برات را به یکی از ملّت خارجۀ عیسوی می فروشد و پول برات می گیرد. بعد برات، نکول می شود. آیا زید مدیون شخص عیسوی است، یا طلبکار أولی است؟
و زید علم یقین دارد که طلبکارش پول را از ملّت خارجه گرفته و پس نداده و به موجب قانون تجارتی، دیناری به شخص عیسوی پس نداده، از برای زید مدیون هم ممکن نیست که در صدد تحقیق این مطلب بر آید. چون هر دو در مملکت بعیده هستند. تکلیف این مقروض که امروز مستطیع شده، شرعاً چیست؟
جواب: در صورت مفروضه مدیون طلبکار، أولی است. خواه آن طلبکار پول عیسوی را ردّ کند یا نکند.
سؤال ۴۴۲: زیدی مدیون مسلم و شخصی عیسوی است. اگر پولی و استطاعتی بهم رساند، آیا باید اوّل قرض مسلم را ادا کند یا قرض کافر را؟
اموال ملّت خارجه که در ایران هستند و مطیع نیستند، [ می شود ] ضبط کرد یا نه؟
جواب: مخیّر است به هر یک می خواهد بدهد. و بهتر تقسیم است میان ایشان بالنسبه، و اهل ملّت خارجه که در ایران می باشند، چون در امان سلطان اسلام هستند، مال ایشان محترم است. و حلال نیست بر مسلمین هرچند مطیع نباشند.
سؤال ۴۴۳: زیدی قادر است قرض خود را بدهد، آیا می تواند بادائن به مصالحه بگذراند؟ مثلاً پنجاه تومان را ده تومان بدهد و مصالحه و صیغۀ شرعی جاری نماید؟
جواب: هرگاه طلبکار بداند که قادر است، و معذلک مصالحه کند به اقلّ، ضرر ندارد. و هرگاه نداند و زید وانمود کند که قادر نیست، یا دین را انکار کند، پس طلبکار راضی به مصالحه شود، ذمّۀ او فارغ نمی شود و مشغول می ماند.
سؤال ۴۴۴: زیدی که مقروض مملکت بعیده است، استطاعتی بهم رسانیده، قرض او در بلاد بعیده است و معلوم معیّن نیست. آیا می تواند به سفر بیت الله و به سفر زیارت که در راه مسافرت او واقع می شود، مشرّف شود و بعد برود به بلاد بعیده که مقصود او است و طلبکاران خود را پیدا کند و خود را بریء الذمّه نماید یا خیر؟ و کدام أولی است؟ آنچه حکم خدا و رسول است بفرمائید.