اوّلاً: محض حفظ آبروی خود مجبور به معامله بودم.
ثانیاً: تو به قیمت عادلۀ وقت نخریدی.
ثالثاً: در واقع قصد بیع نداشتم و قصدم بیع صوری بود و قصد انشاء بیع و تملیک نداشتم.
رابعاً: قدرت بر ایصال ثمن در زمان خیار نداشتم.
آیا چنین بیعی صحیح و لازم است یا نه؟
جواب: در صورت مفروضه، بایع حقی ندارد مگر آن که اثبات کند که بیع او صوری بوده و قصد بیع نکرده. و امّا مضطر بودن و کمتر از قیمت وقت بودن پس موجب حقّی نمی شود. بلی اگر مشتری او را اکراه بر بیع خانه کرده است و حال آن که خانه از مستثنیات دین است بیع او صحیح نیست. پس فرق است مابین اضطرار و اکراه، و اضطرار موجب بطلان نمی شود.
سؤال ۲۵۵: در معدود ربا هست یا نه؟
جواب: الاقوی المشهور، عدم جریان الرّبا فی غیر المکیل والموزون من المعدود کالجوز والبیض وغیره کالفرس والثوب ونحوهما للاصل والعمومات والاخبار المستفیضه الخاصه من غیر فرق بین ما اذا کان البیع نقداً أو نسیه، خلافاً للمفید و ابن الجنید و سلاّر، حیث قالوا بجریانه فی المعدود ایضاً مطلقاً، ولجماعه منهم الشیخ، فقالوا بجریانه فی صوره کون البیع نسیه.
وکلا القولین ضعیف، لکن الحکم بالکراهه من باب التسامح والخروج عن شبهه الخلاف لا بأس به. ( والله العالم )
سؤال ۲۵۶: اگر کسی باغی یا قطعه زمینی را فروخته باشد به استثناء چند درختی از آن، آیا مقرّ آن درخت و حریم آن در ملک بایع باقی است که بعد از انعدام آن درخت، مکان آن ملک بایع باشد یا نه؟ و اگر بایع یا وارث او غافل از این مطلب باشند و ادّعاء ملکیّت محل آن درخت را نکنند، مشتری باید آن مکان را ملک بایع بداند و تصرّف در آن نکند یا نه؟
جواب: اگر مجرّد درخت را استثناء کرده باشد و شرط معیّت مقرّ آن را نکرده باشد مقرّ، ملک مشتری است. غایه الامر از برای بایع حقّ المرور الیه و ما یتوقّفُ علیه الانتقاع بذلک الشجر باشد مادام که کنده نشده است. بیش از این مقدار حق ندارد. بلکه اگر خواسته باشد