عمداً یا اشتباهاً، دور نیست که بر تقدیر حکم به صحّت، موجب خیار باشد ( والله العالم ).
و علی أیّ تقدیر، احتیاط به اقاله و مصالحه و مصالحۀ جدیده، مهما امکن، ترک نشود.
سؤال ۳۷۶: شخصی زمینی را که قدر و قیمت و تخم افکن آن را نمی دانست، مصالحه نمود به زیدی، و خیار غبن خود را نیز مصالحه نمود به وجه معیّنی ؛ بعد از مدّتی مطلع شد که قیمت زمین از وجهین مذکورین در هر دو مصالحه، زیادتر بوده است.
آیا این مصالحه صحیح است؟ و بر فرض صحت، خیار غبن دارد یا نه؟
جواب: بسم الله الرحمن الرحیم
اگرچه جهالت در صلح فی الجمله مغتفر است، لکن این در جائی است که آن مصالحه، مبنی بر مسامحه باشد. مثل صلح در مقام هبه یا نحو آن ؛ یا آنکه استعلام مقدار آن مال، عیناً اودیناً ممکن نباشد. یا باشد، لکن غرر نباشد.
امّا اگر مبنی بر مغابنه باشد، مثل صلح در مقام بیع، پس با امکان استعلام مقدار عوضین، مشکل است صحّت آن با فرض لزوم غرر. و چون مصالحۀ مفروضه مبنی بر مغابنه است، صحت آن با امکان تحصیل علم به مقدار آن زمین، مشکل است. چون مستلزم غرر است.
و بر فرض صحّت یا در صورتی که صحیح باشد، اگر غبن در آن از اندازۀ متعارفۀ مصالحتین أزید باشد، به اینکه مقداری باشد که احتمال آن را نمی داده است، بعید نیست که خیار فسخ داشته باشد. و بنابراین در صورت مفروضه، اگر مصالح در بین مرافعه، آن زمین را نقل به غیر کند، صحّت آن بعید نیست.
و با همۀ اینها، احوط این است که به مصالحه طیّ نزاع شود ( والله العالم ).
سؤال ۳۷۷: زیدی مالک قنوات و اراضی بوده، منافع قنوات و اراضی را در مدّت معیّنه به عمرو مصالحه کرده، عمرو هم در مدّت مزبوره، اراضی را زراعت نموده، اصلاح کرده، خاشاک در آن ریخته، آب داده، زمین قابل و مستعدّ زراعت شده ؛ ایا بعد از گذشتن مدّت ع باید عین را تسلیم مالک نماید؟ یا آنکه به واسطۀ استعدادی که زمین، از زحمت و سعی عمرو پیدا کرده ع از برای عمرو در آن حقّی پیدا شده، و بر فرض هم که حقّی بر زمین نداشته، بر مالک مصالح، حقّی دارد که مابه التفاوت بگیرد یا نه؟