فصل سوم جلوه هايى از نظم فردى
نظم در عبادت
نقش عبادت و نيايش در تربيت و تهذيب انسان و پيوندش با فراخناى عالمى هستى ، انكارناپذير است نياز روح به اين پيوند و ارتباط، نيازى فطرى است پيشوايان دين سفارش مى كنند كه آدمى شبانه روز خود را به چند بخش تقسيم كند و يك بخش از آن را به عبادت اختصاص دهد.
دقت و تامل در عبادت ها اسلامى نشان مى دهد كه موضوع نظم در آن ها اهميتى ويژه دارد. تعيين وقت براى خواندن نمازهاى يوميه ، رو به قبله ايستادن ، لزوم رعايت شرايطى خاص هنگام اقامه نماز، مانند وضو داشتن ، معين كردن ماهى مشخص براى روزه گرفتن از طلوع فجر تا مغرب ، اعلام زمانى ويژه براى انجام دادن اعمال حج و... همه از اهميت نظم در عبادات حكايت مى كند.
نكته اى كه در همه كارها حتى در عبادت ها بايد مد نظر قرار گيرد، رعايت اعتدال و ميانه روى است چه اين كه افراط و تفریط ، شور و نشاط عبادت را از انسان مى گيرد. ورع و پرهيزگارى ، سبب حضور قلب و توجه به باطن عبادت مى شود. امام حسن مجتبىعليهالسلام
در سخنى نورانى مى فرمايد:
الورع نظام العبادة ؛
پارسايى ، قوام (پايه و اساس ) عبادت است
دورى از گناه ، هم باعث نظم و انسجام ظاهر عبادت مى گردد و هم انسجام و نظم باطنى آن پيامبر بزرگوار اسلامصلىاللهعليهوآلهوسلم
مى فرمايد:
ان هذا الدين متين فاوغلوا فيه برفق و لا تكرهوا عبادة الله الى عبادالله ، فتكونوا كالراكب المنبت الذى لاسفرا قطع و لا ظهرا ابقى ؛
همانا اين دين ، محكم و استوار است پس با ملايمت در آن وارد شويد و عبادت خداوند را بر بندگان خدا به زور تحميل نكنيد، تا مانند سوار درمانده اى باشيد كه نه مسافت را پيموده و نه مركبى به جا گذاشته
(يعنى به واسطه زيادى سرعت ، مركبش در بين راه از رفتن باز مانده است .)
امام صادقعليهالسلام
مى فرمايد:
لا تكرهوا الى انفسكم العبادة
؛
عبادت را بر خود تحميل نكنيد (با زياده روى در عبادت خود را خسته نكن ).
توجه به احاديث معصومان(
عليهاالسلام )
نشان مى دهد كه رعايت ميانه روى و نظم در عبادات راهى شايسته و بايسته است حضرت امير مومنانعليهالسلام
در نامه سى و يكم نهج البلاغه به فرزند گرامى اش ، امام مجتبىعليهالسلام
، چنين مى فرمايد:
واعلم يا بنى ان احب ما انت اخذ به الى من وصيتى تقوى الله والاقتصاد على ما فرضه الله عليك
؛
اى پسرم !بدان كه محبوب ترين چيزى كه دوست مى دارم از وصيتم به كار بندى ، تقواى الهى و ميانه روى در آن چيزى است كه خدا بر تو واجب فرموده است
هم چنين مى فرمايد:
اقتصد يا بنى فى معيشتك و اقتصد فى عبادتك
؛
اى پسرم !در معشيت و عبادت خود، ميانه روى پيشه كن
بزرگان اهل معرفت ، براى همه ساعت هاى شبانه روز خود برنامه دارند و زندگى شان بر محور نظم مى چرخد. در حالات حضرت امام خمينى قدس سره گفته اند:
امام ، براى كار روزانه شان ، جدولى داشتند كه خود ايشان آن را تهيه كرده بودند. در آن جدول ، كارهاى همه ساعات شبانه روز امام ، درج شده بود، به جز ساعاتى از شب كه ايشان براى نماز شب و راز و نياز با خدا از خواب بر مى خاستند. امام ، هميشه ، از ساعت دوم و نيم شب تا چهار صبح ، براى نماز شب و عيادت بر مى خاستند. برنامه زندگى شان ، يك برنامه حساب شده اى بود؟ لحظه لحظه آن ، حساب داشت ، حتى ايشان در مواقعى كه كسالت و مريضى داشتند نيز برنامه هايشان تغيير چندانى نمى كرد.
نظم در گفتار
نظم در گفتار، يكى ديگر از جلوه هاى نظم است انسان منظم ، زبان كنترل شده و سنجيده دارد و در گفتار خود، حدود را مراعات مى كند: چه بگويد، كى بگويد، چه ميزان بگويد و چه گونه بگويد و حد و حدود را رعايت كند، همه از نشانه هاى معتدل و منظم است
امير مومنان علىعليهالسلام
بهترين گفتار را منظم ترين آن مى داند و مى فرمايد:
احسن الكلام مازانه حسن النظام ، و فهمه الخاص و العام ؛
زيباترين گفتار، آن است كه نظم نيكويش آن را زينت بخشيده و خاص و عام آن را بفهمند.
و بدترين گفتار را آن مى داند كه عارى از نظم باشد:
شر القول ما نقض بعضه بعضا؛
بدترين گفتار، گفتارى است كه برخى از آن با برخى ديگرش ناسازگار باشد. درباره سيره پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
در سخن گفتن مى خوانيم :
سخنان آن حضرت ، همه كوتاه بود. گفتارش به هم پيوند داشت كلماتش را شمرده بيان مى كرد...در گفتار، تكرار نداشت و گفتارش روشن بود؛ به گونه اى كه هر شنونده اى آن را مى فهميد و هنگام سخن گفتن ، تبسم مى كرد
از سفارش هاى حضرت رسولصلىاللهعليهوآلهوسلم
اين بود كه :
اذا حدثت القوم ان لا تقبل على رجل واحد من جلسائك ولكن اجعل لكل منهم نصيبا
وقتى با جمعى سخن مى گويى ، در ميان آنان به يك فرد معين توجه مكن و لكن براى هر كدام شان بهره اى قرار ده
هم چنين ، در سيره آن حضرت مى خوانيم :
حضرت ، كلام هيچ كس را قطع نمى كرد، مگر اين كه از حد شرعى تجاوز مى كرد، در آن صورت با نهى يا از جا برخاستن ، كلام را قطع مى كرد.
اميرمومنانعليهالسلام
نيز سخن بيهوده و سكوت بى موقع را نهى فرموده است :
لا خير فى الصمت عن الحكم كما انه لا خير فى القول بالجهل
؛
خيرى نيست در خاموشى از بيان حق ، چنان كه خيرى نيست در گفتار از روى جهل و نادانى
به اندازه فهم مردم سخن گفتن نيز يكى از شروط گفتار مفيد و منظم است كه پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
درباره اش مى فرمايد:
امرنا ان نكلم الناس على قدر عقولهم
؛
به ما امر شده است كه با مردم ، در حد فهم شان سخن گوييم
ديگر اين كه امام علىعليهالسلام
مردم را به سخن گفتن به اندازه نياز فرا مى خواند:
لا تقل ما لا تعلم بل لا تقل كل ما تعلم
؛
آن چه را نمى دانى مگو، بلكه همه آن چه را نيز كه مى دانى ، مگو.
ابراهيم بن عباس مى گويد:
هرگز نديدم كه حضرت ابوالحسن الرضا، در گفتارش به كسى ستمى كند و بد گويد و نديدم سخن كسى را قطع كند، بلكه صبر مى كرد تا او از سخن گفتن فارغ مى شد و سپس سخن مى گفت
از موضوعاتى كه در مبحث نظم در گفتار مى توان مطرح كرد، موضوع ستايش ونكوهش ( مدح و ذم ) ديگران است در اين باره نيز لازم است ، انسان ، حدودى را مراعات كندتا از راه ميانه خارج نشود و به گرداب افراط و تفريط در نيفتد. در روايتى از مولاىمومنانعليهالسلام
آمده است :
الثناء باكثر من الاستحقاق ملق و التقصير عن الاستحقاق عى او حسد؛
ستايش ديگران ، زيادتر از آن چه شايسته است ، چاپلوسى است ، و كم تر از آن چه سزاوار است ، ناتوانى و زبونى و يا از حسد است
نظم در نوشتار
از معانى لغوى نظم ، آراستگى ، هماهنگى و پيوستگى است از نظم و انضباط در نوشتار، همين معانى مراد است در حديثى از پيامبر بزرگوار اسلامصلىاللهعليهوآلهوسلم
آمده است كه به نويسندگان وحى مى فرمود:
الق الدواة و حرف القلم وانصب الباء و فرق السين و لا تغور الميم و حسن الله و مد الرحمان ، وجود الرحيم ..
در ظرف دوات ، ليقه بگذار و قلم را به صورت مايل بر صفحه قرار ده ، حرف (باء) را در (بسم الله الرحمن الرحيم ) بر كرسى بنشان و حرف (سين ) را مشخص كن ، و حرف (ميم ) را كور نكن آن را به صورت تو خالى بنويس الله را زيبا و نيكو بنويس الرحمان را كشيده بنويس و الرحيم را نيز خوب و آشكار بنگار.
و در سخنى ديگر مى فرمايد:
چون چيزى مى نويسيد، مرتب و منظم بنويسيد كه در ابلاغ پيام ، توفيقى فزون تر خواهد داشت
مرحوم علامه محمد حسين فاضل تونى از تنگدستى و پريشانى زندگانى مير عماد حسنى در آغاز كار، حكايت كرده است وى به شوق و ذوق فطرى و نعمت و عشق خدادادى در خط، به آموختن خط مشغول بود. روزى ، دو تا ن نوشت و مادرش را داور گرفت كه اين ن خوش تر است يا آن ولى ديرى نگذشت كه به برت(ن و القلم )،
و مفتاح خط(و ما يسطرون )
ابواب رزق بر رويش گشوده شد.
امام صادقعليهالسلام
درباره حفظ و نگه دارى نوشته مى فرمايد:
احتفظوا بكتبكم فانكم سوف تحتاجون اليها؛
از نوشته ها و كتاب هاى خود نگه دارى كنيد كه شما، به زودى ، به آنها نيازمند خواهيد شد.
روشن است كه نگه دارى نوشته ها، نياز به نظم و انضباط دارد تا دست رسى بدان آسان صورت پذيرد. در روايتى ديگر درباره نوشته ، چنين آمده است :
قال ابو عبدالله عليهالسلام : يستدل بكتاب الرجل على عقله و موضع بصيرته ، و برسوله على فهمه و فطنته
؛
از نوشته شخص ، مى توان به عقل و انديشه و جايگاه بصيرت او، و از فرستاده اش بر فهم وزيركى او پى برد.
بر اهميت نظم و انضباط در نوشتار، نه تنها در روايات كه در سفارش انديشوران مسلمان نيز پا فشارى شده است مرحوم شيخ بهائى در جلد سوم كشكول به نقل از حكيمان گويد:
قلم ، زبان دست است
قلم ، درختى است كه ميوه اش معانى است
خط خوش ، بر روشنى حق مى افزايد.
شهيد ثانى ، در اين باره مطالبى دارد كه خلاصه اش چنين است
بهتر است انسان ، هنگام نگارش و استنساخ كتب دينى ، طاهر و رو به قبله باشد و بدن ، جامه ، مركب ، قلم و نوشت افزار ديگرش ، پاك و طاهر باشد. و نوشته خود را با نام خداى مهربان و ستايش او و درود بر پيامبر و خاندانش آغاز كند. پس از نگارش نام خداى متعال و ستايش او و درود بر پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
و خاندانشعليهالسلام
بنويسد: مولف يا استاد، چنين گفته و يا نوشت است در هر جا كه نام خداوند متعال را مى نگارد، بايد به دنبال آن ، اوصافى را كه حاكى از تعظيم و احترام است ، مانند تعالى ، سبحانه ، عزوجل ، تقدس ، بنويسد. حتى شايسته است هنگام نوشتن اسم خداوند تعالى ، از نام و صفت او به زبان ياد كند و آن گاه كه نام مبارك پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
را مى نگارد. درود و تحيات خداوند بر او و خاندانش را نيز پس از آن بنويسد و همين درود را- افزون بر نگارش - به زبان آورد. در نگارش درود بر پيامبر و خاندانشعليهالسلام
نبايد فشرده نويسى كند و اين درود را به رمز بنگارد و از اين كه ناگزير مى گردد اين درود را مكرر بنويسد، آزرده خاطر و ملول نشود، اگر چه ناچار باشد اين درود را حتى در يك سطر، بارها بنويسد.
نويسنده ، آن گاه كه در نوشته خود به نام يكى از صحابه و به ويژه صحابه برجسته و بزرگوار پيامبر اسلامصلىاللهعليهوآلهوسلم
مى رسد، بايد به دنبال آن عبارتى مانند رضى الله عنه و رضوان الله عليه بنويسد.
اگر به نام يكى از بزرگان سلف بر مى خورد، بايد در پى آن بنويسد: رحمة الله ، تغمده الله بغفرانه و امثال اين گونه عبارات