دانستنی هایی درباره امام زمان علیه السلام

دانستنی هایی  درباره امام زمان علیه السلام0%

دانستنی هایی  درباره امام زمان علیه السلام نویسنده:
گروه: امام مهدی عج الله تعالی فرجه

دانستنی هایی  درباره امام زمان علیه السلام

نویسنده: مهدی فقیه ایمانی
گروه:

مشاهدات: 9008
دانلود: 2535

توضیحات:

جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 23 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 9008 / دانلود: 2535
اندازه اندازه اندازه
دانستنی هایی  درباره امام زمان علیه السلام

دانستنی هایی درباره امام زمان علیه السلام

نویسنده:
فارسی

بررسی محور دیگری از زندگی شخصی امام عصر

محور دیگری که پیرامون زندگی شخصی و کیفیت معیشت امام عصر(ع) نیاز به بررسی دارد، مسائله زن و فرزند آن حضرت است آیا با توجه به فلسفه غیبت و این که آن حضرت به شیوه ناشناس زندگی می کند و کسی از مکان وی آگاه نیست، ازدواج و داشتن فرزند، با این مسائله سازگار است؟

منابعی که در اختیار است، یا اشکال سندی دارند و یا ابهام دلالی ونظر قاطعی را ارائه نمی دهند. در این جا، سه احتمال وجود دارد:

1. اساساً حضرت مهدی(ع) ازدواج نکرده است.

2. ازدواج انجام گرفته، ولی اولاد ندارد.

3. ازدواج کرده و دارای فرزندانی نیز هست.

اگر احتمال اول را بپذیریم، لازمه اش این است که امام معصوم(ع) یکی از سنّتهای مهم اسلامی را ترک کرده باشد واین با شان امام سازگار نیست. اما از طرفی دیگر چون مسائله غیبت، اهمّ است و ازدواج مهم، ترک ازدواج، با توجه به آن امر مهم تر، اشکالی را ایجاد نمی کند و گاهی برای مصلحت بالاتر، لازم و واجب نیز هست.

اما احتمال دوّم که اصل ازدواج را بپذیریم بدون داشتن اولاد، جمع می کند بین انجام سنت اسلامی و عدم انتشار مکان و موقعیت حضرت. اما باز این اشکال باقی است که اگر قرار باشد، آن حضرت شخصی را به عنوان همسر برگزیند، یا باید بگوییم که عمر او نیز مانند عمر حضرت طولانی است که بر این امر دلیلی نداریم، یا این که بگوییم مدتی با حضرت زندگی کرده و از دنیا رفته است که در این صورت، حضرت به سنت حسنه ازدواج عمل کرده و پس از آن، تنها و بدون زن و فرزند زندگی را ادامه می دهد.

احتمال سوم آن است که آن حضرت ازدواج کرده و دارای اولاد نیز هست و اولاد آن حضرت نیز فرزندانی دارند و...

این مسائله، افزون بر آن که دلیل محکمی ندارد، اشکال اساسی آن این است که این همه اولاد و اعقاب، بالاخره روزی در جست و جوی اصل خویش می افتند و همین کنجکاوی و جست و جو، مسائله را به جایی باریک می کشاند که با فلسفه غیبت حضرت، نمی سازد.

البته برخی خواسته اند از روایات و بعضی از ادعیه، بر این احتمال اقامه دلیل کنند که اشاره ای به ادله آنان می کنیم:

1. مفضل بن عمر گوید از امام باقر(ع) شنیدم که فرمود:

(ان لصاحب هذا الامر غیبتین احدهما تطول حتی یقول بعضهم مات ویقول بعضهم قتل ویقول بعضهم ذهب حتی لایبقی علی امره من اصحابه الانفر یسیر ولایطلع علی موضعه احد من ولده ولاغیره الاالمولی الذع یلی امره). [1] .

صاحب الزمان(ع) را دو غیبت است: یکی از آن دو، به اندازه ای طولانی شود که بعضی گویند آن حضرت از دنیا رفته و برخی گویند کشته شده است و بعضی نیز بر این باور باشند که جز اندکی از یاران بر امامت وی ماندگار نماندند و کسی هم از مکان و جایگاه زندگی آن حضرت، آگاه نیست نه از فرزندان و نه دیگری، جز آن کسی که امور وی را پی می گیرد.

استدلال برای اثبات زن و فرزند برای حضرت، به جمله اخیر روایت است: (ولا یطلع علی موضعه احد من ولده...) اما این استدلال از چند جهت اشکال دارد:

الف. این روایت را نعمانی در کتاب غیبت خود، نقل کرده و به جای کلمه (ولد) کلمه (ولی) آورده است، به این شکل: (ولا یطلع علی موضعه احد من ولی ولاغیره) [2] . بنابراین، اعتمادی بر آن روایت، با توجه به این نقل نیست. دست کم، با وجود این احتمال، استدلال تمام نیست.

ب. در روایت نیامده است که الآن امام زمان(ع) دارای زن و فرزند است و از این جهت، اجمال دارد. شاید به فرزندانی که بعداً در آستانه ظهور و یا بعد از آن به دنیا خواهند آمد اشاره داشته باشد.

ج. شاید از باب مبالغه در خفاء باشد. یعنی اگر بر فرض آن حضرت اولاد هم می داشت، از جایگاه و سرّ غیبت او، آگاه نمی شدند [3] با این احتمال نیز، استدلال به روایت برای اثبات اولاد برای امام زمان(ع)، ناتمام است.

2. دلیل دیگر بر اثبات فرزند برای حضرت، روایتی است که ابن طاووس از امام رضا(ع) نقل کرده است:

(... اللهم اعطه فی نفسه واهله وولده وذریّته وجمیع رعیّته ما تقرّ به عینه وتسرّ به نفسه... [4] )

الها! مایه چشم روشنی و خوشحالی امام زمان(ع) را در او وخانواده و فرزندان و ذریّه و تمام پیروانش فراهم فرما.

به این روایت هم نمی توان استدلال کرد، چون:

الف. از جهت سند قابل اعتماد نیست.

ب. به زمان ولادت فرزندان اشاره ندارد که پیش از ظهور است یا بعد از آن. از این جهت مجمل است.

3. روایت دیگری نیز ابن طاووس از امام رضا(ع) نقل کرده است که فرمود:

(اللهم صل علی ولاة عهده والائئمة من ولده) [5] .

این روایت، بنا بر تصریح ابن طاووس، متن دیگری دارد به این شکل:

(اللهم صل علی ولاة عهده والائمة من بعده) [6] .

بنابراین، روشن نیست که مقصود فرزندان بعد از او مراد است، یا امامان پس از او. علاوه بر این که این دو روایت مربوط به بعد از ظهور حضرت است نه پیش از آن.

4. امام صادق می فرماید:

(... کائنی اری نزول القائم فی مسجد السهله بائهله وعیاله.) [7] .

این روایت نیز گذشته از ضعف سند، دلالتی بر اثبات فرزند برای امام زمان(ع) پیش از ظهور ندارد. بنابراین، این گونه از روایات که بدان اشارت کردیم، در حدی نیستند که وجود زن و فرزند را برای امام زمان(ع) پیش از ظهور اثبات کنند. از سوی دیگر، روایاتی داریم که با صراحت، وجود فرزند را از آن حضرت نفی می کند از آن جمله: مسعودی نقل می کند: علی بن حمزه، ابن سراج و ابن ابی سعید مکاری بر امام رضا(ع) وارد شدند، علی بن حمزه به حضرت عرض کرد: از پدرانت نقل کرده ایم که هیچ امامی از دنیا نمی رود، تا فرزندش را ببیند؟

امام رضا فرمود:

(آیا در این حدیث، روایت کرده اید: مگر قائم) [8] .

برخی خواسته اند با تمسک به داستان (جزیره خضراء) بگویند که امام عصر(ع)، فرزندانی دارد و بر آن جزیره، زیر نظر وی، جامعه نمونه و تمام اعیار اسلامی را تشکیل داده اند [9] .

لکن با بررسیهای گسترده ای که انجام گرفته، جزیره خضراء، افسانه ای بیش نیست و هیچ واقعیت ندارد. [10] .

علامه مجلسی این داستان را جداگانه در نوادر بحار نقل کرده و می نویسد:

(چون در کتابهای معتبر بر آن دست نیافتم، آن را در فصلی جداگانه آوردم) [11] .

شیخ آقا بزرگ تهرانی این داستان را داستانی تخیلی و رمانتیک شمرده است. [12] .

افزون بر این، داستان به گونه ای است که نمی توان آن را پذیرفت:

تناقضات فراوان، سخنان بی اساس و... در سلسله سند آن، افراد ناشناخته ای وجود دارند که نمی توان بر آنان اعتماد کرد [13] . بنابراین، از این راه نمی توان زن و اولادی برای حضرت مهدی(ع) ثابت کرد.

پاورقی

[1] کتاب الغیبة شیخ طوسی 162

[2] کتاب الغیبة نعمانی 172.

[3] تاریخ الغیبة الکبری محمد صدر: ج65:2 مکتبة الائم امیرالمؤمنین(ع) العامة اصفهان.

[4] جمال الاسبوع ابن طاووس 510: به نقل از (دراسة فی علامات الظهور والجزیرة الخضراء) سید جعفر مرتضی عاملی:260 نمونه.

[5] جمال الاسبوع ابن طاووس 510: به نقل از (دراسة فی علامات الظهور والجزیرة الخضراء) سید جعفر مرتضی عاملی:260 نمونه.

[6] جمال الاسبوع ابن طاووس 510: به نقل از (دراسة فی علامات الظهور والجزیرة الخضراء) سید جعفر مرتضی عاملی:260 نمونه.

[7] بحار الائنوار ج317:52.

[8] اثبات الوصیّة مسعودی 221.

[9] (نجم الثاقب یا زندگی مهدی موعود) محدث نوری:252 ـ 260 جعفریو مشهد.

[10] دراسة فی علامات الظهوروالجزیرة الخضراء سید جعفر مرتضی عاملی: 263.

[11] بحار الائنوار ج52 159.

[12] الذریعة الی تصانیف الشیعة شیخ آقا بزرگ تهرانی ج;108:5 دارالائضواء بیروت (طبقات اعلام الشیعه) شیخ آقا بزرگ تهرانی قرن هشتم 145.

[13] دراسة فی علامات الظهور والجزیرة الخضراء استاد جعفر مرتضی عاملی.

حضرت مهدی(ع) چه مدت پس از ظهور زندگی می کند و چگونه از دنیا...

پرسشی در این جا مطرح می شود که حضرت مهدی(ع) چه مدت پس از ظهور زندگی می کند و چگونه از دنیا می رود.

آنچه مسلّم است، مدت حکومت و حاکمیت مهدی(ع)، باید به اندازه ای باشد که پایه های ظلم و ستمگری ویران گردد و بر جای آن بنیاد عدل و داد استوار گردد بدون تردید، این مسائله اساسی، زمان می طلبد و فرصت می خواهد. کاری است کارستان و بنا نیست که همه امور را آن حضرت براساس معجزه و روش غیر عادی به پیش ببرد، بنابراین عقل و شواهد دیگری اقتضا می کند که آن حضرت مدتی طولانی حیات داشته باشد تا بتواند در این دنیای گسترده، تحولی همه جانبه و فراگیر، ایجاد کند و جهان را به اسلام و ارزشهای اسلامی آشنا سازد.

اما این مدت چه اندازه به طول می انجام، خیلی روشن نیست، روایات وارده از طریق عامه و خاصه، گوناگون است:

پنج، بیست، سی و چهل سال، در منابع اهل سنت [1] .

نوزده، بیست، سیصد و نه سال، در منابع شیعی [2] .

اما این که چگونه از این جهان خواهد رفت، به مرگ طبیعی یا غیر طبیعی؟

اختلاف هایی در روایات به چشم می خورد.

برخی از روایات می گویند که آن حضرت مدتی حکومت خواهد کرد سپس وفات می کند و مسلمانان بر او نماز می گذارند. [3] .

از بعضی از روایات استفاده می شود که مرگ آن حضرت طبیعی نخواهد بود و به دست جنایت کاران، با مشخصاتی که برای آنان در روایات ذکر شده، به شهادت می رسد [4] .

بررسی و قضاوت در این امر مبتنی بر دو مسائله است:

1. آیا همه امامان معصوم(ع) شهید می شوند، یا امکان دارد که به مرگ طبیعی از دنیا بروند. در فرض اول، دلیل و مستند آن چیست؟

2. اگر در سایر ائمه(ع) پذیرفتیم که همه به شهادت رسیده اند، نسبت به امام زمان(ع) چه خواهد شد؟ اجل طبیعی یا شهادت؟

بدون تردید، امامان معصوم(ع) تا زمان امام عصر(ع)، همگی معاصر با سردمداران پلید و حاکمان قسی القلب و خون آشامی بوده اند، آسایش و آرامش نداشته اند.

اما آیا همه آن بزرگواران، به شهادت رسیده اند، یا خیر، برخی از آنان به مرگ طبیعی از دنیا رفته اند، بین علمای شیعی نزدیک به زمان معصوم، اختلاف است:

شیخ صدوق بر این باور است:

(همه معصومین(ع)، به اجل غیر طبیعی از دنیا رفته اند... کسی که چنین عقیده نداشته باشد از ما نیست.) [5] .

شیخ مفید، در جواب صدوق می نویسد:

(فاما ما ذکره ابوجعفر، رضی اللّه عنه، من مضی نبینا والائئمة(ع) بالسّم والقتل فمنه ثابت ومنه مالم یثبت والمقطوع به ان امیرالمؤمنین(ع) الحسن(ع) والحسین(ع) خرجوا من الدنیا بالقتل ولم یمت احدهم حتف انفه وممن مضی بعدهم مسموماً موسی بن جعفر(ع) ویقوی فی النفس امرالرضا(ع) وان کان فیه شک، فلا طریق الی الحکم فیمن عداهم بانهم سموا اواغتیلوا اوقتلوا صبراً، فالخبر بذلک یجری مجری الائرجاف ولیس بتیقنه سبیل) [6] .

آنچه را که شیخ صدوق در رابطه با درگذشت پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) به ستم و قتل گفته، برخی از آنها ثابت است و برخی مشکوک. اما شهادت امیرالمؤمنین علی و امام حسن و امام حسین(ع) به قتل حتمی و قطعی است. پس از ایشان، مسمومیّت و شهادت موسی بن جعفر(ع) نیز قطعی و مسلم است. درباره امام رضا(ع) نیز قول قوی مسمومیت و شهادت ایشان است، گرچه جای تردید هست. اما در دیگر ائمه(ع) راهی برای اثبات این که آنان به وسیله ستم یا ترور و یا قتل صبر، به شهادت رسیده اند، در دست نیست.

آنچه از راه احساسات گفته می شود، یقین آور نخواهد بود.

علامه مجلسی پس از آن که روایات را زیر عنوان: (انّهم علیهم السلام لایموتون الا بالشهادة) می آورد، نظر شیخ مفید را مورد نقد و بررسی قرار می دهد و می نویسد:

(با توجه به اخبار فراوانی که مبنی بر شهادت ائمه(ع) در دست است و نیز نمونه های خاصی که در برخی از آنان وجود دارد، نمی توان آن را نفی کرد. البته غیر از علی و فاطمه و حسن و حسین و موسی بن جعفر و علی بن موسی الرضا(ع) که دلیل قطعی بر شهادت آنان دادیم در دیگر ائمه(ع) چنین دلیل قطعی نداریم، اما دلیل بر نفی هم نداریم و قرائن و و شواهد تاریخی مؤید شهادت آنان نیز هست. شاید مقصود شیخ مفید هم نفی قطع و تواتر است، نه ردّ و نفی اصل مسائله. [7] ) بزرگانی که به شهادت همه امامان معصوم(ع)، به دست جنایت کاران قائل هستند دلایلی دارند،از جمله:امام رضا می فرماید:

(ما منا الامقتول) [8] .

یا امام حسن مجتبی(ع) می فرماید:

(والله لقد عهد الینا رسول اللّه(ص) ان هذا الائمر علیکم اثنا عشر اماماً من ولد علی وفاطمة، مامنا الامسموم او مقتول) [9] .

به خدا سوگند، پیامبر(ص) به ما این عهد و وعده را داد که امر امامت را دوازده تن از فرزندان علی و فاطمه(ع) به دست خواهند گرفت و هر یک از آنان، مسموم یا مقتول خواهند شد.

قائلین به شهادت ائمه، اصل کلی را از این روایات استفاده کرده اند و بر این نظرند که ساختار بدنی پیامبر(ص) و امامان(ع) به گونه ای است که زمینه و ظرفیت حیات و عمر طولانی را دارند، مگر عارضه و حادثه ای از خارج بر آنان تحمیل شود [10] .

ولی برخی از بزرگان کلیت این احادیث: (مامنا الامسموم او مقتول) را نپذیرفته اند.

طبرسی می نویسد:

(بسیاری از اصحاب ما، بر این باورند که امام حسن عسگری(ع) و سایر ائمه(ع) با شهادت از دنیا رفته اند و بر این معنی به روایتی از امام صادق(ع) استدلال کرده اند که: (ما منا الامقتول او شهید) والله اعلم بحقیقة ذلک). [11] .

جمله اخیر ایشان گویای این معنی است که شهادت همه ائمه(ع) در نظر ایشان قطعی و مسلّم نبوده است.

با توجه به نکات یاد شده روشن شد که اگر نظر شیخ صدوق را بپذیریم و به روایات (مامنا الامسموم او مقتول) پایبند باشیم و آنها را از نظر سند بپذیریم، امام زمان(ع) به دست جنایت کاران به شهادت می رسد. ولی اگر قول شیخ مفید را بپذیریم و به روایات: (مامنا الامسموم او مقتول) پایبند نباشیم باید بگوییم که چگونگی مرگ آن عزیز، روشن نیست. واللّه اعلم.

پاورقی

[1] سنن ابی داوود، ج؛116:4 دار احیاء السنّة النبویّة.

[2] اعلام الوری بائعلام الهدی، طبرسی، 434، دارالمعرفة، بیروت؛ (کتاب الغیبة) شیخ طوسی471،474؛ (بحارالانوار)، ج280:52، 299.

[3] بحار الائنوار، ج383:52.

[4] تاریخ ما بعد الظهور، سید محمد صدر؛881: مکتبة الائم امیرالمؤمنین العامة، اصفهان.

[5] اعتقادات، شیخ صدوق، تحقیق عصام عبدالسید، چاپ شده در مصنفات شیخ مفید، ج 99:5، کنگره شیخ مفید.

[6] تصحیح الاعتقاد شیخ مفید، حسین درگاهی، چاپ و مصنفات شیخ مفید، ج5 131.

[7] بحارالانوار،ج27:213، 216، 217.

[8] بحارالانوار،ج27:213، 216، 217.

[9] بحارالانوار،ج27:213، 216، 217

[10] (تاریخ الغیبة الصغری) 230، مکتبة الائمام امیرالمؤمنین، اصفهان.

[11] (تاریخ الغیبة الصغری) 230، مکتبة الائمام امیرالمؤمنین، اصفهان.(اعلام الوری) 349.

2) چگونه باید به امام مهدی علیه السلام سلام گفت

سید محمد کاظم قزوینی

در روایتی آمده است که: سائل رجل من الامام الصادق (ع): هل یسلم علی القائم بامرة المومنین؟

قال علیه السلام: لا... ذاک اسم سمی الله به امیرالمومنین لم یسم به احد قبله و لا یسمی به بعده الا کافر

فقال رجل کان حاضرا عند الامام الصادق(ع): جعلت فداک... و کیفت یسلم علیه؟. قال‌علیه اسلام: «تقول:السلام علیک یا بقیة الله» ثم قراء قوله‌تعالی: بقیة الله خیرلکم ان کنتم مومنین

مردی از امام صادق(ع) پرسید که می‌شود به قائم (ع) گفت: السلام علیک یا امیرالمومنین؟

امام صادق(ع) پاسخ داد: نه! چرا که این عنوان ویژه علی(ع) است و قبل و بعد از او کسی جز کافر به این عنوان خوانده نمی‌شود

دیگری پرسید: «فدایت شوم! پس چگونه بر امام مهدی می‌توان سلام گفت؟» فرمود: هرگاه خواستی بر او درود فرستی می‌توانی‌بگویی: «السلام علیک یا بقیة الله» و آنگاه این آیه شریفه را خواند که: بقیة الله خیرلکم ان کنتم مومنین

از این روایت و دیگر روایات استفاده می‌شود که به مردم اجازه داده نشده است که حضرت مهدی(ع) را به هنگام زیارت و سلام بنام‌مبارک یا کنیه‌اش ندا دهند و بگویند:السلام علیک ایها المهدی» و این نشانگر تعظیم و تجلیل بر مقام والای اوست همانگونه که خداوند در قرآن شریف مسلمانان را نهی فرمود که پیامبر را بنام صدا بزنند: لا تجعلوا دعا الرسول بینکم کدعاء بعظکم بعضا

امام باقر (ع) فرمود: هر کس از شما قائم(ع) را درک نمود هنگامی که او را دید باید بگوید

«السلام علیک یا اهل بیت الرحمة و النبوة و معدن العلم و موضع الرسالة»

سلام بر شما ای خاندان رحمت و نبوت، سلام بر شما ای سرچشمه دانش و کانون رسالت

السلام علی معزالاولیاء و مذل الاعداء

سلام و درود بر خاتم اوصیا، مفخر اولیا، کوکب فروزان آسمان ولایت و تنها باقیمانده خاندان عصمت که با قیام خود آخرین حلقه از حلقات مبارزه حق و باطل را به پایان برده و کاخهای ستم و کنگره‌های بیداد را برای همیشه در هم کوبیده و آنچه غایب بعثت انبیا و کوشش اولیا بوده در جامعه تحقق خواهد بخشید

السلام علی شمس الظلام و بدر الثمام

سلام و درود بر خورشید فروزان امامت که از پس ابر غیبت بر زوایای قلب شیفتگانش نور امید می‌افشاند و بر مظلومان و مستضعفان‌نوید رهایی می‌دهد و با طوفان قیامش منافقان،حیله گران و دغل بازان را از صحنه خارج کرده و مدعیان دروغین حقوق بشر را رسوا نموده‌و مظلومان حق از دست دادگان را به حقوق حقه خود نایل خواهد ساخت

السلام علی صاحب الصمصام و فلاق الهام

سلام و درود بر بزرگ انقلابی ِ تاریخ بشریت که با انقلاب بی نظیرش بساط ستم و ستمگری را در جهان برچیده و بر حکومتهای نظامهای باطل خاتمه داده و بیدادگران و ستم پیشگان را برای ابد در زباله دان تاریخ دفن نموده و پرچم عدالت و رحمت را بر بسیط زمین‌برافراشته و حکومت عدل را جایگزین حکومت جور خواهد نمود

السلام علی ربیع الانام و نضرة الایام

سلام و درود بر بهار انسانها و شکوفایی دورانها، یعنی آنکه با ظهورش فجر نور شکافته و همه جا نور باران می‌شود، عدل و مساوات همه‌گیر شده و نابسامانی ها در تمام محورهای فرهنگی اقتصادی سیاسی و... از میان خواهد رفت جهل‌ها و ستمها رخت خواهد بست، عقل ها و دانشها به کمک خواهد رسید و زندگی‌ها با طراوت و انسانها با صفا خواهند شد

السلام علی المهدی و الذی وعد الله عزوجل به الامم

سلام و درود بر انبیا و اولیایی که از ظهور و قیام و حکومت جهانی او نوید داده و انتظار قدوم مبارکش را به رهروانشان توصیه نموده‌اند

سلام و درود بر رهروان و شیفتگان و دلباختگان او که حتی یک لحظه از لحظات زندگی از یاد او غافل نبوده و برای رسیدن به وصال دلربایش از هیچ سعی و کوششی دریغ نمی‌ورزند و افتخار زیارت او را با سلطنت بر زمین و زمان مبادله نمی‌کنند

وصف جمال یار

«هوالجمیل»

زوصف حسن تو حافظ چه گونه نطق زند

که همچو صنع خدایی ورای ادراکی

بی شک شناخت امام و حجت هر زمان ارزش حیاتی دارد. این شناخت ابعاد گوناگونی دارد. یکی از گونه‌های شناخت، مربوط به شکل‌ظاهری حضرت(ع)است.

مطالب زیر با کاوش در روایات فراوان و دسته بندی آنها چهره حضرت را نمایانده است. پیش از شروع در وصف اعضای مبارک‌حضرت چند بحث کلی مطرح شده که عبارت است از:

1- شباهت حضرت ولی عصر(عج) به نبی اکرم(ص) و ائمه و سایر انبیا(ع).

2- زیبائی جمال نازنین حضرت حجت (عج).

3- قامت رعنای امام غائب(ع).

4- رنگ رخسارشان.

اما خلاصه‌ای از روایات و احادیثی که در این مضامین آمده است را بطور اختصار می‌آوردیم؛

1- شباهت:

ایشان شبیه‌ترین مردم به رسول خدا هم از نظر سیرت و صورت و هم در زیبائی و جمال و قیافه و گفتار است چنانکه این مطلب بطور مکرر از سوی پیامبر اکرم(ص) نقل شده است.

آن طور که از روایات و احادیث اخذ می‌شود،می‌توان به امام رضا(ع)و امام حسن عسکری(ع) و همچنین از پیامبران به حضرت‌موسی(ع) نیز اشاره کرد که آقا امام زمان ارواحنا فداه برایشان شبیه ترند.

2- زیبائی:

در برخی روایات از ایشان به عنوان جوانی سفید و گشاده روی و زیباروی و در برخی دیگر جوانی زیباروی و خوش بوی و با هیبت که با وجود این هیبت رابطه ی نزدیکی با مردم دارد یاد کرده اند و چنانچه در روایات و ملاقاتهای ایشان آمده ایشان را با تشبیه هایی مانند، پاره ماه یا قرص ماه در شب تاریک و یا شاخه ی بید مشک یا شاخه ی ریحان و یا اینکه پیشانی اش مانند ستاره‌ای نورانی می‌درخشد و ایشان طاووس اهل بهشت هستند توصیف می‌کنند.

اگر چه حسن خروشان بر جلوه آمده‌اند

کسی به حسن و ملاحت به یار ما نرسد

هزار نقش برآید ز کلک صنع و یکی

به دل پذیری نقش نگار ما نرسد

جوانی و روی زیبا از مشخصات بارز حضرت حجت ارواح له فداه است.

3- سن:

سن اش زیاد و چهره‌اش جوان است به گونه‌ای که در نظر بیننده چهل ساله یا کمتر می‌نماید و از نشانه‌های ایشان آن است که تا زمان وفات پیر نمی‌شوند.

آخرین سخن روایت از سن ایشان اینکه حضرت حتی پس از ظهور هم پیر نمی‌شوند و تا آخر عمر شریف‌شان چهره‌ای جوان خواهند داشت.

4- قامت:

گروهی از روایات در بردارنده این هستند که قد حضرت متوسط و موزون است یعنی نه قدی بلندی و نه خیلی کوتاه دارند.

در روایاتی دیگر اندام ایشان بیشتر به اندام فرزندان حضرت یعقوب یعنی بنی اسرائیل تشبیه شده و وجه تشبیه را معمولا بلندی قد و بزرگی جسم نقل می‌کنند که در تفاسیر دیگر وجه تشبیه در نحافت و باریکی اندام است.

خوش قامت و باریک اندام و بدنی ورزیده که گوشت اضافی و سخت ندارد.

طوبی ز قامت تو نیارد که دم زند

زین قصد بگذرم که سخن می‌شود بلند

5- رنگ:

نقل های موجود درباره ی رنگ چهره ی حضرت ولی عصر(عج) دو دسته است؛ دسته نخست نورانیت و درخشش و خالص و زیبا بودن رنگ چهره‌ی امام را بیان می‌کند و دسته دوم خود رنگ ایشان را.

او مانند بابونه‌ای ارغوانی که شبنم به رویش نشسته و رنج نسیم به او رسیده باشد عرب رنگ و سفیدی متمایل به سرخی و یا چهره‌ایشان کمی گندم گون و طلایی است.

همچنین گندم رنگی که در اثر شب زنده داری کمی زرد شده است.

حاجت مطرب و می نیست تو برقع بگشا

که به رقص آوردم آتش رویت چو سپند

حال وصف تک تک اعضا را بیان می کنیم؛

1- سر:

سر مبارک ایشان گرد و بزرگ که شبیه سر مبارک نبی گرامی اسلام(ص) می‌باشد و خالی در سر دارند.

2- موی سر:

موی حضرت زیبا است و رنگی صاف و واضح و خوش منظر دارد. رنگ موی امام «سحماء» یعنی لیالی رنگ است البته سرخی است که به سیاهی می‌زند، یعنی موی زیبای حضرت سیاه ِخالص نیست بلکه سرخی کمی هم دارد البته سیاهی غلبه دارد و سیاه‌دیده می‌شود.

موی حضرت بلند است که تا نرمه ی گوش می‌رسد حضرت وقتی فرق باز می‌کنند و موها را به دو طرف شانه می‌کنند تا نرمه ی گوش می‌رسد.

حالت موهای حضرت نه کاملاً معجد و پرچین است و نه کاملاً سخت و بی حالت است.

حضرت یک یا دو گیسوی بندند و فرق سرشان را باز می‌کنند.

تذکر: باید توجه کرد که گیسو و موی بلند که برای حضرت ولیعصر(عج) نقل شده است مربوط به زمانی است که درجامعه، داشتن چنان مویی، متداول و معمول است.

3- صورت:

صورت مبارک امام کشیده و گونه‌های ایشان کم گوشت و دارای پوستی لطیف است و از نشانه‌های صورت ایشان خالی در گونه ی راست که مانند ستاره‌ای درخشان نمایان است و همچنین میان دو پیشانی حضرت اثر سجده نمایان است.

ای آفتاب، آیینه دار جمال تو

مشک سیاه مجعد گردان خال تو

4- پیشانی:

واضح و روشن و بلند و درخشان از توصیفاتی است که در مورد پیشانی مبارک حضرت بیان شده است؛موهای حضرت‌چون به طرفین شانه شده‌اند پس پیشانی با وضوح و روشنی نمایان است و همچنین پیشانی ایشان دارای پوست لطیف و صاف است که اثر سجده نیز بر پیشانی مبارک نمایان است.

5 - ابرو:

حضرت ابروانی کشیده و کمانی دارند که بلند و پرپشت هستند؛ ابروان حضرت به هم پیوسته نیست ولی فاصله کمی از هم‌دارند که موجب زیبایی و گشادگی چهره ی ایشان می‌شود.

6- چشم:

چشمان حضرت درشت و سیاه که شفافیت و درخشندگی جذابی دارد و همچنین به طور طبیعی سرمه کشیده و سیاه هستند.

چشمان زیبای ایشان کمی فرو رفته و گود افتاده هستند که شاید این نیز مانند زردی چهره ی مبارک امام(ع) در اثر شب زنده داریهای مداوم‌باشد.

به خاطر شباهت امام (ع) به پیامبر(ص) می‌توان گفت امام(ع) دارای مژه‌های فراوان و پرپشت و بلند و دراز هستند و همچنین در سفیدی‌چشم، رگه‌هایی از سرخی وجود دارد.

7- بینی:

بینی ایشان کشیده و بلند است و همچنین تیز و باریک، بالای بینی یعنی قسمت استخوان بینی برآمده و مرتفع است به گونه‌ای که‌زشت نباشد؛ نوک بینی کم ارتفاع و سوراخ بینی کوچک است یعنی بینی بسیار کم، حالت تحدب و گوژی دارد.

8 و 9- دهان و لب:

در مورد دهان و لب مبارک امام(ع) نقلی وارد نشده است اما چون امام (ع)شبیه پیامبر هستند لذا روایات آمده درمورد پیامبر را برای امام(ع) نیز نقل می‌کنیم.

لب هایی سرخ و عقیق و دهانی بزرگ که در مردان نشان زیبایی است از مشخصات دهان و لب ایشان است.

10- دندان:

دندانهای پیشین حضرت از هم فاصله دارند و دندانهای ایشان براق و درخشنده است.

11- ریش:

پرپشت و کوتاه ریش؛ محاسن حضرت پرپشت و فراوان است و بلند نیست؛ یعنی در عین فراوانی محاسن موهای محاسن‌کوتاه است.

12- گردن:

در مورد گردن حضرت نیز نقلی وارده شده است اما از اینکه در مورد پیامبر وارد شده است می‌توان گفت‌ که گردن امام(ع)دارای مشخصات زیر است؛

بلند و کشیده و بسیار زیبا و موزون است به گونه‌ای که دست ساز و غیر طبیعی می‌نماید، بسیار سفید و درخشان است به مثل درخشش نقره؛ و زیر گردن و قسمت ترقوه،طلایی و براق است.

13- کتف و شانه:

استخوانهای شانه ی حضرت درشت و بزرگ است؛ شانه‌های حضرت افتاده و پایین است.

در کتف مبارک امام علامت نبوت هست و یک خال در کتف راست و یک خال دیگر در میان دو کتف حضرت قرار دارد.

زیر کتف چپ حضرت برگی مانند برگ درخت آس هست.

«آس، درختی شبیه درخت انار است که دارای برگهایی ضخیم و همیشه سبز و معطر است. بنابراین بوی عرق ایشان مانند مشک و شبیه‌بوی برگ درخت «آس» است و شانه‌های حضرت موی فراوان دارد.

14- سینه:

فراخ سینه و بزرگی سینه از نشانه‌های سینه ی ایشان است و میان دو کتف حضرت پهن است.

15- پشت:

در پشت اش دو خال است خالی به رنگ پوست اش و خالی شبیه خال پیامبر(ص).

16- ساق:

ساق های پای حضرت باریک و نازک است که نشان اندام زیبا و قوی است؛ساق های دست امام(ع) بلند و پهن می‌باشد وهمچنین ساق های ایشان دارای موی فراوان و نیز صاف و کشیده است.

بر ساق دست راست حضرت آیه ی «جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان ذهوقا ً» نوشته شده است.

17- کف دست و پا:

انگشتان و کف دست و پای حضرت درشت و ستبر است چنانکه خشن بودن کف و انگشتان در مردان نشان قوت‌ِ قبض و مایه یِ مدح است.

یک خال در کف دست راست حضرت(ع) هست.

علامتی نیز در کف دست حضرت(ع) وجود دارد که این علامت ممکن است همان خال باشد یا نوشته‌ای که بر کف حضرت (ع) وجود دارد.

بر دو کف دست حضرت(ع) نوشته شده است (بایعوه؛ فان السیعة لله عزوجل) یعنی «با ایشان بیعت کنید زیرا؛ بیعت فقط مخصوص‌خداوند است».