چرا برخي نمازگزارها مرتكب فحشا و منكر ميشوند؟
بازداري از گناه اثر طبيعي نماز است، چون نماز توجه خاصي است از بنده به سوي خداي سبحان، ليكن اين اثر تنها به مقدار اقتضاء است، يعني اگر مانع و يا مزاحمي در بين نباشد اثر خود را ميبخشد. خلاصه، ياد خدا و موانعي كه از اثر او جلو ميگيرند،
چرا برخينمازگزارهامرتكبفحشا و منكرميشوند؟ (25)
مانند دو كفه ترازو هستند، هر وقت كفه ياد خدا چربيد، نمازگزار گناه نميكند، و هر جا كفه آن موانع چربيد كفه ياد خدا ضعيف ميشـود، و نمـازگـزار از حقيقـت يـاد خـدا منصرف مــيگـــردد، و گنـاه را مـرتكب مــيشــود.
و اگر خواننده عزيز بخواهد اين معنا را لمس كند، بايد حال بعضي از افراد كه نام مسلمان دارند، و در عين حال نماز نميخوانند، در نظر بگيرد، ميبيند كه به خاطر نخواندن نماز، روزه را هم ميخورد، و حج هم نميرود و زكات هم نميدهد، و بالاخره ساير واجبات را هم ترك ميكند، و هيچ فرقي بين پاك و نجس، و حلال و حرام نميگذارد، و خلاصه در راه زندگي همچنان پيش ميرود، هر چه پيش آيد خوش آيد، و هيچ چيزي را در راه خود مانع پيشرفت خود نميبيند، نه ظلم، نه زنا، نه ربا، نه دروغ، و نه هيچ چيز ديگر! آن وقت اگر حال چنين شخصي را با حال كسي مقايسه كني كه نماز ميخواند، و در نمازش به حداقل آن يعني آن مقداري كه تكليف از گردنش ساقط شود
(26) نماز و روزه از ديدگاه قرآن و حديث
اكتفاءميكند، خواهيديدكه اواز بسيارياز كارها كه بينماز ازآن پروانداشتپروا دارد، و اگر حال اين نمازگزار را با حال كسي مقايسه كني كه در نمازش اهتمام بيشتري دارد، خواهي ديد كه دومي از گناهان بيشتري پروا دارد، و به همين قياس هر چه نماز كاملتر باشد،خودداريازفحشاءومنكراتبيشترخواهدبود.
بهترين عملي كه صدورش از انسان تصور ميشود؟!
«وَ لَذِكْــرُ اللّــهِ اَكْبَرُ!»
(45 / عنكبوت)
اگر نماز را ذكر ناميدهاند، براي اين است كه: نماز هم مشتمل است بر ذكر زباني از تهليل، حمد، تسبيح، و هم به اعتباري ديگر مصداقي است از مصاديق ذكر، چون
1- الميزان ، ج 16 ، ص 198.
بهترين عمليكه صدورشاز انسان تصور ميشود؟! (27)
مجمـوعه آن عبـوديت بنــده خــدا را مجسـم ميســازد، و لـذا خـداي تعـالـي نماز را ذكراللّه ناميده و فرموده:
«اِذا نُــودِيَ لِلصَّلــوةِ مِـنْ يَــوْمِ الْجُمُعَــةِ فَــاسْعَـوْا اِلي ذِكْـرِ اللّهِ!»
(9 / جمعـــه)
و هم به اعتباري ديگر امري است كه ذكر بر آن مترتب ميشود، يعني نتيجه نماز ياد خـدا اسـت، همچنـان كـه آيــه
«...وَاَقِمِالصَلوةَلِذِكْري»
(15 / طه) به آن اشاره ميكند.
اين دو قسم از ذكر بهترين عملي است كه صدورش از انسان تصور ميشود، واز همه اعمال خير قدر و قيمت بيشتري دارد، و نيز از همه انحاي
عبادتها اثر بيشتري در سرنوشت انسان دارد، چون ياد خدا به اين دو نوع كه گفته شد، آخرين مرحله سعادتي است كه بـراي انسانها در نظر گرفته شــده، و نيـز كليـد همـه خيـرات است .
«...وَ لَذِكْرُ اللّهِاَكْبَرُ...» اثر ديگرياز نماز را بيان ميكند، واينكه آن اثر، بزرگتر از اثر قبلي است. گويا فرموده: نماز بگزار تا تو را از فحشاء و منكر بازبدارد، بلكه آنچه عايد
1- به معنــاي انواع و گونهها است .
(28) نماز و روزه از ديدگاه قرآن و حديث
تو ميكند بيش از اين حرفها است، چون مهمتر از نهي از فحشاء و منكر اين است كه: تو را به ياد خدا مياندازد، و اين مهمتر است، بـراي اينكـه ذكـر خـدا بـزرگتـرين خيـري است كـه ممكـن است بـه يك انسـان بـرسد، چـون ذكـر خـدا كليـد همـه خيـرات است، و نهـي از فحشـاء و منكـرات نسبت بـه آن فايدهاي جزئي است.
در مجمع البيان از امام صادق عليهالسلام روايت كردهاند كه فرمود: هر كه دوست ميدارد بداندنمازش قبول شده يا نه، به خود بنگرد كه آيا نمازش او را از فحشاء و منكر باز ميدارد يا نه؟ به همان مقدار كه بازش ميدارد قبول شده است.
در تفسير نور الثقلين از معاذ بن جبل روايت كرده كه گفت: من از رسول خدا پرسيدم كدام يك از اعمــال مجبـوبتـرين عمل نـزد خدا است؟
فــرمـود: اينكـه بميـري در حـالي كـه زبـانت از ذكـر خـداي عـزوجـل تـر باشد.
بهترين عمليكه صدورشاز انسان تصور ميشود؟! (29)
فصل دوم:آغاز نماز در اسلام و در خانواده پيامبر
نماز قبل از بعثت رسول اللّه
«اَرَأَيْتَ الَّذي يَنْهي ، عَبْدا اِذا صَلّي،»
«آيا ديدي آن شخص را كه نهي ميكرد بندهاي را به هنگامي كه نماز ميخواند؟» (9 و 10 / علــق)
مراد از عبدي كه نماز ميخواند به طوري كه از آخر آيات بر ميآيد رسول خدا صلياللهعليهوآله است. سياق اين آيات دلالت دارد بر اينكه رسول خدا قبل از نزول قرآن نماز ميخوانده، و همين معنا دلالت دارد بر اينكه آنجناب قبل از رسيدنش به مقام رسالت با نزول قرآن،
(31)
يعني قبل از حادثه بعثت از انبيا بوده است. ولي بعضي گفتهاند كه: نماز قبل از بعثت آن جناب نماز واجب نبوده، و به طوري كه از اخبار بر ميآيد نمازهاي واجب در شب معراج واجب شده، اما اين سخن درست نيست، براي اينكه آنچه از داستان شب معراج مسلم است، تنها اين است كه نمازهاي پنجگانه يوميه در آن شب با شكل خاص خود يعني دو ركعت دو ركعت واجب شد، و هيچ دلالتي ندارد بر اينكه قبل از آن شب به صورت ديگر تشريع نشده بود، بلكه در بسياري از آيات سورههاي مكي و از آن جمله سورههائي كه قبل از سوره اسراء نازل شده، نظير سوره مدثر و مزمل و غير آن دو سخن از نماز رفته، و به تعبيرهايي مختلف از آن ياد نموده است، هر چند كه كيفيت آن را ذكر نكرده، اما اينقدر هست كه نمازهاي قبل از معراج مشتمل بر مقداري تلاوت قرآن و نيز مشتمل بر سجده بوده است.
(32) نماز و روزه از ديدگاه قرآن و حديث
و در بعضــي از روايات هــم آمــده كه رســول خــدا صلياللهعليهوآله در اوايل بعثت با خديجــه و علــي عليهالسلام نماز ميخوانــد، در ايــن روايـات هــم نيـامده كــه نمـاز آن روز به چه صورت بوده است.
امر به نماز در خانواده رسول اللّه
«وَأْمُــرْ اَهْلَـكَ بِالصَّلـوةِ وَ اصْطَبِـرْ عَلَيْها لا نَسْئَلُـكَ رِزْقــا نَحْـــنُ نَرْزُقُــكَ وَ الْعاقِبَـةُ لِلتَّقْــوي،»
«كسان خويش را به نماز خواندن وادار كــن و بــه كــار نمـاز شكيبـايي بـه خـرج ده، مـا روزي دادن كسـي را بـه عهـده تونميگـذاريـم كـه تـو خـود نيــز روزي خور مـائي و سرانجـام نيــك مخصـوص پرهيزكـاري است.» (132/ طه)
1- الميــــــــــــــزان ، ج 20 ، ص 545 .
امر به نماز در خانواده رسول اللّه (33)
جمله «اَهْلَكَ» بر حسب انطباقش با هنگام نزول، خديجه همسر رسول اللّه و علي عليهالسلام هستند چون علي عليهالسلام هم اهل آن جناب و در خـانه آن جناب بود و يا آن دو بزرگوار به ضميمـه بعضي از دختران رسول خدايند.
داستان امر فرمودن رسول اللّه اهل بيت را به نماز، به طرق مختلف نقل شده است: در تفسير قمي آمده كه آن جناب همواره اين عمل را همه روزه انجام ميداد، حتي زماني هم كـه بــه مـدينـه آمـد، تـا از دنيـا رفت.
(34) نماز و روزه از ديدگاه قرآن و حديث
فصل سوم:نمازهاي تشريع شده قبل از معراج رسول اللّه صلياللهعليهوآله
نماز دو طرف روز، و ساعاتي از شب نزديك به روز
«وَ اَقِــمِ الصَّلـوةَ طَـرَفَـيِ النَّهارِ وَ زُلَفـــا مِــنَ الَّيْـــلِ اِنَّ الْحَسَنتِ يُـذْهِبْـنَ السَّيِّئاتِ ذلِـكَ ذِكْــري لِلـذّاكِــريــنَ،»
«دو طرف روز و ساعاتي از شب كه نزديك روز باشد، نماز بپا دار كه نيكيها بديها را نـابـود ميكنـد، اين تـذكـري است بـراي آنهـا كـه اهل تذكرند.» (114 / هود)
دو طرف نهار به معني صبح و عصر است، و كلمه «زُلَفا» از نظر معنا و ساختمان لفظي شبيه است به قرب واين وصفي است كه به جاي موصوف خود - نظير ساعات و
(35)
امثـال آن - نشستـه و تقـديرش اين است: و ساعاتـي از شب كـه نزديك به روز باشد.
يعني نماز را در صبح و عصر و در ساعاتي از شب كه نزديكتر به روز باشد به پاي دار، و اين ساعات با نماز صبح و عصر كه در يك طرف روز قرار دارد و نماز مغرب و عشاء كه وقتشان ساعتهاي اول شب است تطبيق ميكند، همچنانكه بعضي از مفسرين نيز گفتهاند.
و يا تنها با نماز صبح و مغرب كه هر يك در يك طرف روز قرار دارند و نماز عشاء كه وقتش اوايل شب است منطبق ميشود چنانكه ديگران گفتهاند و بعضي ديگر حرفهاي ديگري زدهاند و ليكن از آنجائي كه بحث در اين مورد به فقه مربوط است، ودر بحـث فقــهي متبــع، بيـاني است كـه از پيغمبـر و امامان اهـل بيتش وارد شـده باشــد.
جمله
«اِنَّ الْحَسَنتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ» امر «اَقِمِ الصَّلوةَ»
را تعليل نموده، بيان ميكند كه نمازها حسناتي است كه در دلهاي مؤمنين وارد شده و آثار معصيت و تيرگيهايي كه
(36) نماز و روزه از ديدگاه قرآن و حديث
دلهـايشان از نـاحيـه سيئات كسب كرده از بين ميبرد.
«ذلِــكَ ذِكْــري لِلـذّاكِرينَ»
يعني اينكه گفته شد كه حسنات سيئات را از بين ميبرد به خــاطر اهميتـي كه دارد و بـراي بنـدگاني كـه بـه ياد خدا هستند مايه تـذكر است!
تسبيح قبل طلوع و غروب، و برخي از شب و اطراف روز
«فَاصْبِــرْ عَلي ما يَقُـولُــونَ وَ سَبِّـحْ بِحَمْــدِ رَبِّــكَ، قَبْـلَ طُلُــوعِ الشَّمْــسِ وَ قَبْلَ غُــرُوبِها، وَ مِــنْ اناءِ اللَّيْــلِ فَسَبِّــحْ، وَ اَطْرافَ النَّهارِ لَعَلَّكَ تَرْضي،»
«بر آنچه ميگويند صبر كن و پيش از طلوع خورشيد وپيش از غروب آن به ستايش، پروردگارت راتسبيح گوي و كنارههاي شب و اواخر روز نيز تسبيح بگـوي شايد كه خوشنود شوي.» (130 / طه)
1- الميزان ، ج 11 ، ص 78.
تسبيح قبل طلوع و غروب، برخي از شب و روز (37)
«قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها،»
دو كلمه قبل دو ظرفند براي تسبيح و حمد پروردگار،
«وَ مِــنْ اناءِ اللَّيْــلِ فَسَبِّــحْ،»
يعنـي در بعضـي اوقـات شب تسبيـح بگوي.
تسبيحي كه در آيه ذكر شده مطلق است و از جهت لفظ دلالتي ندارد كه مقصود از آن نمازهاي واجـب يوميـه باشـد، و يـا مطلـق نماز باشد.
مـراد از اطـراف نهـار مـا قبـل از طلـوع آفتـاب و مـاقبـل از غـروب آن است كـه چــون دو وقـت وسيع هستنـد و بـراي هـر يـك اجــزايـي اسـت كـه هـر جــزء آن نسبت بـــه ظهــر يـك طــرف روز حسـاب مـيشـود.
بنابراين وجه برگشت معناي آيه به مثل اين ميشود كه بگوييم قبل از طلوع آفتاب و غـروب آن كه اطــراف روز هستنـد و در پــارهاي اوقـات شــب در آن تسبيــح كــن بــا اطراف نهــار كه مأمــور به تسبيــح در آن شـدي.
بنابراين اگر بگوييم: مراد از تسبيح در آيه، غير نمازهاي واجب است، در اين صورت مراد از تسبيح در اجزاي اول روز و اجزاي آخر روز، و اجزايي از شب، به
(38) نماز و روزه از ديدگاه قرآن و حديث
ضميمه اجزاي اول روز و آخر آن خواهد بود، و ديگر محذور تكرار، و نيز محذور اطـلاق لفظ جمع بر كمتـر از سه لازم نميآيد.
و اگر بگوييم مراد از تسبيح در آيه شريفه همان نمازهاي يوميه است، در اين صورت آيه شريفه تنها متضمن امر به نماز صبح و عصر و دو نماز مغرب و عشا خواهدبود،نظير امري كه درآيه «وَ اَقِمِالصَّلوةَ طَرَفَيِالنَّهارِ وَ زُلَفا مِنَالَّيْلِ،» (114/هود) بود كه آن نيز متعرض چهار نماز شده است.
و اما اينكهچرا تنها متضمن چهار نماز از نمازهاي پنجگانه يوميه شده، عيبي ندارد، براي اينكه اين سوره از سورههاي اولي است كه در مكه نازل شده، و اخبار مستفيضه از طرق عامه و خاصه نيز دلالت دارد بر اينكه واجبات روزانه در معراج پنج نماز تشريع شده، همچنانكه ميبينيم در سوره اسراء كه بعد از معراج نازل شده پنج نماز ذكر شده و فرمــوده:
«اَقِمِ الصَّلوةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ اِلي غَسَقِ اللَّيْلِ وَ قُرْانَ الْفَجْرِ... .»
(78 / اسراء)
پس شايد آنچه از نمازهاي يوميه در هنگام نزول سوره طه و نيز سوره هود كه قبل
تسبيح قبل طلوع و غروب، برخي از شب و روز (39)
از اسراء نازل شدهاند واجب شده بوده، چهار نماز بوده، و تا نزول سوره اسراء نماز ظهر واجب نشده بوده، بلكـه ظـاهـر دو آيـه سـوره طـه و سـوره هـود هـم همين است.
«لَعَلَّــكَ تَرْضـي»
سياق سابقكه اعراض كفار از يادخدا و نسيانايشاناز آيات او، و اسرافشان در امر خدا و ايمان نياوردنشان را ذكر ميكرد، و نيز تأخير انتقام از ايشان و دستور صبر و تسبيح و تحميد به رسول خدا را تذكر ميداد، اقتضاء دارد كه مراد از رضا، رضاي به قضاي خدا و قدر او باشد كه در اين صورت معنا اين طور ميشود: صبر كن و پــروردگارت را حمــد و تسبيح گوي آنقدر كه حالت رضا برايت حاصل شــود، رضاي به قضاي خدا.
و اما اينكه چطور تسبيح و تحميد خدا رضا ميآورد؟ وجهش اين است كه تنزيه فعل خدا از نقص و عيب، وياد كردن او به ثناي جميل، و مداومت در اين كار باعث ميشود انسان انس قلبي به خدا پيدا كند و علاقمند به بيشتر كردن آن شود،وقتي انس
(40) نماز و روزه از ديدگاه قرآن و حديث
به زيبايي و جمال فعل خدا و نزاهت او زياد شد رفته رفته اين انس در قلب رسوخ پيدا ميكند و آنگاه آثارش در نظر نفس هويدا گشته خطورهايي كه مايه تشويش در درك و فكر است از نفس زايل ميگردد، و چون جبلي نفس اين است كه به آنچه دوست دارد راضي و خوشنود باشد و آنچه غير جميل و داراي نقص و عيب است دوست ندارد، لذا ادامـه ياد خدا با تسبيح و تحميد باعث ميشود كـه نفس به قضاي خـدا راضي گردد.
ذكر صبح و عصر، و سجده و تسبيح طولاني شبها
«وَ اذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ بُكْرَةً وَ اَصيلاً، وَ مِنَ اللَّيْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَ سَبِّحْهُ لَيْلاً طَويلاً،»
«و نام خدا را صبح و شام به عظمت ياد كن، و در شبانگاه به سجده خدا پرداز و مقداري طولاني از شب را بهتسبيح و ستايش او صبح گردان!» (25 و26/انسان).
ذكر صبح و عصر، و سجده و تسبيح طولاني شبها (41)
مضمون اين دو آيه كه همان ذكر نام خدا در «بُكْرَة» و «اَصيل» (صبح و عصر) و سجده براي او در پاسي از شب باشد، با نماز صبح و عصر و مغرب و عشا تطبيق ميشود، و همين مؤيد آن احتمال است كه اين آيات در مكه يعني قبل از واجب شدن نمازهاي پنجگانه نازل شده باشد، چون آيهاي كه مشتمل بر نمازهاي پنجگانه است آيه
«اَقِــمِ الصَّلــوةَ لِدُلُــوكِ الشَّمْـسِ اِلي غَسَــقِ اللَّيْـلِ وَ قُرْانَ الْفَجْرِ»
(78 / اسراء) است.
پس در حقيقت دو آيه مورد بحث نظير آيه
«وَ اَقِمِالصَّلوةَ طَرَفَيِالنَّهارِ وَ زُلَفا مِنَالَّيْلِ»
(114 / هود) و آيه «وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِالشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها وَ مِنْ اناءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَ اَطْرافَالنَّهارِ» (130 / طه) است. «وَ سَبِّحْهُ لَيْلاً طَويلاً» منظور از تسبيح همان نماز شب است.
(42) نماز و روزه از ديدگاه قرآن و حديث
فصل چهارم:تشريع نمازهاي واجب
نمازهاي روزانه
«اَقِــمِالصَّلــوةَ لِــدُلُــوكِ الشَّمْــسِ اِلي غَسَــقِ اللَّيْــلِ وَ قُـــرْانَالْفَجْــرِ اِنَّ قُــرْانَ الْفَجْـرِ كانَ مَشْهُودا،»
«نماز را وقت زوال آفتاب تا اول تاريكي شب به پادار و نماز صبح را نيز به جاي آر كه آن به حقيقـت هم مشهـود مـلائكه شب است كـه مـيرونـد و هــم مــلائكه
(43)
روز كـه ميآينـد.» (78 / اسراء)
از ائمه اهل بيت عليهالسلام به طريق شيعه روايت شده كه فرمودهاند:
«لِدُلُوكِ الشَّمْسِ»
هنگـام ظهـر و
«غَسَقِ اللَّيْـلِ»
نصـف شـب اسـت.
و بنابراين روايت، آيه شريفه از اول ظهر تا نصف شب را شامل ميشود، و نمازهاي واجب يوميه كه در اين قسمت از شبانه روز بايد خوانده شود چهار نماز است، ظهر و عصر و مغرب و عشاء، و با انضمام نماز صبح كه جمله:
«وَ قُرْانَ الْفَجْرِ»
دلالت بر آن دارد نمــازهــاي پنجگـانـه يـوميه كامل ميشود.
واينكه فرموده:
«وَ قُرْانَالْفَجْرِ»
مراد از آن نماز صبح است، و چون مشتمل بر قرائت قرآن است آن را قرآن صبح خـوانـده، چــون روايـات هـمـه متفقنـد بـر اينكــه مــراد از
«قُــرْانَالْفَــجْــرِ»
هـمــان نـمــاز صبـح اسـت.
و همچنين روايات از طرف عامه و خاصه متفقا جمله
«اِنَّ قُرْانَ الْفَجْرِ كانَ مَشْهُودا»
را تفسير كردهاند به اينكه نماز صبح را هم ملائكه شب (در موقع مراجعت) و هم
(44) نماز و روزه از ديدگاه قرآن و حديث
ملائكه صبح (در موقع آمدن) ميبينند.
نماز وسطي
«حافِظُــوا عَلَــيالصَّلَــواتِ وَ الـصَّلــوةِ الْـوُسْطـي وَ قُـومُوالِلّهِ قانِتينَ،»
«همه نمازها و نماز ميانه را مـواظبت كنيد و براي خـدا مطيعـانـه بپـاي خيـزيد.» ( 238 / بقـــره)
1- الميزان ، ج 13 ، ص 241.
نماز وسطي (45)
منظــور از
«الصَّلــوةِ الْــوُسْطــي»
نمــازي است كـه در وسـط نمـازهـا قــرار ميگيــرد و از كـلام خــداي تعــالـي استفـاده نميشود كه منظور از آن چه نمازيست؟ تنها سنت است كه آن را تفسير ميكنـد، كـه ذيــلاً روايـاتش از نظـر خـواننده ميگذرد:
دركافي و فقيه وتفسير عياشي و قمي در ذيل آيه شريفه
«حافِظُوا عَلَيالصَّلَواتِ وَ الصَّلوةِ الْوُسْطي....»
به طرق بسياري از امام باقر و امام صادق عليهالسلام روايت آمده كه فرمودند: منظور از
«الصَّلوةِ الْوُسْطي»
نماز ظهر است.
اين معنا از ائمه اهل بيت در رواياتي كه از ايشان نقل شده به كلمه واحده آمده است، و بين روايات ائمه، هيچ اختلافي ديده نميشود، بله، در بعضي از آنها آمده است كه منظور از آن نماز جمعه است، ولي چيزي كه هست اينكه: از همانها نيز استفاده ميشود كه ظهر و جمعه را يك نوع گرفتهاند، و عبارت از نماز نيمه روز كه در جمعه به صورتي و در غير جمعه به صورتي ديگر خوانده ميشود، دانستهاند، نه اينكه مانند نماز صبح و ظهر دو نوع نماز و مربوط به دو وقت باشد، همچنانكه اين معنا در كافي و تفسير عياشي از زراره از امام باقر عليهالسلام آمده و عبارت روايت كافي چنين است: خداي تعالي فرموده: «حافِظُوا عَلَيالصَّلَواتِ وَ الصَّلوةِ الْوُسْطي» و منظور از نماز وسطي نماز ظهر است، يعني اولين نمازي كه رسول خدا صلياللهعليهوآله خوانـــد، كه از دو جهت وسطي ناميده
(46) نماز و روزه از ديدگاه قرآن و حديث
شده، يكــي از اين جهت كه درست در وسط روز خـوانـده مـيشـود و دوم اينكـه، بيـن نمـاز صبـح كـــه اول روز اسـت، و نمـاز عصـر كـه اواخـر روز اسـت قـرار دارد... (1)