ضرورت تفریحات و شادی ها
با اثبات اصالت روح و روان،
و حالات گوناگون آن،
و شناخت انواع بیماری های روانی،
و کشف شیوه های درمان،
همه متفّکران به این نتیجه رسیده اند که تفریحات سالم، و شادی ها برای تقویت روح آدمی یک ضرورت است.
خندیدن و خنداندن
شادی کردن و شادی آفریدن
دلشاد و مسرور بودن
بشّاش و خنده رو بودن
لبخند بر لب داشتن
همه اینها به عنوان یک «ضرورت» در زندگی انسان نقش تعیین کننده دارد.
در اینجا دو طرز تفکر مطرح است.
گروهی اعتقاد دارند که شادی و شادمانی مطلق است، با هر وسیله ای، با هر ابزار و شیوه ای، می توان به شادی و شادمانی دست یافت.
و هر کاری مجاز است.
هر نوع ترانه و رقصی رواست.
هرگونه گفتن و خندیدن درست است.
از این رو به انواع مسکرات، انواع مواد اعتیاد آور، انواع رقص و آوازها، انواع قصّه ها و قصّه پردازی ها روی می آورند،
و به انواع آفات روانی دچار می گردند، و به جای رفع نیازهای روانی، دچار انواع بیماری های روانی می شوند،
و آنگاه در تداوم لذّت جوئی های بی حد و مرز به قتل و آدمی کشی، به فساد و فحشا، به ابتذال و مسخ ارزش ها و خودکشی و خود آزاری و دیگر آزاری مبتلا می شوند،
که بسیاری از بزهکاری ها و جرائم به شادی های بی حدّ و مرز باز می گردد،
مردم را مسخره می کنند تا بخندند.
آبروی دیگران را می برند تا شادی کنند.
دیگران را زجر و شکنجه می دهند تا خود شاد باشند.
و گروهی دیگر شادی و تفریحات را قانونمند می دانند، و در مرز حلال و «باید ها» تفسیر می کنند،
هرنوع شادی و تفریحی را مجاز نمی شمارند،
و در یک کلمه، «تفریحات سالم» را باور دارند.
تا مرز حرمت و آبروی دیگران محفوظ بماند.
تا شادی و خنده و تفریحات ما به دیگران صدمه ای، ضربه ای، وارد نسازد.
خنده و شادی و لذّت ها خوب است امّا نه با آزار و اذیّت دیگران.
شادمانی خوب است نه با زیر پا گذاشتن قوانین و مقرّرات اجتماعی و الهی،
چنانکه اگر آزادی قانونمند نباشد، هدفدار نباشد می تواند جامعه را به هرج و مرج بکشاند،
شادی ها و تفریحات نیز اینگونه اند.
باید ارزیابی کرد که کدام نوع شادی ضرورت دارد؟
کدام تفریح سالم و کدام ناسالم است؟
کدام خنده روا و کدام نارواست؟
کدام لذّت صحیح و کدامین دروغین است؟
امام علی علیه السلام تلاش داشت تا یتیمان را بخنداند،
بسیاری، نیازها و نیازمندی های یتیمان را از دیدگاه امور مادّی می نگرند،
که باید دارای مسکن و همسر و لباس و تغذیه مناسب شوند،
امّا امام علی علیه السلام به همان اندازه ای که به احتیاجات مادّی و جسمی یتیمان فکر می کرد، به رفع نیازها و کمبودهای روانی آنها نیز می اندیشید،
که دچار عقده های روانی، یا کمبودهای عاطفی نگردند.
در رابطه با یتیمان، تنها غذا برای آنها نمی برد، بلکه با دست خود غذا در دهانشان می گذارد تا شیرینی گرفتنِ غذا از دست پدر را بچشند.
یتیمان را دور خود جمع می کرد،
و با انواع بازی ها، و صدای تقلیدی گوسفند آنها را می خنداند.
وقتی یتیمان را به منزل می آورد، و می خواست به آنها عسل بخوراند، انگشتان خود را می شست، و با انگشتان خود عسل در دهان یتیمان می گذارد که دو نوع شیرینی را بچشند:
شیرینی عسل
و شیرینی از دست پدر گرفتن
گرچه افراد ناآگاه به امام علی علیه السلام اعتراض می کردند، که این کارها در شأن شما نیست.
امّا امام علی علیه السلام به نکات ظریفی توجه داشت که امروز در علم روانشناسی، و روانشناسی کودک، و روانشناسی تربیتی، بسیار مورد توجّه است.
روانشناسان می گویند:
علل بزهکاری فرزندانی که پدر یا مادر را از دست دادند کمبود «عاطفه» است.
امام علی علیه السلام آنقدر به یتیمان توجّه داشت، و با آنها مهربانی می کرد که دیگران می گفتند:
لوددْتُ اِنّی کُنْتُ یتیماً
(ای کاش منهم یک یتیم بودم)
پس باید شادی ها و تفریحات را چونان آزادی قانونمند کرد، و در مرزهای احکام الهی قرار داد.
امام علی علیه السلام در حکمت 257 سفارش می کند که:
سعی کنید تا دل ها را شادمان سازید، شادی ها را به خانه ها ببرید که فرمود:
یَا کُمَیْلُ، مُرْ أَهْلَکَ أَنْ یَرُوحُوا فِی کَسْبِ الْمَکَارِمِ، وَیُدْلِجُوا فِی حَاجَةِ مَنْ هُوَ نَائِمٌ. فَوَالَّذِی وَسِعَ سَمْعُهُ الْأَصْوَاتَ، مَا مِنْ أَحَدٍ أَوْدَعَ قَلْباً سُرُوراً إِلَّا وَخَلَقَ اللَّهُ لَهُ مِنْ ذلِکَ السُّرُورِ لُطْفاً.
فَإِذَا نَزَلَتْ بِهِ نَائِبَةٌ جَرَی إِلَیْهَا کَالْمَاءِ فِی انْحِدَارِهِ حَتَّی یَطْرُدَهَا عَنْهُ کَمَا تُطْرَدُ غَرِیبَةُ الْإِبِلِ.
«ای کمیل! خانواده ات را فرمان ده که روزها در به دست آوردن بزرگواری، و شب ها در رفع نیاز خفتگان بکوشند، سوگند به خدایی که تمام صداها را می شنود، هر کس دلی را شاد کند، خداوند از آن شادی لطفی برای او قرار دهد که به هنگام مصیبت چون آب زلالی بر او باریدن گرفته و تلخی مصیبت را بزداید چنانکه شتر غریبه را از چراگاه دور سازند.»
.
آنگاه به اعتدال و میانه روی در شادی ها اشاره کرده نسبت به خنده های
انسان پرهیزکار در خطبه 26/193 می فرماید:
وَاِنْ ضَحِکَ لَمْ یَعْلُ صَوْتُهُ
«اگر می خندد، صدای او به خنده بلند نمی شود»
یعنی خنده هایی با صداهای بلند ناپسند است که قهقهه، به عربده تبدیل شود.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام خنده و شادی را در حیوانات نیز مطرح می فرماید که، از نظر روانشناسی حیوانی، مهمّ و یک ضرورت می باشد.
در شرحِ حالِ طاووس در خطبه 15/165 شادی و سرور و خنده طاووس را مطرح می فرماید که:
یَمْشِی مَشْیَ الْمَرِحِ الُْمخْتَالِ، وَیَتَصَفَّحُ ذَنَبَهُ وَجَنَاحَیْهِ، فَیُقَهْقِهُ ضَاحِکاً لِجَمَالِ سِرْبَالِهِ، وَأَصَابِیغِ وِشَاحِهِ؛ فَإِذَا رَمَی بِبَصَرِهِ إِلَی قَوَائِمِهِ زَقَا مُعْوِلاً بِصَوْتٍ یَکَادُ یُبِینُ عَنِ اسْتِغَاثَتِهِ، وَیَشْهَدُ بِصَادِقِ تَوَجُّعِهِ، لِأَنَّ قَوَائِمَهُ حُمْشٌ کَقَوَائِمِ الدِّیَکَةِ الْخِلَاسِیَّةِ. وَقَدْ نَجَمَتْ مِنْ ظُنْبُوبِ سَاقِهِ صِیصِیَةٌ خَفِیَّةٌ.
«طاووس، چون به خود بالنده مغرور راه می رود، دم و بال های زیبایش را برانداز می کند، پس با توجّه به زیبایی جامه و رنگ های گوناگون پر و بالش قهقهه سر می دهد، امّا چون نگاهش به پاهای او می افتد، بانگی برآورد که گویا گریان است، فریاد می زند گویا که دادخواه است، و گواه صادق دردی است که در درون دارد، زیرا پاهای طاووس چونان ساق خروس دو رگه (هندی و پارسی) باریک و زشت و در یک سو ساق پایش ناخنی مخفی روییده است.»
.
بنابراین اصلِ «تفریحات سالم» و «شادمانی» برای روح آدمی یک ضرورت است.
مهمّ آن است که در فرهنگ کاربردی امّت اسلامی درست تفسیر شود،
و جایگاه ارزشی خود را بازیابد.
امام علی علیه السلام و تفریحات سالم
گردش و تفریح
همانگونه که بدن به انواع غذاها محتاج است،
روح آدمی نیز به شادابی و تفریحات سالم نیازمند است، و غذای روحی و روانی همواره در کنار غذای جسم مطرح بوده است.
با برّرسی سیره عملی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام این حقیقت را به روشنی مشاهده می کنیم، مانند:
تماشای آب گودال ها پس از باران
استفاده از زیبائی های طبیعت
تماشای آب گودال ها پس از باران
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نقل فرمود که:
شبی در مدینه باران فراوانی بارید و بیابان ها و گودال ها پُر از آب شد.
صبح آن روز رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به من فرمود:
بیا تا به صحرای «عقیق» برویم و طراوت و صفای آب های جمع شده در گودال ها و درّه ها را تماشا کنیم.
همراه پیامبر به تماشای بیابان رفتیم و منظره های زیبای طبیعت را تماشا می کردیم،
گفتم:
ای رسول خدا! اگر دیشب اطّلاع می دادید غذائی آماده می کردم.
پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:
آنکس که ما را تا اینجا آورد، نمی گذارد گرسنه بمانیم، ناگاه ابری آمد و خود را پائین کشید و سفره غذائی در پیش روی پیامبر انداخت.
در آن سفره، انار های زیبائی بود که به آن طراوت و زیبائی هیچ چشمی ندیده بود.
از آن انارها خوردیم و مقداری برای فاطمه و فرزندان خود برداشتیم.
.
مناقب الفاخرة - و - ثاقب المناقب.
استفاده از زیبائی های طبیعت
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام وقتی به سوی صفّین حرکت می فرمود به سرزمین «بلیخ» رسید که، جای خوش آب و هوائی بود،
و رودخانه بزرگ و پُر آبی داشت،
مناظر زیبای آن سرزمین، امام علی علیه السلام را به خود مشغول کرد.
آن حضرت دستور داد تا سپاهیان در آنجا مدّتی بمانند و از آب و هوای دلنشین آن سامان بهره مند گردند،
و استراحت کنند.
با این که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در حال پیشروی به سوی سرزمین صفّین بود، و جنگ بسیار سرنوشت سازی در پیش روی داشت، و لشگرِ چند ده هزار نفری را رهبری می کرد،
امّا از تفریحات سالم سربازان و بهره برداری از طبیعت غفلت نفرمود.
.
سرگرمی های سالم
شنا گری و تیراندازی
جوان و نوجوان برای رشد و کمال روحی و جسمی هم به فعّالیّت های بدنی نیاز دارد،
و هم به طراوت و شادابی روح،
باید تفریحات سالم را بگونه ای برای جوانان فراهم کرد که هم وقت آنها را پُر کند، و بیکار و سرگردان نمانند، و هم در رشد جسمی و روانی آنان تأثیر داشته باشد، که امام علی علیه السلام به دو نوع از سرگرمی های خوب اشاره می فرماید که رهنمود داد:
عَلِّمُوا أوْلادَکُمْ السَّباحَة وَ الِّرمایَة
(بر کودکان و نوجوانان خود شنا گری و تیراندازی بیاموزید.)
شوخی های متواضعانه
خندیدن و خنداندن درست و دور از رفتارها و الفاظ زشت مانعی ندارد.
فرق است بین دروغ گفتن، مسخره کردن، بازی کردن با آبروی مردم، و فروتن و متواضع بودن.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام مردی بذله گو نبود، امّا لبخند بر لبان مبارکش بود، و در برخورد با کوچک و بزرگ شاد و دارای چهره ای شاداب و خندان بود.
الف - رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم نیز در فرصت های مناسب اصحاب و یاران خود را می خنداند و آنها را شاداب و سرحال نگه می داشت.
به پیرزنی فرمود:
چرا تلاش می کنی، پیر زنها به بهشت نمی روند.
آن زن ناراحت شد و گفت:
یا رسول اللَّه من به بهشت نمی روم؟
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم در حالی که می خندید، فرمود:
همه جوان شده و وارد بهشت می گردند.
ب - روزی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم با امام علی علیه السلام در مجلسی خرما تناول می فرمود، و هسته های خرما را مقابل علی علیه السلام می گذاشت، بگونه ای که اگر کسی وارد می شد فکر می کرد همه خرماها را علی علیه السلام خورده و آن حضرت چیزی تناول نفرموده است.
آنگاه خطاب به علی علیه السلام فرمود:
شما زیاد خرما خورده اید؟.
حضرت جواب داد:
آنکس زیادتر خورده که خرما را با هسته آن تناول کرد؟
که لبخند بر لبان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نقش بست.
.
ج - امام علی علیه السلام همواره از شوخی های زشت و بی معنا پرهیز می کرد و عمروعاص را در پخش اینگونه شایعات مورد نکوهش قرار داد که در خطبه 84 مرز میان شوخی های ناروا و روا را روشن کرد که فرمود:
عَجَباً لِابْنِ النَّابِغَةِ! یَزْعُمُ لِأَهْلِ الشَّامِ أَنَّ فِیَّ دُعَابَةً، وَأَنِّی امْرُؤٌ تِلْعَابَةٌ:
أُعَافِسُ وَأُمَارِسُ! لَقَدْ قَالَ بَاطِلاً، وَنَطَقَ آثِماً.
أَمَا - وَشَرُّ الْقَوْلِ الْکَذِبُ - إِنَّهُ لَیَقُولُ فَیَکْذِبُ، وَیَعِدُ فَیُخْلِفُ، وَیُسْأَلُ فَیَبْخَلُ، وَیَسْأَلُ فَیُلْحِفُ، وَیَخُونُ الْعَهْدَ، وَیَقْطَعُ الْإِلَّ؛ فَإِذَا کَانَ عِنْدَ الْحَرْبِ فَأَیُّ زَاجِرٍ وَآمِرٍ هُوَ! مَا لَمْ تَأْخُذِ السُّیُوفُ مَآخِذَهَا، فَإِذَا کَانَ ذلِکَ کَانَ أَکْبَرُ مَکِیدَتِهِ أَنْ یَمْنَحَ الْقِرْمَ سُبَّتَهُ.
أَمَا وَاللَّهِ اِنِّی لََیمْنَعُنِی مِنَ اللَّعِبِ ذِکْرُ الْمَوْتِ، وَإِنَّهُ لََیمْنَعُهُ مِنْ قَوْلِ الْحَقِّ نِسْیَانُ الْآخِرَةِ، إِنَّهُ لَمْ یُبَایِعْ مُعَاوِیَةَ حَتَّی شَرَطَ أَنْ یُؤْتِیَهُ أَتِیَّةً، وَیَرْضَخَ لَهُ عَلی تَرْکِ الدِّینِ رَضِیخَةً.
«شگفتا از عمروعاص پسر نابغه!
میان مردم شام گفت که من اهل شوخی و خوشگذرانی بوده، و عمر بیهوده می گذرانم!! حرفی از روی باطل گفت و گناه در میان شامیان انتشار داد.
مردم آگاه باشید! بدترین گفتار دروغ است، عمروعاص سخن می گوید، پس دروغ می بندد، وعده می دهد و خلاف آن مرتکب می شود، درخواست می کند و اصرار می ورزد،
امّا اگر چیزی از او بخواهند، بخل می ورزد، به پیمان خیانت می کند، و پیوند خویشاوندی را قطع می نماید، پیش از آغاز نبرد در هیاهو و امر و نهی بی مانند است تا آنجا که دست ها به سوی قبضه شمشیرها نرود.
امّا در آغاز نبرد، و برهنه شدن شمشیرها، بزرگ ترین نیرنگ او این است که عورت خویش آشکار کرده، فرار نماید.
آگاه باشید! بخدا سوگند که یاد مرگ مرا از شوخی و کارهای بیهوده باز می دارد، ولی عمروعاص را فراموشی آخرت از سخن حق بازداشته است، با معاویه بیعت نکرد مگر بدان شرط که به او پاداش دهد، و در برابر ترک دین خویش، رشوه ای تسلیم او کند.»
سپس در حکمت 450 ره آورد شوخی های ناروا را تذکّر می دهد که:
مَا مَزَحَ امْرُؤٌ مَزْحَةً إِلَّا مَجَّ مِنْ عَقْلِهِ مَجَّةً.
«هیچ کس شوخی بیجا نکند، جز آن که مقداری از عقل خویش را از دست بدهد.»
.
د - روزی خلیفه اوّل و دوّم در دو طرفِ امام علی علیه السلام راه می رفتند، چون قدّ آن دو، کمی بلندتر از آن حضرت بود، خلیفه دوّم جملاتی را به شوخی و طنز مطرح کرد و خطاب به حضرت فرمود:
اَنْتَ فی بَیْنِنَا کَنُونِ «لَنَا»
«علی، تو در میان ما، مثلِ حرفِ «نون» در «لَنَا» هستی.»
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بلافاصله و بدون مهلت پاسخ داد که:
اِنْ لَمْ اَکُنْ اَنَا اَنْتُمْ «لا»
«اگر من در میان شما نباشم، شما می شوید «لا».»
یعنی اگر من نباشم، شما چیزی نیستید، چون «لا» یعنی «هیچ».
شرح نهج البلاغه خوئی ج6 ص94.
زنِ معروفه.
عمرو عاص در این فکر بود که در میدان صفّین روزی خودی نشان دهد، تا آن که سوارِ نقاب داری از سپاه امام علی علیه السلام به میدان آمد، عمرو فکر کرد که حریف او می شود، با شجاعت در مقابل نقاب دار ایستاد و گَرد و خاک کرد، وقتی حمله آغاز شد دانست که آن نقاب دار، علی علیه السلام است، درمانده شد چه کند؟ مقاومت کند کشته می شود، فرار کند آبرویش می رود، هنوز انتخاب نکرده بود که حمله امام به او مهلت نداد از روی اسب سرنگون شد، مرگ را با چشم خود دید، ناگاه زشت ترین حیله را بکار گرفت، که عورت خود را آشکار کرد، و امام او را در پستی و رسوائیش واگذارد، عمرو عاص با کمال ذلّت فرار کرد، و در میان دو لشگر آن روز، و در پیشگاه تاریخ تا روز قیامت خود را آبرو برد.
خطبه 84 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف.
حکمت 450 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف.
شنا در رودخانه
یکی از لذّت های حلال، و تفریحات نشاط آور، شنا کردن است.
و در روایات اسلامی فراوان به یادگیری شنا و آموختن فنّ شنا گری به فرزندان، سفارش شده است.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به شنا کردن علاقه داشت، با اینکه می توانست روزهای جمعه در منزل غسل جمعه کند، امّا به کنار رودخانه می رفت و در رودخانه غسل جمعه و شنا می کرد.
أشعث بن عبد می گوید:
یک روز جمعه علی علیه السلام را دیدم که در رودخانه فرات، شنا می کرد و غسل جمعه انجام می داد و در آن روز با پیراهنی نو، نماز جمعه خواند.
.
وسیله سواری
وسیله سواری امام علی
وسیله سواری برای هر کسی ضروری است،
و هرچه دارای کیفیّت بهتری باشد خوب است،
که در روایات آمده است، از سعادت مؤمن، اسب خوب است.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام دارای:
یک شتر سواری،
یک اسب
و یک قاطر سفید بود.
که آن را (دُلْدُلْ) می گفتند، و در روز جنگ حنین سوار بر قاطر شد.
به امام علی علیه السلام گفتند:
بر اسب سوار شو که چابک و گریزنده تر است.
حضرت فرمود:
اَلْخَیْلُ لِطَّلَبِ وَ الْهَرَبْ، وَ لَسْتُ مُدْبِراً وَ لا اَنْصَرِفُ عَنْ مُقْبِلٍ
(اسب برای گرفتن فراری، و گریز از میدان است، در صورتی که من نه فراری را تعقیب می کنم و نه خود از میدان می گریزم)
یعنی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در انتخاب وسیله سواری نیز اهداف بلند دفاعی و نظامی را در نظر دارد و وسیله سواری را منطبق با اهداف ارزشی خود انتخاب می فرمود.
مسابقات اسب سواری
بر أساس ضرورت های دفاعی، اسب سواری، یکی از ورزش های ارزشمند بوده و خواهد بود.
با اینکه بُرد و باخت در بسیاری از کارها حرام است،
و حکم قمار بازی را دارد،
امّا در تیراندازی،
شنا
و اسب سواری
اشکالی ندارد،
تا چابک سواران رزمنده، همواره آماده دفاع باشند.
آنگاه که امام علی علیه السلام در جنگ ذات السّلاسل، ناگهان سواره بر لشگر دشمن تاختن آغاز کرد که سُم اسب هایشان بر سنگ های بیابان می خورد و جرقّه های امید می جهید،
قرآن به آن اسب ها، و برخورد سُم هایشان و جهیدن جرقّه های آتش زا در سوره «والعادیات» سوگند یاد می کرد، که فرمود:
به نام خداوند بخشنده مهربان
سوگند به اسبان دونده (مجاهدان) در حالی که نفس زنان به پیش می رفتند،1ا و سوگند به افروزندگان جرقه آتش (در برخورد سمهایشان با سنگ های بیابان)،2ا و سوگند به هجوم آوران سپیده دم3ا که گرد و غبار به هر سو پراکندند، 4ا و (ناگهان) در میان دشمن ظاهر شدند،5ا که انسان در برابر نعمت های پروردگارش بسیار ناسپاس و بخیل است؛6ا و او خود (نیز) بر این معنی گواه است!7ا و او علاقه شدید به مال دارد!8ا آیا نمی داند در آن روز که تمام کسانی که در قبرها هستند برانگیخته می شوند،9ا و آنچه در درون سینه هاست آشکار می گردد، 01ادر آن روز پروردگارشان از آنها کاملاً باخبر است!.11ا
مسابقات اسب سواری، هم مقدّمه دفاع است،
و هم از تفریحات سالم به حساب می آید.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در کودکی آنچنان چالاک و تند و سریع حرکت می کرد که اسبان را هوار را در حال دویدن می گرفت و بر پشت آنان سوار می شد.