سرزمین اسلام

سرزمین اسلام0%

سرزمین اسلام نویسنده:
گروه: سایر کتابها

سرزمین اسلام

نویسنده: غلامرضا گلی زواره
گروه:

مشاهدات: 20541
دانلود: 2415

توضیحات:

سرزمین اسلام
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 24 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 20541 / دانلود: 2415
اندازه اندازه اندازه
سرزمین اسلام

سرزمین اسلام

نویسنده:
فارسی

آفریقا، قاره ای اسلامی

مشخصات عمومی قاره آفریقا

مشخصات عمومی قاره آفریقا (1)

قاره آفریقا با سی میلیون کیلومتر مربع وسعت، 20% خشکی های زمین را در بر می گیرد. فاصله شمالی ترین تا جنوبی ترین نقطه این سرزمین 8000 کیلومتر و پهنای آن از شرق تا غرب به 7400 کیلومتر می رسد.

این قاره از 40 درجه عرض شمالی تا 40 درجه عرض جنوبی کشیده شده و نیز بین 20 درجه طول غربی و 50 درجه طول شرقی واقع است. خط استوا آن را به دو قسمت تقسیم می کند. صحراهای وسیع، بخش عظیمی از این خشکی را می پوشاند و صحرای کبیر آفریقا با 9 میلیون کیلومتر مربع وسعت 44% صحاری جهان را به خود اختصاص داده است. ( 1 ) فلاتهای و ارتفاعات نیز قسمتی از چهره طبیعی تاسیسات بندری در این قاره می باشد. متوسط ارتفاع آن از سطح دریای آزاد 675 متر و مهمترین کوههای آن عبارتند از کوههای اطلس در شمال غربی، کوههای کنیا و کلیمانجارو در آفریقای شرقی (تانزانیا) دومین رود جهان به لحاظ طول (با 6400 کیلومتر) در این قاره جریان دارد. رودهای آفریقا اغلب بدلیل آبشارها و تندآبها گرچه برای کشتیرانی مناسب نیستند ولی از مهمترین مناقع برق آبی در سطح جهان به شمار می آیند. جنگلهای کاملا سبزی به آن داده است. دره شکستگی ها و گسل های زیاد و سایر حرکات زمین ساختی، موجبات پیدایش دریاچه ها و چشمه سارها و آبشارها را در این خشکی فراهم نموده است. انواع آب و هوا به جز آب و هوای قطبی را می توان در آفریقا مشاهده نمود. ( 2 )

گرچه این قاره تا چند قرن قبل، سرزمین ناشناخته ای بوده اما از چندین قرن قبل از میلاد، تمدنهای متفاوتی در بستر آن رشد کرده اند که صاحب مواریث فرهنگی و آثار ارزشمندی هستند که نبوغ و ابتکار و جلوه های هنری مردمان آن را به اثبات می رساند.

تمدن مصری که به تعبیر هرودوت هدیه رودخانه نیل می باشد چندین قرن قبل از میلاد یک زندگی شهری را بنیان نهاد. تمدنی که هنر پرور و صاحب ابداعات زیادی بود و از روی جزر و مد، تقویم را اختراع کرد و بر زوی پاپیروس نقشه ترسیم می نمود. مردمان این نواحی هنر خط نویسی داشتند و ساختمآنهایی با بناهای سنگی بنا می کردند. بدنبال آن دو دولت، یکی در سواحل رودخانه نیل و دیگری در دلتای آن بوجود آمد. بعدها در چندین سده قبل از میلاد، تمدن بربرها در آفریقای شمال غربی با تکیه بر فرهنگ های بومی پایه ریزی شد. اینان همان اقوامی بودند که یونانیان برای نخستین بار، مهار یراق کردن چهار اسب به یک رابه را از آنان آموختند. ( 3 )

پس از میلاد مسیح غنا، مالی، سونگایی، کانم در نواحی مختلف آفریقا بوجود آمد. اولین بار چینی ها در آغاز قرن دوازدهم میلادی باسواحل شرقی آفریقا رابطه برقرار کردند و پس از آن فنیقیها و یونانیها به ساحل آفریقا راه یافتند. دوره جدید اکتشاف آفریقا به مسافرت پرتقالی ها بر می گردد. در سال 1488م باتولومئودیاس، دماغه امید نیک را دور زد و ده سال پس از آن بر سر راه خود به هند، به ساحل کنیا در آفریقای شرقی رسید. دریانوردان هلندی، اسپانیولی، دانمارکی و انگلیسی نیز به آفریقا هجوم بردند. انگیزه این تهاجم دست یافتن به طلا بود. در قرن پانزدهم پرتقالی ها در سرزمینی که اکنون تحت قلمرو کشور غناست، طلا کشف نمودند و بدین لحاظ آن را ساحل طلا (مینا) نامیدند. یکی از اسف انگیزترین حوادث آفریقا مسئله خرید و فروش برده است که دول اروپائی به تحقیر انسآنهای این قاره پرداخته و در شرایط بسیار ناگوار و دهشتناکی آنان را همچون کالایی به امریکا منتقل کرده و بفروش می رسانیدند. این حرکت در ترکیب و ساختمان اجتماعی - اقتصادی آفریقا، اثرات سویی باقی گذاشت، بزیل دیویدس ( 4 ) انگلیسی در کتاب تاریخ آفریقا می نویسد:

«... کاپیتآنها که بردگان را برای اندازه های بدنی یا نیرومندی و یا زیبائی می خریدند برای اطمینان یافتن از اینکه کالاها [برده ها] طبق سیاهه هستند آزمایش های بیرحمانه یی می کردند، آنان را به زنجیر کشیده، در زیر عرشه نکبتبار و خفقان آور می چپاندند. » ( 5 )

باربوت می نویسد:

«... بر روی سینه هر یک از بردگان که برگزیده شده اند چون کالا با آهن کداخته سرخ داغ می گذارند و این داغ، نشان شرکتهای فرانسوی، انگلیسی و یا هلندی است تا هر ملتی بتواند دارائی خود را باز شناسد. »

دیوید سن انگلیسی اضافه می کند که:

«این اهانت [برخورد با بردگان] در جامعه اروپا و امریکا شاخه گسترد، پهنه مساعدی برای اهانت متکبرانه یی نسبت به انسانیت آفریقائیان پدید آورد در این پهنه بود که افکار و نگرشهای تازه نژادی به آسانی ریشه گرفتند و بعدها در گذر دهه های هجوم سده نوزدهم و تملک قاره [آفریقا] در سده بیستم به اوج خود رسیدند. » ( 6 )

پس از این دوره تاریک، اروپائیان برای تصرف قمستهای مختلف آفریقا دست به کار شدند. حرکت مزبور از سال 1874م با تصرف ساحل طلا از سوی انگلیس شروع شد. در 1881م فرانسه، تونس و بخشهایی از شمال آفریقا را مستعمره خود نمود. آفریقای جنوب غربی توسط آلمان اشغال شد. سرزمین های بین کامرون و مستعمره پرتقالی آنگولا را فرانسویان تصاحب نمودند بعدا به غرب سودان و ماداگاسکار دست یازیدند. بدنبال این تقسیمات در سال 1884ملئو پولد دوم منطقه کنگو را ملک شخصی خود قلمداد نمود و بدین گونه بلژیک هم سهمی بدست آورد. ( 7 ) ایتالیا نیز لیبی فعلی و سومالی را از آن خود نمود. بدین ترتیب در آغاز قرن بیتسم، تمامی نقاط آفریقا بین اروپائیان تقسیم شد و غارت آفریقا از سوی غرب آغاز گردید. پس از جنگ دوم پاره ای از سرزمین های آفریقا، اربابان خود را عوض نمودند و در این جریان آنچه که مطرح نبود، حقوق سکنه اصلی این مناطق بود و مرزهای نقاط تحت اشغال، خود سرانه و برحسب مشی تجاوز طلبی و خودکامگی آنان مشخص گشت. مسائل قومی و فرهنگی در نظر گرفته نشد و گاهی قبیله یا قریه ای را به دو قسمت تقسیم می نمود که متاسفانه این تقسیم بندی مرزی هنوز باقی است و بسیاری از درگیری های مرزی و نزاعهای قبیله ای و جنگهای داخلی را پدید آورده که منجر به خسارات مالی و جانی فراوانی شده است. انگیزه این استعمار چیزی جز دست یافتن به مواد خام و بدست آوردن بازار فروش مصنوعات ساخته شده کارخانجات اروپا نبود، «آلبارسارو» وزیر مستمرات فرانسه در مورد علت استعمار آفریقا می گوید:

«منشا استعمار جز یک کیفیت کارفرمائی خصوصی - که ضمن آن طرف نیرومندی بنحوی یک جانبه و خودخواهانه طرف ناتوان را تابع خویش می گرداند - چیز دیگری نیست. » ( 8 )

در مناطق استعمار شده، هیچ گونه فعالیتهای رفاهی صورت نمی گرفت. و توسعه و احداث خطوط آهن و راههای شوسه هم برای انتقال مواد اولیه و منابع معدنی استخراج شده بود، نه برای رفاه مردم.

وسعت مستعمرات نیز خیلی بیشتر از قلمروهای سیاسی کنونی بود به گونه ای که دو واحد مستعمراتی فرانسه یعنی آفریقای غربی و استوایی تا سال 1951م به بیش از 7 میلیون کیلومترمربع بالغ می گردید که مجموع این دو ناحیه تنها 23 میلیون نفر سکنه داشت. بعد از استقلال در نقاط یاد شده دوازده واحد سیاسی بوجود آمد. منطقه عملیات برای غارت ذخائر زیر زمینی نیزقابل توجه بود به عنوان نمونه یکی از شرکتهای انگلیسی که امتیاز استخراج طلا و بهره برداری از محصولات جنگلی در ایالت آشانتی عنا را بدست داشت، منطقه ای به وسعت 260 کیلومتر مربع را غارت می نمود. شرکتی بلژیکی معادن مس کاتانکا به مساحت 20000 کیلومتر مربع و معادن قلع به وسعت 14000 کیلومتر مربع را در اختیار داشت.

در دوران استعمار آفریقا مردم تحت فشار اروپائیان در ناگوارترین شرایط بسر می بردند و بقول قوام نکرومه با آنان نظیر حیوانان رفتار می شد و در واقع می خواستند فرهنگ و هویت آفریقائی را به استحاله وادارند و تح این حرکت و بدنبال تحقیر انسآنها، افراد آفریقائی با اندیشه نقص ارزش و فراموشی خویشتن به پیش می رفتند. در عصر استعمار در سرزمین های تحت قلمرو و ملل آفریقائی نوشته هایی به چشم می خورد از قبیل: «ورود آفریقائی ها ممنوع و یا « فقط برای اروپائی ها» نیروهای انسانی تحقیر می شدند تا براحتی بتوانند در نقش کارگران ارزان در خدمت آنها باشند و ضمنا حالت خشونت و اعتراض و قیام بخود نگیرند. آنها به موازات آنکه از توسعه اقتصادی، جلوگیری می نمودند از گسترش افق فکری و اجتماعی نیز در هراس بودند و مدام می گفتند:

«آفریقائی قدر شرایط بهتر را نمی داند و استعداد تحصیلات بالاتر را ندارد.»

و به آفریقائیاتن اجازه نمی دادند تخصص ها و تکنیک ها را فرا بگیرند حتی در معادن که آفریقائی ها و اروپائی ها کار واحدی انجام می دادند، مزد آفریقائی به یک دهم مزد اروپائی با همان درجه تخصص نمی رسید و میلیونها انسان بصورت مزدوران ارزان درآمده بودند و به قول جک وادیس در کتاب علل انفجار آفریقا:

«بنحو فاجعه آسائی سطح زندگی ملل آفریقائی تحت تاثیر استعمار تنزل یافته است. »

هلندی ها آنقدر تنگناهای غذایی برای افراد مستقر در جنوب آفریقا بوجود آورده بودند که مجله نیوساین تیست در ش 20 اوت 1959 م نوشت:

«اگر برای موشهای آزمایشگاهی جیره ای برابر خوراک معمولی آفریقائی ها تعیین کنند از زور گرسنگی بچه های خود را خواهند بلعید. »

این فشارها موجب آن شد که طی ده سال، یک میلیون نفر آفریقایی از مستعمرات پرتقال به نقاط دیگر مهاجرت کنند. کاپیتان گالوااو می نویسد:

«در پاره ای از شئون وضعی که در اینجا حکمفرماست از بردگی معمولی نیز بدتر است زیرا در رژیم بردگی، بومیان را مانند چهارپایان بفروش می رسانند و نفع ارباب در این است که برده وی مانند اسب و گاو تندرست باشد ولی در اینجا بومیان را کرایه می کنند و در هنگام کار به بیماری و مرگ آنان اعتنایی نداشته و اگر یکی از آنها مریض شود و یا بمیرد اجیر کننده وی از دولت می خواهد که دیگری را بجای وی بفرستد. »

وضع آموزش در دوران استعمار بسیار اسفناک بود، در سال 1954م در رود زیا 16% افراد لازم التعلیم به مدرسه می رفتند این رقم برای آفریقای استوایی فرانسه 18% بود، در سال 1950 م 99% مردم موزامبیک بیسواد بودند در سال 1954 م از 6 میلیون کودک آفریقائی 5000 نفر در مدارس ابتدایی تحصیل می نمودند.

با وجود آنکه در نقاط مختلف آفریقا مواد خام صنایع، فراوان بود، خبری از تاسیسات صنعتی نبود و جلو توسعه صنایع عمدا گرفته می شد تا مردم وابسته به کالاهای غربی باشند. ف - ج پدلر در کتاب خود موسوم به آفریقای غربی در مورد منع توسعه صنایع آفریقا از سوی اروپائیان توجیه مسخره ای دارد و می گوید:

«آنها (استعمارگران) می خواستند سیستم اجتماعی قبایل آفریقائی را از تاثیر مخرب شرایط زندگی شهری مصون دارند. » ( 9 )

آنها به هیج عنوان راضی نمی شدند ثروتهای ملی آفریقا در راه توسعه مردمانش بکار گرفته شود زیرا اشتهای سیری ناپذیر به بهره کشی استعماری، آنان را به این کار بی میل نموده بود بزیل دیویدسن می خواهد حمله به آفریقا را از سوی غربی ها به گونه ای دیگر توجیه کندو آن این است که آفریقا دچار ظلم و زور و نا امنی شده که این پدیده بیماری آفریقای وحشی است و تنها پا در میانی خارجی می تواند آفریقا را از شر خویش در امان دارد. (10 که تناقص اظهارات وی با توجیه ف ج پدلر آشکار است.

مشخصات عمومی قاره آفریقا (2)

پس از استقلال نیز کشورهای آفریقائی وضع آشفته ای داشتند و گرچه سپیده آزادی در حال دمیدن بود. وضع وخیم و معضلات فراوان سرزمینهای زخم خورده را به صورت غیر عادی در آورده بود، تجدید بنای اقتصادی کشور با کمبود نیروهای کاردان و فنی با آموزشهای لازم، روبرو بود که گاهی برخی از آنها ناگزیر شدند از نیروهای خارجی کمک بگیرند که این خود نوعی از سلطه به شکلی جدید را به ارمغان آورد. نظام سیاسی نیز دچار تزلزل بود و اقتصاد بیمار متکی بر تک محصولی توان آن را نداشت که کشور را روی پای خود نگه دارد. از آن سوی استعماگران که به ظاهر، استقلالی به کشورهای آفریقائی داده بودند، با حرکتهای موذیانه برنامه هایی را تدارک دیده بودند که این سرزمینها روی خوش و آرامش را بخود نبینند و کنترل سیاسی غرب بر آنها ادامه یابد که این حرکت منجر به استعمار نو یا «نئوکولونیالیسم ( 16 ) شد اکنون که ما با 54 واحد سیاسی مستقل در قاره آفریقا روبرو نظاره گر فقر و محرومیت اکثر کشورهای آن می باشیم و می توان گفت: روزگار قاره سیاه هنور هم تیره است، زیرا:

1- بالاترین رقم بیسوادی را با 54% بخود اختصاص داده است (در مقیاس جهانی)

2- در حالی که بیش از 80% الماس، 60% کبالت، 60% طلا، 45% آنتیموان، 85% کلمبیت، 35% منگنز، 30% کرم و 32% مس جهان در این قاره بدست می آید و منابع غنی اورانیوم، برق آبی و 27% اراضی جنگلی در آن واقع است، در آمدی ناچیز داشته و برابر تولید ملی کشور بلژیک است! و پس از بیش از 30 سال استقلال (از 1960 م تا کنون) در آمد آن افزایش آن چنانی نداشته است.

3- صنعت در آن توسعه نداشته و کشاورزی آن شیوه ای کهن و سنتی دارد.

4- سهم تجارت خارجی این قاره در جهان 5/1% است.

5- میزان بدهی آن 160 میلیارد و بهره آن 80 میلیارد دلار است.

6- کشت محصولات تجارتی و بازرگانی و رواج اقتصاد تک محصولی که نبض اقتصاد کشورهای این قاره را در دست دول اروپائی قرار داده است.

7- خشک سالی های پی در پی که تلفات انسانی و ضایعات مالی زیادی به بار می آورد.

8- کاهش میزان حداقل دستمزدها که در برخی کشورهای آن تا 85% کاهش یافته است.

9- فقر مواد غذایی اصلی و سوء تغذیه و گرسنگی کیفی، به عنوان نمونه در کشورهایی چون کنیا، ساحل عاج، زئیر و مراکش صدها هزار کودک یتیم از خانه گریخته و برای سیر کردن شکم خود، خویش را در اختیار افراد خارجی قرار می دهند.

10- وجود استعمار به شیوه جدید برایبلعیدن منابع غنی این قاره.

11- 75% محصولات غذایی خود را وارد می کند.

12- هر ساله باید به فکر 22 میلیون جمعیت اضافه شده باشد. ( 12 )

13- حمله هولناک ملخها به مزارع که با موجهای 50 میلیاردی با حمله به ساقه گندم، جو و ذرت، 40 میلیون آفریقائی را از مواد غذایی محروم می کند. در الجزایر هجوم ملخها، نیم میلیون نفر را هلاک نمود. ( 13 )

14- بیماریهای عفونی، مرگ و میر اطفال و عدم توسعه امکانات بهداشتی و دارویی.

15- کشمکشهای داخلی، مرزی و قبیله ای که با تحریکات خارجی صورت می گیرد و باعث کشتارهای زیاد و تلفات مالی فراوان می شود، نظام سیاسی کشورها را تهدید نموده و اقتصاد آنان را آشفته می سازد.

16- گسرتش بیابان و کویرزائی و تبدیل اراضی زراعی به بیابان و صحرا.

17- بهره برداری بی رویه از منابع جنگلی که با نابودی این ثروت عظیم و فرسایش خاک توام می باشد.

18- قاره آفریقا گورستان زباله های اتمی و سموم شیمیائی کشورهای امریکائی و اروپائی است. بعضی کشورهای آفریقائی جهت دریافت مبالغی و نیز رفع بحرآنهای اقتصادی مجبور به پذیرش این زباله ها می شوند.

19- بیش از 85% سکنه 600 میلیونی این قاره یا در روستاها سکونت دارند. ( 14 ) و یا بصورت قبیله ایی زندگی می کنند.

20- کمتر کشوری را در این قاره می توان یافت که رژیم مردمی، آن را اداره کند و دولتمردان با توطئه های استکباری به سرکوب و ایجاد اختناق برای سکنه خود پرداخته و نهضت ها و جنبشهای مردم را به نحو شدیدی درهم می کوبند، نمونه آن در آفریقای شمالی و بویژه در الجزایر مشهود است.

آفریقا مهد نژاد سیاه می باشد. بربرهای شمالی و اروپائیان مهاجر، سفید پوست هستند. حامی ها و سامی ها که منشاء آنان خاورمیانه و شبه جزیره عربستان است و در آفریقای شرقی و بخش هایی از صحرا سکونت دارند، گرچه سفید پوستند ولی رنگ پوستشان تیره تر از بربرهاست. در کشورهای کنیا، تانزانیا بر اثر اختلاط نژادی، تیره های دورگه مشاهده می شود. سیاهان نیز در رنگ پوست، قد، موها و خصوصیات ظاهری دیگر با هم تفاوتهائی دارند، کوتاه قدترین آنان در آفریقای استوایی زندگی می کنند که پیگمه ها نام دارند، در سودان، سیاهان قامت بلندی دارند. زبان مردم آفریقا بسیار متنوع است عده ای به زبآنهای بومی تکلم می کنند اما زبآنهای عربی و اروپائی در تعداد زیادی از کشورها، زبان رسمی می باشد، نفوذ اسعمار در آفریقا، زبان انگلیسی، فرانسوی اسپانیائی، پرتقالی و آلمانی را بر مردمان آن تحمیل نموده است.

قاره آفریقا بر حسب آمار رسمی سال 1990م 646360000 نفر سکنه داشته که تنها 33% آن در کانونهای شهری می زیسته اند، درصد رشد سالانه 3% و تراکم نسبی 4/21 نفر در کیلومتر مربع بوده است. از این تعداد، 285 میلیون نفر آئین حیات بخش اسلام را پذیرفته اند که 43% کل سکنه را در بر می گیرد. ( 15 ) در 24 کشور مسلمان بق صورت اقلیت می باشند، 36% جمعیت آنان را در بر می گیرند. در برخی کشورها با وجود آنکه درصد مهمی از افراد آن مسلمانند ولی در مسائل سیاسی، اداری و نظامی نفوذ ناچیزی دارند مثل: اتیوپی و موزامبیک.

بلال حبشی اولیت مسلمان قاره آفریقاست، اسلام از قرن اول هجری در قلب روشن و پاک مردمان محروم و مظلوم این قاره نفوذ نمود و حتی بخش هایی از این قاره، مرکز تشکیلات اسلامی گردید و در برخی نقاط آن دولت اسلامی بوجود آمد. مخالفت اسلام با تبعیض نژادی و سهولت در پذیرش آن و حمایت این آئین از حقوم محرومان و ستم دیدگان، از عوامل پذیرش آن توسط افربقائیان بود. با نفوذ استعمار در این کشورها، مسلمانان آفریقا با بهره گیری از تعلیمات اسلامی، نهضت های ضد استعماری را در این قاره بوجود آوردند. متجاوزین اروپائی که دیدند عامل ایستادگی مردم، عقیده اسلامی است دست به حرکت هایی زدند تا نفوذ آن را کم کنند از جمله فرانسه، زبان فرانسوی را جایگزین زبان عربی نمود و بلژیک و انگلستان از مبلغین و مبشرین مسیحی استفاده کردند، پرتقال هم جنگ تمام عیاری را بر علیه مسلمانان ترتیب داد.

مسلمانان آفریقا بخاطر فقر مالی و فرهنگی ناشی از قحطی و خشکسالی و فشارهای استکباری برای پذیرش گروههای امدادی آمادگی زیادی دارند که متاسفانه این گروههای غربی در پوشش کمکهای باصطلاح انسان دوستانه به انسآنهای محروم، دست به حرکت های سیاسی زده و بین مسلمین بذر تفرقه پاشیده و جنگهای داخلی را پدید آوردند. جنگهای مسلحانه که در کشورهای اسلامی و نواحی تحت قلمرو مسلمانان رخ می دهد موجب آواره شدن میلیونها انسان گردیده و این افراد به کشورهایی روی آوردند که خود دچار بحرآنهای اقتصادی - اجتماعی می باشند.

کشورهای آفریقائی در جهت وحت سیاسی و ریشه کن نمودن استعمار دست به حرکتهایی زده اند که تشکیل «سازمان وحدت آفریقا» ( 16 ) میوه این تلاشهاست. اولیت کنگره ایی که بطور رسمی مسئله وحدت آفریقا را مورد توجه قرار داد به دعوت پاتریس لومامبا در سال 1958م در انگلستان تشکیل شد.

در سال 1958م لومالبا و رؤسای جمهوری گینه و لیبریا قطعنامه ای را با مضمون ایجاد یک جامعه دول مستقل آفریقائی صادر کردند. نخستین کنفرانس آن به پیشنهاد قوام نکرومه - رهبر غنا - در آوریل 1958م در اکرا پایتخت این کشور منعقد شد که در آن مصر، غنا، سودان، لیبی، تونس، لیبریا، مراکش و اتیوپی حضور داشتند. نخستین گام در سال 1958م (23 نوامبر) برداشته شد، در این روز غنا و گینه با هم متحد شده تا هسته اولیه اتحاد دول آفریقائی را پدید آورند و سرانجام در 25 مه سال 1963م سازمان وحدت آفریقا در آدیس آبابا مرکز اتیوپی تاسیس شد (با حضور 32 کشور) منشور این سازمان بر 33 اصل استوار بود و پی گیری سیاستهای زیر بود: همکاریهای سیاسی، اقتصادی، دفاعی و امنیتی، بهداشتی علمی و فرهنگی. اهداف آن عبارت بود از: تقویت اتحاد، هماهنگی، حمایت از اتقلال، ریشه کن کردن استعمار.

با عضویت پولیساریو (جمهوری عربی صحرا) تعداد اعضای آن به 51 کشور رسید. گرچه این سازمان در دهه اول به موقعیتهای در راستای اهداف خود دست یافت. اما رفته رفته به دلیل زیر از اهداف خود فاصله گرفت: «منازعات قبیله ای، اختلاف در زبان و فرهنگ، فقر و فساد، نابودی سران اصیل سازمان و آمدن سران وابسته، کودتاهای گوناگون، جنگهای و شورش ها و بحرآنهای سیاسی، عدم ضابطه قوی، گرایشهای متضاد در سازمان و دخالتهای استکبار. » ( 17 )

برای بررسی مسائل کشورهای اسلامی و نیز نقاط تحت قلمرو مسلمانان در کشورهای غیر مسلمانان این قاره آن را به چندین بخش تقسیم می کنیم: الف- آفریقای شمالی ب- آفریقای شرقی ج- آفریقای غربی د- آفریقای جنوبی ه-آفریقای مرکزی.

پی نوشتها

1- کل مساحت مساحت صحاری جهان 21 میلیون کیلومتر مربع است که 15% خشکیها را شامل می شود.

2- کلیات جغرافیایی قاره ها - علی حاج آقا محمدی - جزوه پلی کپی - دانشگاه اصفهان 1362.

3- تاریخ آفریقا، نوشته بزیل دیویدسن ترجمه هرمز ریاحی، فرشته مولوی تهران امیرکبیر 1369.

4- Basil Davidson

5- Africa History a continent

6- تاریخ آفریقا، برزیل دیوس، ترجمه هرمز ریاحی و فرشته مولوی ص 96.

7- ماخذ قبل 374 تا 378.

8- آفریقا باید متحد شود، قوام نکرومه - مترجم دکتر محمد توکل.

9- آفریقا باید متحد شود - قوام نکرومه.

10- تاریخ آفریقا، دیوید سن ص 454.

11- Neocolonialism

12 و 13- جنگ جغرافیا - تالیف نگارنده دست نویس، صفحات 113 و 138.

14- جنگ جغرافیا - تالیف نگارنده دست نویس، صفحات 133 و 138.

15- مسترلسلی رمزی ( Lisleramsy ) رئیس بخش میراث مذهبی امریکا در سال 1960م گفت: مسیحیت در آفریقا جایش را به اسلام می دهد (ابزرور چاپ لندن 20 مارس 1960م) دکتر بلی گراهام کشیش محقق امریکائی در همین سال اعتراف نمود بین مسیحیت و ( Sir. Aleckirkbrid ) کمونیزم و اسلام در آفریقا، پیشرفت زیادتر نصیب اسلام می شود،

سفیر سابق انگلیس در لیبی در مارس 1960م اظهار داشت طی چهار سال پانزده میلیون آفریقائی به کیش اسلام گرویده اند.

16- organization of Afrigan unity (O-A-U)

17- مجله پیام انقلاب ش 69 - 24 مهرماه، 1361.