جواب: لا بأس بالمذکورات، ما لم یعلم ملاقاتهم لها بالرطوبه. نعم فی الصابون والشمع اذا علم کونهما من شحم الحیوان المحتاج الی التذکیه مع عدم العلم بسبق ید السلم علیهما مشکل، لاصاله عدم التذکیه ( والله العالم ).
سؤال ۳۰۰: هل یجوز بیع الدین باقلّ منه بجنسه أو بغیر جنسه اذا کان ربویاً؟
جواب: بسم الله الرّحمن الرّحیم.
اذا کان بغیر جنسه لا مانع منه، مع فرض کون العوض حالاّ، حتّی لا یلزم بیع الدین بالدین، وکذا بجنسه اذا لم یکن ربویّاً.
و امّا اذا کان بجنسه وکان ربویّاً فلا یجوز الاّ اذا ضمّ الی الثمن ضمیمه من غیر جنسه، ولو کان مثل مثقال من النبات مثلاً ( والله العالم ).
سؤال ۳۰۱: اذا انحصر الجلد تحت ید المشرکین، یجلبونه من بلاد الهند وغیرها، فهل یجوز لنا ابتیاعه منهم والمتاجره به ام لا؟
وعلی الثانی، هل یجوز لأحد ان یؤجر نفسه للمتأجّر به ام لا؟ افیدونا مأجورین.
جواب: بسم الله الرحمن الرحیم.
اذا أخذ من ید الکافر لا یجوز التّجاربه، وکذا اذا أخذ من ید المسلم وعلم أنّه أخذ. من ید الکافر، من غیر علم منه بکونه مذکّی. وکذا لا یجوز اجاره نفسه للاتبجار به لغیره. نعم لو أخذ من ید الکافر وعلم انّه أخذه من ید المسلم الّذی یحتمل فی حقه انّه أحرز تذکیته لا بأس بالاتّجار به ( والله العالم ).
سؤال ۳۰۲: زید ده قطعه اراضی مختلفه القیم داشته می خواهد به عمرو بفروشد. عمرو می گوید: به آن نحوی که گرفته و قباله نموده می خرم، بلا زیاده و نقیصه ؛ آن وقت قباله ها را آورده مبیعات را، فرداً بعد فرد، مستقلاًّ قیمت کرده پولهایشان را جمع می کنند، مثلاً هزار و خورده ای می شود. به همان جمع، یک عقد جاری می نمایند. آیا این قسم بیع منحلّ به بیوع متعدّده خواهد شد که در صورت عیب بعضی از آنها خیار مختصّ به او باشد؟ یا اینکه بیع واحد است و به جهت عیب بعض معیّن، مشتری می تواند همه را با خیار تبعّض، فسخ نماید؟
جواب: هرگاه مقصود از این مطلب، تعیین مقدار ثمنی باشد که مشتری می خواهد به آن