صد و ده پرسش

صد و ده پرسش0%

صد و ده پرسش نویسنده:
گروه: متون فقهی و رسائل

صد و ده پرسش

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: سید محمد علی حسینی میلانی
گروه: مشاهدات: 39305
دانلود: 4405

توضیحات:

صد و ده پرسش
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 123 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 39305 / دانلود: 4405
اندازه اندازه اندازه
صد و ده پرسش

صد و ده پرسش

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

( پرسش نود و سوّم )

بسم الله الرّحمن الرّحیم

حضور مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی آقای میلانی دام ظلّه.

در ایّام ماه رمضان ما فرهنگیان سرخس دوره ی تلاوت قرآن داشته و مشکلات دینی برای ما پیش آمده است، خواهشمندیم جنابعالی به سؤال های زیر پاسخ لازم مرقوم فرمائید تا رفع اشکال و شبهه ی مان بشود. متشکّر خواهم بود.

س 1 : با آن که در سه چهار جای قرآن مثلاً آیه ی 64 سوره ی بقره می فرماید: ( کونوا قرده خاسئین ) و آیه ی 59 سوره ی مائده ( وجعل منهم القرده والخنازیر ).

و جاهای دیگر آیاتی راجع به مسخ شدن یهودیانی که حرمت شنبه را نگاه نداشته آمده است لطفاً مطابق تفسیر معتبر و روایات صحیح یفرمائید آیا منظور از مسخ شدن انسان ها به خوک و میمون واقعاً آنها به شکل حیوانات مزبور در آمده اند و نسل هائی از آنها باقی مانده است یا منظور چیز دیگری بوده؟

س 2 : در سوره ی حجرات آیه ی 10 کلمه ی ( بئس الاسم الفسوق ) در بعضی قرآن ها با لای الف لام اسم جزم دارد و بعضی ندارد بفرمائید طرز خواندن صحیح کلمه ی فوق چگونه می باشد و آیا این کلمه از نظر عربی قاعده ی مستثنائی را دارد به صورت: ( بئس لسم الفسوق ) خوانده می شود یا به همان شکل ( بئس الاسم الفسوق ) با جزم الف لام؟

س 3 : آیات حجاب قرآن در سوره ی نور، آیه ی 30 ( ولیضربن بخمرهنّ علی جیوبهنّ ) ، وسوره ی احزاب آیه ی 58 ( يَا أَيّهَا الْنّبِيّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنّ مِن جَلاَبِيبِهِنّ ) در تفسیرها نوشته اند شأن نزول بخصوصی دارد

اراذل و اوباش دنبال زنها راه می افتادند آیات مزبور نازل شد، آیا این آیات هم اکنون صدق می کند و آیا منظور از حجاب این است که حتماً زنها باید چادر داشته باشند؟ یا به وسیله ی دیگری هم می توانند حجابشان را حفظ نمایند؟

س 4 : آیا نوزادان ناقص الخلقه و عجیب الخلقه ای که به دنیا می آیند والدین آنها از نظر طبّی و بهداشتی نواقصی داشته اند یا نطفه ی این گونه نوزادان در ایّام مخصوص مثلاً ایّام محرّم و سوگواری بسته شده است.

س 5 : در قرآن مجید آمده است که نزد خداوند هیچ دینی غیر از اسلام پذیرفته نیست: ( انّ الدّین عند الله الاسلام ) ، ما می دانیم که اصولاً هر بچّه ای در هر خانواده ای که به دنیا می آید پیرو دین و مذهب پدر و مادرش می شود و در بعضی جاها جستجو و تحقیق برای مردم امکان ندارد و هر کسی فکر می کند دین و مذهب او درست و صحیح است، آیا حقیقتاً بقیّه ی ادیان و مذاهب دنیا هیچ ارزشی نداشته سرانجام پیروانشان دوزخی خواهند بود؟

س 6 : بفرمائید آیا مطابق تفسیر و روایات صحیح روح آدمی بهشتی یا دوزخی می شود یا با همین جسم و تن فعلی انسان به همین شکل کنونی از لذائذ بهشتی بهره مند و یا در جهنّم معذّب خواهد بود؟

س 7 : در سوره ی الشوری آیه ی 48 می فرماید: ( یهب لمن یشاء اناثاً ویهب لمن یشاء الذکور ـ الخ ) : ما به هر کس که بخواهیم پسر و به هر که خواسته باشیم دختر می دهیم و هر که را بخواهیم عقیم و نازا می کنیم. بفرمائید آیا این موضوع منحصر به خواست خداوند است یا پدر و مادر هم دخالت هایی از نظر رعایت نکاتی دارند؟

با کمال معذرت و پوزش از مزاحمت.

سرخس ـ حبیب الله اشترخانی

« بسمه تعالی شأنه »

ج 1 : به شکل ظاهری امری است عرضی، مربوط به جوهر باطنی که تمیز

حیوان از نباتات و تمیز انسان از بهائم است نمی باشد و مسخ عبارت از این است که با محفوظ بودن صورت باطنی که روح و روان انسانی است به شکل ممسوخی در آید نه آنکه صورت باطنی از او منتفی گردد، چون نفس ناطقه به حکم: ( فألهمها فجورها وتقویها ) استعداد هر دو جهت را دارد، در اثر پیمودن راه هر یک برقرار می شود در کمون داشتن ملکه سعادتمندی یا شقاوت، و ممکن است گاهی به شکل مناسب در آید و ظهور و بروز پیدا کند و بدین مناسبت است محشور شدن بعضی به بعض اشکال، پس در اثر غضب خداوندی و العیاذ بالله بعضی افراد در این عالم به شکل خوک و میمون در آورده شده که انسانی است مسخ شده نه آنکه از روح و روان انسانی بیرون آمده است، امّا نسل آنها باقی نیست و ظاهراً که پیدا نشده باشد و بر فرض بوده باشد لازم نیست به شکل ظاهری آنها باشد زیرا که نسل انسان است نه نسل بهائم و این خوک و میمون که در دنیا است از نسل آنها نیست که اینکه در حدیث روایت شده است.

ج 2 : این صورت ( بئس لسم الفسوق ) صحیح است چون قاعده ی کلیّه است همزه ی وصل در الف و لام و در الف اسم باید ساقط شود و چون التقاء ساکنین می شود و قاعده ی حرکت کسر دادن است نتیجه می شود: « بئس لسم الفسوق ».

ج 3 : خصوصیّت مورد هیچ گاه قانون کلّی را تخصیص نمی دهد و چادر داشتن مرتبه ی کمال حجاب است و اصل حجاب واجب و لازم است پس اگر زنان خواستند مرتبه ی کامل را انجام دهند با چادر محجبه می شوند و الا به وسیله ی دیگر هم می توانند به اصل واجب اکتفا کنند ولی وقار و متانت و معنویّت که مطلوب است در پوشیدن چادر می باشد با مراعات حجاب کامل.

ج 4 : بر حسب احادیث که از ائمه ی معصومین عليهم‌السلام رسیده است چیزهایی از خوراکها و نیز جماع کردن در بعضی حالات و در بعضی اوقات مدخلیّت دارد یعنی بر طبق مشیّت خداوند متعال، و در ایّام محرّم و سوگواری در نظر ندارم حدیثی

وارد شده باشد. بلی بی مبالاتی به چنین ایّام میمنت ندارد و بعید نیست مدخلیّت داشته باشد.

ج 5 : چنانچه معذور باشد و تحقیق کردن امکان نداشته باشد مانند آنکه کسی از تشنگی بمیرد چون امکان تحصیل آب نبوده معلوم نیست که معذّب در دوزخ باشد، و ممکن است جایگاه او در اعراف و مانند آن باشد، ولی غالباً در اثر بی مبالاتی و تعصّب به آئین پدر و جدّ و فامیل در مقام تحقیق با آنکه امکان دارد نمی باشند. یا اگر مطلب حقّی را بر خورد کردند تسلیم او نمی شوند و قهراً دوزخی خواهند بود، چون غیر از اسلام بقیّه ی ادیان بعد از گذشت زمانی که مقرّر بوده بر حسب مشیّت خداوندی جای ندارد.

ج 6 : در قیامت کبری روح با جسم معذّب یا ملتذ و بهره مند خواهند بود و در عالم برزخ که (بعد از مردن تا قیامت) واسطه ی دنیا و آخرت است تنها روح معذّب یا بهره مند خواهد بود (1) .

ـــــــــــــــــــــــــــــــ

(1) شیخ مفید (ره) در اوائل المقالات ص 49 می گوید: خداوند متعال ارواح مردگان را (قبل از قیامت) در کالبد و جسمی مانند کالبدشان در دنیا قرار می دهد، و آن (قالب مثالی) غیر از اجساد در قبور و گورستان است، که زندگان او را می بینند چگونه پوسیده و از هم پاشیده است، در آنجا که غیر از قبورشان است خداوند متعال به مؤمنان نعمت می دهد و کفار و گنهکاران را عذاب می کند، شخصی آمد نزد خلیفه ی سوم جمجمه ی مرده ای در دست داشت، به عثمان گفت شما مسلمانان معتقد هستید، مرده ی کافر در قبر گرفتار عذاب الهی و در آتش می باشد، من دستم را بر او می گذارم حرارتی حس نمی کنم، عثمان و یارانش در مقابل این سفسطه عاجز ماندند، چه جواب بدهند عثمان فرستاد، از امیرالمؤمنین علی عليه‌السلام درخواست نمود تشریف بیاورند، آن حضرت آمدند، عثمان به آن شخص گفت سؤال خود را تکرار بنما، او اشکال خود را گفت، عثمان رو کرد به حضرت امیر عليه‌السلام ، عرض کرد یا ابا الحسن جواب اشکال این شخص را بدهید، فرمود: تکه آهنی و سنگ بیاورید آوردند، آن شخص و عثمان و مردم نگاه می کردند، علی عليه‌السلام آهن و سنگ را به هم زد، جرقه زد و آتش بیرون آمد، به آن شخص فرمودند، دستت را بر این آهن و سنگ بگذار، او دستش را گذاشت، فرمود آیا احساس حرارت می نمائی نتوانست جواب دهد. پس معذب بودن آن کافر در آتش چیزی مانند آتش در درون سنگ و آهن است، آن شخص مجاب شد، عثمان گفت لو لا علی لهلک عثمان ـ الغدیر ج 8 ص 214.

ج 7 : تصوّر می کنید اقدام و مراعات نکات و سایر جهات مربوط به تقدیر الهی نیست؟

و البته بدانید خواست خداوند متعال در همه ی این مقدّمات و فراهمی آنها دخالت دارد حتّی خطور بدل نمودن بستگی به خواست الهی دارد، و بدین جهت است که شیعه ی امامیّه به تعلیم ائمّه ی هداه مهدیّین صلواته تعالی علیهم مسلک امر بین الامرین را معتقدند که نه جبر است و نه تفویض. والعلم عنده تعالی.

سید محمد هادی الحسینی المیلانی

( پرسش نود و چهارم )

بسم الله الرّحمن الرّحیم

حضرت آیت الله العظمی آقای میلانی دامت براکته العالیه.

خواهشمندم رأی مبارک را در باره ی سه مسئله ی ذیل مرقوم فرمائید:

س 1 : اگر شخصی یقین کند که از شطرنج معمولاً به عنوان قمار استفاده نمی شود می تواند شطرنج بازی کند؟

س 2 : اگر بازی شطرنج از نظر رشته ی تحصیلی که دارد توصیه شده باشد و در بعضی موارد لازم باشد آیا می تواند شطرنج را یاد گرفته و بازی کند؟

س 3 : تشخیص قبله به شرحی که در قبله نماهای رزم آرا نوشته شده، به نظر مبارک صحیح است یا خیر؟ و چنانچه راه بهتر برای یافتن قبله به نظر مبارک برسد و أصح باشد مرقوم فرمائید.

جعفری

« بسمه تعالی شأنه »

السّلام علیکم: ج 1 و 2: نمی تواند.

ج 3 : بر حسب ظاهر در صورتی که قبله نما کاملاً صحیح و درست باشد تشخیص قبله به وسیله ی آن مانعی ندارد چون از قبله نمای رزم آرا در صورتی که بر صحّت و درستی خود باقی مانده باشد و خراب نشده باشد اطمینان حاصل می شود (1).

العلم عند الله ـ سید محمد هادی الحسینی المیلانی

ــــــــــــــــــــــــــــــــ

(1) تاریخچه: در شهریور ماه 1350 که به مشهد مقدس مشرف شده بودم طبق معمول حضور حضرت آیت الله العظمی آقای حاج سید محمد هادی میلانی قدس‌سره شرفیاب گشتم. ضمن صحبت فرمودند از این ساعت های آفتابی که در بعضی مساجد و امکنه به طور ثابت نصب شده، آیا می توان قابل حمل آن را ساخت تا در شهرها و اماکن مختلف که فقط ساعت رسمی منطقه معمول است، مسلمان ها مخصوصاً مسافرین بتوانند ساعت حقیقی و شرعی محل را به وسیله ی آن تشخیص دهند؟ عرض کردم ممکن است و در تهیه ی آن اقدام خواهم نمود.

پنجاه سال پیش که صاحب امتیاز و مدیر نشریه ی علمی بودم در شماره ی 50 مورخه ی 25/ تیرماه / 1304 مجله ی نامبرده مقاله ای راجع به اصول هندسی و محاسبه ی ساختن ساعت های آفتابی درج شده بود، ولی عملاً به تهیه ی این نوع ساعت اقدام نکرده بودم، این الهامی که به وسیله ی حضرت آقای میلانی رسید موجب عملی کردن این فکر شد.

پس از مراجعه به مدارک علمی جدید مصمم شدم که در صفحات مخصوص قبله نما، صفحه ی تقسیمات ساعت آفتابی را نیز رسم و در داخل قبله نما شاخص مربوطه را بگنجانم، در نتیجه چند نمونه از آن به اندازه های مختلف تهیه شد، مهرماه 1351 باز در مشهد مقدس حضور حضرت آقای ملانی شرفیاب شده و نمونه های مزبور را ارائه دادم، فرمودند چون مورد استفاده و لزوم مسلمان ها می باشد خوب است مثل قبله نماها زیاد ساخته شود و توزیع گردد، برای ساختن آنها چند موضوع مهم شایسته ی بررسی بود:

اولا: کوچکی حجم به اندازه ای که در جیب لباس بگنجد.

ثانیاً: با کوچکی حجم داشتن، دقت کافی به قدر مقدور.

ثالثاً: زیاد نشدن بهای آن، بررسی و آزمایش نمونه های مختلف با در نظر گرفتن مطالب بالا و توزیع آنها به طول انجامید، تابستان 1352 در یک مسافرت سه ماهه به اروپا و آمریکا نمونه های ساخته شده در چند شهر محل توقف از پاریس تا لس آنجلس و همچنین در خط سیر مراجعت به ایران مورد آزمایش قرار گرفت، این شهرها عبارت بودند از پاریس ـ لندن ـ بالتیمور ـ ویچتیا در کامرانس ـ سانفرانسیسکو ـ لس آنجلس ـ نیاگارا و نیویورک، در ساعت آفتابی در ترسیم خطوط ساعت و همچنین زاویه ی میل شاخص بایستی عرض جغرافیائی محل را در نظر گرفت در نمونه ه ای فعلی عرض جغرافیایی 35 درجه به کار برده شده ولی به علت کوچکی حجم استفاده از آن در عرض های زیادتر و کمتر از میزانی به طور تقریب مقدور است.

«حسینعلی رزم آرا »

( پرسش نود و پنجم )

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آیت الله آقای میلانی دام ظلّه العالی. پس از عرض سلام و ارادت مسائلی مورد پرسش است امید آن که جواب آنها را مرقوم فرمائید.

س 1 : در رسائل عملیّه نوشته شده استعمال ظرف طلا و نقره حرام است، چرا حرام می باشد؟

س 2 : پیوند کلیه از بدن مرده یا زنده ی مسلمان یا اهل کتاب برای نجات یک فرد مسلمان چه صورت دارد؟

س 3 : آیا پیوند قرنیه ی چشم از چشم مرده ی مسلمان یا اهل کتاب برای نجات چشم مسلمان جایز است یا خیر؟

س 4 : پیوند اعضای بدن مرده برای نجات یک فرد مسلمان چه صورت دارد؟

س 5 : آیا تشریح ابدان مردگان (که برای دانستن علم پزشکی پایه ی بزرگ و اعظم است و بدون آن دانش پزشکی معنائی ندارد) از ابدان مسلمانان در کشور مسلمان چه صورت دارد؟

« دکتر حسام الدّین خرّمی »

« بسمه تعالی شأنه »

السّلام علیکم: امید آنکه به یمن توسّل به ناحیه ی مبارکه ی حضرت بقیه الله ارواحنا فداه به موجبات آسایش و خیر و عافیت دنیوی و اخروی نائل بشوید.

ج 1 : این چراها در سراسر نسخه های دکترهای طبّ هم پیش می آید همچنان که مریض جسمانی بعد از آنکه تشخیص داد مهارت و شخصیّت علمی دکتر را به گفته ی او خضوع می کند و به نسخه ی او عمل می نماید و چون و چرائی ندارد، همچنین مریض روحی می بایستی چنین بوده باشد، جواب چرای او را روشنفکری خودش جواب می دهد که آورنده ی شریعت از طرف خالق سخن می گوید و دستور خدایی را می رساند و بدین ملاحظه هیچ گونه فرقی در عقیده و رفتار و کردار نبایستی پیدا شود، خواه حکمت و مصلحت را ـ ولو مختصراً ـ بفهمد یا نفهمد.

بلی مقداری از حکم و مصالح را شیخ صدوق اعلی الله مقامه از ائمّه ی طاهرین سلام الله تعالی علیهم در کتاب علل الشّرایع روایت نموده اند.

ج 2 : از بدن مسلمان خواه زنده و خواه مرده جایز نیست.

اما از بدن اهل کتاب که به احکام ذمّه ی اسلامی رفتار نمی کنند و همچنین از بدن مرتد و ناصبی و سایر کفّار مانعی ندارد.

ج 3 : از چشم مرده ی مسلمان جایز نیست و دیه دارد که در خیرات آن مرده به مصرف برسد، امّا از چشم اهل کتاب که به شرائط ذمّه عمل نمی کنند و نیز از چشم سایر کفّار مانعی ندارد، و از قبیل کفّار است مرتدّ و ناصبی و مانند اینها.

ج 4 : جدا کردن عضوی از بدن مرده ی مسلمان جایز نیست و دیه دارد که به مصرف خیر و احسان برای آن مرده برسد.

و امّا از بدن مرده ی کافر مانعی ندارد ولی باید مراعات کرد که پیوند آن به یک فرد مسلمان موجب شود که جزء بدن آن مسلمان (ولو بعد از مرور زمان) شود.

ج 5 : تشریح بدن مسلمان شرعاً دیه دارد که در جدا کردن سر او یکصد دینار و در بریدن زبان او یکصد دینار و در بیرون آوردن دو چشم او یکصد دینار و در بریدن دو گوش او یکصد دینار و در بریدن دو دست او یکصد دینار و در بریدن دو پای او یکصد دینار، و در بریدن یک دست او پنجاه دینار و در بریدن یک پای او پنجاه دینار و همچنین در بیرون آوردن یک چشم یا یک گوش پنجاه دینار و در بریدن یک انگشت ده دینار و همچنین در هر انگشتی ده دینارچه از دست و چه از پا، باری در بریدن و یا جدا کردن هر عضوی از اعضای مرده ی مسلمان دیه شرعاً ثابت است و میزان کلّی اینکه هر آنچه در بدن زنده ی مسلمان دیه دارد در مرده ی مسلمان هم دیه دارد با تفاوت اینکه دیه ی مسلمان مرده ده یک دیه ی مسلمان زنده است، و این که در دیه ی زنده فرق است بین زن و مرد و در دیه ی مرده فرقی نفرموده اند.

و دیه ی راجع به مرده ی مسلمان در خیرات و مبرّات برای او به مصرف می رسد و از آن جمله آن که از طرف او صدقه به مسکین داده می شود و به ورثه ی او از این دیه ارث نمی رسد امّا از دیه ی زنده بعد از مردنش ورثه ی او ارث می برند، و تشریح بدن کافر دیه

ندارد، و دینار عبارت است از هیجده نخود طلای سکّه دار.

و تشریح بدن میّت جایز نیست.

و فرضاً اگر ضرورت داشته باشد دیه ی او از بین نمی رود و باید داده شود و در خیرات و مبرّات برای او به مصرف برسد، والعلم عنده تعالی.

سید محمد هادی الحسینی المیلانی

( پرسش نود و ششم )

بسم الله الرّحمن الرّحیم

حضور حضرت آیت الله العظمی آقای میلانی دامت برکاته.

پس از عرض سلام و التماس دعا

در نیویورک ذبیحه ی اسلامی نیست، به ما می گویند جایز است از ذبیحه ی یهود و نصاری استفاده نمائید و گفته شده برای نماز اگر رو به مشرق نماز بخوانید درست است زیرا شب ایران روز نیویورک است، خواهشمند است این کمینه را راهنمائی فرمائید.

قاضی مرادی

« بسمه تعالی شأنه »

جواب: السّلام علیکم، راجع به ذبح مسیحی و یهودی پرسیده اید. عرض می شود اثری ندارد اهل کتاب بودنشان و سبب حلال بودن نمی شود چون از جمله شرائط ذبح این است که ذبح کننده مسلمان باشد و رو به قبله حیوان را ذبح کند و نام خداوند متعال را بگوید و به وسیله ی آهن که برّنده باشد چهار رگ گردن حیوان را ببرد، پس ذبیحه ی غیر مسلمان حرام است و معلوم می شود کسی که به شما گفته ذبیحه ی آنها حلال است شیعه نبوده است.

باری شیعه باید در موقعی که ذبیحه ی مسلمان پیدا نکند از گوشت ماهی و تخم مرغ استفاده کند یا خودش کبوتر و جوجه را مثلاً به طریق شرعی ذبح نماید یا صبر نماید.

راجع به قبله در نیویورک عرض می شود از نقطه ی جنوب پنجاه و هشت درجه و ثلث درجه انحراف به سمت مشرق دارد نه آنکه قبله رو به مشرق است زیرا که مشرق نود درجه از جنوب فاصله دارد و قبله مربوط به اختلاف شب و روز نیست که به شما گفته شده شب تهران روز نیویورک است و این اختلاف شب و روز راجع به اوقات نماز است.

امّا قبله مربوط به طول و عرض جغرافی است که در هر شهری باید سمت کعبه ی معظّمه را در آن شهر به دست آورد، لهذا در بعضی جاها به سمت خود جنوب است و در بعض دیگر انحراف از جنوب به طرف مغرب است مانند تهران و غالب بلاد ایران و در بعضی انحراف از جنوب به طرف مشرق است و در بعضی قبله به سمت مغرب یا مشرق یا شمال است بدون انحراف یا با انحراف.

باری کسی که گفته قبله در نیویورک به سمت خود مشرق است اشتباه کرده جنوب را که معیّن کردید به مقدار پنج وجب و ثلث وجب تقریباً که مطابق با 58 درجه و ثلث است به طرف مشرق منحرف می شوید و نماز می خوانید.

دعا نموده ملتمس دعایم ـ سید محمد هادی الحسینی المیلانی

( پرسش نود و هفتم )

بسم الله الرّحمن الرّحیم

حضرت بندگان آیت الله العظمی آقای میلانی متّع الله المسلمین بطول بقائه الشریف.

پس از عرض سلام و تحیّت مسائلی حضور مبارک تقدیم، خواهشمند است جواب مرحمت فرمائید.

س 1 : آیا مهر نماز در زمان حضرت رسول اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بوده است یا خیر؟ اگر نبوده است از چه زمان و چه کسی دستور به ما داده با مهر نماز بخوانیم.

س 2 : قضیّه ی دست بسته و دست باز نماز خواندن را کتباً مرقوم فرمائید.

س 3 : خواجه ربیع زیارت دارد یا خیر؟ و خواجه چه شخصی بوده است؟

سیّد مرتضی

« بسمه تعالی شأنه »

ج 1 : تمام زمین مهر بوده است و پیشانی را بالای زمین می گذاشتند. و شما لازم نیست با مهر نماز بخوانید و می توانید با خاک و با سنگ و چوب و برگ درخت نماز بخوانید، بلی مستحب است مهری که از خاک کربلا است. (1)

ــــــــــــــــــــــــــــــــ

(1) سجده بر خاک کربلا به پیروی از امام صادق عليه‌السلام است، آن حضرت در سجاده ی خود خاک کربلا داشتند و بر آن سجده می کردند، و حضرت ولیّ عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف به ما دستور داده اند به خاک کربلا سجده نمائیم (الحقائق فی الجوامع والفوارق ج 2 ص 141).

ج 2 : پیغمبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دست باز نماز می خواندند و دست بسته را بعداً اختراع نمودند به نظریاتی که داشتند. ولی ائمه صلواته تعالی علیهم نهی فرموده اند چون نتوان به اختراع خود چیزی را در نماز قرار داد. (1)

ج 3 : احتیاطاً و به امید ثواب زیارت کردنش مانعی ندارد و تاریخ و حدیث درباره ی شخصیّت او اختلاف دارد (2) ولی یقیناً اهل ایمان و از شیعه است (3).

والله العالم ـ سید محمد هادی الحسینی المیلانی

ــــــــــــــــــــــــــــــ

(1) سنّی ها مستحبّ می دانند در نماز در حال قیام کف دست راست را روی پشت دست چپ بگذارند (التاج ج 1 ص 161):

الفصل الثانی فی محاسن الصلوه، والفقه علی المذاهب الاربعه ج 1 ص 171 سنن الصلوه. علامه ی مغنیه می نویسد: اکثر امامیه می گویند دست بسته نماز خواندن موجب بطلان نماز است زیرا دلیلی بر آن نداریم، الفقه علی المذاهب الخمسه ص 137.

(2) علامه ی مامقانی می نویسند: ربیع بن خثیم (خواجه ربیع) آنچه درباره ی او گفته شده درست نیست و او را ستایش می کند و روایت می نمایند که حضرت رضا عليه‌السلام به زیارت او تشریف بردند، تنقیح المقال ج 1 ص 426، و آیت الله آقای خوئی در معجم رجال ـ الحدیث ج 7 ص 170 درباره ی خواجه ربیع تحقیق نموده و در آخر می نویسند (و علی کل حال فلا یمکننا الحکم بانه من الاتقیاء... قیل انه مات سنه 61 و قیل سنه 63 هجری والله العالم).

(3) مصحح اوراق گوید این شخص بی تردید ربیع بن زیاد بن انس حارثی والی خراسان است که خود و برادرش، علاء بن زیاد و عاصم بن زیاد از اصحاب امیر المؤمنین عليه‌السلام بودند. این مرد پس از امیرالمؤمنین از کار حکومت بر کنار بود تا در اواخر عمرش معاویه برای دلجوئی او را به حکومت خراسان گماشت، میان او و زیاد بن أبیه جریانی است که علامه ی مامقانی (ره) ذکر کرده. وفاتش در خراسان 51 هجری است و چنان که ابن حجر در تهذیب التهذیب گفته پس از رسیدن خبر شهادت حجر بن عدی و یارانش به او در مجلسی که جمعی از یارانش بودند دعا کرده و گفت « اللهم ان کان للربیع عندک خیر فاقبضه » و همان دم جان سپرد، ولی ابن حزم آندلسی در جمهره الانساب ص 324 گوید، زیاد بن قتاده کسی است که او را در خانه اش کشت. (غفاری)

( پرسش نود و هشتم )

بسم الله الرّحمن الرّحیم

حضور بندگان حضرت آیت الله العظمی آقای میلانی مد ظلّه العالی.

[پس از عرض سلام: ]

س 1 : آیا شطرنج بازی به منظور سرگرمی و تقویت هوش بدون برد و باخت جایز است یا خیر؟

س 2 : خداوند متعال که عالم و عادل است، چرا بعضی را ناقص و یا دیوانه و بدبخت خلق می کند که موجب ناراحتی دیگران شوند و آن را العیاذ بالله ظلم بدانند؟!

س 3 : اگر موسیقی در راه فساد مصرف نشود مانند مارش های جنگ و عزا و آهنگ موزیک های ملّی و پرچم که در سربازخانه ها می نوازند و موزیک های مخصوص قبل از اخبار و همچنین موسیقی های مخصوصی که گاهی برای معالجه ی بیماران به کار می رود، چه صورت دارد؟

س 4 : مدّتی است در مرودشت شیراز عدّه ای بنام (شیخی) پیدا شده و همیشه بین شیعه و پیروان این مسلک بحث و گفتگو هست، چند نفر از آنها قضاوت نهایی درباره آنها را موکول به دستور و فتوای حضرتعالی نموده که اگر شیخیّه برحق هستند پیروی نمایند و اگر مسلک باطلی است دست بکشند. احمد خدایی

« بسمه تعالی شأنه »

ج 1 : خوبت است سرگرمی و تقویت هوش را به چیزهای مباح فراهم آورد زیرا به طور کلّی بازی شطرنج حرام است و مفاسدی هم برای آن در قرآن مجید و در روایات بیان شده از جمله ی آنها اینکه در آن موقع تمام فکر و همه ی دل متوجّه بازی است و چنین کاری لهو و به کلّی غفلت از یاد خداوندی است و در اثر غالب و مغلوب شدن نتیجه های سوء اخلاقی بین طرفین به وجود می آید که شیطان و نفس امّاره در آن دخالت دارد خداوند متعال عنایت به نگهداری فرماید.

ج 2 : خداوند متعال هیچ کس را ناقص و بدبخت و دیوانه نکرده است بلکه این گونه ماهیّات را وجود داده است و در نظام این نشئه همه گونه مخلوق باید وجود داشته باشد.

ج 3 : محلّ اشکال، بلکه جایز نیست.

ج 4 : شیعه باید تابع آیات و محکمات روایات صادره از ائمه ی هداه مهدیّین صلوات الله علیهم اجمعین باشد و هیچ یک از امامان نفرموده اند تبعیّت شود از تأویلاتی که (شیخ) نموده است (1) .

والسّلام علی من اتّبع الهدی ـ سید محمد هادی الحسینی المیلانی

ـــــــــــــــــــــــــــــــــ

(1) شیخی و شیخیّه فرقه ای هستند از شیعه ی اثنا عشری که در استنباط مسائل فقهی جزء اخباریان و مخالف با اجتهاد از طریق اعمال اصول فقه اند. (لغتنامه ی دهخدا ج 17 صفحه ی 159) (عقائد شیخیه در ذیل پرسش 20 گذشت).

(شیخیه پیروان شیخ احمد احسائی می باشند)

شیخ احمد احسائی در سال 1166 در مطیرف احساء به دنیا آمد، جد اعلایش داغر شیعه شد، پس از تحصیل مقدمات به نجف و کربلا هجرت کرده، و از درس آقا باقر وحید بهبهانی (متوفی 1206 هـ) و سید مهدی بحر العلوم (متوفی 1212 هـ) استفاده کرد، به جایی رسید که وحید بهبهانی با دیدن شرح تبصره ی او و بحر العلوم با دیدن رساله ای که در (قدر) نوشته بود به او اجازه دادند. (لغتنامه ی دهخدا ج 3 ص 1397. ریحانه الادب ج 1 ص 79)

شهرت دانش و فضل شیخ احمد در عراق و حجاز و ایران مورد ستایش و اعجاب اهل فضل بود، به هر شهری که وارد می شد فضلاء و دانشجویان برای یاد گرفتن علم گرد او جمع می شدند. در مدت توقف شیخ در کربلا داستان ناگواری رخ داد در سال 1216 هجری روز غدیر وهابی ها به کربلا هجوم آوردند وارد حرم مطهر شدند و صندوق مطهر را شکستند،

و آنچه اشیاء قیمتی بود بردند، پنجاه نفر را کنار ضریح مطهر و پانصد نفر را در صحن و پنج هزار نفر را در کربلا کشتند و به هر جنایتی دست زدند (تاریخ کربلا ص 235).

شیخ احمد احسائی بیست کتاب در علوم مختلف تألیف کرده (ریحانه الادب ج 1) پس از انتشار تألیفات شیخ، آراء علمی او نزد علماء اصول معلوم شد که غیر از رأی اصولیین است لذا نزد علماء اصول موهون و مورد طعن گردید، مانند پسرش شیخ محمد و صاحب جواهر و صاحب ضوابط و شریف العلماء (استاد شیخ مرتضی انصاری) و صاحب فصول. (اسرار العقائد ج 2 ص 196 ـ ریحانه الادب ج 1)

بالاخره طرد علماء و داستان وهابی ها شیخ احمد را وادار کرد از کربلا به طرف حجاز هجرت نماید، با خانواده اش حرکت کرد نزدیک مدینه ی منوره رسید، در سال 1243 هـ از دنیا رفت و در بقیع دفن شد، (روضات الجنات ج 1 ص 94)

شیخیه را پشت سری در قبال بالا سری می گویند چون شیخ احمد و پیروان او پشت سر ضریح حضرت سیدالشهداء عليه‌السلام نماز می خواندند و سایر از علماء و مؤمنین بالا سر در حرم مطهر آن حضرت نماز می خواندند. (روضات الجنات ج 3 ص 342).

مکتب احسائی:

گرچه بین ما و شیخ احسائی از نظر تاریخ فاصله دارد ولی محصول مکتب او شاگردان بی واسطه و با واسطه ی اویند که ما را به مکتب او آشنا می کنند.

1 ـ حافظ برسی غالی و منحرف ـ (روضات الجنات ج 3 ص 341).

2 ـ سید کاظم رشتی فراماسونری (فراموشخانه ای) در یکی از نوشته هایش در جواب میرزا محمد ابراهیم تبریزی در 22 ربیع الأول 1249 هـ اشاره به فراموش خانه کرده.

(فراموشخانه ی فراماسونری در ایران ج 1 ص 278).

3 ـ میرزا علی محمد باب از شیراز به کربلاء رفت و از تابعین شیخ احمد احسائی و از شاگردان سید کاظم رشتی شد، پس از کشته شدن علی محمد باب در تبریز در سال 1266 میرزا حسینعلی بها و میرزا یحیی صبح ازل به بغداد رفتند و مشغول فریب مردم شدند (اسرار العقائد شیرازی ج 2 ص 196).

4 ـ حاج محمد کریمخان (سرکار آقا)

5 ـ میرزا شفیع تبریزی (ثقه الاسلام) (لغتنامه ی دهخدا ج 18 ص 158).

( پرسش نود و نهم )

بسم الله الرّحمن الرّحیم

حضرت آیت الله العظمی آقای میلانی متّع الله المسلمین بطول بقائه الشریف عرض می شود، حقیر را اعتقاد این است که دین اسلام بر پایه ی عدالت و برابری و برادری مسلمین از سیاه و سفید و غنی و فقیر و قرشی و حبشی قرار دارد.

مع ذلک مشاهده می نمایم که قائل به برتری گروهی از مسلمین هستند و این گروه ممتاز، اولاد حضرت علی بن ابی طالب عليه‌السلام می باشند، صرف نظر از اینکه بعضی از آنها به شهادت تاریخ بارها دور از منویّات جدّ خود عمل نموده اند و هنوز هم می نمایند، این تبعیض فی نفسه بر اعتقاد من گران می آید، بخصوص که یکی از فروع دین یعنی خمس را مختص به ایشان شمرده و استناد به کلام الله می نمایند بنده به قرآن رجوع کردم تنها آیه ی 43 سوره ی انفال را در این باب یافتم که هیچ اشاره ای به اختصاص خمس به سادات ندارد، مفهوم آیه ی شریفه از نظر من این طور است که خمس را در ابتداء بایستی به رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم یا جانشین او داد که جزء بیت المال بشود و در مرحله ی ثانی به هر کس از خویشاوندان محتاج خودش بدهد.

وقتی آیه را با آقایان پیشوایان محلّی در میان گذاشتم مفهوم دریافتی مرا ردّ نموده فرمودند عبارت ـ « ذی القربی » دلالت به خویشاوندان حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم یعنی سادات دارد اینجانب این گونه تفسیر را که عدّه ای از مسلمین را بنا به روابط نسبی بر دیگران ترجیح می دهد و از اصل کلّی عدم تبعیض اسلامی عدول می نماید قبول ننمودم. استدعا دارم توجّه فرموده راهنمائی بفرمائید.

« رباط کریم شهریار ـ محمّد عشوری »

« بسمه تعالی شأنه »

ج : عدالت اسلامی مقتضی است که امتیازات مادی و هوای نفسانی را اسقاط نماید، ولی امتیازات باطنی و جنبه ی نفس ناطقه ی انسانی را اگر الغاء کند خلاف عدالت است و ظلم و خلاف حکمت است، و عجب است که بر شما گران می آید قرار دادن خمس را ولی گران نمی آید ذریّه ی رسول اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم که از زکات محرومند، از خمس هم محروم باشند و نیز عجب این است که جنابعالی بر حسب نظر شخصی خودتان در قرآن زیاد کردید (جزء بیت المال را و خودش بدهد) از قرار معلوم علوم ادبیّه از نحو و صرف و لغت و همچنین تفسیر اهل بیت عصمت و دانشمندان علم قرآن را که اساتید در این مرحله می باشند به کلّی کنار گذارده اید، مانند این است که کسی به نظر شخص خود کتاب فیزیک و شیمی را مطالعه نماید و اشکال کند. والسّلام علی من اتّبع الهدی.

سید محمد هادی الحسینی المیلانی