امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور

امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور0%

امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور نویسنده:
گروه: امام مهدی عج الله تعالی فرجه

امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور

نویسنده: سيد محمد كاظم قزوينى
گروه:

مشاهدات: 48779
دانلود: 4168

توضیحات:

امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 199 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 48779 / دانلود: 4168
اندازه اندازه اندازه
امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور

امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور

نویسنده:
فارسی

رجعت امامان نور

رجعت امامان اهل بيتعليهم‌السلام هم در قرآن شريف آمده است و هم در روايات و هم در زيارتها:

الف: در قرآن:

براى نمونه در قرآن كريم از جمله اين آيه شريفه است كه مى فرمايد:

( إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرَادُّكَ إِلَىٰ مَعَادٍ ...) ( ۷۵۷ )

يعنى: آن كسى كه قرآن را بر تو فرود فرستاد به يقين تو را به وعده گاهت باز مى گرداند...

امام سجادعليه‌السلام در تأویل اين آيه شريفه مى فرمايد:

«يرجع اليكم نبيكم و اميرالمؤ منين و الائمة ».( ۷۵۸ )

يعنى: پيامبر شما و امیرمؤمنان و امامان اهل بيت در عصر ظهور به دنيا باز مى گردند.

ب: نمونه هايى از روايات:

۱. امام صادقعليه‌السلام فرمود:

«اول من تنشق الارض عنه و يرجع الى الدنيا: الحسين بن على »عليه‌السلام .( ۷۵۹ )

يعنى: نخستين كسى كه با شكافته شدن زمين پس از قيامت حضرت مهدىعليه‌السلام به دنيا باز مى گردد حضرت حسينعليه‌السلام است.

۲. و فرمود (نخستين كسى كه در جريان رجعت به دنيا باز مى گردد حضرت حسينعليه‌السلام است، او در دنيا روزگارى طولانى زندگى مى كند...)( ۷۶۰ )

۳. از آن حضرت سؤال شد كه:

(احق هى؟

فقال: نعم!

فسئل: من اول من يجرج؟

قالعليه‌السلام :... الحسينعليه‌السلام ... يخرج على اثر القائم.

يعنى: ((آيا رجعت واقعيت دارد؟( ۷۶۱ ) )

فرمود: (آرى!)

پرسيدند: (چه كسى نخستين رجعت كننده به خواست خدا خواهد بود؟)

فرمود: حسينعليه‌السلام پس از ظهور قائم رجعت مى كند.

۴. و فرمود:

«...و يقبل الحسين عليه‌السلام ...فيدفع اليه القائم عليه‌السلام الخاتم، فيكون الحسين هو الذى يلى غسله و كفنه و حنوطه و يواريه فى حفرته ».( ۷۶۲ )

يعنى: حسينعليه‌السلام به اراده حكيمانه خدا به دنيا باز مى گردد و حضرت مهدىعليه‌السلام خاتم سليمان را به همراه زمام امور جامعه به او مى سپارد و او كسى است كه قائم را پس از يك زندگى طولانى و شكوهبار و پربركت كه از دنيا مى رود، غسل مى دهد و به خاك مى سپارد.

۵. و نيز تأویل آيه شريفه قرآن( ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ ) ( ۷۶۳ ) مى فرمايد:

«...خروج الحسين فى سبعين من اصحابه، عليهم البيض لمذهبة... يؤ دون الى الناس: ان هذا الحسين قد خرج فى اصحابه، حتى لا يشك المؤ منون فيه... و الحجة القائم بين اظهرهم، فاذا استقرت المعرفة فى قلوب المؤ منين انه الحسين، جاء الحجة الموت، فيكون الذى يغسله و يكفنه و يحنطه و يلحده فى حفرته: الحسين بن على و لايلى امر الوصى الا الوصى( ۷۶۴ )

يعنى: حسينعليه‌السلام با حدو هفتاد نفر از ياران خويش به خواست خدا به دنيا باز مى گردند. بر اندامشان لباسهاى درخشنده و آراسته و پرارزشى است و به مردم ندا داده مى شود كه: (هان اى مردم! اين حسينعليه‌السلام است كه به دنيا باز گشته است تا مؤمنان در مورد وجود گرانمايه اش در دنيا ترديد به خود راه ندهند...

و در همانحال حضرت مهدىعليه‌السلام نيز در ميان ياران حسين و مردم است. آگاه هنگامى كه عرفا و ايمان مردم نسبت به رجعت حضرت حسينعليه‌السلام استوار گرديد، پايان زندگى امام مهدىعليه‌السلام فرا مى رسد. و حسنعليه‌السلام امور مربوط به غسل و نماز و به خاكسپارى پيكر پاكش را به عهد مى گيرد. چرا كه پيكر مطهر امام معصومعليه‌السلام را، تنها همانند او بايد غسل و كفن كند و بر پيكر او نماز بگذارد و او را به خاك سپارد.

اين بود پرتويى از روايات رسيده در اين مورد.

ج: فرازهايى از زيارت نامه ها:

زيارت نامه هاى رسيده از جنب امامان راستين، نيز مساءله رجعت را بطور صريح بيان مى كنند، براى نمونه:

۱. در زيارت جامعه كبيره كه از امام هادىعليه‌السلام رسيده است و بوسيله آن مى توان هر كدام از امامان معصومعليه‌السلام را زيارت كرد، آمده است كه:

«مؤمن بايابكم، مصدق برجعتكم، منتظر لامركم، مرتقب لدولتكم ...»( ۷۶۵ )

يعنى: من با بازگشت شما به زندگى اين جهان (پس از ظهور قائم) ايمان دارم. رجعت شما را تصديق مى كنم و در انتظار فرمان و حكومت و دولت شما هستم...

۲. در زيارت امام مهدىعليه‌السلام آمده است كه:

«...و ان رجعتكم حق لاريب فيها ...»( ۷۶۶ )

يعنى:... رجعت شما واقعيتى است كه در آن ترديد راه ندارد.

۳. و پس از زيارت هر امام معصوم به اين جملات مى رسيم كه:

«...و حشرنى الله فى زمرتكم ...و مكننى فى دولتكم و احيانى فى رجعتكم و ملكنى فى ايامكم ...»( ۷۶۷ )

يعنى: خداوند مرا در گروه شما محشور سازد و در دولت شما به من تمكن و اقتدار بخشد و در رجعت شما زندگى مجدد ارزانى دارد و در روزگار پرافتخار حاكميت عادلانه شما مرا بر سرنوشت خويش حاكم سازد.

اين بحث فشرده اى مساءله (رجعت) روشن شد كه امام مهدىعليه‌السلام تدبير امور جامعه را پس از قيام و اصلاح زمين و زمان و سرشار ساختن جهان از عدل و داد همچنان به كف خواهد داشت تا حضرت حسينعليه‌السلام رجعت نمايد و زمام امور را به كف باكفايت او بسپارد.

به هر حال بحث از رجعت، يك بحث طولانى است و برخى از علماى ما در مورد آن كتابهاى مستقلى نوشته اند كه ما براى رعايت اسلوب كتاب، فشرده اى از آن را گزارش كرديم.

سخن علامه مجلسى در مورد رجعت

مرحوم علامه مجلسى در اين مورد سخنى دارد كه به منظور تكميل بحث ترسيم مى گردد.

ايشان پس از بيان نكات ظريفى به عنوان مقدمه بحث مى نويسد:

(برادر خواننده! پس از اينكه نكاتى را به عنوان مقدمه بحث آوردم و ديدگاه انديشمندان و علماى شيعه را در مورد مساءله رجعت كه در همه قرون و اعصار بر آن اتفاق نظر دارند توضيح دادم ديگر فكر نمى كنم شما در مورد ديدگاه شيعه در مساءله رجعت ترديد نمايى.

ديدگاهى كه از شدت وضوح، بسان روشنى خورشيد در چاشتگاه است. ديدگاهى كه شيعه در شعر و نثر خويش در روزگاران گذشته آن را آورده و در همه قرون گذشته در جهت روشن شدن آن در برابر مخالفان استدلال نموده و مخالفان متعصب و افراطى نيز شيعه را بخاطر اين عقيده اسلامى مورد اهانت و بدگويى قرار داده اند...)

تا آنجايى كه مى نويسد: (... چگونه يك انسان با ايمان مى تواند به درستى ديدگاه امامان اهل بيتعليه‌السلام در مورد واقعيتى كه در حدود ۲۰۰ روايت صحيح بصورت متواتر، آن هم بوسيله چهل نفر از شخصيتهاى بزرگ و علماى نامدار و مورد اعتماد كه در فراتر از پنجاه كتاب ارزشمند خويش آن را آورده اند، ترديد روا دارد؟

چهره هاى شايسته اى چون: كلينى، صدوق، طوسى، سيد مرتضى، نجاشى، كشى، عياشى، على بن ابراهيم، سليم هلالى، مفيد، كراجكى، نعمانى، سعد بن عبدالله، صفار، ابن قولويه، على بن عبدالحميد، ابن طاووس، مؤ لف كتاب التنزيل و التحريف، طبرسى، ابراهيم بن محمد ثقفى، محمد بن عباس، برقى، ابن شهر آشوب، حسن بن سليمان، قطب راوندى، علامه حلى، سيد بهاءالدين على بن عبدالكريم، احمد بن داوود، حسن بن على، على بن حمزه، فضل بن شاذان، شهيد محمد بن مكى، حسين بن حمدان، حسن بن محمد، حسن بن محبوب، جعفربن محمد، طهر بن عبدالله، شاذان ابن جبرئيل، صاحب كتاب الفضائل، مؤ لف كتاب (العتيق)، مؤ لف كتاب (الخطب) و ديگر نويسندگان و راويان بزرگ و مورد اعتمادى كه كتابهاى آنان نزد ما موجود است و آنان را بطور مشخص نمى شناسيم...)

راستى اگر مساءله اى همانند مسأله رجعت كه همه شيعيان، نسل به نسل آن را روايت كرده اند متواتر نباشد، ديگر در چه چيزى مى توان ادعهاى تواتر نمود؟

بنظر مى رسد كه كسى كه در اينگونه مسايل، ترديد كند در حقانيت خود امامان اهل بيتعليهم‌السلام ترديد دارد و آنان را نشناخته است. و چون آن ترديد را در ميان شيعه و پيروان راستين و آگاه آنان نمى تواند آشكار و بى پرده بگويد از اين رو در تخريب عقايد استوار و منطقى پيروان خاندان وحى و رسالت به شگردها روى مى آورد. و سخنانى را به هم مى بافد كه ساده لوحان و انديشه هاى سطحى آنها را باور مى كنند و ترديد افكنى ماديگرايان دست مى يازد.

به منظور تأکید و استوارى بيشتر بحث باز هم به نام برخى از كتابها و نويسندگان آنها كه مساءله رجعت را طرح نموده و براى اثبات آن استدلال كرده و يا به مخالفان آن از راههاى مختلف پاسخ گفته اند اشاره مى رود:

۱. (احمد بن داود بن سعيد جرجانى.)

مرحوم شيخ طوسى در كتاب خويش (الفهرست) مى نويسد:

(او در اين مورد كتابى دارد كه نامش (المتعه و الرجعه) مى باشد.)

۲. (حسن بن ابى حمزه بطائنى)

(نجاشى) به هنگام برشمارى آثارى از او، از جمله، كتابى را مى شمارد كه نامش (الرجعة) مى باشد.

۳. (فضل بن شاذان نيشابورى.)

شيخ طوسى در كتاب مورد اشاره اش و نيز (نجاشى) مى گويد: (او كتابى دارد كه در اثبات (رجعت) نوشته است.)

۴. مرحوم (صدوق)

(نجاشى) ضمن برشمردن كتابها و آثار علمى او، از جمله به كتاب (الرجعة) او تصريح مى كند.

۵. (محمد بن مسعود عياشى)

شيخ طوسى و نجاشى در فهرست، به كتاب او اشاره مى كنند كه در مورد رجعت نوشته است.