امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور

امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور0%

امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور نویسنده:
گروه: امام مهدی عج الله تعالی فرجه

امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور

نویسنده: سيد محمد كاظم قزوينى
گروه:

مشاهدات: 48767
دانلود: 4168

توضیحات:

امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 199 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 48767 / دانلود: 4168
اندازه اندازه اندازه
امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور

امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور

نویسنده:
فارسی

زندگى در عصر ظهور امام مهدىعليه‌السلام

عصر امامعليه‌السلام پس از ظهور و قيام جهانى اش، براستى از درخشانترين و دوست داشتنى ترين و زيباترين عصرها براى كره زمين، از آغاز آفرينش جهان و انسان است.

و كاملا بجا و درست كه نام عصر ظهور را (عصر حاكميت نور و دانش و بينش) به مفهوم واقعى آن نام گذاريم، نه روزگارى را كه ما در آن زندگى مى كنيم كه براستى عصر تاريكيهاى جهل، انحراف، فجايع، بيداد و گمراهى و عصر نگونسازى و اسارت انسان است.

جهان معاصر

با الهام از فراز حكيمانه و مشهور (تعرف الاشياء با ضدادها) ممكن است براى درك و دريافت پرتويى از درخشندگى و شكوفايى عصر ظهور و زيبايى و شيرينى زندگى در حاكميت آن اصلاحگر بزرگ جهانى، نظرى گذرا به اوضاع غمبارى بيافكنيم كه اينك در آن زندگى مى كنيم.

به جامعه اى كه اينك در آن زندگى و ناملايمات و رنجهايى كه زندگى را تيره و تار ساخته است، بنگريد! فشارهايى كه لذت و شيرينى و طراوت زندگى را از فرد و جامعه گرفته و آنان را به انواع محروميتها نشانده است. يكى دچار آفت فقر است و ديگرى به نداشتن مسكن و سرپناه گرفتار است. يكى از بيكارى و نداشتن مكانى براى كسب و كار و تجارت رنج مى برد و ديگرى از فقدان درآمد كافى كه خود و خانواده اش را اداره كند و پولى كه با آن نيازهاى پزشكى و درمانى خويش و افراد تحت تكفل خود را فراهم آورد.

مشكلات زندگى، همه جا را فرا گرفته و بحرانهاى ويرانگر و پياپى، راه نجات و اميد به آينده را براى مردم مسدود ساخته است.

از سويى، آزادى مسكن و محل زندگى، آزادى سفر و تجارت، آزادى كار و اقامت، آزادى بيان و قلم و اظهار نظر مردم، سلب شده و از ديگر سو، امنيت و آرامش از ابعاد گوناگون زندگى انسان معاصر رخت بر بسته است. انسان نسبت به جان و مال و خاندانش احساس امنيت خاطر نمى كند. و مردم ناتوان، از زورمندان و زورگويى آنان مى هراسند. ثروتمندان و صاحبان امكانات با زيردستان و محرومان و شيوه ديكتاتورى رفتار مى كنند و كينه ها و عقده هاى روانى بصورت وحشتناكى گسترش يافته است.

فقر و محروميت و گرسنگى در جهان با معاصر بيداد مى كند و بيشتر انسانها بويژه كودكان جهان با اين بلاى بزرگ اجتماعى و انواع بيماريهاى ناشى از سوء تغذيه دست به گريبانند. و سرانجام به مردم و محروميتها و كاهش شديد امكانات زندگيشان بنگر و به از دست رفتن كرامت و ارزش انسان در جهان معاصر.

به رنجها، مصيبتها، مشكلات، زندانها لبريز از ميليونها انسان آفت زده و دربند و به جنگهاى ويرانگر و هست سوزى كه بشريت را به كام خود مى كشد و او را در هم مى نوردد و پاره پاره مى كند و مى سوزاند و نابود مى سازد و خاكسترش را به باد مى دهد.

پس از اين نظر گذرا به جهان معاصر و رنج و پريشانى انسان، اينك براى شناخت عصر ظهور، بايد همه جلوه هاى زندگى و مظاهر حيات انسان را صد در صد دگرگون ساخت و آنگاه به تماشاى آن نشست، چرا كه پس از قيام جهانى امام عصرعليه‌السلام در روزگار حاكميت آن عدالت گستر راستين، فقر و نياز از جامعه بشرى رخت برمى بندد و آفت محروميت از ميان مى رود، عقده هاى روانى مردم حل و زدوده مى شود و حزن و اندوه به سرور و شادمانى تبديل مى گردد.

جهنم زندگى، جاى خود را به بهشت نيكبختى و سعادت مى دهد و پژمردگيها و افسردگيها جاى خود را به طراوت و نشاط مى سپارد و امن و امان در همه ابعاد زندگى جهان گستر مى شود. فرشته عدالت بر سر بشريت سايه مى افكند و ظلم و ستم يكسره نابود مى گردد.

ديگر نه ظالمى خواهى ديد و نه مظلوم و ستمديده اى، آرمانها و آرزوهاى مسلمانان آگاه و پرواپيشه تحقق مى يابد و كره زمين، مهد صلح و آزادى مى گردد و اسلام در سراسر گيتى، دلها و جانها را نور باران مى نمايد و همه ساكنان زمين، آگاهانه و مخلصانه بر يكتايى خدا و رسالت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و امامت امیرمؤمنانعليه‌السلام گواهى مى دهند.

آرى! اينها پرتويى از بركات نهضت آسمانى امام عصرعليه‌السلام و قيام اصلاحگرانه آن حضرت و دستاوردها و گامهاى اصلاحى و طرحهاى عمرانى و فرهنگ پر ارج و پياده شدن مقررات عدالت آفرين و انسان ساز خدا، به دست با كفايت اوست.

احاطه كامل به دستاورد درخشان حكومت امام مهدىعليه‌السلام و آگاهى از بركات آن بصورت شايسته و بايسته آسان نيست؛ چرا كه مفاسد و مصائب، رنجها و ضد ارزشها و انحرافاتى كه پيش از ظهور آن حضرت در جامعه ها گسترش مى يابد همچون ستارگان آسمان بى شمار است.

لازم به يادآورى است كه بيشتر اين انحرافات و آفتها و تباهيها، ثمره شوم قوانين ظالمانه اى است كه از مغز زمامداران و هياءتهاى حاكمه بيدادگر تراوش يافته و چكيده افكار و تمايلات آنهاست. و اين قوانين است كه آزادى و كرامت را از بشريت سلب نموده و امواج جهل و فقر، محروميت و مصائب، گناهان و جرائم، فجايع و مشكلات و ديگر صحنه هاى شرارت و شقاوت را در جامعه بزرگ جهانى پديد آورده و آنها را گسترش داده است.

زيبنده است در اين مورد، اين نكته اساسى را از ياد نبريم كه صدها روايت رسيده از پيامبر و امامان اهل بيتعليهم‌السلام كه بصورت متواتر در كتابهاى شيعه و سنى موجود است همه بر اين واقعيت تصريح مى كند كه امام مهدىعليه‌السلام با قيام جهانى و جاودانه اش زمين و زمان را پس از آنكه پيش از ظهورش از ستم و بيداد لبريز گرديد از عدالت و دادگرى سرشار مى سازد. اين شمار بسيار از روايات، بر دو اصل پاى مى فشارد:

۱. نخست بر اين اصل، پاى مى فشارد كه امام مهدىعليه‌السلام زمين را لبريز از عدالت و قسط مى سازد.

۲. ديگر اينكه اين تحول مطلوب، پس از لبريز شدن جهان از ستم و بيداد صورت مى گيرد.

ممكن است بگوييم اصل دوم، علت اصل اول است، بعبارت روشنتر: امام مهدىعليه‌السلام هنگامى ظهور خواهد كرد كه زمين از انواع ستم و بيداد لبريز گردد. زمامداران به ملتها ستم كنند و توانمندان به مردم ناتوان. مردان جامعه به زنان و فرزندان خويش ظلم روا دارند و زنان و فرزندان به همسران و پدران خويشتن. همسايه با همسايه براساس بيدادگرى عمل كند و آشنا با آشنا و بيگانه با بيگانه....

كار به جايى برسد كه امواج ستم و بيداد، بيوه زنان، يتيمان، ضعيفان و پايمال شدگان تا حيوانات را نيز در بر گيرند و در روى زمين جز دو طيف و دو طبقه (ستمكار) و (ستم پذير) نماند.

فراتر و سياهتر از آن، ظلم و ستم چنان بيداد كند كه به جور خالص تبديل گردد، به گونه اى كه بيگناه به ستم كشته شود و آنگاه گريه بر كشته شدن مظلوم و تشييع پيكرش نيز براى خاندانش از سوى ستمكاران ممنوع اعلام گردد.

در روزگار ما از اينگونه ستمها در برخى كشورها بر انسانها رفته و مى رود. برخى رژيمهاى استبدادى، بيگناهان را مى كشند و آنگاه هنگامى كه خانواده قربانى براى تحويل گرفتن پيكر مقتول مراجعه مى نمايد پس از بررسى جنازه و شمارش جاى گلوله ها، پول فشنگهايى را كه ظالمانه خرج آن بينوا كرده اند همه را بصورت چندين و چند برابر از بازماندگانش دريافت مى دارند و بعد پيكر قربانى را تحويل مى دهند يا ثروت و دارايى مخالفان را تجاوزكارانه و ظالمانه مصادره مى نمايند بى آنكه به صاحبش امكان دهند يك كلمه حرف بزند يا جايى لب به شكوه و ناله گشوده و به احدى درد خود را باز گويد.

اين رنجها و فشارها و فجايع و ميليونها نمونه از آن گونه بيدادگريها، همان چيزهايى است كه جامعه ها و تمدنها را براى يك انفجار عظيم و غيرقابل مهار بر ضد استبداد و استعمار آماده مى سازد. و هنگامى كه اصلاحگر بزرگ و با كفايت و پرواپيشه اى براى هدايت و رهبرى شايسته اين امواج اعتراضات و نارضايتيها و با همه وجود او و راه و رسم رهايى بخش و ستم سوز او را تاءييد مى نمايند و همه توان خويش را در يارى او بكار مى گيرند و تا مرز مرگ پرافتخار در كنار او و آرمانهاى والايش مقاومت مى كنند چرا كه از شرايط ظالمانه و غمبارى كه بر آنان حاكم است و جانشان را به لبشان رسانيده، بيزارند و از بانيان و پديد آورندگان و متوليان آن كه استبداد و استعمار باشند، سخت متنفرند و مرگ را بر آن زندگى ترجيح مى دهند.

اين روند فاجعه بار است كه مقدمه و زمينه اى براى نهضت نجات بخش امام مهدىعليه‌السلام و قيام او براى گسترش عدل و داد در كران تا كران گيتى و زدودن آثار نكبت بار ستم و بيداد مى گردد.

اين بدان مفهوم نخواهد بود كه مسلمانان در انجام رسالت اجتماعى خويش سستى و كوتاهى ورزند و دست از اصلاح امور و تدبير شئون و تلاش و تحرك بردارند و براى هدايت مردم و مبارزه با ظلم و انحراف، نه سخنى بگويند و نه مطلبى بنويسند و نه كارى مفيد انجام دهند. و بدان پندار باشند كه اصلاح امور و مبارزه با ظلم و جور، ظهور آن اصلاحگر بزرگ جهانى را به تاءخير مى افكند... هرگز! چرا كه اين پندار نابجاست و هدايت مردم و پيكار و مبارزه با ستم و انحراف كارى لازم است و براى هر توحيدگرايى به عنوان امر به معروف و نهى از منكر واجب است... و باعث تاءخير ظهور نيز نخواهد بود. از اينرو ما مسئول به انجام رسالت و عمل به وظايف سرنوشت ساز خويش هستيم و نمى توانيم با اين پندارها و بهانه ها، مسئوليتهاى فردى و خانوادگى و اجتماعى خويش را وانهيم و مسئول تاءخير و يا عدم تاءخير امور نيستيم.

بازگشت به بحث:

پس از اين مقدمه كوتاه، اينك به بحث خويش در مورد طرحها و برنامه هاى اصلاحى و ره آوردهاى شكوه بار و وصف ناپذير حكومت امام مهدىعليه‌السلام در عصر ظهور برمى گرديم.

زندگى انسانها داراى ابعاد گوناگون مظاهر مختلف و جلوه هاى متنوعى است. و ممكن است پيش از ظهور آن اصلاحگر بزرگ آسمانى، تباهى و فساد و انحراف و ارتجاع در تمامى اين ابعاد و جلوه ها و مظاهر زندگى گسترش يابد؛ به همين جهت است كه آن اصلاحگر بزرگ جهانى به منظور سازندگى و برازندگى و اصلاح همه ابعاد زندگى جامعه ها و تمدنها، در گسترده ترين شكل و محتوا، دست به طرح و برنامه ريزى و تدبير امور و تنظيم شئون همه جانبه مى زند كه ره آورد شكوه بار و وصف ناپذيرى خواهد داشت.

از انبوه روايات رسيده، اين واقعيت دريافت مى گردد كه در پرتو قيام و حكومت عادلانه او دگرگونى عظيم و تغيير ژرف و گسترده اى در سراسر گيتى و در كران تا كران جامعه ها رخ مى دهد و چهره و محتواى زندگى در همه ميدانها و جلوه ها بصورت شكوهمندى تغيير مى يابد و چهره و جلوه و محتواى ديگرى به خود مى گيرد.

در بحث آينده، برخى از ابعاد زندگى و شكوفايى و درخشندگى آن در عصر حاكميت آن اصلاحگر آسمانى را بصورت فشرده از نظر مى گذرانيم.

حيات فرهنگى در عصر امام مهدىعليه‌السلام

در عصر درخشان امام مهدىعليه‌السلام حيات فرهنگى به گونه اى شكوفا و بارور مى گردد كه در سراسر تاريخ، نمونه اى نخواهد داشت و دانش و فرهنگ و معنويت، بويژه علوم دينى و احكام و مقررات و معارف انسان ساز اسلام در سراسر گيتى بسط و گسترش مى يابد و چرخهاى فرهنگ و آگاهى و شناخت با سرعت وصف ناپذيرى به حركت مى افتد. و روشن است كه تغيير و دگرگونى ژرف و شكوهمندى در اين بعد از زندگى بشريت، حاصل مى شود.

خدا مى داند كه اين تحول مطلوب و مترقى چگونه خواهد بود اما به نظر مى رسد بسيارى از كتابهاى فقه و حديث، نوسازى گردد و نقش بسيارى از موضوعات كتابهاى اصولى به پايان برسد، چرا كه امام مهدىعليه‌السلام قواعد عمومى براى دريافت مسايل شرعى و مقررات دينى را بيان مى كند و در پرتو همانها دانشمندان از بسيارى از بحثهاى اصولى و قواعد آن بى نياز مى گردند.

كتابهاى مربوط به شرح حال راويان احاديث كه به كتابهاى رجالى مشهورند و نيز شرح حال و بيوگرافى آنان و تقسيم بندى روايات به صحيح و ضعيف و اصطلاحاتى از اينگونه، همه و همه نقش شان به پايان مى رسد؛ چرا كه اين بحثها بيشتر به حدس و ظن تكيه دارد و در عصر غيبت و بخاطر نرسيدن دست مردم به امام معصومعليه‌السلام مورد استفاده قرار مى گيرد. امام در عصر ظهور، مردم به مقررات و احكام قطعى دست مى يابند و از اينها بى نياز مى گردند.

و نيز در عصر ظهور، بيشتر كتابهاى تفسيرى از اعتبار ساقط مى شود چرا كه مردم با رشد فكرى و ژرف نگرى برخاسته از فرهنگ عصر ظهور، به تفسيرهاى برخاسته از نظرات افراطى افراد، بهايى نمى دهند. از اين رو تنها تفاسير برخاسته از روايات رسيده از پيامبر و اهل بيتعليهم‌السلام باقى مى ماند.

همين گونه قرائتهاى مختلف از شريف كه دليلى براى آنها نازل نشده است، برداشته مى شود، چرا كه قرآن و قرائت صحيح آن را به گونه اى كه بر قلب مصفاى محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرود آمده است از امام مهدىعليه‌السلام مى آموزند و تفسير و پيام و مفهوم آن را، آنگونه كه خدا اراده فرموده است مى شناسند و بر معارف بلند و راز و رمز و شگفتيهاى آن كه همچنان ناشناخته و پوشيده است، آگاهى مى يابند. و نيز جامعه از بسيارى از دانشهاى جديد، همچون فلسفه كه ثمره خيال پردازى است، بى نياز مى گردد.

و خلاصه اينكه: دانش و بينش و آگاهى و شناخت صحيح و مفيد و سازنده و كارگشا در هر خانه گسترش مى يابد و حلقه هاى درس و بحث براى زن و مرد در كران تا كران جامعه بزرگ بشرى برقرار مى شود.

امام باقرعليه‌السلام فرمود:

«تؤ تون الحكمة فى زمانه حتى أن المرأة لتقضى فى بيتها، بكتاب الله و سنة رسوله ».( ۶۸۳ )

يعنى: به مردم عصر حكومت درخشان او، دانش و بينشى ارزانى مى گردد كه زن در كانون خانه خويش براساس كتاب خدا و سنت پيامبرش عادلانه و آگاهانه داورى مى كند و نيازى به ديگرى ندارد.

اين روايت ارجدار نشانگر اين واقعيت است كه مردم در روزگار حاكميت آن حضرت، براساس آداب و مقررات دينى تربيت شده و احكام شريعت را آموخته و بر پايه اى از فرهنگ و تمدن اوج مى گيرند كه هر بانويى مى تواند در درون خانه خويش ميان دو انسان براساس مقررات كتاب خدا و سيره و روش عادلانه پيام آور بزرگ او، قضاوت كند.

لازم است بدانيم كه خود امام مهدىعليه‌السلام براساس كتاب خدا و سيره و شيوه انسان ساز و افتخار آفرين پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تدبير امور مى كند و به اندازه بند مو و ذره اى از آن دو، انحراف نمى جويد.

او شريعت جديد يا دين ديگرى نمى آورد كه با اسلام راستين ناسازگار باشد يا آنچه را خدا تحريم كرده است حلال نمايد و يا آنچه را خدا حلال كرده است تحريم كند؛ هرگز!!!

اما واقعيتى كه رخ مى دهد اين است كه همه مذاهب پديد آمده پس از رحلت پيشواى بزرگ توحيد پيامبر گرامى، ملغى مى شود و از ميان مى رود؛ چرا كه اينها راه و رسمى است كه در كتاب خدا و سنت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم جايى ندارند.

اين سخن تنها ديدگاه نگارنده نيست بلكه يكى از علماى بزرگ اهل سنت در كتاب خويش بدين واقعيت تصريح نموده و ضمن بحث از امام مهدىعليه‌السلام مى نويسد:

(امام مهدى پس از ظهور، دين را همانگونه كه بود و نازل گرديد آشكار مى سازد بطورى كه اگر پيامبر گرامى حاضر باشد به همان حكم كند.

او مذاهب مختلف را از روى زمين با ارشاد و هدايت خويش برمى دارد و جز دين خالص و پاك و آسمانى نمى ماند....)( ۶۸۴ )

آرى! در آن شرايط پرافتخار است كه اتحاد بزرگ اسلامى تحقق مى پذيرد؛ چرا كه هم مسلمانان در اصول دين و فروع آن و همه مسايل فقهى و احكام و مقررات شرعى، متحد و يكپارچه مى گردند. نه ديگر قياسى خواهد بود و نه استحسان و نه فتواهاى جديدى كه با توجه به شرايط سياسى و... صادر مى گردد.

بلكه دين راستين، همان اسلام واقعى خواهد بود و مذهب، همان مذهب تشيع كه مذهب خاندان وحى و رسالت است و پيامبر گرامىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مردم را بدان دعوت فرموده است. و همه بشريت بدينسان زير پرچم لا اله الا الله، محمد رسول الله، على ولى الله در اوج سعادت و رفاه و نيكبختى و عرفان خواهند زيست.

امیرمؤمنانعليه‌السلام در روايتى در مورد عصر امام مهدىعليه‌السلام فرمود:

«...ويهلك الأشرار و يبقى الأخيار و لا يبقى من يبغض أهل البيت

يعنى:.( ۶۸۵ ) .. و آن اصلاحگر بزرگ، شرارت پيشه ها را از ميان برمى دارد و شايستگان و نيكان را باقى مى گذارد و كينه توزان نسبت به خاندان وحى و رسالت باقى نخواهند ماند.

و نيز در بيان ديگرى از امام مهدىعليه‌السلام فرمود:

«...و لا نترك بدعة الا اءزالها و لا سنة الا أقامها ...».( ۶۸۶ )

يعنى: آن پيشواى الهى تمامى بدعتها را نابود مى سازد و همه سنتها و شيوه هاى پسنديده را زنده و بر پا مى دارد.

تربيت در عصر امام مهدىعليه‌السلام

از واقعيتهاى ترديدناپذير اين است كه انسان در همه ابعاد، قابل تربيت و سازندگى و برازندگى است و هنگامى كه برنامه هاى تربيتى براساس ارزشهاى والاى اخلاقى و انسانى تنظيم گردد، بشريت راه اعتدال و درستى را بر خواهد گزيد و درون و برونش پسنديده خواهد شد و در راه و روش شايسته و ستوده اى گام خواهد سپرد. اما هنگامى كه برنامه ها و عوامل تربيتى، فاسد و ناصالح بود و براساس ضدارزشها استوار گردد، بى ترديد نتيجه معكوس خواهد داد و انسان به راه تباهى خواهد رفت.

تربيت، حتى در فطرت و غريزه و تمايلات و خواسته هاى روانى نيز اثر مى گذارد همانگونه كه بر تقليدها و عادتها اثر مى گذارد.

هنگامى كه حيوانات اهلى تا وحشى و درنده، قابل تربيت باشند، انسان كه از بسيارى از پديده ها برتر و شايسته تر است و بخاطر ارزانى شدن موهبت عقل و درك و بيان... بر آنها برترى دارد، چگونه قابل تربيت نباشد؟

بنابراين، براساس تربيت است كه جامعه، راه صلاح و فلاح را در پيش مى گيرد يا راه تباهى و فساد را به سعادت و نيكبختى پر مى گشايد يا به شقاوت و نگون بختى سقوط مى كند. به حق و عدالت راه مى جويد يا به انحراف و بى راهيها.

وسايل و عوامل تربيت

دستگاهها و وسايل تربيت بسيار است:

۱. كانون خانه و خانواده كه كودك در آن ديده به جهان مى گشايد يك كانون و عامل تربيتى است و در جهت دهى و رهبرى كودكان اثر عميقى دارد.

۲. پس از خانه، نقش مدرسه است كه كودك با ورود بدانجا مراحل نخستين دانش و فرهنگ را از آموزگاران خويش دريافت مى دارد و هر چه مراحل مختلف علمى را طى مى كند سطح مطالعه و فرهنگ و آگاهيهاى او بالا مى رود تا سرانجام به عاليترين مراحل و مدارج علمى و فكرى مى رسد.

در تمام اين مراحل با علوم و دانشها آميخته مى گردد و منسجم مى شود و تاءثير مى پذيرد.

۳. عامل و دستگاه تربيتى ديگرى كه با آن دو دستگاه تربيتى همگام است، عامل محيط و جامعه است.

آن كودكى كه در جامعه دروغ پرداز و كلك باز، بى پروا و بى بند و بار، دزد و خيانتكار و يا در جامعه دين باور و امانتدار و برخوردار از حيا و درستكارى زندگى كند، طبيعى است كه با توجه با جو جامعه صالح و ناصالح خود هماهنگ مى گردد و هر كدام بسان جامعه خويش مى شود.

۴. از مهمترين عوامل و وسايلى كه در سازندگى و اصلاح جامعه و يا تباهى آن اثر مى گذارد، رسانه هاى گروهى و دستگاههاى تبليغاتى جامعه، همچون: روزنامه ها، مجلات، راديو، تلويزيون و فيلمهاى گوناگون است.

پس از اين نگرش گذرا به عوامل تربيت و سازندگى، خاطرنشان مى گردد كه امام مهدىعليه‌السلام كه در انديشه اصلاح جامعه جهانى است و مى خواهد جامعه اى براستى اسلامى پى ريزى نموده و آن را به ارزشهاى والاى انسانى و قرآنى آراسته سازد، در اين راه ناگزير است كه از وسايل و عوامل تربيتى بهره گيرد و آموزش هاى تربيتى صحيح و سازنده خويش را بوسيله اين وسايل و تجهيزات، به گوشها برساند. از اين رو، مدارس و آموزشگاهها را، فرهنگ و تعاليم انسان ساز اسلام اداره و رهبرى مى كند و راههاى تعليم و تربيت در همه مراحل از شيوه ها و برنامه هاى اسلامى بهره ور مى گردد و وسايل ارتباط جمعى بطور كامل، شايسته و مفيد و ثمربخش مى شوند و از چارچوب مقررات و ارزشهاى اسلامى، تجاوز نمى كنند.

اشاره شد كه امام باقرعليه‌السلام در اين مورد فرمود:

«...تؤ تون الحكمة فى زمانه حتى اءن المراءة تقضى فى بيتها بكتاب الله و سنة رسوله ....»( ۶۸۷ )

زندگى اقتصادى در عصر امام مهدىعليه‌السلام

شايد بتوان گفت از مهمترين مشكلات حيات انسان، مشكل اقتصادى و معيشتى و مسايل مربوط به آن، همچون فقر، گرانى، محدوديت تجارت و داد و ستد، تورم، ناتوانى اقتصادى،توليد كم و تقاضاى بسيار و مسايلى از اينگونه كه ستد، تورم، ناتوانى اقتصادى، توليد كم و تقاضاى بسيار و مسايلى از اينگونه كه بيشتر آنها از ثمرات شوم اقتصاد ضد اسلامى حاكم بر جهان و بويژه كشورهاى اسلامى است.

آرى! اين اقتصاد ضد اسلامى و ظالمانه است كه به بحرانهاى اقتصادى در جوامع انسانى منجر مى شود و اين بخاطر سركوبى مردم و پايمال ساختن آزاديها، مسدود ساختن راههاى معيشت براى مردم، تحميل ماليات سنگين و تصاعدى بر توده ها و محروم ساختن بندگان خدا از مواهب زندگى و بركات و نعمتهايى است كه خداوند آنها را به بندگانش ارزانى داشته و براى آنان مباح ساخته است.

شايسته است فراموش نكنيم كه بيشتر جناياتى كه در جهان رخ مى دهد، از فقر و نياز و فلاكت سرچشمه مى گيرد و بيشتر درگيريها در جوامع انسانى از مسايل مادى و منافع مالى ناشى مى شود. و همينگونه بيشتر درگيريهاى خانوادگى و بيشتر بيماريها از بلاى اجتماعى فقر و سوءتغذيه است كه آن نيز از نتايج شوم فقر و بينوايى است.

بيشتر جوانان بخاطر فشار فقر و نياز، از تشكيل خانواده سرباز مى زنند و بسيارى از خانواده ها از فشار فقر و عدم امكانات به تجديد نسل رضايت مى دهند. و اگر بگوييم كه بيشتر مردمى كه مى ميرند قربانى فقر و فلاكتند، سخنى به گزاف نگفته ايم.

آرى! اگر بخواهيم ضايعات و زيانهاى برخاسته از فقرا را در جامعه انسانى بشمارى سخن به درازا مى كشد و شكل كتاب تغيير مى يابد همينگونه اگر بخواهيم از مسايل اقتصادى و ابعاد گوناگون آن بحث كنيم، كتاب از موضوع اصلى خويش خارج مى شود، به همين جهت سخن را بدين گونه خلاصه مى كنيم.

از جمله اصلاحات گسترده و طرحهاى بزرگى كه امام مهدىعليه‌السلام بدان قيام مى كند مساءله حل مشكلات اقتصادى در خانواده بزرگ بشرى است و اين كار بزرگ و برنامه عظيم از راه پياده كردن مقررات عادلانه و رهايى بخش و زندگى ساز اقتصاد اسلامى خواهد بود و از مهمترين و كارسازترين بندهاى آن عبارتند از:

۱. مباح اعلان كردن بهره ورى شايسته و عادلانه و سازنده از مواهب و نعمتهايى كه خداوند براى انسان پديد آورده است.

۲. اعطاى آزاديهاى گوناگون در امور اقتصادى و اجتماعى و فكرى و صنعتى و براساس حق و عدالت اسلامى.

۳. بهره ورى از مواهب و امكانات و نيروهاى طبيعت و فرصت و ميدان دادن به دستها، مغزها و انديشه هاى توانا و سازنده و مبتكر براساس عقل و انديشه.

براى روشن شدن مطلب مثالهايى ترسيم مى گردد:

۱. در درياها و نهرهاى بزرگ دنيا، ميلياردها ماهى از انواع گوناگون آن كه بهره ورى از آنان حلال است، زندگى مى كنند. ما در دو نهر (دجله) و (فرات) در عراق ديده ايم كه انواع ماهيان همانند سيل آب در حركتند.

ماهى علاوه بر اينكه غذاى لذيذ و مفيدى است، براى بسيارى از بيماريهاى كشنده نيز، داروى شفابخش و مناسبى است و اتفاقا بصورت سرسام آورى قابل تكثير و پرورش است كه اگر درست عمل شود از انقراض و تمام شدن آن نبايد وحشت داشت چرا كه نهرها به درياها مى پيوندند و برخى درياها به يكديگر.

اما با وجود فراوانى اين ماده غذايى و دارويى و اين متاع تجارتى، دولتها براى صيد آن، مقررات دست و پاگير و سختى وضع مى كنند كه همين مقررات باعث كاهش بهره ورى مردم از اين نعمت خدا و منابع غذايى است و به بالا رفتن قيمت آن منجر مى گردد.

حكومتها به افراد خاصى اجازه صيد ماهى و بهره ورى از اين نعمت الهى را مى دهند و در برابر اين اجازه انحصارى و رسمى، ماليات سنگين و شرايط بسيارى مى نهند. به همين جهت قيمت ماهى حتى در شهرها و كشورهاى ساحلى و كرانه هاى نهرها و شطها نيز، بالاست و بيشتر فقرا و محرومان از اين نعمت الهى ساخته است.

خدا در قرآن مى فرمايد:

( اللَّهُ الَّذِي سَخَّرَ لَكُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِيَ الْفُلْكُ فِيهِ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ ) .

يعنى:( ۶۸۸ ) خدا، همان كسى است كه دريا را براى شما مسخر ساخت تا به امر او كشتى در پهنه امواج آن جريان يابد و شما از فضل و بخشايش او بجوييد.

و مى فرمايد:

( ...وَسَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهَارَ ) .( ۶۸۹ )

يعنى: و خداست كه نهرها را مسخر شما ساخت.

و مى فرمايد:

( وَهُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْمًا طَرِيًّا ...) .( ۶۹۰ )

يعنى: و او خدايى است كه دريا را براى شما مسخر ساخت تا از آن گوشت تازه (همچون گوشت ماهيان) تغذيه نماييد....

و مى فرمايد:

( وَمَا يَسْتَوِي الْبَحْرَانِ هَٰذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ سَائِغٌ شَرَابُهُ وَهَٰذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَمِن كُلٍّ تَأْكُلُونَ لَحْمًا طَرِيًّا وَتَسْتَخْرِجُونَ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا ...) .( ۶۹۱ )

يعنى: اين دو دريا مساوى نيستند، اين دريا، آبش گوارا و شيرين و نوشيدنش گوارا است و اين يكى شور و تلخ و گلوگير است، اما از هر دو، گوشت تازه مى خوريد....

و مى فرمايد:

( أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَطَعَامُهُ مَتَاعًا لَّكُمْ وَلِلسَّيَّارَةِ ...) .( ۶۹۲ )

يعنى: صيد دريا و طعام آن براى شما حلال گرديد تا شما و مسافران از آنان بهره ور گريد....

اگر براستى حكومتها به مردم اجازه بهره ورى از اين منابع حياتى را مى دادند و خود در كنار اين بهره ورى مردم، به وظايف خويش عمل مى نمودند، بى ترديد قيمت گوشت، قوس نزولى مى پيمود و بسيارى از مردم از اين راه بهره ور مى شدند و دولتها، نيازى به وارد ساختن گوشت يخ ‌زده از كشورهاى ديگر را نداشتند.( ۶۹۳ )

از بركات عصر ظهور در بعد اقتصادى اين است كه خيرات و بركات و نعمتها از هر سو فرو مى بارد و به همه قشرها و طبقات جامعه مى رسد از جمله كارها اين است كه امام مهدىعليه‌السلام اين ممنوعيتهاى تحميلى و ظالمانه را بر مى دارد و به همگان اجازه مى دهد از اين ذخاير و نعمتهايى كه خداوند براى بندگانش آفريده است در پرتو عدالت و آزادى بهره گيرند. او اجازه مى دهد تا مردم از زمين و گنجينه ها و منابع و معادن آن و از زمينهاى حاصلخيز و مزارع استفاده كنند.

و بدين جهت است كه ثروتها فراوان و بركات چندين و چند برابر توليد مى گردد. و ديگر نه فقر گرسنگى مى ماند و نه سوء تغذيه، محروميت و جرائم و جناياتى كه در سراسر جهان به سبب فقر و محروميت و گرسنگى و بيكارى در شبانه روز رخ مى دهد، در اين صورت فروكش مى كند.

اينك ترسيم برخى از روايات كه نشانگر زندگى اقتصادى امام مهدىعليه‌السلام است:

۱. از پيامبر گرامىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است كه فرمود:

«أبشروا بالمهدى... و يقسم المال صحاحا بالسوية ويملاء قلوب امة محمد غنى و يسعهم عدله، حتى إنه يأمر مناديا ينادى: (من له جاجة الى ؟»

«فما يأتيه أحد الا رجل واحد يأتيمه فيساءله، فيقول له المهدى: (ائت السادن حتى يعطيك

فيأتيه، فيقول:إنا رسول المهدى اليك لتعطينى مالا.

فيقول:أحث!

«فيحثى ما لا يستطيع إن يحمله فيلقى منه حتى يكون قدر مايستطيع اءن يحمله، فيخرج به فيندم و يقول:إنا كنت أجشع امة محمد نفسا كلهم دعى الى هذا المال فتركه، غيرى

«فيرد عليه فيقول (السادن): انا لا نقبل شيئا أعطيناه ...».( ۶۹۴ )

يعنى: به مهدىعليه‌السلام بشارتتان مى دهم... او ثروتها را درست و بطور مساوى تقسيم مى كند و به بركت او غنا و بى نيازى دلهاى امت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را لبريز مى سازد و عدالت او همه را در برمى گيرد، تا آنجايى كه دستور مى دهد ندا كننده اى ندا كند كه: (هان، اى مردم! هر كس نياز مالى دارد بيايد و هر چه مى خواهد بگيرد.) و جز يك نيازمند، كسى نمى آيد.

آن يك نفر مى آيد و امام مهدىعليه‌السلام به او مى فرمايد: (نزد خزانه دار برو تا آنچه مى خواهى به تو بدهد.)

نزد خزانه دار مى رود و مى گويد: (من از سوى امام مهدىعليه‌السلام آمدم ام، تا به من كمك كنى و ثروتى به من بدهى.)

خزانه دار مى گويد: (آنچه مى خواهى برگير!)

و او آنقدر زر و سيم برمى دارد كه نمى تواند ببرد، مقدارى از آن را برمى گرداند تا بتواند حمل كند و بقيه را مى برد. اما وقتى از خزانه دار دور مى شد پشيمان شده و مى گويد: (گويى من حريصترين فرد از امت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هستم. همه براى دريافت مال دعوت شدند اما جز من كسى نيامد.)

از اين رو نزد خزانه دار برمى گردد و زر و سيم را پس مى دهد اما خزانه دار نمى پذيرد و مى گويد: (ما چيزى را كه بخشيديم، ديگر نمى پذيريم.)

۲. و نيز آورده اند كه فرمود:

«...فيجى اليه الرجل فيقول: يا مهدى! أعطنى... فيحثى له فى ثوبه ما استطاع اءن يحمله ».( ۶۹۵ )

يعنى: مردى بسوى آن گرامى مى آيد و مى گويد: (سالار من! به من كمك كن و ثروتى به من عطا كن.)

و آن حضرت آنقدر پول بر دامان او مى ريزد كه نمى تواند ببرد.