فصل پنجم بازگشت از انتخابهای عالم ذرّ)
بررسی بازگشت از انتخابهای عالم ذرّ
یکی از مباحث مهم عالم ذرّ، امکان یا عدم امکان بازگشت از انتخابی است که در آن عالم صورت گرفته است. برخی گفتهاند هر انتخابی که انسان در عالم ذرّ داشته است در دنیا هم آن را ادامه خواهد داد و هرچه در این عالم انجام میدهد بر اساس سنگ بنایی میباشد که در عالم ذرّ نهاده است. سید نعمت اللَّه جزایری گوید:
عالم المیثاق هو التکلیف الاول و هذا العالم انما جاء علی وفقه حذو النعل بالنعل و القذّة بالقذّة و من ثم قال بعض اکابر الصحابة: ان الناس یخافون اللَّه من الیوم الآخر و انا اخاف من الیوم الاول یرید به عالم المیثاق
عالم میثاق همان عالم تکلیف اول است و این عالم دنیا به همانگونه و بدون کم و زیاد از پشت سرآن خواهد آمد و از این جاست که بعضی از بزرگان اصحاب پیامبرصلىاللهعليهوآله
گفتهاند؛ مردم برای روز قیامت از خدا میترسند و من به خاطر روز اول از خدا میترسم و مرادش عالم میثاق است
مولی صالح مازندرانی شارح کتاب کافی مینویسد:
«من امتثل بامره فی ذلک الوقت فهو مؤمن حین کونه فی اصلاب الاباء و ارحام الامهات و حین تولّده وحین کونه فی هذه النشأة و حین موته و بعده ابداً.»
هرکس در آن هنگام (عالم ذرّ) اطاعت کرد، در پشت پدران و رحمهای مادران و زمان تولد و حضور در این عالم و هنگام مرگ و پس از آن برای همیشه مؤمن خواهد بود.
به جز راه وفا و عشق نسپرد
|
|
بر آن زاد و بر آن بود و بر آن مرد
|
همچنین فاضل استرآبادی مینویسد:
«قد وقع التصریح فی کلامهمعليهمالسلام
بانّ فعل الارواح فی عالم الابدان موافق لفعلهم یوم المیثاق.»
در سخنان ائمهعليهمالسلام
تصریح شدهاست که عمل ارواح در عالم بدنها (دنیا) موافق عمل آنها در عالم میثاق است.
عدّهای از ظاهر این بیانات و برخی روایات استفاده کردهاند که زندگی در دنیا همراه با جبر خواهد بود، اگرچه ممکن است آنها چنین معنایی را در گفتههای خود اراده نکرده باشند.
علامه شعرانی گوید:
مع قطع النظر عن شبهة الجبر فلا اری فی المعنی المتفق علیه بین اخبار المیثاق و الذرّ شبهة یصعب حلها.
«با قطع نظر از شبهه جبر، شبههای در معنای مورد اتفاق اخبار میثاق و عالم ذرّ نمیبینم که حل آن دشوار باشد.»
شبهه جبر از اهمیّت بالایی برخوردار است؛ زیرا جبر نه تنها امکان بازگشت از انتخاب در عالم ذرّ را منتفی میسازد که با بسیاری از معارف دیگر که انسان را در عملکرد خود آزاد میدانند تنافی دارد. از این رو باید بحث جامعی را در این باره مطرح کنیم و ابتدا باید آنچه که سبب برداشت جبری از عالم ذرّ گردیده است را مورد توجه قرار دهیم.
دلایل عدم امکان بازگشت
عدم امکان بازگشت از انتخاب در عالم ذرّ، به بخشی از روایات عالم میثاق برمیگردد که ظاهر آنها موهم جبر است و ما به نقل و بررسی مهمترین آنها میپردازیم و با توجه به اینکه متن عربی روایات در فصل ششم همین کتاب خواهدآمد، به ترجمه آنها در این بحث اکتفا میکنیم:
1 - امام باقرعليهالسلام
فرمود: رسول خداصلىاللهعليهوآله
فرمود: پروردگار من امتم را که در خاک (عالم ذرّ) بودند به من نشان داد و نام آنها را به من یاد داد؛ همانگونه که همه اسمها را به آدم آموخت.
از این روایت امام باقرعليهالسلام
و هفت روایت دیگر
استفاده شده است که وقتی اسامی امّت پیامبرصلىاللهعليهوآله
به او معرفی شده باشند برای حفظ صحت و راستی این آمار الهی، نباید کسی به آنها اضافه و یا از جمع آنان کاسته گردد. بنابراین کسی از آنها نمیتواند کافر شود و کافری هم نمیتواند با پیوستن به جمع آنها مسلمان گردد و این جبر است.
2 - امام سجادعليهالسلام
فرمود: خداوند بر ولایت ما از آنها پیمان گرفت و نه زیاد خواهند شد و نه از آنان کاسته میگردد.
3 - امام باقرعليهالسلام
فرمود: با مردم دشمنی نکنید، اگر آنها میتوانستند که ما را دوست داشته باشند قطعاً دوست میداشتند. همانا خداوند در روزی که از پیامبران پیمان گرفت از شیعیان ما هم پیمان گرفت پس نه هرگز کسی به آنها اضافه میشود و نه کسی از آنها کاسته میگردد.
از این دو روایت و امثال آنها نیز استفاده شده است که شیعیان تنها کسانی هستند که در عالم ذرّ بر ولایت ائمهعليهمالسلام
پیمان سپردند و کس دیگری امکان شیعه شدن را ندارد همانگونه که آنها نمیتوانند شیعه نباشند و این جبر است.
4 - حسین بن نعیم گوید: از امام صادقعليهالسلام
درباره این سخن خدا که فرمود:«فمنکم کافر و منکم مؤمن»
سؤال کردم و ایشان فرمودند: روزی که خداوند از انسانها پیمان گرفت درحالیکه به اندازه ذرّهای در پشت آدم قرار داشتند ایمان و کفر آنها به ولایت ما را شناخت.
از ظاهر این روایت هم استفاده شده است که خداوند کسانی را که به ولایت اهلبیتعليهمالسلام
ایمان آورده و یا کفر ورزیدند شناخت و اگر این شناخت بخواهد پابرجا بماند باید تعداد شیعیان ثابت باشد وگرنه این شناخت دستخوش تحوّل خواهدشد و لازمه چنین ثبوتی، حاکمیت جبر بر زندگی بشر است.
5 - امام باقرعليهالسلام
فرمود: «خداوند مردم را در عالم میثاق آفرید و محمدصلىاللهعليهوآله
را به سوی آنها فرستاد. برخی از آنان به او ایمان آوردند و عدّهای تکذیب کردند. آنگاه آنها را در دنیا آفرید، سپس کسانی که در عالم میثاق به او ایمان آورده بودند به او ایمان آوردند و کسانی که او را انکار کرده بودند انکار نمودند پس خداوند فرمود: «ایمان نمیآورند به چیزی که از قبل، آن را تکذیب کردند.»
6 - امام صادقعليهالسلام
درباره این سخن خدا که فرمود: «آنگاه پس از نوح، رسولانی را به سوی قومشان فرستادیم و آنها با دلایل روشن نزد آنان آمدند امّا آنها به چیزی که از پیش آن را تکذیب کرده بودند ایمان نیاوردند.» فرمود: خداوند رسولان خود را به سوی مردم فرستاد در حالیکه در پشت مردان و رحم زنان بودند، پس هرکس که در آن هنگام آنها را پذیرفت، پس از آن هم پذیرفت و هرکس در آن هنگام انکار کرد پس از آن هم انکار نمود.
از این دو روایت و مشابه آنها و آیهای که مورد تمسک قرار گرفته چنین برداشت شده که هرکس در عالم میثاق ایمان آورده است در این عالم نیز مؤمن خواهد بود و کسانی که در آن نشأت ایمان نیاوردند در این عالم هم ایمان نخواهند آورد و این کفر و ایمان از پیش تعیین شدهای است که عین جبر میباشد.
7 - امام صادقعليهالسلام
درباره این سخن خدای عزّوجلّ
«ایمان کسی که از قبل ایمان نیاوردهاست سودی ندارد» فرمود: مراد عالم میثاق است و «یا خیری در زمان ایمان خود به دست نیاوردهاست» مراد اقرار به پیامبران و جانشینان آنها و امیرالمؤمنینعليهمالسلام
به طور خاص است. ایمان چنین کسی (که یا در عالم ذرّ ایمان نیاورده و یا اگر ایمان آورده به انبیاء و جانشینان آنها و امیرمؤمنان ایمان نیاورده است) سودی ندارد زیرا این ایمان سلب میگردد.
بنابراین هر کس که در عالم ذرّ ایمان نیاورده است در این دنیا مجبور به کفر خواهد بود؛ زیرا ایمانش سودی ندارد و از او سلب خواهد شد.
8 - امام باقرعليهالسلام
فرمود: اگر مردم بدانند آغاز آفرینش انسان چگونه بوده است، دونفر با یکدیگر (درباره پذیرش دین) اختلاف نمیکردند. همانا خدای عزّ و جلّ پیش از آفرینش فرمود: آبی گوارا پدید آی تا بهشت و اهل طاعت خود را بیافرینم و آبی شور و تلخ پدید آی تا آتش جهنم و گنهکاران را از تو بیافرینم. آنگاه فرمود با یکدیگر مخلوط شوند و از همین روست که مؤمن، کافر را و کافر، مؤمن را از خود متولد میکند.
سپس گلی را از صفحه زمین برگرفت و آن را به شدّت مالش داد، ناگاه همه مانند مورچههای ریز به حرکت درآمدند (و به دو بخش یمین و شمال تقسیم شدند) سپس به اصحاب یمین فرمود: به سلامت به سوی بهشت روید و به اصحاب شمال نیز فرمود به سوی دوزخ روید و باکی هم ندارم. آنگاه دستور داد آتشی برافروزند و به اصحاب شمال فرمود: وارد آن شوید آنها هم ترسیدند و وارد نشدند. پس از آن به اصحاب یمین فرمود: وارد آن شوید پس آنها وارد شدند و به آتش فرمود: سرد و سلامت باش و آتش هم سرد و سلامت گردید.
اصحاب شمال گفتند: ای پروردگار ما! از لغزش ما درگذر و دوباره آغاز کن. خداوند فرمود: از سر گرفتم وارد آتش شوید. آنها هم به طرف آتش رفتند و دوباره ترسیدند در آنجا بود که اطاعت و معصیت ثابت گردید. پس نه این گروه (اصحاب یمین) میتوانند از آن گروه باشند و نه آن گروه (اصحاب شمال) میتوانند از این گروه باشند
9 - امام سجادعليهالسلام
فرمود: خداوند جبرئیل را به سوی بهشت فرستاد و او گِلی از گِلهای بهشت را برای او آورد و فرشته مرگ را به سوی زمین فرستاد و او هم گلی از گلهای زمین را برای او آورد. آنگاه هر دو را با هم مخلوط کرد و به دو نصف تقسیم کرد و ما را از بهترین آن دو قسم قرار داد و شیعیان ما را هم از طینت ما قرارداد. پس آنچه شیعه ما به اعمال زشت رغبت دارد از اختلاطی است که با طینت زشت آنها پیدا کرده و بازگشت او به سوی بهشت است و آنچه از خوبی و نماز و روزه و اعمال نیک در دشمن ما وجود دارد از اختلاطی است که با طینت پاک ما پیدا کردهاند و بازگشت آنها به سوی آتش است.
10 - امام صادقعليهالسلام
فرمود: خدای عزّوجلّ مؤمن را از طینت بهشت آفرید و کافر را از طینت جهنم خلق کرد. وقتی خداوند خیر بندهای را بخواهد روح و جسم او را پاک میکند آنگاه چیزی از خیر را نمیشنود مگر اینکه آن را میپذیرد و چیزی از زشتی را نمیشنود مگر اینکه آن را انکار میکند.
از این سه روایت استفاده شدهاست که تقسیم انسانها به اصحاب یمین و اصحاب شمال و سعادتمندی گروه اول و بدبختی گروه دوم و اینکه کسی از این دو گروه نمیتواند در گروه دیگری وارد شود و عدّهای از انسانها برای بهشت و عدّهای برای جهنم آفریده شدند و اینکه طینت انسانها بر دو گونه پاک و بهشتی و پست و جهنمی است و طینت اول سبب انجام نیکیها و طینت دوم موجب انجام زشتیها میباشد، عین جبر است.
مجموع این ده روایت و روایات مشابه آنها سبب شده است که عالم ذرّ عالمی تلقی شود که انسان را برداشتن عقاید و اعمال خاصی مجبور میکند و کفر و ایمان، سعادت و بدبختی مردم و ورود به بهشت و جهنم آنها به طینت و انتخاب آنها در عالم ذرّ برمیگردد که خود نقشی در این طینت نداشتهاند. از این رو عدّهای قائل به جبر شدهاند که انسان مجبور است براساس آنچه در عالم ذرّ انتخاب کرده در دنیا زندگی کند و توان بازگشت از آنچه در آن عالم گزینش کرده است را ندارد و عدّهای بر نظر آنها و روایاتی که در این زمینه وارد شدهاست اشکال کرده و آنها را متضاد با معارفی دانستهاند که انسان را آزاد و مختار میدانند و میتواند راه هدایت یا ضلالت را برگزیند و ما در اینجا به نمونهای از اینگونه برداشتها و اشکالهایی که بر آن وارد کردهاند میپردازیم تا فضای بحث و نقد و ایرادها روشن گردد و بحث را غنیتر سازد.