غیبت کبری

غیبت کبری0%

غیبت کبری نویسنده:
گروه: امام مهدی عج الله تعالی فرجه

غیبت کبری

نویسنده: علی اصغر رضوانی
گروه:

مشاهدات: 5735
دانلود: 2025

توضیحات:

غیبت کبری
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 28 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 5735 / دانلود: 2025
اندازه اندازه اندازه
غیبت کبری

غیبت کبری

نویسنده:
فارسی

علّت عشق به حضرت مهدی‌علیه السلام

انسان که عاشق کسی می‌شود جهتی دارد، و ما که می‌خواهیم عاشق حضرت مهدی‌علیه السلام باشیم به طور حتم جهتی دارد. او را دوست داریم و به او عشق می‌ورزیم؛ زیرا او مظهر همه خوبی‌هاست او مظهر عدالت است. او مظهر عبودیّت برای خداوند است و …

ما از آن جهت که خوبی‌ها را دوست داریم و عمل به آن‌ها را نیز می‌پسندیم و امام مهدی‌علیه السلام را فردی کامل در عمل به خوبی‌ها می‌بینیم لذا او را دوست داریم. پس عاشق واقعی امام زمان‌علیه السلام در حقیقت عاشق واقعی تمام خوبی‌هاست. عاشق واقعی امام زمان‌علیه السلام در حقیقت عاشق عمل به خوبی‌هاست.

حال اگر در خودمان عشق به خوبی‌ها و عمل به آن‌ها را می‌بینیم و این عشق ما را به انجام عمل به خوبی‌ها وا می‌دارد در حقیقت ما عاشق امام زمان‌علیه السلام هستیم و گرنه …

علت تأخیر فرج حضرت مهدی‌علیه السلام

علت تأخیر فرج آقا و مولای ما امام زمان‌علیه السلام به خود انسان‌ها باز می‌گردد، زیرا تشکیل حکومت عدل و توحیدی در سطح جهان، عمدتاً احتیاج به شرایط و آمادگی‌های لازم از طرف خود مردم دارد، از قبیل این‌که:

1 - مردم مفهوم عدل را بدانند.

2 - به حدّی برسند که از جان و دل خواهان عدل باشند.

3 - با عمل به دستورات شرع به حدّ بالای شعور فکری و فرهنگی برسند، گر چه در محدوده بخشی از مردم باشد. و لذا مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی در «شرح تجرید» غیبت حضرت را از ناحیه خود مردم می‌داند.

4 - پیشرفت بشر از ناحیه صنعت و تکنیک.

و در مجموع فراهم نشدن مجموع شرایط لازم برای ظهور، علت تأخیر ظهور حضرت است.

امام زمان‌علیه السلام در توقیعی که به شیخ مفیدرحمه الله می‌فرستد می‌فرماید: «ولو أنّ أشیاعنا - وفّقهم اللَّه لطاعته - علی اجتماع من القلوب فی الوفآء بالعهد علیهم، لما تأخّر عنهم الیُمن بلقآئنا، ولتعجّلت لهم السعادة بمشاهدتنا علی حقّ المعرفة منهم بنا، فما یحبسنا عنهم إلّا ما یتّصل بنا ممّا نکرهه ولا نؤثره منهم» ؛ (47) «اگر شیعیان ما - که خداوند توفیق طاعتشان دهد - در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند، همدل می‌شدند، میمنت ملاقات ما از ایشان به تأخیر نمی‌افتاد، و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آن‌ها می‌گشت، دیداری بر مبنای شناختی راستین و صداقتی از آنان نسبت به ما. علت مخفی شدن ما از آن‌ها چیزی نیست جز آنچه که از کردار آن‌ها به ما می‌رسد و ما توقّع انجام این کارها را از آن‌ها نداریم.»

مرگ جاهلیت

گاهی سؤال می‌شود: چرا اگر امام زمان خود را نشناسیم به مرگ جاهلیّت از دنیا رفته‌ایم؟ در پاسخ این سؤال می‌گوییم:

اولاً: شکّی نیست که معرفت، تأثیر به سزایی در عملکرد انسان دارد، و هر چه معرفت انسان به کسی یا عقیده‌ای بیشتر و راسخ تر باشد، تأثیر آن در ناحیه عمل بیشتر خواهد بود. و به طور کلّی انسان بدون معرفت نمی‌تواند در ناحیه عمل، حق مطلب را ادا کند. لذا علمای کلام از همین طریق و به ملاک لزوم شکر منعم قائل به وجوب معرفت خداوند شده‌اند. امام زمان‌علیه السلام حجت خدا بر روی زمین است و مطابق نصوصات، اطاعت او واجب است، لذا باید به او در حدّ امکان معرفت حاصل کنیم، وگرنه با مرگ جاهلی از دنیا رفته‌ایم.

ثانیاً: ما وظیفه داریم امام زمان خود را بشناسیم تا دنباله‌رو هر کسی نباشیم. چه کسی را الگوی خود قرار دهیم و دین را از چه کسی اخذ کنیم؟ آیا می‌توان از هر کسی که متاعی از دین را عرضه کرد به سراغش رفته، او را الگو و امام خود قرار دهیم؟

باید در مرحله اول خصوصیات امام را شناخته و مصداق آن را مشخص کنیم، آن گاه به دنبال ایشان رفته و آن حضرت را رهبر خود قرار دهیم. قطعاً باید چنین باشد وگرنه در هنگام مرگ، مرگی با جهالت خواهیم داشت.

وظیفه ما برای نزدیک شدن ظهور

ظهور امام زمان‌علیه السلام وابسته به شرایط و مصالح خاصی است، ولی آنچه که مربوط به شیعیان حضرت می‌شود این است که؛

اولاً: خود را اصلاح نموده و با شرایط حکومت و عصر ظهور حضرت وفق دهیم.

ثانیاً: در جامعه، برای ظهور حضرت زمینه‌سازی کنیم و درصدد اصلاح مردم در حدّ توان خود برآییم تا شرایط فراهم شود و به دست توانای حضرت موانع کلّی برطرف شده و شرایط اساسی برای حکومت عدل جهانی ایجاد گردد. لذا فرموده‌اند: «منتظران مصلح خود افرادی صالحند».

ثالثاً: هرگز دعا و استغاثه به درگاه الهی را فراموش نکنیم که در ظهور حضرت - مطابق روایات - تأثیر به سزایی دارد.

صدقه دادن به جهت سلامتی امام زمان‌علیه السلام

اصل صدقه دادن دارای ارزش و ثواب بسیاری است و می‌تواند بلاها را از انسان دور کند. و اگر انسان از طرف امام زمان‌علیه السلام و به وکالت از آن حضرت‌علیه السلام صدقه دهد، هم برای انسان مؤثر است و هم برای حضرت.

برای انسان تأثیر دارد؛ زیرا هدیه به مؤمن، آن هم بالاترین مؤمن روی زمین ثواب دارد.

برای حضرت نیز تأثیر دارد؛ زیرا موجب می‌شود که خداوند به او برکات بیشتری دهد و بر عنایاتش بیفزاید، زیرا عنایات خداوند حدّ و حصری ندارد. و نیز موجب دفع بلا از وجود حضرت می‌گردد، زیرا خداوند متعال حضرت را از راه‌هایی که از آن جمله صدقه دادن است حفظ می‌نماید.

در مورد دعا برای سلامتی امام زمان‌علیه السلام نیز همین جواب را خواهیم داد.

علت عدم ظهور

وجود فساد و یا گسترش آن در سطح کلّ جامعه بشری علت تامّه برای ظهور حضرت نیست. یکی از اهداف حضرت گسترش عدل و داد است، ولی برای ظهور حضرت احتیاج به فراهم شدن شرایط و مقدّماتی است که در جای خود به طور اجمال به آن اشاره کرده‌ایم که از آن جمله می‌توان به این موارد اشاره کرد:

الف. بالا رفتن سطح فکری جامعه.

ب. گسترش وسایل و امکانات ارتباط جمعی و تکنیک.

ج. فراهم شدن افرادی خاص و انسان‌هایی کامل برای همکاری با حضرت در گسترش عدل و توحید در جامعه.

اطّلاع ندادن از وقت ظهور

به جهاتی نباید خبر از وقت ظهور داد:

1 - در هیچ روایتی به وقت دقیق و حتی غیر دقیق ظهور اشاره نشده است.

2 - از آنجا که زمان ظهور ممکن است به جهت شرایطی تغییر پیدا کند و به تعبیری متعلق «بداء» واقع شود و ما از آن اطلاعی نداشته باشیم، لذا نباید از زمان ظهور خبر دهیم، گر چه انسان ممکن است از راه‌های غیر عادی به یک پرده از قضایا علم حاصل نماید.

3 - گاهی با برخی از خبرها نسبت به ظهور که در خارج هم تحقق نیافته است مردم به اصل ظهور بدبین می‌شوند و اصل واقعه از دید آنان بی اعتبار می‌گردد.

4 - برخی از روایات، از توقیت و معین کردن وقت ظهور نهی نموده‌اند.

عریضه نویسی به امام زمان‌علیه السلام

در مورد جواز بلکه رجحان عریضه نویسی به امام زمان‌علیه السلام می‌توان به ادلّه‌ای تمسک کرد:

1 - عریضه‌نویسی از انواع توسّلات و استغاثه های به امام عصرعلیه السلام به شمار می‌آید، توسلی که اصل آن از مستحبات مسلّم در مصادر دینی به حساب می‌آید.

2 - عریضه‌نویسی از کارهای مسلّمی است که عمل و سیره بزرگان بر آن بوده و آثار و برکات شگفت انگیزی از آن برده شده است. محدّث نوری در کتاب «نجم الثاقب» قضایای عجیبی را در این رابطه نقل می‌کند. (48)

3 - کفعمی در «المصباح» و «البلد الأمین» کیفیّت و چگونگی عریضه‌نویسی را نقل کرده و این خود دلیل بر آن است که عریضه‌نویسی از مشروعیت برخوردار است. (49)

مرحوم مجلسی نیز فرموده است: «هنگام انداختن عریضه چنین خیال کند که نامه را به نایب خاص تسلیم می‌کند». (50)

شیخ الطائفه ابوجعفر طوسی‌رحمه الله در کتاب «مصباح المتهجّد» می‌گوید: «عریضه‌ای به سوی خداوند متعال می‌نویسی و آن را می‌پیچی، سپس عریضه دیگری به محضر والای حضرت بقیة اللَّه اروحنا فداه می‌نویسی … » (51) ، آن گاه کیفیّت نوشتن هر یک از عریضه ها را بیان می‌دارد.

قیام قبل از ظهور

برخی معتقدند که قیام و انقلاب بر ضدّ هر حاکم ظالم و بی‌دین قبل از ظهور امام زمان‌علیه السلام حرام است. آنان به روایاتی در این باره استناد می‌کنند از قبیل آن‌که امام صادق‌علیه السلام فرمود: «کلّ رایة ترفع قبل قیام القآئم فصاحبها طاغوت یعبد من دون اللَّه عزّوجلّ» ؛(52) «هر پرچمی که قبل از قیام قائم بالا رود صاحب آن طاغوت بوده و غیر خداوند عزوجل را عبادت می‌کند.»

در توجیه این روایات می‌گوییم:

1 - این روایات با اصول کلّی شریعت و مبانی قطعی آن، که از جمله ادله امر به معروف و نهی از منکر و جهاد است منافات دارد، زیرا این سه، مراتبی دارد که یکی از آن‌ها قیام است.

2 - غالب روایات، مشکل سندی از قبیل ارسال و ضعف راوی دارد. که در جای خود مورد بحث سندی و تضعیف قرار گرفته است.

3 - از برخی روایات نیز استفاده می‌شود که امام درصدد خبر از غیب است به این معنا که امام می‌فرماید: این گونه انقلاب‌ها به پیروزی نهایی نمی‌رسد گر چه ممکن است آثار مثبتی بر آن مترتب شود، نه آن‌که امام درصدد تخطئه اصل انقلاب باشد، آن‌گونه که در مورد قیام زید شهید و مختار فرمودند.

4 - دعوت انقلابی و انقلاب کننده بر دو گونه است: یکی دعوت به حق که به هدف برپا داشتن حقّ و بازگرداندن زمام امور حکومت به دست اهل بیت‌علیهم السلام است که البته چنین حکومتی مورد تأیید امامان معصوم‌علیهم السلام است.

دیگری دعوت به باطل که به جهت مطرح کردن خود است. و مقصود از «کل رایة» گویا همین معنا است. بنابراین قیام‌هایی که درصدد دفاع از حریم شریعت و امامت اهل بیت‌علیهم السلام است تخصصاً از این روایات خارج می‌باشد. و لذا هنگامی که درباره وظیفه شیعیان در مقابل قیام مختار از امام زین‌العابدین‌علیه السلام سؤال شد، حضرت فرمود: «لو أنّ عبداً زنجیّاً تعصّب لنا أهل البیت، لوجب علی الناس مؤازرته »؛ (53) «هرگاه برده‌ای زنگی برای یاری ما، پیشانی‌بند به پیشانی بست - کنایه از این‌که قیام کرد - بر مردم کمک و یاری او واجب است.»

امام صادق‌علیه السلام فرمود: «یخرج القائم حتی یخرج اثنا عشر من بنی هاشم کلهم یدعو إلی نفسه» ؛ (54) «قائم خروج نخواهد کرد تا آن‌که قبل از آن دوازده نفر از بنی‌هاشم خروج کنند و همه آن‌ها مردم را به خود دعوت می‌کنند.»

ملاقات با امام زمان «علیه‌السلام» در عصر غیبت کبری

امکان تشرف

تشرّف به لقای امام زمان‌علیه السلام در عصر غیبت کبری ممکن است؛ زیرا مقتضی موجود و مانع در این زمینه مفقود است:

الف. امّا وجود مقتضی رؤیت این است که در عصر غیبت کبری مصلحت بر آن است که هر از چند مدّتی حضرت خودش را به برخی از مردم و بزرگانی که سخنشان مورد قبول است، نشان دهد تا مردم به وجود او اطمینان پیدا کرده و طولانی شدن غیبت، سبب انکار وجود حضرت نگردد، زیرا تنها دلیل و برهان - خصوصاً برای عوام مردم - موجب اطمینان و یقین به وجود امام زمان‌علیه السلام نیست. و لذا بزرگان دستور می‌دهند که قصه تشرّف‌های بزرگان به خدمت امام زمان‌علیه السلام را برای مردم بازگو کنید که این به نوبه خود مردم را دلگرم کرده و به آن‌ها روحیه و امید می‌دهد، و بر اعتقادشان نسبت به وجود حضرت می‌افزاید، زیرا قوی‌ترین دلیل بر امکان شئ، وقوع آن است.

ب. و نسبت به موانع، هیچ مانع و محذور شرعی و عقلی در تشرّف به ملاقات حضرت نیست. در مباحث بعد به برخی موانع می‌پردازیم.

قائلین به امکان تشرف

عموم علمای شیعه از قدما و متأخرین قائل به امکان رؤیت و تشرّف به لقای حضرت مهدی‌علیه السلام در عصر غیبت کبری بوده‌اند. اینک به برخی از کلمات آن‌ها اشاره می‌کنیم:

1 - سید مرتضی رحمه الله

«إنّا غیر قاطعین علی أنّ الإمام‌علیه السلام لایصل إلیه أحد ولایلقاه بشر. فهذا امر غیر معلوم ولاسبیل إلی القطع علیه»؛ «ما قطع نداریم که دست کسی به امام نمی‌رسد و بشر نمی‌تواند او را ملاقات کند، این امری غیر معلوم است که راهی بر قطع به آن نیست».

آن‌گاه می‌گوید : «فإن قیل: إذا کان العلة فی استتار الامام خوفه من الظالمین واتقائه من المعاندین فهذه العلة زایلة فی اولیائه و شیعته فیجب أن یکون ظاهراً لهم … والجواب … إنّه غیر ممتنع أن یکون الإمام‌علیه السلام یظهر لبعض اولیائه ممّن لایخشی من جهة اسباب الخوف فإنّ هذا ممّا لایمکن القطع علی ارتفاعه وامتناعه وانّما یعلم کل واحد حال نفسه ولاسبیل له إلی العلم بحال غیره»؛ «اگر گفته شود که علت استتار امام، خوف از ظالمین و تقیه از معاندین است. می‌گوییم: این علت در حقّ اولیا و شیعیانش نیست، پس واجب است که برای آن‌ها ظاهر گردد … در جواب می‌گوییم: ممتنع نیست که امام‌علیه السلام برای برخی از دوستانش ظاهر گردد، کسانی که ترس از آنان نیست. این را نمی‌توان قطع به عدم و امتناع آن پیدا کرد؛ زیرا هر کس از شیعیان حضرت حال خود را می‌داند ولی از احوال دیگران خبری ندارد.». (55)

2 - شیخ طوسی‌رحمه الله

«نحن نجوز أن یصل إلیه کثیر من اولیائه والقائلون بامامته فینتفعون به»؛ «ما تجویز می‌کنیم که بسیاری از اولیا و قائلین به امامت او به خدمتش رسیده و از او نفع ببرند».(56)

3 - سیّد بن طاووس‌رحمه الله

وی خطاب به فرزندش می‌گوید: «والطریق مفتوحة إلی امامک‌علیه السلام لمن یرید اللَّه جلّ شأنه عنایته به وتمام احسانه إلیه»؛ «راه به سوی امامت باز است برای کسی که خداوند - جلّ شأنه - اراده کرده تا به او عنایت و نهایت احسان کند». (57)

و نیز در جایی دیگر می‌گوید: «وإذا کان غیر ظاهر الآن لجمیع شیعته فلا یمتنع أن یکون جماعة منهم یلقونه و ینتفعون بمقاله وفعاله ویکتمونه»؛ «گرچه امام الآن از جمیع شیعیان غایب است ولی ممتنع نیست که جماعتی از آنان به ملاقات حضرت مشرّف شده، از گفتار و کردار ایشان استفاده کنند و از دیگران کتمان نمایند … ». (58)

4 - آخوند خراسانی رحمه الله

او در مبحث اجماع می‌گوید: «وامّا فی زمان الغیبة فلا یکاد یحصل ذلک عادة. نعم قد یتفق فی زمان الغیبة للأوحدی التشرف بخدمته واخذ الحکم منه»؛ « … گرچه احتمال تشرّف برخی از افراد صالح و اوحدی به خدمتش، داده می‌شود، و احیاناً او را نیز می‌شناسند». (59)

5 - محقّق نائینی رحمه الله

او نیز در مبحث اجماع می‌گوید: «و امّا در زمان غیبت، عادتاً رؤیت حضرت ممکن نیست. آری، گاهی در زمان غیبت برای اوحدی و افراد صالح، تشرّف به خدمت حضرت و گرفتن حکم از ایشان امکان‌پذیر است». (60)

پاسخ به شبهات

1 - برخی می‌گویند: ملاقات در عصر غیبت با حکمت غیبت و مقتضای آن‌که قطع رابطه به شکل عمومی است منافات دارد. غرض از غیبت این است که حضرت از عموم مردم غایب باشد و کسی از او اطلاع نداشته باشد.

پاسخ

حکمت و مقتضی غیبت نسبت به کلّ افراد است یعنی قرار نیست که همه بتوانند به خدمت حضرت شرفیاب شوند، و این منافات ندارد با این‌که برخی به جهت مصالحی خاص بتوانند شرفیاب حضور شوند.

2 - برخی می‌گویند: در صورت امکان رؤیت در عصر غیبت کبری چه فرقی بین این غیبت با غیبت صغری است؟

پاسخ

در دوره غیبت صغری امام زمان‌علیه السلام به کلّی از دیده‌ها پنهان نبود، بلکه با وکلا و سفیران خاصّش در تماس بوده، و گاهی سفیران آن حضرت ملاقات برخی از افراد را با امام مهدی‌علیه السلام ترتیب می‌دادند. (61) ولی در عصر غیبت کبری ملاقات‌ها به این نحو سازماندهی نشده است، بلکه در صورت ضرورت، خود حضرت به دیدار برخی آمده و از وجود حضرت بهره‌مند می‌شوند.

3 - برخی در استدلال بر عدم امکان تشرّف به ملاقات حضرت مهدی‌علیه السلام در عصر غیبت، به توقیع حضرت به علی بن محمّد سمری تمسّک کرده‌اند، زیرا در ذیل آن چنین آمده است: «ألا فمن ادّعی المشاهدة قبل خروج السفیانی والصیحة فهو کذّاب مفترٍ … »؛ (62) « … آگاه باش! پس هر کس قبل از خروج سفیانی و صیحه، ادّعای مشاهده کند پس او بسیار دروغگو و تهمت زننده است … ».

پاسخ

الف - کسی اطلاق این روایت را قبول نکرده و لذا جماعت بسیاری از علما و صلحا قضیه تشرّف خود را بر دیگران نقل کرده‌اند.

ب – در توقیع، ادّعای مشاهده تکذیب شده و مشاهده عبارت است از دیدن با شناخت (63) ، در حالی که می‌دانیم: غالب دیدارها با شناخت در مرحله اوّل همراه نبوده است.

ج - ممکن است که مقصود از ادّعای مشاهده خصوصاً با وجود مدعیان دروغین نیابت و سفارت در عصر صدور این روایت، ادّعای مشاهده و رؤیت و ملاقات با حضرت به عنوان نایب خاص باشد، که حضرت به طور اکید در عصر غیبت کبری نیابت خاص را نفی می‌کند، خصوصاً به قرینه آن‌که در توقیع شریف آمده است: «و زود است که در میان شیعیانم کسانی پیدا شوند که ادّعای مشاهده نمایند … ».

د - شیخ طوسی‌رحمه الله با آن‌که این توقیع را نقل کرده ولی خودش به عموم آن عمل نکرده و قائل به امکان رؤیت برای افراد صالح امّت است.

ه - ممکن است که مراد از مشاهده، دیداری باشد که بر آن آثار مترتب گردد. و در حقیقت، حضرت درصدد آن است که ترتّب اثر را از این ملاقات‌ها و سخن‌هایی که در آن‌ها بوده برطرف نماید.

همان‌گونه که در روایتی می‌خوانیم: «اگر پنجاه نفر نزد تو قسم بر ضدّ کسی خوردند، ولی آن شخص خلاف آن را گفت، او را تصدیق کرده و آن پنجاه نفر را تکذیب کن» این به معنای عدم ترتّب اثر بر قسم پنجاه نفر است.

و - روایت، بر فرض صحّت سند، مفید ظن است، در حالی که قضایای تشرفات به حدّی است که انسان را به یقین می‌رساند.

ذ - ممکن است که مقصود از مشاهده در توقیع شریف، ادّعای مشاهده اختیاری باشد، به این معنا که رؤیت در عصر غیبت کبری اختیاری نیست، بلکه هر کس را که ما صلاح دانستیم او را به شرف لقای خود مفتخر می‌سازیم.

ح - توقیع، خبر مرسل است و لذا از حیث سند ضعیف می‌باشد.

4 - برخی می‌گویند: قبول امکان ملاقات در عصر غیبت سبب رواج مدعیان دروغین مهدویت یا سفارت یا وکالت شده و موجب عوام‌فریبی مردم می‌گردد.

پاسخ

اگر بر امکان موضوعی در خارج ادله قطعی وجود دارد، نمی‌تواند به جهت مشکلاتی که در برخی موارد پدید می‌آید آن را انکار کرد، بلکه این وظیفه علما است که مردم را ارشاد کرده، از افراد شیاد و حیله‌گر و عوام فریب بر حذر دارند. آیا می‌توان به مجرّد این‌که عده‌ای ادّعای دروغین نبوت کرده‌اند، اصل نبوت را انکار نمود؟

5 - برخی می‌گویند: مطابق قاعده سدّ ذرایع ادّعای ملاقات با حضرت را باید تکذیب کرد زیرا منشأ فساد در جامعه می‌شود.

پاسخ

اهل سنّت معتقدند راه‌هایی که به حرام منجر می‌شود را باید به طور مطلق مسدود نمود. و به تعبیر دیگر، مقدمه حرام مطلقاً و به طور کلّی حرام است، این را قاعده سدّ ذرایع می‌گویند.

ولی در جای خود به اثبات رسیده که مقدمه حرام همیشه حرام نیست، بلکه برای کسی حرام و در مواردی حرام است که به طور حتم و قطع، امری منجر به حرام گردد.

در مورد ادّعای ملاقات، اگر در جایی این ادّعا منجر به انحراف برخی گردد، نقل آن حرام است. ولی در عموم خبرها چنین نیست، بلکه نقل آن‌ها باعث تقویت ایمان مردم به حضرت خواهد شد، اگر چه ممکن است برخی سوء استفاده کرده و هوس چنین ادّعاهایی نمایند، ولی وظیفه علما است که در مقابل این گونه افراد ایستاده و مردم را از مقاصد شوم آن‌ها مطلع سازند.

6 - برخی برای استدلال بر عدم امکان رؤیت در عصر غیبت کبری به روایات خاصی تمسک کرده‌اند از جمله آن‌که در روایت آمده است: «و لکن حجت مردم را می‌شناسد ولی آنان او را نمی‌شناسند». و نیز در روایتی آمده است: «او مردم را می‌بیند ولی مردم او را نمی‌بینند».

پاسخ

اولاً: نفی در این گونه روایات نسبت به عموم مردم است و لذا منافاتی با رؤیت و معرفت برخی از افراد ممتاز ندارد.

ثانیاً: روایت دوّم در مورد حجّ است و لذا عمومیت ندارد.

ثالثاً: مقصود از عدم رؤیت در روایت دوم به قرینه «لا یعرفونه» که در روایت اوّل آمده، نشناختن است، خصوصاً آن‌که در روایت، حضرت مهدی‌علیه السلام به حضرت یوسف تشبیه شده است که مردم او را می‌دیدند ولی نمی‌شناختند.

7 - برخی می‌گویند: قرار است که شیعیان در عصر غیبت با ندیدن امامشان امتحان شوند و این با ادّعای ملاقات در این عصر منافات دارد.

پاسخ

امتحان شیعه به لحاظ عموم افراد جامعه شیعی است و لذا منافاتی با ملاقات برخی از بزرگان و اهل تقوا به جهت مصالح خاص ندارد.

کیفیت ملاقات مردم با حضرت مهدی‌علیه السلام

در مورد کیفیّت ملاقات حضرت مهدی‌علیه السلام با افراد در صورت ضرورت احتمالاتی وجود دارد:

1 - کسی که به ملاقات حضرت شرفیاب شده از حضرت دور نبوده بلکه در بین جامعه‌ای زندگی می‌کرده است که امام زمان‌علیه السلام نیز در آن جامعه بوده است.

2 - ملاقات، به صورت اتفاقی بوده است، به این صورت که حضرت از محلّی عبور می‌کرده از قضا کسی گرفتار و حاجتمند بوده و با او ملاقات داشته است.

3 - این‌که امام‌علیه السلام هرگاه ملاحظه می‌کرد که شخصی گرفتار است و یا حاجتی دارد و رفع گرفتاری و حاجت او ضروری به نظر می‌رسید شخصاً از مکان خود به طریق طبیعی حرکت کرده و خود را به او می‌رساند ه تا حاجت او را برآورده کند.

4 - احتمال دارد که ملاقات‌ها برای قضای حاجت، یا هدایت شخص یا گروه، یا دفع ظلم و غیره، از راه معجزه باشد، به این‌که حضرت با طیّ الأرض از مکان خود حرکت کرده و سریع خود را به مقصد می‌رساند. همه این احتمالات متصوّر است، به این معنا که حضرت از همه راه‌ها برای برآوردن حاجات استفاده می‌کند.

اهداف عمومی ملاقات‌ها

در مورد اهداف ملاقات‌ها به چند هدف اساسی می‌توان اشاره نمود:

1 - نجات مسلمانان از ظلم برخی از حاکمان منحرف، که از آن جمله می‌توان به نجات مردم بحرین اشاره کرد. (64)

2 - نجات مسلمانان از دست دزدان و جنایتکاران. (65)

3 - توجه دادن مردم به عدم تحقق شرط ظهور و تأکید بر این‌که امّت به شعور و قابلیّتی نرسیده که بتواند عهده‌دار حکومت عدل جهانی گردد. (66)

اهداف خصوصی ملاقات‌ها

اهداف خصوصی برای ملاقات‌ها فراوان است، ولی می‌توان به برخی از این اهداف اشاره نمود:

1 - هدایت شخص وامانده در راه و ملحق کردن او به قافله.

2 - یاری دادن یکی از دو طرف مباحثه که بر طریق حقّ بوده به جهت مصلحتی که اقتضا کرده است.

3 - حلّ برخی از مسائل که بر علما دشوار می‌شود، همان‌گونه که مقدّس اردبیلی برای حل مسائل دشوار خدمت حضرت مشرّف می‌شد.

4 - خبر دادن از برخی مسائل سیاسی مهم زمان قبل از آن‌که به وقوع بپیوندد، به جهت حفظ مصالح شیعیان.

5 - بالا بردن سطح علمی و معیشتی شیعیان.

6 - مساعدت مالی به شیعیان گرفتار.

7 - شفای مریضانی که زمین‌گیر شده و پزشکان آن‌ها را جواب کرده‌اند.

8 - تعلیم ادعیه و اذکار به جماعتی از مردم، همانند تعلیم دعای فرج.

9 - تحریص بر تلاوت ادعیه به جهت رفع گرفتاری‌ها.

و دیگر اهداف خاص.