مقدمه (زندگی نامه ی امام حسن مجتبیعليهالسلام
، در یک نگاه)
۱- نام مبارک و نورانی آن حضرت، حسنعليهالسلام
است.
۲- آن حضرت، دارای لقب های فراوانی است، که از جمله ی آنها است:
۱. مجتبی.
۲. سبط اکبر.
۳. کریم اهل بیت.
۳- کنیه ی آن حضرت «ابومحمد»، می باشد.
۴- نام پدر بزرگوار آن حضرت، جناب مولی الموحدین، امام المتقین، امیرالمؤمنین، اسدالله الغالب، حضرت امام، علی بن ابی طالبعليهالسلام
می باشد.
۵- نام مادر بزرگوار آن حضرت، جناب انسیه ی حوراء، صدیقه ی کبری، حضرت فاطمه ی زهراعليهاالسلام
، دختر گرامی، جناب نبی اکرم، حضرت ختمی مرتبت محمد بن عبداللهصلىاللهعليهوآله
می باشد.
۶- زمان ولادت آن حضرت، شب پانزدهم ماه رمضان، سال سوم هجری قمری بوده است.
۷- مکان ولادت آن حضرت شهر مدینه ی منوره می باشد.
۸- دوران زندگی آن حضرت، به سه بخش تقسیم می شود:
بخش اول - دوران زندگی آن حضرت با پیامبر خداصلىاللهعليهوآله
که حدود هفت سال، به طول می انجامد.
بخش دوم - دوران زندگی آن حضرت با پدر بزرگوارش، حضرت امیرمؤمنانعليهالسلام
که حدود سی سال، به طول می انجامد.
بخش سوم - دوران امامت آن حضرت که ده سال ادامه پیدا می کند.
۹- مدت امامت آن حضرت، از سال چهل هجری قمری، پس از شهادت پدر بزرگوارش امام علی بن ابی طالبعليهالسلام
آغاز شد و تا زمان شهادت مظلومانه اش در سال پنجاه هجری قمری - یعنی به مدت ده سال - ادامه پیدا کرد.
۱۰- معاویة بن ابی سفیان لعنة الله علیهما به عنوان خلیفه ی غاصب و طاغی، حق خلافت آن حضرت را غصب کرد.
آن حضرت، به عنوان دومین خلیفه ی به حق جد بزرگوارش پیامبر خداصلىاللهعليهوآله
، پس از شهادت مظلومانه ی پدر بزرگوارش حضرت امام علیعليهالسلام
، به دنبال بیعت عمومی مردم با ایشان رسما رهبری و زمامداری جامعه اسلامی را بر عهده گرفت، ولی از همان آغاز کار، با فتنه انگیزی های معاویه و کار شکنی ها و خیانت های نا جوانمردانه ی یاران و فرماندهان لشکر خود مواجه شد و سرانجام برای حفظ دین مقدس اسلام و نیز حفظ مسلمانان و جامعه ی اسلامی از سراشیبی ویرانگر سقوط و نابودی، به نظر می رسد - در آن مقطع حساس و سرنوشت ساز - چاره ای جز تن دادن به صلح پیشنهادی معاویه (البته با شرایط خاصی که آن حضرت مطرح نمود و معاویه نیز آنها را به ظاهر پذیرفت) نداشت، لذا با معاویه صلح کرد.
۱۱- از صلح امام حسنعليهالسلام
با معاویه به عنوان پرشکوه ترین نرمش تاریخی یاد شده است، به طوری که خود آن حضرت، به مناسبتی در این باره می فرماید: من، به خاطر حفظ جان خون مسلمانان (با معاویه)، صلح کردم و اگر من، چنین (صلح) نمی کردم، یک نفر از شیعیان ما در روی زمین باقی نمی ماند.
و نیز آن حضرت در جای دیگر می فرماید: وای بر شما! شما، نمی دانید که من چه کرده ام! سوگند به خدا! پذیرش صلح (با معاویه از جانب) من برای شیعیانم، از آنچه که خورشید بر آن می تابد و غروب می کند بهتر است.
۱۲- آن حضرت دارای فضایل و کمالات برجسته ی فراوانی، همچون: «امانت»، «اخلاص»، «راستگویی»، «اخلاق نیک»، «دانش فراوان»، «بردباری»، «گذشت»، «بخشش»، «کرم»، «شجاعت»، «تقوی»، «زهد»، «پاکدامنی»، «حیا»، «فروتنی»، «جهاد»، «عبادت»، «ادب» و هزاران صفات ارزشمند والای انسانی و الهی دیگر بود.
شاعر ولایتمدار، در این رابطه، چه زیبا سروده است:
اگر عمری بیارایم سخن را
|
|
نشاید نعت من، نعت «حسن» را
|
سخن، گر بگذرد از چرخ اخضر
|
|
هنوز از قدر، او باشد فزون تر
|
سخن را گر به علیین رسانم
|
|
رسانیدن به قدرش، کی توانم؟
|
کمالش، گر چه نزد ماست ظاهر
|
|
زبان ما ز وصف اوست، قاصر
|
آن حضرت بیش از همه کس، به جد بزرگوارش، پیامبر خداصلىاللهعليهوآله
، شباهت داشت. پیامبر خداصلىاللهعليهوآله
نیز علاقه ی فوق العاده ای به آن حضرت داشت، به طوری که در یک حدیث شریف، اینچنین می خوانیم:
روزی چشم مبارک پیامبر اکرمصلىاللهعليهوآله
در مسیر راه، به امام حسنعليهالسلام
که در آن هنگام کودک بود و در میان کودکان بازی می کرد - افتاد.
پیامبر اکرمصلىاللهعليهوآله
با محبتی سرشار آن حضرت را در آغوش گرفته، بوسید و فرمود:
«
حَسَنٌ مِنّي وأنَا مِنهُ، أحَبَّ اللَّهُ مَن أحَبَّهُ
»
.
یعنی: «حسنعليهالسلام
از من است و من نیز از او هستم، خداوند دوست خواهد داشت کسی را که او را دوست بدارد».
و نیز پیامبر خداصلىاللهعليهوآله
در جای دیگر فرمود:
«
لَوْ کانَ الْحِلْمُ رَجُلًا لَکانَ الْحَسَنَ
»
.
یعنی: «اگر قرار بود عقل خود را به صورت انسانی نشان دهد، به صورت حسنعليهالسلام
جلوه می کرد.»
در روایت مبارکه ی دیگری، اینچنین می خوانیم:
«مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى سَيِّدِ شَبَابِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ فَلْيَنْظُرْ إِلَى اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ
»
.
یعنی: کسی که نگاه کردن به سید جوانان بهشت او را شاد می کند، به حسن بن علیعليهالسلام
نگاه کند.
و باز پیامبر اعظمصلىاللهعليهوآله
در جایی فرمودند:
«الْحَسَنُ وَالْحُسَیْنُ اِمامانِ قاما اَوْ قَعَدا
»
.
یعنی: حسن و حسینعليهمالسلام
هر دو امام و پیشوا (ی امت اسلامی) هستند، قیام کنند یا بنشینند (یعنی، خواه شرایط قیام برای انجام وظایف رهبری امت اسلامی، برایشان فراهم بشود یا نشود).
و نیز پیامبر خاتمصلىاللهعليهوآله
فرمودند:
«إِنَّ اِبْنِي هَذَا سَيِّدٌ يُصْلِحُ اَللَّهُ بِهِ بَيْنَ فِئَتَيْنِ عَظِيمَتَيْنِ مِنَ اَلْمُسْلِمِينَ
»
.
یعنی: همانا این پسرم (حسن بن علیعليهالسلام
) سرور و آقا است، خداوند به
وسیله ی او، میان دو گروه از مسلمانان را اصلاح می کند.
و بالاخره عمار یاسر می گوید: پیامبر اکرمصلىاللهعليهوآله
، می فرمود:
«الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ ، هُمَا رَيْحَانَتَايَ مِنَ (فی) اَلدُّنْيَا
»
.
یعنی: حسن و حسینعليهمالسلام
، دو آقای جوانان اهل بهشتند، آنان دو گل خوشبوی من در دنیا می باشند.
(لازم به یادآوری است که ما روایات مبارکه ی شش گانه ی فوق را از کتاب ارزشمند «سیره ی چهارده معصومعليهمالسلام
، بخش نگاهی به زندگی امام حسنعليهالسلام
، در این قسمت ذکر کردیم
.
درباره ی تواضع آن حضرت نوشته اند که:
روزی امام حسن مجتبیعليهالسلام
، به هنگام عبور از محلی، چند نفر فقیر را دید که روی خاک نشسته و با هم به خوردن نانهای خرده و خشک مشغولند.
آنها تا امام حسنعليهالسلام
را دیدند، به آن حضرت گفتند: بفرمایید و از غذای ما بخورید!
امام حسنعليهالسلام
به کنار آنها رفت و فرمود: خداوند، متکبران را دوست ندارد.
آنگاه آن حضرت، با آنان غذا خورد.
سپس آن حضرت آنها را به خانه ی خود دعوت کرد.
آنها به خانه ی امام حسنعليهالسلام
آمدند و در آنجا غذا خوردند.
هنگام رفتن، امام حسنعليهالسلام
به هر یک از آنها لباسی را عطا فرمود.
آن حضرت در زمان خود، سخاوتمندترین فرد خاندان نبوت و سایر مردم بود. به طوری که هنگامی که یکی از کنیزان آن حضرت، یک دسته ریحان را به آن حضرت تقدیم می دارد، به آن کنیز می فرماید: من، تو را برای خدای متعال آزاد ساختم، سپس می فرماید:
«وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها
»
.
یعنی: «هر گاه برای شما هدیه ای آوردند، بهتر از آن را به آنان هدیه کنید.»
امام حسنعليهالسلام
حلیم ترین و بردبار ترین فرد زمان خود بود، به طوری که درباره ی بردباری آن حضرت نوشته اند که:
روزی، یک نفر از اهالی شام امام حسنعليهالسلام
را دید، دهان به ناسزاگویی به آن حضرت گشود!
آن حضرت جواب مرد شامی را نداد، تا او حرف خود را تمام کرد.
سپس آن حضرت به سوی مرد شامی رفته، بر او سلام کرده و با چهره ای خندان به او فرمود: ای آقا! به گمانم تو در این شهر غریب هستی! شاید هم اشتباه می کنی!
اگر تو از ما رضایت بخواهی، ما راضی می شویم اگر تو از ما چیزی بخواهی، ما آن را به تو می دهیم اگر تو از ما راهنمایی بخواهی، ما تو را
راهنمایی می کنیم اگر تو از ما سرپرستی بخواهی، ما از تو سرپرستی می کنیم! اگر تو گرسنه باشی، ما تو را سیر می کنیم اگر تو برهنه باشی، ما به تو لباس می پوشانیم اگر تو نیازمند باشی، ما تو را بی نیاز می کنیم اگر تو از جایی رانده شده باشی، ما به تو پناه می دهیم اگر تو کاری داشته باشی، ما آن کار را برای تو انجام می دهیم.
مرد شامی، پس از شنیدن این سخنان مهرآمیز امام حسن مجتبیعليهالسلام
به گریه افتاد و گفت: من گواهی می دهم که تو حجت خدا، در روی زمین هستی و خدای متعال بهتر می داند که رسالت خود را در چه خاندانی قرار دهد.
آن حضرت، داناترین و در عین حال، عابدترین فرد زمان خود بود.
آن حضرت، بیشتر از همه کس به پیامبر اکرمصلىاللهعليهوآله
شباهت داشته!
زمان شهادت آن حضرت روز ۲۸ ماه صفر سال ۵۰ هجری قمری می باشد.
آن حضرت، به دستور معاویه توسط همسر خائن خود جعده، در شهر مدینه مسموم و شهید شد!
مرقد شریف و مطهر آن حضرت در قبرستان بقیع، واقع در شهر مدینه ی منوره است.
و بالأخره مطالب مقدماتی این کتاب شریف را با ذکر حدیث شریفی از حضرت امام حسن مجتبیعليهالسلام
به پایان می بریم:
«
مَنْ اَدامَ الْاِخْتِلافَ اِلَی الْمَسجِد اَصابَ اِحْدی ثَمانٍ: ایَهً مُحْکَمَهً وَ اَخاً مُسْتَفاداً وَ عِلْماًمُسْتَطْرَفاً، وَ رَحْمَهً مُنتَظِرهً وَ کَلِمَهً تَدُلُّهُ عَلَی الْهُدی اَوْ تَرُدُّهُ عَنْ رَدیٍّ وَ تَرَکَ الذُّنُوبَ حَیاءً اَوْخَشْیَهً
.»
یعنی: «کسی که زیاد به مسجد رفت و آمد کند، یکی از (این) هشت فایده را به دست خواهد آورد:
۱. محکم شدن عقاید اسلامی.
۲. به دست آوردن یک دوست قابل استفاده.
۳. فراگیری دانش تازه.
۴. برخورداری از رحمت مورد انتظار، از سوی خداوند متعال.
۵. فراگیری سخن که او را به مطلب خوبی، راهنمایی کند.
۶. آموختن مطلبی که او را از کار بدی باز بدارد.
۷. دست کشیدن از گناه، به خاطر شرم از مردم.
۸. رها کردن گناه، به جهت ترس از خداوند متعال»
.