اميرمؤمنان و نويد از حضرت مهدى
امام امیرمؤمنانعليهالسلام
دروازه علم و دانش پيامبر و پدر گرانمايه امامان راستين و سالار خاندان پيامبر است.
بيان آن حضرت ميان همه مسلمانان شهرت يافته است كه مى فرمود:
«علمنى رسول الله
صلىاللهعليهوآلهوسلم
الف باب من العلم، يفتح لى من كل باب الف باب
»
يعنى: پيامبر خدا يك هزار باب از علم و دانش را به من آموخت كه از هر باب آن هزار باب گشوده مى شود.
آن حضرت از رخدادهاى فراوان و قضاياى بسيارى پيش از رخ دادن آنها، بطور شگفت انگيزى خبر داد: از استيلاء سردسته پليد اموى معاويه بر كشورهاى اسلامى
از شهادت امام حسينعليهالسلام
در كربلا بيست سال پيش از فاجعه غمبار عاشورا
از سردمداران خودكامه رژيم تبهكار عباسى، از بناى بغداد و از انقراض سلسله عباسى بدست مغول و... خبر داد.
براى نمونه:
۱. از آن حضرت آورده اند كه فرمود: (بغداد! و تو چه مى دانى كه بغداد چيست؟ سرزمينى است با درختان گز، در آنجا بناها و ساختمان هاى پرشكوهى بنياد مى گردد و زرداران و زورمندان در آنجا جاى مى گيرند.
فرزندان (عباس) آنجا را به عنوان پايگاه قدرت و وطن خويش بر مى گزينند و مركز زر و زيور و زينت و تجملات خود قرار مى دهند.
پايگاه عياشى و بدمستى و بازى بنى عباس، مركز بيداد بيدادگران، پايتخت حكومت ترور و وحشت، قرارگاه رهبران و زمامداران فاسق و فاجر و وزيران خيانتكار مى گردد.
و فرزندان (ايران) و (روم) به اين تبهكاران و رژيم بيدادگر آنان خدمت مى كنند. آنان مردم را به هيچ كار شايسته اى فرا نمى خوانند و خود نيز اگر بدان دعوت شوند عمل نمى كنند و نه از هيچ عمل زشت ناپسندى، اجتناب مى ورزند و نه ديگرى را از آن باز مى دارند. فساد و تباهى در ميان آنان به گونه اى موج بر مى دارد كه همجنس بازى رايج مى گردد و مردان به مردان و زنان به زنان بسنده مى كنند و در اين شرايط فاجعه بار رژيم عباسى است كه آن اندوه فراگير و آن گريه و حزن طولانى فرا مى رسيد....
واى به حال (بغداد) و مردم آن از تسلط نژاد ترك، آنان مردمى چشم تنگ هستند و چهره هايشان گرد و كوچك است. لباسهايشان حرير و چهره كوسه و بى مو هستند.
اينان از همانجا بسوى رژيم عباسى مى تازند كه حكومتشان سرچشمه گرفته، رهبر اين گروه مهاجم، صدايش رساست و شجاعت و شهامتش بسيار و همتش بلند است. به هيچ شهرى روى نمى آورد جز اينكه آن را فتح مى كند. و پرچمى بر ضد او برافراشته نمى گردد، جز اينكه آن را سرنگون مى سازد.
واى بر كسى كه با او دشمنى ورزد... و همينگونه خواهد بود تا بر همه قلمرو رژيم (عباسى) سيره يابد)
من نيازى به شرح اين خطبه نمى بينم بويژه كه خود آن، مورد نظر نيست بلكه به عنوان نمونه آمده است، اما در خطبه نكته ظريفى است كه بدان اشاره مى رود و آن اين است كه امیرمؤمنان خبر داد كه حكومت فرزندان عباسى از خراسان طلوع مى كند و از همانجا هم افول و غروب مى نمايد.
و شگفت اين است كه بعدها روشن شد كه رژيم بنى عباس از خراسان و بدست (ابومسلم خراسانى) آغاز گرديد و اساس آن از آنجا تاءسيس شد و هجوم و حمله مغول نيز از همانجا شروع شد و همه چيز را با خاك يكسان كرد و خاكستر آن را به باد داد.
امیرمؤمنانعليهالسلام
ده سال پيش از وقوع، در اين مورد فرمود:
«يأتى من حيث بدأ ملكهم
»
يعنى: آفت و عامل انحطاط و سقوط بنى عباس، از همان نقطه طلوعشان خواهد آمد.
و تاريخ گواه است كه همه پيش بينى ها و پيشگويهاى دقيق آن حضرت همانگونه كه فرموده بود به تحقق پيوست. بغداد همانگونه بنياد گرديد و همانگونه شد كه به وصف آمده بود. و مغول نيز از سوى خراسان آمدند و در بلاد اسلامى همانگونه كه گفته شد عمل كردند كه (ابن ابى الحديد) شرح آن را آورده است.
كوتاه سخن اينكه:
امیرمؤمنانعليهالسلام
از رويدادهاى بسيار و فاجعه هاى متعددى خبر داده است كه بيشتر آنها به وقوع پيوسته است.
از جمله اخبار آن حضرت از آينده جهان و انسان، خبر از امام مهدىعليهالسلام
است كه در بخش تفسير آيات پيرامون وجود گرانمايه حضرت مهدى آورديم و اينك به برخى ديگر از روايات از آن حضرت توجه كنيد:
۱. حضرت جوادعليهالسلام
از پدران گرانقدرشعليهالسلام
آورده است كه امیرمؤمنانعليهالسلام
فرمود:
«للقائم نا غيبة امدها طويل كانى بالشيعه يجولون جولان النعم فى غيبته يطلبون المرعى فلا يجدونه
».
«الا فمن ثبت منهم على دينه و لم يقس قلبه لطول امد امامه فهو معى فى درجتى يوم القيامة
».
«...ان القائم منا اذا قام لمن يكن الاحد فى عنقه بيعة فلذلك تحفى ولادته و يغيب شخصه
».
يعنى: براى (قائم) ما غيبتى بسيار طولانى است و من شيعيان را مى نگرم كه در غيبت او بسان گله بدون شبان سرگردان دنبال چراگاهند و نمى يابند.
آگاه باشيد كه هر كس از اينان بر دين خويشتن استوار باشد و قلبش بخاطر غيبت طولانى آن حضرت سخت نگردد چنين كسى با من است و در قيامت در درجه من.
آنگاه فرمود: قائم از ماست! هنگامى كه ظهور مى كند بيعت هيچ كس را بر عهده ندارد و به همين جهت، هم ولادت او در نهان انجام گرفت و از نظر غايب گرديد
۲. و نيز حضرت رضاعليهالسلام
از پدرانش آورده است كه امیرمؤمنانعليهالسلام
به امام حسينعليهالسلام
فرمود:
«التاسع من ولدك يا حسين! هو القائم بالحق، المظهر للدين، الباسط للعدل
».
قال الحسينعليهالسلام
: فقلت، يا اميرالمؤ منين! و ان ذلك لكائن؟
فقال: «اى و الذى بعث محمدا بالنبوة و اصطفاه على جميع البرية و لكن بعد غيبة و حيرة لا يثبت فيها على دينه الا المخلصون المباشرون لروح اليقين، الذين اخذ الله ميثاقهم بولايتنا و كتب فى قلوبهم الايمان و ايدهم بروح منه
».
يعنى: حسين جان! نهمين فرزند تو قائم بحق است و آشكار كننده دين و گسترش دهنده عدالت.
امام حسينعليهالسلام
مى فرمايد: (گفتم: يا امیرمؤمنان! اين خبر براستى تحقق يافتنى است؟)
فرمود: (آرى! بخدايى كه محمد را فرمان رسالت داد و او را بر همه انسانيت برگزيد اين كار شدنى است، اما پس از غيبت طولانى و سرگردانى و نابسامانى بسيار، مردمى كه در آن شرايط زندگى مى كنند، جز خالصانى كه در اوج يقين هستند و خدا از آنان به ولايت ما پيمان گرفته و در دلهايشان ايمان را مرقوم داشته و به روحى از جانب خويش آنان را تاءييد فرموده است؛ جز اينان، كسى بر دين خويشتن استوار نمى ماند.)
۳. و نيز مى فرمايد:
«فانظروا اهل بيت نبيكم فلئن لبدوا فالبدوا! و ان استنصروكم فانصروهم! فليفرجن الله الفتنة برجل منا اهل البيت. باءبى ابن خيرة الاماء، لا يعطيهم الا السيف هرجا و هرجا، موضوعا على عاتقة ثماينة اشهر، حتى تقول قريش، لوكان هذا من ولد فاطمة لرحمنا
».
«يغريه الله ببنى امية اى يسلطه الله عليم حتى يجعلهم حطاما و رفاتا ملعونين اينما ثقفوا اخذوا و قتلوا تقتيلا سنة الله فى الذين خلوا من قبل و لن تجد لسنة الله تبديلا
».
يعنى: به خاندان پيامبرتان بنگريد، اگر بپا خاستند، شما نيز بپا خيزيد و اگر يارى طلبيدند آنان را با همه وجود يارى كنيد، خداوند بوسيله مردى گرانمايه از ما اهل بيت پيامبر، فتنه ها و تباهيها را برطرف مى سازد. پدرم، فداى پسر بهترين كنيزان كه به سران فتنه ها و تاريكيها و بيدادگريها، جز شمشير، حق را به ارمغان نخواهد آورد و شميشير عدالتش هشت ماه بر دوش اوست و پيكار مى كند تا عوامل فتنه و تباهى را بر كند... تا آنجا كه قريش مى گويند (اگر اين مصلح جهانى، از فرزندان فاطمهعليهاالسلام
بود به ما ترحم مى كرد.)
خداوند او را بر رهروان بنى اميه و بقاياى فكرى آنان اقتدار خواهد بخشيد تا آنان را به خاك و خاشاك تبديل سازد اينان لعنت شدگانند. به هر جا كه يافته شوند بايد دستگير گردند و به سختى كشته شوند.
(اين سنت خداست كه در ميان پيشينيان نيز بوده است و در سنت خدا تغييرى نخواهد يافت.)
۳. و نيز قندوزى حنفى از آن حضرت آورده است كه:
پس از پايان پيكار (نهروان) سخنرانى كرد و ضمن پيش بينى و خبر از رخدادهاى آينده از جمله قيام حضرت مهدىعليهالسلام
فرمود:
«...ذاك امر الله و هو كائن وقتا مريحا. فيا ابن خيرة الاماء! متى تنتظر؟ ابشر بنصر قريب من رب رحيم. فبابى و امى عدة قليلة اسماؤ هم فى الارض مجهولة
...»
يعنى: اين فرمان خداست و در هنگامه مناسب خود بطور قطع روى خواهد داد.
هان اى فرزندان بهترين بانوان! تاكى براى دريافت فرمان ظهور از جانب خدا، انتظار خواهى كشيد؟
به پيروزى بزرگ و نزديكى از پروردگار بخشايشگر مژده ده.
پدر و مادرم فداى آن گروه كه از نظر شمار اندك اند و در شكوه و عظمت بسيار و نامشان در روى زمين ناشناخته.
۴. و نيز آورده است كه آن حضرت فرمود:
«سيأتى الله بقوم يحبهم الله و يحبونه و يملك من هو بينهم غريب فهو المهدى، احمر الوجه، بشعره صهوبة يملا الارض عدلا بلاصعوبة
...»
يعنى: بزودى مردمى را مى آورد كه آنان را دوست مى داد و آنان نيز خدا را دوست مى دارند و بزرگمردى كه ميان آنان غريب و ناشناخته است فرمانروا و زمامدار امور مى گردد. آن وجود گرانمايه مهدىعليهالسلام
است كه چهره اش درخشان و گندمگون و موهايش بور است. جهان را به آسانى لبريز از عدل و داد مى كند. او در خردسالى و كودكى از مادر و پدر جدا مى گردد و در رويشگاه و جايگاه تربيت خويش گرامى است.
كشورهاى مسلمان نشين را با امن و امان فرمانروا مى شود و از پى آنان زمين و زمان در قلمرو قدرت او قرار مى گيرد.
سخن او را مى شنوند و نسل جوان و سالخورده اطاعتش مى كنند و او زمين را لبريز از عدالت مى كند همانسان كه از جور و بيداد لبريز گشته است.
آنگاه است كه امامت كامل و خلافتش استوار مى شود. خداوند مردگان را بر مى انگيزد. زمين با ظهور او آباد مى گردد و به بركت (مهدى) خويش، خالص و پاك و شكوفا و پرطراوت مى شود و نهرهاى آن جريان مى يابد. و فتنه ها و تجاوزگريها ريشه كن مى شود و خير و بركتها بسيار مى گردد.
۵. و نيز آورده اند كه آن حضرت ضمن خطبه اى در ستايش پيامبر و امامان نور فرمود:
«فتن انوار السماوات و الارض و سفن النجاة و فينا مكنون العلم و الينا مصير الامور و بمهدينا تقطع الحجج فهو خاتم الائمة و منقذ الامة و منتهى النور و غامض السر. فليهنا من استمسك بعروتنا و حشر على محبتنا
».
يعنى: ما پرتو آسمانها و زمين و كشتيهاى نجات هستيم. دانش در ما نهان است و ما گنجينه آنيم و فرجام كارها بسوى ماست و به مهدى ما، حجتها تمام مى گردد.
او آخرين امام معصوم نجات بخش امتها، آخرين نور رسالت و امامت و معماى پيچيده آفرينش است. از اين رو كسانى كه به رشته محبت ولايت ما چنگ زده و با عشق ما محشور مى گردند بايد شادمان باشند.
۶. و نيز آورده اند كه فرمود:
«...يظهر صاحب الراية المحمدية و الدولة الاحمديه. القائم بالسيف و الحال الصادق فى المقال، يمهد الارض و يحيى السنة و الفرض
».
يعنى:
(هان اى مردم بهوش باشيد كه) پرچمدار پرچم محمدى و فرمانرواى دولت احمدى و قيامگر به شميشير عدالت و راست گفتار و شايسته كردار، خواهد آمد زمين و زمان را براى برقرارى عدالت و شكوفايى ارزشهاى اسلامى آماده نموده و سنتهاى واجب و مستحب را زنده خواهد ساخت.
۷. و نيز آورده اند كه فرمود:
«اذا نادى مناد من السماء: ان الحق فى آل محمد. فعند ذلك يظهر المهدى على افواه الناس، يشربون ذكره، فلايكون لهم ذكر غيره
.»
يعنى:
آنگاه كه منادى از آسمان ندا دهد كه حق با آل محمد است و در راه و رسم آنان، همان وقت نام مقدس مهدىعليهالسلام
بر سر زبانها افتاده و نقل محافل و مجالس خواهد شد. مردم جام مهر او را مى نوشند و جز او ديگرى را نمى جويند.
۸. و نيز امام باقرعليهالسلام
از پدران گرانقدرشعليهالسلام
آورده است كه: امیرمؤمنان بر فراز منبر فرمود:
(مردم! در واپسين حركت تاريخ و آخرالزمان گرانمردى از فرزندان من ظهور خواهد كرد.
او چهره اش سفيد و آميخته به سرخى است.
شكمش اندك برآمده، پاهايش قوى و نيرومند وقامتش چهارشانه است و بر پشت دو نشانه دارد: يكى بر روى پوست و به رنگ آن و ديگرى بسان نشانه پيامبر در چهره.
او دو نام دارد، (احمد) و (محمد) كه نخستين نام مخفى مى گردد و نام دوم آشكار و علنى.
هنگامى كه پرچمش به اهتزاز در آيد شرق و غرب جهان را روشن مى سازد و دست مباركش را بر سر بندگان خدا مى نهد و به بركت آن قلبهاى ايمان آوردگان از قطعه هاى آهنى سخت تر و مقاومتر مى گردد و خدا به هر كدام از آنان قدرت و توان چهل قهرمان ميدان پيكار را ارزانى مى دارد.
با ظهور او موجى از شادى و شور عالم گستر مى گردد بگونه اى كه هيچ مرده اى از مؤمنان نمى ماند جز اينكه موج شادى در آرامگاهش قلب او را شادمان مى سازد و مردگان در عالم برزخ به نشان شادمانى به ديدار يكديگر مى شتابند و قيام مهدىعليهالسلام
را به هم نويد مى دهند.)
۹. (قندوزى) اين اشعار را از امیرمؤمنان در اين مورد آورده است كه مى فرمايد:
حسين! اذا كنت فى بلدة
|
|
غريبا فعاشر بآدابها
|
يعنى: حسين جان به هنگامى كه در شهر و ديار بيگانه اى در آمدى با مردمش براساس راه و رسم صحيح آن، معاشرت كن....
تا اينكه مى گويد:
سقى الله قائمنا صاحب
|
|
القامة و الناس فى دابها
|
هو المدرك الثار لى يا حسين
|
|
بل لك فاصبر لاتعابها
|
خداوند (قائم) ما پيشواى آن قيام بى نظير، در واپسين حركت تاريخ را، پاداش نيكو ارزانى داد، مردم بر شيوه عادلانه و راه و رسم افتخار آفرين او مى گرايند و او نه تنها خونخواه من كه دادخواه مظلوميت تو نيز خواهد بود. او از اين رو بر رنج و فشار روزگار، در راه حق و عدالت شكيبايى پيشه ساز!
۱۰. و نيز در آخرين لحظات زندگى سراسر نور و افتخار و به هنگام وصيت به فرزندش امام حسنعليهالسلام
از جمله فرمود:
(... حسن جان! آنگاه پيش بيا و بر پيكر من نماز بگذار و هفت تكبير در نماز من بگو! و بدان كه چنين نمازى به هيچ كس جز من و بزرگمردى كه نام بلند آوازه اش (قائم) و (مهدى) است و از نسل برادرت حسين است و در واپسين حركت تاريخ و آخرالزمان قيام خواهد كرد، روا نيست.
اوست كه با ظهور خويش انحرافات و كجيها، را از دامان حق زدوده و حق را آنگونه كه مورد رضاى خداست برپا خواهد داشت.)
لازم به يادآورى است كه روايات رسيده از امیرمؤمنانعليهالسلام
در مورد حضرت مهدىعليهالسلام
بسيار اندك است، اميد كه در بخشهاى آينده اين كتاب نيز، برخى از آنها را بياوريم.
امام حسن و نويد از حضرت مهدى
امام حسنعليهالسلام
فرزند گرانمايه امیرمؤمنانعليهالسلام
، سالار جوانان بهشت، نواده بزرگ پيامبر و يكى از پيشوايان معصوم و گرانقدرى است كه از وجود گرانمايه امام مهدىعليهالسلام
و ظهور حيات بخش و دگرگونساز او نويد مى دهد.
و اگر روايات رسيده از آن گرامى، بويژه در مورد حضرت مهدىعليهالسلام
از نظر شما اندك است
جاى شگفتى ندارد، نبايد فراموش كرد كه دوران خلافت آن بزرگوار كه از شهادت امیرمؤمنانعليهالسلام
آغاز گرديد و تا شهادت جانسوز حضرتش ادامه داشت بيش از ده سال نبود و آن هم در جوى مالامال از رنج و اندوه و نگردانى و فشار، سپرى شد و فرصتى براى حركت فكرى و فرهنگى مورد نظر پيش نيامد.
(معاويه) فرزند آن زن جگر خواره، بر كرسى قدرت تكيه زد و شرايط و اوضاع جارى او را در جنگ پايان ناپذير و خشونت بار و كور و بى هدفش بر ضد خاندان پيامبر، يارى كرد. او در بيت المال مسلمانان را، غاصبانه گشود و بوسيله آن وجدانها را خريد و مزدوران را به خدمت استبداد گرفت، تا از سويى با روايات دروغين و ساختگى، نام نيك و بلند آوازه خاندان وحى و رسالت را لكه دار و وجاهت و معنويت آنان را در هم شكسته و طهارت و قداستشان را، آلوده سازند، و از دگر سو با سرهم كردن احاديث ساختگى براى (شجره ملعونه) فضيلت بتراشند تا بدينوسيله جامه پاكى و شرافت بر اندام پليد امويان بپوشانند و خاندان وحى و رسالت را از صحنه زندگى جامعه ها و هدايت عصرها و نسلها، براى هميشه كنار زنند.
و براستى كه در همه ادوار تاريخ، (زر و سيم) در زشت جلوه دادن واقعيتها، تحريف حقايق و نشر و پخش نارواها، نقش فوق العاده اى داشته است، بويژه كه با قدرت ظالمانه و خشونت بار نيز همدوش و همراه باشد.
بدينسان مكتب اهل بيت و پيروان آنان در سخت ترين فشار و سركوب و ناامنى و نگردانى، روزگار مى گذراندند و گردبادهاى سياست، افكار و آرزوها را درهم مى نورديدند.
حضرت مجتبىعليهالسلام
در شرايط عجيب و مشكلات سهمگين و رنج و مصائب بسيارى مى زيست با اين وصف چگونه زمان مناسبى براى نشر حقايق و بيان واقعيات مى يافت؟
و كجا امكانات بدو فرصت مى داد تا از امور عظيمى كه تنها دلهاى آرام آنها را مى پذيرد و تنها افكار و انديشه هاى سالم با آنها انسجام مى يابد، سخن گويد؟
اما با وجودى كه در آن مقطع از تاريخ در مردم گرايش به شنيدن حديث و ضبط آن نبود و هيچ اهتمامى به فراگرفتن دانش از سرچشمه پاك و گواراى آن به چشم نمى خورد، با اين وصف امام مجتبىعليهالسلام
نويد و ستايش از دوازدهمين امام نور، حضرت مهدىعليهالسلام
را وانگذاشت و هنگامى كه از سختى شرايط سخن مى گفت با بهره ورى شايسته از فرصت فرمود:
«...اما علمتم انه ما منا احد الا ويقع فى عنقه بيعة لطاغية زمانه الا القائم الذى يصلى روح الله عيسى بن مريم خلفه، فان الله عزوجل يخفى ولادته و يغيب شخصه لثلا يكون لاحدى عنقه بيعة اذا خرج ذاك التعسع من ولد اخى الحسين، ابن سيدة الاماء، يطيل الله عمره فى غيبة ثم يظهره بقدرته فى صورة شاب ابن دون اربعين سنة، ذلك ليعلم ان الله على كل شى قدير
.»
يعنى: مردم! آيا نمى دانستيد كه هر كدام از ما خاندان وحى و رسالت تحت سيطره و حاكميت طاغوت زمانش زندگى مى كند و بناچار فشار ستم بر او تحميل مى گردد جز (قائم) ما، همو كه روح خدا، عيسى بن مريم، به امامت او نماز مى گذارد، چرا كه خداوند ولادت او را مخفى و شخصيت او را نهان مى دارد تا هنگامى كه به دستور او ظهور كند، بيعت قدرتمدارى را به گردن نداشته و تحت حاكميت ظالمى زندگى نكند.
او نهمين امام معصوم، از نسل برادرم حسين است و فرزند بهترين زنان. خداوند در پشت پرده غيبت عمر او را به بلنداى آفتاب طولانى مى سازد و آنگاه به قدرت خويش او را در چهره جوانى، كمتر از چهل سال ظاهر مى سازد تا همگان بدانند كه خداوند بر هر كارى تواناست.