پاسخ به اشکالات چهارگانه
پاسخ اشکال اول
اشکال اول این بود که منابع این روایات به سه چهار کتاب محدود میشود که مؤلفین آنها سه نفر است و پاسخ آن این است که اگر موضوعی در سه کتاب حدیثی از بزرگان محدثین شیعه نقل شده باشد نه تنها ضعفی به شمار نمیآید که یک نقطه قوت است چه اینکه بسیاری از معارف فقهی ما در چهار کتاب و از سه مؤلف است که به کتب اربعه شهرت یافتهاند. البته این ادعا که روایات عالم ذرّ تنها در چهار کتاب نقل شده است با واقعیت موجود در منابع روایی فاصله زیادی دارد و ذکر 31 کتاب از منابع اصلی میتواند پاسخ این اشکال باشد آن کتابها عبارتند از:
1 - اصول کافی، محاسن، بصائرالدرجات، تفسیر عیّاشی، غیبت شیخ طوسی، علل الشرایع، امالی شیخ مفید، امالی شیخ طوسی، اختصاص، تهذیب الاحکام، مصباح المتجهد، من لایحضره الفقیه، کامل الزیارات، مجالس شیخ مفید، غیبت نعمانی، شرح الاخبار، قرب الاسناد، تفسیر ابوحمزه ثمالی، مناقب آل ابی طالب، الغارات، المسائل العکبریه، تفسیر فرات کوفی، معانی الاخبار، اختیار معرفة الرجال، الخرائج و الجرائح، توحید صدوق، تفسیر قمی، دلائل الامامة، الاصول الستة عشر، مسائل علی بن جعفر، کنزالفوائد.
پاسخ اشکال دوم
اشکال دوم این بود که راویان احادیث عالم ذرّ به یک یا دو یا پنج نفر میرسند و روایات آنها اگرچه زیاد باشد در حکم یک یا دو یا پنج روایت است. امّا این ادعا نیز با واقعیات موجود در کتابهای حدیثی فاصلهای بسیار دارد و پاسخ آن تنها معرفی تعداد نزدیک به هفتاد نفر از راویانی است که بدون واسطه حدیث عالم ذرّ را از معصومینعليهمالسلامشنیدهاند و اسامی آنها عبارتند از:
زراره، عبدالرحمن بن کثیر، ابوبصیر، ابیهاشم الجعفری، صالح بن سهل، جابر جعفی و جد او، حصیب الاسلمی، عمران بن حصین الخزاعی، پدر عیّاش بن یزید بن الحسن و پدرش، داود رقی، عبداللَّه بن سنان، حمران، اصبغ بن نباته، رفاعه، معروف بن خربوذ، ابن مسکان، عبداللَّه حلبی، عمادبن ابی الاحوص، بکیربن اعین، عبدالرحمن الخداء، علی بن الحسن، عثمان بن عیسی، حسین بن نعیم الصحاف، حبیب السجستانی، علی بن جعفر، عبداللَّه بن ابی یعفور، عبدالکریم حلبی، نافع بن الارزق، ابی عبیده، معاویة بن عمار، عبداللَّه بن محمد جعفی، عقبه، حذیفة بن اسید، فرج بن شیبه، ابن عباس، برید العجلی، بکر بن کرب، بزنطی، عبداللَّه بن جندب، جیش بن المعتمر، علی بن حمزة، ابن نجران، عمارة بن جوین، پدر یحیی بن عبدللَّه بن الحسن، محمد حلبی، ابی الورد، حبّه عرنی، جد یحیی بن ابراهیم بن ابی البلاد، ابی بکر خضرمی، حنیفة بن اسید، جد ابی رافع، مقاتل بن مقاتل، صفوان بن یحیی، ابی الجارود، حنان بن سدیر، فاطمة بنت الحسین، ابن اذینه، هشام بن حکم، پدر علی بن معمّر، حسین بن محبوب، سلام بن مستنیر، قاسم الصیقل، محمد بن فضیل، پدر سلیمان الدیلمی، پدر ابراهیم بن عبدالحمید، معلی بن خنیس.
البته آنچه از اسامی کتب و راویان احادیث معرفی کردیم نتیجه تحقیقات ماست و این به معنای آن نیست که کتب و راویان دیگری اضافه بر آنچه بیان گردید نباشد و ما کتابهای دیگری را نیز در بخش معرفی منابع ذکر خواهیم کرد و روایاتی هم که این راویان نقل کردهاند را به همراه آیات متعددی که درباره عالم ذرّ وجود دارد در همین فصل انشاءاللَّه نقل میکنیم و البته روایات عالم ذرّ به آنچه ما نقل میکنیم محدود نمیشود.
نکته دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد این است که نام برخی از راویان در تعداد زیادی از روایات به چشم میخورد و این سبب گردیده است که اشکال کننده گمان برد که چون تعداد زیادی از روایات راوی مشترک دارد بنابراین اگر ده روایت هم از یک راوی نقل شده باشد در حکم یک روایت است که دیگران از او شنیدهاند و نقل کردهاند.
امّا این سخن نیز مورد اشکال است زیرا روایاتی که از یک راوی درباره یک موضوع از جمله عالم ذرّ نقل میشود دوگونه است: گاهی یک روایت است که او از امام معصوم شنیده و همان حدیث را برای افراد مختلفی روایت کرده است و آنها از او نقل کردهاند و از این رو متعدد به نظر میرسد و در این صورت همه این روایات یک روایت است اگرچه به خاطر تعدد نقل آن توسط افراد متعدد اعتبار بیشتری دارد.
امّا گاهی راوی در چند حدیث مشترک است ولی محتوای حدیث را در دفعات مختلفی از امام استماع کرده و چه بسا از دو امام حدیثی را شنیده است. اگر زراره روایتی را از امام باقرعليهالسلام
نقل کند و همان حدیث را از امام صادقعليهالسلام
هم نقل کند این دو حدیث است و نه یک حدیث همچنین اگر زاره در چند فرصت متفاوت معارفی را درباره موضوعی از امام صادقعليهالسلام
استماع کند و نقل نماید این نیز یک روایت نخواهد بود البته مضمون یکی است امّا چند روایت است.
گاهی امامعليهالسلام
موضوعی را به شکل کلی بیان میفرماید و در فرصتی دیگر تفصیلا بیان میفرماید و چه بسا تفصیل را که بخشهای مختلفی دارد در دفعات مختلف بیان نماید و یک راوی همه آنها را نقل کند که در این صورت اینها نقلها و روایات متعددی است.
نتیجه اینکه همه روایاتی که راوی مشترک دارند را نمیتوان یکی دانست و به یکدیگر برگشت داد. البته عالم ذرّ بیش از هفتاد راوی متفاوت دارد که بیان اسامی آنها بهترین پاسخ اشکال کننده است.
پاسخ اشکال سوم
اشکال سوم این بود که روایات عالم ذرّ متواتر نیستند. اگرچه اشکال سوم تعبیر دیگری از اشکال دوم است و در حقیقت یک اشکال محسوب میشوند امّا از آنجایی که بحث تواتر و عدم تواتر اخبار عالم ذرّ از اهمیّت خاصی برخوردار است و طرح مستقل آن میتواند در روشنتر شدن بحث مفید باشد و از طولانی شدن پاسخ اشکال دوم نیز بکاهد آن را به طور جداگانه مطرح میکنیم.
البته نتیجه این اشکال که روایات متواتر نباشند این است که فاقد اعتبار گردند امّا روایات غیر متواتری فاقد اعتبار میشوند که همه آنها ضعیف باشند و با توجه به اینکه بخشی از روایات عالم ذرّ دارای سند معتبرند به فرض که معتبر نباشند آسیبی به اصل موضوع بحث نخواهد رسید و در این صورت متواتر بودن روایات میتواند به موضوع بحث یعنی عالم ذرّ قوت بیشتری بخشد.
امّا اشکالی که بر متواتر بودن اخبار عالم میثاق شده است وارد نیست و اشکال کنندگان هم بحث مستدل و موجهی را در این باره ارائه نکردهاند.
در برابر این نفی تواتر، بزرگانی ادعای تواتر کردهاند که به نمونههایی از آنها اشاره میکنیم:
محدّث متبحر، شیخ حرّ عاملی که از آگاهیهای گسترده روایی برخوردار بود مینویسد:
والا حادیث فی ذلک کثیرة جدا قد تجاوزت حد التواتر، تزید علی الف حدیث موجودة فی جمیع کتب الحدیث.
احادیث در این باره (عالم ذرّ) جدا فراوان است و از حد تواتر گذشته و بیش از هزار حدیث در همه کتابهای حدیثی موجود است.
شیخ آغا بزرگ تهرانی در کتاب الذریعه آورده است:
علامه امینی تفسیری بر آیه «و اذ اخذ ربک من بنی آدم من ظهورهم ذرّیتهم» نوشته است و با یک مقدمه مسلم علمی و ارائه 19 آیه و 130 حدیث که 40 مورد آن صحیح هستند سخن از عالم ذرّ و اثبات میثاق اول به میان آورده است.
علامه طباطباییرحمه الله صاحب تفسیر المیزان مینویسد:
قد روی حدیث الذرّ کما فی الروایة موقوفة و موصولة
عن عدّة من اصحاب رسول اللَّهصلىاللهعليهوآله
کعلیّعليهالسلام
و ابن عباس و عمر بن الخطاب و عبداللَّه بن عمر و سلمان و ابی هریره و ابی امامه و ابی سعید الحذری و عبداللَّه بن مسعود و عبد الرحمان بن قتاده و ابی الدرداء و انس و معاویة و ابی موسی الاشعری کما روی من طرق الشیعه عن علی و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و الحسن بن علی العسکریعليهمالسلام
و من طرق اهل السنة ایضاً یطرق کثیرة فلیس من البعید ان یدّعی تواترالمعنوی.
حدیث ذرّ همانگونه که در این روایت آمده به سند موقوف و موصول از عدّهای از اصحاب رسول خداصلىاللهعليهوآله
مانند علیعليهالسلام
و ابن عباس و عمر بن خطاب و عبداللَّه بن عمر و سلمان و ابو هریره و ابوامامه و ابوسعید خدری و عبداللَّه بن مسعود و عبدالرحمان بن قتاده و ابن درداء و انس و معاویه و ابوموسی اشعری نقل شده است. همانگونه که از طرق شیعه از علی و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و حسن بن علی عسکریعليهمالسلام
و همچنین از طرف اهل سنت هم به طرق زیادی روایت شده است پس بعید نیست که برای آن ادعای تواتر معنوی شود.
صاحب کتاب مستدرک سفینة البحار نیز بعد از ذکر روایتی درباره عالم ذرّ مینویسد:
الی غیر ذلک من الروایات الکثیرة المتواترة فوق حد التواتر لاینکرها الا جاهل.
و غیر از این روایاتِ فراوانِ متواتر و بیش از حد تواتر که جز فرد ناآگاه آن را انکار نمیکند.
نویسنده که تحقیقات گستردهای را درباره روایات عالم ذرّ انجام داده است خود به تواتر این روایات دست یافته است. بدون شک روایات عالم ذرّ متواتر است و هیچ اشکال موجهی بر آن وارد نیست. البته بهترین پاسخ، معرفی منابع دست اول روایی، راویان و اخبار باب است که ما این کار را در همین فصل انجام داده و تکمیل خواهیم کرد.
نکته مهمی که باید مورد توجه قرار گیرد این است که روایات عالم ذرّ بر دوگونهاند: روایات مفسره که در تفسیر آیات بویژه آیه 172 سوره اعراف وارد شدهاند و عدد آنها به دهها روایت میرسد و روایات فراوان دیگری که ناظر بر تفسیر آیه 172 سوره اعراف نیستند امّا معارفی را از آن عالم بیان کردهاند و اینها خود به تنهایی متواترند آن گاه راز اشکال برخی از محققان بر تعداد روایات و تقلیل آنها به ده الی بیست روایت این است که تنها به روایات مفسره در تفسیر برهان و نورالثقلین و برخی ابواب محدود و شناخته شده کتب حدیثی مراجعه کردهاند و طبیعی است که هرچه تحقیقات محدودتر باشد یافتهها محدودتر و اظهار نظرها به همان اندازه خواهد بود و از واقعیتها دور خواهد شد. ادعای تواتر و وجود بیش از هزار حدیث از محدث متبحری که دقت نظر او در احادیث برای کسی پنهان نیست و همچنین محققان دیگر از اهل حدیث و تفسیر که به آنها اشاره شد چیزی نیست که بتوان آن را نادیده انگاشت.
علّت دیگری که توانسته است در تضعیف و تقلیل روایات عالم ذرّ مؤثر باشد دشواری پذیرش مضمون و محتوای این روایات بوده است که برخی اشکال کنندگان خود به این صعوبت در پذیرش اشاره کردهاند. البته نباید این گونه باشد که اگر مضمون روایتی بر اندیشه ما دشوار آمد و در نتیجه آن را معقول ندانستیم آن را به انحاء مختلف تضعیف کنیم و بخشی از معارف الهی اسلام را در نگاه دیگران ضعیف و سست نماییم.
علّت دیگری که نمود بیشتری در بیانات برخی از اهل تحقیق دارد این است که بخشی از این روایات با آیه 172 سوره اعراف هماهنگی ندارند و روایاتی که با قرآن هماهنگ نیستند مردودند و ما پاسخ این اشکال را در فصل «عالم ذرّ از نگاه وحی» مطرح کردیم و نیازی به تکرار نیست.
پاسخ اشکال چهارم
اشکال چهارم این بود که مضمون روایات مختلف است و بعضی مبهم و برخی کنایی و نامفهوم است و با توجه به متعارض بودن روایات فوق نمیتوانیم آنها را معتبر بدانیم و باید علم آنها را به ائمهعليهمالسلام
واگذاریم.
همانگونه که اشکال کننده بیان کرده است روایات، معارف مختلفی را از عالم ذرّ بیان کردهاند و هر کدام به گوشهای از این عالم اسرارآمیز پرداختهاند که این مختلف بودن معارف اشکالی در پی ندارد و مبهم بودن برخی روایات با توجه به صریح بودن برخی دیگر برطرف میگردد و در مباحث گذشته در پاسخ به اشکالهایی که بر عالم ذرّ شده بود بیان کردیم که کنایهای وجود ندارد و یا به گفته مستشکل اگر نقطه نامفهوم یا مبهمی وجود داشت که با وجود روایات روشن و صریح دیگر قابل تفسیر نبود علم به آن نقطه مبهم را به ائمهعليهمالسلام
وا میگذاریم امّا این به آن معنا نیست که از همه معارف گرانقدر روایات بگذریم و بدون تحقیق و تتبع لازم روایات را مجهول دانسته و از مصادیق اخباری بدانیم که باید علم به آنها را به ائمهعليهمالسلام
واگذاریم. البته همانگونه که بیان گردید و در جای خود خواهد آمد روایات به کمک یکدیگر روشن و مفهوم خواهند بود و اگر روایتی برای کسی مبهم و نامفهوم بود به این معنا نیست که برای همه این گونه باشد.
هم چنین نمیتوان به خاطر برخی تفاوتهایی که در روایات وجود دارد آنها را متعارض بدانیم بلکه با یک نگاه اجمالی میتوان دریافت که کمترین تعارضی بین روایات نیست زیرا همانگونه که در تعریف تعارض آمده است: تعارض عبارت از تنافی دو دلیل است و این تنافی یا به صورت تضاد و یا به صورت تناقض میباشد و روایات عالم ذرّ نه تضادی دارند و نه تناقضی بلکه تفاوتهایی دارند که وجود آنها قابل توجیه است. بنابراین بحث تعارض و تساقط مطرح نیست و اشکال کننده هم به مورد خاصی اشاره نکرده است.
امّا آنچه ممکن است در ذهن مستشکل باشد این است که برخی روایات ذرّات ریز را از خاک میدانند و برخی روایات آنها را از پشت آدم دانستهاند که این اشکال هم با وجود راهحلهایی نظیر تعدد عالم ذرّ که بحث آن مطرح گردید برطرف میگردد. ضمن اینکه این روایات متعارض نیستند که دستهای دسته دیگر را نفی کند و میتوان هر دو را جمع کرد چه اینکه در روایتی این گونه به امکان جمع آنها اشاره شده است که خداوند گل مورد نظر را که برای آفرینش ذرّات پدید آورد در صلب آدمعليهالسلام
قرار داد و ذرّات را از آن آفرید. در این صورت آفرینش ذرّات ریز که همان وجود انسانها در عالم ذرّ باشند از خاک و صلب آدم خواهند بود. امام صادقعليهالسلام
فرمود:
خدای تبارک و تعالی در آغاز آفرینش انسان دو دریا را آفرید که یکی از آنها شیرین و گوارا و دیگری شور و تلخ بود. آن گاه خاک آدم را از دریای شیرین و گوارا پدید آورد و آن را بر دریای تلخ و شور روان ساخت و آن را گلی سیاه و بدبو قرار داد و از آن آدم را آفرید. سپس مشتی از کتف راست او گرفت و آن را در صلب آدم قرار داد و فرمود: اینها در بهشت خواهند رفت و باکی ندارم. و آن گاه مشتی از کتف چپ آدم گرفت و در صلب او قرار داد و فرمود: اینها در جهنم خواهند رفت و باکی ندارم.
از آنچه بیان گردید به اثبات رسید که اشکالهای چهارگانهای که بر روایات عالم ذرّ و صراحت آنها شده بود وارد نیست و نه تنها روایات مربوط به آن متواتر معنوی هستند که تعداد قابل توجهی از آنها از سند معتبر برخوردارند و در نتیجه میتوان برای اثبات وجود عالم ذرّ به خوبی به آنها استدلال کرد و ما در اینجا برای اکمال بحث به نقل روایات عالم ذرّ میپردازیم تا ضمن ارائه یک پاسخ کامل در اثبات تواتر روایات، یک منبع روایی جامع برای اهل تحقیق فراهم کرده باشیم. البته میتوان با جستجوی بیشتر بر تعداد آنها افزود.