بخش سوم : جوانان و زمینه های انحطاط
آنچه در این بخش مطرح می شود، زمینه های انحطاط است نه عوامل آن، گرچه می تواند در شرایطی خاص، عامل باشد، یعنی به خصوصیات روحی و ظرفیت روانی و همچنین نحوه برخورد افراد با آن بستگی دارد، به همین علت، جوانان باید مواظب این زمینه ها باشند و به گونه ای برخورد کنند که این امور، آنها را به انحطاط و جاده فساد نکشاند، یعنی به گونه ای برخورد کنند که این زمینه ها، به عوامل تبدیل نشوند.
مسائل مهمی ممکن است زمینه انحطاط جوانان گردد که بعضا ذکر می شود:
1. مسافرت به خارج
گرچه نفس مسافرت، مفید و سازنده است و در بهبود جسم و جان، آثار درخشانی دارد و موجب پرورش فکر، بینش وسیع، نشاط و مسرت، تجدید قوا و رفع خستگی، شناخت مردمان مختلف، آشنایی با فرهنگ های متفاوت و سایر نتایج درخشنده است و مورد تایید و تاکید شریعت مقدس اسلام است، اما با نظر به این که امروزه کشورهای خارجی، به خصوص کشورهای غربی دچار آفت مادی گرایی، شهوت رانی، فساد اخلاق، سکس و لذت گرایی افراطی و سایر مفاسد شده اند و با توجه به اثر پذیری سریع طبع جوانان، مسافرت به کشورهای خارجی برای بسیاری از آنان، مساوی است با از دست دادن ارزش ها و غرق شدن در فساد و شیفتگی نسبت به فرهنگ بیگانه.
از این رو جوانان باید مواظب باشند اگر برای کارهایی مانند تحصیل، سیاحت یا سایر کارهای معقول به این کشورها سفر می کنند، تحت تاثیر جاذبه های فریبنده فرهنگ آنان واقع نشوند و در برابر مظاهر خیره کننده تمدن آنان، دچار بهت زدگی نگردند و از مشاهده نظم، بهداشت و تکنیک آنها، نتیجه نگیرند که فرهنگ ارزشی و ایدئولوژی حاکم برآنان هم صحیح است و باید از باید و نبایدهای آنها هم تبعیت کرد، زیرا امر صنعت و بهداشت و نظم و تکنیک، که امری مفید و لازم است، غیر از فرهنگ، ایدئولوژی و جهان بینی آنهاست که بر مبنای انسان محوری و مادی گرایی و نفی ارزش های مذهبی و اخلاقی و مصرف گرایی است.
این است که می گوییم مسافرت به این کشورها، ممکن است برای عده ای از جوانان، زمینه انحطاط باشد، گرچه کسانی که به عمق قضیه آگاهی دارند، هیچ وقت فریب ظواهر را نمی خورند و به نام صنعت، تکنیک، بهداشت و سایر امور مقدس، مسیر زندگی مادی و حیوانی را طی نمی کنند.
2. اوقات فراغت
از اموری که ممکن است زمینه انحطاط و سقوط جوانان در وادی انحراف باشد، اوقات فراغت است.
البته این مساله ممکن است برای بزرگ سالان هم زمینه نامناسبی باشد، اما با نظر به طبع خاص جوانان، زمینه انحراف در اوقات فراغت برای آنان بیشتر است.
منظور از اوقات فراغت، ساعاتی است که جوانان مشغول به کاری، اعم از کار فرهنگی، هنری، تولیدی، خدماتی، سرگرمی سودمند وب نباشند.
با نظر به این که بی کاری و اوقات فراغت را سم مهلک برای جوانان دانسته اند، جوانان باید به شدت مراقب اوقات فراغت خویش باشند و نگذارند وسوسه گران درونی و بیرونی و فرصت طلبان خناس صفت، از اوقات فراغت آنان سوء استفاده کنند و آنان را به لجنزار تباهی بکشانند، زیرا طبع آدمی به گونه ای خلق شده است که به کار و تلاش تمایل دارد و می خواهد انرژی نهفته در خویش را مصرف کند.
حال اگر در مسیر کارهای مثبت قرار نگرفت، قطعا مشغول کارهای منفی و نامشروع یا اعمال بی خاصیت و بیهوده می شود.
جوانان بی کار باید حتی الامکان به کاری مشغول شوند و جوانان شاغل در اوقات فراغت و بی کاری به کارهای سبک یا سرگرمی های مفید اشتغال یابند و همان گونه که برای کار خود، برنامه ریزی می کنند، برای اوقات فراغت خویش نیز برنامه ریزی نمایند.
پیشوایان دینی، ما را به پر کردن اوقات فراغت همیشه توصیه نموده اند و از مضرات بی کاری و استفاده نکردن از اوقات فراغت، برحذر داشته اند: ان یکن الشغل مجهدة فاتصال الفراغ مفسدة اگر تن دادن به شغل مایه زحمت است، بی کاری دایم نیز باعث فساد است.
از آنچه گفته شد روشن گشت که جوانان باید در اوقات فراغت، خود را سرگرم امور مفید مانند کارهای علمی، هنری، ورزش، مطالعه، دید و بازدید، تفریح سالم وب بنمایند تا هم از عمر و حیات خویش بیشترین استفاده را کرده باشند و هم دچار انحراف و مفاسد نگردند.
3. فقر و تنگدستی
از زمینه های انحطاط و گرایش به فساد، فقر و تنگدستی است.
تاریخ کشورمان به ویژه در دوران آلوده به ظلم و جور پهلوی و حوادثی که هر روز و هر هفته در مطبوعات به چاپ می رسید، گویای این مطلب است که بسیاری از خانواده هایی که به جاده بدنامی و فحشا و فساد کشیده شده اند، برای فقر و تنگدستی آنان بوده است.
بدیهی است این بدان معنا نیست که فقر و تنگدستی برای همه کس، زمینه فساد بوده و هست، بلکه خانواده هایی بوده و هستند که به سبب اصالت خانوادگی و ایمان محکمی که دارند، هیچ گاه آبرو و شرافت خویش را برای این که در وضع معیشتی پایین بوده اند، از دست نداده اند، آنها به حداقل زندگی اکتفا می کنند و هرگز خود را به مفاسد آلوده نمی کنند، آنان با ایمان و توکل بر خدا و ضمن تلاش و کوشش از ساحت مقدسش زندگی خوب و مناسبی را طلب می نمایند، البته خداوند هم تضمین کرده است هرکس، راه تقوا و خدا ترسی را پیشه کند، مشکلاتش را حل خواهد کرد و رزق و روزی او را خواهد رساند.
(
من یتق اللّه یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لایحتسب و من یتوکل علی اللّه فهو حسبه ان اللّه بالغ امره قدجعل اللّه لکل شی ء قدرا
)
، هر کس تقوا پیشه سازد، خداوند محل خروج [از حوادث] را بر او می گشاید و از جایی که گمان نمی برد به او روزی عطا می کند و هر کس بر خدا توکل کند، خداوند او را کفایت می کند که خداوند بر هر چیز، قدر و اندازه ای معین کرده است.
اما خانواده ای که از ایمان و اصالت مذهبی ضعیف برخوردار می باشد و تنها راه سعادت را رفاه و لذت های مادی می داند، سریع بر اثر پایین بودن وضع زندگی به جاده انحراف کشیده می شود و در پرتگاه انحطاط، سقوط می کند.
در هر حال خانواده ها باید سعی کنند تا ابر سیاه فقر و تنگدستی را از بالای سر خود برانند و به یک زندگی مناسب و شرافتمندانه دست پیدا کنند.
جوانان عزیز، متوجه باشند اگر برای تهیه کار تلاش بنمایند و بر خداوند توکل کنند و راه تقوا پیشه نمایند، هرگز ضعف مالی، عاملی برای به انحراف کشاندن آنان نخواهد شد.
معمولا مفسدان و سوداگران مرگ و فحشا سعی می کنند مزدوران خود را از طبقه ضعیف و تهی دست انتخاب کنند، زیرا زمینه جذب در آنها بیشتر است و با وعده اگر به خیل ما بپیوندی و برای ما، مواد توزیع کنی یا فلان کار را انجام دهی، دارای زندگی مرفهی می شوی، آنان را به وادی فساد می کشانند، غافل از این که فقر و ناداری به رفاهی که به قیمت از دست دادن شرافت انسانی، ارزش های معنوی و کشاندن هزاران جوان بی گناه به لجنزار اعتیاد و فساد تمام می شود صد شرف دارد.
4. تجرد و عزوبت
از زمینه های انحطاط و سقوط برای جوانان، مساله تجرد است.
اگر با دقت بیشتر به این امر نگاه کنیم، به این واقعیت نزدیک می شویم که تجرد اگر طولانی باشد ممکن است از حالت زمینه خارج شود و جزء عوامل فساد و تباهی قرار گیرد، زیرا با توجه به آمار و ارقام، به وضوح می بینیم که اکثر متهمان مفاسد را افراد مجرد تشکیل می دهند و این مساله، ما را به این واقعیت سوق می دهد که بی توجهی به امر ازدواج می تواند برای جوانان مشکل ساز باشد.
قطعا جوانانی که ازدواج کرده اند، از نظر روحی دارای تعادل بیشتری هستند و جنبه تعقل آنان بر شهوات و احساساتشان غلبه دارد، لذا آمادگی بیشتری برای پذیرفتن ارزش های الهی و اخلاقی و مصلحت های زندگی دارند، بر خلاف کسانی که مجرد هستند.
اگرچه بوده اند جوانانی که تقوا را پیشه ساخته اند و زندگانی را برای مدت زیادی به تجرد گذرانده اند، اما چگونگی زندگی آنها نمی تواند سرمشقی برای دیگر جوانان باشد و آنها را توصیه به تجرد برای سالهای طولانی نمود.
جوانان باید سعی کنند مساله ازدواج را جزء رکن اساسی زندگی خویش قرار دهند و به بهانه نداشتن زندگی کامل و مرفه از ازدواج سرباز نزنند.
اگر جامعه ما از تشریفات، تجملات، رسم های غلط و سخت گیری بی مورد در امر ازدواج صرف نظر کند، زمینه ازدواج برای همه یا بسیاری از جوانان فراهم می گردد و مفاسد بسیاری از بین می رود.
ویل دورانت می گوید: ما نمی دانیم که چه مقدار مفاسد اجتماعی، معلول تاخیر ازدواج است، ولی ظاهرا بیشتر این مفاسد از تاخیر امر با برکت ازدواج، ناشی می شود و حتی فساد پس از ازدواج نیز بیشتر محصول عادات پیش از ازدواج است.
ما فعلا نمی خواهیم در باره ازدواج و آثار مثبت آن در زندگی فردی و اجتماعی افراد صحبت کنیم و همچنین ویژگی ها و خصوصیات یک همسر شایسته در این مختصر نمی گنجد، اما به جوانان توصیه می کنیم که در باره مساله ازدواج و آیین همسرداری و ویژگی های همسر خوب به کتاب هایی که در این موضوع نوشته شده رجوع کنند و بی گدار به آب نزنند که به پشیمانی ابدی، دچار خواهند شد و در انتخاب همسر، معیارهای مذهبی و الهی را در نظر بگیرند و فقط به ظواهر امر نگاه نکنند که در این صورت، خوش بختی دنیا و آخرت را نصیب خود کرده اند.
5. ثروت و رفاه زیاد
فساد انگیزی ثروت کلیت ندارد، زیرا بوده و هستند افراد بضاعتمندی که از دایره اصول دینی و انسانی قدم بیرون ننهاده اند، اما به هر حال، ثروت و رفاه گاهی می تواند زمینه انحراف و انحطاط گردد، زیرا طبع اولیه انسان، راحتی و عیش و نوش را دوست دارد و ثروت هم مقدمات این راحت طلبی ها را فراهم می کند.
بسیارند کسانی که چون از ایمانی ضعیف برخوردارند و آن چنان که باید عنان نفس در دست نگرفته اند و از نظر مالی و رفاهی در سطح بالایی قرار دارند، از حالت عادی خارج می شوند و در مسیر انحراف قرار می گیرند و ثروث آنان مقدمه افتادن در عیش و نوش ها و لذت طلبی ها می شود، مخصوصا اگر این ثروت در دست جوانی باشد که بی تجربه است و جوانه درخت غرایزش تازه سر از خاک روحش برداشته و دریای عقلش در میان امواج کشش ها به طوفانی دچار شده و تعادل خود را از دست داده است.
از این رو جوانانی که در خانواده های مرفه زندگی می کنند، باید دایما متوجه باشند ثروتشان آنها را به پرتگاه فساد و تباهی نکشاند.
قرآن کریم هم به ما هشدار می دهد که: ان الانسان لیطغی ان راه استغنی، آدمی به طغیان و سرکشی می گراید، هنگامی که خود را غنی و بی نیازببیند.
به هنگامی که راه زندگی هموار می گردد بشر تغییر حالت می دهد خونخوار می گردد به وقت عیش و عشرت می نوازد کوس بد مستی به وقت تنگ دستی، مومن و دیندار می گردد ویل دورانت می گوید: ثروت مملکت ما در عصر حاضر، اصول اخلاقی محکم و خشن مهاجرین سابق به آمریکا را بیشتر از هر انقلاب ادبی به بی بندوباری نفوس از قید جسته بدل کرد.
روزهای آخر هفته که برای استراحت و عبادت بود، به ایام عیش و لذایذ دنیوی نامحدود بدل گشت و این خود نشانه بارزی بر تغییر اخلاق و زندگی دور از قید و بند ما تواند بود.
هنگام تنگ دستی تقوا آسان است و اگر پیروی از هوی وهوس به قیمت گران تمام شود می توان آن را ترک گفت، اما اگر جیب ها از پول مالامال شد و انسان توانست خود را از چشم همسایگان بپوشاند، حفظ تقوا بسی دشوار است.
از آنچه گفتیم معلوم شد گرچه ثروت بطور کلی عامل انحراف نمی تواند باشد اما برای عده ای ممکن است زمینه انحراف فراهم نماید لذا هوشیاری لازم هنگام برخورداری از ثروت ضروری است.