رواياتى پيرامون ياران امام مهدىعليهالسلام
در ستايش از اين گروه وارسته و شايسته اى كه خداوند اينان را برگزيده و به همراهى و يارى حضرت مهدىعليهالسلام
مفتخرشان ساخته، روايات بسيارى وارد شده است. در اين روايات ضمن ترسيم شخصيت ارزشمند و نقش سازنده و اوصاف برجسته آنان، از چگونگى پيوستن آنان به امام عصرعليهالسلام
در مكه، سخن رفته و فراتر اينكه، آياتى از قرآن شريف در مورد آنان تأویل شده است.
ما نخست برخى از روايات را در اين مورد مى آوريم و آنگاه به شرح و توضيح آنها مى پردازيم:
۱. از دو امام گرانمايه حضرت باقر و حضرت صادقعليهالسلام
در تأویل اين آيه شريفه:
(
وَلَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَىٰ أُمَّةٍ مَّعْدُودَةٍ
)
.
آمده است كه:
«ان الامة المعدودة، هم أصحاب المهدى فى آخر الزمان، ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا، كعدة أهل بدر، يجتمعون فى ساعة واحدة، كما يجتمع قزع الخريف
».
امت
مورد اشاره در آيه شريفه، ياران حضرت مهدى در واپسين حركت تاريخ و آخرالزمان هستند. آنان به شمار ياران پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
در جنگ بدر، ۳۱۳ نفرند و بسان ابرهاى پراكنده پاييزى كه بناگاه براى نزول باران رحمت، به خواست خدا متراكم و منسجم مى گردند ظرف يك ساعت از سراسر جهان در مكه، برگرد وجود آن خورشيد جهان افروز، گرد مى آيند.
۲. از امام صادقعليهالسلام
در مورد آيه شريفه:
(
فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ أَيْنَ مَا تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا
)
.
آورده اند كه فرمود:
«يعنى اصحاب القائم، الثلاثمائة و بضع عشرة و هم الله الامة المعدودة، يجتمعون فى ساعة واحدة كقزع الخريف
».
اين آيه شريفه اشاره به ۳۱۳ نفر ياران اصلى حضرت مهدىعليهالسلام
دارد. بخداى سوگند! كه آنان در شمار، اندك هستند. اما در كارآيى و ايمان و شكوه معنوى، بسيار. و بسان ابر پراكنده پاييزى كه بناگاه به فرمان خدا به هم مى پيوندد و متراكم مى گردد آنان نيز ظرف يك ساعت از سراسر گيتى در مكه حاضر مى گردند.
۳. از امیرمؤمنانعليهالسلام
آورده اند:
«يجتمعون قزعا كقزع الخريف من القبائل، ما بين الواحد والاثنين والثلاثة والاربعة والخمسة والستة والسبعة والثمانية والثمانية والتسعة والعشرة
».
ياران او، بسان ابرهاى پراكنده پاييزى كه بناگاه براى نزول باران رحمت، به خواست خدا متراكم مى گردند از نقاط و قبايل و نژادهاى گوناگون، بصورت يك نفر، دو نفر، سه نفر، چهار نفر، پنج نفر، شش نفر، هفت نفر، هشت نفر، نه نفر و ده نفر، در مكه به گرد آن خورشيد جهان افروز گرد مى آيند.
۴. از امام باقرعليهالسلام
آورده اند كه فرمود:
«اصحاب القائم ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا، أولاد العجم، بعضهم يحمل فى السحاب نهارا، يعرف باسمه و اسم ابيه و نسبه و حليته، و بعضهم نائم على فراشه، فيوافيه فى مكة على غير ميعاد
».
هسته مركزى ياران قائم، ۳۱۳ نفر هستند برخى از آنان در روز روشن با نام و نشان و حسب و نسب شناخته شده و بطور آشكار، بوسيله ابرها بسوى آن حضرت مى شتابند و برخى همانگونه كه شبانگاه بر بستر خويش خفته اند، بدون وعده و آگاهى پيشين در مكه به خدمت سالار خويش مفتخر مى گردند.
۵. از امیرمؤمنانعليهالسلام
آورده اند كه فرمود:
«ان اصحاب القائم شباب، لا كهول فيهم الا كالكحل فى العين، او كالملح فى الزاد و اءقل الزاد، الملح
».
ياران اصلى قائمعليهالسلام
همگى جوان هستند و سالخورده در ميان آنان اندك است، بسان سرمه در چشم يا نمك در طعام، باز هم كمتر...
۶. و نيز ضمن پاسخ به فردى كه از وجود گرانمايه حضرت مهدىعليهالسلام
مى پرسد، فرمود:
«...فيجمع الله تعالى له قوما، قزع كقزع السحاب، يؤ لف الله بين قلوبهم، لا يستوحشون من أحد و لا يفرحون باءحد يدخل فيهم، على عدة اءصحاب بدر، لم يسبقهم الأولون و لا يدركهم الآخرون
....»
...آنگاه خداوند گروهى را بر گرد او مى آورد كه بسان ابرهاى پراكنده و پاييزى به هم پيوسته و متراكم مى گردند ميان دلهاى آنان پيوندى از مهر و ايمان بوجود مى آورد كه نه از قدرتى مى هراسند و نه بخاطر پيوستن فرد يا قدرتى به گروهشان دچار شادمانى و غرور مى گردند، شمارشان شمار ياران پيامبر در (بدر) است واز نظر مقام و منزلت، نه گذشتگان از آنان سبقت جسته اند و نه آيندگان به آنان مى رسند.
۷. و نيز از امام صادقعليهالسلام
آورده اند كه فرمود:
«فيصير اليه أنصاره من أطراف الأرض، تطوى لهم طيا، حتى يبايعوه
».
يعنى: ياران حضرت مهدىعليهالسلام
از كران تا كران گيتى بسوى او مى شتابند و زمين زير پاى آنان بسان طومارى، در هم پيچيده مى شود تا هر چه سريعتر به مكه برسند و با آن گرامى بيعت نمايند.
۸. و نيز فرمود:
«اذا اذن الامام دعا الله باسمه العبرانى، فاتيحت له صحابته الثملاثمائة و ثلاثة عشر قزع كقزع الخريف، فهم اصحاب الألوية، منهم من يفقد من فراشه ليلا، فيصبح بمكة و منهم من يرى يسير فى السحاب نهارا، يعرف باسمه و اسم اءبيه و حليته و نسبه
...»
يعنى: هنگامى كه خداوند به حضرت مهدىعليهالسلام
فرمان قيام براى اصلاح زمين و زمان مى دهد او خداى را به نام خاصى مى خواند و روى نياز به بارگاه آن بى نياز مى برد، آنگاه است كه ياران اصلى او كه ۳۱۳ نفر هستند بسان ابرهاى پراكنده پاييزى از سراسر جهان به لطف خدا بر گرد او حاضر مى گردند، اينان پرچمداران لشكر عظيم و پرشكوه او هستند، برخى از آنان شامگاه همانگونه كه در خانه و در بسترش خفته است ناپديد و در مكه حاضر مى گردد و برخى ديگر از نظر نام و نشان و ديگر ويژگيها شناخته شده و در روز روشن بوسيله ابرها، بسوى هدف مى شتابند.
راوى پرسيد: (فدايت گردم! كداميك از اين دو گروه از نظر ايمان و ديگر ويژگيها برجسته ترند؟)
فرمود: (آن كسانى كه به وسيله ابر در روز روشن بسوى هدف، سير داده مى شوند... آنان ناپديد شدگانند و اين آيه در مورد آنان آمده است:
(
تَكُونُوا
يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا
)
يعنى: هر كجا باشيد خداوند شما را گرد مى آورد.
۹. امام صادقعليهالسلام
فرمود:
«...و رجال كأن قلوبهم زبر الحديد، لا يشوبها شك فى ذات الله، أشد من الحجر، لو حملوا على الجبال لا زالوه
ا...كأن على خيولهم العقبان يتمسحون بسرج الامام يطلبون بذلك البركة و يحفون به، يقونه باءنفسهم فى الحروب و يكفونه ما يريد
.»
«رجال لا ينامون الليل، لهم دوى فى صلاتهم كدوى النحل، يبيتون قياما على اطرافهم، ويصبحون على خيولهم، رهبان بالليل، ليوث بالنهار. هم اءطوع له من الاءمة لسيدها كالمصابيح... كاءن قلوبهم القناديل و هم من خشية الله مشفقون، يدعون بالشهادة و يتمنون اءن يقتلوا فى سبيل الله، شعارهم: يا لثارات الحسين
!»
«اذا ساروا يسير الرعب امامهم مسيرة شهر، يمشون الى المولى ارسالا، بهم ينصرالله امام الحق
...»
ياران مهدى و هسته مركزى آنان بزرگ مردانى هستند كه دلهايشان بسان پاره آهن است.
در ايمانشان به خدا و وعده او، ذره اى ترديد ندارند و ايمانشان از كوه سخت تر است. اگر بر كوهها يورش برند، آنها را نابود مى سازند. چابك و چالاك بسان عقاب، بر مركبهاى خويش سوارند و در عشق به حضرت مهدىعليهالسلام
چنانند كه زين مركب او را براى تبرك جستن مسح مى كنند و بر گرد يار حلقه مى زنند و در فراز و نشيبها و پيكارها او را بسان جان شيرين با همه وجود محافظت مى كنند و هر دستورى دهد او را بسنده اند و به انجام رساننده.
بزرگ مردانى هستند كه شبها را نمى خوابند و بسان انبوه زنبوران كندوى عسل تا صبحگاهان زمزمه نيايش و مناجاتشان گوشها را مى نوازد. شبها را شب زنده دارى مى كنند و گاه آن را سوار بر مركبهاى خويش به بامداد مى رسانند. راهبان شب هستند و شيران روز و در فرمانبردارى و اطاعت از سالار خويش هيچ ترديد و چون و چرايى ندارند، آنان بسان چراغهاى روشنگرند... دلهايشان بسان مشعلهاى پرنور است و از ترس و خشوع در برابر خدا هراسانند. از خداى خويش طلب شهادت مى كنند و آرزوى مرگ در راه خدا را مى كشند و شعارشان: (يا لثارات الحسين است.
هنگامى كه به حركت در مى آيند، امواج رعب و وحشت از برابر آنها مى گريزد، بسوى سالارشان بسرعت مى شتابند و خداوند بوسيله اينان، آن پيشوايان راستين بشريت و آن اصلاحگر بزرگ جهانى را، يارى مى نمايد.
۱۰. و از امام باقرعليهالسلام
آورده اند كه فرمود:
«...فمن كان ابتلى بالمسير، وافى فى تلك الساعة و من لم يبتل بالمسير فقد من فراشه و هو قول اميرالمؤ منين على
عليهالسلام
المفقودون من فراشهم
»
يعنى: هر كس از ياران مهدىعليهالسلام
حركت كرد، همان ساعت به مكه و به حضور او مفتخر مى گردد و هر كس در خواب مانده و به راه نيافتاده باشد در بسترش ناپديد مى گردد و همانگونه در قرارگاه يار، حاضر مى شود و او از همانهايى است كه امیرمؤمنانعليهالسلام
آنان را (ناپديد شدگان در بستر خود) خواند.
۱۱. امام صادقعليهالسلام
فرمود:
«بينا شباب الشيعة على ظهور سطوحهم نيام، اذ وافوا الى صاحبهم فى ليلة واحدة على غير ميعاد، فيصبحون بمكة
.»
يعنى: به هنگام ظهور مهدىعليهالسلام
، جوانان و جوانمردان شيعه همانگونه كه بر پشت بام خانه هاى خويش در خوابند، همگى يك شب بدون وعده قبلى، بامداد را در مكه حاضر و به ديدار امام عصرعليهالسلام
مفتخر مى گردند.
۱۲. و از امیرمؤمنانعليهالسلام
آورده اند كه فرمود:
«...إلا و ان المهدى اءحسن الناس خلقا و خلقا، ثم اذا قام، يجتمع اليه اءصحابه، على عدة اءهل بدر و هم ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا، كاءنهم ليوث قد خرجوا من غاباتهم، مثل زبر الحديد، لو أنهم هموا بازالة الجبال الرواسى لا زالوها عن مواضعها فهم الذين وحدوا الله حق توحيده، لهم بالليل اءصوات كاءصوات الثواكل، خوفا و خشية من الله تعالى قوام الليل، صوام النهار، كاءنما رباهم اءب واحد وام واحدة، قلوبهم مجتمعة بالمحبة والنصيحة... إلا و انى أعرف أسمأهم و امصارهم
...»
يعنى: بهوش باشيد كه مهدىعليهالسلام
زيباترين انسانها در سيما و كاملترينها در اخلاق و ارزشهاى معنوى و انسانى است. هنگامى كه قيام كند ياران اصلى او كه شمارشان ۳۱۳ نفر و به شمار ياران پيامبر در جنگ بدر است، همگى بسان شيرانى از قرارگاه خويش خارج گشته و برگرد آن گرامى حلقه مى زنند. آنان براستى بسان پاره آهنى هستند كه بر متلاشى نمودن كوهها تصميم بگيرند آنها را نابود مى سازند.
آنان خداى را آنگونه كه شايسته است به يكتايى و يگانگى مى پرستند، شبانگاهان نداى دلنواز نيايش و گريه هاى آنان از خوف خدا، بسان مادران جوان مرده، طنين افكن است. شب زنده دارانند و روزه گيران و از نظر معنوى و اخلاقى همه بسان هم هستند، گويى يك پدر و مادر آنان را پرورانده اند و دلهايشان لبريز از مهر و خيرخواهى... است، بهوش باشيد كه نام بلند آنان را مى دانم و از شهرهايشان نيز آگاهم....
۱۳. امام باقرعليهالسلام
فرمود:
«يبايع القائم بين الركن و المقام ثلاثمائة و نيف، عدة.أهل بدر، فيهم النجباء من أهل مصر و الأبدال
من أهل الشام و الأخيار من اهل العراق
».
يعنى: با قائم آل محمدصلىاللهعليهوآلهوسلم
ميان ركن و مقام، ۳۱۳ شخصيت بزرگ به شمار ياران پيامبر در بدر، بيعت مى نمايند در ميان اينان چهره هاى برجسته اى از مصر و شايستگانى از شام و خوبانى از عراق هستند.
۱۴. و نيز حذيفه از پيامبر گرامىصلىاللهعليهوآلهوسلم
آورده است كه:
«اذا كان عند خروج القائم، ينادى مناد من السماء: اءيها الناس، ان الله قطع عنكم مدة الجبارين و ولى الأمر خير امة محمد
صلىاللهعليهوآلهوسلم
فالحقوا بمكة، فيخرج النجباء من مصر و الاءبدال من الشام و عصائب العراق، رهبان بالليل، ليوث بالنهار، كاءن قلوبهم زبر الحديد فيبايعونه بين الركن و المقام
».
يعنى: هنگامى كه زمان ظهور قائم فرا رسد ندا كننده اى از آسمان ندا مى دهد كه: (هان اى مردم! خداوند سلطه خودكامگان را از سر شما برداشت و سررشته كارها و تدابير امور گيتى را، شايسته ترين و والاترين امت محمدصلىاللهعليهوآلهوسلم
به كف با كفايت خويش گرفت، اينك خود را به مكه برسانيد و آنگاه است كه چهره هاى پرفضيلتى از مصر، شايستگانى از شام و گروههايى از عراق، بسوى مكه مى شتابند.
انسانهاى شايسته و وارسته اى كه عبادت كنندگان شبهايند و شيران بيشه شجاعت و شهامت روزها و قلبهايشان بسان قطعه آهن است. اينان ميان ركن و مقام با سالار شايستگان گيتى و اصلاحگر بزرگ عصرها و نسلها دست بيعت مى دهند.
تفسيرى بر روايات گذشته:
از رواياتى كه در صفحات گذشته ترسيم گرديد نكات متعددى دريافت مى گردد كه بجاست به مهمترين آنها اشاره شود: