سرزمین اسلام

سرزمین اسلام0%

سرزمین اسلام نویسنده:
گروه: سایر کتابها

سرزمین اسلام

نویسنده: غلامرضا گلی زواره
گروه:

مشاهدات: 21530
دانلود: 2647

توضیحات:

سرزمین اسلام
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 24 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 21530 / دانلود: 2647
اندازه اندازه اندازه
سرزمین اسلام

سرزمین اسلام

نویسنده:
فارسی

جمهوری اسلامی فدرال پاکستان

کشور پاکستان با بیش از 804000 کیلومتر مربع وسعت در جنوب شرقی ایران قرار دارد. پاکستان بین 24 درجه و 30 درجه عرض شمالی و 62 درجه و 75 درجه طول شرقی قرار دراد. نواحی شمال و شمال غرب و نیز بلوچستان پاکستان، حالت کوهستانی دراد. غیر از این دو ناحیه کوهستانی، بعیه خاک پاکستان جلگه ای است که از آبرفتهای رودخانه سند وشعبات آن بوجود آمده است. آب و هوای شمال پاکستان معتدل، جنوب آن گرم و مرطوب و پرباران بوده و بلوچستان آن آب و هوای گرم و خشک دارد. غیر از چهار استان: پنجاب، سند، مرز شمال غربی و بلوچستان سایر نواحی به صورت فدرال توسط قبایل پاکستان اداره می شود. مرکز حکومت آن اسلام آباد و از شهرهای مهم آن بندر کراچی، لاهور7 پیشاور، کویته، و راولپندی را می توان برشمرد. پاکستان از مراکز بزرگ 6 تمدن باستانی است. و تمدن دره ایندوس (سند) در 4500 سال قبل به نقطه اوج خود رسیده بود.

غالب سکنه 102 میلیونی پاکستان در کنار رود سند و دره های کوهستانی پنجاب سکونت دارند. استان پنجاب به تنهایی 56% سکنه را در داخل خود جای داده است. در حالی که بلوچستان با 44% مساحت کشور تنها 5% سکنه دارد. 2/97% مردم این سرزمین مسلمانند. اسلام در سال 94 هجری مطابق با 712 میلادی وارد پاکستان شد.

25% مسلمین پاکستان شیعه هستند و شهر کویته مرکز ایالت بلوچستان از مراکز مهم شیعیان است. در ناحیه بلتستان و گلگیت در مرز چین و پاکستان و نیز در پنجاب، شیعیان سکونت دارند. شیعیان بزرگترین اقلیت این کشورند که در استقلال و ثبات سیاسی پاکستان نقش حساسی به عهده داشته اند. محمد علی جناح (عائد اعظم) بنیان گذار پاکستان، نیز شیعه بود.

قدیمی ترین سازمان شیعی «آل آینه یا شیعه کنفرانس نام دارد که مرکزش در شهرلکنهو هند بوده و هدف عمده آن متحد ساختن شیعیان در سراسر هند قدیم بود که بعدها اعضای آن در استقلال پاکستان کوشیدند. سازمان پاسداری از حقوق شیعیان، دومین تشکیلات قدیم شیعیان است. گروههای شیعی پاکستان در راستای تحقق مسائل زیر به تشکیل خود می پردازند:

الف - صدرو مجوز تدریس کتب دینی خاص شیعه در سطوح ابتدائی و متوسطه برای دانش آموزان.

ب - تفکیک موقوفات شیعه از اهل سنت.

ج - آزادی شیعیان در برپائی مراسم عزاداری ماه محرم و عاشورای حسینی مهمترین گروهها شیعه که اداره حوزه های دینی و نیز حرکتهای سیاسی - مذهبی شیعیان را هدایت منمایند عبارتند از نهضت اجرای فقه جعفری شامل گروه علامه ساجد نقوی و گروه حامد علیشاه موسوی؛ این نهضت بدین صورت پدید آمد که بزرگان شیعه پاکستان در نشستی که در 24 فروردین 1358ش مصادف با 12 اوریل 1979 در شهر بهکر (در استان پنجاب) تشکسل دادند و دو روز به طول انجامید مسئله حزب و رهبر را در اجتماعی بزرگ از شیعیان مطرح نمودند. شور و هیجان حاکم بر این جمعیت دوران انقلاب اسلامی ایران را تداعی می کرد و پس از بحث و گفتگو سازمانی بنام «نهضت اجرای فقه جعفری بنیان نهاده شد که علامه مفتی جعفر حسین به عنوان نخستین رهبران برگزیده شد. متعاقب آن شیعیان به رهبری این نهضت در سال 1980م با محاصره ساختمان نخست وزیری در اسلام آباد خواسته های بر حق خود را عنوان نمودند. در شهرویر 1362 شمسی مفتی جعفر حسین فوت نمود و در این فاصفه حامد علیشاه موسوی که مورد حمایت دولت بود، کاندید شد. اما شورای عالی نهضت به اتفاق آراء علاه سید عارف حسین حسینی را به رهبری شیعیان و ریاست نهضت برگزید و از این پس در نهضت مذکور انشقاق پدید آمد. علامه عارف حسینی در نجف اشرف با امام خمینی (قدس سره) آشنا گردید و از محضر ایشان بهره های اخلاقی و سیاسی برد و با تاثیر پذیری از اندیشه های امام، موضع گیری پرتحرکی را از خود بروز داد و سرانجام در 14/5/67 شمسی بدست یکی از مزدوران ضیاء الحق به شهادت رسید. ضیاء الحق با شیعیان مخالف بود و با وقوع انقلاب اسلامی ایران اعلام داشت: «برنامه ما حاکمیت بخشیدن به فقه حنفی است. »

بین ایران و پاکستان مشترکات دیرینه ای وجود دارد زرا از آغاز قرن پنجم تا قرن سیزدهم در شبه قاره هند که این سرزمین تا سال 1947م جزو آن بود، زبان فارسی به عنوان زبان رسمی قلمداد می گردید و در این مدت کتب زیادی به زبان فارسی نوشته شد. دپارتمان زبان فارسی دانشگاه پنجاب که در سال 1870 میلادی تاسیس شده به تدریس زبان فارسی تا سطح کارشناسی ارشد مشغول است. تعدادی از نسخ خطی ارزشمندی که توسط دانشوران ایرانی تالیف شده اکنون درک تابخانه های هند و پاکستان نگاهداری می شود. برخی فرهنگ ها و دستور زبآنها همچون فرهنگ جهانگیری، برهان قاطع و فرهنگ رشیدی در این شبه قاره تدوین یافته است. جلوه فرهنگی و معنوی اسلام را ایرانیان به مردمان هندی نشان دارند و اغلب مروجین و مبلاغان اسلامی، ایرانی تبار یا دست پرورده ایرانیان هستند. ( 1 )

کشور پاکستان و هندوستان تا سال 1236ش (1947م) که سال تاسیس این دو واحد سیاسی است. سرنوشت تاریخی مشترکی دارند و در این سال بود که به رهبری محمد علی جناح پاکستان در صحنه سیاسی جهان ظاهر گردید. پاکستان از آغاز شامل دو بخش شرقی و غربی بود که این دو بخش صدها کیلومتر با هم فاصفه داشتند ولی چون مردم قسمت شرقی احساس نمودند که حقوق اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آنان توسط قسمت غربی رعایت نمی شود، به قیام و شورش برخاسته که در این جریان، هند از بنگالیها حمایت نمی شود، به قیام و شورش برخاسته که در این جریان، هند از بنگالیها حمایت نمود و در سال 1971م (1350ش) جنگی بین هند و پاکستان آغاز شد که به شکست پاکستان و استقلال بخش شرقی با عنوان بنگلادش منجر گردید. پاکستان با کشورهای غربی رابطه ای خوب دارد ولی روابطش با چین از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در سال 1981م پس از سالها سردی روابط، پاکستان و آمریکا روابط خود را تجدید نموده و گسترش دادند.

30% مردم پاکستان با سوادند 80% مردم در روستاها و بقیه در کانونهای شهری سکونت دارند. 33% تولید ناخالص آن محصولات کشاورزی تشکیل می دهد اما بدلیل خشکی هوا و کمی وسعت مراتع دامپروری در آن توسعه آنچنانی ندارد. 18% تولید ناخالص آن از بخش صنعت بدست می آید. ( 2 ) طول راههای شوسه پاکستان به 108530 کیلومتر و طول راه آهن آن به 8775کیلومتر بالغ می گردد. ( 3 )

جمهوری بنگلادش

بنگلادش یکی از فقیرترین کشورهای جهان است که با 144000 کیلومتر مربع وسعت و 102 میلیون نفر سکنه به صورت جلگه مسطحی در شرق شبه قاره هند واقع است. از جنوب شرقی به کشور میانمار و از جنوب به خلیج بنگال محدود می باشد. نزدیکی به خط استوا و وجود بارانهای موسمی بنگلادش را به صورت منطقه ای گرم و مرطوب درآورده است. رودخانه های این کشور که از ذوب برفهای هیمالیای شرقی بوجود می آیند درمسیر جنوب به خلیج بنگال می ریزند و گنگ و براهماپوترا مهمترین آنان هستند و جلگه ای که کشور بنگلادش را تشکیل می دهد از دلتای این رودها بوجود می آید. بخش بزرگی از بنگلادش پوشیده از جنگل است و مهمترین منطقه جنگلی آن «سندربن است که در جنوب غربی و مرکز بنگلادش و چیتاگونگ قرار دارد.

از 102 میلیون سکنه این کشور 90% در روستاها و 10% در شهرها سکونت دارند، بنگلادش پس از اندونزی دومین کشور جهان اسلام از نقطه نظر جمعیت است. مردم آن از نژاد زرد و سفیدند و بیش از 85% آنان را مسلمانان تشکیل می دهند. زبان اصلی مردم بنگالی است که ریشه سانسکریت دارد و در دوره حکومت مسلمانان، بر شبه قاره هند تعدادی واژه های فارسی و عربی وارد این زبان شده است. زبان انگلیسی را نیز دانشگاهیان و عده ای از بازرگانان مورد استفاده قرار می دهند و برخی مکاتبات اداری به این زبان صورت می گیرد.

بنگلادش تا سال 1971م به عنوان بخش شرقی پاکستان تحت قلمرو این کشور بود تا اینکه در این سال به رهبری شیخ مجیب الرحمن و پس از مبارزات گسترده ای، بنگلادش در صحنه سیاسی پدیدار شد. سبب نارضایتی مردم از حکومت پاکستان که در بخش غربی مستقر بود موارد متعددی است که به پاره ای از آنها اشاره می گردد:

1- بنگالی ها 56% کل پاکستان را تشکیل می دادند و خواهان آن بودند تا زبان بنگالی زبان رسمی باشد، حال آنکه زبان اردو به عنوان زبان رسمی انتخاب شده بود.

2- مرکز نظامی، اداری، سیاسی و اقتصادی اکثرا در دست افراد پاکستان غربی بود. به عنوان مثال 85% مقام های کشوری به اهالی پاکستان غربی اختصاص داشت.

3- بیشتر درآمدهای مردم بنگلادش (ناحیه شرقی پاکستان) جهت رفاه پاکستان غربی صرف می شد و اصولا بنگال شرقی بصورت تولید کننده مواد خام باقی ماند و از برنامه های صنعتی و توسعه اقتصادی بازمانده بود. ( 4 ) بنگلادش پس از آزادی با دشواریهای زیاد روبرو شد. اوضاع اقتصادی نابسامان و اسکان ده میلیون پناهنده که قبل از استقلال به هند رفته بودند و نیز تشتت در ارتباطات، این کشور نوبنیاد را در معرض خطر قرار داده بود، جنگهای خونین، آوارگی و مهاجرتها موجب آن شده بود که زمینها کشت نشوند. شش میلیون خانه ویران شده، راه آهن مختل شده، پل ها منهدم شده مزارع خالی از محصولات کشاورزی، کمبود مواد غذایی را سبب گردید و این معضل به مردم فشار زیادی وارد نمود. در ماههای آخر 1974م حدود 28000 نفر از گرسنگی تلف شدند. حوادث طبیعی چون طوفآنهای مهیب، سیلابهای بنیان کن، فشار اقتصادی را بر مردم بیشتر کرد. این عوامل سبب شد که بنگلادش با ذخائر غنی و زمین های حاصلخیز جزو کشورهای تهیدست جهان قرار بگیرد و از راه وامها و کمکهای خارجی به زندگی ادامه دهد که این کمکها خود وابستگیهای سیاسی - فرهنگی به دنبال دارد. اکنون نیز این کشور از حالت بی ثباتی سیاسی رنج می برد، رژیم ژنرال ارشاد مدتها با جناحهای مخالفی درگیر بود که رهبری آنها را دو زن به عهده داشتند، دو حزب اصلی که جناح مخالف را رهبری می کردند برای مدتی حکومت را در دست داشتند و مردم بنگلادش در این دوران انواع تلخیها و رنجها را دیدند و دو زنی که احزاب مخالف غیر مذهبی را رهبری می کردند در صدد تقلید از اسلاف خونریز خود برآمدند اما مشی احزاب مسلمان با آنها کاملا متفاوت بود. زیرا اینها در صدد تصاحب قدرتند اما مسلمانان به اجرای سنت الهی و عمل نمودن به احکام اسلامی تاکید می ورزیدند. رژیم ارشاد که چنین هدفی را از سوی مسلمانان دریافت، به سرکوب وحشیانه و خونین تظاهرات آنان همت گماشت. پس از ژنرال ارشاد، خانم خالده ضیاء بیوه ضیاء الرحمن که مدتی حزب غیر مذهبی ملی بنگلادش را به عهده داشت روی کار آمد و لذا هنوز مسلمین به هدف خود نرسیده اند. ( 5 )

از دشواریهای دیگر بنگلادش سیل مهاجران منطقه آراکان میانمار است که به سوی این کشور سرازیر می شوند بیماریهای مسلمانان در بنگلادش نیز وضع ناگواری دارد اینان جماعتی از مسلمانان هستند که از هند به سوی شرق پاکستان مهاجرت کرده اند با تشکیل کشور بنگلادش این گروه 300000 نفری تقاضای مهاجرت به پاکستان را نمودند ولی پاکستان اقدامی برای پذیرش آنان به عمل نیاورد از این رو بیهاریها به صورت جماعتی از این جا رانده و از آنجا مانده در آمدند آنها اکنون در 66 اردوگاه سکونت دارند و از کمکهای ناچیز سازمان ملل استفاده می نمایند ناامیدی این گروه در حدی بود که در سوم مارس 1981م مصادف با سالگرد استقلال پاکستان تصمیم گرفتند خود سوزی کنند و 5000 نفر داوطلب عمل خود سوزی شدند ( 6 ) اما رهبران آنان اجازه ندادند این حرکت عملی شود.

بنگلادش کشوری است روستایی زیرا حدود 68000 روستا دارد و کشاورزی مهمترین رکن آن است این کشور بزرگترین تولید کننده و صادر کننده کنف در جهان است و 36% سکنه آن در کشت و تولید آن مشغول بکارند. چای، توتون و برنج از مهمترین محصولات کشاورزی این کشور است. حدود 6 میلیون نفر از مردم این کشور در ارتباط با صید ماهی هستند و 250 نوع ماهی از آبهای شور و شیرین آن بدست می آید. گاز طبیعی تنها منبع با ارزش بنگلادش است که در سال 1955م در هاریپور در شرق سیلهت کشف شد. در سیلهت و کومیلا منابع ذغال سنگ وجود دارد. ذخائر مس و سنگ آهک در چیتاگونگ و دیگر نواحی بهره برداری می شود. صنایع مربوط به کنف، نساجی، غذایی، چوب و کاغذسازی نیز در این کشور بوجود آمده اند. ( 7 ) واحد پول آن تاکا ( 8 ) می باشد.

جمهوری مالدیو

جمهوری مالدیو با 298 کیلومتر مربع وسعت به عنوان کوچکترین کشور مسلمان جهان به صورت مجمع الجزایر خوشه ای در ابهای اقیانوس هند و جنوب غربی شبه قاره هند و غرب سریلانکا قرار گرفته است. مالدیو مرکب از 2000 جزیره مرجانی است که بر روی رشته کوهی دریائی که منشا آتشفشانی دارد در جهت شمالی - جنوبی قرار گرفته اند. 2200 جزیره آن مسکونی است. تمامی سطح جزایر از درخت نارگیل پوشیده اند. معروفترین این جزایر، جزایر مال نام دارد که کمی جنوبی تر از کانال «کاردیوا» ( 9 ) واقع است.

چون این جزایر به خط استوا نزدیکند و در آبهای اقیانوس هند محصورند، آب و هوای گرم و مرطوب دراند.

در قرون اولیه هجری، آئین اسلام توسط بازرگانان عرب باین سرزمین راه یافت. در قرن چهارم هجری ابن بطوطه سیاح مسلمان به مالدیو آمد و گزارشی از این ناحیه ارائه داد. در اوایل قرن شانزدهم با گسترش نفوذ پرتقالی ها در آسیا، مالدیو نیز جزء نواحی مورد تصرف آنان درآمد. در قرن هفدهم میلادی که هلندیها بر آن استیلا یافتند، مالدیو بخشی از سری لانکا بود. بعد مالدیو به تصرف انگلستان و فرانسه درآمد و در قرن نوزدهم با وجود سلطه انگلستان بر آن، حکومت نیمه مستقل سلطنتی بر آن حاکم بود. انگلستان در سال انگلستان در سال 1948م به مالدیو خود مختاری داد و در سال 1953م نظام سلطنتی آن ملغی و نظام جمهوری جایگزین آن گردید. مالدیو در سال 1965م مستقل شد. این کشور به لحاظ درآمد سرانه یکی از عقب افتاده ترین واحدهای سیاسی جهان است.

آخرین تقسیمات کشوری آن شامل 19 بخش است که زیر نظر یک کمیته منتخب مردم به ریاست مامور دولت مرکزی اداره می شود. 212000 نفر سکنه دارد که 30% آن زندگی شهری دارند. رشد سالانه جمعیت 4/3% و تراکم نسبی آن 4/711 در کیلومتر مربع است. مردم آن از نژاد دراویدی، سینهالی و عرب هستند. زبان رسمی آن دیوهی است و اکثرا مسلمان و سنی مذهبند. اقتصاد آن بر ماهیگیری، کشاورزی و پذیرایی از کشتی های کشورهای جهان استوار است. واحد پول آن روپیه مالدیو می باشد که برابر با 100 دلاری است.

ج - آسیای جنوب شرقی

آسیای جنوب شرقی

منطقه ای است سرسبز و آباد با منابع غنی زیرزمینی، محصولات جنگلی فراوان و تولیدات کشاورزی - که جنبه حیاتی دارند. تنگه ها، آبراهه ها و دسترسی به منابع آبهای آزاد، به این منطقه زرخیز موقع بسیار مناسبی داده و اهمیت سوق الجیشی و استراتژیکی آن را افزون نموده است.

این خصوصیات ویژه طبیعی و اقتصادی و نقش سیاسی این منطقه موجب آن شده که استقمارگران غربی، متجاوزان چینی و امپریالیسم تازه به دوران رسیده ژاپن کوشیده اند به نحوی این سرزمین را تحت سلطه خود درآورند تا بتوانند با غارت منابع آن سفره چربی برای خود تدارک ببینند. هنگام ترک مناطق مذکور نیز با تعیین مرزهای اجباری و غیر واقعی و همچنین تحریکات سیاسی، کشورهای آسیای جنوب شرقی را به جان هم انداخته تا از طریق استعمار جدید (نئوکلونیالیسم) بتوانند منافع خود راحفظ کنند. به عنوان مثال شبه جزیره هندوچین که 5/1 برابر ایران وسعت دارد، هفت واحد سیاسی را در بر می گیرد که هر کدام با واحدهای سیاسی همجوار خود درگیریهای خونین و نبردهای سنگینی داشته اند که توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آنان را به تعویق انداخته است. این منازعات چیزی جز میراث شوم استعمار نبوده و هنگامی که به تاریخ نفوذ استعماری در کشورهای این منطقه دقیق شویم سرنخهایی از ماید استعماری به چشم می خورد.

استکبار جهانی در سیاست کلی تقویت حضور همه جانبه در نقاط استراتژیک و جهت استقرار پایگاههای سیاسی نظامی پس از این که خود در نواحی استراتژیکی چون آسیای جنوب شرقی پدید آورد و هر کدام از کشورها را بر علیه دیگری تحریک نمود، برای تقویت بنیه سیاسی، اقتصادی خود، آنان را وادار نمود که برای وحدت خود (در ظاهر) و در باطن برای حفظ منافع استکبار، پیمآنهای نظامی سیاسی و اقتصادی بوجود آورند. در این راستا امریکا در سال 1967م پیمان به اصطلاح اقتصادی آ. سه. آن ( 10 ) یا انجمن ملل جنوب شرقی آسیا را بدون حضور مستقیم خود پدید آورد تا از حساسیت چین بدان بکاهد. این اتحادیه با حضور 5 کشور: مالزی، سنگاپور، فلیپین، تایلند و اندونزی در بانکوک (در سال 1967م) موجودیت خود را اعلام نمود. در اولین اعلامیه این اتحادیه به موارد زیر تاکید شده بود: شتاب در رشد اقتصادی کشورهای عضو، پیشرفت اجتماعی و توسعه فرهنگی از طریق احترام به روح برابری و مشارکت در همکاری به منظور ایجاد جامعه ای صلح طلب از ملتهای آسیای جنوب شرقی، استقرار صلح و ثبات در منطقه از طریق احترام به عدالت و نظامات قانونی، اما در عمل جز تامین منافع استکبار جهانی و در راس آن آمریکا، فعالیت عمده دیگری نداشته است.

پیمان دفاعی جمعی آسیای جنوب شرقی (سیتو) ( 11 ) در سال 1954م توسط استرالیا، امریکا، فرانسه، انگلستان، زلاندنو، پاکستان، فیلیپین و تایلند به امضاء رسید که مقر آن بانکوک بود و در سال 1965م پاکستان از آن خارج شد و با سرنگونی رژیم ویتنام جنوبی در سال 1975م این سازمان در عمل کارآیی خود را از دست داد و منحل شد. در وضع فعلی دول غربی از منابع اقتصادی و آبراههای استراتژیک این منطقه که دو اقیانوس هند و آرام را بهم متصل می کند نیز بهره برداری می نمایند و پایگاه های نظامی امریکا در اغلب جزایر این منطقه اسقرار دارد.

تا زمانی که پای استعمار به کشورهای این منطقه گشوده نشده بود، ساکنین آن به زبان مشترک اسلامی مالی که با خط عربی نوشته می شد، سخن می گفتند و قدرت مسلمین در اسیای جنوب شرقی در ناحیه ای به طول 700 کیلومتر از ناحیه آراکان (در غرب میانمار فعلی) در غرب تا تاحیه پاپوا در شرق و در امتداد خط استوا، ادامه داشت. کشورهای آچه ( 12 ) (سوماترای فعلی) مالایا، پاتانی، بورنئو، جاوه، سلبس، مولوکاس، میندانانو، لوزن و جزایر متعدد دیگر بهصورت مستقل و تحت قوانیت اسلامی اداره می شدند. در 26 مارس 1873م ارتش هلند به سرزمین اسلامی آچه (سوماترا) حمله بود ولی در آوریل همان سال کست سختی را متوجه خود نمود ولی بعد از مدتی با غلبه بر جاوه به استعمار سرزمین اندونزی پرداخت. ( 13 )

گرایش مردم آسیای جنوب شرقی به اسلام تحت اجبار و حتی فتوحات نظامی نبوده و بلکه غالبا از قدرت جاذبه ای نشات گرفته است که مسلمانان در برخورد با مردم این سرزمین از خود بروز می داده اند «روژه دو پاسکیه می نویسد:

«در کشوری چون اندونزی که در حال حاضر از لحاظ تعداد مسلمانان نخستین ملت مسلمان عالم است، حضور اسلام هرگز جنبه نظامی نداشته است بلکه بازرگانان مسالمت جوی عرب بوده اند که بدانجا رفته و اسلام را عرضه داشته اند. اسلام در میان اقوام بالی نیز گسترش یافت و در پایان قرن چهاردهم میلادی تا فیلیپین دامن کشیده وخصوصا در جزایر جنوبی آن پیشروی کرده است هنگامی که اسپانیائی ها به این مجمع الجزایر رسیدند، کوشیدند تا همانطور که در اسپانیا و مغرب با اسلام مبارزه کرده بودند در اینجا هم نبرد کنند. » ( 14 )

اسلام در جنوب شرقی آسیا توسط مسلمانان عرب، ایرانی و هندی گسترش یافت. بازرگانانی که بین خاور دور و خاور میانه به نقل و انتقال اجناس می پرداختند، در جزایر جنوب شرقی آسیا توقفی نموده و رفته رفته درآن ساکن شده و با زنان بومی ازدواج نموده اند که این برنامه در اسلام آوردن مردم آن نواحی تاثیر داشته است. اهل تصوف و عرفان نیز از مبلغان دیگر در این نواحی بوده اند. با سقوط بغداد به دست مغولان عده ای از فقها به جزایر آسیای جنوب شرقی آمده و به نشر و تبلیغ اسلام پرداختند.

کشورهای آسیای جنوب شرقی با 500000/4 کیلومتر مربع وسعت در حدود 410 میلیون سکنه دارند. پروسعتترین و پرجمعیت ترین آنها اندونزی و کم وسعتترین آن سنگاپور است اما کم جمعیت ترین آن برونئی می باشد. بالاترین تراکم سکنه را سنگاپور بخود اختصاص داده که در هر کیلومتر مربع آن متجاوز از 4600 نفر زندگی می کنند. بیش از نیمی از سکنه آسیای جنوب شرقی مسلمان هستند که حدود 200 میلیون نفر آن در سه کشور اسلامی اندونزی، مالزی و برونئی می باشند و بقیه بصورت اقلیت های مسلمان در 7 کشور دیگر این ناحیه سکونت دارند.

اسلام در فیلیپین و مسلمانان مورو

کشور فیلیپین با 300000 کیلومتر مربع وسعت به صورت جزایری در جنوب شرقی آسیا و در آبهای اقیانوس آرام واقع است، از 7107 جزیره آن تنها 11 جزیره 95%وسعت آنرا در بر می گیرد غالب جزایر آن که به صورت کوهستانی یا نیمه کوهستانی هستند منشا آتشفشانی دارند.

58 میلیون نفر سکنه دارد که حدود40% آن در کانونهای شهری سکونت دارند. اکثریت نژادی آن را گروه ماله ای تشکیل می دهند. دین اکثریت مسیحی و غالبا کاتولیک مذهبند.

کشور فلیپین به مناسبت رسوخ استعمار اسپانیا در قرن شانیزدهم میلادی بنام «فیلیپ دوم به این عنوان معروف گشت و بعدها به خاطر زیبائی خاص، آنرا «مروارید اقیانوسها» گفته اند.

اسلام در سال 782 هجری مطابق با 1380 میلادی به این کشور راه یافت. جهانگردان و بازرگانان مسلمان اعم از عرب، هندی و ایرانی با خوش سلوکی و رفتار شایسته و موعظه حسنه با مردم، افراد این دیار را به پذیرش اسلام متقاعد نمودند.

اسپانیائی ها که در سال 1492م حکومت 781 ساله مسلمین را در اندلس سرکوب نمودهبودند و از آن تاریخ نسبت به مسلمین کینه ای شدید در دل داشتند که در جنگ های صلیبی تشدید شده بود، با ورود به فیلیپین با مسلمانان روبرو شدند، که به آزار شدید آنان پرداختند. البته قبل از آنها در سال 1521م فردیناند ماژلان ( 15 ) به فیلیپین رسید اما توسط بومیان مسلمان کشته شد. 44 سال بعد نیروهای اسپانیائی ها به رهبری دولگاسپی با تعدادی سرباز و کشیش به سوی این سرزمین روانه شدند در هنگام ورود این مهاجمین، مسلمانان دارای تشکیلات و سازمان پیشرفته اجتماعی و اقتصادی بودند. ( 16 ) «راجا سلیمان رهبر آنها، مردی شجاع بود و از تهدیهای قوای غربی ترسی بدل راه نداد. اما قوای اسپانیائی با استفاده از رودخانه «پاسای به مرکز قبیله راه یافتند ( 17 ) و مسلمانان را مورد آزار و شکنجه های شدید قرار دادند، ولی مسلمانان تا آخرین قطره خون جنگیدند و زنان و کودکان آنان به اسارت متجاوزین درآمدند. راجا سلیمان پس از مبارزات طولانی در این حمله به قتل رسید و مقر حکومتش سقوط نمود. لگاسپی ها بعدها بخاطر این پیروزی در سال 1571م مرکز حکومت استعماری اسپانیا را بر مجمع الجزایر فیلیپین، شهر مانیل - محل حکومت مسلمانان - قرار دادند با این وصف اسپانیائی ها نتوانستند به جزایر میندانائو و سولو که مقر مسلمین بود نفوذ کنند. سقوط شهر مانییلا آغاز جنگ بزرگی بود که به مدت یک قرن از سال 1565 تا 1663م ادامه یافت ( 18 ) پس از سال 1581م اسپانیائی ها کوشیدند تا سلطنت سولو و مانجونیادانا را نابود کنند اما با وجود محاصره شدید، این دو مرکز، استقلال خود را حفظ نمودند. در سال 1635م قوای اسپانیائی حملات خود را از سرگرفته و در زامبونگا قلعه ای را به صورت دیر درآوردند اما حکمرانان این دو ناحیه در سال 1663م با باز پس گرفتن قلعه مذکور انتقام سختی از اسپانیائی ها گرفته و آنان را از جنوب راندند.

در یکی از نامه هایی که یکی از مقامات رسمی اسپانیائی مستقر در مانیل خطاب به پادشاه اسپانیا فرستاده به عجز قوای خود در مقابل «موروها» اشاره نموده است. ( 19 ) نیروهای اسپانیائی در سال 1718م حملات خود را آغاز کردند اما دخالت انگلیس در سال 1762م نوعی آرامش بوجود آورد و دولت های سولوومانجونیا دانا با وجود آنکه بسیاری از سرزمین های تحت قلمرو خود را از دست دادند از سال 1815 تا هنگام تهاجم امریکائی ها که در سال 1899م صورت گرفت استقلال خود را حفظ نمودند و شدت و اوج مبارزات از این سال تا 1913 میلادی ادامه داشت. امریکائی ها در آغاز از طریق مسالمت وارد شدند و با مدرسه سازی و تاسیس مراکز درمانی می خواستند توجه موروها را به خود جلب کنند ولی بعدها با خشونت و درگیری وارد شدند و به گفته «چارلز هاگدرون در میندانائو به کشتار شدید انسآنهای مسلمان و نابودسازی مزارع آنان پرداخته و رفته رفته با تعقیب سیاست وحدت فیلیپین، اداره امور را به مسیحیان واگذار نموده ولی خود در راس امور بودند. مسیحیان نیز از این تفویض قدرت سوء استفاده نموده و به غصب سرزمین موروها، حق کشی، تبعیض و تنگناهایی پرداختند و با این وضع تنفر بین موروها و مسیحیان شدت گرفت. سرانجام در سال 1934م امریکا لایحه ای ارائه داد که به موجب آن فیلیپین استقلال یابد. اعتراض به این قانون از سوی موروها ثمری نداشت و در مارس 1937م قانون اساسی تدوین و دولت مشترک المنافع در نوامبر همین سال با رئیس جمهوری «مانوئل کی زون بوجود آمد. با شروع جنگ جهانی دوم در سال 1941م نیروهای ژاپنی، ارتش امریکا را وادار به عقب نشینی نمودند. ولی در چهارم ژوئیه 1946م در روز ملی امریکا، نیروهای ژاپنی بیرون رانده شده و خود دوباره بر این سرزمین استیلا یافتند و صلاح را در آن دیدند که در سال 1947م استقلال فیلیپین را اعلام کنند. با اعلام استقلال، مسیحیان خود را میراث خوار استعمارگران دیدند و اختلاف بین آنها و موروها فزونی گرفت. در این سال اولین رئیس جمهور، قراردادی نظامی با امریکا بست که بر اساس آن برای مدت 99 سال پایگاههای نظامی امریکا را در خاک فیلیپین حفظ کند و حتی به موجب یکی از مفاد این قرار داد قرار شد در عملیات نظامی امریکا، نیروهای فیلیپین شرکت فعال داشته باشند. این قرارداد بعدا زمینه ساز سازمان پیمان جنوب شرقی آسیا (سیتو) گردید.

پس از فشارها، قتل عامها و غصب املاک سرانجام به سال 1968م جنبش استقلال مسلمانان درمیندانائو بوجود آمد ولی جهت سرکوبی مسلمین عملیات تروریستی بر علیه آنان ترتیب داده شد. قتل عام های فجیع، محیط وحشت زای ناشی از کشتار زنان و کودکان، حمله به انبارها و کتابسوزی از جمله برنامه های ایزائی بود که بر علیه مسلمین صورت گرفت. سربازان دولتی نیز مدافع و حامی این گروههای تروریستی بودند فشارها آنقدر شدت یافته بود که اعتراض کشورهای لیبی و مالزی را بدنبال داشت که تحت تاثیر این اعتراضها، دولت بین قوای تروریستی صلحی را منعقد نمود اما عملا تحقق نپذیرفت. در سال 1971م دبیر کل سازمان کنفرانس اسلامی نگرانی خود را از وضع مسلمانان فلیپین اعلام نمود و از مارکوس خواست تا اجازه دهد نمایندگان کشورهای اسلامی از سرزمین موروها دیدن کنند. بدنبال آن و در سال 1972م نمایندگان 8 کشور مسلمان از سوی سازمان کنفرانس اسلامی عازم مناطق مسلمان نشین فیلیپین شدند اما متاسفانه برخلاف آن همه قتل عام ها و کشتارهای وحشیانه این گروه گزارش دادند که برای از بین بردن مسلمانان اقداماتی صورت نمی گیرد! جبهه آزادیبخش ملی مورو در سال 1974م بنیان نهاده شد تا مبارزین را برای حمله علیه قوای دولتی منسجم کند. ( 20 ) از آن سوی مارکوس در مناطق مسلمان نشین برای جلوگیری از هرگونه تحرکی، حکومت نظامی اعلام کرده بود.

در زمان مارکوس، به خاک مسلمین تجاوز می گردید، خانه ها آتش زده می شد، با تبلیغات زیاد به تحقیر مسلمانان پرداخته و تقید به دین اسلام را نشانه عقب افتادگی تلقی می کردند، برای عمران و آبادانی نواحی تحت سکونت مسلمین اقدام جدی صورت نگرفت، آموزش و پرورش وضع اسف انگیز داشت و مطالب درسی یا با فرهنگ آنها مخالف، یا توام با موضوعات اهانت آمیز بود به گونه ای که افراد باسواد به مسیحیت گرایش پافتند و مسلمان بودن با حقارت توام گردید. از نظر ارتش فیلیپین، هر مسلمان یک چریک محسوب می گردید. تشکیلات اداری و قضایی بر سر امور مسلمین مانع تراشی می کرد. ( 21 ) تحت عناوین مجتمع های صنعتی - کشاوزی منابع و ذخائر مسلمین توسط سرمایه داران غارت شده، در انجام خدمات قرار داشتند. در سال 1979م گروههای مسلحی بنام «لاگوس ظاهر شدند که به کشتار زنان و مردان مسلمان می پرداختند که معلوم شد نیروهای پلیس، این گروههای مسیحی را اداره می کنند.

بر اثر بمباران و حملات ارتش فیلیپین تا کنون قریب به دو میلیون مسلمان آورده شده اند و حدود 400000 نفر به مالزی پناهنده شده و در ایالت صباح این کشور اسکان یافته اند. 500 مسجد و 200000 خانه سوخته و بیش از 200 مدرسه دینی تخریب شده است.

پناهندگان فیلیپینی که در داخل این کشور هستند تحت فشارهای شدید اقتصادی می باشند و بدلیل مهاجرت اجباری به نقاط غیربومی و شهری با مشکلات عدیده ای از قبیل بیکاری و عدم مهارتهای لازم برای قبول فعالیتهای صنعتی روبرو هستند. در این مناطق پناهندگان، میهمان سایر مسلمین بوده و آنان ناچارند غذای خود را با آوارگان تقسیم کنند و از این بابت فشار سختی را تحمل می کنند. 85% کودکان دچار سوء تغذیه اند و 30% کودکان واجب التعلیم به مدرسه نمی روند. دشواری دیگر اینکه افراد مسیحی در غیاب مسلمانان آواره، اراضی زراعی آنان را مصادری کرده و در آنها به کشاورزی مشغولند با این همه مسلمانان فیلیپین که سابقه قریب به 4 قرن مبارزه را با استعمارگران اسپانیائی، متجاوزین امریکائی و ژاپنی دارند از استقامت در مقابل دولت حاکم بر این سرزمین مایوس نشده و در احقاق تضییع شده خود همچنان مقاوم و استوارند.

پی نوشتها

1- بازتاب انقلاب اسلامی بر شیعیان پاکستان - حمید توکلی کرمانی - کیهان.

2- به نقل از اظهارات دکتر محمد بوزئیر، سیمای جمهوری اسلامی ایران، شبکه اول 14/7/71 ساعت 10/8 تا 40/8.

3- روزنامه اطلاعات ش 19421.

4- کشف بنگلادش نوشته گیل S. M. Gill

5- نگاهی به اوضاع مسلمانان بنگلادش اتیوپی و شوروی ترجمه حمید رضا شیخی - نشریه مشکوه ش 21، زمستان 67.

6- اقلیت های مسلمان، ترجمه ایرج کرمانی ص 242 و 243.

7- The Diccovery of Bangladesh (London Melkshamcolin venton 1972) p : 143.

8- Taka

9- kardiva

10- Association of South east Asian Nation (ASEAN)

11- South east Asia. trraty organization (SEATO)

12- آچه منطقه ای از کشور اندونزی است و مورخین از میراثهای غنی و قدرتمند اسلام و سابقه تاریخی و حضور دیرباز این مکتب در آچه خبر می دهند، اسلام وارد مالزی شد.

13- مجله پیام انقلاب شماره های 200 و 201.

14- اسلام و بحران عصر ما - روژه دوپاسکیه ترجمه و تحریر دکتر حسن حبیبی.

15- ferdinand Magellan

16- اقلیتهای مسلمان صفحات 160 و 161.

17- اسلام در فیلیپین به قلم دکتر احمد آلتو.

18- اقلیتهای مسلمان ترجمه ایرج کرمانی ص 245.

19- مسلمانان مورو - محمد کاظم توکلی ص 67.

20- امریکا که این جنبش را بر سر راه خود دید در سال 1974م با بمب ناپالم به کشتار مسلمین پرداخت.

21- مسلمانان فیلیپین - دکتر قیصر ادیب ترجمه سید ابراهیم سید علوی.