صد و ده پرسش

صد و ده پرسش0%

صد و ده پرسش نویسنده:
گروه: متون فقهی و رسائل

صد و ده پرسش

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: سید محمد علی حسینی میلانی
گروه: مشاهدات: 39256
دانلود: 4396

توضیحات:

صد و ده پرسش
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 123 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 39256 / دانلود: 4396
اندازه اندازه اندازه
صد و ده پرسش

صد و ده پرسش

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

( پرسش چهلم )

محضر مبارک حضرت آیت الله العظمی آقای میلانی مدّ ظلّه العالی.

خواهشمند است بیان فرمائید، آیا پیغمبر و ائمّه عليهم‌السلام نماز ظهر و عصر را در یک وقت می خواندند همچنان که اغلب شیعیان در حال حاضر انجام می دهند؟ و اگر جمع بین صلاتین می نمودند مدرک آن چیست و آیا شیعه در چه تاریخ به وجود آمدند؟

تهران ـ شمیران سید حسین محمودی

بسمه تعالی شأنه

جواب: جمع بین صلاتین، در احادیث شیعه و عامّه روایت شده، در کتاب وسائل الشیعه (چاپ جدیدج 3 ص 160 و 162 باب 32 از ابواب المواقیت) از حضرت صادق عليه‌السلام روایت شده 1 ـ انّ رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم جمع بین الظّهر و العصر بأذان و اقامتین و جمع بین المغرب والعشاء فی الحضر من غیر عله بأذان واقامتین .

2 ـ انّ رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم صلّی الظهر والعصر فی مکان واحد من غیر علّه ولا بسبب فقال له عمر ـ وکان أجرء القوم علیه ـ: أحدث فی الصلاه شیء؟ قال: لا، ولکن أردت أن أوسّع علی أمّتی. 3 ـ عن عبد الملک القمّی عن أبی عبدالله عليه‌السلام قال: قلت له: أجمع بین الصّلاتین من غیر علّه؟ قال عليه‌السلام : قد فعل ذلک رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم أراد التخفیف علی أمّته. 4 ـ عن ابن عبّاس، انّ رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم جمع بین الظهر والعصر والمغرب والعشاء من غیر مطر ولا سفر، فقیل لابن عبّاس: ما أراد به؟ قال: أراد التوسیع لامّته. 5 ـ عن أبی عبدالله عليه‌السلام صلّی رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بالنّاس الظهر والعصر حین زالت الشّمس فی جماعه من غیر علّه وصلّی بهم المغرب والعشاء الأخره قبل سقوط الشّفق من غیر علّه فی جماعه، وانّما فعل رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم لیتّسع الوقت علی أمّته. و این روایت نیز در کافی و تهذیب است و صریح است در اینکه در اوّل وقت ظهر و عصر را، و اوّل وقت مغرب و عشا را خواندند، امّا روایات عامّه، صحیح مسلم چند روایت نقل می کند در باب الجمع بین الصلاتین فی الحضر 1 ـ عن ابن عبّاس صلّی رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم الظهر والعصر جمیعاً والمغرب والعشاء جمیعاً فی غیر خوف ولا سفر. 2 ـ جمع رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بین الظهر والعصر والمغرب والعشاء بالمدینه من غیر خوف ولا مطر (1) .

علاوه بر آنچه بیان شد شیعه ی امامیّه در جمع کردن بین دو نماز و جایز دانستن تفریق بین دو نماز را به قرآن مجید تمسّک نموده که می فرماید: ( أقم الصلوه لدلوک الشّمس الی غسق اللّیل ) این مدّت را وقت نماز قرار داده است پس مکلّف اختیار دارد در هر قطعه این مدت نماز به جا آورد، خواه به طور جمع و خواه به طور تفریق تاریخ شیعه از زمان پیغمبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می باشد. (2)

دمتم و دامت مکارمکم، سید محمّد هادی الحسینی المیلانی

ــــــــــــــــــــــــــــــــ

(1) عن عبدالله بن عباس، انّه قال: صلّی رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم الظهر والعصر جمیعاً والمغرب والعشاء جمیعاً من غیر خوف ولا سفر (قال مالک، أری ان ذلک کان فی مطر) موطأ مالک ص 102.

(2) شیعه به گروهی از مسلمانان که معتقدند: به خلافت بلافصل حضرت علی بن ابی طالب عليه‌السلام و اولاد طیّبین آن بزرگوار سلام الله علیهم اجمعین گویند، و آنان علی بن ابی طالب پسر عمّ و داماد پیغمبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را پس از او خلیفه می دانند و عمل آنان را که در سقیفه ی بنی ساعده گرد آمدند و ابوبکر بن ابی قحافه را به خلافت برگزیدند تصویب نمی کنند. لغتنامه ی دهخدا ج 18 ص 219.

نوبختی در فرق الشیعه می نویسد گروه منتسب به علی بن ابی طالب شیعه ی علی نامیده شدند در زمان پیغمبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و بعد از آن حضرت به طرفداران و یاران و پیروان علی و آنان که معتقد به امامت علی بودند شیعه علی گفته می شد، از آنها هستند مقداد بن اسود و سلمان فارسی و عمار یاسر و هر کس که علاقمند به علی عليه‌السلام بود، و آنها اول کسانی می باشند که شیعه ی علی نامیده شدند در این امت. در کتاب های سنیان روایات فراوانی از رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رسیده که آن حضرت گروه طرفداران علی عليه‌السلام را شیعه نامیدند:

1 ـ ابن اثیر و حاکم حسکانی از ابن عباس روایت می کنند، پیغمبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به علی عليه‌السلام فرمودند، روز قیامت تو و شیعیانت می آئید در حالی که راضی و مورد رضایت خداوند متعال می باشید، و دشمنان تو یا علی روز قیامت می آیند در حالی که مورد غضب خداوند متعال می باشند و سر افراز نیستند و چشم های خود را می بندند، علی عليه‌السلام عرض کرد یا رسول الله دشمنان من کیانند؟ فرمود آن کس که از تو بیزاری جوید و به تو لعن کند، سپس فرمود: هر کس بگوید خدا علی را رحمت کند خدا او را می آمرزد، این آیه نازل شد ( إِنّ الّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحَاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيّةِ ) (البینه: 6)، آیه درباره ی علی عليه‌السلام و شیعه ی او نازل شده نهایه ج 4 ص 160، شواهد التنزیل حاکم حسکانی ج 2 ص 357 و 366.

2 ـ ابن عساکر از ابی سعید خدری روایت می کند که پیغمبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: طرف راست عرش کرسی هایی از نور است بر آنها می نشینند مردمی که صورتهاشان از نور می درخشد، ابوبکر و عمر از پیغمبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سؤال کردند: ما از آنها خواهیم بود، فرمودند شما اهل خیر هستید اما آنان کسانی هستند که برای خاطر من با یکدیگر دوستی می نمایند و آنها علی عليه‌السلام و شیعه ی اویند. تاریخ دمشق ابن عساکر ج 2 ص 347.

3 ـ گنجی شافعی از جابر بن عبدالله انصاری روایت می کند، خدمت پیغمبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم کنار کعبه بودیم، علی بن ابی طالب عليه‌السلام آمد پیغمبر فرمودند: آمد برادرم، سپس متوجّه کعبه شدند، دست خود را به کعبه گذاشتند، فرمودند: با آنکه جان من در دست او است علی و شیعیان او رستگارانند در روز قیامت. و علی اول کسی است که ایمان آورده، و از همه ی شما بهتر وفا به عهد خود با خدا می کند، و از همه ی شما بیشتر در اطاعت امر خدا پایدار است و از همه ی شما عادل تر است نسبت به رعیت، و از همه ی شما نیکوتر قسمت می نماید مال صاحبان حق را، و از همه ی شما نزد خداوند مقرب تر است. سپس جابر گفت: آیه نازل شد ( إِنّ الّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحَاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيّةِ ) (البینه: 6).

4 ـ خوارزمی از شراحیل روایت می کند، پیغمبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بر سینه ی علی عليه‌السلام تکیه داده بودند، فرمودند یا علی آیا نشنیده ای فرمان خداوند متعال را ( إِنّ الّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحَاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيّةِ ) آنها تو و شیعیانت هستید، وقت ملاقات من با شما نزد حوض کوثر خواهد بود هنگامی که مردم برای حساب برانگیخته می شوند، شماها روسفید می آیید به محشر. مناقب خوارزمی 187

5 ـ ابن حجر روایت می کند: پیغمبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بشارت دادند به علی عليه‌السلام فرمودند خداوند متعال تو و اولادت و خاندانت و شیعیانت و دوستان شیعیانت را می آمرزد.

صواعق المحرقه ذیل آیه ی 10 ص 96

6 ـ سیوطی از ابن عباس روایت می کند: هنگامی که آیه ( إِنّ الّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحَاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيّةِ ) نازل شد. پیغمبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به علی عليه‌السلام فرمودند آنها تو و شیعیان تو می باشید که روز قیامت راضی می باشید و خداوند متعال از شما راضی می باشد.

تفسیر در المنثور ج 6 ص 379

7 ـ سبط ابن جوزی از ابی سعید خدری روایت می کند: پیغمبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به علی عليه‌السلام نگاه فرمودند و گفتند: این و شیعه او روز قیامت رستگار خواهند بود.

تذکره الخواص سبط ابن جوزی ص 54

8 ـ محمد حسین زین و خطیب بغدادی از عبدالله بن عباس نقل می کنند: که گفت من با پدرم عباس نزد پیغمبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بودیم علی عليه‌السلام آمد، پیغمبر تا او را دید خوشحال شد و برای او بلند شد، و علی را در بغل گرفت، پیشانی علی را بوسید، طرف راست خود علی عليه‌السلام را نشاند، عباس عرض کرد یا رسول الله آیا شما این جوان را این قدر دوست دارید پیغمبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند عمو و الله خدا بیش از دوستی من علی را دوست دارد، خدا فرزندان هر پیغمبری را در صلب همان پیغمبر قرار داده ولی ذریه مرا بعد از من در صلب علی قرار داده، روز قیامت همه ی مردم را به نام خود و مادرانشان می خوانند تا به لطف خدا پوشیده باشد نسب آنان جز علی عليه‌السلام و شیعیان او (چون طهارت مولد دارند) آنان را به نام خود و پدرانشان می خوانند.

تاریخ بغداد ج 1 ص 316 والشیعه فی التاریخ محمد حسین الزین ص 34.

نتیجه: معلوم شد با تصدیق کتاب های معتبر سنی ها، شیعه از زمان پیغمبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نامبرده شد (شیعه بود) و این لقب چهار نفر از صحابه (1 ـ ابوذر غفاری 2 ـ سلمان فارسی 3 ـ مقداد 4 ـ عمار) بود روضات الجنات طبع قدیم ص 88. ابن ندیم می نویسد در جنگ جمل طرفداران علی عليه‌السلام را شیعه می نامیدند و آن حضرت به آنان (شیعتی) می فرمود. فهرست ابن ندیم ص 223.

( پرسش چهل و یکم )

بسم الله الرّحمن الرّحیم

محضر مبارک حضرت آیت الله العظمی آقای میلانی مد ظلّه العالی.

خواهشمند است به سؤال های ذیل جواب مرقوم فرمائید. 1 ـ برای اینکه با خداوند منّان جلّ شأنه رابطه داشته و قلبم در نماز متوجّه به خداوند متعال باشد، چه کنم. 2 ـ میل دارم رابطه با امام زمان ارواحنا له الفداء داشته و خدمت آن حضرت نیز برسم و به دین اسلام با خلوص نیّت خدمت نمایم، راهنمائیم فرمائید.

3 ـ چند جمله از نصایح حضرت رضا عليه‌السلام برای حقیر مرقوم فرموده تا به دستور آن حضرت عمل نمایم و نیز نصایح کلّی برای راهنمائی ما جوانان مرقوم فرمائید. اصفهان ـ ابوالقاسم توسّلی

(بسمه تعالی شأنه)

السّلام علیکم، سلامت و سعادت شما را از خداوند متعال مسئلت دارم، در پاسخ سؤالاتی که نموده اید مطالبی ذیلاً به اختصار نوشته می شود.

1 ـ برای رابطه با خداوند متعال باید پروردگار را همیشه و همه جا حاضر و ناظر اعمال خود دانسته و به دستورات دینی عمل نمائید یعنی از حضرت رسول اکرم و ائمه ی معصومین عليهم‌السلام که نواب و جانشینان و حافظان شریعت آن حضرت هستند در اعمال و اخلاق پیروی نموده چنان که در قرآن مجید است ( قُلْ إِن كُنْتُمْ تُحِبّونَ اللّهَ فَاتّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ ) و فرا گرفتن مسائل شرعیّه از رساله های عملیّه و عمل بر طبق آن که همه رفتار و کردار شخص مطابق موازین شرع انور باشد انسان را به مرتبه ی دوستی خداوند متعال جلّ و علا می رساند.

2 ـ برای اینکه در نماز متوجّه ذات مقدّس پروردگار باشید باید هنگام ادای نماز متوجّه عظمت خالق بوده و بدانید در چه محلّی ایستاده و با که سخن می گوئید و عرض حاجت می نمائید و این توجّه قلبی باید تا آخر نماز باشد و متوجّه افکار دیگر نشوید، و اگرچه در ابتداء مشکل است لیکن به ممارست و تمرین و مجاهده تدریجاً این مرتبه حاصل می شود و صرف لقلقه ی زبان گرچه اداء تکلیف ظاهری شده ولی موجب قرب نمی شود و در حدیث است از نماز آدمی همان قدر قبول می شود و بالا می رود که از روی قلب و توجّه باشد.

3 ـ امام زمان حضرت حجّت بن الحسن صلوات الله علیه واسطه ی فیض بین خداوند متعال و مخلوق است، اگرچه در ظاهر بر حسب حکمت الهی از نظرها غائب است لیکن چون خورشید زیر ابر، فیضش به جهانیان می رسد، گناهان و آلودگی ها، اشخاص را از سعادت دیدار آن بزرگوار محجوب ساخته و این قابلیّت را از آنان سلب نموده وگرنه از دوستان خالص او که به فضائل و ملکات عالیه زائل شده اند و به مجاهدات خود را از رذائل اخلاق تصفیه کرده اند امکان دارد که تشرّف حاصل نمایند ولی در عین حال هم ممکن است متوجّه نشوند و از استفاده و بهره مندی محروم نباشند. و در مشکلات امور خود به آن جناب توسّل بجوئید و حضرتش را واسطه قرار دهید تا خداوند جلّت اسمائه مشکلات را آسان و حوائج را بر آورد.

ضمناً اگر قابلیّتی حاصل شود و مقتضی باشد ممکن است به فیض زیارت آن حضرت برسید.

4 ـ خلوص نیّت عبارت از این است که انسان در کارها اعمّ از دنیوی و اخروی مقصدش اطاعت اوامر الهیّه باشد مثلاً اگر کسب می نماید و برای معاش خود تلاش می کند به این نیبت باشد که چون خداوند تعالی بنای امور جهان را بر اسباب قرار داده و از بیکاری و تنبلی و سرباری دیگران نهی فرموده برای روزی خود و عائله خودش امر به کسب نموده بنابراین به این نیّت دنبال کسب و کار می روم که معیشت خود و خانواده ام را تأمین کنم و در عین حال مؤثّر و رزّاق را ذات مقدّس الهی جلّت عظمته بداند که اسباب را نیز او فراهم می فرماید چنین کسی در کسب و کار خود خیانت و دروغ و غلّ و غش ندارد و از راه حرام کسب معیشت نمی کند و در هر شغلی که هست به وظیفه ی دینی و اخلاقی خود عمل می کند، در حقیقت به عبادت مشغول است و تحصیل آخرت می کند نه دنیا و همچنین در سائر امور از قبیل ازدواج و معاشرت ها و غیره حتّی غذا خودرن و خوابیدن چون عبادت منحصر به نماز و روزه نیست و مؤمن با نیّت صحیح همه کارهایش عبادت است.

5 ـ برای جوانان و نجات آنان از آلودگی ها لازم است ترک معاشرت با رفقای نا اهل و مجالس لهو و حرام، و همنشینی و رفاقت نمودن با مردمان صالح و متدیّن و نیز مواظبت بر خواندن نمازهای یومیّه در اوّل وقت که آثار مهمّه دارد و خود نماز از بدی ها و منکرات اخلاقی و عملی باز می دارد و در قرآن مجید فرموده ( إِنّ الصّلاَةَ تَنْهَى‏ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ ) و رفتن به مجالس دینی و مطالعه ی کتب اخلاق و احادیث شریفه ی وارده از حضرات معصومین عليهم‌السلام و رفتار نمودن به آنچه از مطالعه استفاده می نمایند.

6 ـ از فرمایشات و نصایح حضرت رضا عليه‌السلام است 1 ـ دوست هر مردی عقل او است و دشمن او نادانی او، 2 ـ و خداوند متعال می فرماید، کلمه ی لا اله الا الله حصار من است هر کس آن را بگوید داخل حصار من شده و کسی که داخل حصار من شود از عذاب من ایمن خواهد بود.

(و البته این کلمه ی مبارکه وقتی تأثیر دارد که از روی قلب و با اعتقاد بوده و گفتن آن آدمی را از معصیت خداوند متعال باز دارد و به اطاعت اوامر او وا بدارد) 3 ـ بیاید زمانی بر مردم که عافیت در آن زمان ده جزء باشد 9 ـ جزء آن در کناره گیری از مردم و یک جزء دیگر در سکوت باشد.

4 ـ ما اهل بیتی می باشیم که اگر وعده به کسی دادیم آن را دین خود می دانیم، یعنی ملتزمیم که مانند دین و قرض خود آن را اداء کنیم. خداوند متعال جلّت اسماؤه به برکات حضرت ولیّ عصر ارواحنا فداه به جنابعالی و سایر جوانان توفیق عنایت فرماید انشاء الله تعالی.

محمد هادی الحسینی المیلانی

( پرسش چهل و دوّم )

بسم الله الرّحمن الرّحیم

محضر مبارک حضرت آیت الله العظمی آقای میلانی متّع الله المسلمین بطول بقائه.

معروض می دارد خواهشمند است به دو سؤال ذیل جواب مرقوم فرمائید:

یک : آیه الکرسی ایا تا (العلیّ العظیم) است یا تا (والله سمیع علیم) و یا تا (هم فیها خالدون).

دو : در اعمال مسجد النبی صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نوشته شده، قبّه ی زردی را که در منبر پیغمبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است اگر به چشم بکشند، چشم را درد نمی گیرد، این مطلب در کدام خبر از اعمال مسجد النّبی صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هست! و همه می دانند منبر بعد از آن حضرت به دستور خلفاء عثمانی ساخته شده است، اگر برنج چشم را شفا می دهد، در خانه ها ظرف برنجی فراوان است، و می دانیم که منبر اصلی حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را معاویه لع به شام برده است.

قم، خیابان بهروز، محمّد ولی شفیعی

(بسمه تعالی شأنه)

جواب 1 : آیه الکرسیّ ظاهراً تا جمله ی مبارکه ی (العلیّ العظیم) است، بله در بعضی روایات که راجع به عمل مخصوصی است بیان شده که تا (هم فیها خالدون) خوانده شود.

دوّم : اخباری که در غیر واجبات و محرّمات وارد است به حدیث متواتر من بلغ، مورد عمل بر طبق مضامینشان می باشد اگرچه سند معتبری ندارند، ولی به سبب حدیث (من بلغ) به آن ها اعتماد می شود بخصوص اگر به قصد رجاء آورده شود، و روایتی که خواسته اید در کتاب وسائل (1) از کافی به سند معتبر است که حضرت صادق عليه‌السلام فرمودند: ( اذا فرغت من الدّعاء عند قبر النبیّ صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فأت المنبر فامسحه بیدک وخذ برمّانتیه وهما السّفلاوان وامسح عینیک ووجهک به، فانّه یقال انّه شفاء للعین ) بسیار جای تعجّب است سخنانی را که نوشته اید زیرا که:

ـــــــــــــــــــــــــــــــ

(1) وسائل طبع جدید ج 5 ص 270 باب استحباب اتیان المنبر والروضه ومقام النبی صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم واستلامها والتبرک بها والصلوه فیها.

اوّلاً: آن منبر مبارک سوخته شده یا معاویه برده است، و بعد از آن منبری ساخته شده که آن هم فعلاً نیست.

ثانیاً: تبرک جستن به چیزی که منسوب به یک مقام بزرگ است قیاس نمی شود به آنچه در خانه ی شما است.

ثالثاً: ظاهر روایت شریفه آن است که به خود منبر چشم و روی را مسح کنند در حالی که دو قبّه و رمانه پائین را گرفته باشد.

رابعاً: امام می فرماید (فانّه یقال) اشعار بامضاء است و بعید نیست بر حسب خلوص نیّت از کسی که عقیده دارد و قصد تبرّک می نماید تخلّف نکند از اینکه چشم درد نگیرد چون جهات باطنی دخالت دارد در پذیرش آثار معنوی و برهان همین را می رساند که قابلیّت مورد شرط در پذیرش اثر مقتضی است در هر موردی از مادیّات و معنویّات مناسب آن باید باشد. من الله تعالی علینا جمیعاً بالقابلیّه والهدی والتّقوی.

محمّد هادی الحسینی المیلانی

( پرسش چهل و سوّم )

بسم الله الرّحمن الرّحیم

محضر مبارک حضرت آیت الله العظمی آقای میلانی مدّ ظلّه العالی.

با عرض ادب، بین ما معلّمین درباره ی تفاوت پیامبر و امام و معجزه بحث است، بعضی معتقدند که امام عليه‌السلام صاحب معجزه است، و بعضی منکرند، دسته ی دوّم که منکرند کارهای خارق العاده ی امام عليه‌السلام را جزء علم انسان و کرامت و نزدیک به خدا بودن می دانند، در صورتی که دسته ی اوّل معتقد به معجزه، این اعمال را معجزه می دانند، خواهشمند است ما را در تفاوت بین پیامبر و امام و معجزه و دلیل آن راهنمائی فرمائید.

گناباد ـ دبستان مظفّر ـ آموزگاران

(بسمه تعالی شأنه)

جواب: معجزه آن است که بشر عادی عاجز است از آوردن آن، خداوند متعال آن را به دست پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و امام عليه‌السلام جاری می سازد خواه به واسطه ی علمی که به آنان افاضه فرموده یا بدون این وسیله، پس پیامبر و امام در صورتی که مدّعی نبوّت یا امامت باشند معجزه را بر حسب درخواست طرف یا به حسب مصلحتی که خود در نظر دارند اظهار می نمایند و پذیرفته می شود و غیر از پیامبر و امام به جهت اثبات نبوّت و امامت خود ممکن نیست که بتواند خارق العاده را بوجود آورد و فرق بین پیامبر و امام آن است که پیامبر بدون واسطه ی انسانی از عالم غیب استفاضه می نماید و امام بواسطه ی شخص پیمبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم علوم و آنچه را که خداوند متعال وحی می نماید دارا می شود، و قرآن مجید خود معجزه است و آیات متعدّدی هست که حاکی از معجزات پیامبران است.

البته خصوصیّات اعجاز و جهات روانی مربوط به نفس ناطقه است که شرح بیشتری دارد (1).

العلم عند الله ـ سیّد محمّد هادی الحسینی المیلانی

ـــــــــــــــــــــــــــــــ

(1) (اعجاز کار کیست)؟:

آیا اعجاز کار مستقیم و بدون واسطه ی خدا است؟ و پیغمبر و امام بیش از این دخالت ندارند که از خدا مسألت می نمایند که کار خارق العاده را انجام دهد؟ یا کار خود پیغمبر و امام است و باراده و فعل آنها امر خارق العاده تحقق پیدا می کند؟

یک دسته آیات معجزات را به پیغمبران نسبت داده نفوس آنها را در اعجاز مؤثر دانسته است مثلا قرآن از حضرت عیسی عليه‌السلام نقل کرده که فرمود ( أَنّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِن رَبّكُمْ أَنّي أَخْلُقُ لَكُم مِنَ الطّينِ كَهَيْئَةِ الطّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللّهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى‏ بِإِذْنِ اللّهِ وَأُنَبّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ ) آل عمران آیه ی 49. یعنی من با معجزه ی از پروردگارتان به سوی شما آمده ام، برای شما از گل صورت مرغی می سازم آن گاه در آن می دمم پس به اذن خدا مرغ می شود، کور مادرزاد و شخص مبتلا به برص را شفا می دهم، مرده را به اذن خدا زنده می کنم و از آنچه می خورید و در خانه هاتان ذخیره می نهید خبر می دهم، و در جای دیگر خدا به حضرت عیسی عليه‌السلام می فرماید ( وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطّينِ كَهَيْئَةِ الطّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنفُخُ فِيهَا فَتَكُونَ طَيْراً بِإِذْنِي وَتُبْرِئ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى‏ بِإِذْنِي ) (*).

یعنی ـ آنگاه که باذن من از گل صورت پرنده ساختی و در آن دمیدی پس به اذن من پرنده شد، کور مادرزاد و بیمار برص دار را به اذن من شفاء دادی و مردگان را به اذن من باز آوردی.

درباره ی حضرت موسی عليه‌السلام می گوید ( قَالَ إِنْ كُنْتَ جِئْتَ بِآيَةٍ فَأْتِ بِهَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصّادِقِينَ * فَأَلْقَى‏ عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُبِينٌ * وَنَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاءُ لِلنّاظِرِينَ ) (**) یعنی: گفت اگر معجزه داری اگر راست می گوئی بیاور، پس عصایش را بیفکند اژدهائی بزرگ شد و دست خویش بیرون آورد پس روشن و نورانی بود. و در یک دسته آیات هم آوردن معجزات به خدا نسبت داده شده است، مثلاً ( وَظَلّلْنَا عَلَيْهِمُ الْغَمَامَ وَأَنْزَلْنَا عَلَيْهِمُ الْمَنّ وَالسّلْوَى ) (***)، یعنی ابر را سایبان آنها قرار دادیم و من و سلوی را بر ایشان نازل کردیم.

به هر حال اعجاز در قرآن مجید گاهی به خدا نسبت داده شده، گاهی پیغمبر، لیکن از بعض آیات می توان مطلب را استفاده نمود، مثلاً ( وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَن يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلّا بِإِذْنِ اللّهِ فَإِذَا جَاءَ أَمْرُ اللّهِ قُضِيَ بِالْحَقّ وَخَسِرَ هُنَالِكَ الْمُبْطِلُونَ ) (****) یعنی هیچ پیغمبری حق نداشت بدون اذن خدا معجزه ای بیاورد و چون فرمان خدا بیاید به حق انجام پذیرد و باطل پویندگان زیان ببینند، از این آیه و بعض آیات دیگر استفاده می شود که اعجاز کار رسول است و نفس او در آوردن کار خارق العاده مؤثر است لیکن چنان نیست که در این باره استقلال تام داشته باشد، بلکه باذن و تأیید خدا احتیاج دارد، اگر افاضات و تأییدات الهی نباشد بالاستقلال کاری از او ساخته نیست، پیغمبر از حیث بدن عنصری بشری ممکن و محتاج است مانند سایر افراد، لیکن به وسیله قدرت روحی و نفس ملکوتی خویش می تواند با اذن و اراده و مشیت پروردگار جهان کارهای خارق العاده را انجام دهد، به همین جهت در اکثر آیاتی که در اعجاز پیغمبران نازل شده آوردن معجزه به اذن و مشیت خدا مقید شده است. (بررسی مسائل کلی امامت ابراهیم امینی ص 330).

ـــــــــــــــــــــــــــــ

(*) مائده آیه ی 110.

(**) اعراف آیه ی 108.

(***) اعراف آیه ی 160.

(****) مؤمن 78.

( پرسش چهل و چهارم )

بسم الله الرّحمن الرّحیم

محضر مبارک حضرت آیت الله العظمی آقای میلانی مدّ ظلّه العالی.

سؤال : عدل خداوند متعال یعنی چه؟ و با دلیل ثابت فرمائید...

نرجس واعظی

جواب: عدل استقامت در کارها است که هر چیزی در موقع مناسب آن انجام شود و با هر کس فراخور قابلیّت او رفتار شود. و عدل از صفات کمال است و نداشتن آن منقصت است و نقص از صفات ممکن الوجود می باشد و با مقام خداوند متعال که واجب الوجود است تناسب ندارد، به علاوه اینکه خداوند متعال خود فرموده که عادل است و بایستی ایمان آورد به فرموده ی خداوندی. (1)

المیلانی

ـــــــــــــــــــــــــــــــــ

(1) عقیده ی شیعه درباره ی عدل:

ما معتقدیم یکی از صفات ثبوتیه ی کمالیّه ی خداوند متعال عدل است، یعنی خداوند عادل است و ظالم نیست جور و ستم در قضاء و حکمش نمی کند، به فرمانبرداران مزد و پاداش می دهد و بر اوست که کیفر نماید گناهکاران را، به بندگانش بیش از توانائیشان تکلیفی نمی کند و بیش از استحقاقشان مجازات نمی فرماید.

وما معتقدیم خداوند متعال کار نیکو را ترک نمی کند و کار بد را انجام نمی دهد زیرا قادر و توانا است به کار نیک و ترک کار بد... و او منزه از ظلم و ستم و انجام کار بد و قبیح است...

بله، بعضی از مسلمانان (اشاعره ی سنّی) جائز دانسته اند درباره ی حضرتش (جل و علا) کار بد را و جایز دانسته اند مجازات کند فرمانبرداران را و به بهشت ببرد گناهکاران و بلکه کفار را و جایز دانسته اند مجازات کند فرمانبرداران را و به بهشت ببرد گناهکاران و بلکه کفار را و جایز دانسته اند به بندگانش بیش از توانائی و قدرتشان تکلیف کند و فرمان دهد و عقابشان نماید به جهت ترک آنچه را قدرت نداشتند به جا آورند، و جائز دانسته اند از حضرتش (العیاذ بالله) صادر شود ظلم و جور و دروغ و فریب دادن و کاری را بی جهت و مصلحت و حکمت و بی فایده انجام دهد! ؟ و دلیلشان این است ( انّه لاَ يُسْئَلُ عَمّا يَفْعَلُ وَهُمْ يُسْئَلُونَ )! واین عقیده کفر است خداوند در قرآن مجید می فرماید: ( وَمَا اللّهُ يُرِيدُ ظُلْماً لِلْعِبَاد ) و می فرماید: ( وَاللّهُ لاَ يُحِبّ الْفَسَادَ ) و نیز می فرماید: ( وَمَا خَلَقْنَا السّماءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لاَعِبِينَ ) و ( وَمَا خَلَقْتُ الْجِنّ وَالْإِنسَ إِلّا لِيَعْبُدُونِ ) و دیگر از آیات، خداوندا تو منزهی و بیهوده و باطل این جهان را خلق نکرده ای.

عقائد الامامیّه: علاّمه محمد رضا مظفّر

( پرسش چهل و پنجم )

بسم الله الرّحمن الرّحیم

محضر مبارک حضرت آیت الله العظمی آقای میلانی مدّ ظلّه العالی.

تقاضا می نماید به سؤال اینجانب جواب مرقوم فرمائید: در قرآن مجید پاداش عمل نیک و بشارت آن در قیامت فقط به مردها و رجال است، مثلاً در سوره ی الرّحمن علاوه بر وعده هایی که داده می شود به کسانی که کار نیکو می کنند می فرماید: ( حُورٌ مَقْصُورَاتٌ فِي الْخِيَامِ * فَبِأَيّ آلاَءِ رَبّكُمَا تُكَذّبَانِ * لَمْ يَطْمِثْهُنّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلاَ جَانّ ) .

حوریّه های بهشتی که دست جنّ و انس به آنها نرسیده از آن مردان است، بنابراین برای زنان نیکوکار در قیامت چه پاداشی هست؟

محمّد خسروی

بسمه تعالی شأنه

جواب: خداوند متعال در قرآن مجید برای صالحین و صالحات و قانتین وقانتات وعده های نیکوئی داده است بعض از آن آیات نوشته می شود:

1 ـ ( وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيّبَةً فِي جَنّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ) (توبه، آیه ی 73).

2 ـ ( إِنّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصّادِقِينَ وَالصّادِقَاتِ وَالصّابِرِينَ وَالصّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدّقِينَ وَالْمُتَصَدّقَاتِ وَالصّائِمِينَ وَالصّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذّاكِرِينَ اللّهَ كَثِيراً وَالذّاكِرَاتِ أَعَدّ اللّهُ لَهُم مّغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِيماً ) ... الی آخر (احزاب آیه ی 35).

3 ـ ( مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى‏ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنّهُ حَيَاةً طَيّبَةً.. . ) الی آخر (نحل آیه ی 99)

4 ـ ( جَنّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا وَمَن صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرّيّاتِهِمْ وَالْمَلائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِم مِن كُلّ بَابٍ ) . (رعد آیه ی 23) و غیر اینها از آیات شریفه و مکرّر که بشارت آنها منحصر به مردها نیست.

(المیلانی)