بورکینافاسو (ولتای علیا)
بورکینافاسو یک لفظ بومی است و به سرزمین جوانان مبارز می باشد اما نام دیگر این سرزمین یعنی ولتای علیا بخاطر رودی است که آن را به دو بخش شرقی وغربی تقسیم می کند. بورکینافاسو به صورت جمهوری اداره می شود و با 274122 کیلومتر مربع همچون مثلثی در غرب آفریقا بین مالی و نیجر قرار دارد.
بورکینافاسو در سال 1896م تحت الحمایه فرانسه گردید و در سال 1958م به خودمختاری و در سال 1960م به استقلال دست یافت. تا سال 1983م با کشورهای غربی بخصوص فرانسه ارتباط سیاسی داشت ولی با انجام کودتایی توسط افسران جوان، و متهم نمودن رژیم قبلی به وابستگی به غرب، شورایی بنام شورای ملی انقلاب برای اداره آن بوجود آمد.
مرکز حکومت آن شهر اوآگادوگو
و از شهرهای مهم آن بوبودیولاسو
می باشد این کشور از دولت تشکیل شده که زیر نظر دولت مرکزی اداره می شود. مردمان آن اغلب سیاهپوستتند. و مهمترین گروه نژادی آن که سازمان یافته اند به موسی و گورما
از دیگر طوایف نژادی آن می باشند. زبان رسمی فرانسوی است و خط متداول لاتین می باشد. ریشه زبآنهای بومی و محلی سودانی است، 60% مردم مسلمان هستند، اقلیت بزرگ آن آنیمیست ها هستند و دومین گروه مذهبی مسیحیان می باشند.
این سرزمین به لحاظ شرایط خاص جغرافیائی و خشکسالی های بین سالهای 1351 تا 1354ش و سلطه استعمار در دوران 64 سال مستعمره این کشور، از فقیرترین کشورهای جهان به شمار می رود. صادرات مهم آن بادام زمینی و محصولات دامی است. خط آهنی که آبیجان (مرکز ساحل عاج) را به نیجر وصل می کند و از این کشور می گذرد در اقتصاد و تجارت خارجی بورکینافاسو نقش به سزایی دارد.
واحد پولی آن فرانک جامعه پولی آفریقاست که خود به صد سانتیم تقسیم می شود.
جمهوری سیرالئون
سیرالئون در غرب آفریقا و در ساحل شرقی اطلس بین کشورهای گینه و لیبریا قرار دارد. مساحت آن به 71740 کیلومتر مربع بالغ می گردد. منطقه باریک ساحلی غربی سیرالئون از جلگه های پست شنی تشکیل یافته که کوههای کم ارتفاع پراکنده ای این ناحیه را از فلات داخلی جدا می کند. در فلات نسبتا مرتفع داخلی دره های متعدد نسبتا ژرفی مشاهده می شود. کوههای شرقی آن حداکثر 1948 متر ارتفاع دارند. آب و هوای آن استوایی و گرم و مرطوب است و متوسط دما به 21 درجه سانتی گراد می رسد.
در قرون گذشته بخش هایی از سیرالئون مرکز برده های آفریقائی آزاد شده بود. در سال 1460م کاشفان پرتقالی، سیرالئون را کشف نمودند و در سال 1896م سیرالئون تحت الحمایه بریتانیا قرار گرفت و در سال 1961م به استقلال دست یافت. فری تاوون مرکز حکومت آن در شبه جزیره ای در کنار اقیانوس اطلس واقع است این بندر از نقاط دیدنی و زیبای آفریقا می باشد. 4 استان دارد که هر کدام به 147 منطقه قبیله نشین تقسیم می شود. سیرالئون جزو کشورهای مشترک المنافع بریتانیاست و با شرق و غرب رابطه دارد.
مردم سیرالئون از نژاد سیاه بوده و 60% آن از تیره های تمنه و منده می باشند.
لمب کورون کو، دیالونکه و کی سی از دیگر قبایل آن هستند، افراد لبنانی، سوریه ای و اروپائی هم در این کشور سکونت دارند. زبان رسم?انگلیسی و خط رایج آن لاتین است ولی مردم، به زبآنهای کریو، کرئول و سودانی تکلم می نمایند. دین رسمی اسلام است و 70% سکنه 4 میلیونی آن مسلمان هستند.
روستانشینان که 68% سکنه را تشکیل می دهند به کشاورزی و دامداری اشتغال دارند. مهمترین محصول زراعی آن برنج است که تولید سالانه آن به نیم میلیون تن در سال بالغ می گردد ولی پایه اقتصاد آن بر استخراج منابع معدنی استوار است. این کشور دومین تولید کننده الماس صنعتی و هشتمین تولید کننده الماس زینتی در دنیا می باشد. طلا و سنگ آهن هم در آن تولید می شود.
لیبریا
برای قرنهای متمادی تجارت برده، بسیاری از مردمان آفریقا را از سرزمین خود دور ساخت و درتنهایی جانکاه و نومید کننده خویش از فشار کار و زیر ضربات شلاق در حالی که زنجیر در پای و گردن داشتند، جان باختند. بیشترین تعداد بردگان در طی قرون جدید یعنی از سال 1500 تا 1800 میلادی از آفریقا گرفته شدند. بره فروشان بیرگ این دوران، اروپائیان بودند و در همان دوره ای که اروپا به سوی ترقی علمی گام می نهاد با بیرحمی و قساوت، انسآنهای بیگناه و محروم آفریقایی را برده خود نموده و از آنان چون حیوان بهره کشی می نمودند. بیشترین سیاه پوستان که به عنوان برده از آفریقا به امریکا انتقال می یافتند مربوط به آفریقای غربی بودند و مسکن اصلی آنان لیبریای کنونی بود و هنگام بازگشت عده ای از این بردگان به این سرزمین آمده و بدنبال آن گروهی از سیاهان مسیحی هم به سوی آن روی آوردند و در اوایل قرن نوزدهم با کمک امریکا، دولتی را بوجود آوردند که لیبریا (سرزمین آزادی) نام گرفت.
لیبریا با 111370 کیلومتر مربع وسعت درغرب آفریقا قرار گرفته است وقبل از تاسیس، به ساحل غله موسوم بود و بر اثر تجارت برده از سکنه خالی شد، تاریخ تاسیس آن 1822م می باشد.
در این کشور قبل از آنکه سیاهپوستان مسیحی مقیم امریکا بدان روی آورند 90% مردم مسلمان بودند. رهبران مسیحی در اندک مدتی زمام امور را بدست گرفته و صاحب قدرت سیاسی - فرهنگی شدند و مسلمانان را در انزاوا قرار داده و رفتار قساوت آمیزی با آنان داشتند. حتی تعدادی از قبایل مسلمان را با به کار گیری وسایل تبشیری وادار به قبول دیانت مسیحی نمودند و چون قدرت مادی در دسد مسیحی ها بود. پیشرفت اسلام در آن سیر نزولی یافت و کلیساها که قبلا اثری از آنها نبود نثل قارچ در این کشور روئیدند. هم اکنون از 2562000 سکنه آن، 45% مسلمان هستند.
مسلمانان در سالهای اخیر تحرک خوبی پیدا کرده اند و در زمینه احکام و اصول اسلامی کوشش هایی نموده اند تا از طریق آموزش این مفاهیم، آداب اسلامی را به جوانان انتقال دهند صدها مسجد و مدارس قرآنی در سراسر کشور بویژه در مرکز حکومت یعنی مونرویا ساخته اند و با جهان اسلام برخی کشورهای مسلمان آسیای غربی رابطه فرهنگی - مذهبی دارند.
ساحل عاج
جمهوری ساحل عاج با 322463 کیلومتر مربع مساحت در آفریقای غربی بین کشورهای غنا، لیبریا، گینه، مالی و ولتای علیا (بورکینافاسو) قرار دارد. بخش مهمی از آن جنگل فرا گرفته است. 4 رودخانه در آن جریان دارد. آب و آن گرم و مرطوب می باشد.
در سال 1891م به عنوان مستعمره فرانسه قلمداد گردید و در سال 1960م به استقلال ست یافت. مرکز حکومت آن شهر آبی جان
است که در کنار خلیج گینه قرار دارد. ساحل عاج 24 حوزه و دو ناحیه خودمختار دارد که زیر نظر شوراهای انتخابی اداره می شود. مردم آن از گروههای قومی متفاوتی تشکیل شده اند و گرچه زبان رسمی فرانسه است ولی هرکدام از اقوام آن زبان مخصوص خود را دارد.
در سال 1990 میلادی 12395000 نفر سکنه داشته که نیمی از آنان مسلمان بوده اند. و گرچه مسلمانان در میان اغلب اقوام دیده می شوند اما قوم دیولا تماما مسلمانند. شهر بواکه دومین شهر پرجمعیت ساحل عاج، نیز مسلمان نشین است.
اولین کسی که کوشید تا نظام اسلامی را در نواحی شمالی ساحل عاج مستقر کند شخصی بنام ساموری توره رهبر مسلمانان بود. فرانسویان وی را تحت فشار سختی قرار داده و در سال 1898م او را به زندان افکندند. بازرگانان مسلمان دیولا از قرن هیجدهم جوامع اسلامی را در شمال ساحل عاج بوجود آوردند و این مناطق مرکز رشد و گسترش اسلام تلقی گردید. مسلمانان در امور سیاسی و اداری دخالت دارند و در تشکیلات اسلامی و فعالیتهای مذهبی فرهنگی با مشکل عمده ای روبرو نمی باشند. بعد از مسلمانان دومین گروه را پیروان آنیمست (بت پرست) تشکیل می دهند.
جمهوری غنا (ساحل طلا) غنا در غرب قاره آفریقا در کنار اقیانوس اطلس قرار دارد و وسعت آن به 238533 کیلومتر مربع بالغ می گردد. این کشور با 535 کیلومتر ساحل و قرار گرفتن خلیج گینه در جنوب آن، از موقع جغرافیائی مناسبی برخوردار است.
دماغه معروف «تری پوینتیس هم در جنوب آن قرار دارد.
اسلام در قرن پنجم هجری توسط عبدالله بن یاسین و ابوبکر لمتونی باین سرزمین نفوذ نمود و امپراطوری بت پرستی آن را مضمحل کرد و با این برنامه غنا از تمدن پویای اسلامی بهره مند شد. در قرن هشتم هجری نیز بازرگانان دیولا در نشر اسلام در این سرزمین نقش عمده ای را عهده دار بودند و در نتیجه تلاشها بی وقفه این افراد، دولتهای اسلامی همچون داگومبا، مامپورسی گنجاووالا در این کشور بوجود آمد، هنگامی که در شام تیره ای، استعمارگر پیرو یعنی انگلستان برای غارت غنا، باین سرزمین پا نهاد. شهرهایی چون باوکی، تامالی، سالوگاوکتی از مراکز مهم اسلامی به شمار می رفتند و در حال حاضر هم کثریت سکنه نواحی شمالی مسلمان هستند. با وجود آنکه 30% سکنه 14 میلیونی غنا موحدند، متاسفانه در امور سیاسی، نظامی و اداری نفوذ ناچیزی دارند. اقلیت پروتستان مذهب و نیز گروههای کاتولیک در راس امورند، 40% مردم غنا، بت پرستند و از مذهب آنیمست پیروی می کنند. مسلمانان 250 مسجد دارند و فقه اکثریت آنان مالکی است و فرقه قادریه در این کشوربین مسلمین نفوذ قابل توجهی دارند.
وقتی انگلستان استعمار را در این منطقه آغاز کرد اسم غنا را که از دولت مقتدر غانا گرفته شده بود به ساحل طلا تبدیل نمود و لذا این مستعمره را در اولین قدم از هویت تاریخی خود جدا کرد. تا بی ریشه اش سازد و ثانیا لقبی به آن داد که غرتگرای خود را به اثبات برساند و ساحل طلا بودن یعنی محل چپاول طلا. قبل از انگلستان مدتی پرتقال در این کشور به غارت پرداخت و بین سکنه بومی آن که اغلب آفریقائی بودند بذر تفرقه پاشید و مدتی به تجارت برده و طلا در آن مشغول بود. (10
غنا در سال 1957م در حالی که عضو کشورهای متشرک المنافع بود، استقلال خود را بدست آورد و در سال 1960م قوام نکرومه نظام آن را جمهوری اعلام نمود. قوام نکرومه در آثار خود و بویژه کتاب «آفریقا باید متحد شود» به حیله های استعمارگران در غنا اشارات فراوانی دارد.
کشورغنا با آنکه بزرگترین تولید کننده نارگیل در مقیاس جهانی است و مهمترین معادنش طلاست و دومین تولید کننده الماس در جهان به شمار می رود. از کشورهای فقیر جهان محسوب می شود و مردمان آن در محرومیتی شدید و خانمانسوز قرار دارند. متاسفانه 50% ذخائر طلای آن را هنوز پیمانکاران غربی به خود اختصاص می دهند.
توگو
کشور توگو به صورت باریکه ای در عرض جغرافیائی کشیده شده است و در آفریقای غربی و در ساحل خلیج گینه قرار دارد. عرض آن 60 کیلومتر و طولش به 600 کیلومتر بالغ می گردد. آب و هوای گرم و مرطوب و پرباران دارد.
توگو تا سال 1960م تحت سلطه فرانسه بود و از این لحاظ است که زبان رسمی آن فرانسه بوده و حتی سرود ملی به زبان فرانسه اجرا می شود و نفوذ فرهنگ استعماری تاثیر خود را در این کشور محروم آفریقائی بخشیده و خودباختگی فرهنگی در آن قابل مشاهده است.
اکثریت سکنه 3697000 نفری توگو، بت پرست و پیرو آئین های ابتدائی هستند با این وصف 25% مردم آن آئین جاودانی و پرصلابت اسلام را پذیرفته اند.
شهر سوکوده توگو مرکز تاریخی اسلام و یادآور تمدن باشکوه اسلام است که روزگاری در غرب آفریقا اقتدار و شوکتی داشته است. اولیت مسجد توگو در سال 1820م تاسیس شد. ملمانان نواحی شمالی توگو از تیره های حوصه، جرما، کوتولی و چوکوسی هستند ولی در جنوب از برازیلی ها می باشند، مسلمین در امور سیاسی و حکومتی نقش مهمی ندارند و حتی در مواردی تحت فشار می باشند، با وجود اسلام زدایی و تبلیغات منفی غربی ها، مسلمانان با انقلاب اسلامی آشنا هستند و ایران را بنام امام خمینی (قدس سره) می شناسند. برخلاف آن همه هجوم فرهنگی و تخریب معنوی؛ قرآن در قلب مسلمین توگو نفوذ دارد و آنان در عین فقر و محرومیت اقتصادی رابطه خود را با اسلام قطع نکرده اند و جوانان مسلمان در قلب آن خودباختگی و فلاکت، قرآن به دست دارند و بی توجه به مظاهر فرهنگ بیگانه به ذکر و نیایش و عبادت مشغولند.
بنین
جمهوری خلق بنین با 112622 کیلومتر کربع وسعت به صورت سرزمین باریک در آفریقای غربی بین نیجریه و توگو قرار گرفته است. ساحلی به طول 125 کیلومتر در کنار اقیانوس اطلس و خلیج گینه دارد. نصف النهار گرینویچ از نزدیکی آن عبور می کند. مرکز حکومت آن بندر «پورتونوو»
می باشد که در کنار خلیج گینه قرار گرفته است. بنین تا سال 1960م زیر سلطه فرانسه بود و تا سال 1975م به داهومی معروف بود.
طبق آمار سال 1990م بنین 4660000 نفر سکنه دارد که اغلب آنان از قبایل فون، آجاباریبا، یوروبا و فولانی هستند و زبان رسمی آنان فرانسه است.
40% مردم بنین مسلمان هستند. اما دولت حاکم بر آن می کوشد آمار آن را کمتر از این میزان نشان داده و در برخی گزارشهای رسمی اعلام کرده که 13% مردم بنین مسلمان می باشند.
جمهوری فدرال نیجریه
نیجریه پرجمعیت ترین کشور آفریقایی و سومین کشور مسلمان در جهان اسلام می باشد.
جمهوری فدرال نیجریه با 923768 کیلومتر مربع وسعت در شمال با نیجر، در غرب با بنین و در جنوب با کامرون مرز مشترک دارد. این کشور فلات پهناوری است در آفریقای غربی که توسط دو رودخانه نیجر و بنوئن به 3 بخش شمالی، شرقی و غربی تقسیم می شود. در بخش شمالی قله «گربون
و فلاتهای «جادو»
و «مانگی نی
قرار دارند. در نواحی جنوبی آن برجستگی های کم ارتفاعی دیده می شود. آب و هوای آن در اکثر نقاط استوایی و نیمه استوایی می باشد اما در غرب، تحت تاثیر جریانات اقیانوس اطلس، معتدل اقیانوسی است. نواحی غربی و جنوب و شرق این سرزمین اسلامی از جنگلهای استوایی پوشیده شده است.
قدیمی ترین تمدن شناخته شده در نیجریه، فرهنگ نوک است که در بین سالهای 700 تا 200 قبل از میلاد در آن وجود داشته است. تمدن ایفه در قرن دوازدهم نیز نیجریه را به شکوفائی رسانیده است.
همچنین دولت مقتدر کانم و پس از آن سونگای بخشهایی از این کشور را در بر می گرفته است. درکانو، زاریا، گابرودورا، دولتهای مسلمان پدید آمدند. در قرن پانزدهم (اواخر آن) مصلحی بنام محمد آسکیای کبیر کوشید تا این نقاط اسلامی را با هم متحد نموده و از این راه مسلمانان را به شکوفائی و اقتدار برساند. اما این تلاش گرچه موفقیت آمیز بود ولی دوامی نیافت و در قرن هیجدهم اصلاح طلب مسلمانی بنام عثمان دان فودیو به تجدید حیات اسلامی در نقاط تحت قلمرو نیجریه کنونی و آفریقای غربی و مرکزی پرداخت. وی کشوری اسلامی بنیان نهاد که از «گاندو» تا «آداما» را در بر می گرفت که در اتحادی بزرگ، قوانین اسلامی در این سرزمین پهناور اجرا می گشت.
در قرن پانزدهم میلادی، پرتقالی ها و در قرون بعد انگلیسی ها برای غارت این سرزمین، بدان پا گشودند و در قرن هفدهم، سواحل آن را تبدیل به یکی از مهمترین مراکز تجارت برده در آفریقای غربی نمودند.
درساحل اقیانوس اطلس و در نزدیکی لاگوس مرکز حکومت نیجریه، شهرکی دیده می شود بنام «بده گوری (باداگوری) که یادآور خاطره تلخ و اسفبار شکنجه بردگان سیاه می باشد. در این شهرک شکنجه گاه بردگان هنوز دیده می شود که در آن استعمارگران انگلیسی و غیر آن، سیاهان را دستگیر و پس از ظربات طولانی و شکنجه های زیاد توان حرکت را از آنان گرفته و تسلیم خود می نمودند و به تجارت این کالا زنده می پرداختند.
در اواخر قرن نوزدهم، بریتانیا، نیجریه را تصرف نمود و آن را به عنوان آفریقای غربی انگلستان جزو نواحی تحت الحمایه خود منظور کرد. در سال 1954م نیجریهدارای خودمختاری شد و عضو جامعه کشورهای مشترک المنافع گردید و در سال 1960م مردم آن با شرکت در یک همه پرسی، فرمانداری کل نیجریه را تایید نمودند و در سال 1963م نیجریه با اعلام حکومت جمهوری، استقلال کامل خود را بدست آورد.
در سال 1966م با کودتای نظامی دولت وقت سرنگون شد و در همین سال قبایل مسلمان شمال و شرق آن قیام نمودند و خواستار احقاق حق خود شدند که به شدت توسط قوای نظامی سرکوب شدند.
در سال 1967م ایالت بیافرا واقع در شرق نیجریه اعلام جدایی ازفدارسیون نیجریه و استقلال نمود که با این حرکت، قوای دولت فدرال در آن مدخله نموده و پس از محاصره و سرکوبی و قریب سی ماه جنگ، محاصره مذکور و جنگ داخلی پایان یافت که ثمری جز کشتار خونین مردم و فقر و فلاکت آنان نداشت. طی سالهای 1981 تا 1982م قبایل مسلمان نواحی شمالی قیام نمودند که توسط نظامیان به شدت سرکوب شدند.
نیجریه 117 میلیون نفر سکنه دارد که اکثرا در نواحی شمالی و غربی سکونت دارند. نژاد اصلی مردم سیاهپوست است و بیشترین سکنه به قوم «هوزا» تعلق دارد اما 250 تیره مختلف در این کشور می باشند. زبان رسمی انگلیسی است ولی زبآنهای بومی و عربی هم در آن رواج دارد. بیش از نیمی از مردم نیجریه مسلمان هستند. و بزرگترین اقلیت آن مسیحیان می باشند. بیشترین شمار مسلمانان از گروه نژادی «حوصه هستند که در ایالتهای شمالی تمرکز دارند. یوروباها و فولانی ها نیز اکثرا به اسلام گرایش دارند. مسلمانان پیرو فقه مالکی هستند و هزاران مسجد در نقاط گوناگون نیجریه تاسیس نموده اند. سازمآنهای اسلامی و حتی دانشگاههای مذهبی در نیجریه به نشر معارف اسلامی در سطح عالی مشغولند. مسلمانان گاهی تا سطح رئیس جمهوری و عده ای از وزرا در امور سیاسی دخالت دارند که موقع سیاسی آنان در زمآنهای مختلف فرق می کرده است.
در سال 1992م سوسیال دموکراتهای نیجریه از 91 کرسی سنا 47 کرسی و از 593 کرسی مجلس نمایندگان، 310 کرسی را بخود اختصاص دارده اند که با این حساب نفوذ احزاب اسلامی و تشکیلات مذهبی در دولت جدید کاهش می یابد.
گرچه جوانان مسلمان نیجریه به قرآن و اسلام عشق می ورزند ولی آنقدر بهای یک جلد قرآن را در این کشور بالا برده اند که آنان قادر نیستند نسبت به تهیه آن اقدام کنند و ناگزیرند قرآن را رونویسی نمایند. گروهی بنام «مایتاسیتا» که خود را یک جریان اسلامی معرفی می کنند همچون منافقین ایران هر از گاهی در کوچه و خیابان به مردم حمله کرده و به قتل و غارت می پردازند تا افراد را نسبت به مسلمین بدبین کنند.
مرکز حکومت نیجریه شره لاگوس
می باشد. که از نظر جمعیت در ردیف بزرگترین شهرهای جهان است و بیش از 10 میلیون نفر را در خود جای داده است. لاگوس از 18 جزیره کوچک و بزرگ تشکیل شده و پل های متعددی در آن به چشم می خورد. نیجریه 19 استان دارد.
نیجریه از ذخائر غنی نفت برخوردار است و از این لحاظ هشتمین کشورتولید کننده در دنیا به شمار می رود. گرچه کاوش نفت در این کشور از سال 1908م آغاز شده اما منابع جدید نفت آن در سال 1970م در سواحل کشف گردید. افزایش ارزش نفت و فرآورده های گوناگون آن در سال 1973م اقتصاد آن را از شکوفائی ویژه ای برخوردار نمود اما این کشور بدلیل آنکه تحت تبلیغات کشورهای غربی به مصرف زدگی روی آورد و در این زمینه افراط نمود، وارداتش افزایش فوق العاده ای یافت که منجر به بالا رفتن میزان بدهی های آن شد و قروض خارجی آن به 5 میلیارد دلار رسید که تنها 30% آن را به انگلستان مقروض است. افزایش بدهی های خراجی و فساد اداری موجب سقوط رژیم قبلی شد. نیجریه عضو کشورهای صادر کننده نفت می باشد. (
OPEC
)
با وجود آنکه 4 برنامه توسعه اقتصادی در آن باجرا گذاشته شده ولی رونق اقتصادی آن قابل توجه نبوده است و این کشور از نظر تامین مواد غذایی برای سکنه زیاد خود به خارج وابسته است.
ثروت نیجریه تنها نفت نیست. 95% کلمبیت
جهان در این سرزمین بدست می آید و از این لحاظ در جهان رتبه اول را داراست زغال سنگ و سنگ آهن از منابع معدنی دیگر آن می باشد.
مجتمع ذوب آهن و فولاد آن در ناحیه «آژائوکوتا»
تاسیس شده است. صنایع آلومینیوم، نساجی، سیمان سازی و تولید سیگار از مهمترین مراکز صنعتی آن است.
در بخش صنایع، هدف، جایگزینی واردات با تولیداتی داخلی بوده است ولی سهولت وارد نمودن کالاهای خارجی و رقابت با محصولات داخلی موجب رکود و تعطیلی برخی از کارگاههای نیجریه شد.
70% نیروی کار در بخش کشاورزی مشغولند و زمینهای حاصلخیزی در نیجریه وجود دارد ولی بحران های اقتصادی و استفاده نابجا از درآمدهای نفتی، بخش کشاورزی را تخریب نموده و متاسفانه محصولات کشاورزی آن توسط پولدارانی که با نفت ثروتمند شده اند وارد می گردد. انقلاب سبز هم بجائی نرسید و کشوری که اولین تولید کننده بادام زمینی در قاره آفریقا بود، بدین لحاظ عقب نشینی نمود و تولید نخل روغنی و کاکائو هم در آن تنزل یافت. اکنون هیولای فقر بر نیجریه چنگ انداخته است و شاغلین بومی هیچ رغبتی به کار و تلاش ندارند و اصولا کشاورزی برایشان سودی ندارد زیرا گندم وارداتی خیلی ارزانتر از گندم داخلی بدست مردم می رسد. این یکی از حیله های استکبار جهانی است که کشورهای اسلامی را در بحرآنهای اقتصادی و حالتی از فقر نگاه دارند تا هم ماده خام مورد نیاز آنان را تامین کرده و هم بازار خوبی برای آنان باشند و بدین گونه است که نیجریه با آن آب و هوای مساعد، رودخانه های پرآب، سواحل اقیانوسی، اراضی پر برکت، معادن غنی، نیروی کار فراوان و ارزان در مرداب گرستگی و فقر غوطه می خورد. آری مردمان موحد این سامان ارزاق و نیازمندیها را به قیمت گزاف تهیه می کنند اما مشروبات الکلی بوفور در اختیارشان است.
از نظر دامپروری وضع نیجریه بهتر است و صادر کننده پوست و روده می باشد ولی اوضاع ماهیگیری اسف انگیز است زیرا ژاپنی ها در سواحل آن بهترین ماهی ها را صید نموده و به بهای گزافی در اختیار مردم می گذارند!
صنعت جهانگردی نیجریه به دلیل برخورداری از مناظر با طراوت ساحلی، جنگل های انبوه، هنرهای دستی زیبا و برپائی جشنواره های هنری - فرهنگی نیجریه که همه ساله در یک استآنهای آن برگزار می شود شکوفایی قابل توجهی دارد.
واحد پول نیجریه «نایرا»
نام دارد که خود به 100 «کوبو»
تقسیم می شود.
جمهوری متحده کامرون
جمهوری متحده با 465458 کیلومتر مربع وسعت در شرق خلیج گینه و جنوب دریاچه چاد واقع است. دشت ساحلی آن کم ارتفاع می باشد و آب و هوای گرم و مرطوب دارد. فلاتهای مرکزی کامرون توسط ارتفاعاتی محصور می گردد. در نواحی شمالی کامرون که بین کشور چاد و کوههای آداموا
قرار گرفته فلات نسبتا وسیع و مرتفع و دشتهای عمیق و «یاناگا»
رودهای مهم آن هستند.
پرتقالی ها در قرن پانزدهم میلادی وارد کامرون شدند. از سال 1885م نفوذ آلمان در آن آغاز شد و سرانجام کامرون در سال 1902م بصورت یکی از مستعمرات آلمان درآمد. در جنگ جهانی اول فرانسه و انگلستان آن را تصرف نموده و بین خود تقسیم کردند. در سال 1964م کامرون فرانسه استقلال یافت و یک سال بعد کامرونبریتانیا به دو بخش تقسیم شد. بخش شمالی آن به نیجریه الحاق گردید و قسمت جنوبی به کامرون ضمیمه گشت.
کامرون در حال حاضر (1990م) 11750000 نفر سکنه دارد که 55% در کانونهای شهری سکونت دارند. رشد سالانه جمعیت 2/3% و تراکم نسبی آن در هر کیلومتر مربع 2/25 نفر می باشد.
200 تیره و نژاد سیاه د کامرون سکونت دارند ولی سه قوم نژادی اصلی آن «بانتوها»
«فول «کیردی
هستند. بانتوهات که 30% سکنه کامرون را شامل می شوند در جنوب و نواحی ساحلی هستند و قوم کیردی د شمال می باشند. قوم فول به غالبا مسلمانند و به امور دامداری و گله داری مشغولند. زبان رسمی رسمی فرانسه و انگلیسی است (بدلیل سلطه استعمار) ولی مردمان بومی به زبآنهای محلی و سودانی تکلم می نمایند. 60% مردم کامرون مسلمان و سنی مذهبند و بقیه مسیحی (کاتولیک) و پیرو مذهب ابتدائی هستند.
در گذشته، مسلمانان در امور سیاسی کامرون نفوذ زیادی داشتند و نحوی که پس از استقلال، اولین رئیس جمهور آن که «احمد و آهیجو» بود از بین مسلمانان برگزیده شد. وی در پنج دوره رئیس جمهور بود و پنجمین دوره ریاست جمهوریش از سال 1980م آغاز شد. در حال حاضر مسلمانان در امور سیاسی و اداری نفوذ قوی ندارند و متاسفانه پلیس کامرون مشغول سرکوبی مسلمانان است و درگیری شدیدی بین قوای امنیتی و مردمان مسلمان پدید آمده است.
کامرون از 7 استان تشکیل شده که زیر نظر فرماندار دولت مرکزی اداره می شود و مرکز حکومت آن «یائونده
است. کامرون از کشورهای ثروتمند آفریقاست و منابعی چون طلا، نقره، آهن، بوکسیت و آلومینیم دارد. در سال 1978م استخراج و تولید نفت در آن آغاز شد. اقتصاد آن بر کشاوزی و دامداری استوار بوده و محصولات زراعی آن عبارتند از: موز، کاکاتو، قهوه، خرما، پنبه، توتون، ذرت خوشه ای و تنباکو. واحد پول آن فرانک و برابر صد سانتیمم است.
گینه استوائی
جمهوری گینه در غرب آفریقا و در کنار خلیج گینه و در همسایگی کشورهای کامرون و گابون قرار دارد. آب و هوای آن گرم و مرطوب بوده و سراسر آن را جنگلهای انبوه استوایی فرا گرفته است.
در قرن پانزدهم میلادی، پرتقالی ها به اینسرزمین وارد شدند. در سال 1778م طبق معاهده «پاردو»
جزیره فرناندوپو و قسمتی از سواحل گینه به اسپانیا واگذار شد. در سال 1900م این ناحیه به گینه اسپانیا معروف شد و در سال 1959م به عنوان یکی از ایالات اسپانیا درآمد. این کشور در سال 1968م پس از 200 سال مستعمره بودن، استقلال خود را بدست آورد و به گینه استوایی معروف شد.
این کشور 28051 کیلومتر مربع وسعت دارد. از دو استان تشکیل شده که زیر نظر دولت مرکزی اداره می شود، مرکز حکومت آن شهر مالابو بود که در زمان سلطه استعمار به سانتا ایزابل معروف گشت.
گینه استوایی 255000 نفر سکنه دارد که اکثریت سکنه آن مسیحی بوده و 20% آن پیرو آئین اسلام هستند. در سال 1973م که بر حسب تصویب قانونی، تمام قدرتها در اختیار رئیس جمهوری قرار گرفت هیچ فردی حق وارد شدن باین کشوررا نداشت مگر آنکه رئیس جمهور اجازه دهد، دیکتاتور خشنی بر مردم و بویژه مسلمانان حاکم یافت و بسیاری از مسلمانان در کشتارها و تیرباران های دسته جمعی همچون سایر مردم کشته شدند و زندآنها از زندانیان سیاسی و مذهبی انباشته شد.
پی نوشتها