلام از آن جهت که مظهر علم غیب خداوند است از همه جا و همه چیز اطّلاع دارد. و به عبارت دیگر امام زمانعلیه السلام هر گاه که بخواهد همه چیز نزد او حاضر است. و به تمام موضوعات خارجی اطلاع داشته و از آنها آگاهی دارد.
از طرفی دیگر حضرتعلیه السلام مطابق مصالح خاص و عامی که هست گاهی از طرف خداوند متعال مأمور به ملاقات و دستگیری از گرفتاریها میشوند. گاهی احساس میکنند که باید به فلان مکان و نزد فلان شخص رفته و گرفتاری او را بر طرف سازند، و گاهی در فلان سرزمین حاضر شده تا از اهالی آن دفع بلا گردد، و گاهی شخص توجیه شده و هدایت گردد. لذا هر مکان و زمانی که مصلحت ببینند خود را در آنجا حاضر میکنند.
لقب «بقیة اللَّه»
«بقیه» از بقای ضد فنا و نیستی است و در لغت به معنای ثبات و دوام آمده است. و «بقیة اللَّه» یعنی باقی مانده خدا که در روی زمین ثابت است.
در دعای ندبه میخوانیم: «أین بقیّة اللَّه الّتی لا تخلو من العترة الهادیة»؛ «کجاست باقی مانده خدا که از غیر عترت طاهره نیست.»
در مقصود از این کلمه دو احتمال است:
1 - اینکه مقصود از «بقیة اللَّه» عنوان کلّی بوده و اشاره به حجت خدا در روی زمین است که هرگز زمین از آن خالی نبوده و نخواهد بود و دائماً باید در آن ثابت باشد. و انطباق آن بر امام زمانعلیه السلام از باب انطباق کلّی بر یک فرد آن در این زمان است.
2 - اینکه مقصود از «بقیة اللَّه» لقبی برای امام زمانعلیه السلام باشد به اعتبار اینکه در روی زمین ثابت بوده و دوام وجودی دارد.
«ابن سکیت» میگوید: «این جمله در جایی گفته میشود که انسان کسی را مراعات کرده و به انتظار او نشسته است».
با در نظر گرفتن این معنا حضرت مهدیعلیه السلام را «بقیة اللَّه» میگویند از آن جهت که تحت رعایت خداوند بوده و به او مقام و شأنی داده که مردم، انتظار فرج او را در کارهای خود داشته باشند.
علّت عدم شناخت حضرت در ملاقاتها
درباره این موضوع میگوییم:
اولاً: این طور نیست که تمام کسانی که به ملاقات حضرت مشرّف شدهاند در ابتدا حضرت را نشناختهاند، چه بسا افرادی که از همان ابتدا حضرت را شناخته و با او اُنس داشتهاند، همانند سید بحرالعلوم و مقدس اردبیلی و …
ثانیاً: هدف حضرت از ملاقاتها به طور عمده رفع گرفتاری از شیعیان است که این هدف با ملاقات ولو بدون شناخت، حاصل میشود.
ثالثاً: شناخته نشدن حضرتعلیه السلام به جهت عدم اُنس است و معمولاً در ملاقاتهای اول بوده که حضرت را نمیشناختند، زیرا قبلاً او را ندیده بودند.
رابعاً: گاهی انسان به جهت شوق زیاد و یا بیتوجّهی و یا توجه زیاد به کار خود است که از مخاطب خود غافل میشود و بعد از برآورده شدن حاجتش به فکر میافتد که این شخص چه کسی بود.
خامساً: شناخته نشدن حضرت در عصر غیبت کبری طبق مقتضای اصل اوّلی است، زیرا غیبت حضرت کلّی است، و قرار است که به جهت مصالحی حضرت ناشناخته بمانند.
غیبت از اختصاصات امام مهدیعلیه السلام
برای امام زمانعلیه السلام شرایط خاصی پیدا شد که هرگز برای امامان دیگر مقرّر نشده بود، این شرایط باعث شد که تنها امام زمانعلیه السلام از دید مردم غایب باشند نه دیگر امامان. از جمله آن شرایط و ظرفیّتها عبارتند از:
الف. حضرت مهدیعلیه السلام آخرین امام از دوازده امامی است که پیامبرصلی الله علیه وآله از آمدن آنان خبر داده است. امامانی که هرگز نباید زمین از وجودشان خالی باشد.
ب. از آنجا که حضرتعلیه السلام هر لحظه ممکن است به اذن خداوند مأمور به خروج و قیام شود لذا نمیتواند ظاهر باشد و تحت بیعت یکی از حاکمان ظلم و جور قرار گیرد.
ج. در صورت عدم غیبت امام زمانعلیه السلام به طور حتم لازم میآمد که تنها باقی مانده از حجتهای الهی تا روز قیامت، از طرف دشمنان کشته شود.
در نتیجه مصلحت الهی بر این تعلّق گرفت که حضرت در پشت پرده غیبت تا زمان معیّنی باقی بمانند.
منشأ محرومیت از تشرّف
برخی میگویند: چرا ما نمیتوانیم خدمت امام خود برسیم؟ در پاسخ آنها میگوییم:
اولاً: ما باید ملاحظه کنیم که وظیفه ما در این عصر و زمان چیست و برای رسیدن به کمالی که هدف از خلقت ما قرار گرفته چه باید بکنیم؟
وظیفه ما جز عمل به دستورات و وظایفی که از ناحیه امامان معصومعلیهم السلام به ما ابلاغ شده و رسیده چیز دیگری نیست. اگر چه مجرّد ملاقات حضوری خود نیز شرفی خاص است.
ثانیاً: منشأ محرومیّت از ملاقات حضرتعلیه السلام و غیبت ایشان خود ما بودهایم. و خود ما نیز میتوانیم با برداشتن موانع ظهور، در رفع این محرومیّتها سهیم باشیم.
ثالثاً: برای هر امّتی، در هر عصر و زمانی یک نوع امتحان است، و مسأله غیبت امام زمانعلیه السلام در این دوره برای جامعه شیعی یک نوع امتحان بزرگ محسوب میشود.
رابعاً: کسی نگفته ما نمیتوانیم خدمت آقا امام زمانعلیه السلام مشرّف شویم. این امر برای هر کس مقدور است، ولی مقداری سنخیّت لازم دارد، باید غبار و زنگار را از چشم و دل زدود تا قابلیّت لقای حضرت را پیدا کرد. و به طور کلّی احتیاج به دویدن نیست بلکه اگر خود را اصلاح کنیم آن حضرت خود به دیدارمان خواهد آمد.