اندونزی، پرجمعیت ترین کشور اسلامی
کشور اندونزی
از 13667 جزیره تشکیل شده که 6000 جزیره آن مسکونی است. این سرزمین وسعتی برابر 1904000 کیلومتر مربع دارد و آبهای پیرامون این جزیره به 7900000 کیلومتر مربع می رسد و مهمترین جزایر عبارتند از: جاوه، سوماترا، کالیمانتان یا برنتو، سولاویسی و ایریان. کالیمانتان بزرگترین جزیره اندونزی است و جاوه تنها 6% کل اندونزی را دربر می گیرد.
با این وجود متجاوز از 60% سکنه 170 میلیونی اندونزی در جزیره جاوه سکونت دارند و 40%بقیه در94% مابقی وسعت این سرزمین اسکان یافته اند. در جزایر اندونزی یک سلسله کوههایی که منشا آتشفشانی دارند و جهت آنان شرقی - غربی است دیده می شود. جزیره جاوه به تنهایی بیش از 100 قله آتشفشانی را در خود جای داده است.
اندونزی در بین کشورهای جهان، پس از چین، هند و آمریکا، چهارمین کشور به لحاظ سکنه است، اما در بین کشورهای اسلامی، پرجمعیت ترین کشور می باشد. اندونزی با خاک حاصلخیز، بارانها موسومی و رطوبت نسبی بین 70 تا 97%، جنگل های انبوه و فشرده بخصوص جنگل نارگیل
و شالیزارهای قابل توجه، سرزمین پربرکتی است ولی با وجود این ذخائر و منابع خوب و مزایای عالی، از جمله کشورهای مقروض جهان است و 50 میلیارد دلار بدهی دارد. با تورم سختی نیز روبرو می باشد. اندونزی در سیاستهای آسیای جنوب شرقی تاثیر قابل ملاحظه ای دارد و ارتباطش با غرب در حال توسعه می باشد و همراه با سنگاپو، فیلیپین، تایلند و مالزی برای تامین منافع غرب اتحادیه «آ. س. آن را تشکیل داد.
با وجود فرقه های و مقومیتهای گوناگون و حدود 580 لهجه و زبان که هر کدام به شاخه هایی تقسیم می شوند، مردم اندونیزی با یکدیگر اتحاد خوبی دارند. البته زبان رسمی آن «باهالسا اندونزیا» است که جزو 16 زبان زنده دنیا می باشد. این زبان از ریشه زبان مالایا است.
برخی می گویند اسلام از همان قرون اولیه توسط بازرگانان ایرانی و عرب به طریق مسالمت آمیزی وارد اندونزی شده، عده ای تاریخ نفوذ اسلام را در این سرزمین 494ه-ق مطابق با 1100 میلادی می دانند، سنگ قبری در جاوه بدست آمده که روی آن نوشته «فاطمه بنت میمون فوت 1082م. »
گروهی از مسلمانان، از اوایل قرن سیزدهم وارد شمالی ترین نقطه جزیره سوماترا یعنی پاسای و پرلاک شدند. مهاجرین هندی، مغولی و ایرانی با آنان بودند و در این زمان بود که طوایف اندونزی، گروه گروه به اسلام روی می آوردند. ایرانیان که شیعه مذهب بودند، موفق شدند تعداد زیادی از اهالی این سرزمین را به سوی مذهب تشیع دعوت کنند. «ابن بطوطه سیاح مسلمان که به اندونیز مسافرت کرده، می گوید: «نایب رئیس ناوگان پاسائی یک ایرانی بنام بهروز است مسافرت مسلمانان اندونزی به عربستان و تبلیغات وسیع مبلغین عربستانی و همچنین مسافرت مسلمین به مکه برای انجام اعمال حج، موجب آن شد تا از شیعیان کاسته شده و اکثریت با سنیها شافعی باشد. شافعی ها و شیعیان با هم روابط خوبی دارند و امام شافعی به اهل بیت ارادت دارد و اشعاری در مدح اهلبیت سروده است.
در بسیاری از شهرهای اندونزی بخصوص شهرهای جزیره سوماترا، به مناسبت تاسوعا و عاشورا و به یاد سالار شهیدان تابوتی را با آداب خاصی حمل می کنند و دو نوع شیر برنج به رنگهای سفید و قرمز طبخ می کند، شیر برنج سفید بنام حضرت امام حسن مجتبی
عليهالسلام
و شیر برنج قرمز بنام حضرت امام حسین
عليهالسلام
تهیه می شود. پرچم اندونزی هم قرمز و سفید است و می توان گفت «بیرق شیعی است. پاره ای از علویان حضرمی که در اندونزی می باشند با حوزه علمیه نجف ارتباط فرهنگی و تبلیغی دارند. این علویان در نشر و ترویج مذهب اهلبیت در اندونزی بسیار کوشا و مصرند و روزنامه ای تحت عنوان «حضر موت منتشر می کنند. «علامه سید محمد عقیل از مجاهدان و انشمندان شیعه اندونزی است.
«جاکارتا» مرکز حکومت اندونزی می باشد و این عنوان که به معنای شهر بزرگ است و معنی واقعی آن پیروزی باشکوه می باشد و به لحاظ تاریخی به زمانی باز می گردد که توسط سربازان مسلمان به فرماندهی شاهزاده فلاتحان به تصرف درآمد. اما درهنگام سلطه استعمار هلند بر اندونزی، جاکارتا به «باتاویا» تغییر نام یافت. در 27 ژوئن 1527م شهر بندری «سوندا کلاپای تسلیم قوای اسلام شده و سلطنت هندوئی ماجاپائیت در اندونزی منقرض شد. اما از سال 1602م هلندیها با تاسیس کمپانی هند شرقی هلند، غالب نقاط اندونزی را به زیر سلطه خود درآوردند و از سال 1799م راسا به استعمار مردم و غارت منابع و ذخائر این کشور زر خیز اسلامی پرداختند. اندونزی بصورت مزرعه بزرگ هلندیها درآمد و حتی تجارت خارجی داخلی جزایر این کشور قبظه گردید و نظامیان اعمال وحشیانه ای را مرتکب شدند که وجدان بشریت از ذکر آن شرمسار است. هلندیها برای نفوذ در اندونزی بدلیل عدم اعتماد به مردم بومی، چینی ها ار به این کشور آورده و شریک جرم خود ساختند ولی مردم، مبارزات سرسختانه ای را شروع کرده و با داس و شمشیر و نی های نوک تیز به هلندیها حمله می کردند. افرادی نیز رهبری مبارزات مردم را عهده دار بودند، شهزاده «دیپونگورو» از سال 1825 تا 1830م در جاوه قیام نمود و امام بنجل از 1873 تا 1903 مبارزات آزادی طلبانه ای را ترتیب داد. بازرگانان مسلمان با هم متحد شده و اتحادیه تجار مسلمان را تشکیل دادند که بعدا به اتحادیه اسلام تبدیل شد، انجمن محمدیه بعدها بوجود آمد.
در اواخر سال 1912م اولین حزب سیاسی اندونزی با هدف استقلال کامل سرزمین اندونزی بوجود آمد اما دولت هلند، افکار چپ را به داخل اتحادیه های اسلامی کشانده و رفته رفته اولین حزب کمونیست در این کشور اسلامی مثل قارچ سمی روئید. از سال 1920 میلادی دولت هلند سیاست سرکوب و خفقان و قتل و خونریزی شدید را پیش گرفت اما مردم در سال 1928م با شعار «یک کشور یک ملت یک زبان متحد شده و زبان «باهاسا اندونزیا» را زبان رسمی اعلام کردند. دوران سلطه استعماری هلند بر اندونزی 350 سال طول کشدید و بعد از آن در جنگ دوم جهانی ژاپنی ها اندونزی را به تصرف خود درآورده که این تجاوز 5/3 سال طول کشید و با شکست ژاپن در جنگ دوم، هلندی ها موفق شدند دوباره به اندونزی سلطه یابند. در این هنگام گروهی از مبارزین به رهبری دکتر «احمد سوکارنو» و دکتر «محمد هاتا» با قیام خود به شب شوم استعمار پایان داده و صبح اسقلال رانوید دادند و در هفتم اوت 1945م بعد از بیش از 5/3 قرن تجاوز استعمارگران، آزادی را در آغوش گرفتند. در 28 سپتامبر 1950م اندونزی به عنوان شصتمین کشور، عضو سازمان ملل متحد شد. در سال 1965م کودتای کمونیستی صورت گرفت که بیش از چند روز دوام نیافت البته ریشه آن بی تحرکی سیاسی سوکارنو بود که منجر به کشتار بسیاری از مردم گردید. سرلشکر سوهارتو (رئیس جمهور فعلی) حلقه این کودتا را شکست. وی که از سال 1946م رئیس جمهوری اندونزی شد. در دوره وی روابط اندونزی با کشورهای سوسیالیستی رو به سردی گرائید و ارتباط با غرب توسعه یافت.
«یکی از مسائل تاسف انگیز در این کشور مسلمان که 95% سکنه 170 میلیونی آن مسلمان هستند این است که در قانون اساسی، اسلام به عنوان دین رسمی ذکر نشده و این مسئله نفوذ قدرت افراد مسیحی را در حکومت مرکزی نشان می دهد. »
البته در پیش نویس قانون اساسی جمله: «مسلمانان از قوانیت اسلامی تبعیت خواهند کرد» آمده بود که چهره اسلامی اندونزی را مشخص می کرد اما با مخالفت حدود 3% مسیحی ساکن این کشور مواجه شد و بنابراین جمله مذکور حذف شد و سیاست پانجا سیلایی
نتایج نامساعدی را برای مسلمین پدید آورد و مسیحیان را قدرتمند نمود. که با اعتراض شدید مسلمین محدودیت فعالیت سازمآنهای اسلامی کاهش یافت و انجمن های اسلامی فعال شدند.
مشکل تاسف بار دیگر که در اندونزی وجود دارد این است که از طریق هیئت ها و سازمآنهای به ظاهر بین المللی همچون سازمان بهداشت جهانی، سازمان خوار و بار کشاورزی، یونسکو و یونیسف در بین مردمان اندونزی تبلیغات مسیحی صورت می گیرد و با ظاهری انساندوستانه مفاهیم و الگوهای غربی به آنان القا می شود. مبلغین مسیحی از نقطه ضعف جامعه اسلامی اندونزی که ریشه اصلی آن فقر است بهره گرفته و در نقاط دور افتاده و محروم چون «ایریان جایا»، «سولاویسی به فعالیت می پردازند و به علت دوری راه، انواع هواپیما و امکانات دیگر حمل و نقل و تعدای کارشناس خبره در اختیار دارند؛ در امور آموزشی، سعی می کنند با کمک به مدارس و مراکز دانشگاهی توجه مردم را بخود جلب کنند و با دایر نمودن مدارس خصوصی برای کودکان مقدمات نفوذ دین مسیح را در نوباوگان فراهم می سازند. در نقاط دورافتاده که شبکه سراسری برق وجود ندارد دستگاههای مولد برق توزیع می کنند. در توسعه کشاورزی، اصلاح زمین و جاده سازی در مناطق روستایی شرکت می نمایند، به یتیم خانه ها و خانه های سالمندان کمک می کنند، دانشجویان اندونزیائی را برای ادامه تحصیل به خارج اعزام نموده و آنان را تحت تاثیر تبلیغات مسیحی قرار می دهند تا در هنگام روی کار آمدن و بدست گرفتن فعالیت های کلیدی به دستگاه مسیحیت، توجه بیشتری کنند. سردمداران اندونزی هم، چون این تبلیغات بر ایشان فواید سیاسی و اقتصادی دربر دارد. در مقابل آن هیچ عکس العملی نشان نمی دهند. در واقع ملت مسلمان اندونزی اکنون با قوای صلیبی روبروست که سلاح آنان عوض شده و در چهارچوب کمکهای به ظاهر بشردوستانه نیش زهرآگین خود را بر جامعه مسلمان اندونزی وارد می کنند که ممکن است در آینده خطر بزرگی از این طریق متوجه مردم شود که دفع آن دشوار باشد.
اساس اقتصاد اندونزی بر کشاورزی و استخراج معادن استوار است و متجاوز از 60% مردم در امور کشاروزی مشغول بکارند. برنج، قهوه، ادویه و چای در این سرزمین کشت می شود. بهره برداری از جنگل و صدور محصولات جنگلی نیز رقم مهمی از درآمد مردم را تشکیل می دهد.
صید ماهی در نواحی ساحلی و رودخانه ها، رواج فراوانی دارد و مصرف گوشت ماهی در این کشور بسیار است. دامپروری بدلیل شریط استوایی و آب و هوای گرم و مرطوب در اندونزی رونق آنچنانی ندارد.
این مجمع الجزایر به لحاظ ذخائر نفت و گاز غنی است و 75% نفت آسیای جنوب شرقی را تولید می کند. مخازن نفت غالبا در سوماترا و جاوه قرار دارند. ذخائر نفت آن حدود 10 میلیارد بشکه تخمین زده می شود و یک قرن است که در اندونزی نفت استخراج می شود ولی صادرات آن 30 سال است که رونق دارد. دولت در نظر دارد به جای نفت مصرفی درداخل، (زغال سنگ را جازگزین آن کند، اندونزی عضو سازمان کشورهای صادر کننده نفت می باشد و علاوه بر صدور نفت و گاز، لاستیک، روغن پالم و قهوه نیز صادر
OPEC
) می نماید و در سال 1981م، 70% درآمد صادراتی از راه صادرات نفت و گاز و 30% بقیه از راه صادرات دیگر مواد بوده است. دولت سوهارتو برای ورود سرمایه های غرب به داخل کشور، تسهیلات فراوانی از جمله معافیت مالیاتی و امتیازات دیگر در نظر گرفته است. فساد اداری، اختناق حاکم بر کشور از جمله دشواریهای این کشور بر سر راه توسعه اقتصادی آن می باشد.
مالزی
کشور مالزی که به روش مشورطه سلطنیت و فدرال اداره می شود با 330434 کیلومتر مربع در نیمه جنوبی جزیره مالاکا و در ناحیه مالایای آسیای جنوب شرقی واقع است. تنگه استراتژیک مالاکا، مالزی را از سوماترای اندونزی جدا می کند. تایلند در شمال و اندونزی در جنوب جزیره برنئوی آن قرار دارد. مالزی از سه شبه جزیره مالایا در غرب، ساراواک و صباح درشرق، تشکیل شده است. سواحل شرقی آن که به دریای چین جنوبی مشرف است به تعدادی جزایر و حتی تخته سنگهای مرجانی ختم می شود، «مهمترین راه ارتباطی اقیانوس هند و اقیانوس آرام که تنگه مالاکاست در سواحل غربی مالزی می باشد. » سواحل غربی آن بدون بریدگی بوده و بعضا دارای باتلاق می باشند که برای تاسیسات بندری مساعد نیستند. رودهای معروف آن «پاهانگ و «کلانتان نام دارد که به دریای چین جنوبی می ریزند. جنگلهای استوایی، 75% آن را دربر می گیرد. آب و هوای آن گرم و مرطوب بوده و در معرض وزش بادهای «موسون قرار دارد.
قدیمی ترین نشانه های زندگی در ناحیه مالایا به 50 قرن قبل از میلاد می رسد مهمترین اقوامی که در مالزی در قبل از میلاد بوده اند «نگریتوها» می باشند. در قرون سوم و دوم قبل از میلاد، اقوام ماله ای (مالزیها) به این سرزمین آمده و مستقر شدند.
از قرن دوم و سوم هجری که دین اسلام توسط بازرگانان در مالزی نشر یافت چون همراه آنان، تجار ایرانی بودند زبان فارسی به آسیای جنوب شرقی سرایت یافت و از آن تاریخ مالزی و ایران با یکدیگر مناسبات بازرگانی - فرهنگ و سیاسی داشتند. با گسترش روزافزون اسلام در مالزی از قرون سیزدهم و چهاردهم مقدمه ای برای تشکیل حکومت اسلامی در این محل فراهم شد و در سال 1414م یکی از حکام محلی بنام «پارامسورا» مسلمان شد
و خود را محمد اسکندرشاه نامید و حکومت مستقل سلاطین مالاکا را در نواحی جنوبی مالزی مستقر نمود. در همین قرن زبان و خط عربی رایج شد و خط سانسکریت منسوخ گردید. از اوایل قرن شانزدهم نفوذ استعمارگران به مالایا آغاز شد و در سال 1511م آلبوکرک دریانورد پرتقالی شهر مالاکا را گرفت و این شهر به عنوان پایگاه اصلی پرتقالی ها در آسیای جنوب شرقی قلمداد گردید. در سال 1641م هلند حاکمیت خود را در مالزی مستحکم نمود. از اوایل قرن نوزدهم، انگلستان در نواحی مختلف مالایا نفوذ یافت و در سال 1888م نوحی جزیره مالزی به مستعمره رسمی انگلیس تبدیل گردید. در سال 1941م گرچه قوای ژاپن مالایا را تصرف نمود ولی با تسلیم ژاپن در سال 1945م دوباره انگلیس چهره استعماری خود را نشان داد. در تمامی این مدت مسلمانان مقاومت همه جانبه ای را بر علیه متجاوزین آغاز نمودند.
مبارزات مردمی بر علیه انگلیس موجب آن شد تا این استعمارگر کهنه کار به انتخابات پارلمانی تن در دهد و در سال 1955م با برگزاری این انتخابات، نمایندگان یکی از احزاب اسلامی
به رهبری «تنکو عبدالرحمن با پایگاه مردمی وسیع کرسیهای پارلمانی را بدست آوردند. تنکو عبدالرحمن بعدها به ریاست دولت مستقل مالزی برگزیده شد. به همت مردم و با پی گیری وی از سال 1957م مالزی به صورت یک فدراسیون مستقل درآمد و در 16 سپتامبر 1963م فدراسیون مالزی، مالایا، صباح، ساراواک و سنگاپور پدید آمد که در سال 1965م با تحریک انگلستان، سنگاپور از مالزی خارج شد. از مدتها قبل اندونزی بر جزایر صباح و ساراواک ادعای ارضی داشت وطی سالهای 66 - 1963 میان مالزی و اندونزی برخوردهای خفیفی صورت گرفت که با توافق طرفین و مراجعه به آراء عمومی و بر اساس موافقتنامه بانکوک این مخاصمه و درگیریهای مرزی در سال 1966م پایان یافت و صلح حاصل شد.
مالزی 5/16 میلیون سکنه دارد که متجاوز از 60% آن مسلمان هستند
ترکیب جمعیت مسلمان در 13 ایالت آن متفاوت است. درکولالامپور 30% مسلمان زندگی می کنند. نیمی از مسلمانان از نژاد ماله ای و بقیه چینی، هند، پاکستانی و سایر افراد غیر بومی می باشند. در قانون اساسی آن، اسلام به عنوان دین رسمی معرفی شده و حکومت مالزی در دست مسلمین است. پادشاه و نخست وزیر در وضع فعلی
مسلمانند. مسلمانان مالزی درست کردار و نیکو رفتارند و نسبت به دیگر گروههای مسلمان با عزت و احساس برجسته ای زندگی می کنند. گروههای مذهبی در نهایت صلح و صفا در کنار هم و با هم زندگی می نمایند. مسلمان بودن در مالزی با نوعی افتخار و عزت نفس توام است. حجاب رعایت می شود و لباسها بسیار ساده است، در مصرف زیورآلات و تزئینات بسیار قانع و کم خرجند، حتی افرادی که مشاغل سیاسی - علمی برجسته ای دارند بخصوص در ماه رمضان ساده و بی آلایش غذای خود را به همراه برده و با ندای ملکوتی اذان افطار می کنند. مالزی فرهنگ برجسته ای دارد و اصلا بیسواد ندارد. تنشهای سیاسی در آن اندک است. روحانیت مالزی سازمانی بنام جمعیت علما دارد که با عنوان و ارگانی عالی ه صدور احکام و فتاوی می پردازد و به مشکلات و مسائل دینی مردم پاسخ می گوید. اعلام مناسبات مذهبی، اعلام نظرهای فقهی و شرعی - مسابقات قرائت قرآن - نمازهای جمعه - اداره مساجد و مراکز دینی و تربیت طلاب و محصلین علوم دینی به عهده این سازمان است.
حزب سازمان ملی مالائیهای متحد
در طول زمان استقلال مالزی همیشه پرقدرت ترین حزب این کشور بوده و تاکنون در مجموع همیشه صاحب اکثریت آراء انتخابی بوده است.
در 25 کیلومتر جنوب شهر کوالالامپور در منطقه سرسبز و خرم شاه عالم، مسجد آبی قرار داد. این بنا که مدیون فکر سلطان صلاح الدین عبدالعزیز حاکم ایالت سالانگور در دارالاحسان می باشد. با صرف 300 میلیون دلار و 5/4 سال تلاش مسجد مزبور در مارس 1988م گشایش یافت. «مسجد آبی که به لحاظ وسعت بزرگترین مسجد جهان است 36 هکتار مساحت دارد و قطر گنبد فیروزه ای آن 52 متر و ارتفاع آن 107 متر است که بزرگترین گنبد جهان محسوب می شود. در 4 سوی گنبد 4 مناره مشاهدذه می شود که هر کدام 3/142 متر ارتفاع دارند هر مناره دارای 3 گلدسته و ارتفاعات متفاوت می باشد شبستان اصلی مسجد که ویژه نمازگزاران مرد است 6782 متر مساحت دارد ولی شبستان مخصوص نمازگزاران زن 2415 متر وسعت دارد محراب آن مرمرین است و منبر منبت کاری شده آن 17 متر ارتفاع دارد.
مالزی به لحاظ اقتصادی، کشوری است بسیار غنی «اولین تولید کننده کائوچو در جهان است و «40% کائچوی جهان را تولید می کند. 60% صادرات جهانی روغن نخل مربوط باین کشور می باشد. » که در 9 ماهه اول سال 1990م بیش از 5/6 میلیون تن روغن نخل تولید نموده است. از لحاظ تولید فلفل در جهان رتبه اول را داراست، تولید برنج آن 3 میلیون تن در سال است، کاکائو، موز و نارگیل بوفور در آن بدست می آید. بیش از 1000 معدن قلع دارد و بزرگترین تولید کننده قلع درجهان است و 40% قلع دنیا را تولید می کند. معادن قلع بخصوص در نواحی غربی براگ و سلانگو است. در یکیدو سال اخیر 30 میلیارد دلار صادرات داشته که 50% آن کالاهای ساخته شده بوده است.
درآمد سرانه آن در سال 1990م به 2500 دلار رسید، ده میلیارد دلار ذیره ارزی آن است. صادرات آن بر واردات فرونی دارد و بخشی از درآمد آن از طریق صنعت توریست بدست می آید و سالی 7 میلیون توریست باین کشور می آیند.
دولتمرادان مالزی با بکارگیری و استفاده بهینه از منابع طبیعی غنی، امکانات مالی و نیروی انسانی خود بخشی از عقب ماندگیهای دوران استعمار را جبران کرده و دو برنامه سیاست جدید توسعه و سیاست ملی توسعه را به اجرا گذاشته اند. یکی از مشکلات مالزی این است که چینیها و هندیها در بخشهای تجاری و صنعتی نفوذ داشته و تا حدودی در حاکمیت اقتصادی دخالت دارند که این مسئله اعتراض بومیان ماله ای را برانگیخت و یک بار در سال1969م برخوردهای خونین نژادی را پدید آورد که دولت می کوشد در برنامه های اقتصادی، این شرایط را دگرگون سازد.
برو نئی
کشور برونئی که به برونی دارالسلام معروف است در جنوب شرقی آسیا و بر ساحل شمال غربی بزرگترین جزیره مجمع الجزایر مالزی برونتو قرار گرفته و در شمال آن دریای چین جنوبی واقع است. سلطان نشین برونئی 5765 کیلومتر مربع وسعت دارد. بخش شرقی و و رود توتونگ
و نیز سلسله ای از تپه ها و باتلاق ها در بخش غربی قرار دارند. به طور کلی سرزمین برونئی به جز جلگه ساحلی باریک شمالی، ناهموار و تپه ای است آب و هوای آن گرم و مرطوب بوده و متوسط درجه حرارت در این کشور به 30 درجه سانتی گراد می رسد.
در سال 579ق برونئی به صورت سلطان نشین اداره می شده است، اسلام در تاریخ 829 هجری قمری (1425م) وارد این سرزمین گردید. چون برونئی ایستگاهی برای کشتی های انگلیسی که عازم چین بود، محسوب می شد. تحت سلطه بریتانیا درآمد. قانون اساسی آن در سال 1952م تصویب شد و در سال 1983 (1362ش) به استقلال رسید و در 1985م به ضویت سازمان ملل درآمد. به لحاظ تقسیمات کشوری به چهار ناحیه تقسیم می شود که هر کدام از این نواحی توسط رئیس ناحیه که وزیر اعظم آن را منصوب نموده، اداره می شود. پارلمان آن که همان شورای مقننه است، 22 عضو دارد. مرکز حکومت آن بندر سری بگاوان
و شهر مهمش «کوالابلایت است. برونئی با مالزی، سنگاپور، اندونزی، تایلند، فیلیپین و انگلیس مناسبات سیاسی و تجاری دارد.
آمار سال 1990م سکنه آن را 264000 نفر ذکر نموده
که 65% آن در کانونهای شهری سکونت داشته اند. رشد جمعیت 7/3% و تراکم نسبی آن 8/45 نفر در کیلومتر مربع می باشد. هجوم مهاجرین خارجی که از چین و مالزی باین سرزمین می آیند باعث بالا بردن نرخ رشد جمعیت آن گردیده است. مالایائی ها برونئی 70% سکنه آن را تشکیل می دهند. چینی ها و ایبآنهای ساراواک به ترتیب دومین و سومین گروه نژادی این سرزمین می باشند. زبان رسمی آن مالایائی است که به خط غربی و لاتین نوشته می شود. زبان انگلیسی و چینی هم رواج دارد. دین رسمی آن اسلام و اکثریت مردم مسلمانندو مسلمانان اغلب سنی شافعی مذهبند. اقلیت بودائی، مسیحی و آنیمست (دین ابتدائی) در آن سکونت دارند.
اقتصاد آن به نفت متکی است و منبع اصلی درآمد مردم از این ذخیره زیرزمینی می باشد.
کشاورزی و ماهیگیری در آن رواج دارد و محصول مهم صادرات آن نفت و کائوچو می باشد. برنج و ماهی خوراک اصلی مردم است.
واحد پول آن دلار برونئی (
BDS
) برابر با 100 سنت می باشد.
د - آسیای جنوب شرقی
آسیای جنوب شرقی
در آسیای شرقی 5 واحد سیاسی وجود دارد که مجموعا متجاوز از10 میلیون کیلومتر مربع وسعت دارند و 20% مساحت آسیا را دربر می گیرند. در بین این پنج واحد سیاسی، چین با 9571000 کیلومتر مربع، پروسعت ترین کشوراست که در جهان پس از شوروی و کانادا از نظر مساحت ربته سوم را حائز است همچنین، چین با 1072000000 پرجمعیت ترین کشور جهان به شمار می رود. چهار واحد سیاسی دیگر یعنی کره شمالی، کره جنوبی، ژاپن و تایوان مجموعا بیش از 200 میلیون نفر سکنه دارند. تایوان با 36000 کیلومتر مربع وسعت و 19 میلیون نفر جمعیت، از بالاترین تراکم نسبی برخوردار است. گرچه اسلام از قرن اول هجری باین نواحیراه یافته اما در این بخش از آسیا اکثریت با آئین های دیگر می باشد. با این حال بیش از نیم از اقلیت های مسلمان قاره آسیا در این سرزمین ها زندگی می کنند.
ژاپن
قبل از روی کار آمدن حکومت میجی (
Miji
) در کشور ژاپن، این کشور درهای خود را به روی دنیای خارج بسته بود و در این دوره بخصوص از سال 1867م توانستند با ملل دیگر بخصوص مسلمین رارطه برقرار کنند. نخستین بار در سال 1877م با ترجمه کتابی به زبان ژاپنی که درباره اسلام نوشته شده بود مردم این سرزمین با معارف اسلامی آشنا شدند.
تاتارهای مسلمان از اوایل قرن بیستم به ژاپن رفته و به تبلیغ اسلام پرداختند. با مهاجرت بیشتر این قوم، گرایش به اسلام در ژاپن رو به فزونی گرفت و اکنون قریب به 50000 نفر در ژاپن مسلمان هستند.
به هنگام تهاجم ژاپن به آسیای جنوب شرقی و تصرف مناطق مسلمان نشین، نیروهای نظامی آن با روحیه مسلمین آشنا شده و به این آئین علاقه مند گردیده و اسلام را اختیار نمودند. بازرگانان مسلمان که از هند و خاور میانه به ژاپن می رفته اند نیز در گرایش مردم ژاپن به دین اسلام دخالت داشته اند.
چون آزادی مذهبی به طور کامل در ژاپن وجود دراد، افراد آن با روحیه تحقیقی که دارند متوجه حقیقت اسلام گشته و لذا روی آوردن به آن حالت تزاید دارد.
اولین عبادتگاه مسلمین در ژاپن «مسجد کوبه که به سال 1935م در این ناحیه ساخته شد. در سال 1938م مسجدی در توکیو مرکز حکومت ژاپن تاسیس گردید. اولین ترجمه قرآن به زبان ژاپنی در سال 1929م صورت گرفت. نیمی از مسلمانان ژاپنی بومیمنطقه بوده و بقیه مهاجرند، مهمترین مؤسسات اسلامی عبارتند از اتنجمن دوستی اسلامی ژاپن - انجمن مسلمانان ژاپن - انجمن دانشجویان مسلمان ژاپن -مجمع فرهنگی اسلامی ژاپن - مرکز اسلامی ژاپن - انجمن جوانان ملمان ژاپن - فدراسیون جوانام مسلمان - ژاپن - کنگره اسلامی ژاپن و گروه خیریه اسلامی ژاپن.
کشور ژاپن که به سرزمین آفتاب موسوم است و به صورت جزایری در شرق آسیا قرار دارد و با 377000 کیلومتر مربع وسعت، 122 میلیون سکنه دارد. این کشور به لحاظ توسعه روزافزون در علم و تکنولوژی و پیشرفت در صنایع ظریفه و مهارت در ساخت وسایل الکترونیکی و تولید انواع کامپیوترشهرت ویژه ای را به خود اختصاص داده است. نیمی از سکنه آن دارای تحصیلات دانشگاهی بوده و 90% مردم حداقل تا پایان دوران متوسطه را گذرانیده اند (90% 20 ساله به بالا) ولی با نهایت تاسف باید گفت گرچه بال علم و تکنولوژی در این کشور رونق خود را بدست آورده اما بال معنویت و ایمان و ارزشهای والایش شکسته است. 88% مردم ژاپن پیرو مذهب ابتدائی و افسانه ای شینتو هستند که خود به 160 فرقه تقسیم می شود و بر اساس آن کلیه مظاهر طبیعت از قبیل ماه و ستارگان و خورشید و کوهها و دریاها هر کدام خدایان جداگانه ای دارند که مورد پرستش قرار می گیرند. خدایان در معابد شینتو نگاهداری می شوند و مردم به هنگام مراجعه باین معابد از شرابهایی که در جایگاه ویژه قرار دارد بجای آش می نوشند! طبق این مذهب، ارواح انسآنها به خدایان قدرتمند تبدیل می شود!! ؟
کره شمالی
کره شمالی با 120538 کیلومتر مربع در آسیای شرقی واقع است. این کشور 22680000 نفر سکنه دارد. گرچه آزادی مذهبی در آن وجود دارد اما مسلمانان اقلیت بسیار ناچیزی از آن را تشکیل می دهند که فاقد تشکل اند و در نقاط مختلف آن بویژه در پیونگ یانگ مرکز حکومت پراکنده اند. تعداد آنان به 2000 نفر بالغ می گردد که منشا غیر بومی دارند. اکثریت مردم کره شمالی تابع بودائیسم، کنفوسیئئیسم و تائوئیسم می باشند.
پی نوشتها
کره جنوبی
کره جنوبی با 99173 کیلومتر مربع درسال 1990م 42540000 نفر سکنه داشت. در این زمان 25000 نفر مسلمان بوده اند در سال 1971 رقم مسلمین در این سرزمنی تنها 3000 نفر بود که در خلال این 20 سال به بیش از 8 برابر بالغ گردیده اند.
تا قبل از بروز نبرد بین دو کره که بین سالهای 1950 ال 1953م صورت گرفت تعداد ناچیزی مسلمان بصورت پراکنده در این کشور می زیستند در همین سالها بود که شورای منیت سازمان ملل اعلام نمود که نیروهای نظامی تعدادی از کشورهای عضو، برای جلوگیری از درگیری دو کرده به منطقه اعزام شوند بر این اساس سربازان ترک تحت پرچم سازمان ملل به کرده آمده و حتی امامی را با خود آورده و در مقر خود مسجدی برای عبادت بنیان نهادند. عده قابل توجهی از مردم کرده در تماس با این سربازان مسلمان به زندگی اسلامی آنان علاقه مند شده و خواهان روی آوردن به این آئین جاودانی شدند و بدنبال آن جامعه مسلمانان نوظهور کرده پدید آمد. با بازگشت قوای نظامی ترک مسلمانان مذکور در بین مردمان دیگر به نشر اسلام پرداخته و با مسلمانان کشورهای اسلامی بویژه مسلمانان ساکن در آسیای جنوب شرقی ارتباط برقرار نمودند.
در سال 1963م با تاسیس «اتحادیه مسلمانان کرده به تشکل خود پرداختند بعدها بنیاد اسلامی کره و مجمع دانش آموزان مسلمانان کرده نیز بوجود آمد که این مؤسسات غیر از تبلیغات دینی به تقویت عقاید مذهبی جوانان مبادرت می نمودند و برای این کار برخی از آنان را برای تحصیل علوم اسلامی به کشورهای اسلامی روانه کردند. در سال 1969م با تلاش مسلمانان، رئیس جمهوری وقت به طور رسمی زمینی به مساحت 5000 متر مربع را برای
(
Pusan
) احداث مسجد و مرکز اسلامی در اختیار آنان قرار داد، مسجد فلاح در پوسان در 1980 ساخته شد. در همین سال بود که اهالی روستای سانگ یانگ واقع در حوالی شهر کوانجو به طور کامل الام را اختیار نمودند، ترجمه قرآن به زبان کره ای، انتشار نشریات مذهبی، مبادله دانشجو با کشورهای اسلامی، تاسیس دانشگاه و کتابخانه علوم اسلامی و ایجاد پرورشگاه کودکان یتیم مسلمان و سایر فعالیت های تبلیغی مذهبی و اجتماعی از کارهای اتحادیه مسلمانان کره است.
بدین گونه در کشوری که تا قبل از جنگ دو کره تعدادی انگشت شمار مسلمان داشت جامعه ای اسلامی با تشکل مناسب و مورد قبول جامعه کره و دولت پدید آمد.
تایوان
تایوان (فرمز) که نام رسمی آن جمهوری چین می باشد به صورت جزیره ای با 36182 کیلومتر مربع در دریای چین شرقی و در 150 کیلومتری سواحل کشور چین قرار دارد. از 20 میلیون سکنه آن قریب به 90000 نفر مسلمان هستند. گفته می شود الام در 741 هجری (1340م) بدان راه یافت اما گسترش این آئین در تایوان مربوط به قرن هفدهم می شود. زیرا در اواخر این قرن و در دوران سلسله مینگ قوای نظامی چین برای نجات تایوان از سلطه هلند در این سرزمین پیاده شدند که تعداد زیادی از آنان مسلمان بودند. این افراد غالبا از ایالت فوکین به تایوان روی آوردند و در ضمن فعالیتهای نظامی به تبلیغ اسلام پرداختند ژاپنیها که از سال 1895م تایوان را تصرف کردند و تا سال 1945م آن را در اختیار داشتند، مسلمانان را تحت فشار شدید قرار داده و برایشان تنگناهایی بوجود آوردند. با شکست ملیون چینی، هزاران مسلمان عازم تایوان شدند که عده زیادی از آنان در امور اداری و نظامی چین صاحب قدرت بودند. مسلمانان تایوان سنی اند و پیرو مذهب حنفی می باشند. تمرکز آنان غالبا در تایپه مرکز حکومت و شهرهای چونکلی، تایتوهونگ است. در امور سیاسی و اداری نفوذ خوبی داشته و در مجمع قانون گذاری و مجلس ملی تایوان عضویت دارند.
هنگ کونگ و مکائو
کشور هنگ کنگ مستعمره انگلستان است. این ناحیه با 1044 کیلومتر مربع در جنوب چین و 130 کیلومتری جنوب شرقی شهر کانتون با کوانگچو قرار دارد. بندر هنگ کنگ که در کنار اقیانوس آرام قرار دارد با 5878000 نفر سکنه تراکمی برابر با 5540 نفر در کیلومتر مربع را به خود اختصاص دارده است. از دو بخش کولون و هنگ و کنگ تشکیل شده که توسط کانال آبی از هم جدا می شوند.
مسلمانان ساکن ایالت کوانتونگ چین اولین گروه مهاجرین مسلمان هنگ کنگ هستند. که در سال 1949م بر تعداد آنان افزوده شده و در سالهای بعد از هند و اندونزی نیز عده ای به این ناحیه عزیمت نموده و رقم مسلمین را افزایش دادند. مسلمانان که تعداد آنان به 40000 نفر بالغ می گردد شافعی مذهبند و برخلاف جو مسموم و شرائط خشن سیاسی در ارتباط با فعالیتهای مذهبی از شور و هیجان خاصی برخوردارند. شغل اکثر مسلمین کارهای بازرگانی و خدمات است و در سازمآنهایی تشکل یافته و نشریاتی هم دارند. محلات مسلمان نشین مشخص است و دارای مسجد، دبیرستان، و کالج اسلامی هستند.
در 40 کیلومتری غرب هنگ کنگ جزیره مکائو قرار دارد که مسلمانان آن با مسلمین هنگ کنگ در ارتباطند. فاشرهای سیاسی پرتقال و مبلغین مسیحی موجب آن شده تا اکثریت مسلمانان این جزیره از اسلام دست برداشته و به مسیحیت روی آورند حتی قانونی تصویب شده بود که به موجب آن افراد مسلمان باید اجبارا به کلیسا بروند، لذا مبشرین مسیحی، موحدین این جزیره را سخت در فشار قرار داده اند. در سالهای اخیر موج انقلاب اسلامی ایران به افراد مسلمان آن، امید تازه ای بخشیده است.
مسلمانان چین
کشور چین با 9571000 کیلومتر مربع و یک میلیارد و هفتاد و دو میلیون نفر سکنه در آسیای شرقی و بین 20 تا 55 درجه عرض شمالی قرار دارد و از نظر طبیعی به دو بخش کوهستانی و مرتفع غربی و جلگه های پست و هموار شرقی تقسیم می شود. در حدود 700 میلیون نفر از سکنه چین در بخش شرقی و سواحل اقیانوس آرام استقرار یافته اند. نژاد مردم چین زرد و مرکب از تیره های چینی، مغولی و تبتی می باشد. دین اکثریت بودا و کنفوسیوس است و اقلیتی مسلمان در این کشور سکونت دارند.
5 سال بعد از رحلت پیامبر اسلام
صلىاللهعليهوآلهوسلم
آئین توحید به چین راه یافت. سعد ابن ابی وقاص اولین مسلمانی است که وارد چین شد و نخستین مسجد در بندر شانگهای تاسیس گردید اولین برخورد مسلمین با چینیها در سال 130 هجری در وقتی بود که ارتش چین به رهبری کوهسین چعیه با مسلمانان به رهبری «زیاد» روبرو شد. و نبرد سخت در مرز چین بین آنان درگرفت در آغاز، پیروزی با چینی ها بود اما ناگهان با شکست آنان مسلمانان بر آسیای مرکزی دست یافتند و این فتح، مقدمه نفوذ اسلام بر این سرزمین و آسیای مرکزی شد.
تسلط کامل مسلمانان بر چین هنگامی بود که در سال 138 هجری عده ای از قبایل چینی تحت عنوان لوشانی ها بر «هرسوان تسانگ امپراطور چین شوریدند و در خلال این طغیان، امپراطور از منصور خلیفه عباسی استمداد طلبید. منصور یک گروه 4000 نفری را به کمک وی فرستاد که اینان در دو ایالت سیانفوو و هانوفو بعد از جنگ و فرونشاندن طفیان اقامت گزیدند و با دختران چینی ازدواج کردند که می گویند هویس های مسلمان از نسل آنان هستند. اسلام از دو راه به حین راه یافت یکی از راه دریا (از طریق کانتون و هانگ چو) و دیگر از راه خشکی (از ایران و ترکستان)
شهرباستانی چوانچو موسوم به شهر ریتون که در سواحل جنوب شرقی استان فوجیان واقع شده و مسیر دریائی جاده ابریشم می باشد در چند دهه اخیر بیش از صد لوحه سنگی اسلامی به زبآنهای عربی و فارسی در این شهر کشف شده که این کشفیات بیانگر آن است که چوانچو در گذشته ارتباط تنگاتنگی با اسلام داشته است و اصولا این شهر دروازه اسلام و یکی از مراکز عمده اسلامی در جین به شمار می آید.
آماری که تعداد مسلمانان چین را مشخص کند بطور دقیق در دسترس نیست و در منابع آماری تعداد آنان را متفاوت ذکر کرده اند ولی می توان ادعا کرد که در حال حاضر 70 میلیون نفر مسلمان در چین سکونت دارند. مسلمانان در ناحیه خود مختار ترکستان شرقی (سین کیانگ) و استان چینگهای در سرزمین نینگسیاهوئی و در کانسو در اکثریتند و از نژاد اویغور، ازبک، فرمز، تاجیک، تاتار و دونشیان می باشند. مسلمانان با دولت مرکزی در طول تاریخ 500 بار درگیری داشته اند و بخصوص در پی قتل عامهای شدید در سه قرن اخیر حداقل 30% آنان کاهش یافته اند.
سلسله منچوها که بزرگترین دشمن مسلمین بودند بین سالهای 1644م تا 1911م مسلمانان را آماج اذیت قرار داده و قریب به ده میلیون نفر را در شمال و شمال غربی چین کشتند.
در دوران حکومت سلسله چینگ آزادی مسلمانان محدود شده و بویژه در سال 1731م آئین سنتی ذبح حیوانات ممنوع گشت و در زمان حکومت امپراطور چی ین لونگ احداث مساجد جدید و زیارت حتج عدغن شد. با این حال موفق نشدند مسلمین را در اکثریت هضم کنند زیرا در تمامی ایالات و مراکز پرجمعیت پراکنده بودند و حضور سیاسی و اقتصادی مهمی داشتند. لذا گرچه اقلیتهای دیگر در زمان این سلسله تحت نظارت شدید بودند اما مسلمانان (هوئیها) به لحاظ ویژگی اجتماعی - فرهنگی و اتکای به خود و استواری در دین، استثنا بودند و طرح هماهنگ سازی در مورد آنان مؤثر واقع نشد و این سلسله پس از آنکه موفق نشد از طریق مهاجرت و انتقال، مسلمانان را منهزم کند به قلع و قمع و کشتار آنان پرداخت که مسلمین برای حفظ هویت فرهنگی خود مقاومت نموده و گاهی برای وحدت فرهنگی از طریق تاکتیک و تقیه وارد شده و حساسیت حکام را نسبت به خود کاهش می دادند تا به عنوان مذهبی بدعت گذار، مطرود چینیان قرار نگیرند. وفتار چینیها با مسلمانان در دو سطح قابل بررسی است. روشنفکران و اهل قلم مواقعی که تبلیغات علیه مسلمین شدید بوده با نوشتن کتب و مقالات به تحقیر آنان پرداخته و آنان را وجودهایی وحشی معرفی کرده اند. عوام تعصبات نابخردانه و قضاوتهای نادرستی نسبت به موحدین داشته و آنان را بیرحم، متجاوز، حریص و جنایکار معرفی کرده اند. تعارض فرهنگی چینی با فرهنگ اسلامی، همبستگی مسلمانان را پدید آورده و هویت اسلامی را تقویت نموده است. واکنش شدید مسلمانان هنگامی بوده که فرهنگ آنان به مخاطره افتاده و ارزشهای آنان در معرض فنا بوده است و هنگام شکست درنظام حکومتی و تزلزل قدرت برای حفظ هویت و حفظ سهم خود از قدرت در نواحی شمال غربی و جنوب غربی دست به شورش زده و تقاظای استقلال داشته اند مبارزات مسلمانان در قرن نوزدهم در تعقیب چنین هدفی بوده و «ماهواالونگ نیرومندترین چهره انقلابی در اسلام قرن نوزده چین بود که می خواست با جهاد به حکومت اسلامی برسد که دشمنان با حملات بیرحمانه او را سرکوب نمودند. شورش مسلمانان ناحیه یون نان در سالهای (1873 - 1853) از آن جمله است و دوون شین رهبر سیاسی شورشیان یون نان و قهرمان مسلمانان این ناحیه بود که اولین بار قرآن رابه زبان چینی ترجمه کرد.
از لحاظ سیاسی مسلمانان درحکومت مرکزی نفوذهایی داشتند. در دوره حکومت یوان (1368 - 1279) مغولان توده های وسیعی از مسلمانان را از آسیای غربی و مرکزی به چین آوردند و به عنوان کارگزاران دیوانی و صاحبان مشاغل کشوری در راس جامعه قرار دارند این افراد در محل اقامتشان محله های بخصوصی را دراختیار گرفته و از مزایای فوق العاده ای بهره مند شدند که نفرت چینیها را بر می انگیخت. حتی در زمان سلسله چینگ فرد مسلمانی بنام ماهاشین
مقام حساس استانداری جگیانگ فوگین و بعدا لیانگ کیانگ را بدست آورد و از خود لیاقت و استعداهای شایسته ای بروز داد و رژیم جمهوری به رهبری چیانگ یشک شخص مسلمانی بنام بای چونگ شی بالاترین مقام نظامی یعنی رئیس ستاد ارتش را عهده دار بود.
مسلمانان برای گسترش آئین خود و حفظ هویت فرهنگی به برنامه ها و فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی دست می زنند. به عنوان نمونه درمواقع قحطی و گرسنگی، اطفال چینی را به خانه های خود آورده و آنان را مسلمان می نمایند و به قول «شکیب ارسلان ترجیح می دهند با زنان چینی ازدواج کنند و به این امید که خداوند دلهای ایشان را آماده پذیرش اسلام گرداند. تالیف کتب اسلامی نیز از فعالیت های تبلیغی بود که عده ای را جذب می کرد. لیوجی با نوشتن کتابی پیرامون زندگی پیامبر اسلام - حضرت محمد
صلىاللهعليهوآلهوسلم
- تحت عنوان «تاریخچه واقعی زندگی مقدسترین چهره عربستان به زبان چینی نظر بسیاری از چینی ها را به سوی اسلام جلب نمود.
در بین خود مسلمین نیز برای کاستن از تهاجم فرهنگی و دفاع از مرزهای اعتقادی سنت های خاصی وجود دارد اشاعه نظام آموزشی اسلامی حتی در روستاها، تشکیل اجتماعات و مجالس وعظ و سخنرانی مذهبی در مساجد، بر پائی اعیاد مذهبی، مراسم ازدواج و تدفین به طریق کاملا اسلامی، گذاردن نام اسلامی بر فرزندان خود، آموزش زبان عربی و فراگیری قرآن و تربیت اسلامی، احتراز از فساد و فحشاء، اعطای زکات به افراد مستمند، حمایت از بینوایان و پذیرائی از میهمانان جزو برنامه های مفید مسلمانان چین است. رعایت قوانین اسلامی و اجرای موازین شرعی توجه دولتمردان را به سوی آنان جلب نموده بود و یونگ جنگ امپراطور چین در قرن هیجدهم در برخوردهای آشکار میان هان ها و مسلمانان از مسلمین حمایت نمود و حتی یکی از احکام محلی را که در صدد سرکوب مسلمین بود تقبیح نمود و دستور داد او را دستگیر و پس از محاکمه، مجازات کنند.
مسلمانان در سراسر چین 40000 مسجد دارند.
طبق نظر محققی بنام تینگ (
Ting
) صلح و سعادت و آرامشی که موجبات شکوفائی اسلام را در چین دوره مینگ فراهم آورد، معلول این مسئله بود که بنیان گذار این سلسله یعنی تای دسو و حتی همسرش مسلمان بود و بسیاری از مقامات مسئول مسلمان بودند وی پس از جلوس بر تخت سلطنت شرابخواری را منع کرد و سرود ستایشی در تجلیل از محمد
صلىاللهعليهوآلهوسلم
ساخت که ممکن است هنوز در مسجد اصلی نانکینگ اجرا شود.
از اوایل قرن بیستم، فشار بر مسلمین شدت روز افزونی یافت و در اواخر سال 1928 م وانگ یوسیانگ ژنرال مسیحی حکومت کامین تانگ، در ایالت کانسون و نین گیساوشین سو بدین گونه بوده است.
در بین سالهای 1952م تا 1968م مسلمانان تحت شکنجه و آزارهای شدید قرار گرفتند، مساجد تخریب گردید و کتب مذهبی بویژه قرآن سوزانیده شد و متاسفانه در بعضی نقاط، مذهب با تعلیمات مائوئی در آمیخته شد چنانچه پس از نماز و دعا در پاره ای از نقاط چین جملاتی از کتاب سرخ مائو نقل می شد. به همین دلیل بود که در سال 1966م در برخی نواحی چین در جریان انقلاب فرهنگی درهای مساجد توسط گارد سرخ بسته نشد و به مسجد هم بی حرمتی نکردند! (10
سال 1951م گزارشهای از قتل، سوختن، دزدی و حمله به مؤسسات مسلمین و قطع روابط عمومی ایالات مسلمان نشین حکایت می کند ولی در سال 1954م بدنبال تلگرام 700000 مسلمان به مائو، اسلام از حمایت قانون برخوردار شد اما برای کنترل افکار مسلمین شئون فرهنگی آنان به شدت کنترل شد و کوشش هایی صورت گرفته تا از طریق تبلیغات وسیع به مسخ فرهنگ اسلامی اقدام شود گرچه در ظاهر با بعضی حرکات فرهنگی مسلمانان موافقت می شد. چنانچه در سال 1955م به آنان اجازه داده شد انستیتوی الهیات اسلامی را تاسیس کنند و در سال 1964م کالج اقلیت ناسیونالیست را بنیان نهند.
مسلمانان ترکستان شرقی (سین کیانگ)
ترکستان شرقی که در شمال غربی چین قرار دارد با وسعتی برابر 1709000 کیلومتر مربع بیش از پانزده میلیون نفر در آن سکونت دارند. مرکز این ایالت «اورومچی و شهرهای عمده آن عبارتند از کاشغریارقند، ختن و تورفان. این ایالت از شمال به مغولستان از شمال و غرب به شوروی سابق از جنوب به هند و تبت محدود می باشد، قدمت زیادی داشته و از نخستین مراکز تجمع انسآنها بوده است و از ایام قدیم مسکن قبایل و چادرنشینان بود. در قرن اول ق. م تحت اشغال چین در آمد و در قرن دوم میلادی به دست ازبکها افتاد ولی دوباره در اواسط قرن هفتم، توسط چینیها اشغال گردید. در قرن هشتم اویغورها بدان جا هجوم بردند و در قرن دهم میلادی مورد تاخت و تاز مسلمانان قرار گرفت. در قرن سیزدهم مغولها آن را تصاحب نمودند. در 1750م منچوها بدان دست یافتند. در سال 1881 م از ایالات چین شد ولی حتی تا سال 1912م استقلال داشت.
در سال 1820م خوجه های مسلمان با بهره گیری از انزاع داخلی، به ترکستان حمله بردند اما منچوها آن را سرکوب نموده و «خوجه جهانگیر» را در سال 1828م دستگیر و اعدام نمودند.
در سال 1862 م شورش بزرگ مسلمین در «شن سی و «گان صورت گرفت که در نتیجه آن مسلمانان به بخشهایی از شمال غربی چین دست یافته و ترکستان شرقی عملا از امپراطوری جدا شد. در این موقع یعقوب بیگ رهبر مسلمانان اهل خوقند به ترکستان شرقی حمله برد و حکومتی اسلامی در آن بنیاد نهاد. در عصر وی این ناحیه موقع خوبی بدست آورد و از مراکز مهم مسلمین به شمار آمد. در سال 1920 و سه سال پس از انقلاب کمونیستی سال 1917م ترکستان شرقی و غربی از هم جدا شدند و در سال 1942م ترکستان شرقی به سین کیانگ تغییر نام یافت. در سال 1949م با روی کار آمدن نظام مائوئیستی چین به این سرزمین غالب شد و پس از به شهادت رسانیدن هزاران نفر از جمله علما و ائمه جماعات آخرین حکومت مستقل آسیای مرکزی را از میان برد و بسیاری از اقوام مسلمانان را که راهی افغانستان و هند بودند در طول مسیر و نقاط مرزی از پای در آوردند و اشغال آن تا 1951م ادامه یافت. در این مدت توسط تانگ ها و هواپیماهای جنگنده و بمبهای آتش زا 120000 نفر را کشتند، بین سالهای 1966 تا 1967م گارد سرخ نیز هزاران نفر موحد را به شهادت رسانید و با کوچ دادن مسلمانان از اماکن خود آنها را در مجموعه چین بزرگ پراکنده نمود تا تعداد ساکنین این ایالت تقلیل یابد به نحوی که در سال 1949م سکنه آن 35 میلیون نفر بود و در سال 1960م به 25 میلیون و در سال 1982م به 5/12 میلیون نفر تنزل یافت. همراه با این حرکات ایذایی تنها 400000 کارگاه و بازار کوچک و بزرگ را از دست آنان خارج نمود، غارت منابع و ذخائر آن از سوی چین همچنان ادامه دارد.
ترکستان شرقی 88 نوع ماده طبیعی دارد و در سال 1959 م تولیدات نفتی آن به 1550000 تن و آهن و فولاد به ترتیب به 800000 تن و 600000 تن بالغ گردید
در سال 1980م این منطقه خود مختار به لحاظ اقتصادی در مضیقه بسر می برد و مردم در حالت نگرانی و اضطراب بسر می بردند اما در سال 1983م همراه با تجدید حیات اسلامی رونق اقتصادی و توسعه صنعتی در آن آشکار شد.
پی نوشتها