در آستانه ی سلوک

در آستانه ی سلوک0%

در آستانه ی سلوک نویسنده:
گروه: کتابها

در آستانه ی سلوک

نویسنده: عباس اسماعیلی یزدی
گروه:

مشاهدات: 11753
دانلود: 2785

توضیحات:

در آستانه ی سلوک
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 13 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 11753 / دانلود: 2785
اندازه اندازه اندازه
در آستانه ی سلوک

در آستانه ی سلوک

نویسنده:
فارسی

شیعه

شیعه

مناسبت اقتضا می کند که بحثی ولو مختصر پیرامون شیعه داشته باشیم.

شیعه - در مقابل اهل سنّت - به گروهی گفته می شود که معتقدند پس از پیامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله ، حضرت علی بن ابی طالب سالار مؤمنان عليه‌السلام ، خلیفه و جانشین آن بزرگوار است، ولی غالباً در روایات، شیعه به مؤمنان کامل و پیروان واقعی حضرت علی امیر مؤمنان عليه‌السلام اطلاق شده است. آنان که اعمالشان، گفتارشان را تصدیق می نماید.

خداوند می فرماید:

( وَ مَنْ یطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُوْلَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیهِمْ مِنْ النَّبِیینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُوْلئِکَ رَفِیقاً ) . ( 283 )

«کسی که خدا و پیامبر را اطاعت کند، همنشین کسانی خواهد بود که خداوند آنان را نعمت عطا فرموده از پیامبران، صدّیقان، شهیدان و صالحان؛ آن ها رفیقان خوبی هستند».

«ثوبان» یکی از صحابه و نیز غلام پیامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله بود. دوستی او با آن حضرت، به گونه ای شدید بود که نمی توانست خود را در حضور آن بزرگوار کنترل نماید.

روزی در حالی که رنگش تغییر نموده، لاغر و پریشان حال بود، خدمت آن حضرت مشرف شد. آن بزرگوار از سبب آن پرسیدند، پاسخ داد: بیماری و دردی ندارم جز آن که هرگاه شما را نمی نگرم، مشتاق دیدارتان می شوم تا شما را ملاقات کنم. (این روزها) به فکر قیامت افتادم و ترسیدم که در آن جا نتوانم جنابت را ملاقات کنم. زیرا می دانم شما با انبیا به مقام و جایگاه مخصوص خود برده می شوید. من اگر اهل بهشت باشم، مسلّماً (در مقام و جایگاه شما نخواهم بود بلکه) در جایگاه پایین تری خواهم بود و اگر اهل بهشت نباشم که هرگز شما را نخواهم دید. (بنابراین در آن عالم از درک حضور شما محروم خواهم بود)

در این هنگام آیه فوق نازل شد و پیامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله فرمودند:

«والَّذی نَفْسی بِیدِهِ لا یوْمِنَنَّ عَبْدٌ حَتّی اَکُونَ اَحَبَّ اِلَیهِ مِنْ نَفْسِهِ وَ اَبَویهِ وَ اَهْلِهِ وَ وَلَدِهِ وَالنَّاس اَجْمَعینَ». ( 284 )

«سوگند به آن که جانم به دست اوست، هیچ بنده ای ایمان نیاورده تا آن که من را از جانش، پدر و مادرش، همسرش، فرزند خویش و از سایر مردم بیشتر دوست بدارد».

آری! کسانی که از پیروان واقعی و راستین پیشوایان معصوم عليهم‌السلام هستند و در دوستی صادقند، با چهار گروه که در واقع ارکان هدایتند - انبیای الهی، صادقان و کسانی که در گفتار و کردار صادقند، شاهدان و نیز شهیدان راه عقیده و ایمان و صالحان واقعی که امامان معصوم عليهم‌السلام هستند - محشور خواهند شد.

امام باقر عليه‌السلام به «میسر» فرمودند:

«آیا در خلوت با هم مذاکره احادیث دارید که هرچه خواهید (از اسرار و گفتار ما) با هم مطرح سازید؟ ».

عرض کردم: آری! به خدا که ما با هم در خلوت مذاکره احادیث نموده و هرچه خواهیم (درباره شما) می گوییم، آن حضرت فرمودند:

«اَما وَ اللَّهِ لَوَدَدْتُ اَنّی مَعَکُمْ فی بَعْضِ تِلْکَ المَواطِنِ، اَما وَ اللَّهِ اِنّی لَاُحِبُّ رِیحَکُمْ وَ اَرْواحَکُمْ، وَ اِنَّکُمْ عَلی دِینِ اللَّهِ وَ دِینِ مَلائِکَتِهِ فَاَعِینُوا بِوَرَعٍ وَ اجْتِهادٍ». ( 285 )

«هان سوگند به خدا! من نیز دوست دارم که با شما در بعضی از آن مجالس باشم، هان سوگند به خدا! بوی و نسیم شما را دوست دارم، شمایید که به دین خدا و فرشتگان هستید، اینک به وسیله ورع (و دوری از گناهان و شبهات) و کوشش در طاعات و عبادات مرا یاری نمایید».

امام صادق عليه‌السلام می فرمایند:

روزی با پدرم در حال رفتن به مسجد، بین قبر و منبر با گروهی از شیعیان برخورد نمودیم. پدرم پس از سلام به آن ها فرمودند:

«به خدا سوگند! بو و نسیم شما را دوست دارم، اینک به وسیله ورع و کوشش در طاعات و عبادات مرا یاری نمایید، بدانید که ولایت ما جز با ورع و کوشش در طاعات به دست نمی آید، هرکس از شما به شخصی اقتدا کند، باید همانند وی رفتار نماید.

شما شیعه و پیرو خداوند و یاوران الهی هستید. شما پیشی گیرندگان اوّل و آخرید، پیشی گیرنده اید در دنیا [به سوی محبّت ما] و سبقت گیرنده اید در آخرت به بهشت. بی شک بهشت را به ضمانت خدا و رسول برای شما ضمانت می کنیم.

سوگند به خدا! در درجات بهشت بیشتر از شما کسی نخواهد بود، اینک در برتری درجات بهشت رقابت کنید.

شما طیب و پاک و زنان شما نیز از پاکانند، هر زن مؤمنه ای در زیبایی حوریه و هر مرد مؤمن، صدّیق است.

به یقین امیر و سالار مؤمنان عليه‌السلام به قنبر فرمودند: بشارت گیر، مژده ده و خوشحال باش.

به خدا سوگند! بی شک رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله از دنیا رفت، در حالی که بر امّتش خشمناک بود، مگر بر شیعیان.

بدانید برای هر چیز عزّت و شرفی است و عزّت دین اسلام شیعیانند، برای هر چیز ستونی است و ستون اسلام شیعیان هستند... ». ( 286 )

رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله به حضرت علی عليه‌السلام فرمودند:

«یا علی! روز رستاخیز تنها شیعیان تو رستگارند، هر کس به یکی از آن ها اهانت کند، بی شک تو را اهانت نموده است و آن که تو را اهانت نماید، بی شک مرا اهانت کرده است و هر که مرا اهانت کند، خداوند او را در آتش دوزخ افکند و برای همیشه در آن جا بماند و چه بدفرجامی است.

یا علی! تو از من و من از تو، روح تو از روح من، و طینت و خمیره تو از طینت من است. شیعیان تو از فزونی طینت ما آفریده شده اند. پس هر کس در دل، آنان را دوست دارد، بی شک ما را دوست داشته است و هر که کینه آن ها را در دل دارد، قطعاً بغض ما را در دل داشته است، هر کس آنان را دشمن دارد، بی شک ما را دشمن دارد و هر کس به آن ها اظهار دوستی نماید، قطعاً اظهار دوستی ما نموده است.

یا علی! به راستی شیعیان تو، اگر گناه و عیبی هم در آن ها باشد، بخشیده شوند.

یا علی! روز رستاخیز که در جایگاه محمود قرار گیرم، من شفیع شیعیان تو هستم، پس به آن ها بشارت ده.

یا علی! شیعیان تو؛ شیعیان خدا، یاران تو؛ یاران الهی، اولیای تو؛ اولیای خداوند و حزب تو؛ حزب اللَّه هستند. یا علی! هر کس تو را دوست دارد، سعادتمند و آن که تو را دشمن دارد، شقاوتمند است. یا علی! برای تو در بهشت گنجی است و تو در دو طرف آن قرار داری». ( 287 )

خداوند که از درون بندگان آگاه است، گروهی که لیاقت و شایستگی لازم را دارا هستند و از استعداد مخصوصی برخوردارند و لیاقت الگو بودن را دارند، برای خود اختیار می نماید و آن ها را به کمالات ویژه ای ممتاز می سازد. اینان در اثر شایستگی که دارند، از لحاظ بینش و معرفت و هم از لحاظ عمل، در سطح والایی از کمالات قرار گرفته و همواره در بندگی پروردگار می کوشند و آن چنان اوج گرفته که به مقام شامخ خلیفة اللهی رسیده و به جوار قرب حضرت حق نایل آمده اند و پیوسته در دنیا و آخرت از نعمت عظمای ضیافت الهی بهره ها گیرند.

سالار و امیر مؤمنان عليه‌السلام می فرمایند:

«خداوند متعال به زمین توجّهی نمود و ما را برگزید و برای ما شیعیان را اختیار نمود، (آن ها) ما را یاری می کنند و در شادی ما، شاد و در غم و اندوه ما، اندوهناک می باشند. اموال و جان های خود را در راه ما می بخشند، آنان از ما هستند و به سوی ما باز گردند.

هر فردی از شیعیان مرتکب گناه و خلافی شده، از دنیا نرود تا به بلا و گرفتاری مبتلا شود تا از آن پاک گردد. و این بلا (ممکن است) در مال، یا در فرزند و یا در جانش باشد، خدای را ملاقات نموده برای او گناهی نماند و اگر گناهی باقی ماند، جانش را به سختی بگیرند (تا از همه آلودگی ها پاک گردد.)

مردگان از شیعیان ما، صدّیق و شهیدند، زیرا امر و امامت ما را تصدیق نموده و برای خدای بزرگ در راه ما دوستی و دشمنی کرده اند. خداوند بزرگ (درباره آن ها) می فرماید:

( وَالَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُوْلَئِکَ هُمْ الصِّدِّیقُونَ وَالشُّهَدَاءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ ) . ( 288 )

«کسانی که به خدا و رسول ایمان آورده اند، آنان صدّیقان و شهیدان نزد پروردگارشانند، برای آن ها پاداش (عملشان) و نورِ (ایمان) شان است». ( 289 )

ابوحمزه ثمالی از امام سجّاد عليه‌السلام روایت می کند که حضرت سلمان فرمود: روزی در محضر رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله نشسته بودم که حضرت علی عليه‌السلام تشریف آورد، آن حضرت به وی فرمودند:

«یا علی! تو را بشارت دهم؟ پاسخ داد: آری یا رسول اللَّه! فرمودند: اینک حبیبم جبرئیل از خدای بزرگ خبر می دهد که به دوستان و شیعیان تو، هفت خصلت ارزانی داشته است:

«الرِّفْقُ عِنْدَ المَوْتِ وَالانسُ عِنْدَ الْوَحْشَةِ وَالنُّورُ عِنْدَ الْظُلْمَةِ وَالْاَمْنُ عِنْدَ اَلْفَزَعِ وَالقِسْطُ عِنْدَ الْمِیزانِ وَالجَوازُ عَلَی الصِّراطِ وَ دُخوُلُ الجَنَّةِ قَبْلَ سائِرِ النَّاس مِنَ الْاُمَمِ بِثَمانینَ عاماً». ( 290 )

«رفق و ملایمت هنگام جان دادن، اُنس در وقت وحشت، نور هنگام ظلمت، امن و آسودگی در وقت فزع و هراس، قسط و عدل هنگام میزان، جواز و گذشت از صراط، و هشتاد سال پیش از امّت های دیگر داخل بهشت شدن».

ابن ابی نجران گوید: حضرت ابوالحسن (امام کاظم) عليه‌السلام می فرمودند:

«هر کس با شیعیان ما ستیزه کند، با ما دشمنی کرده و هر که با آنان مهر ورزد، با ما دوستی نموده است. زیرا آنان از طینت و خمیره ما آفریده شده اند. هر کسی آن ها را دوست دارد، از ماست و آن که آنان را دشمن دارد، از ما نیست.

شیعیان ما، به نور الهی می نگرند و در رحمت خداوند می گروند و با کرامت خداوندی رستگار می شوند. هیچ یک از آنان بیمار نمی شوند، مگر آن که به بیماری او ما هم بیمار می شویم. غمناک نگردند جز آن که در اثر غم او، غمناک می شویم، مسرور نمی شوند، مگر آن که به سرور او مسرور می شویم. هیچ یک از آن ها در شرق و غرب گیتی از ما پنهان نیستند. اگر یکی از آن ها دَینی به جای گذارد، بر عهده ماست، امّا اگر دارایی از او بماند، برای وارثان اوست.

شیعیان ما کسانی اند که نماز را به پا دارند، زکات مالشان را می پردازند، حجّ خانه خدا می گذارند، روزه ماه مبارک رمضان را می گیرند، به اهل بیت عليهم‌السلام مهر ورزند و از دشمنانشان بیزاری می جویند، اینان مؤمنان و پرهیزکاران و اهل ورع و تقوا هستند. هر کس آن ها را رد کند، بی شک خدای را رد نموده و آن که ایشان را بدنام کند، خدای را بدنام کرده است، زیرا آن ها به حقّ، بندگان خدا و اولیای راستین او هستند. سوگند به خدا! هر یک از آنان به تعداد نفرات ایل ربیعه و مُضر (که به زیادی افراد در عرب مشهورند) شفاعت نمایند و خداوند برای کرامت و ارزشی که در پیشگاه او دارند، شفاعتشان را می پذیرد». ( 291 )

نشانه های شیعه

لذّت خواهی و مهرطلبی، دو غریزه مهم در انسان است. لذا آدمی به اقتضای این دو غریزه میل دارد او را دوست بدارند و چنان که این دو غریزه را کنترل نکند، از هر طریقی ولو غیر مشروع می کوشد، تا توجّه و مهر دیگران را به خود جلب نماید. در این راستا، بسا خود را به صورت مؤمنان و نیکان و پیروان واقعی پیشوایان معصوم عليهم‌السلام در آورده تا دیگران را فریب دهد و از این طریق به خواسته درونی خود دست یابد.

و گاه منظور او فریب دادن دیگران نیست، بلکه از روی ناآگاهی، امر بر خود او نیز مشتبه گشته، خود را از خوبان و شیعیان می پندارد ولذا لازم است برای تشخیص نیک از بد، کامل از ناقص، به معیارها و نشانه های شیعیان و مؤمنان واقعی - که در گفتار معصومین عليهم‌السلام آمده است - توجّه شود.

خداوند متعال می فرماید:

( وَإِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لَإِبْرَاهِیمَ ا إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ ) . ( 292 )

«به راستی که ابراهیم از شیعیان و پیروان او است ( 293 ) ؛ زیرا با قلب سلیم ( 294 ) و دلی پاک به پیشگاه پروردگارش آمد».

پیامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله می فرمایند:

«آن گاه که خداوند ابراهیم خلیل عليه‌السلام را آفرید، پرده از چشم او برداشت. حضرتش به جانب عرش نظر نمود، نوری را مشاهده کرد. عرض کرد: معبودم! سالارم! این نور چیست؟ خطاب آمد: یا ابراهیم! این محمّد برگزیده من است، عرض کرد: معبودم! سالارم! در کنار او، نور دیگری را مشاهده می کنم، خطاب آمد: این علی ناصر دین و آیین من است... (به دنبال آن، انوار سایر معصومین عليهم‌السلام را نیز مشاهده نمود.)

حضرت ابراهیم عرض کرد: معبودم! سالارم! انوار زیادی را اطراف آنان مشاهده می کنم که شمارش آن ها جز از تو امکان ندارد. خطاب آمد که ای ابراهیم! اینان شیعیان و محبّان آن ها هستند. عرض کرد: معبودم! سالارم! به چه چیز شناخته می شوند؟ خطاب آمد: به نماز پنجاه و یک رکعت (نمازهای پنج گانه واجب و نوافل) «بسم اللَّه» را (در نماز) بلند گفتن، خواندن قنوت پیش از رکوع، سجده شکر و انگشتر در دست راست نمودن.

حضرت ابراهیم عرض کرد: بارالها! مرا از شیعیان و محبّان آن بزرگواران قرار ده که (از جانب خداوند) پذیرفته شد و در شأن حضرت ابراهیم، آیه فوق را نازل نمود (که قرآن از آن حکایت می کند)

حضرت ابراهیم هنگام مرگ این خبر را نقل کرده، آنگاه سجده نمود و در حال سجده از دنیا رفت». ( 295 )

امام صادق عليه‌السلام می فرمایند:

«اِمْتَحِنُوا شِیعَتَنا عِنْدَ مَواقِیتِ الصَلَواتِ کَیفَ مُحافَظَتَهُمْ عَلَیها وَ اِلی اَسْرارِنا کَیفَ حِفْظُهُمْ لَها عِنْدَ عَدُّوِنا وَ اِلی اَمْوالِهِمْ کَیفَ مُواساتِهِمْ لِإخْوانِهِمْ». ( 296 )

«شیعیان ما را در سه چیز امتحان کنید: در وقت نمازها که چه اندازه نسبت به آن ها مواظبت دارند و اسرار ما که تا چه مقدار آن ها را از دشمنان ما حفظ می نمایند و در اموالشان که تا چه اندازه نسبت به برادران خود مواسات می کنند».

اولیای دین بیش از هر چیز نسبت به تهیدستان اهتمام ورزیده و مواسات نسبت به یکدیگر را از وظایف مهم مؤمنان دانسته اند.

عثمان بن عمران مردی ثروتمند بود و در پرداخت حقوق الهی کوتاهی نمی کرد، در عین حال نمی خواست نیازمندی که به او روی آورده محروم برگردد.

عقبة بن خالد گوید: من و معلّی و عثمان عمران به محضر مولایمان امام صادق عليه‌السلام مشرّف شدیم هنگامی که امام عليه‌السلام ما را دیدند، فرمودند:

«آفرین بر شما! آفرین بر شما! از جمله دوستداران مایید و ما هم شما را دوست داریم خداوند در دنیا و آخرت شما را با ما همنشین سازد. ».

عثمان بن عمران عرض کرد: فدای شما بشوم!

امام فرمودند: عرضی داری بفرما. عرض کرد: دارای مال و ثروتم. امام عليه‌السلام فرمودند:

«خداوند این دارایی و ثروت را بر تو مبارک گرداند. ».

عرض کرد: گاهی فرد نیازمندی به من مراجعه کرده و درخواست کمک می کند و زمان پرداخت زکات مالم نیست. امام صادق عليه‌السلام فرمودند:

«قرض نزد ما هیجده برابر و صدقه ده برابر است.

بنابراین اشکالی ندارد که از امکانی که برخورداری به عنوان قرض به او بپردازی و هنگامی که فصل پرداخت زکات تو شد به عنوان زکات به حساب آوردی.

ای عثمان! مبادا فردی را برانی که راندن سائل نزد خداوند گناهی بس بزرگ است. ای عثمان! اگر بدانی قدر و منزلت مؤمن نزد پروردگار چه مقداری است هیچگاه در انجام حاجت او سستی نخواهی کرد، کسی که مؤمنی را (با گشودن گرهی از کار او) شاد و مسرور سازد بی شک رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله را مسرور ساخته است، و قضای حاجت مؤمن دیوانگی و جذام و پیسی را برطرف می سازد. » ( 297 )

و نیز حضرتش می فرمایند:

«شیعَتُنا اَهْلُ الْوَرَعِ وَ الْاِجْتهادِ وَ اَهْلُ الْوَفاءِ وَالْاَمانَةِ وَ اَهْلُ الزُّهْدِ والعِبادَةِ؛ اَصْحابُ اِحْدی وَ خَمْسِینَ رُکْعَةً فِی الْیوْمِ وَ اللَّیلَةِ، اَلْقائِمُونَ بِاللَّیلِ، اَلصَّائِمُونَ بِالنَّهارِ، یزَکُّونَ اَمْوالَهُمْ، وَ یحُجُّونَ الْبَیتَ وَ یجْتَنِبُونَ کُلَّ مُحَرَّمٍ». ( 298 )

«شیعیان ما، اهل ورع و (از گناه و شبهات پرهیز نموده و) در طاعات کوشش می نمایند، اهل وفا، امانتدار، به دنیا بی رغبت و اهل عبادتند. در شبانه روز پنجاه و یک رکعت نماز (واجب و نافله) را به جای آورند. شب ها بیدار و به عبادت مشغول و روزها روزه دارند. زکات اموال خود را می پردازند و حجّ خانه خدا به جای آورند و از محرّمات اجتناب می ورزند».

امام باقر عليه‌السلام می فرمایند:

«ای پسر ابی مقدام! شیعیان علی عليه‌السلام (از زیادی بندگی؛ بیدار شبی، شب زنده داری و روزه داری) رنگ پریده و رنجیده، لاغر اندام و لب چروکیده هستند (و از زیادی یاد خدا) لب هایشان خشکیده (و از بسیاری روزه گرفتن و عبادت) شکم هایشان فرو رفته، رنگ هایشان زرد و چهره آن ها در هم کشیده و دگرگون است.

چون شب فرا رسد، زمین را فرش خود سازند و پیشانی خود را در پیشگاه الهی به خاک می سایند، [سجده های آن ها بسیار] دیدگانشان گریان، اشک هایشان فراوان و نماز و دعای آنان بسیار است. کتاب خدا را تلاوت می کنند و در حالی که مردم در سرورند، آن ها اندوهگین اند». ( 299 )

«امام صادق عليه‌السلام به مفضل فرموده اند:

«اِیاکَ وَالسِّفْلَةَ فَاِنّما شِیعَةُ علی  مَنْ عَفَّ بَطْنَهُ وَ فَرْجَهُ وَ اشّتَدَّ جِهادُهُ و عَمِلَ لِخالِقِهِ و رَجا ثَوابَهُ وَ خافَ عِقابَهُ، فَاِذا رَأَیتَ اُولئِکَ فَاُولئِکَ شِیعَةُ جَعْفَرٍ». ( 300 )

«از افراد پست دوری کن، زیرا شیعه علی عليه‌السلام نسبت به شکم و دامن، عفّت ورزد، سخت در طاعت و بندگی کوشش کند، کارهایش را برای خدا انجام دهد و به پاداش او امیدوار و از کیفرش بیمناک است. اگر چنین فردی را مشاهده نمودی، او شیعه جعفر (امام صادق عليه‌السلام ) است».

و نیز آن بزرگوار می فرمایند:

«از شیعیان ما نیست کس?که با زبان بگوید (و ادّعای ولایت ما کند) ولی از نظر کردار با اعمال و آثار ما مخالفت نماید (و عملاً ما را بکوبد) منحصراً شیعه ما کسی است که زبان و قلبش با ما هم سویی کند و از آثار ما پیروی نموده و کردارش با اعمال ما مطابقت نماید. اینان شیعیان ما هستند».

و نیز فرموده اند:

«از شیعیان ما نیست کسی که در شهری که هزاران نفر جمعیت دارد، ساکن باشد و در آن شهر فردی از او با ورع تر و پارساتر باشد». ( 301 )

برادر! به سادگی خود را مؤمن کامل مپندار و چنین گمان مبر - که با این درون اصلاح نشده و سستی ها و کوتاهی در عمل - از شیعیان واقعی حضرت علی عليه‌السلام هستی و اساساً جز افراد شایسته نظیر حضرت سلمان، سزاوار نیست که چنین ادّعایی کند، بلکه چنین ادّعایی از ناحیه حضرات معصومین عليهم‌السلام جرم محسوب شده و به شدّت مورد نهی واقع شده است. زیرا ایمان واقعی به هیچ وجه با دنیا دوستی، ریاست طلبی، هواپرستی، سستی و تنبلی در راه بندگی خداوند و کوتاهی در امر جهاد با نفس سر سازگاری ندارد.

امام صادق عليه‌السلام به مِهزم اسدی فرمودند:

«ای مهزم! شیعه ما کسی است که صدایش از گوشش تجاوز نکند (داد و قال ندارد) ، دشمنی اش از بدنش تجاوز نکند. ( 302 ) (تنها تن خود را به رنج اندازد و با دیگران اظهار دشمنی نکند) ما را آشکار نستاید (که کینه مخالفان را بر انگیزد) با افرادی که از ما عیب گویی می کنند، همنشینی نکند و با دشمن ما ستیزه نکند. اگر مؤمنی را بیند، احترام کند و اگر به جاهلی برخورد نماید، از او دوری کند. ».

عرض کردم: پس تکلیف ما با این شیعه نماها چیست؟ فرمودند:

«در میان آن ها، تمیز (جدا شدن خوب از بد) ، تبدیل و امتحان واقع شود. قحطی بر ایشان پیش آید که نابود شوند و بیماری وبا که آن ها را بکشد و اختلافی که متفرقشان سازد (تا در این فراز و نشیب ها و امتحانات نیک از بد و کامل از ناقص معلوم گردد) شیعه ما بسان بعضی حیوانات سر و صدا ندارد و همانند کلاغ طمع نورزد و اگر از گرسنگی بمیرد، از دشمن ما چیزی نخواهد. ».

عرض کردم: فدایت این ها را در کجا بجویم؟ فرمودند:

«در اطراف زمین. اینان زندگی سبکی دارند و آواره به سر برند (و در یک جا سکونت ندارند) اگر حاضر باشند، کسی آن ها را نمی شناسد و اگر غایب شوند، کسی از آن ها جویا نشود. از مرگ (باک ندارند و) جزع نمی کنند و در قبرها (و عالم برزخ) از یکدیگر زیارت می کنند، اگر حاجتمندی به آنان پناهنده شود، برای او دلسوزی کنند. دل هایشان از هم جدا نیست گرچه خانه هایشان از هم دور باشد».

در ادامه از رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله چنین نقل فرمودند:

«اَنَا الْمَدِینَةُ وَ عَلِی الْبابُ و کَذَبَ مَنْ زَعَمَ اَنَّهُ یدْخُلُ الْمَدِینَةَ لا مِنْ قِبَلِ الْبابِ وَ کَذِبَ مَنْ زَعَمَ اَنَّهُ یحِبُّنی و یبْغِضُ عَلِیاً صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیهِ». ( 303 )

«من شهرم و علی در اوست. دروغ گوید آن که پندارد از غیر در به شهر وارد می شود و نیز دروغ گوید کسی که پندارد مرا دوست داشته و علی - صلوات اللَّه علیه - را دشمن دارد».

بنابراین، شیعه واقعی کسی است که متّصف به صفات اولیای دین و صاحبان شریعت باشد و به تمام معنی، ولایت آن بزرگواران را بپذیرد و همان گونه که کراراً متذکّر شدیم، برای رسیدن به اوصاف مؤمن کامل، جز از راه تضرّع به درگاه ایزد متعال و توسّل به ذیل عنایات پیشوایان معصومین عليهم‌السلام امکان پذیر نیست.

شبی مهتابی، سالار و امیر مؤمنان عليه‌السلام از مسجد خارج شده، به قصد صحرا حرکت نمودند. گروهی به دنبال آن حضرت به راه افتادند، حضرت ایستاده به آنان فرمودند: شما کیستید؟ گفتند: یا امیر مؤمنان! شیعیان شما هستیم! آن بزرگوار با دقّت به چهره های آن ها نگریسته و فرمودند: چرا در شما سیمای شیعیان را نمی بینم؟! عرض کردند: سیمای شیعه (و نشانه های آن ها) چیست؟ پاسخ دادند:

«از بیدار خوابی، رنگِ چهره هایشان زرد، از زیادی گریه، چشمان آن ها ضعیف و از بسیاری ایستادن (جهت عبادت) پشت ایشان خمیده و در اثر روزه گرفتن، شکم هایشان فرو رفته است. از زیادی دعا لب هایشان چروکیده و خشکیده و بر آنان گرد خشوع کنندگان نشسته است». ( 304 )

علاّمه بزرگوار مجلسی (ره) روایت مفصّلی از امام حسن عسکری عليه‌السلام روایت نموده است؛ سزاوار است فرازهایی از آن نقل شود:

«... شخصی به امام حسین عليه‌السلام عرض کرد: یابن رسول اللَّه! من از شیعیان شما هستم، فرمودند: از خدا بترس و ادّعای چیزی نکن که خداوند تو را تکذیب نماید. به راستی شیعه ما کسی است که قلب او از غِشّ، خیانت و کینه و دغل پاک باشد. لکن بگو: من از موالیان و محبّان شما هستم».

فردی به امام سجّاد عليه‌السلام عرض کرد: یابن رسول اللَّه! من از شیعیان خالص شما هستم، فرمودند:

«ای بنده خدا! پس لابد تو نظیر ابراهیم خلیل عليه‌السلام هستی که خداوند درباره او فرموده: «و اِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لابْراهِیم.. ». اگر قلب تو نظیر قلب حضرت ابراهیم عليه‌السلام باشد، تو نیز از شیعیان ما هستی... ».

زمانی که مأمون ولایتعهدی را به حضرت رضا عليه‌السلام داد، دربان آن حضرت، به آن بزرگوار عرض نمود که گروهی بیرون خانه ایستاده و از شما اجازه ورود می خواهند و می گویند: ما شیعیان حضرت علی عليه‌السلام هستیم. آن حضرت اجازه ورود ندادند. مدّت دو ماه هر روز می آمدند و اجازه ورود می خواستند، ولی آن بزرگوار پاسخ منفی می دادند. چون مأیوس شدند، به دربان گفتند: به مولا و سرور ما بگو با این کار، دشمنان ما را شماتت می کنند و این دفعه عازم مراجعت هستیم... امام رضا عليه‌السلام اجازه ورود دادند.

پس از ورود نیز به آن ها اعتنا نکردند، همان گونه که ایستاده بودند، عرض کردند:

این چه استخفافی است که در حقّ ما روا می شود. دیگر چه کسی از ما باقی می ماند؟! آن حضرت فرمودند:

«این آیه را تلاوت کنید «وَمَا أَصَابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیدِیکُمْ وَیعْفُو عَنْ کَثِیرٍ». ». ( 305 )

گفتند: برای چه؟ پاسخ دادند:

«به خاطر این ادّعای شما که از شیعیان سالار مؤمنان علی عليه‌السلام هستید! وای بر شما! شیعه امام علی عليه‌السلام تنها امام حسن و امام حسین عليهما‌السلام ، ابوذر، سلمان، مقداد، عمّار و محمّد بن ابی بکر هستند که از اوامر آن حضرت سرپیچی نکرده و مرتکب خلافی نشده اند. امّا شما ادّعای تشیع می کنید و در اکثر اعمال با آن حضرت مخالفت می نمایید و از عهده اکثر واجبات بر نمی آیید و درباره اکثر حقوق برادران دینی کوتاهی می کنید... ».

آنان عرض کردند: ای فرزند پیامبر خدا! ما به پیشگاه خداوند استغفار نموده و از گفتار خود توبه می نماییم و آن چه سالار ما به آن آگاهی داده، می گوییم. ما از دوستان و دوستان اولیای شما و نیز دشمن دشمنان شما هستیم.

امام رضا عليه‌السلام فرمودند:

«مرحبا به شما ای برادران و دوستانم! جلو آیید، جلو آیید، جلو آیید و آنان نزدیک می شدند تا آن که آن ها را کنار خود بنشانیدند و به دربان فرمودند: چند مرتبه اینان را راه ندادی؟ عرض کرد: شصت مرتبه. فرمودند: شصت مرتبه دنبال هم پیش آنان آمده و بر ایشان سلام بده و سلام مرا به آنان ابلاغ کن که به سبب استغفار و توبه، گناهان ایشان برطرف شد.. ». ( 306 )

حضرت موسی بن جعفر عليه‌السلام به ابن بکیر فرمودند:

«ای ابن بکیر! سخنی با تو می گویم که پدرانم آن را می گفتند: اگر در میان شما به تعداد اهل بدر (313 نفر) بودند قائم ما قیام می کرد. ای عبد اللَّه! ما مردم را آزمایش نموده و به خوبی آنان را می شناسیم؛ گروهی از آن ها از سر مودّت و دوستی ما را تصدیق می کنند و خون خود را در راه ما می دهند.

عده ای از آن ها آنچه به زبان می آورند در دلشان حقیقت ندارد و گروهی بر علیه ما برای دشمنان ما جاسوسی می کنند، اخبار ما را می شنوند و به دشمن اطلاع می دهند و اگر اندکی از مال دنیا به آن ها برسد با ما از دشمنان ما بدترند، این ها که حالشان این گونه است چگونه به خوشحالی می رسند؟ حقّ طرفدارانی دارد همانطور که باطل هم طرفدارانی دارد.

اهل حق از طرفداران باطل منصرف و به امور خود مشغولند. آنان منتظر امر ما هستند و میل دارند دولت ما را بنگرند اسرار را فاش نمی کنند و ستم کار و ریاکار هم نیستند، آن ها ما را وسیله زندگی قرار نمی دهند طمعی هم ندارند. آنان بهترین افراد امت اند، روشنی جهت تاریکی های زمین و نور برای ظلمت های فتنه ها و چراغ هدایتی برای کسب نور و هدایت اند، خیر را از اولیای خود منع نکنند و دشمنان نتوانند در آن ها طمع کنند.

اگر از ما به نیکی یاد شود خوشحال و شادمان شوند، دل های آن ها مطمئن شده و چهره های آنان درخشنده می گردد و اگر از ما بدگویی شود دل های آن ها می گیرد، پوست و بدنشان می لرزد و چهره هایشان در هم فرو می رود. نصرت و یاری خود را درباره ما اظهار و نیت و درون خود را آشکار سازند. با سرعت و جدّیت تلاش کرده، (ما را الگوی خود قرار می دهند و در مسیر خود) گام ها را بر جای پای ما نهند و به آنچه دستور می دهیم عمل می نمایند. رهبانیت (زهد و بی رغبتی به دنیا) در چهره آن ها آشکار است. آن ها شب را به روز و روز را به شب مانند دیگران پایان نمی دهند. آن ها از خداوند می خواهند که به وسیله ما مردم اصلاح شوند و خداوند ما را برای ضعفا و عامه مردم رحمت قرار دهد.

ای عبد اللَّه! اینان شیعیان و پیروان ما و از ما هستند و آن ها از حزب ما و اهل ولای ما می باشند. ». ( 307 )