امام علی علیه السلام، و تفریحات سالم

 امام علی علیه السلام، و تفریحات سالم 0%

 امام علی علیه السلام، و تفریحات سالم نویسنده:
گروه: امام علی علیه السلام

 امام علی علیه السلام، و تفریحات سالم

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محمد دشتى
گروه: مشاهدات: 6549
دانلود: 3495

توضیحات:

امام علی علیه السلام، و تفریحات سالم
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 18 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 6549 / دانلود: 3495
اندازه اندازه اندازه
 امام علی علیه السلام، و تفریحات سالم

امام علی علیه السلام، و تفریحات سالم

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

قبول هدایای دوستان

قبول هدیه حلوا و شوخی کردن

روزی یکی از دوستان امام حلوائی تهیّه کرد و از آن حضرت خواست تا تناول فرماید.

امام علی علیه السلام فرمود:

مناسبت آن کدام است؟

جواب داد:

امروز نوروز است. (روز عید است)

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام از آن حلوا میل فرمود و خندید و چنین شوخی کرد که:

اگر می توانی همه روز را نوروز قرار ده!! (1) .

اینکه در نهج البلاغه در خطبه 224 نقل فرمود که شخصی برای امام علی علیه السلام حلوا آورد و حضرت نپذیرفت، و فرمود:

وَأَعْجَبُ مِنْ ذلِکَ طَارِقٌ طَرَقَنَا بِمَلْفُوفَةٍ فِی وِعَائِهَا، وَمَعْجُونَةٍ شَنِئْتُهَا، کَأَنَّمَا عُجِنَتْ بِرِیقِ حَیَّةٍ أَوْ قَیْئِهَا،

فَقُلْتُ: أَصِلَةٌ، أَمْ زَکَاةٌ، أَمْ صَدَقَةٌ؟ فَذلِکَ مُحَرَّمٌ عَلَیْنَا أَهْلَ الْبَیْتِ!

فَقَالَ: لَا ذَا وَلَا ذَاکَ، وَلکِنَّهَا هَدِیَّةٌ.

فَقُلْتُ: هَبِلَتْکَ الْهَبُولُ! أَعَنْ دِینِ اللَّهِ أَتَیْتَنِی لَتَخْدَعَنِی؟ أَمُخْتَبِطٌ أَنْتَ أَمْ ذُو جِنَّةٍ، أَمْ تَهْجُرُ؟

وَاللَّهِ لَوْ أُعْطِیتُ الْأَقَالِیمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاکِهَا، عَلَی أَنْ أَعْصِیَ اللَّهَ فِی نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِیرَةٍ مَا فَعَلْتُهُ، وَإِنَّ دُنْیَاکُمْ عِنْدِی لَأَهْوَنُ مِنْ وَرَقَةٍ فِی فَمِ جَرَادَةٍ تَقْضَمُهَا.

مَا لِعَلِیٍّ وَلِنَعِیمٍ یَفْنَی، وَلَذَّةٍ لَا تَبْقَی! نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ سُبَاتِ الْعَقْلِ، وَقُبْحِ الزَّلَلِ. وَبِهِ نَسْتَعِینُ.

«و از این حادثه شگفت آورتر اینکه شب هنگام کسی به دیدار ما آمد (2) و ظرفی سر پوشیده پر از حلوا داشت، معجونی در آن ظرف بود که از آن تنفّر داشتم، گویا آن را با آب دهان مار سمّی، یا قی کرده آن مخلوط کردند، به او گفتم: هدیه است؟ یا زکات یا صدقه؟ که این دو بر ما اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وآله حرام است.

گفت نه، نه زکات است نه صدقه، بلکه هدیه است.

گفتم: زنان بچّه مرده بر تو بگریند، آیا از راه دین وارد شدی که مرا بفریبی؟ یا عقلت آشفته شده یا جن زده شدی؟ یا هذیان می گویی؟

بخدا سوگند! اگر هفت اقلیم را با آن چه در زیر آسمان هاست به من دهند تا خدا را نافرمانی کنم که پوست جو ای را از مورچه ای ناروا بگیرم، چنین نخواهم کرد، و همانا این دنیای آلوده شما نزد من از برگ جویده شده دهان ملخ پَست تر است.

علی را با نعمت های فنا پذیر، و لذّت های ناپایدار چه کار؟!!

بخدا پناه می بریم از خفتن عقل، و زشتی لغزش ها، و از او یاری می جوییم.» (3) .

در آنجا «اشعث بن قیس» چون فردا در دادگاه برای مسئله ای می بایست محاکمه شود، شب هنگام حلوا را به بهانه هدیه بُرد تا حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را به خیال واهی خود جذب کند که آن حضرت نپذیرفت و هدیه او را ردّ کرد.

نه اینکه حضرت غذائی نمی خورد یا هدیه و دعوت دوستان را ردّ می کرد.

گرچه امام علی علیه السلام نسبت به قبول هدایا احتیاط می کرد و هدایای مردم مدائن را در سر راه صفّین نپذیرفت و فرمود:

هرچه به سپاهیان یا اسبان ما می دهند، باید قیمت عادلانه را بگیرند.

از حضرت پرسیدند:

برخی از مردم مدائن با بعضی از سربازان خویشاوند می باشند که برای آنها هدایایی آورده اند.

امام علی علیه السلام فرمود:

مانعی ندارد.

امیرالمؤمنین علیه السلام به کارگزاران نظام هشدار می دهد که از راه پذیرش هدایا به رشوه خواری مبتلا نگردند و یکی از دغدغه های آن حضرت یکی دانستن هدیه و رشوه بود، که در خطبه 156 فرمود:

«یَا عَلِیُّ، إِنَّ أُمَّتِی سَیُفْتَنُونَ مِنْ بَعْدِی»

فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، أَوَلَیْسَ قَدْ قُلْتَ لِی یَوْمَ أُحُدٍ حَیْثُ اسْتُشْهِدَ مَنِ اسْتُشْهِدَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ، وَحِیزَتْ عَنِّی الشَّهَادَةُ، فَشَقَّ ذلِکَ عَلَیَّ، فَقُلْتَ لِی:

«أَبْشِرْ، فَإِنَّ الشَّهَادَةَ مِنْ وَرَائِکَ؟»

فَقَالَ لِی: «إِنَّ ذلِکَ لَکَذلِکَ، فَکَیْفَ صَبْرُکَ إِذَنْ؟»

فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، لَیْسَ هذَا مِنْ مَوَاطِنِ الصَّبْرِ، وَلکِنْ مِنْ مَوَاطِنِ الْبُشْرَی وَالشُّکْرِ. وَقَالَ:

«یَا عَلِیُّ، إِنَّ الْقَوْمَ سَیُفْتَنُونَ بِأَمْوَالِهِمْ، وَیَمُنُّونَ بِدِینِهِمْ عَلَی رَبِّهِمْ، وَیَتَمَنَّوْنَ رَحْمَتَهُ، وَیَأْمَنُونَ سَطْوَتَهُ، وَیَسْتَحِلُّونَ حَرَامَهُ بِالشُّبُهَاتِ الْکَاذِبَةِ، وَالْأَهْوَاءِ السَّاهِیَةِ، فَیَسْتَحِلُّونَ الْخَمْرَ بِالنَّبِیذِ، وَالسُّحْتَ بِالْهَدِیَّةِ، وَالرِّبَا بِالْبَیْعِ»

قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، فَبِأَیِّ الْمَنَازِلِ أُنْزِلُهُمْ عِنْدَ ذلِکَ؟ أَبِمَنْزِلَةِ رِدَّةٍ، أَمْ بِمَنْزِلَةِ فِتْنَةٍ؟

فَقَالَ:

«بِمَنْزِلَةِ فِتْنَةٍ».

«ای علی! پس از من امّت اسلامی به فتنه و آزمون دچار می گردند.

گفتم:

ای رسول خدا مگر جز این است که در روز «اُحُد» که گروهی از مسلمانان به شهادت رسیدند، و شهادت نصیب من نشد و سخت بر من گران آمد، تو به من فرمودی، ای علی! مژده باد تو را که شهادت در پی تو خواهد آمد.

پیامبر صلی الله علیه وآله به من فرمود:

(همانا این بشارت تحقّق می پذیرد، در آن هنگام صبر تو چگونه است؟)

گفتم:

ای رسول خدا صلی الله علیه وآله چنین موردی جای صبر و شکیبایی نیست بلکه جای مژده شنیدن و شکر گذاری است.

و پیامبر خدا صلی الله علیه وآله فرمود:

(ای علی! همانا این مردم به زودی با اموالشان دچار فتنه و آزمایش می شوند، و در دینداری بر خدا منّت می گذارند، با این حال انتظار رحمت او را دارند، و از قدرت و خشم خدا، خود را ایمن می پندارند، حرام خدا را با شبهات دروغین، و هوسهای غفلت زا، حلال می کنند، «شراب» را به بهانه اینکه «آب انگور» است و رشوه را که «هدیه» است و ربا را که «نوعی معامله» است حلال می شمارند).

گفتم:

ای رسول خدا، در آن زمان مردم را در چه پایه ای بدانم؟

آیا در پایه ارتداد؟

یا فتنه و آزمایش؟

پاسخ فرمود:

(در پایه ای از فتنه و آزمایش) (4) .

شرح ابن ابی الحدید ج11 ص274.

نوشتند که اشعث بن قیس بود.

خطبه 224 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف، که برخی از اسناد آن به این شرح است:

1- کتاب أمالی ص496 و497 مجلس90 ح70: شیخ صدوق (متوفای 381 ه)

2- تذکرة الخواص ص143: ابن جوزی حنفی (متوفای 654 ه)

3- ربیع الابرار ص230 وج3 ص319 ح61 ب48: زمخشری معتزلی (متوفای 538 ه)

4- کتاب مناقب ج 2 ص 109: ابن شهر آشوب (متوفای 588 ه)

5- کتاب اربعین ص377 تا380: مجلسی (متوفای 1110 ه)

6- منهاج البراعة ج 2 ص 390: ابن راوندی (متوفای 573 ه).

خطبه 14/156 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف.

پذیرش میهمانی ها

امام علی علیه السلام با اینکه دارای مسئولیّت های گوناگون و مهم بود،

و بر بسیاری از امور کشور نظارت مستقیم داشت که تمام اوقات شب و روز حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را پر می کرد،

امّا به روحیّات اجتماعی و عاطفی دوستان و فرزندان و خویشاوندان نیز توجّه داشت.

مهمانی دخترانش را می پذیرفت،

به میهمانی می رفت،

دعوت دوستان را قبول می کرد، (1) .

در برخی از میهمانی ها شرکت می کرد،

و دیگران را بر سر سفره خود میهمان می کرد.

که در شب 19 ماه مبارک رمضان «شب ضربت خوردن» میهمان دخترش حضرت رقیّه بود.

برخی از میهمانی ها و شرط امام برای پذیرش مهمانی را در همین مجموعه جلد 1، اخلاق فردی آوردیم، برای اطّلاع بیشتر مراجعه فرمائید.

شرائط پذیرش مهمانی

شخصی امام علی علیه السلام را به مهمانی دعوت کرد،

حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود:

سه شرط دارد اگر قبول می کنی می پذیرم، آن شخص گفت شرائط کدامند؟

امام علی علیه السلام فرمود:

1- از بیرون چیزی تهیّه ننمائی، هر چه هست بیاوری.

2- آنچه در منزل داری از ما دریغ نکنی.

3- به زن و بچّه هایت سخت نگیری.

آن شخص گفت:

هر سه شرط را قبول دارم.

و امام نیز مهمانی او را پذیرفت. (1) .

قبول میهمانی

حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام دعوت خویشاوندان، فرزندان، و دختران خود را می پذیرفت.

در شهر بصره دعوت میهمانی علاء بن زیاد را پذیرفت.

و در شهر مدینه حتّی دعوت میهانی دوستان غیر عرب، از نژادهای گوناگون، و ایرانیان را رد نمی کرد،

روزی پس از قبول مهمانی یک مسلمان ایرانی و صَرف حلوای نوع ایرانی، علّت آن را پرسید.

به امام علی علیه السلام گفته شد که؛

به مناسبت عید نوروز این حلوای ایرانی تهیّه شد.

امام علی علیه السلام به مزاح فرمود:

آیا نمی شود، هر روز، نوروز باشد؟ (2) .

خصال ج 1 ص 188.

شرح ابن ابی الحدید ج 11 ص 274.

با کودکان یتیم

برطرف کردن نیاز مادّی و روحی یتیمان

امام علی علیه السلام تنها به نیازهای جسمی یتیمان بی پدر توجه نداشت بلکه به نیازهای روانی و روحی آنها نیز رسیدگی می کرد،

خرما و برنج و روغن به خانه یتیمان می برد،

و برای آنان غذاهای خوب درست می کرد و آنها را از گرسنگی نجات می داد.

و از نظر تربیتی سعی می کرد با دست خود لقمه در دهانشان بگذارد،

و آنها را بخنداند،

و خطاب به آنان می فرمود:

اگر به شما گفتند پدر شما کیست؟

بگوئید:

ما یتیم نشده ایم، پدرمان علی علیه السلام است.

روزی در منزل یکی از یتیمان، که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام پس از غذا دادن به چند بچّه یتیم، با روش های گوناگون سعی داشت آنها را بخنداند، و روی دست و زانو راه می رفت و با صدای تقلیدی از گوسفند بچّه ها را می خنداند،

قنبر به امام علی علیه السلام اعتراض کرد.

پاسخ فرمود:

وقتی داخل خانه شدم، یتیمان گریه می کردند، وحال دوست دارم وقتی که از منزل خارج می شوم آنها خندان باشند. (1).

این شیوه رفتاری، اثر بسیار مهمّی در روحیّات بچه های پدر از دست داده دارد که احساس کمبود نکنند.

درر المطالب - و - شجره طوبی.

خوشروئی و تبسّم

برخی برای خود بزرگ جلوه دادن، تُندخو و عبوس بوده و خشن با مردم برخورد می کنند،

و گروهی بداخلاق و عصبانی هستند.

بد زبان و تندخو و بد رفتارند،

متکبّر و دارای خشونت می باشند،

اینها نمی توانند در دل های مردم نفوذ کنند، و دوستان و خویشاوندان را در روابط اجتماعی خشنود نگهدارند.

در اسلام خوشروئی و فروتنی و تبسّم بر لب داشتن و شوخی های با نمک کردن، از ارزش های ارزنده اخلاقی است.

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم متواضع، خوشرو و فروتن بود، به گونه ای که همه را جذب می کرد و در عمق جان دوستان نفوذ داشت،

درباره آن بزرگ پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نوشتند:

اِنَّهُ کانَ کَثیرُ التَّبَسُّم وَ کانَ اَفْکَهُ النَّاسُ

(همانا رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم زیاد تبسّم بر لب داشت و از همه بیشتر مزاح و شوخی نمکین می کرد.) (1) .

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم خود فرمود:

ا ِنّی لَاَمْزَحُ وَ لا اَقُولُ اِلاَّ حَقّاً

(همانا من از همه بیشتر شوخی می کنم، امّا جز حق چیزی نمی گویم.)

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نیز شوخی نمکین داشت،

و همواره تبسّم بر لب داشته، خوشرو و متواضع بود،

در سلام سبقت می گرفت.

تا آنجا که متکبّران غرور زده به امام علی علیه السلام ایراد می گرفتند،

که چرا شوخی می کند،

و با مردم فروتن است،

و تبسّم بر لب دارد،

و به همین جهت برخی از خود بزرگ بین ها، که مردم را تحقیر می کردند و می گفتند:

علی برای خلافت، مناسب نیست.

روزی سلمان فارسی به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام گفت:

هذا ما اَخَّرَکَ اِلَی الرّابِعَة

(اخلاق نیکو و شوخی های تو باعث شد که بی خردان شما را در رتبه چهارم خلافت قرار دهند.)

و می گفتند:

لَوْلا دُعابَتُهُ لَکانَ اَوْلَی النَّاسُ بِالْخِلافَة

(اگر شوخی های علی نبود، از همه سزاوارتر به خلافت بود.)

چون جاهلان غرورزده فکر می کردند، یک مدیر سیاسی باید متکبّر و خودخواه و خشن باشد تا مردم از او ترسیده، اطاعت کنند.

همین جَوْسازی ها را عمروعاص در شام برضدِّ امام علی علیه السلام داشت که در خطبه 84 نهج البلاغه حضرت پاسخ او را می دهد:

عَجَبا لَاِبْنِ النَّابِغَةِ! یَزْعُمُ لِاَهْلِ الشَّامِ اَنَّ فِیَّ دُعابَةً، وَ اَنّی اِمْرَؤٌ تِلْعابَةٌ اُعافِسُ وَ أُمارِسُ لَقَدْ قالَ باطِلاً وَ نَطَقَ اثِماً... أمَّا وَ اللَّهِ لََیمْنَعُنی مِنَ اللَّعْبِ ذِکْرُ الْمَوْتِ

(شگفتا، پسر آن زن نابغه، در میان مردم شام رواج می دهد که من اهل شوخی بوده با سخنان خنده آور مردم را سرگرم کرده ام، حرفی به باطل گفته و سخنی به گناه انتشار داده است.

سوگند به خدا همانا مرا یاد مرگ از شوخی کردن و سرگرمی های بیهوده باز می دارد) (2) .

جامع السّعادات.

خطبه 1/84 و 4 نهج البلاغه معجم الفمهرس مؤلّف.

لذّت های حلال

روان آدمی و لذّت های حلال

روح آدمی دارای نیازها و نیازمندیهای گوناگونی است.

آنگونه که جسم آدمی نیاز به انواع ویتامین ها، غذاها و میوه جات و سبزیجات دارد،

روح نیز نیاز به شادابی دارد،

روح آدمی نیز مریض می شود و باید درمان گردد،

روح آدمی نیز محتاج به انواع غذاهای روحانی است که در روانشناسی امروز به صورت جدّی، تحت برّرسی و شناسائی است.

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در این رابطه فرمود:

إِنَّ هذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ، فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکْمَةِ.

(این دل ها همانند تن ها خسته می شوند، برای نشاط آن به سخنان تازه حکیمانه روی بیاورید.) (1) .

از این رو انواع پند و اندرز، موعظه، سخنان اخلاقی، اشعار عرفانی، جلسات درس اخلاق، و تفسیر، و کلمات حکیمانه می توانند لذّت های روح را فراهم آورده و آن را درمان کنند.

حکمت 197 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف، که برخی از اسناد آن به این شرح است:

1- عقد الفرید ج 6 ص 279: ابن عبد ربه مالکی (متوفای 328 ه)

2- اصول کافی ج1 ص48 ح1: کلینی (متوفای 328 ه)

3- دستور معالم الحکم ص 23: قاضی قضاعی (متوفای 454 ه)

4- ربیع الابرار ج1 ص23 ب1: زمخشری معتزلی (متوفای 538 ه)

5- نهایة الارب ج 8 ص 181: نویری شافعی (متوفای 732 ه).

ضرورت لذّت های حلال

پس اگر روح آدمی چون جسم، غذا می طلبد،

مریض گشته احتیاج به دارو و درمان پیدا می کند.

لذّت های حلال برای درمان روح یک ضرورت است،

تا به نیازمندی های روان آدمی پاسخ مثبت داده شود،

که امام علی علیه السلام فرمود:

لِلْمُؤْمِنِ ثَلَاثُ سَاعَات:

فَسَاعَةٌ یُنَاجِی فِیهَا رَبَّهُ، وَسَاعَةٌ یَرُمُّ مَعَاشَهُ، وَسَاعَةٌ یُخَلِّی بَیْنَ نَفْسِهِ وَبَیْنَ لَذَّتِهَا فِیما یَحِلُّ وَیَجْمُلُ.

وَلَیْسَ لِلْعَاقِلِ أَنْ یَکُونَ شَاخِصاً إِلَّا فِی ثَلَاثٍ:

مَرَمَّةٍ لِمَعَاشٍ، أَوْ خُطْوَةٍ فِی مَعَادٍ، أَوْ لَذَّةٍ فِی غَیْرِ مُحَرَّمٍ.

(مؤمن باید شبانه روز خود را به سه قسم تقسیم کند،

زمانی برای نیایش و عبادت پروردگار،

و زمانی برای تأمین هزینه زندگی،

و زمانی برای واداشتن نفس به لذّت هایی که حلال و زیباست.

خردمند را نشاید جز آن که در پی سه چیز حرکت کند، کسب حلال برای تأمین زندگی، یا گام نهادن در راه آخرت، یا به دست آوردن لذّت های حلال.) (1) .

حکمت 390 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف، که برخی از اسناد آن به این شرح است:

1- کتاب أمالی ج1 ص146 م5 ح53/240: شیخ طوسی (متوفای 460 ه)

2- کتاب محاسن ص345 ح4 ب1: احمد بن محمد برقی (متوفای 274 ه)

3- منهاج البراعة ج 3 ص 414: ابن راوندی (متوفای 573 ه4- کنز العمال ج 8 ص 236: متقی هندی حنفی

5- تحف العقول ص 203: ابن شعبه حرانی (متوفای 380 ه).

امام علی و تجمّل و زیبائی

انگشتر های امام

اشاره

یکی از جلوه های زیبائی و تجمّل در مردان انگشتر، و در زنان انواع انگشتر و حلقه و دستبند های طلائی است.

داشتن انگشتر نه تنها جنبه زیبائی دارد، بلکه فوائد روانی و بهداشتی گوناگونی نیز به همراه خواهد داشت،

که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام از آن بهره مند بود و به آن سفارش فرمود.

به نمونه ها توجّه کنید:

چهار انگشتر

نقش انگشتر امام علی

انگشتر و زینت مردم

کیفیّت انگشتر

چهار انگشتر

امام علی علیه السلام چهار انگشتر در دست شریف می کرد:

1- انگشتری از یاقوت سرخ برای شرافت و بزرگواری

2- انگشتری از عقیق سرخ برای حرز و محفوظ ماندن

3- انگشتری از فیروزه، برای پیروزی و شادابی

4- انگشتری از آهن چینی برای قوّت بخشیدن به انگشت که دیگران را از استفاده آن نهی می فرمود. (1) .

می بینیم با اینکه حضرت در لباس، ساده پوش است، امّا به انگشتر و انواع آن توجّه دارد.

مکارم الاخلاق ص 86، و ناسخ التّواریخ ص712، و بحارالانوار ج9، و تذکرة الخواصّ ابن جوزی.

نقش انگشتر امام علی

امام صادق علیه السلام می فرماید:

نقش نگین حضرت علی علیه السلام «اللّه الملک» بود.

علی بن مهزیار می گوید:

بر امام هفتم علیه السلام وارد شدم،

انگشتری از فیروزه در دست آن حضرت بود، که جمله؛

«اللّه الملک»

بر آن نوشته شده بود،

و من زیاد به آن نگاه می کردم،

امام علیه السلام فرمود:

چرا نگاه می کنی؟

این سنگی از بهشت بود که جبرئیل برای پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم هدیه آورد،

و رسول خدا آن را به حضرت علی علیه السلام بخشید که به ما رسید،

آیا می دانی نام آن چیست؟

گفتم: به فارسی فیروزه است.

فرمود: نام عربی آن ظفر است. (1).

مکارم الاخلاق ص 91 - 89.

انگشتر و زینت مردم

الف - حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام انگشتر عقیق بر انگشتان مبارک داشت و می فرمود:

هرکس انگشتر عقیق بر دست کند، ثواب نماز او چهل درجه از آنانکه عقیق بر دست ندارند برتر است. (1).

ب - امام علی علیه السلام در رهنمودی فرمود:

رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به من فرمود:

یا علی، انگشتر طلا در دست مکن و جامه حریر مپوش که ره آورد آن، آتش جهنّم است.

ج - از سلمان فارسی نقل شد:

حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:

یا علی، انگشتر در دست راست بکن تا از مقرّبان باشی.

عرض کرد که:

یا رسول اللّه صلی الله علیه وآله وسلم کدامند مقرّبان.

حضرت فرمود:

جبرئیل و میکائیل

دوباره پرسید:

چه (نوع) انگشتر به دست کنم؟

فرمود:

عقیق سرخ، بدرستی که آن اقرار کرده است برای خدا به یگانگی،

و برای من به پیغمبری،

و برای تو یا علی، به آن که وصیّ منی،

و برای فرزندان تو به امامت،

و برای دوستان تو به بهشت،

و برای شیعیان فرزندان تو به جنّت الفردوس.

د - حضرت امام صادق علیه السلام فرمود:

حضرت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نهی فرمود از انگشتر دست کردن در انگشت وسط و انگشت شهادت.

حلیة المتّقین باب سوّم.

کیفیّت انگشتر

الف - حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:

انگشترِ غیر نقره در دست نکنید،

به درستی که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:

پاک (تمیز) نیست دستی که در آن انگشتر آهن باشد.

ب - امام رضا علیه السلام فرمود:

در وقت انگشتر بدست نمودن، بگو:

«اَللَّهُمَّ سَمِّنی بِسیماءِ الْاِیمانِ وَ اخْتِمْ لی بِخَیْرٍ وَ اجْعَلْ عاقِبَتی اِلی خَیْرٍ اِنَّکَ اَنْتَ الْعَزیزُ الْاَکْرَمُ»

(پروردگارا مرا نیکو و زیبا گردان، به علامت و نشانه ایمان،

و خیر برایم برگزین،

و عاقبتم را به سوی خیر قرار ده،

به درستی که تو قدرتمندی و گرامی تری).

ج - امام رضا علیه السلام از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل کرد که:

روزی رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم برای نماز بیرون آمد، در حالی که انگشتر عقیق یَمَنی در دست داشت، انگشتری از «جزع یمانی» به من داد و فرمود:

ای علی!! این انگشتر را در دست راست خود بگذار و با آن نماز بخوان که نماز با انگشتر «جزع یمانی» هفتاد برابر ثواب دارد. (1) .

حلیة المتّقین باب پنجم.

رنگ کردن مو

اعتراض اصحاب

یکی از مظاهر تجمّل و زیبائی، رنگ کردن مو است، با خضاب کردن بوسیله حناء یا گیاهان، رنگ سفیدِ مو را تغییر می دادند، که از نظر تجمّل و زیبائی و حتّی سیاسی، مهمّ بود.

رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم دستور داد که:

غَیِّرُوا الشِّیب

«پیری را تغییر دهید»

که هم از نظر سیاسی و موضع گیری در برابر دشمن مهم می نمود، و هم از نظر تجمّل و زیبائی مؤثر بود.

رنگ کردن مو در جلب رضایت همسران، نقش دارد.

همانگونه که مرد از زن، انتظار تمیزی و پاکیزگی دارد، زن هم از مرد انتظار زیبائی و تجمّل خواهد داشت.

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام موها را رنگ می کرد.

امّا چند هفته ای که موهای مبارک را رنگ نکرد، مورد اعتراض اصحاب قرار گرفت:

لَوْ غُیِّرَتْ شَیْبُکَ یَا اَمیرُالْمُؤْمِنینْ علیه السلام

(بهتر بود که موها را رنگ می کردی)

حضرت پاسخ داد:

الْخِضابُ زینَةٌ وَ نَحْنُ قَوْمٌ فی مُصیبَةٍ

(خضاب و رنگ کردن مو زینت است، امّا ما در مصیبت پیامبریم.) (1) .

حکمت 473 نهج البلاغه معجم المفهرس، که برخی از اسناد آن به این شرح است:

1- مکارم الاخق ص 83: طبرسی (متوفای 548 ه)

2- منهاج البراعة ج 3 ص 434: ابن راوندی (متوفای 573 ه)

3- بحارالانوار ج41 ص165: مجلسی (متوفای 1110ه)

4- فروع کافی ج6 ص482 ح12: کلینی (متوفای 328ه).

خانه و مسکن مناسب

خانه وسیع خریدن

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نسبت به مسکن که یکی از نیازهای طبیعی و ضروری انسان است، فکر وسیع و واقع بینی داشت.

روزی به منزل یکی از دوستان خود رفت، دید که منزل او بسیار کوچک و تنگ است،

امام علی علیه السلام به او فرمود:

خانه تو خیلی کوچک است.

سپس پولی در اختیارش گذاشت که منزلِ مناسبِ شأنش خریداری کند و به آنجا أثاث کشی نماید.

دوست حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام گفت:

یا امیرالمؤمنین علیه السلام این خانه پدری من است که آن را برای من ساخته و نمی توانم آن را بفروشم، یا از آن خارج گردم.

حضرت پاسخ داد:

اِنْ کانَ أبوکَ أحْمَقٌ یَنْبَغی أنْ تَکُونَ مِثْلُهُ؟

(اگر پدرت نادان بود، تو هم باید نادان باشی؟.) (1).

روش استفاده از خانه های مجلّل

بهج الصّباغه ج12 ص98.

یکی از دوستان امام علی علیه السلام در شهر بصره، «علاء بن زیاد» بود، که خانه بسیار با شکوه و بزرگی داشت،

وقتی حضرت وارد خانه او شد، ابتدا اعتراض کرد که:

ما کُنْتَ تَصْنَعُ بِسَعَةِ هذِهِ الدَّار؟

(با این خانه بسیار بزرگ چه می کنی؟)

سپس روش استفاده را یادش داد، و فرمود:

حال که چنین خانه ای ساختی؛

مَا کُنْتَ تَصْنَعُ بِسِعَةِ هذِهِ الدَّارِ فِی الدُّنْیَا، وَأَنْتَ إِلَیْهَا فِی الْآخِرَةِ کُنْتَ أَحْوَجَ؟ وَبَلَی إِنْ شِئْتَ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ: تَقْرِی فِیهَا الضَّیْفَ، وَتَصِلُ فِیهَا الرَّحِمَ، وَتُطْلِعُ مِنْهَا الْحُقُوقَ مَطَالِعَهَا، فَإِذَا أَنْتَ قَدْ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ.

فقال له العلاء: یا أمیر المؤمنین، أشکو الیک أخی عاصم بن زیاد.

قال: وما له؟ قال: لبس العباءة وتخلی عن الدنیا.

قال: علیّ به. فلما جاء قال:

یَا عُدَیَّ نَفْسِهِ! لَقَدِ اسْتَهَامَ بِکَ الْخَبِیثُ! أَمَا رَحِمْتَ أَهْلَکَ وَوَلَدَکَ؟! أَتَرَی اللَّهَ أَحَلَّ لَکَ الطَّیِّبَاتِ، وَهُوَ یَکْرَهُ أَنْ تَأْخُذَهَا؟! أَنْتَ أَهْوَنُ عَلَی اللَّهِ مِنْ ذلِکَ!

قَالَ: یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ، هذَا أَنْتَ فِی خُشُونَةِ مَلْبَسِکَ وَجُشُوبَةِ مَأْکَلِکَ!

قَالَ: وَیْحَکَ، إِنِّی لَسْتُ کَأَنْتَ، إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی فَرَضَ عَلَی أَئِمَّةِ الْعَدْلِ أَنْ یُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ، کَیْلَا یَتَبَیَّغَ بِالْفَقِیرِ فَقْرُهُ!

(با این خانه وسیع در دنیا چه می کنی؟ در حالی که در آخرت به آن نیازمند تری.

آری اگر بخواهی می توانی با همین خانه، به آخرت برسی!

در این خانه وسیع مهمانان را پذیرایی کنی،

به خویشاوندان با نیکوکاری بپیوندی،

و حقوقی که بر گردن تو است به صاحبان حق برسانی،

پس آنگاه تو با همین خانه وسیع به آخرت نیز می توانی بپردازی.

(علاء گفت: از برادرم عاصم بن زیاد به شما شکایت می کنم، فرمود چه شد او را؟ گفت عبا یی پوشیده و از دنیا کناره گرفته است: امام علی علیه السلام فرمود او را بیاورید، وقتی آمد به او فرمود:)

ای دشمنک جان خویش! شیطان سرگردانت کرده است،

آیا تو به زن و فرزندانت رحم نمی کنی؟

تو می پنداری که خداوند نعمت های پاکیزه اش را حلال کرده، امّا دوست ندارد تو از آنها استفاده کنی؟

تو در برابر خدا کوچک تر از آنی که اینگونه با تو رفتار کند.

(عاصم گفت: ای امیرمؤمنان، پس چرا تو با این لباس خشن، و آن غذای ناگوار بسر می بری؟ امام علی علیه السلام فرمود:)

وای بر تو من همانند تو نیستم،

خداوند بر پیشوایان حق واجب کرده که خود را با مردم ناتوان همسو کنند، تا فقر و نداری، تنگدست را به هیجان نیاورد، و به طغیان نکشاند.) (1) .

خطبه 209 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف، که برخی از اسناد آن به این شرح است:

1- قوت القلوب ج 1 ص 531: ابو طالب مکی (متوفای 382 ه)

2- عقد الفرید ج2 ص188 و189 وج1 ص329: ابن عبد ربه مالکی (متوفای 328 ه)

3- اصول کافی ج 1 ص 410 و 411 ح1: کلینی (متوفای 328 ه)

4- ربیع الابرار ج 4 (باب اللهو و اللذات»: زمخشری معتزلی (متوفای 538 ه)

5- کتاب اختصاص ص 152: شیخ مفید (متوفای 413 ه).

طرح و مُدل لباس

طرح و مدل لباس خوب

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در سر راه خود برای دفاع از تهاجم شورشیان، به بصره می رفتند،

عدّه ای را مشاهده فرمود که لباس های بسیار بلندی دارند، بگونه ای که بر روی زمین کشیده می شود.

امام علی علیه السلام به آنها اعتراض کرد که چرا لباس های بلند را کوتاه نمی کنید؟ (1).

هم زود آلوده می شود، و هم کِبر و غرور می آورد.

بهج الصّباغه ج12 ص109.

استفاده از لباس های نو

گرچه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در ساده پوشی ضرب المثل بود،

امّا هرگز لباس های امام علی علیه السلام کثیف و چرکی و پاره نبود.

لباس های گران قیمت نمی خرید، امّا با لباس تمیز و پاکیزه و نو، نماز می خواند.

أشعث بن عبد می گوید:

در یکی از روزهای جمعه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را دیدم که در آب فرات غسل جمعه کرد و سپس پیراهن نو و ارزان قیمتی خرید و با آن نماز جمعه خواند.

(پیراهن را به 3 درهم خرید.) (1).

شرح نهج البلاغه خوئی ج2 ص408.